eitaa logo
روزنه
210 دنبال‌کننده
451 عکس
51 ویدیو
9 فایل
فاطمه رزم خواه می خونم📚 می نویسم📝 استادیار مدرسه نویسندگی مبنا⏺ یادگیرنده مادام العمر👩🏻‍🏫
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله اسکار و خانم صورتی را در حالی یک نفس خواندم که شقیقه هایم از درد تیر می کشد، و پسرک سرما خورده ونالان را که تازه شیرش داده ام، کنارم خوابانده ام. دختر و پسر دیگرم جلوی تلویزیون پلاس اند و سینگ ظرفشویی پر از ظرف کثیف صبحانه و شام بچه هاست. فایل نوشته هایم را که یکبار تا نزدیک تمام شدن بازنویسی کرده بودم پریده و دوباره که شروعش کرده ام تا نصف آمده ام و سردرد مجال نداده ادامه بدهم. آن روزی که فاطمه از اریک امانوئل اشمیت حرف زد و حرف زد و حرف زد، مطمئن شدم باید یک چیزی از این آدم بخوانم. اسکار و خانم صورتی فقط هشتاد وچهار صفحه دارد. برای همین نشست توی ردیف اول کتابهایی که باید خوانده می شدند. فکر می کنم هر چیزی از کتاب بگویم داستان را لو داده ام. اما مطمئن باشید شما، بله همین خودِ شما باید بخوانیدش.
بسم الله اریک امانوئل اشمیت نمی دانم چه گذشته ای از سر گذرانده که اینطور عمیق می‌تواند زن ها را خوب بنویسد. «یک روز قشنگ بارانی» داستان زنانی است که از درون، خودِ ما هستند. هلن، اُدیل، اُدیت، اِمه، اُلگا، و لی‌لی هر کدامشان وجهی از من بودند. بعضی‌هایشان بخشی از ترس‌هایم، بعضی ها ذوقهایم، و بعضی افکارم را داشتند. چقدر حس نزدیکی داشتم با آدم های این پنج داستان.