eitaa logo
روضه دفتری
24.3هزار دنبال‌کننده
213 عکس
10 ویدیو
8 فایل
روضه های آماده و کامل از ابتدا تا انتها بااستفاده از جملات عامیانه و کاربردی ، همراه صوت با متن مداحی نوحه با توجه به مناسبت های پیش رو لینک کانال در ایتا👇 #روضه_دفتری @roze_daftari https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 گروه👆 •✾•🌿🌺🌿•✾
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹وقتی خبر رسید به قمی ها ،خواهر امام داره می آد به سمت قم،دختر امام داره می آد به سمت قم،مردم کیلومترها از شهر بیرون اُمدند، به استقبال حضرت معصومه سلام الله علیها،یه عده با تنگ دستی قربونی زیر بغل زده بودند، بابا تو تنگ دستی قربونی برا چی می بری،می گفت:مگه خبر نداری دختر امام داره می یاد،خواهر امام داره می یاد،یه عده با خودشون دسته گل می بردند،چه احترامی گذاشتند،عرضم اینه،ای کاش به همه ی خواهرای امامان احترام می گذاشتند، 🔸وقتی بی بی رو وارد قم کردند،از بزرگان و محترمین قم اومدند،از بهترین جاهای قم رو در اختیار بی بی قرار دادند،یه باغی بود،اصرار کردند،التماس کردند،بی بی رو با احترام وارد این باغ کردند،سادات مثل پروانه دور دختر امام می گشتند،دور خواهر امام می گشتند، اصلاً بی بی احساس ترس نمی کرد،احساس عدم آرامش و امنیت نمی کرد،اما بمیرم برای اون خواهر امامی که،نگاه می کرد،برا دل آماده،معطلت نذارم،اگه خریدار این ناله ات حضرت زهراست،بفروش این ناله رو، ▪️هر چی دور خودش نگاه می کرد،عوض سادت عوض بنی هاشم ،عوض عباس،عوض علی اکبر،می دید یه عده حرام زاده،دورش رو گرفتند،میخوام بگم مگه رقیه دختر امام نبود،عوض باغ تو خرابه بردنش، عمه جان این سر منوّر را کمکم می کنی که بردارم شامیان ای حرامیان،دیدید راست گفتم که من پدر دارم ای پدر جان عجب سری داری،ای پدر جان عجب دلی دارم گیسویم را به پات می ریزم،تا ببینی چه دختری داری هر بلایی که بود یا می شد،بر سر زینب تو آوردند قاری من چرا نی خوانی چه بر سر لب تو آوردند چرا رنگ لبت،چون ارغوانه گمانم جای چوب خیزرانه گفت:بابا وقتی چشم تو رو دور دیدند،چشم عموم اباالفضلُ دور دیدند،چشم علی اکبر و دور دیدند،وقتی منو غریب گیر آوردند،دستی از پشت خیمه ها آمد،لاجرم راه چاره ام گم شد،درهیاهوی غارت خیمه ،ناگهان گوشواره ام گم شد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹وقتی خبر رسید به قمی ها ،خواهر امام داره می آد به سمت قم،دختر امام داره می آد به سمت قم،مردم کیلومترها از شهر بیرون اُمدند، به استقبال حضرت معصومه سلام الله علیها،یه عده با تنگ دستی قربونی زیر بغل زده بودند، بابا تو تنگ دستی قربونی برا چی می بری،می گفت:مگه خبر نداری دختر امام داره می یاد،خواهر امام داره می یاد،یه عده با خودشون دسته گل می بردند،چه احترامی گذاشتند،عرضم اینه،ای کاش به همه ی خواهرای امامان احترام می گذاشتند، 🔸وقتی بی بی رو وارد قم کردند،از بزرگان و محترمین قم اومدند،از بهترین جاهای قم رو در اختیار بی بی قرار دادند،یه باغی بود،اصرار کردند،التماس کردند،بی بی رو با احترام وارد این باغ کردند،سادات مثل پروانه دور دختر امام می گشتند،دور خواهر امام می گشتند، اصلاً بی بی احساس ترس نمی کرد،احساس عدم آرامش و امنیت نمی کرد،اما بمیرم برای اون خواهر امامی که،نگاه می کرد،برا دل آماده،معطلت نذارم،اگه خریدار این ناله ات حضرت زهراست،بفروش این ناله رو، ▪️هر چی دور خودش نگاه می کرد،عوض سادت عوض بنی هاشم ،عوض عباس،عوض علی اکبر،می دید یه عده حرام زاده،دورش رو گرفتند،میخوام بگم مگه رقیه دختر امام نبود،عوض باغ تو خرابه بردنش، عمه جان این سر منوّر را کمکم می کنی که بردارم شامیان ای حرامیان،دیدید راست گفتم که من پدر دارم ای پدر جان عجب سری داری،ای پدر جان عجب دلی دارم گیسویم را به پات می ریزم،تا ببینی چه دختری داری هر بلایی که بود یا می شد،بر سر زینب تو آوردند قاری من چرا نی خوانی چه بر سر لب تو آوردند چرا رنگ لبت،چون ارغوانه گمانم جای چوب خیزرانه گفت:بابا وقتی چشم تو رو دور دیدند،چشم عموم اباالفضلُ دور دیدند،چشم علی اکبر و دور دیدند،وقتی منو غریب گیر آوردند،دستی از پشت خیمه ها آمد،لاجرم راه چاره ام گم شد،درهیاهوی غارت خیمه ،ناگهان گوشواره ام گم شد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹نامه نوشت امام رضا، دلش برا خواهرش تنگ شده، حرکت کردن به سمت ایران از مدینه، تو راه نزدیکی ِ شهر ساوه، مأمورین حکومتی،دشمنان، بی بی رو مسموم کردند، زهر دادن، لذا بی بی این همه مسیر رو از مدینه اومده بره خراسان، اما حال دگرگون شده از ساوه سراغ ِ شهر قم رو می گیره، درخواست می کنه او رو به قم ببرند، توانی دیگه در وجود این بی بی نمونده، 🔸هفده روز بعد هم از دنیا رفت، تا اهل قم با خبر شدن خواهر امام رضا می خواد وارد شهر بشه همه با شاخه های گل به استقبال ِ این خواهر ِ امام اومدند،اینجا با گل از معصومه پذیرایی کردند،اما بمیرم شهر شام سه روز اهل بیت رو پشت دروازه ی شام نگه داشتند، ▪️گفتند: می خواهیم از دختر علی پذیرایی کنیم، زینب داغداره، می خواهیم به زینب تسلیت بگیم، برید شهر رو آذین بندی کنید، من بمیرم، همه روی بام ها اومدن، سنگ ها رو نشونه گرفتن، یا به زینب و بچه ها سنگ می خورد هر سنگی خطا می رفت به این سرهای بالای نیزه... حسین...😭
در این روزگاری که دل بیقرارست گدایِ کریمه شدن افتخارست ثوابِ زیارت برایم نوشتند خودم نه دلم سویِ تو ره سپارست دوباره حرم قسمتم نه نشد آه چقدر این دلِ بی نوا بدبیارست چنان گنبدت جلوه دارد در عالم که صحنِ تو در آسمان ها مدارست کسی که قدم میزند در حیاطت رویِ فرشِ بالِ ملائک سوارست نگاهت مرا از غریبی درآورد ببین خنده رویِ لبم آشکارست همین هم نشان از کرم خانه دارد گدا زاده ای با شما هم جوارست کریمه کرم کن گدایِ خودت را گدایی که در ماتمت سوگوارست چکید اشک تو بر زمین بعد از آن بود که از ساوه تا قم درختِ انارست دلم خون شد از این غم و ماجرایت دلت تنگ بوده برایِ رضایت 🔹وارد شد در این شهرِ مقدس .. تمام مردم به استقبالش اومده بودن .. همه گل دستشون بوده .. آخه برا اولین بارِ دخترِ امام داره میاد .. مرد و زن احترام گذاشتن .. بارها شنیدید .. 🔸ولی چون در ساوه به بی بی زهر داده بودن ، مریض احوال بود و خانه ای براش آماده کردن .. هفده روز در آن خانه زندگی کرد و مهمان بود .. مردم قم حتی نزاشتن مردی واردِ محله بشه .. بمیرم برات خانم .. من از نیمۀ شعر میخونم صدا ناله ت بلند بشه ... تفسیر کن دوریِ خواهر از برادر را تعبیر کن خوابِ حرم بوسیِ مادر را جاری بکن در قم کمی از حوضِ کوثر را ماتمکده کن کشورِ موسی ابن جعفر را ای زینبی که از حسینِ خود جدا ماندی با ما بگو آیا به زیرِ نیزه ها ماندی؟ آیا زِ تو کس هتک حرمت کرد نه هرگز در قم دلِ تو حسِ غربت کرد نه هرگز کس خنده در اوجِ مصیبت کرد نه هرگز کس غارتِ خلخالُ و زینت کرد نه هرگز اینها که گفتم یک به یک آمد سرِ زینب ای وای سوغاتِ سفر شد معجرِ زینب قم با سلام و تهنیت دنبالِ تو آمد با سر به طوفِ کعبۀ آمالِ تو آمد با شاخه هایِ گل به استقبالِ تو آمد دستِ محارم زود زیرِ بالِ تو آمد زینب ولی با خیل نا محرم کجاها رفت پیشِ دو چشمش خیزران پایین و بالا رفت.. 😭