eitaa logo
روضه دفتری
21.2هزار دنبال‌کننده
167 عکس
10 ویدیو
3 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی بعلاوه صوت همراه با متن مداحی (نوحه، سینه زنی، مولودی) با توجه به مناسبت های پیش رو آیدی کانال در ایتا #روضه_دفتری @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
مشاهده در ایتا
دانلود
بر قامت باوقار حیدر صلوات ✨بر عزت و اقتدار حیدر صلوات ✨از محضر او اگر نجف میطلبی ✨خواهی بروی کنار حیدر صلوات @roze_daftari 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ای شیعه مکن وحشت قبر و سکرات تا حضرت مرتضی است کشتی نجات در وقت سوالشان بگو با دو ملک من شیع حیدرم به حیدر صلوات 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ای ساقی کوثر ای شفیع عرصات در شأن تو آمده فراوان آیات امشب صلواتی است شراب نابت جام دگرم بده به ذکر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ای عاشق هدایت جمله ممکنات وی طالب سعادت به حیات و به ممات خواهی که شوی تو همنشین حیدر پیوسته به لب دار تو ذکر صلوات « اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم » 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 بر شیر خدا و نطق قرآن صلوات بر مرحم جمله ی یتیمان صلوات خیر البشر است و شاه میدان نبرد بر جان علی(ع) به جسم و با جان صلوات 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 بر صاحب ذوالفقارْ حیدر صلوات بر وارث بر حق امامت صلوات خواهی که خداوند گناهت بخشد بفرست به این امام و رهبر صلوات 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 آن ناد علی سینجلی را صلوات ✨آن شیر خدا شاه ولی را صلوات ✨بفرست اگر شیعه ی مخلص هستی ✨پیوسته ز جان و دل علی را صلوات 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات و روضه شب نوزدهم ماه رمضان لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِحَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى‌ وَ نِعْمَ النَّصیرُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ خداروشاکریم عمری باقی موندیه بار دیگه رسیدیم به شب قدر امام رضافرمودندخودتونو خوشبو کنید بوی بدگناهان ملائکه مقرب رو ازشماها به دور میکنه هرکجای مجلسی صدامو میشنوی همه به نسخه ی امام رضا عمل کنیم دستارو از سر بیارم بالاتر أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ الهی العفو الهی العفو به تو رو زده روسیاهی یا الهی یا الهی به این بی پناه یه نگاهی یا الهی یا الهی هیشکی غیر از تو منو نمیخره کی به جز تو از گناه ها میگذره امشب واسطه آوردم هیشکی غیر از تو منو نمیخره کی به جز تو از گناه ها میگذره واسطه ام چادر نماز مادره الهی العفو باز بدی های منو ندید بگیر یا کثیرَ الخَیر دلم شده کویر یا عظیم المَن میگم انا الفقیر الهی العفو میگه هر سحر دلِ شیدا علی مولا علی مولا پناهم تویی مددی یا علی مولا علی مولا شب نوزدهمه زیاداذیتت نکنم زود بریم سر اصل مطلب امشب مهمون خونه دخترش بود اونایی که دختر دارن میدونن دختر بعدازاینی که ازخونه ی بابا بره یه روز میبینی هی بهت زنگ میزنه میگه اینو بگیر اونو بگیر این کارو انجام بدیم اینجوری دکور خونمونوبچینم بهش میگی چه خبره میگه نمیدونی فردا قراره بابام بیاد مثل امشب امیرالمومنین مهمون خونه دخترش بود،برا باباش سفره پهن کرد،فرمود دخترم این شیرو ازتو سفره بردار،نون و نمک و خرما باشه حرفم اینجاست خانم میگه دیدم بابام هی میاد توحیاط هی راه میره،اومدگفت بابا حالا بعدیه عمری اومدی خونه ما چرا حالت دگرگونه،یه نگاه به سرتاپاش کرد،گفت بابا ازاون وقتی که اومدم دلم برا مادرت تنگ شده،خانمامیفهمن چی دارم میگم،یه بابانگاه به دخترش میکنه یادمادرش می افته گفت دخترم ازاون موقعی که اومدم دلم داره برامادرت پرمیزنه تونمیدونی امشب چه شبیه آهم امشب خبر از این دل خون بار دهد غربت شاه نجف سینه ام آزار دهد آسمان دیده نشو آیه استرجاعش بعد سی سال به دل وعده دیدار دهد بازهم بادل زینب بخدا عشق نساخت آرزو داشت شبی برپدرافطاردهد آن سحرزمزمه ای برلب مسجدافتاد ترسم این وصل به دستِ دل من کاردهد دیداصلا باباش اون بابای همیشگی نیست گفت چراهی دست به محاسنت میگیری هی میگی انالله و اناالیه راجعون یه نگاه بهش کرد گفت بابا دیگه شبای آخرمه آروم آروم اومد از حیاطِ خونه بره اینجوری نقل کردن میگن مرغابی ها اومدن جلو پای امیرالمومنین، مولا تادیداین مرغابی ها اومدن یه نگاه به دخترش کرد سفارششونو کرد گفت بابا مواظب اینها باش بهشون آب و غذا به وقت برسون آروم آروم قدم برمیداشت اومد رسید تودهانه ی در بعضیا نوشتن پَرِ شال مولا به درگرفت،برگشت آروم این پَرِ شال عبارو ازقُلاب در جداکرد تکیه داد به در هی نگاه به در کرد اینجا علی بین درو دیوارنگاه میکرد هی میگفت فاطمه،یاداون لحظه ای افتاد فاطمه اش بین درو دیوارخورد زمین آروم ازخونه اومد بیرون،قهرمان خیبر قدم برمیداره به سمت مسجد،رسید داخل مسجد رفت بالای ماذنه شروع کرد به اذان گفتن امشب آخرین صدای اذان علی ازمسجدکوفه بلنده،اذانوگفت اومد پایین دیداون نامرد کنارمسجد خوابش اومدآروم بیدارش کرد تانگاش به علی افتاد خودشو جمع و جورکرد گفت پاشو دیگه وقتشه دیگه خسته شدم رفت تومحراب همچین که ضربه رو زد مولا باصورت خورد به زمین،فزت و رب الکعبه،نوشتن اول ازهمه امام حسن رسید تومحراب(پسربزرگ این خانواده است،تاریخو نگاه کنی امام حسن مثل امشب ۳۷سالشه) حضرت سر بابارو گرفت توبغل شروع کرد گریه کردن یه نگاه بهش کرد گفت پسرم چرا گریه میکنی حالا گریه هات درپیشه،بهش گفت گریه نکن حسین داره میاد،اینجای روایت میفرمان تواون حالت خون زیادی ازامیرالمومنین داره میره حضرت فرمود بابامنو یه کناری ازمسجد جابدید شمانمازو ادامه بده مبادا بخاطر منه علی نمازصبح مردم بمونه لذا امام حسن نمازو ادامه داد،زیربغل های باباروگرفتن آروم آروم دارن میان خونه، (اینی نبوده که فکرکنی توخونه کسی خبرنداشت که چیشده اما اینا ناموس خداهستن کسی ازخونه بیرون نمیاد)اماخانم زینب پشت در هی ازاون طرف حجره به اون طرف میره چیشده چرا بابامو نمیارن چرا دیرکردن؟یهو دیددارن درمیزنن،امیرالمومنین فرمودمنورها کنیدزیربازوهامو رهاکنیدامام حسن عرض کردبابا شماخون زیادی ازتون رفته فرمودمیدونم اما اگه خواهرت ببینه منو تواین حال میترسم صدای شیون زینب بلندشه بخونم براتون گریه کنا ادامه👇👇
بگم یاامیرالمومنین اینجا نگران بودی صدای شیون مُخدرات بلند نشه آقا (هرجاداری صدامو میشنوی برااین روضه بلندبلند گریه کن) فرمود مباداصدای شیون زنهاو دخترها بلند بشه بگم آقا یه چند جا سراغ دارم صدای شیون این زن و بچه بلند شد،کجابود؟ اولیش اون جایی بود که علی اکبررفت توخیمه وداع کنه دیدصدای شیون زنا بلند شدعلی رو ازخیمه آوردبیرون دومی اون جایی بود که اباالفضل زمین خورد دیدن حسین دست به کمر گرفته داره برمیگرده یه جا اونجا که عمودخیمه رو خوابوند صدا شیون زنها بلند شد یه جا دیگه اون جایی بود که بچشو رو دست گرفت،همه دیدن حسین داره التماس میکنه یه ذره آب بهش بدیدصدای شیون زنها بلند شد بسم الله الرحمن الرحیم همه این شیونهارو هنوز حسین زنده بود امامن بااین آخری کاردارم عاشورادم دمای غروب یه وقت صدای شیون زنها بلندشد،خانم دوید،دیدهیچ محرمی براش نمونده،بگم دوید سمت خیمه امام سجادگفت چه کنیم همه دامنها سوخته همه لباسهاسوخته صدازدعمه جان علیکن بالفرار همچین که شروع کردن فرارکنن یکی از این بچه ها تودودو آتش یهو نگاش افتادبه زره باباش،دیدن داره میدوه اون طرف کجاداری میری گفت بابام داره میاد همچین که دود رفت کناردید زره بابا تن یه نامرد دیگست اینقدر باتازیانه زد آخ نزن منو آخه باباشو غارت کردن هرجایی بگو یاحسین @roze_daftari
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴 منـادی زد نــدا اهــل زمـین را علـی گـــویـد اذان آخــریـن را علی میرفت تاکه لحظه ای بعد ز خون دل کند رنگین جبین را شبی از آسمانم ماه می رفت یتیمان را ز سینه آه می رفت چه حالی داشت وقتی دیدزینب علی با پای لرزان راه می رفت پدرجان ازچه حال زار داری؟ رخ زرد و دو چشـم تـار داری چـرا بـابـا بــه وقــت راه رفتـن چو مادر دست بر دیوار داری؟ تمـاشا کـن فلـک ظلـم زمیـن را علی ازخون دل شسته جبین را بگــردی در زمیــن و کهکــشانها نیــابـی چــون امیـرالمـومنـین را فـدای زینـب واَمَّـن یُجیب اش نمــوده نــذر بـابـای غـریب اش نمی داند علـی حـاجت روا شد جوابش کرده مولا راطبیب اش فلـک دیــدی امیـرالمـومنـین را زخونهای دلش شسته جبین را یتیمی با فغان و ناله می گفت چـــرا کشـتید امـــام نــازنیــن را؟ عـدو تـاکـه نشـسته درکمینت بــه محـراب عبـادت زد زمینت تمام خون دلهایی که خوردی بـه یکباره روان شد بر جبینت حسین تــاب غـم و هجـران نـدارد و زینــب نـــالــه اش پـــایـان نـــدارد طبیب آن شب بگوش مجتبی گفت مــریـض تــان دگــر درمـــان نـدارد درد و غم های دلت شدبی عدد تا نشد سقف سرت سنگ لحد در گــــرفتـــاری و دلتنــگـی بـگـــو یـــا علــی ابـــن ابیـــطالــب مــــدد ز قلب خسته خیزد نـاله و درد فقـیری در خــرابـه نـاله می کرد کجـایی نـاشناس کیسه بردوش کســــی نــــان یتیـــمان را نیـــاورد بنال ای دل که دردم ماندنی شد کتـاب غصـه هـایـم خـوانـدنی شد چــه دشــوار اسـت رنـج نـا امیدی مـــریـض زینــب آخــر رفتـنی شــد شبی بــاد خــزان زد بــر گـل یــاس زهـم پاشیده شـدکـانون احساس حسین یک نــالـه زد داد از یتیـمی ولـی آتش بجــان زد اشـک عبـاس چـــرا بـــابـــا جبیـــنی زرد داری؟ درون سیـنه آهـی سرد داری چرا لب می گزی بابای خوبم؟ الهـی مـن بمــیرم درد داری... امیــرمـــؤمنــان از خـــانـه مـی رفـت چـه مظلـومانه ازکـاشـانه می رفت دل شـب مثـل زهـــرا همسـرخــود بــه روی شـانـه مخفیانه می رفت اگـر چــه تــا بــه کــوفــه ره درازه بیــاییـد کـه خـداهم چـاره سازه پــــی یــــاری فــــرزنــــدان حیــــدر رویـم امشب بـه تشـییع جنـازه 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
.. 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 بنال ای دل که کوفه بی صفا شد دلم تنگ اذان مرتضی شد بنال ای دل که فرزندان زهرا شدند ماتم نشین داغ مولا بنال ای دل عزیزان پیمبر ازاین غم میزنندبرسینه وسر بنال ای دل علی هم مخفیانه چو زهرامی شودتشییع شبانه حسن جانش بنالدباصدافغان خداحافظ خدا حافظ پدر جان بنال ای دل کــه نالیدن ثـوابـه حسین ازغصه امشب دل کبابه بــرای خــاطـر کلثـوم و زینـب بنالیم از سویدای دل امشب نفـس هـای علـی بـالا نیاید دگـر زهـرا بـه استقبالش آید سئوالی دردلم چون کوه درداست مگر کوفه علی با توچه کرداست؟ علـی کـه از جوانی تا به پیری شده کارش ز مردم دستگیری دل شب کوچه ات را رهگذر بود یتیمان تـو را همچون پـدر بود علی کز آه طفلان تو تب داشت بدوشش کیسه نان ورطب داشت چه نفرین هاشنید ازکودک و پیر خـدایـا داد مــا را از علی گیر علـی نفـرین شنید و دید آزار میان کوچه سرمی زد به دیوار سـزای خـدمتی بـس صادقانه نبود ای کوفه اینسان ظالمانه دل مـولا زتـو لبـریـز درد است ولی درحق تو نفرین نکرد است بدرد آورده ای قلب زمین را چرا کشتی امیرالمومنین را؟ عزیزانش از این غم در فغانند یتیمی درد بی درمان بخوانند کفن تاکرده ای مولای من را زدی آتش ز غم قلب حسن را دلت آمد بگریانی حسینش؟ وبنشانی بـه مــاتـم زینبینش مگر درسینهٔ تو نیست احساس؟ چسان راضی شدی خون گریدعباس چقدر ای کوفه شهر پر ز دردی هر آنچه که دلت میخواست کردی بیـا بهـر رضـای حـق تعــالـی دگر با بچه هایش کن مدارا ولی«مداح» رسدزینب به پیری از اینجا می برندش به اسیری 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴 خدای بنده پرورم ،اینجانیام کجا برم بازم گدای این درم،اینجانیام کجا برم اُدعونی اَستَجِب لَکُم،خودت یادم دادی خدا عفو توگشته باورم،اینجانیام کجا برم آی خدای گنه کارا،من اومدم که بکِشی دست نوازش به سرم،اینجانیام کجا برم میدونم ای خدای من،ازهمه مهربونتری حتی زمادر پدرم،اینجانیام کجا برم گدای سر بزیرتو،اشک ندامت میریزه ببین تو دیده ترم، اینجانیام کجا برم خودت به ماامیددادی،که ناامید شدی بیا دل شکسته میخرم،اینجانیام کجا برم ببین که مثل یتیما،سرم روزانوی غمه من سوگوارحیدرم،اینجا نیام کجا برم توروبحق حسنین،به اشک وآه زینبین ببخش ما را زکرم،اینجا نیام کجا برم «مداح»دل شکسته را،بحق مرتضی ببخش ای ازهمه عزیزترم، اینجا نیام کجا برم 🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 دوباره شب شد گرفتم احیا بــه حـقِ قــرآن بــه آل طـاها بـه حـق احمـد بـه حـق زهرا نظـر بـه مـا کـن دَمـی خـدایا ببخشـا مــا را بـه شـاه نجف الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 اگرچه من توبه هاشکستم ولـی گـرفتـی خـدا تو دستم بــه درگـه تـو  امیـد و بستم محب زهـرا و حیـدر هستم گنـاه مـن از همــه مُضــاعـف الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 چـه سازم آخـر،بگـو تـو یارب دگـــر شــدم از، گــنه لبـــالــب به حق خون حسین امشب تو بگذر از مـا بـه جان زینب بــه لـب تشنـگانِ وادیِ طَـفّ الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 بـــه حــق عبــاس و ایـــده ی او دو دســت از تــن بــریـده ی او به چشم درخون کشیده ی او بـــه فـــرق از هـــم دریـــده ی او که پاره پاره شده چو مُصحَف الهی العفو   🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 به آن یتیمی که گشته نومید پـدر پـدر گفت گـرسنه خوابید ســر پــدر تــا بـــه دامنـش دیــد دگـــر از ایــن غصــه بــر نتــابیـد بـه جـان شیرین کـه داد ازکف الهی العفو  🤲  الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 بـه روی مـــاهِ حســین سـوگـند بــــه آه آهِ  حســـین  ســـوگــــند بـــه قتلــگاه حســین ســـوگـــند بــــه آن نگـــاه حسـین سـوگند بـــه کــــربـلا کـــن مــــرا مُشَــرّف الهی العفو  🤲  الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای آقا جونم، امشب کجا قرآن به سر می گیری؟ آیا تو کوفه هستی ، کربلا هستی ، شنیدید ، وقتی همه رو صدا کرد بالای مأذنه قرار گرفت ، مناجات کرد ، بعد موقع اذان صبح شد ، ▪️الله اکبر  ... صداشو همه مردم کوفه شنیدن ، "به امام حسین آگه به اعتقاد خود من و تو باشه ، امشبم شماها صداشو شنیدید اومدید اینجا" وقتی اومد به نماز ایستاد ، همچین که به سجده رفت ، شنیدید کاری کرد نانجیب ، ابن ملجم صدای همه عالمیان ، سماوات ، ارضی بلند شد ، با جبرییل ناله زدن ... الله اکبر ؛ وقتی صدای امیرالمؤمنین بعد از ضربه بلند شد  "فزت و رب الکعبه"   قربون تو آقای غریبم ، یه وقت صدای جبرئیل میان زمین و آسمان بلند شد ، ▪️صدا زد به خدا علی رو کشتن ، این صدا رو زینب شنید ، حسنین شنیدن ، به سرعت دو تا آقا زاده ها سمت مسجد ، وقتی رسیدن دیدن محراب مسجد پر از خونه ... ای علی علی علی ..." نون و نمک بخور ولی به زخم من نمک نزن یه شب که مهمون منی،حرف سفر به من نزن ‌ شبیه مادرم شدی،تو نیمه جونم می کنی سلام میدی به مادرم،دل نگرونم می کنی دل تو بی قرار زهراست ... همش دلت کنار زهراست ... چشام به چشمات گره خورده چشات به انتظار زهراست بابا بابا بابا بابایی ... بابا بابا بابا بابای تنها ... امون از ین رفتن تو ... امون ز برگشتن تو ... میخ در التماس می کرد ... بابا ، به پیراهن تو ... صحبت میخ در شد و بازم دلم شد پر غم بیا بیا ،به یاد مادرم روضه بخونیم برا هم یادم نرفته مادر افتاد شاخه ی یاس پرپر افتاد دیدم که زانو هات میلرزید تا روی مادرم ، در افتاد با گریه ایستاد دوباره نگاهش کرد تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد گیسو کشید دخترش ، اما چه فایده زینب به جای فاطمه خیلی تلاش کرد ... شمشیر تا میان دو ابروی صورتش طوری نشسته بود نمی شد جدا کرد ای روزگار،ای روزگار،آخر علی را زمین زدن باید از ین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود دوباره خضاب کرد وقت خضاب خون سرش را حناش کرد عرضم تمام و التماس دعا بچه ها داخل گلیمی بابا رو جمع کردن ، با سر غرق خون آوردن سمت خانه ، چند قدمی خانه گفت بچه ها بزارید خودم با پای خودم بیام ... آگه زینب منو با این حال ببینه ، میمیره ... دختر طاقت نداره سر خونی بابا رو ببینه... 😭 گـــــــریز👇👇 میخوام بگم علی جان کجا بودی بالا تل زینبیه ، والشمر جالس علی صدره ... "😭
کشته شد در مسجد کوفه امیرمومنان تسلیت صاحب زمان فاطمه آید به استقبال او قامت کمان تسلیت صاحب زمان آن غلافی که به کوچه بازوی زهرا شکست واومصیبت زین عزا تیغ آن محراب کوفه فرق حیدر را شکست واومصیبت زین عزا @majmaozakerine
دودمه‌ها و دم‌پاره‌ها: چشم خود را باز کن اشک حُسینَت را ببین یا امیرالمؤمنین دست زینب را بده دست یل ام البنین یا امیرالمؤمنین اللهم عجل لولیک الفرج... کشته شد شیر خدا در کوفه با تیغ جفا آه و صد واویلتا در غم او می کند زهرا عزاداری به پا آه و صد واویلتا اللهم عجل لولیک الفرج... شام وصل حیدر و زهرای اطهر امشب است کوفه در تاب و تب است از فراقش سر به دیوارِ یتیمی زینب است کوفه در تاب و تب است اللهم عجل لولیک الفرج... @majmaozakerine
‍ ❣﷽❣ 🌑 🌑 🌑 ✨دل شکسته ی من انس با علی دارد ⬅️*امشب دلاتون خوب شکسته ها "انا عند قلوب منکسره" خود خدا فرموده* دل شکسته ی من انس با علی دارد *از روزی که خانومت رو بین در و دیوار گذاشتن،پهلوشو شکستن، اما دل مارم شکستند ، تا قیامت دل ما شکسته ی غم فاطمه و بچه هاشه* ✨دل شکسته ی من انس با علی دارد ✨دل از همه بگسسته ، تا علی دارد ✨منم زشهر ولایت ،زکوی سوختگان ✨شناسنامه ی من مهر یا علی دارد ✨خدا مدال علی دوستی به ما دادست ✨به غیر کشور شیعه کجا علی دارد ✨به روز حشر برای ،شفاعت امت ✨علی حسین و رسول خدا علی دارد ⬅️پیغمبر فرمود قیامت کلیدهای بهشت و جهنم و میدم دست علی ، امیرالمومنین میان کنار آتش جهنم می ایستند ، اینو سنی ها نقل کردن ، فَرائدُ السِمطَین جوینی مینویسه" شراره های آتش رو میکنند به مولای من و تو ، میگن آقاجان کنار برو نور تو باعث میشه شعله های من خاموش بشه..... بعد حضرت اشاره می کنند آرام بگیر" اشاره میکنند فلانی دشمن منه ، "فخزی" او رو تو آتش بینداز ، فلانی از دوستان منه رهاش کن … خدایا یعنی میشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشیم؟ آره که میشه" دهه ی آخر مگه نفرمود : "اتقن من النار" دلم هوای دعای مجیر کرد،بزار بگم زمزمه کن "سُبْحَانَكَ يَا اللهُ تَعَالَيْتَ يَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ" آگه امشب نام مارو ننویسی کجا برم ؟!! اصلا امشب اینجوری باهات حرف میزنم " تا نبخشی ازین خیمه بیرون نمیرم… ⬅️بدن بابا رو دفن کردن،امام مجتبی، متصدی دفنه" اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ای ، یه لوحی روش هست نوشته شده "هذا قبر اخی علی ابن ابیطالب" این قبریه که نوح نبی برا علی کنار گذاشته ، لذا تو زیارت نامه ش میگی "السلام علی ضجیعیک آدمک و نوح" تمام اینها رو امیرالمومنین به امام مجتبی گفته بود، بالای لحد و خواستند کنار بزنن، بالای این لوح دیدن انبیاء اولوالعظم نشستن ، همه دارن به پیغمبر تسلیت میگن پایین لوح که پایین پای قبر بود ابی عبدالله کنار زد،اصلا این سرش چیه نمیدونم؟!! دید چهار زن بهشتی دور مادرش فاطمه رو گرفتن ، اونا دارن به مادرش تسلیت میگن، نیمه شبه دیگه کجا بریم؟نمی دونم چه سریه، اون شب دفن مادرم ابی عبدالله نیمه شب اومد پایین پای مادر،شروع کرد پاهای مادر رو بوسه زد، اینجا هم نیمه شب حسین اومد پایین پای علی،بازم مادرش رو زیارت کرد... آخ هر دیدی یه بازدیدی داره.... نیمه شب هودج هایی از آسمان اومدن کنار گودال.... این مادر اومده زیارت شبانه ی پسرش رو پس بده،حسین جان نیمه شب اومدی،نیمه شب اومدم دیدنت.... از بالای سر.... (سر که نداشت،سر بالای نیزه بودا...)از بالای بدن که رگ های بریده نمایان بود پیغمبر آمد با انبیاء اولوالعظم .... از پایین گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتی ،هر چه گشت دید نعلینشو پیدا نمی کنه،عمامه ش رو به غارت بردن... لباسی که فاطمه تهیه کرده بود به تنش نیست... واویلا ... واویلا .... هر چی گشت یه جای سالم تو بدن پیدا کنه ،نکرد... آخ یه لحظه تصور کن این زیارت زهرا بعد از لگد مالی سم اسب هاست.... آخ ازین بدن دیگه چیزی باقی نمانده بود.... نیمه شب مادر اومد ،غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش: ▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2 ▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من حسین ..... ⬅️*شب زیارتی مخصوصه ارباب هستا" یه بیت دیگه ازین شعر بخونم و التماس دعا* داداش... ▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2 ▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من ▪️تو و عباس که رفتید از آن روز به بعد ▪️زخم های بدن دختر تو مانده و من. حسین …… 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
قدم اول: صلوات اول مجلس👇
عرض تسلیت محضر قطب عالم امکان، آقا حجت بن الحسن ارواحنا له الفداء بمناسبت شهادت جانگداز اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام، تسلای دل داغدار آن حضرت عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. -
قدم دوم: مناجات 1👇
🔹صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یابن الحسن... آقاجانم... شب شهادت جد غریبتون امیرالمومنین... کجا خیمه ی عزا بر پا کردید... کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید... 🔹صاحب عزا کجایی، گویم سرت سلامت 🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... هر سال برا جد غریبتون امیرالمومنین مجلس بگیریم... اما شما در کنارمون نباشید... ای... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت ان شاء الله یک روزم شما بیایید آقا... حرم آقامون امیرالمومنین... خودتون مصیبت جد غریبتون رو بخونيد... روضه آقامون امیرالمومنین رو بخونيد... ما بشینیم در کنار شما... زار زار گریه کنیم... 🔹ای آفتاب زهرا، کی شام تار غم را 🔹چون صبحدم نمایی، گویم سرت سلامت یا صاحب الزمان... -
🔸شبهای احیا در فراق تو گذر شد 🔸عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد عمرم داره تموم میشه... یابن الحسن... اما شما نیومدید آقا... 🔸ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی 🔸آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد یک عمری... ادعای نوکری شما رو کردم آقا... اما آخرم شما رو نبینم و... از این دنیا برم... آقا... من این مصیبت رو کجا ببرم... من این مصیبت رو به کی بگم... 🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم امام زمان... 😭 🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم 🔸اما چرا این ناله هایم بی اثر شد مردم بیایید امشب... از ته دل برا آقامون دعا کنیم... از خدا... فرج آقا رو بخواهیم... خودشون فرمودند: أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‌»«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31 امشب یک طوری آقا رو صدا بزنیم... وقتی خود امام زمان صدامون رو میشنوه... بگه من غریب نیستم... شیعیانم به یاد من هستند... 🔹یابن الحسن کجایی 🔹ای وای ازین جدایی حالا از سوز دل صدا بزن آقا رو... خدا ميدونه یک روز غبطه میخوریم... میگیم ای کاش بهتر صدا میزدیم آقا رو... چشم به هم بزنیم جوونی تموم ميشه... این دو روز دنیا تموم میشه... خوش بحال اونهایی که... به عشق آقا زنده بودند و... با عشق آقا هم از دنیا رفتند... وقتی چشم از این دنیا ببندیم... تازه میفهمیم هر چی بود... در خانه این خانواده بود... حالا دستها رو بلند کن صداش بزن... یا بن الحسن... ( برای ورود به روضه👇) 🔸آقا اجازه شب، شب قدر است و روضه 🔸از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد آقای من...امام زمان... 🔸مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد 🔸در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد دیگه دلت اینجا نباشه... بریم خانه امیرالمومنین... بیاد اون لحظه ای که... -
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید 🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید شب شهادت آقامون امیرالمومنینه... امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین... خدایا امشب خانه حضرت چه خبره... 🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب 🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید شب یتیمی اربابمون حسینه... شب یتیمی خانم زینب کبری است... خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید... هی مياد کنار بستر بابا... مثل پروانه... دور بستر بابا میگرده... به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... هی میگه بلاخره خوب میشی بابا... بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا... بلاخره از جات بلند میشی... بابای خوبم... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند... هی میگن مادر اون آقایی که... هر شب برای ما نان و خرما میآورد... چرا ديگه نمیاد... مادر ... اون آقای که مثل پدر... هر شب ما رو نوازش میکرد... چرا نیومد... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد 🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید تا یتیمان کوفه فهمیدند... برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه... هر کدوم از این بچه ها... یک ظرف شیر رو به دست گرفتند... اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین... () اما دلها بسوزه برا... اون طفل شش ماهه ای که کربلا... از شدت تشنگی داشت جان میداد... یا صاحب الزمان منو ببخشید... بجای اینکه براش آب بیارند... با تیر سه شعبه جوابش رو دادند... من فقط همینو بگم... بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه... دید علی اصغرش داره جان میده... 🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود 🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود -
قدم سوم: گریز دوم روضه بالا👇
() لحظات آخر امیرالمومنین... صدا زد حسنم پسرم... بیا... میخوام وصیت کنم... یکی یکی حرفهاش رو گفت... تا جایی که صدا زد... منو شبانه دفنم کن... (میدونید برای چی) آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند... بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند... حتما بدن مطهر رو آتش میزدند... میخوام بگم آقا جان امام حسن... خوب شد شما... بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید... اما ... ای کاش امام سجاد هم... میتونست بدن باباش حسین رو... مخفیانه دفن کنه... ای وای... ای وای ... بگم یا نه... قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه... ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند... (زبانم لال بشه...) انقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند... تمام استخوانها شکست... یا صاحب الزمان منو ببخشید... یک کاری با بدن کردند... وقتی خواهرش زینب... اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر... یک نگاهی کرد... باتعجب صدا زد... آیا تو برادر منی... 🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد 🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست 🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد 🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
قدم چهارم: صلوات آخر👇
خدای متعال این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن و عزاداری ها رو از همه ما به کرمش قبول بفرماید به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد. -