@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
1.16M
❣﷽❣
🔸#زمزمه_حضرت_زینب_س
🥀#اسارت #کوچ از قتلگاه
🔸#آقای_کربلایی_سلطانی
🥀#سبک ؛ شبانگاهان
مران یکدم ساربان زینب
بی برادر گشته دراین صحرا
به خون غلتان درزمین بلا
مانده ابدان یوسف زهرا
امانم ده دربغل گيرم
اندراین گودال پیکر او را
ببوسم رگهای گردن را
چون سفارش کرد مادرم زهرا
بده مهلت درد دل گویم
با برادر ای .. ساربان اشتر
ببین زینب بی کس وکاره
رحمی آخر کن ساربان اشتر
نمیخواهم همسفر باشم
با حرامی ها ای حسین جانم
بدون تو ای برادر جان
للحظهای زنده که نمیمانم
پاشو داداش یاریم بنما
ترا جان مادرت زهرا
به زور وضرب کتک داداش
میبرند م از پیش تو حالا
دگر سیرم بی شما آخر
ازهمه ی این عالم دنیا
خداداند درد زینب را
میروم اما بادل پرخون
شود بامن همسفر اینجا
شمروحرمله،دشمن ملعون
خدایا داد مرابستان
از این لشگر قوم نامردان
ای خدای من۲
✍( مریم صالحی مرزیجرانی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
834.1K
❣﷽❣
🎆#زمزمه_امام_حسین_ع
🌑#اسارت
🎆#کوچ از قتلگاه
🌑#روضه_حضرت_زینب_س
سپردمت بخدا و به ریگهای بیابان
سپردمت به نسیم و به خارهای
سپردمت به غبار و به نیزه های شکسته
در آن شلوغی گودال
در آن حرارت سوزان
(زبان حال بی بی زینبه)
به باد گفتم اگر شد مرتبت کند
به خاک گفتم اگر شد گل مرا توبپوشان
به آب گفتم اگر شد برس به آتش خیمه
بجای بوسه ی من برگلوی آن سه عطشان
به آفتاب سپردم که پیروهن به تنش نیست
تن عزیز خدارا به روی خاک مسوزان
حسین ...
گفت داداش
🏴یا جلورو سنگباران سرت طفلان نبینند
🏴یاعقب رو تاکه سیلی خوردن طفلان نبینی
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
576.9K
❣﷽❣
🕊#سینه_زنی_حضرت_زینب ( س )
🌾#اسارت #شام
🌾#پیشنهادم👌👌
🕊به سبک امیری حسین و نعم الامیر
ملائک ز نجوای تو نوحه خوان
به صورت زنند از غمت حوریان
اسیری تو داغ صاحب زمان (۲)
🕊مولاتی یا زینب سلام علیک
شده اشک دیده چراغ شبت
به قربان چشمان پر کوکبت
تو روح نمازی که گفته حسین
دعا کن مرا در نماز شبت ( ۲)
🕊مولاتی یا زینب سلام علیک
فلک چه بلای عظیم آفرید
خدایا چه بر روز زینب رسید
رود دخت زهرا به بازار شام
رود دخت حیدر به بزم یزید ( ۲)
🕊مولاتی یا زینب سلام علیک
به اشکت بخندند اگر شامیان
اگر تازیانه زند ساربان
تو ای دختر عصمت این داغ توست
که زینب کجا جمع نامحرمان ( ۲)
🕊مولاتی یا زینب سلام علیک
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
828.1K
❣﷽❣
◾️#سینه_زنی #اسارت
◾️#کوفه #شام
◾️#آقای_صالحی
رفته در کوفه و شام
کاروان عزا دار
برسر نیزه باشد
راس شاه و علمدار
کاروان رفته منزل به منزل
زینب از غم زند سر به محمل
◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا
در ره کوفه و شام
شد بلند آه طفلان
بس کتک خورده بودند
بچه های شهیدان
بازوی زینب و تاریانه
سپر بچه ها عاشقانه
◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا
سید الساجدین شد
روی ناقه ی عریان
با غل و کند و زنحیر
وای از این ظلم دوران
داغ او تازه شد شام ویران
خارجی خوانده شد اصل قرآن
◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا
زینب و خطبه هایش
کرده رسوا عدو را
گفته پیش ستمگر
"ما رایت الا جمیلا"
گر چه داغش به دلها اثر کرد
عاقبت خون پاکش ثمر کرد
◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا
زنده گردیده اسلام
از قیام حسینی
شور نهضت بپا شد
از پیام خمینی
خون ماشد بجوش از محرم
امتی در خروش از محرم
◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا
زنده ایم با ولایت
این بود یک سعادت
رهرو کربلا و
خط سرخ شهادت
در دفاع از حرم بی امانیم
منتظر بهر صاحب زمانیم
◾️یاحسین یاحسین یابن الزهرا
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
کانال روضه دفتری - @rozeh_daftari.mp3
978.3K
❣﷽❣
◾️#سینه_زنی
◾️#اسارت #کوفه #شام
زنوک نی برادر نگاهی کن بخواهر
تکلم کن عزیزم ببین ـ حال دخــتر
هلال زینب ـ نظر کن امشب
که هستم در تب حسینا
◾️آه و واویلا ۳ حسینـــــا
سرت شد سایه بانم
تو نور دیده گانــــم
بخوان قرآن حسینم
تو ای ــ مهربانـــــم
ببین چشمانم ـ عزیـــز جانـــــم
به تـــــو گریانم حسینا
◾️آه و واویلا ۳ حسینـــــا
زحال من عیان اســـــت
دو چشمم خونفشـانست
میان سیــــــنه مـــــن
چه قلبــی ـــ نهان است
سرت خونین است
دلم غمگین است
نوایم اینست حسینا
◾️آه و واویلا ۳ حسینـــــا
(عیسی دین محمدی)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
@rozeh_daftari - کانال روضه دفتری.mp3
726.3K
❣﷽❣
🏴#سینه_زنی #اسارت
🏴#زمینه #شور
🏴#هفتم_امام_حسین_ع
🏴#سبک ؛ منم باید برم
یه هفته میشه که ،خون شده قلب مادرت
یه هفته میشه که ، میباره چشم خواهرت
یه هفته زینبت، طعم غریبی و چشید
بدون تو داداش، دیگه یه روز خوش ندید
یه خواهرم ولی، نداره طاقت این دلم
یه خواهرم ولی، آتیش زدن به حاصلم
یه خواهرم ولی،غم تو گشته قاتلم
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
نداره قافله ، دیگه شبه پیمبری
نمونده واسه ی ،لیلا، علیِ اکبری
دلش پر از غمه ، هرکی میون قافله است
ولی رباب(س)هنوز، به فکر تیر حرمله است..
تو حسرت بگه لالایی واسه اصغرش
هنوز تو فکرشه اون گریه های آخرش
تا”حرمله“ میاد، میافته یاد حنجرش
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
رقیه دخترت، تو حسرت یه نازیه
اگه نیگاش کنی(صداش کنی)، از روی نیزه راضیه
شکایتا داره، از سیلی خوردن ازعدو
زیر لگد میگه،فقط:«کجایی ای ”عمو”»
تو که نباشی این، دشمنا بی حیا ترن
با اهل بیت تو، کوفیا بی وفاترن
از گوش دخترت، گوشواره هاشو میبرن
🏴حسین حسین حسین
🏴غریب کربلا حسین
(#عبدالزهرا_هاشمیان)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣﷽❣
◾️#کوفه #سینه_زنی
🔳#زنجیرزنی #اسارت
◾️#دروازه_کوفه
◾️#سبک ؛ شعله بر دل مزن
پشت دروازه ی کوفه چه غوغا شده
حضرت ساجدین غریب و تنها شده
کنج ویران شان
شده زندان شان
◾️وای از این غم
از ستم وارد کوفه اسیران شدند
وارد کوفه با دیده ی گریان شدند
همه در شور و شین
بهر داغ حسین
◾️وای از این غم
کوفیان بر همه زخم زبان می زدند
سنگ کینه به اهل کاروان می زدند
زینب دلغمین
شده محمل نشین
◾️وای از این غم
بین شهر کوفه جان همه بر لب است
زین همه ظلم و کینه خون دل زینب است
کوفیان صف زدند
بین شان کف زدند
◾️وای از این غم
مردم کوفه از بس که پلید و بدند
بین سرها همه چنگ و نی و دف زدند
زده زخم زبان
در نهان و عیان
◾️وای از این غم
بین شهر کوفه بر همه بیداد شد
زین همه مصیبت خون دل سجاد شد
اشک او شد روان
قامتش شد کمان
◾️وای از این غم
(#حاج_رضا_یعقوبیان)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
⚫️روضه بسیار جانسوز_مجلس ابن زیاد و #اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _استاد #حجت_الاسلام_میرزامحمدی
⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖
السلام علیک یااباعبدالله
هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم
زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ......
حسین .....
برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن ....
هرمنزل و روستا که بردند
پای سر تو شراب خوردند
حسین .....
حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه
در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم
اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت .......
رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم"
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان!
چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین .....
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
❣﷽❣
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب_س
▪️#دفتری_زینب_س 2
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
هنگام نشر لطفا حذف نشه⬇️
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
کانال روضه دفتری 👇👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
❣﷽❣
⚫️ #دفتری_زینب_س (5)
🔘 #روضه_حضرت_زینب_س
⚫️ #روضه_اسارت #شام
⭐بر زینب و رافت کمالش صلوات
⭐بر کوه شکوه و بر جلالش صلوات
⭐بر نایبه حضرت زهرای بتول
⭐بر قلب حسینی و وصالش صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا اباعبدالله ( یا حسین)۳
صل الله علیک یا اباعبدالله
و صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان الشکور
✨ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین
✨معنای واقعی اصول الکرم حسین
✨یک یا حسین گفتم و دیدم غمی نماند
✨تسکین دردهای دل مضطرم حسین
آقا جااان…یا اباعبدالله…
✨لطفی که کرده ای تو به من پدرو مادرم نکرد
✨ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
✨من سال هاست در به در روضه ی توام
✨داغ تو را به جان و دلم می خرم حسین
🔰ان شاالله بری کربلا …
ان شاالله حسرت حرم به دلت نمونه…
تسکین دل مومن حسینه…
امروز دعا کن برا اونایی که کربلا رو ندیدن… دلشون پر میزنه برا حرم حسین…
✨در کوچه های سینه زنی سالیان سال
✨در حسرت هوای حرم می پرم حسین
✨کابوس من شده غم دوری کربلا
✨در خواب هم ذکر لب من حرم حسین
◼️حسین… آرام جانم…
◼️حسین… روح و روانم…
(آره زمزمه کن...همه با هم)
◼️حسین… آرام جانم…
◼️حسین… روح و روانم…
◼️حسین…سالار زینب…
◼️حسین… دلدار زینب…
این روزا روزای اسارت اولاد زهراست…
این روزها روزهای خاک نشینی دختر امیرالمومنینه …
یا صاحب الزمان آقا جان آجرک الله…
ببخش آقا…
فقط یه زمزمه کنم ناله شو بزنی…
از زبان بی بی زینب بگم …
◼️کوفه چراغانی شده (حسین جان)۳
◼️زینب تماشایی شده (حسین جان)۳
◼️دخترت آواره شده (حسین جان)۳
(ایام ایام اسارت بی بی زینبه…)
(دیگه از امروز باید بگی امان از دل زینب)
آخ
میون همه دلها …
امون از دل زینب…
چه خون شد دل زینب…
روضه برات بخونم ، میدونم میخای ناله کنی برای یتیمان حسین برا غریبی بی بی زینب
امان امان
(چه مصیبتیه مصیبت بی بی زینب س)
(کدوم زینبو میگم…)
🔹نیست فلک به قدرو هم پایه ام
🔹سایه ی من ندیده همسایه ام
آره زینب …
زینبی که وقتی میخواست بره کنار قبر پیغمبر, ، میگفتن صبر کنیم نیمه شب بشه، مردم خونه هاشون برن ،
(جلو جلو قنبرو می فرستادن، قنبر برو مشعل و چراغی اگه روشنه خاموش کن)
بی بی که راه میافتاد , امیرالمومنین علی جلو میرفت ، آخ سمت راست حسنه ، سمت چپ حسینه،
(عباس هم پشت سر می اومد
تو تاریکی و دل شب)
چشمی به قد و بالای زینب نیفته…
آاااخ …
(اوج)اون خانمی که سایه شو نامحرم ندیده…
صداشو نامحرم نشنیده…
حالا بین نامحرما … تو بازار برده فروشا…
تو محله یهودی نشینااا
از همه بدتر تو بزم شراب
( اف به دنیااا
دختر علی کجا و بزم شراب)
(فرود)دست زنها و بچه ها رو با طناب بسته بودن، وارد مجلس یزید کردن ، بالای مجلس یزید ملعون نشسته… دور تا دور نامحرما و حرامیا…
(اهل بیت پیغمبر وسط ایستاده بودن)
سر ابی عبدالله رو گذاشته بودن تو طشت طلا…
(کجای عالم با یه خانواده داغدیده این کارو میکنند…)
(بیخود نبود وقتی از امام سجاد سوال کردن ، آقا کجا به شما خیلی سخت گذشت سه مرتبه آقا فرمود الشام الشام الشام)
(خدا میدونه چه گذشت به دل اهل بیت ع
چی گذشت به دل بی بی زینب س…)
🔘زینب و مجلس اغیار کجا
🔘زینب و کوچه و بازار کجا
🔘زینب و این همه آزار کجا
🔘زینب و طشت سر یار کجا
⏺ آخ تو مجلس یزیدن، همه نامحرما و حرامیا هستن
بمیرم رقاصه ها دارن میرقصن، همه دارن کف میزنن، دارن هلهله میکنند…
امان امان
(بگمو ناله شو بزنی…)
(اوج)یه وقت این زن و بچه دیدن یزید ملعون چوب خیزرانو بالا برد …
دختر داره میبینه ، خواهر داره میبینه، همسرش داره میبینه
چوب خیزران رو بالا برد آخ زد به لب و دندان ابی عبدالله…
آخ صدای ناله ی زنها بلند شد…
صدای ناله ی بی بی بلند شد…
( سبک خدایا عاشقان را)
♨️مزن ظالم حسین مادر ندارد
♨️مزن ظالم کسی بر سر ندارد
♨️مزن چوب جفا ای بی مروت
♨️دگر انگشت و انگشتر ندارد
♨️الهی خواهرت زینب بمیرد
♨️نباشد بعد تو ماتم بگیرد
صل الله علیک یا مظلوم … یا غریب …
یااباعبدالله… یا حسین …
⬅️همنوا با دل سوخته بی بی زینب س 3مرتبه ناله بزن
حسین جااان حسین جااان 2
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari
❣﷽❣
🔊 #روضه_اسارت
◾️#اسارت #شام
◾️#آقای_خمسه
◾️ ورود کاروان اسرا به شام
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈