eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
3.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
301 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🍃پيامبرصلي الله عليه وآله فرمودند: هر كس بر مصيبت‏ هاي اين دختر (زينب‏ عليها السلام) بگريد، همانند كسي است كه بر برادرانش، حسن و حسين‏ عليهما السلام، گريسته باشد. (وفيات الأئمه، ص ۴۳۱ ) 🍂 علیها السلام 🥀 نگاهی گذرا بر زندگی پر برکت حضرت سلام الله علیها 🍂▪️✨
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 935.mp3
12M
دست و پا زدنت قاتلم شده... ▪️▪️▪️▪️▪️ سلام الله علیها سید مجید @rozeh_daftari1
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 934.mp3
8.98M
تویی برادر من نیست باورم... 🍂🌾🌾▪️🍂🌾🌾▪️ سلام الله علیها استاد @rozeh_daftari1
1976636d0b-5d70faf57a1ed833088bf081.mp3
27.19M
سبک ؛ 🌾ای علمدار شهامت زینب حاج مهدی 🏴 شهادت سلام الله علیها @rozeh_daftari1
alimi_roze hazrat zeinab98(@hamidalimisf).mp3
5.35M
حضرت زینب سلام الله علیها 🌾▪️▪️🌾▪️▪️ کربلایی حمید @rozeh_daftari1 🏴
♠️♠️😭😭♠️♠️ تصویر تمام کربلا زینب بود تفسیر پیام کربلا زینب بود در عشق و فداکارے و ایمان و وفا زهراے قیام کربلا زینب بود زیبایے گلشن علے زینب بود پرورده دامن علے زینب بود بر خصم شکست داد ولے خود نشکست آیینه نشکن علے زینب بود در فضل، محیط بیکرانے زینب در صبر، بسیط آسمانے زینب اے خورده به سینه ات مدال عظمت بانوے همیشه قهرمانے زینب زینب که به عشق جوشش آموخته است ماه است و چو مهر رخ برافروخته است کارآیے انقلاب خونین حسین بر قامت صبر او نظر دوخته است زینب که به کار عاشقے غوغا کرد صد بار شهادت به رخش در وا کرد دو دسته گل یاس که در دامن داشت تقدیم به باغبان عاشورا کرد من مظهر صبر، زینب کبرایم هر جا که بود حسین، من آن جایم هر چند که آفتاب بے سایه بود من سایه آفتاب عاشورایم زینب که شکوه عشق پاینده از اوست ماهے ست که نور صبر تابنده از اوست اسلام ز کربلا بود زنده، ولی تاریخ حیات کربلا، زنده از اوست 🔸شاعر: ♠️♠️😭😭♠️♠️ بروزترین کانال‌ نوحه و روضه دفتری تلگرام وایتا👇👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
4_5933755872160253625.mp3
6.06M
🌾خواهر من کشتکار بوشهری سلام الله علیها @rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿▪️🌿عظمت حضرت زینب علیها سلام به چیه؟ 🏴 شهادت علیها سلام، پیام‌آور کربلا تسلیت باد.
شعله آه مرا هر دلی ادراک کند دود آن رخت عزا بر تن افلاک کند یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند تا که تشریح غم سینه صد چاک کند جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند دست از چاک گریبان نکشیدم بی او کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند بی رمق خسته دویدیم به غارت نرویم صید را دیدن صیاد چه چالاک کند سر او را که شکستند شکستم من هم آیینه می شکند جامه اگر چاک کند خیزران بود و لب و آیه تطهیر شراب یاد آن مرثیه خون بر جگر تاک کند موسی علیمرادی
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد محسن ناصحی
دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها... آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش آستین‌پاره نه با خود ذولفقار آورده است... کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش! می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش سوختن پای حسین از واجبات زینب است او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش..
❣﷽❣ 🌿 س 🌿؟ ام کلثوم دختر علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا،خواهر زینب،حسن بن علی و حسین بن علی است. او در واقعه کربلا از آغاز تاپایان حضور داشت.زادروزش درسال ششم هجری و فوتش چهارماه و ده روز پس از بازگشت از شام و درمدینه اتفاق افتاد. 🏴ایــــــام شـهادت أم کلثـــــوم🏴 حَضرَت سَیدَتی وَمولاتی عُلیاءمُخدره جنـــــاب ام کُلثوم(سـَــلام اللّه عَلیها) . ⬛️پس از واقعه کَربِلاء، دوش بــه دوش حضـــــرت عــــــــقیله بنــــــی هاشم (سـَــــــــــلام اللّه عـــــلیها) بودند ایشان هم بارها و بارها در طول مسير خطبه خواندندولی بیان نمیشود مثلاً؛ در كـُــــوفه، بَعلبَک، ســـيبور، نصیبیین ومنازلی كه رفتند سخنان وشرح مصائب ایشان وجود داردخطبه اي كه ازحضرت اُم کُلثوم دَر كوفه خواندندغوغایی به پا کرد که شهرت نقلی وروایی داردکه وقتي ديدند مردم كوفه نان و خــــرما در میان بچه ها بعنوان(صــَدقه)تقسیم میکنند حضرتش آمدندباهمان غُل وَ زنجیرازدهان بچه ها نان و خرما را بـــيرون كشـــيدند وخـــــطاب بــــه زنــان کوفه فرمودند؛ مـــگر مــــا را نــمی‎شــــــناسید؟! مگر نمی‎دانید بر ماحـــرام است؟! . . ⬛️در ســندخـــبری اهــــل مــقاتل است بعدازخطبه (علیهاالسلام) حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) شروع به سخنرانی کردند که گویا همه صدای (علیه السلام) راشنیده اند وَقال راوی؛ رَأيتَ أم كُلثوم (عَليها السَلام)وَلَم أرخَفرة وَاللّه أنطَق مِنها كَأنَما تَنطَق وَتفَرغ عَلى لِســـان أمير المؤمنــين (عليه السلام) امّ‌كلثوم (علیهاالسلام)را ديدم و ديگر همانند او سخنورى نديدم؛ گويا از زبان عــــــلي (علیه الســـلام)سخن مى‌گفت.. منابع؛ مقتل لُـهوف،ص۱۸۱ بحارالانوار؛ ج۴۵، ص۱۱۴ تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۱۵ الوافی بالوفیات؛ج۱۵، ص۲۴ بلاغات النساء؛ص @rozeh_daftari1
(لعنت الله علیه) من از وصلِ تو دیگر دل بریدم به شام و کوفه بارِ غم کشیدم تنت را بی کفن با زخمِ کاری چنان با خاک و خون آغشته دیدم سرت در کاخِ آن شیادِ بی دین شناور گشته بینِ تشتِ خونین به زردی رفته رنگِ لاله گونت الا ای نَصِِّ طاها، آلِ یاسین حسین جان، ای گلِ خوشبوی مادر بگو زینب کجا کاخِ ستمگر چرا ای لاله ی آغشته در خون شدم با دشمنت اینجا برابر میانِ تشتِ زر کردم صدایت شنیدم پاسخ از راسِ جدایت نگاهم کردی و آهی کشیدی چکیده اشکِ خون از گونه هایت تو میدانی که سینه پر ز درده تو میدانی عدو با ما چه کرده ببین این رنگِ زردم را برادر گلویم پر ز بغض و آهِ سرده تو میدانی. بزار دیگر نگویم عدو اینجا نشسته روبرویم مبادا بشنود این گفتگو را مبادا حمله ور گردد به سویم بزار ای جان بگویم من چه دیدم هر آنچه گفته ای من هم شنیدم شنیدم آهی از دل بر کشیدم چطور از تل به تا مقتل دویدم به زیرِ تیغِ کین کردی صدایم من از سوزِ صدایت آشنایم تویی در چنگِ دشمن بینِ گودال بخوان قرآن حسین جان از برایم! هستی محرابی
🏴 اشعار ما نسل پیمبریم و بی همتاییم مانند پیمبر خدا تنهاییم ای پیر اگر اهل کتابی برگرد ما معنی آشکار ذی القربی ایم افسوس که رحمی به دل دشمن نیست سوگند که این مسیر جای زن نیست یک لحظه از این قافله دورم نکنید ناموس من اند و محرمی جز من نیست جا دارد اگر شهید الشام شوم وقتی که بناست بی تو ناکام شوم ای کاش که ساربان گذارد قدری رخسار پدر ببینم آرام شوم سی سال به چشم من عذاب آوردند هر لحظه که پیش روم آب آوردند اما همه ی عذاب من از آنجاست وقتی که کنارمان شراب آوردند 🔸شاعر:
با وجود خولی و شمر و سنان در راه شام شام من شد تهمت و زخم زبان در راه شام آنچه با من کرد حرف ناسزا سیلی نکرد زیر بار غصه قدم شد کمان در راه شام تا بیندازد سرت را از نوک نیزه مدام حرمله با سنگ می کرد امتحان در راه شام گیسوان دخترت همرنگ دندانت شده دختر آواره ات شد نصف جان در راه شام روی ناقه پلک های خسته ام یاری نکرد خواب بودم لطمه خوردم ناگهان در راه شام اینکه می لرزم به خود از ضعف هست از ترس نیست آخرش پیدا نشد یک لقمه نان در راه شام حرف مرهم را نزن کار از مداوایم گذشت بسکه خو کردم به درد استخوان در راه شام سایه ی خیمه نصیب شمر و خولی شد ولی آه ناموس خدا بی خانمان در راه شام رفتی و دیگر ندیدی گردش ایام را یک نفر مثل شبث شد ساربان در راه شام از تو چه پنهان شبیه ریگ صحرا ریخته مطرب و آوازه خوان و بد دهان در راه شام کاش می مردم نمیرفتم ولی بزم شراب کاش می مردم شبیه بستگان در راه شام علیرضا خاکساری
دومرتبه گذرِ سنگ بر جبین افتاد بلند مرتبه سر ، باز بر زمین افتاد شکافت ، یک سر و دیدند دختران حرم به روی صورت عمه ، دوباره چین افتاد به ناله خواهرِ مظلومه رو به مردم گفت بدا به حال شما که عمودِ دین افتاد دوباره نیزه شش ماهه ، دستِ مستی رفت رکاب نیزه تکان خورد ، پس نگین افتاد و چون عمو که زمین خورد علقمه ، بی دست به دستِ بسته ، سکینه ز روی زین افتاد حسین فاتحهٔ کوثرِ حرم را خواند سه ساله دختر او دست یک لعین افتاد حامد آقایی
وقتی که تن حسین بی سر شده بود دلشوره زینب دو برابر شده بود از خولی و شمر دیرتر می آمد افتادن و گریه کار خواهر شده بود تنها نه فقط رقیه، در ظهر عطش... از غصه ات آفتاب لاغر شده بود در ظهر دهم حرف سر و خنجر بود در عصر دهم صحبت معجر شده بود ابرو به هم آورد ابالفضل...چقدر با دیدن حرمله مکدر شده بود با خاطره ی خنده ی معصوم علی چشمان رباب روز و شب تر شده بود گیسوی سه ساله کوچه پس کوچه ی شهر بازیچه ی دختران کافر شده بود از غربت زین العابدین این بس که در شام یزید روی منبر شده بود شهریار سنجری
زنهای شام غصه معجر نداشتند کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب در پیش چشم رأس برادر نداشتند بر خار، پا برهنه نبودند کل راه زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود داغ تنور و سوختن سر نداشتند حین حراجِ سوخته‌ی گاهواره ای شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند بی شرم های کوچه‌ی برده فروشها شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت میگفت کاش کودک دختر نداشتند نامردهای شام چه مردانه میزدند جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند از دینشان که خیر ندیدیم کاش که در شهرشان یهودی کافر نداشتند در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند از سنگ و چوب و آتش عوض شد رخ حسین دست از سرش هنوز ولی برنداشتند احمد حیدری
در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را روح الله قناعتیان
بَـر سـَر زدن نبود اگر زینبی نبود عاشق شدن نبود اگر زینبی نبود کرب و بلا اگر دارد نسیم سیب حُب وطن نبود اگر زینبی نبود اسم حسین اگر بخشد گناه خلق یاد حسن نبود اگر زینبی نبود از ابتدا شده تا انتها علی گهنه کفن نبود اگر زینبی نبود شام بلا سرت بردن حرامیان... درد و محن نبود اگر زینبی نبود دیدم تن تو را در خاک و خون حسین شعر و سخن نبود اگر زینبی نبود عبدالرحمن رستمیان
السلام ای دختر پاک علی با ولای تو شده دل منجلی السلام ای بر علی نور دو عین خواهر مظلومه ی مولا حسین السلام ای گلبن باغ عفاف عشق دور مرقد تو در طواف السلام ای دخت زهرای بتول مهر و حب تو بود مهر قبول مرقد پاکت حریم کبریاست هرکه آید سوی تو حاجت رواست هر دلی را تو ولایی می کنی از همه حاجت روایی می کنی نوربخش عالم امکان تویی دردهای شیعه را درمان تویی من کی ام خاری به گلزار شما سائل درگاه و دربار شما شاملم شد از کرم احسان تو باز هم گردیده ام مهمان تو آمدم با دست خالی سویتان تا بگیرم از کرامت بویتان زینبا با این دل بشکسته ام در کنار سفره ات بنشسته ام آمدم بار دگر بر تو پناه بر من مسکین نما زینب نگاه کن دعای سائلت را مستجاب از کرم بر من بده بی بی جواب ای که همچون مادری خیر کثیر مرحمت فرما و دست من بگیر جان زهرا حاجتم را کن روا دردمندم درد من بنما دوا سلام الله علیها @rozeh_daftari1
دختر زهرای اطهر زینبم از غم داغ حسین جان بر لبم دیده‌ام من رنج و داغ و ابتلا روز عاشورا به دشت کربلا دیده ام شد اربا اربا اکبرش قد خمیده آمده بابا برش دیده ام در کربلا قحطی آب گریه ها و ناله ی طفل رباب دیده‌ام قنداقه ای را پر ز خون حنجر اصغر بدیدم غرق خون دیده ام بی دستی عباس را پرپر از کینه گلان یاس را دیده‌ام شمر از کمر خنجر کشید از حسینم بین مقتل سر برید دیده ام با دست آن نامردها پیکرش پامال سم اسب ها دیده ام من آن شهید سر جدا در میان موج خون زد دست و پا دیده ام آتش زدند بر خیمه ها دیده ام سرها به روی نیزه ها دیده ام نامردمان جای کمک می زدند بر آل پیغمبر کتک بر روی گل جوهر نیلی زدند غم نصیبان را ز کین سیلی زدند دم به دم یاد وداع آخرم یاد آن در خون شناور پیکرم سینه ام لبریز از رنج و محن یادگاری دارم از او پیرهن لحظه ی آخر منم در شور و شین شادم از این که روم سوی حسین با دل سوزان و مالامال عشق می شوم من زینت شهر دمشق یا (رضا) دست تو را گیرم ولی تو بمان تا روز آخر با علی هرکه گریان گل پیغمبر است روز محشر دستگیرش حیدر است سلام الله علیها @rozeh_daftari1
مظهر شرم و حیا، زینب کبری سلام آینه ی مرتضی، زینب کبری سلام تو گل پیغمبری، نور دل کوثری دخت شه اولیا، زینب کبری سلام تو فاطمه سیرتی، سر تا قدم رحمتی نازد به تو مصطفی، زینب کبری سلام کوه شهامت تویی، یار امامت تویی حامی دین خدا، زینب کبری سلام عمه ی ساداتی و، روح عباداتی و جان صلات و دعا، زینب کبری سلام نور بصیرت تویی، یار شریعت تویی یار شه کربلا، زینب کبری سلام تویی تو زهرا صفات، محور صبر و ثبات هستی آل عبا، زینب کبری سلام تویی تو باب نجات، مهر تو برگ برات رهزن دل های ما، زینب کبری سلام کسی چنان تو نبود، حسین تو را می‌ستود شفیعه ای در جزا، زینب کبری سلام ای گل گلزار عشق، از حرمت می رسد عطر و بوی کربلا، زینب کبری سلام زبان تو ذوالفقار، سر تا قدم اقتدار دین ز تو شد پر بها، زینب کبری سلام دختر زهرا نشان، عمه ی صاحب زمان تو را زنم من صدا، زینب کبری سلام آمده ام سوی تو، گرفته ام بوی تو خواهر خون خدا، زینب کبری سلام آمده بر تو پناه، کن به گدایت نگاه مِسِّ دلم کن طلا، زینب کبری سلام در کرمی بی‌نظیر، دست مرا هم بگیر لطف تو بی انتها، زینب کبری سلام مهر تو اندر سرشت، سرخط هر سرنوشت به درد ما آشنا، زینب کبری سلام تو از علی یادگار، بهر حسین بی قرار شدی به غم مبتلا، زینب کبری سلام تو گشته ای غم نصیب، بهر حسین بی شکیب گریه کن کربلا، زینب کبری سلام کسی چو تو غم ندید، قامتت از غم خمید ندیده ای جز بلا، زینب کبری سلام خون جگری زینبا ،دیده تری زینبا یاد شه سر جدا، زینب کبری سلام تو دیده ای کربلا، رنج و غم و ابتلا همره خون خدا، زینب کبری سلام دیدی علی اکبرش، چولاله ای پرپرش دیده ای این صحنه را، زینب کبری سلام دیدی علی اصغرش، پاره شده حنجرش ز تیر آن بی حیا، زینب کبری سلام دیدی جدا شد ز تن، دستان عباس تو ز کینه ی اشقیا، زینب کبری سلام دیده ای تنها شده، اسیر غم ها شده حسین شه کربلا، زینب کبری سلام دیده‌ای نقش زمین، حسین شکسته جبین به دور او اشقیا، زینب کبری سلام دیده ای شمر می دوید، خنجر خود را کشید سرش ز تن شد جدا، زینب کبری سلام دیده ای تو گریه ها، آتش بر خیمه ها سری روی نیزه‌ها، زینب کبری سلام دیده ای جور و جفا، ز دشمن بی حیا کوفه و شام بلا، زینب کبری سلام به خطبه ات زینبا، دشمن دین خدا رسوا نمودی شما، زینب کبری سلام اگرچه ناقابلم، لطف تو شد شاملم نوکرت هستم رضا، زینب کبری سلام سلام الله علیها @rozeh_daftari1
حضرت زینب س ی(44).mp3
164.2K
۴۴ (حضرت زینب س) گل گلشن آل عصمت تویی چنان فاطمه کوه غیرت تویی ز بس با وفایی به غم مبتلایی گل فاطمه۲ دگر راحت از رنج و غم ها شدی به جنت تو مهمان زهرا شدی تو ای روح تقوا برفتی ز دنیا گل فاطمه۲ دم آخرت بوده ای دلغمین به یاد حسین بوده ای تو حزین چرا بی شکیبی چو زهرا غریبی گل فاطمه۲ تو که کوه صبر و رضا بوده ای به یاد غم کربلا بوده ای به جز غم ندیدی گل چیده دیدی گل فاطمه۲ بدیدی ز کینه گلی پرپر است گلو پاره غرق به خون اصغر است شده اربا اربا گل ام لیلا گل فاطمه۲ بدیدی اباالفضل شد از کین فدا دو دستش ز پیکر بگشته جدا به روی زمین بود شکسته جبین بود گل فاطمه۲ بدیدی برادر به روی زمین حسینت ندارد یار و معین به سویش دویدند سرش را بریدند گل فاطمه۲ سلام الله علیها @rozeh_daftari1
حضرت زینب س ی(39).mp3
174.7K
(حضرت زینب س) می رود از این جهان عمه ی صاحب زمان اخت الحسین امشب،رود سوی عقبی مهمان شود زینب،بر حضرت زهرا یا زینب کبری۲ این گل زهرا نشان می رود سوی جنان بانوی بی همتا،رود از این دنیا راحت شود امشب،از رنج و از غم ها یا زینب کبری۲ او که با عزت بود عازم جنت بود در لحظه ی آخر،یاد حسین افتاد با اشک و با ناله،سر بر زمین بنهاد یا زینب کبری۲ باشد او در شور و شین یاد غم های حسین بود گل زهرا،غم مبتلا امشب افتاده او یاد،کرب و بلا امشب یا زینب کبری۲ این گل زهرا نما بوده یاد کربلا افتاده او یاد،پیکر روی خاک گرید گل زهرا،بر آن تن صد چاک یا زینب کبری۲ او غمین و خسته است قلب او بشکسته است به یاد غم های،کرب و بلا گرید بهر حسین ماه،بر نیزه ها گرید یا زینب کبری۲ دیده جسم بی کفن پیکری صد پاره تن دیده که دشمن زد،شرر به هر خیمه تن بر روی خاک و،سر بر روی نیزه یا زینب کبری۲ سلام الله علیها @rozeh_daftari1 ▪️🌾▪️🌾▪️🌾