eitaa logo
روضه دفتری
21.2هزار دنبال‌کننده
167 عکس
10 ویدیو
3 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی بعلاوه صوت همراه با متن مداحی (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو آیدی کانال در ایتا #روضه_دفتری @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت زینب س 🖤🖤🖤 یا این دل شکسته ی ما را صبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام دیگر بتاب از افق مکه ماه من این جاده های شب زده را غرق نور کن امشب بیا تو روضه بخوانی برای ما امشب بساط گریه مار ا تو جور کن یا چند صفحه مقتل کرببلا بخوان یا خاطرات عمه خود را مرور کن هم از وفای ساقی لب تشنگان بگو هم یادی از مصیبت سرخ تنور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام امشب خیلی حواست باشه،گریه کن،خیلی مشهوره توی روضه ی عموجانش قمر بنی هاشم علیه السلام میاد، اما من اعتقاد خودم و میگم،توی روضه ی عمه جانش زینب خیلی احتمال بیشتر داره،چرا؟ دلیل می گیم.می گیم:وقتی از آقا سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید:یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه میکنم،روضه ی عموتون عباس بود؟فرمود:نه،اگه عموم هم بود خون گریه میکرد،روضه ی جد غریبتون بود؟فرمود:اگه جد غریبم بود خون گریه می کرد.کدوم روضه؟ روضه ی علی اکبر؟نه.اگه علی اکبر و قاسم همه برادر های قمربنی هاشم هم بودند،همه با من خون گریه می کردند،آقا کدوم روضه است؟فرمود: من برا اون روضه ای خون گریه میکنم، که عمه جان من زینب و سه روز و سه شب ،پشت دروازه های ساعات نگه داشتن،ای وای ای وای.. رقاص های شهر شام رو خبر کردند،امان امان... با کوله بار غربت و اندوه خود بیا از کوچه های سینه زنیمان عبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن * نفس آخر است به سینه ی من قدر یک رشته کوه غم دارم سایه بان سرم کجا هستی؟ برسرم سایه ی تو کم دارم آروم آروم بسوزی امشب تا برسی به روضه های طوفانی دیر شد زودتر بیا که فقط از من خرد نیمه جان مانده تشبیه میکنه بی بی آخرین روزهای زهرایم پوستی روی استخوان مانده پوستی مانده است اما نه نقشی از حلقه های زنجیراست نَفَسم بی تو با نَفَسهایم استخوانی شکسته درگیر است همه تقصیر زخمهای تو شد زخم چشمم اگر نمک دارد آه...آه وقتی امشب با زینب آه میکشی،تمام آه کشیدنت رو ثواب تسبیح می نویسند. آه آینه ای که می دیدیش یاد هر سنگ یک ترک دارد حسین بار دگر برادرانه بیا با لب چاک خود صدایم کن شام را گشته ام نبود امشب بین این خانه بوریایم کن روضه خوانی خواهرت با توست نوبت توست وقت تلقین است اما حسین جان روضه ها را بخوان بلند چون که گوشهایم هنوز سنگین است. وقتی عبدالله سئوال کرد خانم،نشنیده بودم،دست به دیوار بگیری راه بری،دلیلش چیه؟فرمود عبدالله دست از دلم بردار،بعد خانم توضیح داد.عبدالله اینقدر تو مسیر کربلا تا شام،با تازیانه به سرم زدند،اگه می بنی چشمام دیگه،کم میبینه،اگه میبینی گوش هام سنگین شده، اینقدر سیلی زدند. روضه خوانم بخوان که در پیشت،شاهد قتلگاه می اید باز هم از کنار پیکر تو،شیهه ی ذوالجناح می آید حالا خود زینب شروع میکنه به روضه خوندن لخته خونی که روی یالش بود گفت با من چه بر سرم امد کاری از من بر نمی آمد مات بودم که مادرم آمد غیرتیا،جوونها،آفرین به غیرت شما،شما خودتون میگردید،عزاخونه ی ابی عبدالله رو پیدا میکنید،اگه همه ی ایران هم با زینب قهر باشه،بی بی شماهارو انتخاب کرده،تماشاچی نه!برا اینکه بیایی پا به پای زینب ناله بزنی،دیگه ناله های زنب خاموش داره میشه،حالا دیگه نوبت تواست. تو نبودی و در نبودن تو حرمت بین صد حرامی بود بعد تیغ کشیده ی کوفی نوبت نیزه های شامی بود. * تشنگی، سنگ،داس و سر نیزه سخت میشد،نفس نفس زدنت سنگ هاشان تمام شد وقتی شد شروع پای کوبی بدنت هرکه نزدیک تر به تو میشد ضربه اش را عمیق تر می زد نقطه ضعف تو داغ اکبر بود اولی ضربه بر کمر می زد قاتلت سر رسید وقتی که سینه ی نیزه خورده ات حس داشت قاتلت رفت با سرت اما حنجر تو هنوز خس خس داشت حسین....بگو آروم میشی، زینبم وقتی سینه اش سنگین می شد،می گفت حسین.حسین.... این همه داغ دیده زینب،این همه روضه تحمل کرده،ما طاقت یه لحضه شنیدنش رو هم نداریم،نباید هم داشته باشیم. اگر این است تأثیر شنیدن شنیدن کی بود مانند دیدن خودم دیدم زبالای بلندی که محبوب خدا را سر بریدن * داره از قاتل برادرش میگه عرقش پاک کرده بود اما رد خون تو بر جبینش بود حالا نوبت خنده های خونین شد که سری بین خورجینش بود * روضه خوانم دیدی روضه خونها کنار هم باشن،میگه تو روضه بخون من دیگه نفس ندارم،روضه هارو زینب خوند حالا، گفت: روضه خوانم بخوان که با نفست،بوی پیراهن تو پیچیده میشوم من به دستی که،بوریا تن تو پیچیده کسی جرأت نداره،نزدیک زینب بشه،زیر آفتاب شیئی رو ،روی سینه قرار داده،مثل جونش از خودش جدا نمیکنه، همچین که دست بیجونش افتاد،جلو اومد عبدالله،دیدن پیراهن خون آلود حسین رو ،روی سینه گرفته..حسین سلام الله علیها @roze_daftari
❣﷽❣ 🔘 🔘 (3) 🔘گریز به امام رضا ع 🔘گریز به حضرت رقیه ع 🩸برحضرت مصطفی محمدصلوات 🩸بر مرشد مرتضی محمد صلوات 🩸بر دشمن شیعیان حیدر لعنت 🩸بر سیدالا نبیا محمد ص صلوات @roze_daftari ♨️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرَارِ وَ إِمَامِ الْأَخْيَارِ ♨️ "الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ،" ♨️السلام علیک یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر ◾کشیده شعله در دلها ◾عزای حضرت کاظم ◾بسوز ای دل بسوز ای دل ◾برای حضرت کاظم ◾میان محبس هارون ◾زغربت ناله ها میزد ◾به اشک و آه جانسوزش ◾ رضایش را صدا میزد ◾بمیرم من بمیرم من ◾که زندان قتلگاهش شد ◾تمام پیکرش نیلی ◾شد از شلاق زندانبان ◾به زندان با تنی مجروح ◾به زهر کینه جان داده   ⬅️امروز دلتو روونه کاظمین کن... بریم کنار حرم آقا موسی ابن جعفر.. همه حاجتهارو مد نظر بگیرید..میخوایم در خونه باب الحوائج رو بزنیم.. 🔘تو تاریخ نوشتند هر وقت هر کسی گرفتار میشد ( حتی سنی های کاظمین و بغداد..) وقتی بیماری داشتند.. وقتی دکتر جواب کرده داشتند... وقتی امیدشون ناامید میشد.. میرفتند دره خونه آقا موسی ابن جعفر ..آقا جان شما باب الحوائجی حاجت مارو بده.. آقا هم جواب شونو میداد.. 🔲یا موسی ابن جعفر..فدات بشم آقا جان.. یا باب الحوایج...‌ (امروز کیا گرفتارند..کیا مریض دارند..کیا جوون دارند..کیا حاجت به دل دارند.. آقا باب الحوائجه..) امروز یجوری گریه کن دست خالی برنگردی... آی مادری که میگی جوونم گرفتاره... ای عزیزی که گفتی مریض دارم.. ای کسی که گفتی دردایی تو‌دلمه نمیتونم به کسی بگم... درد نگفتنی داری امروز در خونه آقا موسی ابن جعفر ناله بزن... ⬅️قربون غصه های دلت آقا... امروز برا اون آقایی گریه کن به روایتی 7سال .. به روایتی 14 سال ..از این زندان به آن زندان.. ( اونم زندانی که شب روز مشخص نمیشد.. مثل چاه بود زندان..) پاهای حضرت رو با غل و زنجیر بسته بودن ‏بمیرم برا غریبیت آقا... ‏قربون مظلومیت برم آقا جان.. ‏چه غصه ها به دل آقا کردند.. ‏یا باب الحوایج یا موسی ابن جعفر... ‏قربون اسمت برم آقا‌جان.. ‏کنج زندان بغداد ناله میکرد... 🔹آخ صدای ناله ای از کنج زندان 🔹به گوشم می‌رسد با آه سوزان 🔹گمانم باشد این صوت مکرر 🔹صدای حضرت موسی ابن جعفر (چی میگه آقا) 🔹دگر معصومه جان بابت نبینی 🔹به مرگم در مدینه مینشینی 🔹آخ رضا بابا بیا اندر بر من 🔹روم سوی وطن باچشم خونبار ⬅️مسّیب می گه.. یک وقت دیدم آقا داره ناله می کنه... آقا داره ضجه می زنه... خیلی حالش منقلبه. گفتم: آقا جان! چی شده امشب خیلی ناراحتید خیلی منقلبید؟ صدا زد: مسیب! به خدا دلم برا رضام تنگ شده .. می خوام برم مدینه پسرمو ببینم. می خوام برم مدینه رضامو ببینم.. ✔️ (ان شاالله آقا موسی ابن جعفر امروز نگات کنه حاجتت رو روا کنه.. دست خالی ردت نکنه..) ⚫️آخ.. لحظات آخر هی صدا میزد .. رضام کجاست.. بگید رضام بیاد.. خدا نکنه کسی چشم انتظار باشه.. (بخدا چشم انتظاری خیلی سخته) این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظات آخر سرش به دامن عزیزش باشه.. آخ...قربون غریبیت یا موسی ابن جعفر 🔺مردم به غریبی و ندارد خبر از من 🔺ز دوری رضا نور دو چشمان تر من 🔺معصومه کجایی به عزایم بنشینی 🔺ای دخترغمخوار و ضیا و بصر من می‌خوام بگم یا امام رضا چقدر بابا منتظرت بود ..آقا جان نشد بابا رو ببینی ..نشد لحظات آخر سر بابا رو به دامن بگیری.. (اما ناله داری ببرمت یه جایی ...بریم خرابه شام..) لحظه ای که سه ساله حسین ع سر بابا رو بغل گرفت.. ✴️(ناله داری یا نه) هی سر و میبوسه گریه می‌کنه..ناله می‌کنه.. 🏴عمه بیا گمشده پیدا شده 🏴کنج خرابه شب یلدا شده 🏴 آخ پدر فدای سر نورانیت 🏴سنگ جفاکه زدبه پیشانیت 🏴بابا..بسکه دویدم عقب قافله 🏴پای من از ره شده پر آبله 🏴یا ابتا یا حسین 3 ⏺هر چقدر ناله داری به سوز جگر سه ساله ابی عبدالله ع به سوز جگر حضرت معصومه در فراق پدر ..صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو یا حسین... 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣ 🌾 🖤 ع ( 2) 🌾 🖤 🌾 ✨بر موسی جعفر شه والا صلوات ✨بر زاده ی آزاده ی زهرا صلوات ✨او باب حوائج است از سوی خدا ✨از او بطلب حاجت خود با صلوات _یا_حجة_الله.. همه با هم.. 🔘مهدی بیادر گوشه زندان نظرکن 🔘با دیدۀ گریان عیادت از پدر کُن 🔘اسیر زنجیر ستم، گردیده بااندوه و غم 🔘از ظلـم زندانبان او، بر لب رسیده جان او 🔘 یابن الحسن کجایی 🔘 کی می شود بیایی ⬅️چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن.. دلها رو ببریم کاظمین..کنار حرم با صفای آقا موسی ابن جعفر خوش بحال اونایی که الان حرم آقا رو زیارت میکنند.. 🦋 آی مریض دارا..گرفتارا..حاجت دارا...دست به دامن موسی ابن جعفر بزن..زندانی غریب بغداده ⬆️  (اوج) امروز کیا با آقا کار دارن.. آقا موسی بن جعفر باب الحوائجه..گه درد نگفتنی داری بسم الله اگه گرفتاری بسم الله اگه جوون داری بسم الله (صداش بزن) 🦋 🌱دلم میل هوای یارو داره 🌱 که او موسی بن جعفر نامو داره 🌱همون شاهی که جون دادتوی زندان 🌱 بدون باب الحوائج نام داره 🌱ز درد بی کسی با حالت زار 🌱به دست ظلم هارون ستمکار 🌱دمادم باخدا می کرد مناجات 🌱 دهان روزه و باچشم بیدار (چی میگفت آقا) 🌱 الهی از دل زارم گواهی 🌱 ندارم جز تو من دیگرپناهی 🌱 دگرمعصومه جان بابت نبینی 🌱 به مرگم درمدینه می نشینی    ⏪امروز برا اون آقایی گریه کن که سالیان سال کنج زندان بود، به روایتی 7 سال..به روایتی14 سال، کنج زندان بود.. غریبانه ناله میزد.. ای کاش فقط زندان بود.. دیگه کسی تازیانه به بدن آقا نمیزد.. کاش فقط زندان بود..دیگه کسی آقا رو آزار نمیداد.. همه شنیده اید..نگهبان زندان امام، سندی بن شاهک یهودی بود هارون سفارش کرده بود هر چه می توانی این آقا را آزار و اذیت کن... مولا روزها روزه می گرفت.. شبها وقت افطار با تازیانه از آقا  پذیرایی می کرد.. ای(غریب آقا)3 آخ کاری کردند با آقا موسی ابن جعفر کُنج زندان بغداد..صدا میزد.. @roze_daftari (دشتی) ✨آی به یارب یارب شب زنده داران ✨به امید دل امیدواران ✨ به آه سینه طفلان گریان ✨ خلاصم کن خدا ازکنج زندان ⏪خدا دیگه نجاتم بده دیگه خلاصم کن ‌(ان شاالله امروز امیدت نا امید برنگرده. ⬅️نقل می کنند: هر کاروانی وارد مدینه می شد.. خانم فاطمه معصومه می فرمود برید بپرسید بابام اومده یا نه؟ منتظرم بابام از زندان آزاد بشه.. آخ دلم برا بابام تنگ شده.. ♻️اما عاشقان و محبین آقا موسی بن جعفر یه روز خبر دادن خانم جان بابات از زندان آزاد شده اما چه آزاد شدنی شیعیان پشت در زندان بغداد، منتظر ایستاده بودند یکی می گفت اگه آقام آزاد بشه دستشو می بوسم...یکی می گفت پاشو می بوسم اما یابن الحسن آقا آقا جان سرت سلامت آقا یه وقت دیدن چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان..رو یه تخته پاره بیرون میارن صدا میزدند ⚫️ امروز می خوام بگم بی‌بی جان...یا فاطمهٔ معصومه س خانم جان شما بابا رو ندیدی تو زندان.. (ندیدی لحظه ای که از زندان بیرون آوردنش) (تشیع جنازه بابا خوب شد نبودی) خانم جان خوب شد ندیدی.. (چرا؟) ⬆️(اوج) آخه دختر طاقت نداره بدن بابا رو، روی یه تخته پاره ببینه.. (خانم جان (ندیدی2) ☑️اما دلا بسوزه برا سه سالهٔ ابی عبدالله اون لحظه ای که تو خرابه سر بریدهٔ بابا رو دید..سر بابا رو بغل گرفت.. ناله زد گریه کرد.. صدا زد(بابا)2 (ناله بزن بیاد سه ساله ابی عبدالله.. باب الحوائجه) ◾️مَن ذَالَّذی خَضَبَ بِدِمائک؟؟ بابا ..کی محاسنت رو بخون رنگین کرده بابا. ◾️یا أبَتاه..مَن ذَالَّذی قطعَ وَریدیک؟ بابا جان..کی رگهای گردنتو بریده بابا.. ◾️من ذَالَّذی أَیتَمَنی عَلی صَغَرِ سِنّی؟ بابا..کی تو کوچیکی منو یتیمم کرد بابا 🍁گوشهٔ خرابه مون خوش اومدی 🍁به یتیمان چه عجب تو سر زدی 🍁عمه میگفت که بابات رفته سفر 🍁حالا که تو اومدی منم ببر 🍁گوشهٔ خرابه مهمونی شده 🍁باباجون لبات چراخونی شده 🍁قربون محاسن خونیت بابا 🍁سنگ کی خورده به پیشونیت بابا 🍁بابای خوبم، نمیتونم بی تو زنده بمونم 📚هر چقدر ناله داری به سوز جگر خانم فاطمه معصومه در فراق پدر...به سوز جگر سه ساله حسین در خرابه شام...به حق اون لحظه ای که سر بابا رو بغل گرفت ناله زد گریه کرد...حاجتت رو مدنظر بگیر..رأس همه حوائج فرج مولامون آقامون صاحب الزمان از سویدای دلت ناله بزن. سه مرتبه ناله بزن. 🦋 🕊بِاَبی انتَ و اُمی یا حسین 🕊جان عالم به فدای لب عطشانت 🦋 ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@roze_daftari السلام علیک یا موسی ابن جعفر ایها الکاظم یابن الرسول الله یا حجة الله علی... 🌱دلم میل هوای یارُ داره 🌱 که او موسی بن جعفر نامُ داره امروز کیا با آقا کار دارن، آقا موسی بن جعفر باب الحوائجه، زندانی غریب بغداده، (یا باب الحوائج یا موسی بن جعفرع) 🌱دلم میل هوای یار داره 🌱 که اون موسی بن جعفر نام داره 🌱همون شاهی که جون دارد توی زندان 🌱 بدون باب الحوائج نام داره 🌱ز درد بی کسی با حالت زار 🌱به دست ظلم هارون ستمکار 🌱دمادم با خدا می کرد مناجات 🌱 دهان روزه و با چشم بیدار (چی میگفت آقا ) 🌱 الهی از دل زارم گواهی 🌱 ندارم جز تو من دیگر پناهی 🌱 دگر معصومه جان بابت نبینی 🌱 به مرگم در مدینه می نشینی ⏪امروز برا اون آقایی گریه کن که سالیان سال کنج زندان بود، به روایتی 7 سال ، به روایتی۱۴ سال، کنج زندان بوده، غریبانه ناله میزد، اونی که جوانش گرفتاره، اونی که مشکل داره اونی که تو دلتش غم و غصه داره امروز به آقات بگو، (زمزمه) ( یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر (دشتی) ✨آی به یا رب یارب شب زنده داران ✨به امید دل امیدواران ✨ به آه سینه طفلان گریان ✨ خلاصم کن خدا از کنج زندان ⏪خدا دیگه نجاتم بده، دیگه خلاصم کن ، یه روزی خبر دادن آی شیعه ها بیایین می‌خوایم آقاتونو آزاد کنیم، (الهی امیدت نا امید برنگرده) همه اومدن پشت درِ زندان بغداد یکی میگه اگه آقامو ببینم دستشُ می بوسم،یکی میگه اگه آقامو ببینم پاشو می بوسم، یکی میگه خودم بخونم دعوتش می کنم، آی گرفتارا، آی حاجت دارا،یه وقت دیدن در زندان باز شد، چهار نفری یه تابوتی رو غریبانه دارن میارن،دادن دست شعیه ها خدا این بدنی که سال‌ها کنج زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، آی حاجت دارا، آی مریض دارا، میگه وقتی روپوش تابوتُ کنار زدن دیدن هنوز غُلُ زنجیر به بدن آقا موسی بن جعفره... (یا باب الحوائج یا موسی بن جعفرع) ⬅️نازنین بدنش رو کفن کردن کفن قیمتی پوشوندن، کسی به این بدن بی احترامی نکرد، کسی به این بدن جسارت نکرد اما اما اگه ناله داری دلتو ببرم کربلا.... بمیرم بر اون آقایی که 3روز و 2 شب بدنش رو خاک گرم کربلا ... آخ بمیرم... 🥀 مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود 🥀 مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود ⬅️یه وقت امام سجاد صدا زد بنی اسد برید یه تکه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبم حسین رو داخل خانه قبر بذارم آی گرفتارهر طرف بدنُ گرفت طرف دیگه زمین می اومد، آقابدن بابا رو داخل قبر کرد ، اما دیدن آقا از قبر بیرون نمیاد، صدا زد بابا رسمه صورت راست میت رو رو خاک میذارن، اما من بمیرم برات بابا سر در بدن نداری هر چقدر ناله داری از سویدای دلنت ناله بزن بگو یا حسین.... 🎋قیامت بی حسین غوغا نذارد 🎋شفاعت بی حسین معنا ندارد 🎋حسینی باش تا فردا نگویند 🎋چرا پرونده ات امضا ندارد بابی انت و امی یا حسین... جان عالم به فدای لب عطشانت یا حسین.... 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
متن روضه 1 @roze_daftari 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد زبانحال آقامون موسی بن جعفر... گوشه ی زندان... 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد 🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم قربون غریبیت برم آقا... 🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله 🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت گوشه زندان تنهای تنها... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت 🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم در حالات حضرت آوردند: (لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ) چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو... از این زندان به اون زندان منتقل میکردند... (: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند) خدا ميدونه تو این سالها... چقدر به امام رضا سخت گذشت... چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت... نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه... هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی... توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت... اما...بلاخره یک روز خبر دادند... گفتند آی شیعیان... قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه... شاید شیعیان خوشحال شدند... اومدند پشت درب زندان ایستادند... منتظرند... بعد چهارده سال... قراره آقاشون رو ببینند... شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد... من دستهاش رو میبوسم... یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم... یک نفر گل آورده... الهی امید کسی نا امید نشه... یکدفه دیدند درب زندان باز شد... چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن... یه نفر صدا میزنه... ( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ ) : عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99 آی شیعیان انقدر منتظر بودید... اینم امامتون... @roze_daftari ای وای... ای وای... 🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند 🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند 🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت 🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند هر طوری بود شیعیان اومدند... جنازه آقا رو تحویل گرفتند... با احترام کفن کردند... روی دست شیعیان... تشییع جنازه باشکوهی شد... با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند... اما عرضه بداریم... لا یوم کیومک یا اباعبدالله... کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند... صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند که... استخوانها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست 👇 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊﷽🕊 🕌 1 🕌 ع 1 🕊براحمدوخلق مهربانش صلوات 🕊برحیدر وصبر بیکرانش صلوات 🕊ازفاطمه مجتبی ومظلوم حسین 🕊تاحضرت صاحب الزمانش صلوات ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @roze_daftari ه_علی_خلقه... (همه بگن) ♦️ (آقا مون موسی بن جعفر باب الحوائجه... آی حاجت دارا...مریض دارا... خوب جایی اومدی گدایی) ♦️ 🖤 آخ دلم میل هوای یار داره 🖤که او موسی بن جعفر نام داره 🖤آخ همون شاهی که جان داد توی زندان 🖤 بدان باب الحوائج نام داره همه زمزمه کنن... ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر.. 🍁آقا برس به دادم ..از غم بده نجاتم ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر 🍁آقا ببین غریبم.. آقا ببین اسیرم ♦️یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر ⬅️حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین .. حرم باصفای آقا موسی بن جعفر.. چه صفایی داره کاظمین... وقتی نگا می کنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جوادالائمه،،دلت جلا می گیره.. چقد امروز جای همه مون خالیه کاظمین.. خوشا به حال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند،، دارند حرمشو طواف میکنند.. انشاالله به زودی زود قسمت و روزی همه مون بشه از نزدیک عرض ارادت کنیم .. (بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم) انشاالله هیچ کسی از در خونه ی امام کاظم ناامید برنگرده..🙏 آی حاجت دارا.. مریض دارا.. گرفتارا... جوون دارا...امروز بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو..زندانی غریب بغداده.. (الهی هیچ کس غریب نباشه) ⬅️ عاشقای موسی بن جعفر... دو نفر مرگ خودشونو از خدا طلب کردند.. سادات مجلس منو ببخشن...یکی مادرتون زهرای مرضیه بود... یه وقت حسنین و زینبین رو صدا زد..فرمود می خوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا... (یا زهرا..)2 بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر می خوای برا شفات دعا کنی؟ (آره مادر) ⬆️(اوج)..اینجا بود که بی بی فرمود: ◾️ ▪️خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.. 🔷یکی ام میوه دلش امام کاظم ع بود.. می فرمود:خدااا.. دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون... هر روز وقت غروب زندانبان آقا رو اذیت می کرد... آخ.. 🥀ندارد یوسف صدیق زندانی که من دارم 🥀ندارد هیچ زندانی نگهبانی که من دارم 🥀به جنت مادرم زهرا پریشان کرده گیسو را 🥀پریشان گشته از حال پریشانی که من دارم.. ⏪دیگه اواخر عمر لحن مناجات آقامون عوض شد... (چی می گفت آقا؟) نیمه های شب اینطور با خدای خودش مناجات می کرد: ای خدایی که گیاه رو از بین آب و گِل نجات می دی.. ای خدایی که شیرو از بین خون جدا می کنی.. بچه رو از رحم مادر نجات می دی.. دیگه موسی بن جعفر رو از زندان خلاص کن.. خلصنی یارب 2 🔅 به یارب یارب شب زنده داران 🔅 به امید دل امیدواران 🔅به آه سینهٔ طفلان گریان 🔅خلاصم خدا از کنج زندان ⬆️(اوج)...می فرمود خدااا....دیگه مرگ موسی بن جعفرو برسون.. چقد زود دعای آقامون مستجاب شد... ⏪آی آبرو دارا...گرفتارا... یه وقت دیدن در زندان باز شد... چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه..از زندان بیرون میارن... یه مرتبه دیدن خدااا... ⬆️(اوج).. چقد بدن آقا سنگینه.. خدایا بدنی که سالهای سال گوشه زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه.. تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی ابن جعفره... ای (غریب آقااا)3 ☑️ شیعیان اومدن...بدن امام رو احترام کردن...کفن کردن... تشیع جنازهٔ باشکوهی برگزار کردن.. اما آی کربلائیااا..آی حسینیااا.. 🔺 🔻 ⚫️ دلها بسوزه برا جد غریبش حسین... وقتی امام سجاد می خواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر ( بوریا) بیارید.. میخوام بدن بابای غریبم رو کفن کنم.. آخ.. 🔘مگر به کربلا کفن 🔘به غیر بوریا نبود 🔘مگر حسین تشنه لب 🔘عزیز مصطفی نبود ♦️لبون.. 🔶حالا از سویدای دلت به نیت 🔹 سلامتی و فرج امام زمان... 🔶شفای همه بیماران.. 🔹هدایت و خوشبختی جوونامون.. 🔶 عاقبت به خیری مون.. سه مرتبه صدا بزن ♦️ ⬇️ صلوات حذف نشه لطفا ⬇️ ♥️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)♥️ @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CQACAgQAAxkDAAFdXOtiGkCP3EAkEDonhz2wWZ-LIbC78QAC2AkAAss2MFLmA-Vxb67sdSME.mp3
7.81M
🖤 (ع) 🖤روضه موسی بن جعفر(ع) هر چه کردم دلم جای دیگر نرفت😢 👤حاج 🖤 ⏯ 🖤روضه
رباعی صلوات برای موسی بن جعفر -( بر موسی جعفر شه والا صلوات ) @roze_daftari بر موسی جعفر شه والا صلوات بر زاده ی آزاده ی زهرا صلوات 🥀🥀🥀🥀 او باب حوائج است از سوی خدا از او بطلب حاجت خود با صلوات شاعر : محمد مبشری 🥀🥀🥀🥀 گر توخواهی زخداوند که خیروبرکات بر امام کاظمین باب الحوائج صلوات 🥀🥀🥀🥀 گرکه خواهی بشودغم زدلت پاک بر پدرامام رضا موسی بن جعفرصلوات 🥀🥀🥀🥀 گرکه خواهی بکنی خوشحال مولای خویش بررضا و معصومه اش صلوات 🥀🥀🥀🥀 گرکه خواهی شودبرتوبازباب نجات بهر فرج مهدی موعودصلوات 🥀🥀🥀🥀 @roze_daftari
روضه ملیکه مخدره حضرت رباب سلام الله علیها🌹 @roze_daftari نيمه جانيست مرا تا كه نثارش باشم سوگواره سر بر نيزه سـوارش باشم سايه ي روي سرم بود كه رفت از سر من بگذاريد كه  چون  سـايه  كنارش  باشم  شمر نگذاشت كنار بدنش گريه كنم بگذاريد كنون شـمع مـزارش  باشم  غصه خون كرد دل  فاطمـه را بگذاريد تا نفس هست مرا مونس و يارش باشم لاله ي فاطمه لب تشنه به خاك است اينجا بگذاريد  ز  جـان  ابر بـهـارش باشم صحبت از تشنگي و سايه نشستن مكنيد مهلتي  تا  كه دمي آيـنـه دارش باشم به مدينه مبريدم به چه دلخوش  دارم بگذاريد كه بي صبر و قرارش باشم  اصغر كوچك من خفته به گهواره ي خاك بگذاريد  كه  ماه  شـب  تـارش  بـاشـم🥀 روضه * @roze_daftari جانم.یا حضرت رباب امان از اون لحظه ای که مولامون امام حسین وقتی دید این طفل رو دستش داره پرپر میزنه عبا رو انداخت رو طفل هی میخواد به طرف خیمه برگرده ( اخه اقامون همه شهدا را به خیمه اورد) اما روای میگه نگاه میکردم( یا صاحب الزمان منو ببخش اقا) 😭چرا حسین مضطر شده ، هی میخواد به طرف خیمه بیاد ولی باز انگار پشیمون میشه ، میگه خوب نگاه کردم دیدم یه خانم جلوی خیمه منتظره ...فهمیدم خانم ربابه منتظره علی جانشه که سیراب برگرده😭 با هر زحمتی مولا علی رو اورد داره با نوک خنجر قبر کوچکی اماده میکنه (قربون بی کسی ات برم حسین) ..یه وقت شنید صدایی از پشت سرش داره میاد صبر کن حسین جان ..آخه من مادرم ، من ربابم حسین ...اجازه بده برای آخرین بار علی جانم را در آغوش بگیرم (مادرا هم ناله شوید با خانم رباب.. صدای ناله ات را ببر بالا . ..حالا که میتونی حالا که قوت داری وقتشه صدای ناله اتو ببری بالا ) 😭😭 امروز برای بی اولادین خیلی دعا کنید ای وااای بی بی جااانم بمیرم برای ان لحظه ی عصر عاشورا ...ااااخخخ وقتی آب را برای این زن و بچه ها اوردن .. ااخخخخ وقتی چشمشان به آب افتاد ای وااای ای وااای هر کسی ناله ای داره ..یکی میگه باباجون قربون اون لبای خشکیده و ترک خورده ات برم باباااا...بابا چطوری اب بنوشم بابااا... وقتی دیدم لبات از خشکی ترک خورده بود و خون ازش جاری بود😭 ااخخخ یکی صدا میزد عموجااانممم عمو عباس... بیا بین برامون آب آوردن ...عموجانم عموی باغیرتم عموعباسم عمو بیا عموجاااان ( یا باب الحوائج... شفای مریضا و ملتمسین دعا یادت نره) اوج روضه* ببین خانم رباب چیکار کرد ، ای واای بگم تو هم خوب ناله بزنیا همدردی کن با بی بی رباب اومد گهواره خالی علی اصغرش رو برداشت داره هی صدا میزنه علی جااان علی اصغرم ، غنچه نشکفته ام علی ...بیا ببین برامون آب اوردن علی، فقط بهم بگو علی جاان ... اگه من آب بنوشم..... اگه از سینه ام شیر جاری شه ... بگو به جای اشک خون از چشام جاری کنم اصغرممم😭😭 دشتی آخر روضه*👇👇 خداوندا اگر زهرا نمی سوخت اگر مسمار در جسمش نمیدوخت اگر درب حرم نشکسته بودن اگر دست علی نابسته بودند دگر تیری گلویی را نمی دوخت شبانه دامن طفلی نمی سوخت دگر زینب غریبانه نمی رفت رقیه کنج ویرانه نمی رفت😭😭😭😭 از هویدای دلت بلند صدا بزن یااا حسیییین یاااا حسیبین یا مظلوم یا ابا عبدالله بابی انت و امی یاحسین به فدای لب عطشان حسین این سر ما و قدمت یاااحسییین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون🙏 التماس دعا روضه دفتری👇 @roze_daftari
1 اشعارصلوات @roze_daftari یا رب به دل خسته ی زینب تعجیل نما بر فرج مهدی زهرا صلوات همه گویند به امید ظهورش صلوات شاید این جمعه بیاید به تبرک حضورش صلوات 2 بر مهدی و سردار سپاه مهدی صلوات برجاذبه ی هر نگاه مهدی صلوات با یاد رخ قامت عباس علی بفرست به پیشگاه مهدی صلوات 3 برنائب بر حق امامت بر صاحب انوار قیامت صلوات خواهی که به روز حشر نگردی مایوس بفرست به پیشگاه مهدی صلوات 4 بر خاتم اوصیاء مهدی صلوات بر صاحب عصر ما به مهدی صلوات خواهی که خداوند بهشت بدهد بفرست تو بر حضرت مهدی صلوات 5 ای تشنه لبان جرعه ی آب حیات وی منتظران مقدم باب نجات از مهر و صفای دل و جان بفرستید تقدیم به محضر مهدی صلوات 6 بر مهدی ، دین منجی دنیا بر چهر ه ی آن ماه دل آرا صلوات در دامن نرجس گل زهرا بشکفت بر این گل و بر نرجس زهرا صلوات 7 بر خیز که حجت خدا می آید رحمت ز حریم کبریا ، می آید از گلشن عسکری گذر کن امشب بوی گل نرگس از فضا می آید صلوات 8 گل ها همه با اذن تو بر خاسته اند از بهر ظهور تو خود آراسته اند مردم همه در لحظه ی تحویل سال بی شک اول فرج تو را خاسته اند صلوات 9 بر گلشن گل به بوی مهدی صلوات بر شیفتگان کوی مهدی صلوات سر می زند از کنار کعبه خورشید بر سعی و طواف روی مهدی صلوات 10 ما دوست دار مصحف دین احمدیم اندر جهان به خلق دو عالم سرمدیم زیر ولای علی صف کشیده ایم چشم انتظاران مهدی آل محمدیم 11 برنائب برحق امامت صلوات برصاحب انوار قیامت صلوات خواهی که به روز حشر نگردی مایوس بفرست به پیشگاه مهدی صلوات 12 برخاتم اوصیاء مهدی صلوات برصاحب عصر ما مهدی صلوات خواهی که خداوند بهشتت ببرد بفرست توبر حضرت مهدی مضطر صلوات 13 ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات ای حجّت ثانی عشر ای مهدی جان بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات @roze_daftari
4_6003575869841346432.mp3
125.8K
❣﷽❣ ✔️ ✔️ می آید یارم منزل به منزل سوره ی نور است در کنج زندان بسته در زنجیر شد دست قرآن 🔲باب الحوائج موسی ابن جعفر سجاده ی او از خاک نمناک در ظلمت محبوس شد ماه افلاک 🔲باب الحوائج  موسی ابن جعفر به ملاقاتش چه ظالمانه دشمن می آمد با تازیانه 🔲باب الحوائج  موسی ابن جعفر نوحه خوان گشته زهرای اطهر زینت عرش است بر تخته ی در 🔲باب الحوائج  موسی ابن جعفر یوسف زهرا افتاده در چاه حضرت رضا آجرک الله 🔲باب الحوائج  موسی ابن جعفر (میثم مومنی نژاد) @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توجه📣 فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا👌😍 اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در ع ))شادوسر افراز باشید🌺 بزن روگل هاواردکانال مولودی بشو😍 💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃💐 💐🍃💐🍃 💐🍃 @ewwmajmamolodi هشتک نام کانال حذف نشود
عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان، آقا حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء بمناسبت شهادت جانگداز اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام، تسلای دل داغدار آن حضرت عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
ایام و لیالی منسوب است به امام العارفین، قطب السالکین، امام المتقين، یعسوب الدین، اخ الرسول، زوج البتول، ابوالحسن، امیرالمومنین علیه السلام... عنایت کنید هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آنحضرت و... تسلای دل داغدار آقامون حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء اجماعا صلوات بلندی ختم بفرمایید.
🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم آقای من امام زمان... امشب کجا قرآن به سر میگیری... پسر فاطمه... 🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم 🔸در آسمانی نگاهت پر بگیرم آقا هر شیعه ای... آرزو داره... شب قدر در کنار شما احیا کنه... مگه ميشه بدون شما برم در خونه ی خدا... کجایی ای امید شیعه... 🔸ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق 🔸دست شما را جای قرآن سر بگیرم آقا...شما واسطه بین منو خدایی... ميشه برا من رو سیاه هم دعا کنید... بار گناهم سنگین شده... اصلا گناه باعث شده من نتونم شما رو ببینم... 🔸ای کاش در تقدیر من امشب نویسند 🔸پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم آقا میدونم داری منو میبینی... آقا میدونم صدام رو میشنوی... اما.. میخوام بگم... کی ميشه من شما رو ببینم... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ 🔸طالب خون خدا مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك 🔸یابن مصباح الهدی مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك شب قدر ببین حرف دلت هست یا نه... 🔸چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه 🔸سر راهی به گدا، مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك حالا صداش بزن... مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاك... @roze_daftari
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، شب ضربت خوردن اول مظلوم عالم، امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام، و از طرفی هم مصادف با اولین شب از لیالی باعظمت قدر است... خدای متعال توفیق درک این شبهای با عظمت رو به همه ما عنایت بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد.
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند 🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه، شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه... 🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود 🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود مثل امشبی امیرالمومنین... مهمان دخترش ام کلثومه... خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم... آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه... سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک... صدا زد: دخترم... تا حالا کی دیدی... بابات سر سفره ای بشینه... دو تا خورشت داشته باشه... تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره... صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار... امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم... 🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد 🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا... هی نگاه به سمت آسمان میکنه... صدا میزنه... انا لله و انا الیه راجعون نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد... 🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه 🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی 🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود 🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی امشب... مردم کوفه... برا آخرین بار... صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند... همچین که از بالای ماذنه اومد پایین... درمحراب عبادت ایستاد... نماز عجیبی خواند امیرالمومنین... تا سر از سجده برداشت... نانجیب حیا نکرد... ابن ملجم ملعون... با شمشیر زهر آلود... چنان بر فرق امیرالمومنین زد... صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... این روضه ادامه دارد...
(ادامه روضه بالا) صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد... «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى» تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند... دوان دوان اومدند به طرف مسجد... تا رسیدند نگاه کردند دیدند... ای وای... محراب مسجد لاله گونه... فرق بابا رو شکافته اند... تمام صورت خونیه... روی خاکهای محراب هی صدا میزنه... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد... 🔸حسن از یک طرف می کرد زاری 🔸حسین از سوی دیگر بی قراری حسنین اومدند کنار بابا... بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند... با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه... اول👇 عرضه بداریم یا امیرالمومنین... طاقت نداشتی دخترت زینب کبری... شما رو با صورت خونی ببینه... اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام... وقتی سر بریده حسنیت رو... برا دختر سه ساله اش آوردند... ای وای.. ای وای... بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد: وای بابای خوبم... (مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ) بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا... کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا... (مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي) کی منو تو بچگی یتیم کرد... 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی بابا نبودی ببینی... از کربلا تا شام... چقدر تازیانه به من زدند...بابا... دیگه طاقت ندارم...بابا ببین تمام بدنم کبود شده... موهای سرم سفید شده... بابا دیگه منم با خودت ببر... یاعلی.. سه ساله حسینت... انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد... سر بابا یک طرف افتاد... عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید... دختر جان به جانان تسلیم کرده... شعر پایان👇 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود @roze_daftari
() عرضه بداریم آقا جان... یاامیرالمومنین... طاقت نداشتید دخترتون زینب... شما رو در اون حالت ببینه... کجا بودی آقا... وقتی زینبت... توی شهر کوفه... سوار بر محمل... یکدفعه پرده رو کنار زد... دید سر بریده برادر بالا نیزه... ( یَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمَالًا) ای ماه زینب... (مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا) برادر میدونستم شهیدت میکنند... میدونستم اسیر میشم... ولی باور نمیکردم... یک روزی... سرت رو بالای نیزه ببینم... 🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب @roze_daftari
‍ اسما بریز آب روان روضه_حضرت_خدیجه (س) گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س) @roze_daftari ♻️🔹♻️♻️♻️🔹♻️♻️♻️🔹 تا اینجای روضه رو عرض کردم که حضرت خدیجه (س) به اسماء فرمود اسماء تو برا زهرای من مادری کن. اسماء هم همه‌جا با بی‌بی حضرت زهرا بود، همه جا براش مادری کرد. هم شب زفاف، هم پشت درِ خونه؛ این دو جا برای این خانم مادری کرد. هر مادری بود همین دوجا میومد، چون اولی شب زفافه، مادرا دوست دارن همه شب زفاف باشن، دومیش هم موقع وضع حمله، دوست دارن باشن، نوه‌شون رو بغل بگیرن... اما یه جاست مادرا نمیان، میدونی کجاست؟ اونجاییه که میخوان بدن دخترو غسل بدن؛ اما اونجا هم اسماء اومد کمک امیرالمؤمنین، گفت آقا تنهاست... "اسماء بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم" امشب از طرف خدا کفن اومد، پیغمبر خودش بدن حضرت خدیجه رو غسل داد و کفن کرد. اما.. پیغمبر یه بدن سالم رو غسل داد. قربون اون آقایی برم که یه‌یهو اسماء دید امیرالمؤمنین سربه‌دیوار گذاشت، دیگه غسل نمیده... -چی شد آقاجان؟! -اسماء دست به دلم نذار، هرچی آب میریزم خودت نگاه کن داره هنوز خون‌آبه میاد..... از این ناراحتم فاطمه‌م هیچی بهم نمیگفت، هی میدیدم شبا از این پهلو به اون پهلو میشه، هی میدیدم میخواست دستشو بیاره بالا موهای زینب‌و شونه کنه نمیشه، اما حالا دلیلشو فهمیدم... کانال روضه دفتری👈 @roze_daftari ♻️🔹♻️♻️♻️🔹♻️♻️♻️🔹 *