eitaa logo
روضه دفتری
16.4هزار دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط حاج منصورارضی قبل ازاینکه کسی دست یتیمی به سر اینها بکشه،خودم می خوام بکشم،فضه می گه هر چی خانم گفت:گوش کردم،آب گرم کردم،حسنین و زینبین و آروم می شست،دست می لرزه،جوان هیجده ساله دستش داره می لرزه،بچه ها رو که شست، غذا تهیه کرد،غذاشون چی بود،چند قرص نان ؛دو پسرهارو فرستاد مسجد، دخترم فرستاد خانه فامیل کنار خونه خودش،بعد فرمود فضه آب داریم،آره بی بی جان؛فرمود:می خوام خودمو شستشو بدم،این خونها رو پاک کنم،فضه می گه دیدم آب هی می ریخت،کمک می کرد این پیراهن از بدن جدا بشه،پیراهن چسبیده بود به زخم،فضه میگه من جرأت نمی کردم،دست بزنم،هی آب می ریخت از زیر پیراهن،بدن و شستشو می داد،می فرمود،امشب اگر علی خواست بشوره،باید همینطوری که خودم شستم،بشوره،لباس نو براش آوردم،فرمود: من خوب بدنمو شستم،به هر قدرتی است مواظبت کن تو و اسماء،علی این پیراهن رو در نیاره،از زیر پیراهن منو شست و شو بده،فضه می گه بدن مبارکشو شست،پیراهن شو به هر طریقی عوض کرد، فضه می گه:زهرای مرضیه سلام الله علیها،فرمود:من نماز مغرب و می خونم،بعد از نماز رو به قبله دراز می کشم،روپوشی رو صورتم می اندازم،لحظاتی که گذشت،بیا منو صدا کن،اگه جوابتو ندادم،زود برو مسجد علی رو بگو بیا،فضه می گه دیدم آروم دراز کشید،رو به قبله بعد از نماز،لحظاتی گذشت دلم پریشون بود،اومدم صداش زدم،یا بنت خیرخلق الله، یا بنت رسول الله،یا فاطمه،یا اُم الحسن و الحسین،دیدم جواب نمی ده،روپوشو از صورتش برداشتم،وای،وای شعر….. فضه می گه دویدم در مسجد،صدا می زدم،علی پاشو بیا فاطمه ات از دنیا رفت سلمان می گه من نشسته بودم کنار آقا،آقا وقتی صدای فضه رو شنید،بلند شد که بیاد به سمت در یه وقت دیدم از پشت رو زمین اُفتاد،آی…لحظاتی گذشت،حالش به جا اومد،هی می گفت:بمن العذا،کیه دیگه به من تسلی بده. تب غم ناله اش در جوش می رفت همان خیبر شکن از هوش می رفت به هوش آمد سوی خانه روان شد به سوی نعش مظلومه دوان شد رسید و دید یارش بر زمین است همه دار و ندارش بر زمین است نشست و خیمه زد بر جسم بانو سر بانو نهاده روی زانو فرمود:من علیم،کلمینی یا فاطمه ،تا ابر ولایت شد،زهرایی که جان داده بود،دوباره رجعت کرد،صدای علی دوباره زنده اش کرد، تلطف کرد با آن باغ چیده تکلم کرد با یار شهیده که ای خورشید بی همتا علیم لب از لب باز کن زهرا سخن های علی اعجاز می کرد که زهرا چشم بر او باز می کرد به آنچه بین عشاق است مرسوم نگاهی کرد مظلومه به مظلوم فرمود: از پدرم شنیدم،همه جوره کمک مظلوم کنید،دستمو بلند کن می خوام اشکاتو پاک کنم. # دفتری @roze_daftari
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط سید مهدی میرداماد   علی نشسته کنار بستر،قربونش برم آقامُ ،خدا هیچ مردی رو به روز علی نندازه،بخدا من دو بیتی های پیوسته رو برات می خونم هر چی جلوتر می ریم ناله ات بیشتر می شه، همین که بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین که در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله این یکی دو روز آخر خودش در و باز کرد،گفت:بذار این عقده تو دل آقام نمونه،من و پشت در ببینه،جان حضرت زهرا بخیل نباشی ناله تو رها کن، همین که بهتری الحمدالله جدا از بستری الحمدالله همین که در زدم دیدم دوباره تو در پشت دری الحمدالله انگار دنیارو بهم دادن شنیدم یادی از دُردانه کردی فاطمه من مسجد بودم اما مثل اینکه خبرایی تو خونه بوده،چه خبر؟پیداست! شنیدم یادی از دُردانه کردی و موی دخترت را شانه کردی نگفتم استراحت کن عزیزم شنیدم کارهای خانه کردی کی گفت پاشی خونه رو جارو بزنی،الله اکبر،کنایه فهما تو دیگر با حجابت خو گرفتی حرفای شب شهادتی نیست،ها،حرفای دم بستر علی ه، به چندین علت از من رو گرفتی گمان کردی ندیم زیر چادر چگونه دست بر پهلو گرفتی صورت تو نشونم نمی دی،بازوت و نشونم نمی دی،سینه تو نشونم نمی دی،نمی تونی قد خم تو از علی پنهان کنی، جواب حرف هایم شد همین نه دیدی آدم کلی حرف می زنه،آخرش می گه همین غریبه بودم اما این چنین نه خیلی این عاطفیه جواب حرف هایم شد همین نه غریبه بودم اما این چنین نه ببینم قصد رفتن که نداری نرو ،جان امیرالمؤمنین نه فایده نداره،آروم نمی تونم بخونم،شب جمعه است،همین و بشنو یا علی یه جوری گریه کن ، انگار امشب شب شهادته شنیدم بسترت را جمع کردی وبا سختی پرت را جمع کردی شنیدم آب دادی به حسینت حواس دخترت را جمع کردی روضه بخونم برات،کانون توجه،تو خونه ی زهرا،زینبه،راه می رن تو خونه،همه نگاه به زینب می کنن،آخه پرستار زینبه،یه حرفی بزنم،بخدا شب جمعه ای یه،از درون دارم می سوزم،یه حرفی برات بزنم،نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز کنم،چقدر از من پذیرایی می کنی،با ناله ات،قربون این زینب برم،که از چهار ساله گی پرستار شد،بگم،اما بمیرم براش،پرستار هرکی شد باالاخره رفت،از هر کی پرستاری کرد،داغش به دلش موند،فقط امام سجاد زنده موند،اما هرکی رو زینب پرستاری کرد،تنهاش گذاشت،از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده،من یکی یکی جلو می رم،صبرکن،بهت می گم،اون وقت،سه چهار ساله با مادر پرستاری رو یاد گرفت،می دونی پرستاری رو کی یاد گرفت،وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد،می دید مادرش هی دور باباش می چرخه،پرستاری می کنه،اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند،یادش موند،تو اوج مصیبت پیغمبر،مادرش یه لبخند زد،بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت،بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود،دخترم گریه نکن،فراق بین منو تو خیلی طول نمی کشه،بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده،یه بار از مادر پرستاری کرد،از هرپرستاری من یه خاطره بگم،دلشو داری؟،شب جمعه است،چه خاطره ای بگم،دخترم بیا بشین باهات حرف دارم،عجب پرستاریه،دخترم این بقچه رو باز کن،این کفن اول مال منه،می دی بابات علی منو کفن کنه،ببین چه خاطره هایی،یه دونش آدم و می کشه،کفن دوم مال بابات علی ه،می دی داداش حسنت بابا تو کفن کنه،کفن سوم،مال داداشت مجتبی است،باید بدی حسین،یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه،یه پیراهن و رو دست گرفته،آخ کربلا،شب جمعه است،کربلا، اینم یه خاطره، از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم،مادره شم رفت،چند سال طول کشید از باباش پرستاری کرد،یه خاطره ام از بابا بگم،اون شب همه جمع بودن،صدا زد بچه های زهرا بمونن،بقیه برن،زینب یه طرف،اُم کلثوم یه طرف،حسین یه طرف امام حسن یه طرف،زینب یادش نمی ره،داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون،بابا صداش زد،بابا تو بمون پسرم،صدا زد بابا من که بچه ی زهرا نیستم،بذار برم،خجالتم نده،زینب این خاطره رو یادش می ره مگه،خودش با چشم خودش دید،دست حسین و تو دست عباس گذاشت بابا،یه روزی می آد،حسینم و کربلا تنها می ذارن، حسین.. من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی،یه سرش کربلا و حسین ه،باباشم رفت، حالا شده پرستار برادراش، داداش بزرگتر هم رفت،با جگر پاره رفت،با بدن سوراخ سوراخ شده رفت،اما خدا رو شکر تو این یکی زینب خیلی ندید چه جوری رفت،اما همه اینها کنار،من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم،خیلی ها رو کنار گذاشتم، روضه ،روضه آماری،به اصطلاح روضه خونها،یعنی می تونی آمار بدی ،دونه دونه جاهایی که زینب پرستاری کرده،تنهایی وایستاده،اما من همه رو حذف می کنم،یه پرستاری دیگه ام کرد،اونم آخرش رفت،اما این یکی ، یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد،اگه مادرش و پرستاری کرد،باباش بود،داداشاش بودن،اگه باباشو پرستاری کرد،دو تا داداشاش بودن،اگه گفتی کجا بریم،یه جایی که بی برو برگرد،جواب بدن،اگه داداشاش و پرستاری کرد،هر کدوم به یه
نوعی زینب و آروم کردن،اما از خرابه ی شام،برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت،چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ،خودشو انداخت رو این دختر،آی،آخه تو امانت حسینمی،شب آخرچیکار کرد،وای وای بگم کجا پرستاری کرد،بگم کجا،اون جایی که دید دارن با چوب خیزران می زنن،هی جلو چشای رقیه رو گرفت،این بچه چیزی نبینه،اما وقتی سر بریده رو بغل کرد،اما این لبا چرا پاره است،حسین…. خرابه با تو بهتر از جنان است دل پیرم به شوق تو جوان است اگر خونی شده لب های خشکت گمانم جای چوب خیزران است حالا دستاتو بیار بالا سفره دار امشب حسین و زینب اند،شب توبه است،شب آمرزش گناهانه،کی بهتر از زهرا،کدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی،چه اسمی بهتر از نام حسین،دست تو بیار بالا،به زهرا و بچه های زهرا،به حسین زهرا،الهی العفو   دفتری @roze_daftari
وصیت زهرا سلام الله علیهابه آقا امیرالمومنین علیه السلام 😭😭😭 @roze_daftari روزی زهرا(ع) فرا رسیدن مرگ خود را به علی(ع) اعلام کرد و در این بین سخنانی از روی صدافت با یکدیگر گفتند، و مهرو علاقه بی پایان خویش را نسبت به هم ابراز داشتند. در این جا بود که احساسات و عواطف آن دو یار مهربان و دو همسر نمونة اسلام چنان تحریک شد که نتوانستند از گریه خودداری کنند. ساعتی را با هم گریستند و به یاد دوران کوتاه زندگی زناشویی که جهانی از صفا و مهر و علاقه و صداقت و درستی و پاکدامنی و فداکاری بود اشک ریختند و به یاد زحمات طاقت فرسا و فداکاری ها و گرفتاری های همدیگر ناله کردند، تا شاید به وسیله اشک های چشم، آتش درونی خود را که نزدیم بود کالبدشان را محترق سازد خاموش کنند. بعد از ان که گریه شان آرام تر شد، علی بن ابی طالب سر همسرش را در دامن گرفت، فرمود: ای دختر پیغمبر! هر چه میل داری وصیت کن و مطمئن باش که از وصایای تو تخلف نخواهم کرد. فاطمه(ع) به موضوعاتی وصیت نمود که در این جا به سه مورد آن اشاره می کنیم: 1- ای پسر عمو! فرزندانم یتیم می شوند، با انان مدارا کن. 2-  برای من تابوتی تهیه کن که در موقع حمل جنازه، بدنم پیدا نباشد، و طرز ساختمانش چنین و چنان نباشد. 3- مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار و اجازه نده اشخاصی که حقم را غضب کردند و اذیت و آزارم نمودند بر من نماز بخوانند یا به تشییع جنازه ام حاضر شوند.»<1> و نیز آمده که عرض کرد: برایم سورة یس بخوان! پس از ان که تمام شد، بدان که از این دنیا رفته ام!<2> آه! علی(ع) روی به سوی دیگر می گرداند تا فاطمه قطرات اشک چشمش را نبیند. این اندوه ودردی که آمیخته با مهر و محبت فاطمه بود، به صورت اشک از چشم علی جاری می شد. گریزی به کربلا آری، زهرا(ع) وصیت می کند همسر مهربانش علی(ع) در کنار بسترش قران بخواند. تا صدای قرائت قران به او آرامش دهد. چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدنچ به رخت نظاره کردن، سخن خود شنیدن این جا صوت علی به زهرا آرامش می دهد، یک جایی هم سر بریدة حسین (ع) فراز نیزه ها برای آرامش و تسکین زینب(ع) قرآن می خواند. با زبان حال، زینب گفت با راس حسین خصم خواند خارجی ما را، اخاه قرآن بخوان <1> - بانوی نمونه ی اسلام، ابراهیم امینی، ص 190. <2>  - بحارالانوار، ج 43، ص 178. منبع: كتاب آتش در حرم کانال روضه دفتری @roze_daftari
حسن تب دارد و در خواب گوید نزن سیلی ستمگر درد دارد به امام صادق علیه السلام عرض كردند آقا ، انسیة الحوراءچیه ؟ چه ویژگی ِ داره كه به مادرتون زهرا میگن: انسیة الحوراء، حضرت حالشون یه جوری شد،فرمودند: ببین فقط همین قدر بهت بگم،حوریه كه مادر ما خانم همه ی اوناست، ویژگی هایی داره،من جمله اینقدر لطیف خدا آفریدش، اینقدر خداوند عالم این موجود ِ نورانی و آسمانی رو لطیف آفریده كه،اگه برگ گلی ، جدا شه بشینه روی صورتش ردش می مونه. برو گم شو تو از دور و بر من چه می خواهی زجان مادر من اون نامرد هی میاد جلو مادر میره عقب،كار به جایی رسید آقا بال می زد. نزن كه مادرم از پا نشسته نزن كه مادرم پهلوش سكشته آی مادرم،مادرم،مادرم یه عالمه زخم،یه عالمه دود یه عالمه هیزم،یه یاس ِ كبود خدایا ببین شكستن این ها حرمت ها رو چه زود * این روضه رو مرحوم علامه ی امینی نقل میكنه:امام حسن میگه :هرجوری بود از كوچه اومدیم،زیر بغل های مادر رو گرفت بلند كرد،مادر بیا بریم میكشن تو رو، این خیلی بی حیاست،این خیلی نامرد ِ،هر جوری بود علامه ی امینی میگه:اومدن خونه،تو حجره، بی بی تو همین حس و حال یه وقت نگاهش افتاد به حسنش، دید این بچه یه گوشه نشسته،این زانوهاش رو بغل كرده،سرش رو روی دستاش گذاشته،گاهی همین جوری زیر چشمی صورت مادر رو نگاه میكنه، دوباره باز سرش رو میذاره روی صورت،فضه رو بی بی صدا زد:فضه،جانم بی بی،فضه برو برام یه روسری بزرگ بیار، دیگه رو گرفتن آغاز شد. * می لرزه صداش،میسوزه تنش چه قدر میون كوچه ها زدنش زیر ِ پاها بود،گمونم انگار نمی دیدنش دیدم شده پُر رد ِ پا ،چادر و پیرهنش دانلود @roze_daftari روضه دفتری
این شب و روزها فقط بی بی گریه میكنه،همه گفتن ارباب مقاتل، این هفتاد و پنج، نود و پنج، هر چند مدتی كه بعد از اون اتفاق تا شهادت، فقط بی بی گریه كرد.یه جا خندید بی بی تو همین روزها،كجا؟چه طور؟چه خبر ِ خوشحال كننده ای بهش دادن خندید؟اونم روزی بود كه اسماء تابوتش رو نشونش داد،تا چشمش به تابوتش افتاد،دیدن بی بی می خنده* چه خورشیدی که چون خورشید محشر سایه اندازد تمام آفرینش دست می‌یازد به دامانش *زهراست،همه فردای قیامت محتاج او هستند،انبیاء همه سرپا ایستادند،یه نفر فقط سواره وارد صحرای محشر میشه،اونم مادر، هزار فرشته اطرافش، چپ و راست، از جلو از پشت سر ناقه،همه جا، جبرئیل و میكائیل و مقربین ِ عالم ِ بالا، ندا بلند میشه:یا اهل المحشر! غُضُّوا اَبْصارَكُم. نگاهتونو جمع و جور كنید،بی بی داره میآد،الهی قربونت برم بی بی جان.* گر شعب ابی‌طالب، اگر غصب فدک باشد محال اس آری آری بگذرد از عهد و پیمانش نمی‌سازند با سازش هوادارن راه او گواه من وصیتنامه ی سرخ شهیدانش *با دشمن حضرت زهرا عمراً،از آل سعود و خلیفه های داعشی،گنده هاشون،اسرائیل و آمریكا.* گواه من وصیتنامه ی سرخ شهیدانش *نگاه كنید هر روز تشییع میشن شهدای حرم،مدافع حرم زینب ِ كبری،جان عالم قربون بی بی جان،این همه دلداده و جون به كف و عاشق،كه از اینجا صدها كیلومتر می زنند به هر وسیله ای برسن به اون ور دنیا از حرم حضرت زهرا دفاع كنند و حمایت كنند،این راه حضرت زهراست.* مدینه گرچه قبرش را نشان کس نخواهد داد زیارتنامه می‌خواند کنار قبر پنهانش همان قبری که از تشییع پنهانی خبر دارد از اندوه علی از دل‌پریشانی خبر دارد *این چند بیت به بعد مرثیه است،شماهایی كه دل آماده دارید و برای گریه ی به مادر دل تنگ میشید،بسم الله* چه اندوهی که شب خالی ز عطر یاس و شب‌بو شد زمان یک سر بدآهنگ و زمین یکباره بدخو شد نمی‌دانم چه در شهر مدینه اتفاق افتاد که هر شب ناله ی «عجل وفاتی» سهم بانو شد *به عزیزانش فرمود:دستاتون رو ببرید بالا،حسنش دستاش رو برد بالا،حسینش، زینبش،یه دفعه صدای بی بی بلند شد،خدا مرگ من رو برسون. فقط شما مجسم كنید اگه جز این یه بیت چیز دیگه در مرثیه نگم كفایت می كنه،آی گریه كن های مادر،غم و عجل وفاتی و همه ی اینها به جای خود، آدم خسته میشه،بیمار كه بیمار ِ،دیدی به یكی میگی چه طوری؟ خوبی؟دیشب خوب خوابیدی؟میگه:چه خوابی،مگه این درد میذاره من بخوابم.* چه خوابی تا سحر پهلو به پهلو می‌شود اما مگر با درد پهلو می‌شود پهلو به پهلو شد *از هر طرف می چرخه پهلو درد میكنه* دلش می‌خواست دست و بازویش وقف علی باشد غلاف تیغ اما میهمان دست و بازو شد همه دیدند دست او دگر بالا نمی‌آمد به هر زحمت ولی در روز آخر خانه جارو شد همان دستی که بعد از غسل بیرون از کفن آمد یتیمان را در آغوشش گرفت و خوب دلجو شد *گریه كن ها،جوونها،غسل داد علی،بندهای كفن رو بست،نگاه كرد دید بچه هاش دارن دق می كنند،فرمود:پاشید یه بار دیگه بیایید مادر رو ببینید، خودشون رو انداختن رو بدن مادر،خود امیرالمؤمنین میگه: دیدم بندها باز شد،دستا بیرون اومد،بچه هاش رو بغل كرد،ندایی از آسمان اومد:علی!آقا بچه هارو بردار،بالایی ها نمیتونن نگاه كنند این منظره رو،عالم بالا به هم ریخته بچه هارو بردار آقاجان. امروز جاش هست من بگم یا نه؟ آی بالایی ها،دوتا آقازاده ی مولا كنار مادر،هیچكی نبود اذیت كنه،فقط با مادر وداع می كنند،شما نتونستید تحمل كنید،بالایی ها كربلا چه خبر بود،وقتی یه كوچلوی سه ساله رو از كنار بابا زدن جدا كردن، این دستاش رو روی سرش گرفته بود.* هی گفتم بهش میام میام میام موهامو نكش میام میام میام *حسین....دستاتون رو بیارید بالا، خدای ِ حضرت زهرا،خدای ِ امام رضا،خدای ِ ابی عبدالله، خدای ِ رقیه،به دستای رقیه،به انگشتای رقیه،كه با لب های بابا بازی می كرد،عجل لولیك الفرج* دانلود @roze_daftari روضه دفتری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطالب جدید فاطمیه رسید پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇 اینجا خانه سوخته حضرت زهراست 🖤 دلت روآروم میکنه😭 بزن روی لینک تا ببینی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه،اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه" @roze_daftari کیستی تو بهشتِ بابایی کوثر و قدر و نور و طاهایی دو جهان ذره و تو خورشیدی همگان قطـره و تـو دریایی هم صدا با تمامی سادات شیعه گوید تو مادرِ مایی مَطلعُ الفجرِ بامدادِ ازل لیلةُ القدرِ حق‌تعالایی برتر از درک و دانشِ همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای ای مَقامت ز وَهم‌ها برتر قدر و جاهت ز وصفِ ما برتر مدح تو بر لبِ رسولِ خدا ذکر نابی ا‌ست از دُعا برتر رتبه ی توست از زنانِ بهشت به خداوندیِ خدا برتر جز محمد که دست‌بوسِ تو بود تویی از کلِّ انبیا برتر حجره‌ات کعبه ی دلِ حیدر بیتت از بیت کِبریا برتر (پیغبر فرموده بود:" إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّه" دَرِ خونه ی فاطمه،دَرِ خونه ی مَنِ، خانه ی فاطمه،خانه ی منِ...) دیگه اهل روضه بخونن حدیث مفصل رو...چه کردن با این خانه؟...* خانه ای روشن از کلامُ الله سر زد از آن،دو آفتاب و دو ماه ______ ای بهشتِ خدا گُلِ رویَت ای رسولِ خدا ثنا گویت سورۀ نور، خطِ پیشانی لیلۀ قدر، تارِ گیسویت شبِ معراج مصطفی می دید باغِ جنت پُر است از بویت روحِ بینِ دو پهلویِ احمد! به چه جرمی شکست پهلویت؟ گر جسارت نبود می‌گفتم هُرمِ آتش چه کرد با رویت *حالا بزن تو سینه و تو صورتت،بگو: آخ مادر!...به چه جُرمی زدن مادرِ مارو...* از علی‌دوستی نشان مانده هم به رخسار هم به بازویت شاعر:حاج غلامرضاسازگار *این روزها خبر دادن به بلال،مؤذنِ پیامبر،گفتن: زهرا ازت گِله کرده،گفته: همه ی مدینه به من پشت کردن،از بعضی ها توقع نداشتم،چرا بلال نمیآد یه سری به ما بزنه؟...بلال متوجه شد زهرا ناراحتِ،اومد مدینه،اومد ملاقاتِ بی بی،اجازه گرفت از امیرالمؤمنین برم زهرا رو ببینم،همچین که اومد تو خانه،اول نگاش به دَرِ خانه افتاد...چرا در سوخته؟ چرا دیوار خونی شده؟ چرا بچه ها اینجوری زرد و لاغر شدن؟چی شده،من چند سال مگه نبودم؟من دو ماه مدینه نبودم... اومد محضر بی بی شرفیاب شد،دو زانو با ادب نشست،خانوم یه گِله ی مادرانه کرد،صدا زد: بلال تو چرا زهرا و علی رو تنها گذاشتی؟صدا زد:خانوم جان!من بعد از پیغمبر دیگه دلم نیومد مدینه بمونم...وقتی فهمیدم حقِّ علی رو غصب کردن،به نشانه اعتراض گفتم دیگه اذان نگم،جایی که پیغمبر و علی نباشن دیگه نمیخوام اذان بگم...اذان واسه کی بگم؟ بی بی فرمود:می دونم بلال،اما حالا که دختر پیغمبر دلش برا صدایِ اذانِ تو تنگ شده،دلم میخواد یه بار دیگه بری بالای مأذنِ،تا بی بی فرمود: یه بار دیگه صدایِ اذانت رو بشنوم،مکث نکرد،بلند شد،گفت: چشم،از تو به یک اشاره/از ما به سر دویدن...من چقدر خوشبختم که فاطمه دلتنگِ صدایِ منِ... رفت بالای مأذنِ،مدینه ساکتِ،یکدفعه دیدن یک صدایِ آشنا داره میاد.."الله اکبر" یهو مدینه لرزید... "الله اکبر" همه از خونه هاشون بیرون اومدن،صدای بلالِ،از کجا داره صدا میآد...از پشت بامِ خانه ی فاطمه...این صدا چند وقتِ تو مدینه نمیآد"أشهد أن لا إله إلا الله" یک مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،فضه بیا جانمازم رو پهن کن،زینب آبِ وضو بیار... "أشهد أن لا إله إلا الله" سجاده رو پهن کردن،زینب خوشحال شد،حسنین خوشحال شدن،مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،یه مرتبه صدای بلال بلند شد" اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله" تا اسم پیغمبر رو شنید،تا اسم پدر رو شنید،با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو... یه دختر اسمِ باباشو بالا مأذنِ شنید بی هوش شد،اسمِ باباش رو فقط شنید،اما یه دختر سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد...* بابا! دخترت از دنیا بُریده بِدونِ تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا!خوشی به قلبم دستِ رَد زد یه بی حیا بهم لگد زد *مدینه...فضه و اسماء اومدن،آب ریختن تو صورتِ فاطمه،بی بی، بهوش اومد،اما خرابه ی شام،هر چی زینب رقیه رو تکون داد...پاشو دختر! پاشو عمه!...پاشو چشات رو باز کن...حسین...* فراق یار و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن من آخر کودکم، این بار سنگین است بر دوشم *به نیتِ فرج سه مرتبه بگو: یازهرا... روضه دفتری @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه و توسل به حضرت معصومه (س) # گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها @roze_daftari هرکس گدایی می‌کند بر ساحت زهرا باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش جنت زهرا مانند زهرا روشنایِ خانه این بانوست راضیه و انسیه و حنانه این بانوست کوثر شده زهرایِ اطهر می‌شود بی شک انسیه الحورای دیگر می شود بی شک معراج را معنا و مظهر می شود بی شک بندِ دل موسی بن جعفر می شود بی شک *اومدن یه عده درِ خانۀ آقا در زدن .. با حضرت کار داشتن، فرمودن آقا نیستم رفتن بیرونِ شهر چه کار دارید؟ سوال داشتیم محضرِ امام کاظم .. سوالتون چیه؟! سوالا رو گرفتن جواب دادن .. بر میگشتن تو راه بر خوردن به امام کاظم سلام الله، سلام و احوال پرسی کجا بودید آقاجان منزل شما بودیم سوال داشتیم .. سوال ها رو دخترتون فاطمه معصومه جواب دادن .. حضرت فرمودن ببینم جوابِ سوال ها رو تا نگاه حضرت افتاد دیدن حضرت هی می فرماید: «فداها أبوها ..» نمیشه ساده از این جمله گذشت .. امام معصوم داره اینطور می فرماید «فداها أبوها ..» این جمله رو دیگه کجا، کدوم بابا به کار برد ؟.. اینجا اگه اینا شنیدن بابا به قربونت بره همه دوست بودن، مُحب بودن .. اما یه جا دیگه سراغ دارم یه بابا گفت فاطمه جان فداها أبوها .. کاری کردن بین در و دیوار هی گفت بابا ..* بابا اگر این است دختر باید این باشد چون فاطمه حق است اُم المؤمنین باشد وا می‌شود سجاده‌اش، وا می‌شود درها درهای الطاف خداوندی به نوکرها از نسل اسماعیل‌ها تا نسل هاجرها در محضرش از فضه‌ها هستند و قنبرها در کهکشانش شاعران منظومه می‌گویند معصوم ها یا حضرت معصومه می‌گویند دستِ کریمه برکتش مثل کریمان است قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است باران نمی خواهد همیشه نورباران است هر زائر قم زائر شاه خراسان است محتاجم و دور کس دیگر نمی‌گردم از محضر او دست خالی بر نمی‌گردم *وقتی این خانمُ دفن کردن یه عده رفتن طوس محضرِ امام رضا حضرت یه نگاه بهشون کرد فرمود ما یه امانتی تو شهرِ شما داریم .. یه فاطمه از ما تو شهرِ شما دفن شده .. زیارتش میرید یا نه .. لذا اونجا حضرت فرمود هرکسی خواهرم در قم رو زیارت کنه انگار منه امام رضا رو زیارت کرده ..* چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قد کمانش نیست بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد روبندۀ زن‌ها به‌دست این و آن افتاد آی گریه کن ها؛ هفده روز این فاطمه تو شهر قم مهمان بود .. انقدر احترامش کردن، انقدر فهمیده بودن طوری شد زن ها اومدن به شوهرهاشون گفتن این چند روزه از اینجا عبور نکنید گفتن چرا؟ گفتن آخه یه فاطمه تو این خونه ست .. آخ برات بمیرم برات مادر، نامرد بی هوا زد تو صورتش .. بعد هفده روز هم که بی بی از دنیا رفت، چه تشییع جنازه ای کردن اهالی قم تو تاریخ نوشتن محل دفن بی بی قبلا باغی بوده، قبر رو سادات و بزرگان شهر قم آماده کردن آخه دخترِ امام احترام داره .. لذا وقتی بدنُ گذاشتن زمین هیچ کسی جرات نمی کرد به این بدن دست بزنه .. همه رفتن عقب خدا چه کار کنیم ..(خبره های روضه جلوتر رفتن ..) یه وقت دیدن دو تا سوار از سمت قبله دارن میان ..( ان شالله هیچ وقت داغ مادر نبینی ..) یه وقت اگه بخوان بدن یه خانمُ دفن کنند اول از همه یکی میگه نامحرما برن کنار، باید دو تا محرم باشن .. لذا میگن امام رضا اومد، جواد الائمه اومد .. این بدنُ با احترام نماز خواندن بدنُ دفن کردن .. باید یکی بره داخل قبر، یکی هم از بالا بدن رو روانۀ خانۀ قبر کنه .. ( چی میخوام بگم؟) اگه این روایت چهل و پنج روزِ شهادتِ بی بی رو بخوام بگم مثه این شبا علی هی رفت تو قبر بیرون آمد .. هی نگاه به قبر میکرد نگاه به فاطمه می کرد .. قهرمان خیبر به چه کنم، چه کنم افتاد .. یه وقت دید دو تا دست شبیه به دستان پیغمبر .. هی میگفت الی .. این دو تا بدن .. یه جا دیگه هم برات بگم .. بنی اسد هی نگاه به این بدن می کردن یه وقت دیدن یه سوار از سمتِ قبله آمد .. بنی اسد کنار برید .. من این بدن ها رو خوب می شناسم .. برید یه قطعه بوریا بیارید .. ای بی کفن .. به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند دفتری @roze_daftari
و توسل به حضرت معصومه (س) @roze_daftari دفتری به حضرت زهرا سلام الله علیها زینب سلام الله علیها با وضو از دیدۀ تر مینویسم فاطمه مثل فضه مثل قنبر مینوسم فاطمه باطن الله اکبر می نویسم فاطمه هستی موسی‌بن‌جعفر می نویسم فاطمه تا قیامت آفتاب روشن دین فاطمه ست نور زهرا! صبر زینب! جمع دراین فاطمه ست حضرت‌معصومۀ طاهاست! عصمت را ببین محملش نور است نور الله عزت را ببین *با چه احترام و عزت و مقامی بی بی وارد قم شد .. بهترین نقطه قم بی بی رو اسکان دادن ..* سجده اش را بنگر و اوج عبادت را ببین جان سلطان است این بانو! کرامت را ببین *یا امام رضا یه نگاهی به ما کن اقا .. این مردم به عشقِ شما و خواهرِ بزرگوارتون اومدن .. بعضیا رزق برا فاطمیه‌شون میخوان .. درست اومدید .. هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم قم می‌روم هر موقع دلم یادِ مادر می‌افته میرم قم حرم این بانو .. من که نمیدونم قبرِ خاکی کجاست .. نقل کردن پدرِ مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رحمت الله چهل شب تو حرم امیرالمومنین چله گرفت، بعد از چهل شب تو عالم مکاشفه مشکل گشای عالم امیرالمومنین رو مشاهده کرد .. حضرت فرموده باشند چی میخوای چهل شب تو حرم بیتوته کردی؟! .. عرضه داشت اگه میشه قبرِ مادرم فاطمه رو بهم نشون بدید .. آقا فرموده باشند این وصیتِ فاطمه سلام الله علیهاست اما اگه میخوای قدر و منزلت فاطمه‌م رو بدونی برو قم قبر دخترم فاطمه معصومه رو زیارت کن .. هر زمان دلتنگِ زهرا می‌شوم قم می‌روم میلِ مشهد میکنم، پا میشوم قم می‌روم چند روزی‌هست تب دارد نگاهش‌بر درست آنقدر غم خورده و غم خورده خیلی لاغرست *به عشق علی ابن موسی الرضا این همه راه از مدینه آمده .. اما بیشتر از همه این دردها، این غم دوری اذیت میکنه:* دردِ دوری از تمام درد و غم‌ها بدترست باز هم یک فاطمه از درد بین بستر است بریم مدینه .. این دردِ فراق و دوری از علی رو داره .. بی بی هم همینطور .. گریه‌کنا، بی بی حتی نتونست یه لحظه صبر کنه .. به خدا اگه یه مرد پشتِ در اونجور مجروح شده بود دیگه بلند نمیشد .. دنبال حیدر میدوید از سینه اش خون میچکید ..* رفته بین هر بیابان در هوای دلبرش روی ناقه بین‌ محمل سایبان دارد سرش شکر! نامحرم ندیده هیچ‌کس دور و برش یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش دردِ پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست پای بی‌بی زخمی از خارِ مغیلان نیست نیست در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید با لبِ تشنه رضای خویش را بی سر ندید دور تا دور خودش چشم بد لشگر ندید غارت چادر ندید و غارت معجر ندید عمه اش زینب ولی زیر لگدها مانده بود بین آن نامردهای پست تنها مانده بود شاعر : سید پوریا هاشمی پا برهنه میدوید و میدوید و میدوید زودتر از شمر آیا به برادر……..؟ ای حسین … @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهتاب خوش بتاب به کاشانه ی علی                      خاموش گشته روشنی خانه علی عالم سیاه پوش بود از عزای او                                تنها نگشت کوفه عزا خانه ی علی باشد علی چو شمعی و اطراف بسترش                   اطفال خسته دل همه پروانه علی ریز دزدیده اختراشک از غم پدر                                 زینب که هست گوهر یکدانه علی تاریخ شاهد است که مظلومی علی                                  پیدا بود ز دفن غریبانه علی گردیده در شگفت جهان و جهانیان                             از عزم جزم و همّت  مردانه علی امشب شب شهادت امیر المؤمنین است ، امشب برای غریبی علی گریه کنید ،از همین جا دلها را بریم خانه غم گرفته ی علی ، با بچه های علی هم ناله شویم ، شب قدر است .(یاد شهدا ،اموات ، عزیزانی که سالهای قبل بین شما بودند برای علی گریه می کنند و سینه می زدند ) امشب فرزندان علی بدن بابا را غسل دادند ، کفن کردند ، خدا بدن علی را شبانه کجا بردند ؟ آخر این بچه ها  یک شبی هم در مدینه بدن مادر راشبانه حرکت دادند ، لذا داغ دلشان تازه شد . امشب علی و فاطمه دیدار می کنند                         درک حضور احمد مختار می کنند زهرا به زخم سینه ، علی با شکاف سر                   با هم حدیث غربت و ایثار می کنند اما حسین و زینب و کلثوم و مجتبی                         با اشک چشم و خون دل افطار می کنند بدن مطهر علی را بیرون آوردند ، زینب و ام کلثوم ضجه و ناله می کردند خواستند بیایند ابی عبدالله مانعشان شد فرمود : برگردید ،آرام باشید آی دلها ی آماده ،شب زیارتی امام حسین ، ان شاء الله چنین شبی کنار قبر شش گوشه امام حسین عرض ادب کنیم . روز عاشوراء وقتی عزیز فاطمه وداع آخر کرد می خواست به میدان برود زن و بچه دورش گرفتند فرمود : علیکُنَّ بالصبر : عزیزانم صبر کنید *  ان البکاء اما مَکُنَّ : شما گریه ها در پیش دارید . همه صدا بزنید حسین جان . * شهیدف دستغیب ، عبدالحسن ، آدابی از قرآن ،۴۴۶  @roze_daftari
🌟 💥 🔺بانوی کرامت و صفا را صلوات 🔺آن خواهر و زائر رضا راصلوات 🔺تقدیم به آن شفیعه در باغ بهشت 🔺معصومه نشان اولیا را صلوات () @roze_daftari (( .. ... .. ... )) ▪️به شوق دیدن یار از دیار آمدم ▪️به اشک چشم و دل بیقرار آمدم ▪️هوای روی برادر مرا کشید اینجا ▪️چه می شود به من او را نشان دهید اینجا ▪️رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم ▪️رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم ▪️بیا برادرِ از جان عزیزتر به سَرَم ▪️که زَهر هجر تو سوزانده جگرم ▪️تمام قوت من جمع در این صدا شده است ▪️به دست و پا زدنم اَشهَدّم رضا رضا شده است ⬅️امروز کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته..... اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته.... هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته.... آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته... خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است..... امروز بیا دست به دامن این خانم شو..... (شعر...) @roze_daftari حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی... نامش فاطمه است اما قبرش معلومه..... آی حاجت دارا اون روزی که بی‌بی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند.... نقل می‌کنند راه بی‌بی رو فرش قیمتی انداختن... کوچه‌ها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه قم استقبال بی‌بی... اما بگم ناله شو بزنی... ⬅️ من یه جای دیگه هم سراغ دارم، مردم اومدن استقبال... استقبال دخترِ امام ....خواهرِ امام... آخ اومدن کوچه ها رو جارو زدن.. همه جا رو زینت کردن... لباسای قیمتی به تن کردن... اما غم کجا شام کجا... تو شهر قم مردم با درود و صلوات اومدن استقبال دختر امامُ خواهر امام... اما تو شهر شام دیدن رقاصه ها می زنند می رقصن.... با طعنه و ناسزا دختر علی رو دارن میارن.... 🍁( امروز دلت آماده است ناله شو بزنی) امروز داری برا اون خواهری گریه می کنی که شهر به شهر دیار به دیار اومد که برادرُ ببینه...... نمیدونم برادر داری یا نه... اگه برادر داری خدا برات نگه داره داغشو نبینی.... ⬅️می خوام بگم بی‌بی جان هر چقدر دنبال برادر اومدی نشد برادرتو ببینی.... اما دیگه مثل اون خواهر نیومدی تو گودی قتلگاه.... دلا بسوزه بر اونخواهری که اومد تو گودی قتلگاه دید حسینش داره دست و پا میزنه.... خدا ...دستاشو رو سر گذاشت... صدا زد وا محمدا ...واعلیا....واحسینا.... آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه، حسین منو یاری بده..... 🏴ديدم غمت اي دلبر اي کاش نمي ديدم 🏴تنهاييُ بي ياور اي کاش نمي ديدم 🏴دنبال تو تا گودال من آمدمو ديدم 🏴بالاي سرت مادر اي کاش نمي ديدم 🏴وقتي که برون شد خصم از مقتل تو ديدم 🏴خون مي چکد از خنجر اي کاش نمي ديدم 🏴از نيزه به روي خاک ديدم سر تو افتاد 🏴در زير سم لشکر اي کاش نمي ديدم 🔲هر چقدر ناله داری به غربت ابی عبدالله ع به دل سوخته خانم زینب کبری س به نیت فرج سه مرتبه ناله بزن🔲 .... 👇 @roze_daftari
❣﷽❣ 🍁 🍁 🌸متن زیارتنامه حضرت معصومه س 🌺چون به نزد قبر آن حضرت برسى،بالاى سررو به قبر بايست و سى‏ وچهار مرتبه اللّه اكبر و سی وسه مرتبه سبحان اللّه و سى‏ وسه مرتبه الحمد للّه بگو،آنگاه بخوان: 🌸السَّلامُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ خَلْقِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيَّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا سِبْطَيْ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ وَ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَ قُرَّةَ عَيْنِ النَّاظِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ بَاقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِيِّ 🌺السَّلامُ عَلَيْكَ يَاجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبَارَّ الْأَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِيَّ النَّاصِحَ الْأَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ السَّلامُ عَلَى الْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِكَ وَ سِرَاجِكَ وَ وَلِيِّ وَلِيِّكَ وَ وَصِيِّ وَصِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ وَلِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُخْتَ وَلِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا عَمَّةَ وَلِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ 🌸السَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ وَ سَقَانَا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُرِيَنَا فِيكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ يَجْمَعَنَا وَ إِيَّاكُمْ فِي زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لا يَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ التَّسْلِيمِ إِلَى اللَّهِ رَاضِيا بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ وَ لا مُسْتَكْبِرٍ وَ عَلَى يَقِينِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ رَاضٍ نَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَكَ يَا سَيِّدِي اللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةِ يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ اللَّهُمَّ‌إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عَافِيَتِكَ وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ وَسَلَّمَ تَسْلِيمايَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🌹🌷امام رضا (ع) : هر کس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در «رى» یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى‌یابد. (زبدة التصانیف، ج. ۶، ص. ۱۵۹، به نقل از کریمه اهل بیت، ص. ۳) @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
روضه حضرت معصومه سلام الله علیها زهرا سلام الله علیها حسن علیه السلام بی بی رو اینقدر قشنگ تشییع جنازه کردند،اینقدر قمی ها قشنگ احترام گذاشتند،اینقدر اَمدند مثل پروانه دور بی بی گشتند،یه ذره بی بی احساس غربت نکرد،اما بمیرم برای اون خانمی که، نیم شب در خونش باز شد،چهار نفر زیر جنازشو گرفته بودند،چند تا بچه ام دنبال جنازه می دویدند، هی مادر مادر می گفتند،هر چی دستشونو بلند می کردند،به تابوت مادر نمی رسید، همدیگرو دلداری می دادند،این بچه ها اجازه گرفتند،از بابا ،بابا اجازه بده ما تشییع جنازه مادرشرکت کنیم،امیرالمومنین علیه السلام فرمود :بیایید،اما آهسته آهسته گریه کنید، اما یه وقت دیدند امام حسن داره داد می زنه،بلند بلند داره گریه می کنه، سلمان دوید حسن جان،بابات می گه یه خورده آهسته تر،گفت:سلمان دست از دلم بردار، آخه اونی که من دیدم،حسین ندید،خودم دیدم،بین کوچه ،آخ به مادرم جسارت کردند، درسته غریبانه،اما بدن رو نگذاشتن رو زمین بمونه،باالاخره تشییع جنازه ای کردند،یه کفنی آوردند بدن بی بی رو کفن کردند،علی غسلش داد،اما بمیرم،برای اون آقایی که 3روز بدن بی غسل و کفن ،رو زمین گرم کربلا،دیدید موقعی که میت و دارن تلقین می دن،یه نفر میت و تو قبر تکون می ده ،آدم یاد این منظره می اُفته،امام سجاد دیدند تو قبر نالش بلند شد،گریبان چاک زد، آقا جان چرا این جور بی تاب شدی،فرمود نگاه می کنم می خوام صورت و رو خاک بزارم، اما بابام سر در بدن نداره @roze_daftari
⚘﷽⚘ 💔 🖤 💔 ♻️اول به نبی حضرت خاتم صلوات ♻️دوم به علی شیر دو عالم صلوات ♻️سوم به گل وجود پاک زهرا ♻️چهارم به حسن خونجگر غم صلوات ♻️از بهر حسین آن شه کرببلا ♻️وآن تشنهٔ در مقتل ماتم صلوات (✅(علی‌اولادالحسین‌وعلی‌اصحاب‌الحسین‌علیه‌السلام)) @roze_daftari ⏺مجلس و محفل به یاد یه عزیز برادره... یاد کنیم همه برادرایی که اسیر خاکها هستند... 🔅تو بودی غمگسارم ای برادر 🔅همیشه در کنارم ای برادر 🔅تو رفتی قامتم از غم شکسته 🔅دگر  یاری ندارم ای برادر 🔅پس از مرگ تو ای امید جانم 🔅سیه شد روزگارم ای برادر 🔅تو بودی یاورو پشت و پناهم 🔅ز هجرت بی قرارم ای برادر ⬅️آی کسی برادر از دست دادی... آی کسی که داغ برادر دیدی... منو ببخشید.. داغ برادر سنگینه... آخه برادر پشت و پناهه خواهره.. همهٔ امید خواهر برادره... تو داغ برادر اونی که آتیش میگیره خواهره... تو داغ برادر اونی که بیشتر از همه میسوزه خواهره... الهی خواهری داغ برادر نبینه... امان امان...3 ◀️یا رسول الله2 به پیغمبر خبر دادن....یا رسول الله، عمه جانتون صفیه داره میاد... میخواد بدن مُثله شده برادرش حمزه سیدالشهدارو ببینه... تا پیغمبر این جمله رو شنید... فرمود نزارید خواهر جلو بیاد.. نزارید خواهر بدن برادرو ببینه... آخه خواهر طاقت نمیاره... خواهر طاقت نداره... پیفمبر اومد جلو.. (چکار کرد آقا)عباشو رو بدن حمزه سیدالشهدا کشید،، مبادا خواهر اینطور بدن مثله شده برادرو ببینه.. یاالله(2) (میگه صفیه اومد کنار بدن برادر...) اما بمیرم.. همین که نگاهش به بدن برادر افتاد... دیدن این خواهر بی هوش شد رو زمین افتاد... ⬅️(نمیدونم این خواهر چطور با برادر خداحافظی کرد...) (چی میخوام بگم) میخوام بگم اونجا صفیه دو تا محرم داشت.. یه طرف پیغمبر، یه طرف امیرالمومنین... زیر بغلاشو گرفتن،، بلندش کردند...دلداریش دادن...احترامش کردند... (حق صاحب عزاست دیگه) ☑️(..نام صاحب عزا...)نمیدونم اون لحظه ای که خبر فوت برادرتو نو دادن چه حالی داشتی... همه اونایی که داغ برادر دیدن، میگن وقتی خبر به ما دادن زانوهامون سست شد... بی اختیار نشستیم...دیگه توان برا حرکت نداشتیم.. انگار دنیا رو سرمون خراب شد.. عالم برا ما تیره و تار شد... امان امان... ⬅️میخوام بگم .. آی داغ دیده ها...اگه داغ برادر دیدید... همه اومدن دلداریتون دادن...زیر بغلاتونو گرفتن...تسلای دلتون بودن...باهاتون هم ناله شدند.. میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا.... 💔ای حسین حسین حسین... (سبک عجب رسمیه) ▪️عجب رسمیه رسم زمونه ▪️برادر میره خواهر می مونه ▪️یکی اسیرو یکی شهیده ▪️ای وای حسینم ای وای حسینم (همه بگن) ⬆️(اوج)الهی داغ برادر نبینی... ⬅️میخوام بگم ای کاش یه نفرم بود کریلا...زیر بغلای زینبو میگرفت...از کنار بدن برادر بلند میکرد... اومدند زیر بغل زینب رو گرفتند نه والله...کسی اومد تسلیت بگه نه والله آی خواهرا ..آی مادرایی که اومدین به خواهر داغ دیده(نام مرحوم) تسلیت بگین.. ای کاش کربلا بودین به عمه سادات زینب دلداری میدادین... یا الله (2) 🔘اومد گودی قتلگاه... یا صاحب الزمان آقا جان معذرت میخام آقا.. همین قدر بگم،.یه وقت صدای ناله بی‌بی سکینه بلند شد... صدا زد... ... بابا ببین عمه جانم زینبُ دارن میزنن... 🔻آخ امان از دل زینب... 🔺چه خون شد دل زینب... 🔘الهی نبینی اونچه که زینب دید... کاری کرده بودن با بدن حسینش.... خواهر بدن برادرو نشناخت... 🔈(نمیدونم این خواهر چطور با برادر وداع کرد) اما بگم عمه سادات چطور وداع کرد؟؟ ... یه وقت نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشت به رو رگهای بریده ✳️آخ حسین.... 💠هرگز کسی جز من تن بی سر نبوسید ای برادر(2)آخ حسین جان 💠بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید 🍁گر چه من دیگر نمیبینم گُلِ روی برادر را 🍁خاطراتش را در این غمخانه مهمان میکنم 🍁گوهر یکدانه ای نازنین برادرم 🍁تا ابد نامت درون سینه پنهان میکنم 🕊 (⭐️شعرا 227⭐️) ♦️ای شیعه مکن وحشت قبرو سکرات ♦️تا حضرت مرتضی است کشتی نجات ♦️در وقت سؤالشان بگو با دو مَلَک ♦️من شیعهٔ حیدرم به حیدر صلوات هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات) کانال روضه دفتری👇👇 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ✴️ س ✴️ س ( 6 ) 🔷بر راضیه مرضیه کوثر صلوات 🔷برفاطمـه صدّیقـهٔ اطهر صلوات 🔷برقله ی تـوحیدی زهرا بـه بقیع 🔷برسیّـده و همسـرحیـدر صلوات (دعای فرج) @roze_daftari 🥀اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ🥀 ♻️ (س) (یازهرا)3 ☇دوست دارم یه شب برم ☇مدینه و زار بزنم ☇کنج خلوت بقیع ☇سر روی دیوار بزارم کیا رفتن مدینه.. کیا غربت بقیع رو دیدن ☇دوست دارم یه شب برم ☇مدینه و زار بزنم ☇کنج خلوت بقیع ☇سر روی دیوار بزارم ☇یاد غمهای بی‌بی ☇که وسعت یه عالمه ☇چی بگم عالم برای ☇غمای بی‌بی کمه دلامونو ببریم مدینه.. امروز اونایی که مادر ندارن...اونایی که صورت مادراشونو رو خاک گذاشتن...اونایی که دلتنگ مادر شدن.. با هم بریم مدینه.. ☇یاد غمهای بی‌بی ☇که وسعت یه عالمه ☇چی بگم عالم برای ☇غمای بی‌بی کمه چه غمی داره بی‌بی... (میدونی چه غمی داره) آی حاجتمندا..آی مریض دارا...آی جوون دارا... گفت.. ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦دخترمو صدا کنم (یا زهرا2) ( دلت اینجا نباشه ها..دلتو ببر مدینه) ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦دخترمو صدا کنم ♦اما دیگه نا ندارم ♦تا که لبامو وا کنم (بگم؟؟) ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦شونه به موهاش بزنم... ♦اما دیگه جون ندارم ♦ تا دستمو بالا کنم ♦دلم میخواد مثل تموم مادرا ♦دخترمو توی بغل ♦بگیرمو نگا کنم بمیرم برات بی بی جان.. بمیرم برا حسرتای دلت بی بی جان.. ♦دلم میخواد یه بار دیگه ♦با اشک دونه دونه ام ♦سفارش حسینمو ♦به اسیر کربلا کنم اگه یه مادر بخواد مسافرت بره...سفارش بچه هاشو میکنه... (مخصوصا اگه بچه کوچیک داشته باشه) (مثلا میگه اون بچه ام رواندازشو کنار میزنه..مواظبش باشید سرما نخوره.. اون بچه ام دل نازکه غصه نخوره.. فلان بچه ام زود به زود تشنه اش میشه حواستون باشه...) آخ یا زهرا ...مادر مدینه هم سفارش کرد.. فرمود زینبم ..جونِ تو و جون حسینم مادر... مادر... هیچ وقت از حسینم جدا نشی مادر.. صدا زد علی جان.. ابْكِنِي وَ ابْكِ لِلْيَتَامَى وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاقِ‏ علی جان بر منه زهرا گریه کن .. علی جان برا یتیمام گریه کن... .علی جان حواست به حسینم باشه..علی جان حسینم نیمه های شب تشنه میشه... ظرف آبی بزار بالا سر حسینم.. آاای میخوام بگم بی‌بی جان سفارش حسینتو به زینب کردی..سفارش حسینتو به امیرالمومنین کردی..خانم جااان 🌟شنیدم آب دادی دست حسینت 🌟وای حواس زینبت را جمع کردی (اوج) میخوام بگم مادری که تو مدینه سفارش حسینشو کرد مگه میشه این مادر نیاد گودی قتلگاه.. ⏪ ای مادر 3 امان از دل امیرالمومنین... یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا.. زهراشو غسل داد..یکی یکی بندای کفن و بست آی حاجت دارا دلش نیومد بند آخرو ببنده آی اونی که مادر از دست دادی..نمیدونم لحظه جون دادن مادر بودی یا نه.. نمیدونم لحظه آخر چطور با مادر خداحافظی کردی.. علی یه طرف کفنو رو هم آورد..هی برمی گشت نگاهی به صورت زهرا.. (میدونی چی میگفت) صدا زد... ...آخ... ♨شب دامادیم کی باورم بود ♨که من روزی عزادار تو باشم زهرا جااان ...کجا باورم میشد خودم غسلت بدم... خودم کفنت کنم . ⚘مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست ⚘همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست ⚘خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ ⚘كه امید علی بر دستِ زهراست آخ ⚘علی بی فاطمه سامان ندارد ⚘دگر دردِ علی درمان ندارد ⚘نمی دانم چرا غسلِ تو زهرا ⚘دراین سردی شب، پایان ندارد ⏪کجا دیدی یه مادر جوون از دنیا بره...نیمه شب تشیع بشه..نتونن بلند بلند گریه کنن..نتونن بلند بلند مادر مادر بگن.. جنازه رو حرکت دادند.. سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله . چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادر مادر میگه و مادررو بدرقه میکنه.. میخوام بگم تو خونه بی بی زهرا کار برعکس شد(چرا..چرا اینطور میگم) آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه.. اما تو دل شب زیتب مادرو بدرقه کرد.. مادر جوونشو بدرقه کرد.. آخ 🍁ننه ننه جوان ننه 🍁جوان لیقی یالان ننه 🍁خانم ننم بی کس ننم 🍁لای لای ننم لالای ننم اگه نادر نداری یاد مادر کن 🍁مظلوم ننم یرقون ننم 🍁محرمی اُلمیان ننم 🍁قشوسو اُلمیان ننم 🍁لای لای ننم لای لای 🍁آخ ننه ننه جوان ننه 🍁یارالی سینه دینجله 🍁ایاقادور جوان ننه 🍁اوزوم سنه قوربان ننه هرچقدر ناله داری به سوز دل یتیمان زهرا..به اشک و آه و ناله آقا امیرالمومنین حاجتت رو مد نظر بگیر راس همه حوائج فرج امام زمان..سه مرتبه ناله بزن بگو ناله داری سه مرتبه ناله بزن 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
‍ ‍ مجلس کامل از شروع تا ختم . @roze_daftari بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام وادب واحترام حضور همه عزیزان وبزرگواران وعرض تسلیت وتعزیت به ساحت مقدس امام زمان (عج)وهمه عزاداران ایام فاطمیه انشاء الله همه ما از کنیزان ومحبین حضرت باشیم وتوفیق عزاداری خالصانه نصیب وروزی همه ماشود. جمال نورانی منتقم اهلبیت (ع)به جهت تعجیل درفرجش وسلامتی وجودش صلواتی زیبا عنایت بفرمایید . ♠️ برکوکب آسمان عصمت صلوات برفاطمه گوهر نبوت صلوات برمادر یازده امام برحق از صبح ازل تا به قیامت صلوات اللهم صل علی فاطمه وابیها وبعلها وامها وبنیها وسرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. یارب به زهرا ،بحق زهرا،اشف صدرزهرا بظهور الحجه دعای سلامتی امام زمان (عج) 🖤😭🖤 به اشک دیده کوثر بیا ای یوسف زهرا به حق غربت حیدر بیا ای یوسف زهرا به دست بسته حیدر به آن محزون غم پرور به خون سینه مادر بیا ای یوسف زهرا آقاجون ایام فاطمیه ست قربون شال عزات بشم ، عزیزدلم اگه دوست داری با امام زمان (عج)عزادارمادرش باشی امروز به این چشمات التماس کن . چندقطره از این چشمات اشک بگیر ذخیره آخرتت بشه. حالا اگه دلت آماده شده چشم سر راببند با پای دل بریم مدینه خونه بی بی دوعالم. اما بعضی که مدینه نرفتن میگن کدوم خونه ؟؟ بزاربگم برات همون خونه که آقاش با غصه خلوت میکرد از غربت وبی کسی به چاه شکایت میکرد امروز توی اون خونه گلها ماتم گرفتند ستاره ها خم شدن گلدونا غم گرفتند یاس سفید خونه مهمون آسمون شد قدعلی اعلی توماتمش کمون شد توماتم یاسمون ستاره ها شکستند پروانه ها گرد یاس یک شب تا صبح نشستند نه زجه های حسین ،نه گریه های زینب سکوت رابر هم نزد تونیمه های اون شب آخ بمیرم ! یه وقت دیدن درخونه علی باز شد ،غریبانه یه تابوت رابیرون آوردند. پشت سر این تابوت اون کسی که بیشتر از همه دلهارو آتیش میزد یک خانوم ۵-۴ساله بود چادرخاکی مادر روسرش کرده بودچادر هی به پاش میپیچید وروی زمین میفتاد هی صدا میزد :مرو مادر مرو مادر غنچه ها روی شونه بوته یاس رابردند هدیه آسمون رادست زمین سپردند همه دیدید وشنیدیدکه وقتی یه بدن راتشییع میکنن میگن بلند بگین لا اله الا الله! امام زمان ببخشید منو اما اون شب تومدینه مولامون امیرالمومنین (ع)میفرمودند: آرام ،آرامتر کسی صداتون رانشنوه نکنه دشمن باخبر بشه.. ناله داری یانه؟ هر کجای مجلسی از سویدای دلت سه مرتبه بگو یا زهرا. گر نگاهی به ما کند زهرا دردها رادواکند زهرا بردل وجان ما صفا می بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش هرچه خواهی عطا کند زهرا صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (س) 🖤😭🖤 هدیه این روضه ۱۰ گل صلوات هدیه به ساحت مقدس امام زمان (عج) @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا حال و هوای گریه داری یابن الزهرا این روزها خیلی دلت را غم گرفته دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا ای وای مادر های تو می گوید آقا خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا  آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا گریه مکن که طفل اشک بی قرارم با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا از این که هستم دوستدار مادر تو حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا تا این که باشم زائر قامت خمیده دنبال یک سنگ مزاری یابن الزهرا «زهرا» به «زهراها» شده تبدیل... یعنی : در کوچه شد آیینه کاری یابن الزهرا محمد فردوسی @majmaozakerine
❣﷽❣ ✴️ س (1) 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ الهي داد از اين دل داد از اين دل كنار قبر زهرا كرده منزل بگو زهرا زجا خيزد ببيند كه ا شك ديده كردخاك او گل چه فخري خالق از تو بنده كرده كه خونت دين حق زيبنده كرده ولي زهرا: محبتهاي زينب علي را روز و شب شرمنده كرده چنان داغت دلم غمناك كرده كه دست من تو را در خاك كرده بجايت زينب مظلومه تو غبار غم ز رويم پاك كرده ز سو زدل كنم گريه برايت كه ديگر نشنوم زهرا صدايت در و ديوار خانه با نگاهم بيادم آورد آ ن ناله هايت كنار تربتت اندر دل شب بود نام تو زهرا جاري از لب به خانه تا روم با ديده تر كشد ناز مرا مظلومه زينب اگر محور به هر امكان علي بود ولي بر فاطمه مهمان علي بود كنار تربتت مظلومه زهرا سر شب تا سحر گريان علي بود چه شبهايي به يادت گريه كردم زديده دامنم پر لاله كردم دگر نبود توانم خيزم از جا نهان تا كه تو هجده ساله كردم چنان دست علي آتش برافروخت كه حتي ميخ در در شعله اش سوخت نداند كس بجز مولي الموالي چگونه ميخ در آن سينه را دوخت سوزاند دل فاطمه را آتش كين بين در و ديوار شده نقش زمين با پهلوي فاطمه چها كرد لگد كاندر يم خون از او شده سقط جنين 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ بر خلق جهان كه گشته معلوم علي از حق خودت شدي تو محروم علي بر كنگره ي عرش بجان حسنين با اشك نوشته است، مظلوم علي چون مرغ سحر شكسته باشد بالم يك تن نبود فاطمه پرسد حالم رفتي تو ولي جان نبي روح علي بي تو به خدا صفا ندارد عالم (حاج احمد آروني) چه حالی داده دل را دست مادر که می شستی زدنیا دست مادر از آن سیلی مگر چشمت نمی دید که می جستی مرا با دست مادر (محمد زمانی) 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ عمريست رهين منت زهرائيم مشهور شده به عزت زهرائيم مُرديم اگر به قبر ما بنويسيد ماپير غلام حضرت زهرائيم ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم مامور براي خدمت زهرائيم روزي كه تمام خلق حيران هستند ما منتظر شفاعت زهرائيم یتیمان جز دو چشم تر ندارند به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد که طفلان علی مادر ندارند (جواد حیدری) @roze_daftari 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ نگاه سرد مردم بود و آتش صدا بين صدا گم بود و آتش بجاي تسليت با دسته ي گل هجوم قوم هيضم بود و آتش گرفتي از مدينه گفتنت را دريغ از من نمودي ديدنت را ولي با من بگو ساعت به ساعت چرا كردي عوض پيراهنت را كمي از غسل زير پيرهن ماند كمي از خون خشك بر بدن ماند كفن را در بغل بگرفت و بو كرد همان طفلي كه آخر بي كفن ماند محسن عرب خالقي👆 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ مدینه تا بدون مصطفی شد خدا داند که دیگر بی صفا شد از آن روزی که زهراهم سفرکرد دگـر روز عــزای مـرتضی شـد در عالم اولین مظلوم علی بود همیشه از حقش محروم علی بود من از او دل شکسته تر ندیدم که بعداز فاطمه مغموم علی بود از آن لحظه که زهرا با در افتاد حسین او به مادر مادر افتاد چه شد که ناله زد فضه خزینی؟ گمانم دید آنسو حیدر افتاد شبی که مادرم خاموش میرفت غـریبانه بـه روی دوش میرفت مـیان بــچه هـای دل شکسته حسینش دم بدم ازهوش میرفت شبی که مادر ما پشت در بود ز هـرشب گرچه برما تیره تـر بود ولی جانسوزتر آن لحظه ای شد که نعشش بر روی دوش پدر بود اَمـان از ظلم بی حـدِ زمـانه گـرفـته سینۀ مـا را نـشانـه تمام مادران می میرند ، اما نه با سیلی و ضرب تـازیـانه خدا را شکر مادر هست زهرا یقین دارم به ما دل بست زهرا الهی که بـه حق بـچه هایش بگیرد دست ما را دست زهرا الا مظلومه ی پهلو شکسته زدست امـتِ بـد کاره خسته توکه چون کوه پشتم ایستادی نمازت راچرا خواندی نشسته? قربان دلت چه غصه هامی خوردی خورشیدبروی شانه ات می بردی گرفاطمه ات دعانمی کردآن شب هنگامه ی غسل پیکرش می مُردی علی اکبراسفندیار👆👆 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 💠 س(2) @roze_daftari 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ غم مانده بر اين دل وا نگردد غم مادر به قلبم جا نگردد اگر كل جهان را هم بگردم كسي چون مادرم پيدا نگردد حریم امن زهرا را شکستند ز شاخه یاس مولا را شکستند خدا داند که با این ظلم عظمی دل پیغمبر ما را شکستند به سر داری اگر سر بند زهرا به دل خون کرده‌ای دلبند زهرا در این ایام باشد این دعایم خدا صبرت دهد فرزند زهرا زمان بغض و غسل و پیرهن بود چراغ اشک نور انجمن بود طلب می‌کرد حیدر آن کفن را کفن در دست طفل بی‌کفن بود دوای مردمان خسته، هیزم كلیدِ خانه‌های بسته، هیزم چگونه، تسلیت دادند او را به جای دسته گل با دسته هیزم؟ فاطمه کیست؟ مددکار علی رازدار علی و یار علی تا عدو در به لگد باز نمود بسته شد دفتر اسرار علی شرار زخم سوزد پیکرم را گرفته درد، پهلو تا سرم را نه دستم قوتی دارند نه پایم که بر زانو نشانم دخترم را به دریای دلم غوغاست مادر دو چشمانم ز خون دریاست مادر همه گویند یار مهدی هستند ولی فرزند تو تنهاست مادر دلم از این زمانه سرخ و داغ است سرم فکر خزان یاس و باغ است همه غمها به یک سو، ای مدینه چرا مادر مزارش بی‌چراغ است؟ زهرا برای تاب و تبم گریه کرده است با اشک‌های نیمه شبم گریه کرده است تنها نه بر غریبی من بلکه دم به دم بهر حسین تشنه لبم گریه کرده است چرا با غصه‌ها خو می‌گرفتی؟ چرا پیش علی رو می‌گرفتی؟ زمان غسل تو فهمیدم ای گل چرا دستی به پهلو می‌گرفتی؟ الا زهرا مرا شرمنده کردی تو جان دادی علی را زنده کردی نگفتی ماجرای دردِ خود را ز تو پرسیدم امّا خنده کردی الا زهرا چه با احساس بودی به باغ عشق حیدر یاس بودی به قول کودکان داغدارت به قاب خانه‌ام الماس بودی ای بهارم مرا خزان كردی همچو خود قامتم كمان كردی هر چه با این دلِ علی كردی با دلِ كودكان همان كردی تا نگاه از بَرِ رخت چیدم مرگ خود را به چشمِ خود دیدم در صدف درِّ خود نهان كردم تا كفن بر تن تو پیچیدم مدینه دم فرو بستی، نشستی زمانی كه ز حیدر دست بستی تو كه سیلی زدی، آتش كشیدی چرا پهلوی زهرایم شكستی؟ صبورِ بی ‌قرارم بود زهرا به فصل غصّه یارم بود زهرا ز خانه، بین كوچه تا به مسجد همه لحظه كنارم بود زهرا مرو جانا كه حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ كه امید علی بر دستِ زهراست چشم علی و رنگ کبودِ رویت دست علی و این ورم بازویت این ها همه یک طرف ولی زهرا جان وای علی از وخامت پهلویت علی بی فاطمه سامان ندارد دگر دردِ علی درمان ندارد نمی دانم چرا غسلِ تو زهرا در این سردی شب، پایان ندارد 👆👆 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ بهارم شد خزانی وای بر من گلم شد ارغوانی وای بر من گرفت در شعله‌های آتش کین مدال قهرمانی وای برمن بصورت تا که در کوچه زمین خورد خدایا یاس من از این‌کینه پژمرد زجا برخاست اما حاصلش رفت ز یک ضربه گل ششماهه‌اش مرد بگو آتش چرا بر معجر افتاد پر پروانه در خاکستر افتاد گمان تیزی مسمار در بود که بر سینه نشسته تا در افتاد مگر زینب به پشت در چه دیده که اینگونه از این غصه خمیده بگو فضه سخن آخر چه رخ داد که رنگ از روی طفلانم پریده @roze_daftari 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ به آخرشد علی رنج و ملالم دگر روبه وخامت رفت حالم رفیق نیمه راهت بودم ، اما تو را جان حسین بنما حلالم حرف ازحلالم کن نزن فصل خزان نیست ای نخل سبز آرزویم برگ داری این زندگی که با توچیزی کم ندارد زهراچرا پس آرزوی مرگ داری حسین جان سینه ام بیتاب باشد برادر مثل تو نایاب باشد وصیت کرده مادر, من بمیرم ببالین تو هرشب آب باشد؟ اگر نیلوفری گشته جبینم به سختی گر کنارت می نشینم امیدم بود تا که زنده هستم علی جان لحظه ای اشکت نبینم تمام عمر با خود در نبردم خجالت پیش هرچه مرد بردم بـزیـر تــازیـانـه بــود زهــرا به چشمم دیدم وکاری نکردم پس ازتو روزگار من سیاه است نگاه غربتم هرشب به ماه است توکه بودی سرم بر شانه ات بود توکه رفتی سرم بردوش چاه است چه حالی داشت زینب تا که بشنفت حسن درخواب هی با ناله می گفت بگو مادر مگر جرمت چه بوداست گل سیلی ز رخسار تو بشکفت؟ تو دیدی آن شب ای ماه یگانه چه حالی داشت حیدر زان میانه علی با دست های بسته می دید کـــه زهــرا را زدنــد بــا تــازیــانـه فدای حیدر و حال خرابش به زیر خاک رفته آفتابش غروب بی کسیِ حیدر آمد که داغ مادرم کرده کبابش نشد ازبند غم هایت گریزم کنار قبر پاکت اشک ریزم نتونستی یه شب راحت بخوابی از امشب خواب راحت کن عزیزم کاش لبخند تو رامی دید علی کاش از داغت نمی نالید علی کاش جای تو درآن شام سیاه توی تابوت تو می خوابید علی بیا بنشین علی جان درکنارم که امشب من وصیت باتو دارم حلالم کن که نزدیک است دیگر مــلاقــات مــن و پــروردگــارم (علی اکبراسفندیاری) 🔲⚫️🔲⚫️🔲⚫️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ ◼️ س (3) محشـــــر شد و ديدم همه جا غوغا بود هر كـس كه حسينـــے شده بود، آقا بود والله قـــــسم هر چه خدا داد به ما از لطف حســين (ع) و مادرش زهــرا (س) بود 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 فاطمه باغ گلاب است خداميداند فاطمه گوهرناب است خدا ميداند فاطمه واژه زيباست ،تعجب نكنيد كرم فاطمه درياست، تعجب نكنيد فاطمه دخترطاهاست بگو يازهرا فاطمه روح تولاست، بگو يا زهرا   ای تاج سر عالم و آدم یا زهرا از کودکی ام دل بتو دادم یا زهرا آن روز که من هستم و تاریکی قبر جان حَسَنت برس به دادم یا زهرا دریاست نبی و گوهرش فاطمه است مولاست علی و همسرش فاطمه است با آنکه حسین است پناه دو جهان او خود به پناه مادرش فاطمه است @roze_daftari 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه دست حاجت میبرم سوی خدای فاطمه گر برای درد بی درمان مداوا طالبی رایگان درمان کند دارالشفای فاطمه عمریست رهین منت زهرائیم مشهور شده به عزت زهرائیم مُردیم اگر به قبر ما بنویسید  ما گریه کن حضرت زهرائیم ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی كه تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 (شور) بی پناهیم و پناه ما تویی در دو عالم تکیه گاه ما تویی برق امید نگاه ما تویی بی نوایان را نوایی فاطمه فاطمه( یا فاطمه )2 از کرم بنما تو بیماران شفا با نگاهی حاجت ما کن روا دست ما گیرو تو در روز جزا شافع روز جزایی فاطمه 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 ز سوز دل كنم گریه برایت كه دیگر نشنوم زهرا صدایت در و دیوار خانه با نگاهم به یادم آورد آن ناله هایت (قبر) كنار تربتت اندر دل شب بود نام تو زهرا جاری از لب به خانه تا روم با دیده تر كشد ناز مرا مظلومه زینب چنان داغت دلم غمناك كرده كه دست من تو را در خاك كرده بجایت زینب مظلومه تو غبار غم ز رویم پاك كرده (زینب س) غم دوران من گردد یتیمی كه هم پیمان من گردد یتیمی من از قد كمانت حتم دارم بلای جان من گردد یتیمی 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 والا گهر تاج نبوت زهراست دردانه یک دانهٔ عصمت زهراست در عالمیان رحمت و رحمان زهراست در هر دو جهان سرور رضوان زهراست در روز جزا شفیع محشر زهراست بر عالمیان سایهٔ رحمت زهراست نوری که دهد شاخهٔ طوبی از اوست کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست یتیمان جز دو چشم تر ندارند به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد که طفلان علی مادر ندارند @roze_daftari 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گوشهٔ چشمی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسیارش كآنچه خواهی، عطا كند زهرا روز محشر -كه از شفاعت خویش حشر دیگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چیند، دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر زِ رحمت بسیار حاجت ما روا كند زهرا؟ مرو جانا که حیدر بی تو تنهاست همیشه سینه‌اش دریای غم‌هاست خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟ که امید علی بر دستِ زهراست 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 تنها نه شعله و دود با نار یا علی گفت در کَنده شد از جا دیوار یا علی گفت ثانی لگد به در زد صدیقه بال و پر زد در زخم سینهٔ او مسمار یا علی گفت گر فتنه و غم فکر شکستم باشد دائم پی نابودی هستم باشد سوگند به تو اهل نجاتم زهرا تا ریشه ی چادر تو دستم باشد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 اولاد علی گوهرشان فاطمه است در غصه و غم یاورشان فاطمه است گویند که با تاب و تعب می آیند هر جا سخن از مادرشان فاطمه است تا مهر تو را به سینه دارم زهرا در موج بلا سفینه دارم زهرا هر کس به دل خود آرزویی دارد من آرزوی مدینه دارم زهرا بی اذن تو هرگز عددی صد نشود بر هر که نظر کنی دگر بد نشود زهرا تو دعا کن که بیاید مهدی زیرا تواگر دعا کنی رد نشود 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 فردای قیامت که گرفتاری تو بی یاور و بی مونس و بی یاری تو آن قدر طرفدار تو باشد زهرا انگار نه انگار گنه کاری تو وقتی که لبت را به دعا باز کنی یا فاطمه با لطف خود اعجاز کنی فردا همگی کمیتشان می لنگد در وقت شفاعت تو اگر ناز کنی ای نام علی ذکر لبت یا زهرا ای لیلۀ قدر هر شبت یا زهرا از بهر شفاعتت دل ما کافیست یک گوشه ی چشم زینبت یا زهرا 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 افتاده راه عشق را یاری کن در فتنه روزگار دین داری کن چشمت که به ذریۀ زهرا افتاد ذکر صلوات بر لبت جاری کن جبریل امین اگر مقامی دارد در دفتر عشق اگر که نامی دارد از دولت پا بوسی زهرا باشد در پیش خدا گر احترامی دارد 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈