eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
302 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻﷽🌻 💠وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُكُما قالَتا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ «23» 🔷️و چون موسى به (چاه) آب مدين رسيد، گروهى از مردم را در اطراف آن ديد كه به سيراب كردن (چهار پايان خويش) مشغولند و در كنار آنان به دو زن برخورد كه مراقب بودند (تا گوسفندانشان با گوسفندان ديگر مخلوط نشوند. پس موسى جلو رفته و به آنان) گفت: منظور شما (از اين كناره‌گيرى) چيست؟ گفتند: ما (براى پرهيز از اختلاط با مردان، گوسفندان خود را) آب نمى‌دهيم تا اين‌كه همه‌ى چوپانان خارج شوند و (حضور ما در اين‌جا براى آن است كه) پدر ما پيرمردى كهنسال است. 🔶️فَسَقى‌ لَهُما ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ «24» پس (موسى گوسفندانشان را) براى آنان آب داد، سپس رو به سوى سايه آورد و گفت: پروردگارا! همانا من به هر خيرى كه تو برايم بفرستى نيازمندم. 💠نکته ها «تَذُودانِ» از مادّه «ذود» به معناى منع كردن و جلوگيرى كردن است. در اين آيه، كلمه‌ «وَجَدَ» دو مرتبه تكرار شده كه نشانه‌ى دو نگاه جداگانه است، در حالى كه اگر مردان و زنان در كنار هم بودند با يك نگاه ديده مى‌شدند. جلد 7 - صفحه 37 💠پیام ها 1- از حيا و ضعف زنان، سوء استفاده نكنيم. اگر قانون و حمايتى در كار نباشد، بسيارى از مردان، حقوق زنان را ناديده مى‌گيرند. أُمَّةً ... يَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ‌ 2- حريم ميان زن و مرد يك ارزش است كه دختران شعيب آن را مراعات مى‌كردند. «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ» 3- دختران پيامبر خدا چوپانى مى‌كنند، ولى هرگز تن به ذلّت وگدايى نمى‌دهند. «امْرَأَتَيْنِ تَذُودانِ» 4- چوپانى، شغل بسيارى از انبياى الهى بوده است. «وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ» اگر پدر ما پير نبود، خودش چوپانى مى‌كرد. 5- مشكلات شخصى، ما را از حمايت ديگران باز ندارد. «قالَ ما خَطْبُكُما» (موسى عليه السلام كه جانش در خطر و در حال فرار بود، از كمك وحمايت ديگران دست برنداشت.) 📚تفسیر نور محسن قرائنی
حق سيرتي به صورت انسان رسيده است آئينه دار جلوه يزدان رسيده است از ماوراي عرصه جولان جبرئيل ديباچه اي ز مظهر خوبان رسيده است وقتي كه پاي صحبت عرش است و كبريا آذين كنيد خانه كه مهمان رسيده است سرزنده مي شود همه گلهاي ارغوان عشقي لطيف تر ز بهاران رسيده است از آسمان نمايشِ رحمت چه ديدنيست الطافِ حق چو بارش باران رسيده است در مدحت جمالِ سرا پا خدائي اش سر رويِ دست ، يوسف كنعان رسيده است از بسكه دلرباست مناجاتهاي او از رويِ شوقْ موسيِ عمران رسيده است ذكر شهادتين به لبهاي كوچكش كودك ولي كمالِ مسلمان رسيده است بابُ المراد گل پسر ثامن الحجج دُردانه امير خراسان رسيده است در بين ازدحام گدا كوچه وا كنيد نور دو چشم حضرت سلطان رسيده است ريحانه بهشتي شمس الشموس شد خورشيد زاده اي زِ امامان رسيده است بابا كُش است ناز علي اكبريِ او تاج سر تمام جوانان رسيده است مولَي الكريم بنده نوازي ، گره گشا دلسوز سائلان و فقيران رسيده است عاشق كُشَ است لحن حجاز لبانِ او تفسيرِ جامع همهْ قُرآن رسيده است مسكيني و اسير و زمين خورده اي بيا شأنِ نزول سوره انسان رسيده است مجنون كه جايِ خود به تمناي ديدنش ليلي به گيسوي پريشان رسيده است زانو زده به پيشِ علومش تمام علم علامه هميشه دوران رسيده است تضمين شيعه بودن ما با ولايتش احيا گر مباني ايمان رسيده است دستش كه هيچ نام عظيمش گره گشاست صاحب لواي بخشش و احسان رسيده است با نام او براتِ شهادت دهد رضا باب وصالِ جمله شهيدان رسيده است مُهر امامت است ميانِ دو شانه اش در ظلمت زمان ، مَهِ تابان رسيده است چون مادرش مشخصه حق و باطل است ميزانِ بينِ جنت و نيران رسيده است اربابِ ما مُراد چهل ساله رضا بدرالمنير ليله هجران رسيده است حاجت بياوريد كه بابا شده رضا كوري چشم جمله حسودان رسيده است شادم ولي غمي دلِ من رنج مي دهد شرح غمم به ناله سوزان رسيده است رويِ نگار ما و نگاه نَسَب شناس؟؟؟!!! زين غصه بر لبم به خدا جان رسيده است حيفْ اين پسر به چنگ حسودي اسير شد مانند مادري كه جوان بود و پير شد برخيز اي جوان سر خود بر زمين مَكِشْ تو زخم ديده اي پَرِ خود بر زمين مَكِشْ اي مادري تر از همه كم دست و پا بزن پهلو شبيه مادرِ خود بر زمين مَكِشْ بر تار گيسُوانِ تو جاي لب رضاست اين گيسوي مطهر خود بر زمين مَكِشْ اسبابِ رقص و شادي زنها شدي چرا صورت به پيشِ همسر خود بر زمين مَكِشْ اينان ز دست و زدنت كِيْفْ مي كنند طاقت بيار و پيكر خود بر زمين مَكِشْ بر روي نازينْ لبِ تو خاك و خون نشست پس آيه هاي كوثر خود بر زمين مَكِشْ شكر خدا كه نيست تماشا كند رضا گويد دوديده ترِ خود بر زمين مَكِشْ در كربلا پدر به سر التماس كرد برخيز اي جوان سَرِ خود بر زمين مَكِشْ بس كن حسين آبرويِ خويش را مَبَر زانو كنار اكبر خود بر زمين مَكِشْ كار عباست بُردنِ اين جسم ، زينبا با گوشه هاي معجر خود بر زمين مَكِشْ قاسم نعمتی
ماییم در پناه تو یا حضرت جواد محتاج یک نگاه تو یا حضرت جواد هستیم عذر خواه تو یا حضرت جواد قربان روی ماه تو یا حضرت جواد ما زنده از عطای جوادالائمه ايم يك عمر خاك پای جوادالائمه ایم هر کس که خاک پای تو شد سرفراز شد از منت عطای همه بی نیاز شد حرزت در این زمانه ی غم چاره ساز شد گفتیم یا جواد و در بسته باز شد غیر از جواد واژه ای اندازه ی تو نیست لطفی شبیه لطف پر آوازه ی تو نیست بر این دل شکسته ام ای جان نگاه کن ماییم و این زمانه ی بحران نگاه کن بر حال روزگار پریشان نگاه کن اقا به جان شاه خراسان نگاه کن ای مرهم همیشگی خسته جانی ام لطفی نداشت بی کرمت زندگانی ام ای در شکوه نام تو درمان درد ها سر میرسد کنار تو کتمان دردها هرچند بر دلم زده باران دردها درمان اگر تویی که به قربان دردها أقا تمام زندگی ام زیر دین توست در دل همیشه حرف تو و کاظمین توست دست جواد خسته ی بخشش نمی شود وقت عطا معطل خواهش نمی شود آقام جز به نور ستایش نمی شود مدحش به صد کتاب نگارش نمی شود درمانده ایم و خنده ی مولا علاج ماست این اشک شوق در شب دنیا سراج ماست وقتی که غم به شانه سرازیر می شود حتی جوان ز زندگی اش سیر می شود در عنفوان زندگی اش پیر می شود لبخند دشمنان به دلش تیر می شود مثل پدر دلش به غریبی دچار شد زهرا ز داغ عمر کمش داغدار شد حسن کردی
ای وجودت حیات‌بخش وجود سائل درگهت کرامت و جود آیۀ هشت سورۀ نوری به جوادالائمه مشهوری مظهر جود ذات لم یزلی سیدی یا محمد بن علی تو محمد، علی است ابن و ابت کنیه ابن الرضا، تقی لقبت خلف پاک مرتضایی تو کوثر حضرت رضایی تو پدرت گفت نازنین پسرم ای فدای تو مادر و پدرم.... مظهر کامل امام رضا آفتاب دل امام رضا حافظ سر کبریایی تو وارث علم انبیایی تو تو ز اسرار غیب آگاهی در حقیقت خلیفة اللّهی... کاظمینت درون سینۀ ماست نجف و مکّه و مدینۀ ماست یم جود و فتوّت اید همه اهل بیت نبوّت اید همه همگی باب‌های ایمانید امنای خدای رحمانید تا صف حشر اصل هر کرمید رکن ارکان و قادَةُ الاُمَم اید سرّ غیب خدا به قلب شماست "وارتضاکم لغیبه" گویاست چشم دل بی فروغتان کور است شاهد من "کلامکم نور" است دلتان بحر بی کرانۀ علم کیست غیر از شما خزانۀ علم؟... بوسهء علم، بر لب و دهنت فقه، در گاهواره هم سخنت پیش علم تو علم عالم چیست!؟ در حضور تو پور اکثم کیست!؟ کل قرآن دلیل منطق توست پور اکثم ذلیل منطق توست یک کلام تو صد سپهر کمال یک سؤال تو سی هزار سؤال علم‌ها قطره و تو دریایی عالمی بنده و تو مولایی تـو ابالهـادی و اباالکـرمی تـو کلیـم‌اللَّه مسیـح دمی تو دهی، ای کرم گدای درت حِرز مادر، به قاتل پدرت تو که در هر دلی حرم داری تو که با دشمنت کرم داری تو که بر خشم خصم می‌خندی به روی دوست در نمی‌بندی ای به دست تو باز، مشکل من یـاد رویـت چـراغ محفل من تشنــۀ کوثــر ولای تـوام سرفرازم که خاک پای توام بنده ام بنده ای گنه کارم از دو عالم فقط تو را دارم من اگر در گدائیم کاهل تو به جود و کرامتی کامل ای ولایت تمام ایمانم کاظمین تو قبلۀ جانم هر چه هستم گدای این کویم با تمام وجود می‌گویم اَنت بابُ المراد ادرکنی یا امام جواد ادرکنی سیّدی "میثم" ام قبولم کن خاک ذریّۀ رسولم کن استاد حاج غلامرضا سازگار
همین بس است که دردانه ی پدر بودی دوام نسل پدر بودی و پسر بودی درخت نخل ولایت فقط تو را کم داشت برای نخل ولا بهترین ثمر بودی اگر چه در پرِ قوی رضا بزرگ شدی زبانزد همگان در دل و جگر بودی خدا به نام شما زد جواد بودن را ز هر که هست به مادر شبیه تر بودی خدا نخواست فدایی مادرت بشوی که حکمت است پسِ هر نبود و هر بودی برای دین به جوانیت اکتفا کردی تمام عمرِ کمت در دل خطر بودی خدا مگر که بداند چه محشری می شد به عمر نوح اگر منشاء اثر بودی مسیر باد به امر تو شد جنوب- شمال مدینه تا به خراسان که در سفر بودی اگر چه تلخ تر از زهر بود بی پدریت به نام خویش به کام همه شکر بودی به کوری همه ی چشمهای شورِ عرب همین بس است که دردانه ی پدر بودی مظاهر کثیری نژاد
یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت آتش گرفت چادرش اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد توان نداشت یابن‌الشبیب دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را ... اما رُباب زخم پَرَش را گرفته بود از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود یابن‌الشبیب آتش خیمه امان نداد فرصت به موی زخمی دختران نداد از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. حسن لطفی
جواد آنکه به نزدش سخا و جود گداست جواد آنکه خدا نیست، خنده‌های خداست جواد آنکه هم از کودکی امام شده است شبیه حضرت عیسی و حضرت یحیاست جواد آنکه کریم بن هفت اقیانوس جواد آنکه جواد بن هشتمین دریاست جواد آنکه جواب تمام پرسش‌ها جواد آنکه امام تمام باران‌هاست جواد آنکه به دل بردن از پدر مشهور جواد آنکه علی‌اکبر امام رضاست جواد آنکه پدر از پسر غریب‌تر است یکی به غربت مشهد، یکی به سامرّاست جواد آنکه به فرزندی‌اش گمان بردند غریب طعنه زدن‌های مردم دنیاست جواد آنکه به لب‌های تشنه جان داده است جواد آنکه پر از کلّ یوم عاشوراست جواد آنکه به نزدیک با بصیرتی‌اش ریا و خدعه‌ی مأمون و معتصم رسواست دلم شکسته ولی پر تلاطم است هنوز که عشق فاصله‌ی کاظمین کرب و بلاست مهدی جهاندار
در هر قنوت؛ تا پدرت یاجواد(ع) گفت سائل رسید و پشتِ درت؛ یاجواد(ع) گفت «آدم» به پنج تن متوسّل شد و سپس «آمد» نشست دور و برت یاجواد(ع) گفت با دست هایِ پُر به درِ خانه بازگشت تا کعبه بسکه همسفرت یاجواد(ع) گفت خورشید؛ کاسۂ تهی از نورِ خویش را چرخاند خسته! دورِ سرت یاجواد(ع) گفت مُهری که بوسه زد خطِ پیشانیِ تو را در سجده هایِ هر سحَرت یاجواد(ع) گفت هر روز پیش از آنکه حدیثی بیاورد راویِ خوب و خوش خبرت یاجواد(ع) گفت کشتیِ نوح را به هدایت روانه کرد تا هادی الأمم! پسرت؛ یاجواد(ع) گفت! مرضیه عاطفی
پيش به سوى كوفه! آيا تاكنون نام «سيّدحَسَنى» را شنيده اى؟ او از فرزندان امام حسن(ع) است كه در «خراسان» قيام مى كند و مردم را به يارى امام زمان دعوت مى كند. سيّدحسنى شنيده است كه كوفه در تصرّف سُفيانى است براى همين با لشكر خود به سمت كوفه حركت كرده تا سفيانى را شكست دهد و كوفه را آزاد كند. او پرچم هايى به رنگ سياه براى لشكر خود انتخاب مى كند و با دوازده هزار نفر به سمت كوفه به پيش مى تازد. وقتى اين خبر به سفيانى مى رسد از كوفه بيرون مى رود و اين شهر به تصرّف سيّدحسنى در مى آيد. فرار سفيانى از كوفه، يك تاكتيك نظامى است; زيرا هدف اصلى او جنگ با امام زمان است، براى همين او مى خواهد قواى خود را براى آن جنگ اصلى نگاه دارد. هنوز به كوفه نرسيده ايم كه خبر فتح كوفه به دست سيّدحسنى به ما مى رسد. حالا ديگر لشكر حق به راحتى مى تواند وارد اين شهر شود. خيلى دلم مى خواهد مسجد كوفه را ببينم. لحظه شمارى مى كنم تا هر چه زودتر وارد كوفه شويم; امّا لشكر متوقّف مى شود. به راستى چه خبر است؟ امام دستور داده اند كه لشكر، همين جا بيرون كوفه متوقف شود. آن طرف را نگاه كن! سيّدحسنى با ياران خود به سمت ما مى آيند. او خدمت امام مى رسد و عرض سلام و ادب مى كند. او به مولاى خود، اعتقاد محكمى دارد; امّا براى اينكه يقين ياران او زيادتر شود، خطاب به امام مى گويد: «اگر شما مهدى آل محمّد هستيد، نشانه هاى امامت را به ما نشان بدهيد». شايد بگويى نشانه هاى امامت ديگر چيست؟ منظور سيّدحسنى، عصاى موسى(ع) و انگشتر و عمامه پيامبر اسلام است. امام زمان تمام آنچه را سيّدحسنى تقاضا كرده است به او نشان مى دهد. سيّدحسنى فرياد مى زند: الله أكبر، الله أكبر. همه نگاه مى كنند، او پيشانى امام را مى بوسد. و بعد چنين مى گويد: «اى فرزند رسول خدا! من مى خواهم با شما بيعت كنم». سيّدحسنى با امام بيعت كرده و پيمان يارى مى بندد. وقتى ياران او اين صحنه را مى بينند، آنها نيز با امام بيعت مى كنند. ديگر وقت آن رسيده است كه امام وارد شهر كوفه شود. ياران امام در مسجد كوفه مستقر شده و در جاى جاى اين مسجد خيمه به پامى كنند. امشب اوّلين شبى است كه لشكريان امام به مسجد كوفه آمده اند، آنها تا صبح مشغول راز و نياز با خداى مهربان مى شوند. آيا مى دانى خواندن نماز مستحبى در اين مسجد به اندازه ثواب يك عُمره (سفر زيارتى خانه خدا) است. چند روز مى گذرد... خبردار مى شويم كه امام همراه با گروهى از ياران خود به سمت بيابان هاى اطراف كوفه مى روند. پس ما نيز همراه آنان مى رويم تا ببينيم چه خبر است. بعد از مدّتى راهپیمایی، امام در وسط بيابان مى ايستد و به ياران خود دستور مى دهد تا در زمين گودالى بكَنند. بعد از مدتّى، همه متوجّه چيز عجيبى مى شوند. نگاه كن، دوازده هزار سلاح، آن هم در دل خاك! آرى، اين ها اسلحه هايى است كه خدا براى امام و ياران او آماده كرده است. امام به ياران خود دستور مى دهد تا اين اسلحه ها را به شهر كوفه ببرند و در ميان لشكريان تقسيم كنند. ياران همه اسلحه ها را برداشته و به سوى كوفه باز مى گردند. 1)- الامام الباقر (ع)- یخرج شاب من بنی هاشم ...یاتی من خراسان...) الملاحم والفتن ص120 عن امام الصادق(ع)- یخرج الحسنی....یصبج بصوت له فصیح ؛ یا آل احمد اجیبو الملحوف - بحا رالانوار ج 53 ص 15- مکیال المکارم ج 1 - ص 77 عن رسول الله صل الله " حتی یبوت الله رایه من المشرق سوداء حتی یاتو ارجلا اسمه اسمی ) - الملاحم والفتن ص 121- کتاب الفتن المروزی ص 189 2)-ولم یزل یقتل الظلمه حتی برد الکوفه ....) بحارالانوار ج 53 ص 15 3)- امام صادق (ع) - اذا فال القایم اتی رحیه الکوفه فقال برجله هکذا و اوما بیده الی موضوع ثم قال احفرو ما هنا.... فیحفرون فیستخرجون اثنی عشر الف درع و اثنی عشر الف سیف- الاختصاص 334- بحارالانوار ج 52 ص377 پایان قسمت بیستم 🌷التماس دعای فرج🌷
🌷 رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند : 👌 برترین جهاد آن است که ، وقتی انسان سر از خواب بر می دارد ، برای ظلم و ستم به هیچ کس تصمیمی نداشته باشد . 📓 النوادر ، ص۲۱۳
شب آرزوها یعنی... .mp3
6.15M
🌹تلنگری لیلة الرغائب 🌙چرا شبی در اوایل ماه رجب، به اسم شب آرزوها (رغبتها) نام گرفته است؟
4_5843885721600919625.ogg
616.3K
🍃مناجات_امام_رضا علیه السلام ✨🍃چهارشنبه های_امام رضایی پادشاه سخا امام رضا اول و انتها امام رضا دوره گردم که ذکر روز و شبم یاحسن بوده یا امام رضا پدرم زیر لب میان قنوت نیمه شب گفت یا امام رضا تا ابد شاکر توام یارب چون که دادی به ما امام رضا هر کسی خسته شد ز بدحالی گفته ام که بیا امام رضا از همان روز اولش بوده راه ما تا خدا امام رضا علت آفرینش باران خلقت ما سوا امام رضا بین کشتی و در دل طوفان نوح را ناخدا امام رضا لب دریای نیل هم بوده ذکر صاحب عصا امام رضا شرط حج استطاعت است اما حج شاه و گدا امام رضا هر شب جمعه زیر لب گفتم یا سریع الرضا امام رضا مطمئنم که روزی سفرِ کربلا هست با امام رضا زائر او رسید در یک جا می رسد در سه جا امام رضا جان دردانه اش امام جواد ربنا آتنا امام رضا ✍محمدجواد_شیرازی مداح_اهلبیت علیهم السلام✨ 🎤 اجرا_ سبک 1399/8/14
✅ نتیجه سجده طولانی ✨ مرحوم دولابی: در هر شبانه‌روز لااقل یک سجده طولانی داشته باشید
ای پادشاه خوبان آن روی را مپوشان ✨🌸✨یا مهدی مرحوم میرزا هادی نصرت الدین اردبیلی . ای پادشاه خوبان آن روی را مپوشان کز اشتیاق رویت مردند بینوایان . ای مهر عالم افروز ای نور آسمانی روشن نما ز رویت این وادی و بیابان . غولان رسول گشته از اهرمن ز هر سو در دست دیو اسیرند این خلق ای سلیمان . تو جان و جان جانی زان روی در نهانی روحی و یا روانی از خلق گشته پنهان . شاهان گدای کویت دلها در آرزویت جمله به جستجویت از کافر و مسلمان . از ماه تا به ماهی بر او دهد گواهی زین بیشتر چه خواهی ز آیات شمس تابان . با یاد اوست خندان بلبل به باغ دائم با ذکر اوست خرم پیوسته عندلیبان . نوروز آمد ای دل بر روز نو رسیدیم از کهنه ها برون شو یعنی ز وصف حیوان . از ما و من حذر کن بر نیستی گذر کن فانی شو و نظر کن آنگه به روی خوبان . با یاد او پریدیم تا کوی او رسیدیم دیدیم آنچه دیدیم بیرون ز حد امکان . هان ای عزیز برخیز هادی و رهنمایی ای یوسف زمانه تا چند کنج زندان . بنشین به طرف جویی با بار لاله رویی میکش که نوبهار است بشکفته باغ و بستان . ای دل حدیث جانان در این بیان نگنجد نطق دگر بباید گوید حدیث جانان . او خود حدیث خود را گوید به هر زبانی آن به خموش باشی ای قطره پیش عمّان . چون شاه «نصرت الدین» باشد طبیب دلها بس دردها که از او آخر رسد به درمان
‍ ✨🍃🌷کارگشایی و روزی جهت ✨🍃افزایش رزق و روزی و گشایش_کارها مداومت بر خواندن آیات (۲_٣سوره طلاق)نماید. بسیار مجرب است وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛ 📚ذکر مجرب ✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸
ویژه شب آرزوها.mp3
3.95M
🍂✨ کربلایی سید رضا نریمانی امام رضایی ها
همین آرزومه . . ✨🍁🍃پادکست تقدیم به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام ویژۀ «لیله الرغائب» به نفس کربلایی محمدحسین پویانفر 🍁✨🍃🍁✨🍃🍁✨🍃 همین آرزومه همینه مسیرم حسینی بمونم حسینی بمیرم هوایی شدم آقا هوایی تو الهی بشم روزی فدایی تو کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا امیرم حسینه مسیرم حسینه همونی که واسش میمیرم حسینه بذار تا ابد از تو بخونم حسین غلام در خونت بمونم حسین کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - monajat - shahadat imam hadi 99.11.26 - mohammadreza taheri.mp3
4M
🌷ای طبیبا نظری کن دل بیمار مرا 🌷آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا... ✨نوای_مهدوی 🍃✨🌸امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف