eitaa logo
روضه دفتری
16.5هزار دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ❣﷽❣ ‍ ⚫️ ⚫️ @roze_daftari 🍁حتم دارم که رفتنی هستم 🍁به خدا می سپارمت آقا 🍁خواهش مادرانه ای دارم 🍁جان تو، جان دخترم زهرا (نگرانم بچم میخواد یتیم بشه) 🍁 حسرت دیدن عروسی او 🍁به دلم ماند،چاره ای هم نیست 🍁درشب خواستگاری دختر 🍁غم بی مادری، غمی کم نیست 🍁مادرم، حق بده که بی تابم 🍁چشم هایم به اشک ناچاراست 🍁نیستم پیش او زمانی که 🍁بین دیوار و در گرفتار است *امروز من فکر میکردم چقدر حضرت زهرا سلام الله علیها بی مادری اذیتش کرد، لذا وقتی بچه در رحم داشت وقتی حسین میگفت"انالغریب،انالعطشان"مادر نداشت که با مادرش درد دل کنه ، میگفت : بابا بچم این جوریه ... وقتی حسین به دنیا اومد-خوبه اونکه وضع حمل کرده مادرش کنارش باشه-اون قدر غصه حسین رو خورده بود ، این قدر این بچه در رحم مادر انالعطشان گفته بود شیر زهرا خشک شده بود ، اصلا شیش ماهه به دنیا اومد ، پیغمبر انگشت در دهن حسین میگذاشت و انگشت پیغمبرو میمکید و سیراب میشد 🍁 دختر پابه ماه بی مادر 🍁دردهایی نگفتنی دارد 🍁کاش بودم، شنیده ام با او 🍁در و همسایه دشمنی دارد 🍁گریه هایت هنوز یادم هست 🍁وقتی از آن چهل نفر گفتی 🍁جان سپردم ز درد ، وقتی از 🍁لگدی بی خبربه در گفتی (چقدر نگران دخترت بودی بی بی جان) 🍁هیچ کس دخترت را یاری نکرد (چقدر نگران بودی؟یه گزارشی بعداز شما بدم) 🍁هیچ کس دخترت را یاری نکرد 🍁میان دیوار و در تنهای تنها کشته شد ⬅️وصیتاشو کرد ،اول از پیغمبر حلالیت گرفت، حلالم کن همسر خوبی برات نبودم سفارش فاطمه رو کرد ، بعضیا میگن یکی از وصیتاش این بود فرمود:با دستای خودت منو داخل قبر بذار من میترسم، داخل قبر شو اول..." بعد گفت : یا رسول الله ! یه تقاضا و استدعایی هم ازشما دارم ، ماخوذ به حیا هستم به دخترت میگم،دخترت واسطه بین من و شما باشه، گفت:فاطمه جان به بابات بگو میشه اون عبایی که موقع وحی قرآن رو دوشش بوده،کفن ندارم به عنوان کفن به من بپیچه و منو سرازیر قبر کنه،پیغمبر قبول کرد تقاضای خدیجه رو اما بعد از اینکه از دنیا رفت یه نقل اینه جبراییل نازل شد و عرض کرد یا رسول الله خدایت سلام میرساندومیفرماید:ما سزاوارتریم برای کفن برای خدیجه سلام الله علیها او کسیست که خودش را وقف اسلام کرد،همه سرمایه ش رو خرج اسلام کرد میگن جبراییل پنج کفن آورد. اولیشو یا رسول الله تن خدیجه کن یکیشم برا خودته یه روز علی به تنت میکنه یکیشم برای علیه یه روز حسن وحسین،علی را در او میپیچند یکیشم برا حضرت زهراست . پنجمی هم برا حسنه؛یه روز تو مدینه تیربارانش میکنند،خدایا برا همه کفن فرستادی این کربلاییه... حسین...وااای وااای.. 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 روضه امام رضا (ع) گریز امام جواد (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يا أَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى، أَيُّهَا الرِّضا، يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ. ♦️ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی ♦️خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی ♦️این رواق تو و صحن و حرمت همچو بهشت است ♦️روضه ات جنت فردوس مسما به رضایی ♦️آه از آن دم که ز سوز جگر و حال پریشان ♦️ناله ات گشت بلند آه تقی جان به کجایی ♦️ای شه یثرب و بطحا تو غریبی به خراسان ♦️سرور جمله غریبان و معین الضعفایی ♦️اغنیاء مکه روند و فقرا سوی تو آیند ♦️جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی ⬅️آی کسی که هر وقت دلتنگ حرم شدی صداش زدی یا امام رضا ... آی کسی که هر وقت گرفتار شدی صداش زدی یا امام رضا ... آی کسی که هر وقت گره به زندگیت افتاد صداش زدی یا امام رضا ع.. جوون داری ـ مشکل داری ـ در خونه امام رضا بیا... 🌹(یا امام رضاع)2 ⬅️ امروز برا امام رضا بلند بلند گریه کن.. خودش سفارش کرده وقتی از مدینه بیرون می اومد اهل و عیالُ دور خودش جمع کرد فرمود برام بلند بلند گریه کنید... 🍂(گفتن آقا جان پشت سر مسافر گریه مِیمَنَت نداره) فرمود میدونم اما من دیگه از این سفر بر نمیگردم ـ مسافری که امید برگشت نداره براش بلند بلند گریه کنید...یا امام رضا(ع‌)🌹 خیلی غریبه، خیلی مظلومه، از همین جا دلامونو روونه حرم کنیم ایشاالله کنار حرمش ناله بزنی... ⏪ پیغمبر فرمود دو تن پاره تن مَنَند ـ یکی مادر سادات زهرای مرضیه ....فرمود فاطمه پارهٔ تنِ منه ـ یکی هم امام رضاست... ◀️ بگم یا امام رضا ...تو خراسان چه کردند با امام رضا.. امام رضا رو زهر دادن... اباصلت میگه دیدم آقا اومد داره میره تو حجره.... صدا زد اباصلت بیا فرشای حجره رو جمع کن... ( آقا جان چرا..) آخه میخوام مثل جد غریبم حسین رو خاکا جون بدم... اباصلت میگه فرشا رو جمع کردم... اما دل تو دلم نبود... هر بار می رفتم یه نگاش میکردم میدیدم مثل مار گزیده ها بخودش می پیچه.. هی میگه (جگرم سوخت)3 ⬅️ (اباصلت میگه).....میگه دیدم آقا چشمش به دَره... چی میخوام بگم...😭 میخوام بگم این آرزوی هر پدریه دوست داره لحظهٔ آخر سرش به دامن عزیزش باشه.... امام رضا منتظره کی جوادش میاد... ⬆️ (اوج)اگه میخوای امام رضا امروز جوابت بده بگو یا امام رضا...😭 به جوونیّه جوادت منم جوون دارم ... آقا گرفتارم... به جوونیّه جوادت منم بهر امیدی اومدم ... امروز نزار دست خالی برگردم... ⏺ میگه یه مرتبه دیدم یه آقایی حیاطه خیلی شباهت به امام رضا داره.... پرسیدم آقا زاده شما کی هستی..... صدا زد اباصلت.... أنا حجة الله عليك ...من حوادالائمه ام....  ⬅️(سوز) میوهٔ دل امام رضا اومد... وارد حجره امام رضا شد.😭... امام رضا تا چشمش به جوادش افتاد دیدن آروم آروم از جا بلند شد.... جوادشو بغل گرفت ما بین دو چشم جوادشو بوسه زد...😭 سر امام رضا تو بغل جوادش بود از دنیا رفت یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرا ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندمیدونم کسانی هستند که درگوشه ای از این مجلس نشسته اند گرفتارند حاجت دارند مریض دارند به هرنیتی آمده انشاءالله حاجت روابشید از همين جا دلت را روانه ي آن حجره اي کن که امام جواد ميان حجره افتاده، از سوز زهر به خود مي پيچد، امّا کشنده تر از اين زهر، زهر بي وفائي همسرش بود، بميرم برات آقا محرمي نداشتي، چه کشيد جواد الائمه، آن ساعتي که ديد ام الفضل در حجره را بست کنيزانش را جمع کرد گفت: شادي کنيد تا کسي صداي ناله ي امام را نشنود بعد شهادت هم دستور داد بدن امام را بالاي بام مقابل آفتاب بيندازيد، امّا کبوترها مي آمدند بالهاشون را بهم مي دادند تا آفتاب به اين بدن نتابد، امّا عاشقان امام جواد، اين بدن ديگر برهنه نبود، اين بدن ديگر بي سر نبود، اين بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر اين ناله ها، اي دلهاي آماده، بميرم براي عزيز فاطمه حسين، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه اين بدن کيه درد دل مي کني؟ فرمود: سکينه جان اين بدن بابايت حسين، همه صدا بزنيد حسين وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات تایپ مداح اهل ببت(ع) احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 شب جمعه ٬ حضرت علی اکبر (ع) گریز امام حسین (ع) سالگرد پدر جوان بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمان ویا رحیم السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ وَعَلَى الْأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللّٰهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ، وَلَا جَعَلَهُ اللّٰهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيارَتِكُمْ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛ ♦️یاد آن روزی که درمحفل ماجای توبود ♦️خانه روشن همه زآن روی دل آرای توبود ♦️رفتی ای تازه جوانم زچرا دردل خاک ♦️خاک هم عاشق آن قامت رعنای توبود ♦️جای خالی توراتازه جوان چون نگرم ♦️دل ما شاد بر آن قامت رعنای تو بود ♦️یاد آن روزی که چون سرو روان دربرمن ♦️راه میرفتی ودردیده من جای توبود ♦️رفتی وداغ غمت سوخت همه حاصل من ♦️هستیم بودی ودل خوش به تماشای توبود شب جمعه شب زیارتی عزیز فاطمه است هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد انشاالله دعا کنید هیچ خانواده ای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه چون شب جمعه شود مادر هر مرده جوان برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است انشاالله روح این جوان ما ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد روحش با علی اکبر امام حسین محشور بشه ⬅️اما خانواده محترم ...پدرومادر وبرادارن همسر دل سوخته که درگوشه ای از مجلس نشسته ای ازسوز دل برای عزیزتان ناله می زنید پدرومادرحالا شما مدت یک ساله که جای خالی جوانتان را احساس می کنید خیلی لحظات سختی ازاین عزیز یک بچه به یادگار مانده که یتیم شده خدا به شما صبر بده ا ما شما هر موقع دلتنگ جوانان می شدید به طریقی بود جوانان را ملاقات می نمودی اما حالا باید به عکس جوانان نگاه کنی یا برید سر قبرش بنشینید عقده دل راخالی کنید اما عزیزان اگر شما ببینید پدری درکنارجسم بی جان جوانش ناله می زند چکار می کنید حتما اشک😭 چشمانش را پاک می کنید آرامش می کنید ولی بمیرم برای آن پدری که آمد کنار بدن پاره پاره علی اکبرش😭 اما کوفیان چه کردند آیا به امام حسین تسلیت گفتند اشک چشم حسین پاک کردند نه چکار کردند تا صورت به صورت علی اکبر گذاشت صدای هلهله کوفیان بلند شد اقا هرکاری کرد نتوانست بدن جوانش رابه خیمه ها ببرد چه کردصدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید😭 🔸علی را بر در خیمه رسانید😭 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بر در خیمه رسانم اما جمله آخر التماس دعا اما نمی دانم برادران این مرحوم کجای مجلس نشستید😭😭 شما برادری مهربانی را ازدست دادید میدونید امام حسین وقتی کنار بدن برادرش عباس آمد چه گفت 😭 گفت عباسم به خدا قسم برادرکمرم شکست امیدم قطع شد دیگه حسین بی برادر شد اما یا ابا عبدالله قربان بدنی برم که سه شبانه روز بر روی ریگ های گرم کربلا انداخته بود کسی نبود غسلش بده کسی نبود کفنش کنه کسی نبود دفنش کنه یا ابا عبدالله قربان ان بدنی برم که زیر آفتاب کربلا سوخت همه بگید یا حسییییین😭 : تایپ مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴 منـادی زد نــدا اهــل زمـین را علـی گـــویـد اذان آخــریـن را علی میرفت تاکه لحظه ای بعد ز خون دل کند رنگین جبین را شبی از آسمانم ماه می رفت یتیمان را ز سینه آه می رفت چه حالی داشت وقتی دیدزینب علی با پای لرزان راه می رفت پدرجان ازچه حال زار داری؟ رخ زرد و دو چشـم تـار داری چـرا بـابـا بــه وقــت راه رفتـن چو مادر دست بر دیوار داری؟ تمـاشا کـن فلـک ظلـم زمیـن را علی ازخون دل شسته جبین را بگــردی در زمیــن و کهکــشانها نیــابـی چــون امیـرالمـومنـین را فـدای زینـب واَمَّـن یُجیب اش نمــوده نــذر بـابـای غـریب اش نمی داند علـی حـاجت روا شد جوابش کرده مولا راطبیب اش فلـک دیــدی امیـرالمـومنـین را زخونهای دلش شسته جبین را یتیمی با فغان و ناله می گفت چـــرا کشـتید امـــام نــازنیــن را؟ عـدو تـاکـه نشـسته درکمینت بــه محـراب عبـادت زد زمینت تمام خون دلهایی که خوردی بـه یکباره روان شد بر جبینت حسین تــاب غـم و هجـران نـدارد و زینــب نـــالــه اش پـــایـان نـــدارد طبیب آن شب بگوش مجتبی گفت مــریـض تــان دگــر درمـــان نـدارد درد و غم های دلت شدبی عدد تا نشد سقف سرت سنگ لحد در گــــرفتـــاری و دلتنــگـی بـگـــو یـــا علــی ابـــن ابیـــطالــب مــــدد ز قلب خسته خیزد نـاله و درد فقـیری در خــرابـه نـاله می کرد کجـایی نـاشناس کیسه بردوش کســــی نــــان یتیـــمان را نیـــاورد بنال ای دل که دردم ماندنی شد کتـاب غصـه هـایـم خـوانـدنی شد چــه دشــوار اسـت رنـج نـا امیدی مـــریـض زینــب آخــر رفتـنی شــد شبی بــاد خــزان زد بــر گـل یــاس زهـم پاشیده شـدکـانون احساس حسین یک نــالـه زد داد از یتیـمی ولـی آتش بجــان زد اشـک عبـاس چـــرا بـــابـــا جبیـــنی زرد داری؟ درون سیـنه آهـی سرد داری چرا لب می گزی بابای خوبم؟ الهـی مـن بمــیرم درد داری... امیــرمـــؤمنــان از خـــانـه مـی رفـت چـه مظلـومانه ازکـاشـانه می رفت دل شـب مثـل زهـــرا همسـرخــود بــه روی شـانـه مخفیانه می رفت اگـر چــه تــا بــه کــوفــه ره درازه بیــاییـد کـه خـداهم چـاره سازه پــــی یــــاری فــــرزنــــدان حیــــدر رویـم امشب بـه تشـییع جنـازه 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
.. 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 بنال ای دل که کوفه بی صفا شد دلم تنگ اذان مرتضی شد بنال ای دل که فرزندان زهرا شدند ماتم نشین داغ مولا بنال ای دل عزیزان پیمبر ازاین غم میزنندبرسینه وسر بنال ای دل علی هم مخفیانه چو زهرامی شودتشییع شبانه حسن جانش بنالدباصدافغان خداحافظ خدا حافظ پدر جان بنال ای دل کــه نالیدن ثـوابـه حسین ازغصه امشب دل کبابه بــرای خــاطـر کلثـوم و زینـب بنالیم از سویدای دل امشب نفـس هـای علـی بـالا نیاید دگـر زهـرا بـه استقبالش آید سئوالی دردلم چون کوه درداست مگر کوفه علی با توچه کرداست؟ علـی کـه از جوانی تا به پیری شده کارش ز مردم دستگیری دل شب کوچه ات را رهگذر بود یتیمان تـو را همچون پـدر بود علی کز آه طفلان تو تب داشت بدوشش کیسه نان ورطب داشت چه نفرین هاشنید ازکودک و پیر خـدایـا داد مــا را از علی گیر علـی نفـرین شنید و دید آزار میان کوچه سرمی زد به دیوار سـزای خـدمتی بـس صادقانه نبود ای کوفه اینسان ظالمانه دل مـولا زتـو لبـریـز درد است ولی درحق تو نفرین نکرد است بدرد آورده ای قلب زمین را چرا کشتی امیرالمومنین را؟ عزیزانش از این غم در فغانند یتیمی درد بی درمان بخوانند کفن تاکرده ای مولای من را زدی آتش ز غم قلب حسن را دلت آمد بگریانی حسینش؟ وبنشانی بـه مــاتـم زینبینش مگر درسینهٔ تو نیست احساس؟ چسان راضی شدی خون گریدعباس چقدر ای کوفه شهر پر ز دردی هر آنچه که دلت میخواست کردی بیـا بهـر رضـای حـق تعــالـی دگر با بچه هایش کن مدارا ولی«مداح» رسدزینب به پیری از اینجا می برندش به اسیری 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴 خدای بنده پرورم ،اینجانیام کجا برم بازم گدای این درم،اینجانیام کجا برم اُدعونی اَستَجِب لَکُم،خودت یادم دادی خدا عفو توگشته باورم،اینجانیام کجا برم آی خدای گنه کارا،من اومدم که بکِشی دست نوازش به سرم،اینجانیام کجا برم میدونم ای خدای من،ازهمه مهربونتری حتی زمادر پدرم،اینجانیام کجا برم گدای سر بزیرتو،اشک ندامت میریزه ببین تو دیده ترم، اینجانیام کجا برم خودت به ماامیددادی،که ناامید شدی بیا دل شکسته میخرم،اینجانیام کجا برم ببین که مثل یتیما،سرم روزانوی غمه من سوگوارحیدرم،اینجا نیام کجا برم توروبحق حسنین،به اشک وآه زینبین ببخش ما را زکرم،اینجا نیام کجا برم «مداح»دل شکسته را،بحق مرتضی ببخش ای ازهمه عزیزترم، اینجا نیام کجا برم 🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 دوباره شب شد گرفتم احیا بــه حـقِ قــرآن بــه آل طـاها بـه حـق احمـد بـه حـق زهرا نظـر بـه مـا کـن دَمـی خـدایا ببخشـا مــا را بـه شـاه نجف الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 اگرچه من توبه هاشکستم ولـی گـرفتـی خـدا تو دستم بــه درگـه تـو  امیـد و بستم محب زهـرا و حیـدر هستم گنـاه مـن از همــه مُضــاعـف الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 چـه سازم آخـر،بگـو تـو یارب دگـــر شــدم از، گــنه لبـــالــب به حق خون حسین امشب تو بگذر از مـا بـه جان زینب بــه لـب تشنـگانِ وادیِ طَـفّ الهی العفو 🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 بـــه حــق عبــاس و ایـــده ی او دو دســت از تــن بــریـده ی او به چشم درخون کشیده ی او بـــه فـــرق از هـــم دریـــده ی او که پاره پاره شده چو مُصحَف الهی العفو   🤲 الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 به آن یتیمی که گشته نومید پـدر پـدر گفت گـرسنه خوابید ســر پــدر تــا بـــه دامنـش دیــد دگـــر از ایــن غصــه بــر نتــابیـد بـه جـان شیرین کـه داد ازکف الهی العفو  🤲  الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 بـه روی مـــاهِ حســین سـوگـند بــــه آه آهِ  حســـین  ســـوگــــند بـــه قتلــگاه حســین ســـوگـــند بــــه آن نگـــاه حسـین سـوگند بـــه کــــربـلا کـــن مــــرا مُشَــرّف الهی العفو  🤲  الهی العفو 🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲🌴🤲 شعر:علی اکبراسفندیار«مداح» @roze_daftari
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای آقا جونم، امشب کجا قرآن به سر می گیری؟ آیا تو کوفه هستی ، کربلا هستی ، شنیدید ، وقتی همه رو صدا کرد بالای مأذنه قرار گرفت ، مناجات کرد ، بعد موقع اذان صبح شد ، ▪️الله اکبر  ... صداشو همه مردم کوفه شنیدن ، "به امام حسین آگه به اعتقاد خود من و تو باشه ، امشبم شماها صداشو شنیدید اومدید اینجا" وقتی اومد به نماز ایستاد ، همچین که به سجده رفت ، شنیدید کاری کرد نانجیب ، ابن ملجم صدای همه عالمیان ، سماوات ، ارضی بلند شد ، با جبرییل ناله زدن ... الله اکبر ؛ وقتی صدای امیرالمؤمنین بعد از ضربه بلند شد  "فزت و رب الکعبه"   قربون تو آقای غریبم ، یه وقت صدای جبرئیل میان زمین و آسمان بلند شد ، ▪️صدا زد به خدا علی رو کشتن ، این صدا رو زینب شنید ، حسنین شنیدن ، به سرعت دو تا آقا زاده ها سمت مسجد ، وقتی رسیدن دیدن محراب مسجد پر از خونه ... ای علی علی علی ..." نون و نمک بخور ولی به زخم من نمک نزن یه شب که مهمون منی،حرف سفر به من نزن ‌ شبیه مادرم شدی،تو نیمه جونم می کنی سلام میدی به مادرم،دل نگرونم می کنی دل تو بی قرار زهراست ... همش دلت کنار زهراست ... چشام به چشمات گره خورده چشات به انتظار زهراست بابا بابا بابا بابایی ... بابا بابا بابا بابای تنها ... امون از ین رفتن تو ... امون ز برگشتن تو ... میخ در التماس می کرد ... بابا ، به پیراهن تو ... صحبت میخ در شد و بازم دلم شد پر غم بیا بیا ،به یاد مادرم روضه بخونیم برا هم یادم نرفته مادر افتاد شاخه ی یاس پرپر افتاد دیدم که زانو هات میلرزید تا روی مادرم ، در افتاد با گریه ایستاد دوباره نگاهش کرد تسبیح را به دست گرفت و دعاش کرد گیسو کشید دخترش ، اما چه فایده زینب به جای فاطمه خیلی تلاش کرد ... شمشیر تا میان دو ابروی صورتش طوری نشسته بود نمی شد جدا کرد ای روزگار،ای روزگار،آخر علی را زمین زدن باید از ین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود دوباره خضاب کرد وقت خضاب خون سرش را حناش کرد عرضم تمام و التماس دعا بچه ها داخل گلیمی بابا رو جمع کردن ، با سر غرق خون آوردن سمت خانه ، چند قدمی خانه گفت بچه ها بزارید خودم با پای خودم بیام ... آگه زینب منو با این حال ببینه ، میمیره ... دختر طاقت نداره سر خونی بابا رو ببینه... 😭 گـــــــریز👇👇 میخوام بگم علی جان کجا بودی بالا تل زینبیه ، والشمر جالس علی صدره ... "😭
کشته شد در مسجد کوفه امیرمومنان تسلیت صاحب زمان فاطمه آید به استقبال او قامت کمان تسلیت صاحب زمان آن غلافی که به کوچه بازوی زهرا شکست واومصیبت زین عزا تیغ آن محراب کوفه فرق حیدر را شکست واومصیبت زین عزا @majmaozakerine
دودمه‌ها و دم‌پاره‌ها: چشم خود را باز کن اشک حُسینَت را ببین یا امیرالمؤمنین دست زینب را بده دست یل ام البنین یا امیرالمؤمنین اللهم عجل لولیک الفرج... کشته شد شیر خدا در کوفه با تیغ جفا آه و صد واویلتا در غم او می کند زهرا عزاداری به پا آه و صد واویلتا اللهم عجل لولیک الفرج... شام وصل حیدر و زهرای اطهر امشب است کوفه در تاب و تب است از فراقش سر به دیوارِ یتیمی زینب است کوفه در تاب و تب است اللهم عجل لولیک الفرج... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام علی(ع) شب قدر شب نوزدهم بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ. ▪️فلک آخر علی را از عزیزانش جداکردی ▪️شکستی قلب طفلانش عجب شوری به پاگردی ▪️چگونه گشته ای راضی بگرید زینب وکلثوم ▪️چه رو اولاد زهرا رابه ماتم مبتلا کردی ▪️کشاندی ابن ملجم رابه سوی مسجد کوفه ▪️ربودی عقل ودینش رابه دورزخ آشنا کردی ▪️به دستش داده‌ای تیغ وببردی سوی محرابش ▪️چگونه فرق مولا را زتیغ کین دوتا کردی ▪️نمیدانم زمانی را که هاتف قد قتل می گفت ▪️چرا ازهم نپاشیدی عجب دارم چه ها کردی ▪️حسن را از غم بابش نشاندی گوشه ای محزون ▪️بیازوردی حسین راعزا دارش چه کردی ▪️صدای وامحمدرا شنیدی شرم ننمودی ▪️فلک آف برتوبادا خیال کربلا کردی 🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود 🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود مثل امشبی امیرالمومنین... مهمان دخترش ام کلثومه... خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم... آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه... سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک... صدا زد: دخترم... تا حالا کی دیدی... بابات سر سفره ای بشینه... دو تا خورشت داشته باشه... تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره... صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار... امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم... 🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد 🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا... هی نگاه به سمت آسمان میکنه... صدا میزنه... انا لله و انا الیه راجعون نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد... 🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه 🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی 🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود 🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی امشب... مردم کوفه... برا آخرین بار... صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند... همچین که از بالای ماذنه اومد پایین... درمحراب عبادت ایستاد... نماز عجیبی خواند امیرالمومنین... تا سر از سجده برداشت... نانجیب حیا نکرد... ابن ملجم ملعون... با شمشیر زهر آلود... چنان بر فرق امیرالمومنین زد... صدای ناله مولا بلند شد... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم... دیگه علی راحت شد خدا... صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد... تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند... دوان دوان اومدند به طرف مسجد... تا رسیدند نگاه کردند دیدند... ای وای... محراب مسجد لاله گونه... فرق بابا رو شکافته اند... تمام صورت خونیه... روی خاکهای محراب هی صدا میزنه... «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد... 🔸حسن از یک طرف می کرد زاری 🔸حسین از سوی دیگر بی قراری حسنین اومدند کنار بابا... بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند... با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه... عرضه بداریم یا امیرالمومنین... طاقت نداشتی دخترت زینب کبری... شما رو با صورت خونی ببینه... اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام... وقتی سر بریده حسنیت رو... برا دختر سه ساله اش آوردند... ای وای.. ای وای... بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد: وای بابای خوبم... (مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ) بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا... کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا... (مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي) کی منو تو بچگی یتیم کرد... 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی بابا نبودی ببینی... از کربلا تا شام... چقدر تازیانه به من زدند...بابا... دیگه طاقت ندارم...بابا ببین تمام بدنم کبود شده... موهای سرم سفید شده... بابا دیگه منم با خودت ببر... یاعلی.. سه ساله حسینت... انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد... سر بابا یک طرف افتاد... عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید... دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 امام علی (ع) غریبان بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ. 🔸شب شام غریبان باشد امشب 🔸عزای شاه مردان باشد امشب 🔸بود جای علی در خانه خالی 🔸به زیر خاک پنهان باشد امشب 🔸علی شد کشته در راه عدالت 🔸که زینب مو پریشان باشد امشب 🔸حسن ازداغ بابایش دل افکار 🔸حسینش دیده گریان باشد امشب 🔸زند بر سینه و سر ام کلثوم 🔸به غم سقای طفلان با امشب 🔸کشد ازدل فغان ایتام کوفه 🔸کجا یار یتیمان باشد امشب 🔸بیاید تسلیت گویید به مهدی 🔸که اوزارونالان باشد امشب ⬅️عجب شام غریبانی شد خونۀ علی، یه بستر غرق خون بچه ها دورش حلقه زدند، اما هر چی باشه همه محرمند کسی به اینا جسارت نکرد، کسی دیگه گوشواره هاشونو نکشید، کسی دیگه به اینا ناسزا نگفت، خونشون را کسی آتیش نزد، این یه شام غریبانه اما من دلم جای دیگه ست، این شام غریبان کجا؟! امام مجتبی دونه دونشون رو داره ساکت میکنه، هم زینب، هم قمربنی هاشم، هم ابی عبدالله(ع)، اما دلا بسوزه برای ابی عبدالله و شام غریبانش، فقط من شعرشو میخونم ببینم حالت شام غریبانی هست یا نه 🔸غروب بود و زنی بی قرار تنها بود 🔸هنوز که نگفتم این زن کیه 🔸زنی زداغ برادر، فکار، تنها بود 🔸غروب بود و علمدار خفته و زینب 🔸میان خیمۀ بی پاسدار تنها بود 🔸غروب بود و به مقتل برادرو زینب 🔸هزار و نهصدو پنجاه بار تنها بود می ترسم این یه بیتو بگم، اماسفره، سفرۀعلی علیه السلامه، کربلا هم اگر میرید همین سفره پهن باشه 🔸غروب بود و رباب و صدای لالایی 🔸کنار تربت یک شیرخوار، تنها بود حسین حسین 🔸غروب بود و طناب و اسیری و زینب بذار از این روضه دربیام خلاصه این همه غم بود و زینب کبری میان لشگری از نیزه دار تنها بود محمل درست در وسط نیزه دارها یک ذره رحم در دل خود ساربان نداشت این یه شام غریبان تو خیمۀ نیم سوخته، یه شام غریبانم کنار گودال برپا شد، پیغمبر و انبیاء و اولوالعزم آمدن؛ فاطمه و چهار زن بهشتی هم آمدند بماند؛ چون قصۀ ربودن انگشتره، اما شام غریبان سوم رو بگم زن خولی میگه نیمۀ دل شب دیدم تنور خونم روشنه یا للعجب! من که تنور را اول شب خاموش کردم، وارد اتاق شدم دیدم بانوان مجلله ای کنار تنورند، همه زیر بغل یه خانمی رو گرفتن، خدایا این ها کین کنار تنور خانۀمن؟! دیدم این بانو خم شد یه چیزی رو از تنور خونم بیرون آورد؛ اول شروع کرد این خاکسترا رو از سر او پاک کردن، اینها کین؟ اونی که دست اون بانو هست چیه؟! با یه سلام این بانو جوابمو گرفتم، من تا حالا تو روضه هیچ جا ندیدم فاطمه به حسینش این جوری خطاب کنه، فقط مال تنور خولیه، یه لحظه تصور کن این تنور خونه ها که روشن بود تا صبح خاکسترش داغ میموند، اون رگ های بریده و محاسن رو این خاکسترا، بانو سر رو به سینه چسباند یه جمله گفت و غش کرد، صدا زد: السلام علیک یا شهید وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ❣﷽❣ 🌑 🌑 🌑 ✨دل شکسته ی من انس با علی دارد ⬅️*امشب دلاتون خوب شکسته ها "انا عند قلوب منکسره" خود خدا فرموده* دل شکسته ی من انس با علی دارد *از روزی که خانومت رو بین در و دیوار گذاشتن،پهلوشو شکستن، اما دل مارم شکستند ، تا قیامت دل ما شکسته ی غم فاطمه و بچه هاشه* ✨دل شکسته ی من انس با علی دارد ✨دل از همه بگسسته ، تا علی دارد ✨منم زشهر ولایت ،زکوی سوختگان ✨شناسنامه ی من مهر یا علی دارد ✨خدا مدال علی دوستی به ما دادست ✨به غیر کشور شیعه کجا علی دارد ✨به روز حشر برای ،شفاعت امت ✨علی حسین و رسول خدا علی دارد ⬅️پیغمبر فرمود قیامت کلیدهای بهشت و جهنم و میدم دست علی ، امیرالمومنین میان کنار آتش جهنم می ایستند ، اینو سنی ها نقل کردن ، فَرائدُ السِمطَین جوینی مینویسه" شراره های آتش رو میکنند به مولای من و تو ، میگن آقاجان کنار برو نور تو باعث میشه شعله های من خاموش بشه..... بعد حضرت اشاره می کنند آرام بگیر" اشاره میکنند فلانی دشمن منه ، "فخزی" او رو تو آتش بینداز ، فلانی از دوستان منه رهاش کن … خدایا یعنی میشه ما جزو آزاد شدگان از آتش باشیم؟ آره که میشه" دهه ی آخر مگه نفرمود : "اتقن من النار" دلم هوای دعای مجیر کرد،بزار بگم زمزمه کن "سُبْحَانَكَ يَا اللهُ تَعَالَيْتَ يَا رحمان أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ" آگه امشب نام مارو ننویسی کجا برم ؟!! اصلا امشب اینجوری باهات حرف میزنم " تا نبخشی ازین خیمه بیرون نمیرم… ⬅️بدن بابا رو دفن کردن،امام مجتبی، متصدی دفنه" اولین ضربه رو که زد دید یه قبر آماده ای ، یه لوحی روش هست نوشته شده "هذا قبر اخی علی ابن ابیطالب" این قبریه که نوح نبی برا علی کنار گذاشته ، لذا تو زیارت نامه ش میگی "السلام علی ضجیعیک آدمک و نوح" تمام اینها رو امیرالمومنین به امام مجتبی گفته بود، بالای لحد و خواستند کنار بزنن، بالای این لوح دیدن انبیاء اولوالعظم نشستن ، همه دارن به پیغمبر تسلیت میگن پایین لوح که پایین پای قبر بود ابی عبدالله کنار زد،اصلا این سرش چیه نمیدونم؟!! دید چهار زن بهشتی دور مادرش فاطمه رو گرفتن ، اونا دارن به مادرش تسلیت میگن، نیمه شبه دیگه کجا بریم؟نمی دونم چه سریه، اون شب دفن مادرم ابی عبدالله نیمه شب اومد پایین پای مادر،شروع کرد پاهای مادر رو بوسه زد، اینجا هم نیمه شب حسین اومد پایین پای علی،بازم مادرش رو زیارت کرد... آخ هر دیدی یه بازدیدی داره.... نیمه شب هودج هایی از آسمان اومدن کنار گودال.... این مادر اومده زیارت شبانه ی پسرش رو پس بده،حسین جان نیمه شب اومدی،نیمه شب اومدم دیدنت.... از بالای سر.... (سر که نداشت،سر بالای نیزه بودا...)از بالای بدن که رگ های بریده نمایان بود پیغمبر آمد با انبیاء اولوالعظم .... از پایین گودال هم فاطمه آمده بود با چهار زن بهشتی ،هر چه گشت دید نعلینشو پیدا نمی کنه،عمامه ش رو به غارت بردن... لباسی که فاطمه تهیه کرده بود به تنش نیست... واویلا ... واویلا .... هر چی گشت یه جای سالم تو بدن پیدا کنه ،نکرد... آخ یه لحظه تصور کن این زیارت زهرا بعد از لگد مالی سم اسب هاست.... آخ ازین بدن دیگه چیزی باقی نمانده بود.... نیمه شب مادر اومد ،غروب فرداش هم خواهرش اومد گفت داداش: ▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2 ▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من حسین ..... ⬅️*شب زیارتی مخصوصه ارباب هستا" یه بیت دیگه ازین شعر بخونم و التماس دعا* داداش... ▪️ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 2 ▪️همه رفتند فقط مادر تو مانده و من ▪️تو و عباس که رفتید از آن روز به بعد ▪️زخم های بدن دختر تو مانده و من. حسین …… 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خدا نگهدار گریه های نیمه شب خدا نگهدار ای یتیمای عرب خدانگهدار بچه هایی که بودین منتظره سفره های نون و رطب خداحافظ سفره ی نون و نمک خداحافظ غصه ی تلخ فدک خدا حافظ چاه غم های علی خداحافظ کوچه و صبر و محن خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار بابا حیدر بابایی … پلک های بستت تنمو میلرزونه فرق شکسته ات تنمو میلرزونه صدات میلرزه تا با من حرف میزنی صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)۲ خداحافظیت جوابم میکنه *امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد* دوباره خونه علی غوغا شده زخم سر مولای کوفه وا شده صدای ناله ضعفش نیمه شب مثل شبای آخر زهرا شده *هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهری که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچین شبی صورت علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچه‌های زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست … اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی …” اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا بیار” دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد … یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد عباس حسین و به تو میسپارم …” یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت میخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه …. زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبینه،عباس کربلا حواست به زینب باشه … خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره” یه جا زینب عباس و صدا زدم من از امام رضا معذرت میخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما …. حسین … @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قدر🥀🥀🥀🥀 شب بیست و یکم رمضان مناجات امام زمان (ع) شهادت امام علی(ع) يَا اَبَا الْحَسَنِ، يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يا عَلِىَّ بْنَ أَبيطالِبٍ، يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ، يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا، إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللَهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللَهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ. 🔹صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یابن الحسن... آقاجانم... شب شهادت جد غریبتون امیرالمومنین... کجا خیمه ی عزا بر پا کردید... کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید... 🔹صاحب عزا کجایی، گویم سرت سلامت 🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... هر سال برا جد غریبتون امیرالمومنین مجلس بگیریم... اما شما در کنارمون نباشید... ای... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت ان شاء الله یک روزم شما بیایید آقا... حرم آقامون امیرالمومنین... خودتون مصیبت جد غریبتون رو بخونيد... روضه آقامون امیرالمومنین رو بخونيد... ما بشینیم در کنار شما... زار زار گریه کنیم... 🔹ای آفتاب زهرا، کی شام تار غم را 🔹چون صبحدم نمایی، گویم سرت سلامت یا صاحب الزمان... شب شهادت آقامون امیرالمومنینه... امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین... خدایا امشب خانه حضرت چه خبره... 🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب 🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید شب یتیمی اربابمون حسینه... شب یتیمی خانم زینب کبری است... خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید... هی مياد کنار بستر بابا... مثل پروانه... دور بستر بابا میگرده... به صورت زیبای بابا نگاه میکنه... هی میگه بلاخره خوب میشی بابا... بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا... بلاخره از جات بلند میشی... بابای خوبم... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند... هی میگن مادر اون آقایی که... هر شب برای ما نان و خرما میآورد... چرا ديگه نمیاد... مادر ... اون آقای که مثل پدر... هر شب ما رو نوازش میکرد... چرا نیومد... 🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد 🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید تا یتیمان کوفه فهمیدند... برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه... هر کدوم از این بچه ها... یک ظرف شیر رو به دست گرفتند... اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین... لحظات آخر امیرالمومنین... صدا زد حسنم پسرم... بیا... میخوام وصیت کنم... یکی یکی حرفهاش رو گفت... تا جایی که صدا زد... منو شبانه دفنم کن... (میدونید برای چی) آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند... بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند... حتما بدن مطهر رو آتش میزدند... میخوام بگم آقا جان امام حسن... خوب شد شما... بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید... اما ... ای کاش امام سجاد هم... میتونست بدن باباش حسین رو... مخفیانه دفن کنه... ای وای... ای وای ... بگم یا نه... قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه... ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند... (زبانم لال بشه...) انقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند... تمام استخوانها شکست... یا صاحب الزمان منو ببخشید... یک کاری با بدن کردند... وقتی خواهرش زینب... اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر... یک نگاهی کرد... باتعجب صدا زد... آیا تو برادر منی... 🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد 🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست 🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد 🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست الا لعنه الله علی القوم الظالمین. وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا