◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
روضه وداع حضرت زهرا س ووصیت به دخترش حضرت زینب س
😭😭
🌗🌗🌗🌗🌗🌗🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗
صل الله علیک یا فاطمة الزهرا
یا قرة عین الرسول
یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک علی لله و قدمناک بین یدیه حاجاتنا
یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله 🤲😭
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ببین مادر نشستم در کنار بستر تو
به سختی بازو بسته میشود چشم تَر تو
منو شمع وجودم بسوزد تار و پودم
همه شب تا سحر با منو روی کبودم😭
ببین مادرم به چشم ترم کنم بر تو نظاره
ز خانه مرو شبانه مرو مکن ازما کناره
مرو مادر مرو مادر مرو مادر غریبم
مرو مادر مرو مادر مرو مادر غریبم
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
بگم یا نه😭
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
کنار بسترت درناله ی امن یوجیبم در
شَوَم مادر فدایت کنم هر شب دعایت
برای رفتن راه شود در عصایت😭
بمیرم برات، عزیز مادرم ،نرو مادر غریبم
ز خانه مرو شبانه مرو ببین مادر غریبم 😭
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
اخی😭😭😭
الهی در جهان ای حی داور
نبیند دختری داغ مادر
نبیند دختری داغ مادر
😭😭
صدا زد زینبم مادر برو توحجره بغلی یه بقچه داخل صندوقه بردار و برام بیار
بی بی زینب میگه اومدم بقچه رو برداشتم آوردم نزد مادرمون فاطمه س
مادرم فاطمه س بقچه رو باز کرد دیدم ۳ تا پارچه سفید از داخل بقچه بیرون آورد
گفتم مادر اینا چیه گفت دخترم زینبم به اینا میگن کفن به اینا میگن لباس آخرت مادر،
اخی صدا زد زینب جانم دخترم اولین کفن مال منه 😢
هر وقت بابات علی بدن منو غسل داد همینکه اومد کفن کنه کفن بده بابات علی بدن منو بپوشونه😭😭😭
مادر دومین کفن مال کیه گفت دخترم دومین کفن مال بابات علی ع حواست باشه وقتی داداشت بدن باباتو غسل داد این کفنو بده بر بدن بابات علی ع بپوشونه ، مادر پس سومی کفن مال کیه
اینم مال داداشت حسن دخترم حواست باشه وقتی حسینم بدن داداش غسل داد این کفنو بده بربدن حسن غریبم بپوشونه
اینقدر ذهن این دختر درگیر حسینشه
مادر مگه حسینم کفن نداره😭😭
مگه حسینم لباس آخرت نداره مادرمادر😭😭
دیدم صدای ناله ی مادر بلند شد
گفت دخترم یه روز میاد کربلا حسینم غریبه مادر نداره
آخ کفن حسینم میشه گرد و غبار زمین کربلا
دخترم بعد من جان تو جان حسین من اخه حسینم غریبه کربلا نه مادر داره نه پدر داره نه داداش بزرگش حسن هست
🤲همه ناله بزن بلند بگو ای حسین 😭
اخ
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان طبیب است
اخ بگو به سوی آسمان پر کشیدی مادر مادر
خداوندا چه آمد بر سر من 😭
مازندرانی
اخ کفن ندارنه ته غریبه برار
الهی مه بمیرم
کفن ندارنه ته مظلومه برار ،الهی من بمیرم😭
اخ ته ره اون بیابوناکنده داغدار،
الهی مه بمیرم
بوینی ته سر برار بالای نیزها الهی مه بمیرم
آخ مار
اخ بوریا یارنه ب جای کفن الهی مه بمیرم
مگر حسینم ندارنه وطن الهی مه بمیرم
مادر مگر در کربلا حسین مادر ندارنه الهی خواخر بمیرم
مگر در کربلا زینب ندارنه الهی خواخر بمیرم
هرجا صدای منو میشنوی امشب مادر امیر عالم ان شاءالله دعات کنه😭
ان شاءالله امشب مادر دل سوخته مادر غریب برای گره های کارت برای شفای مریضت برای دردهای سرت دعا کنه 😭
دستتو بیار بالا از هویدای وجودت صداش بزن یا حسین یا حسین یا حسین✋😭
حسین آرام جانم حسین روح و روانم
صل الله علیکم یا اهل بیت نبوه و معدن الرساله هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها
تایپ کنیزه اهلبیت ع ((مهلا سادات عقیلی))
اللهم عجل الولیک الفرج 💐💐💐
@rozeh_daftari1
#کرامات_حضرت_زهرا_س
نویسنده:سید جواد حسینی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----
کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادى و بدون ادعاى نبوت و یا امامت.» (1)
به عقیده اکثریت علماى مذاهب اسلامى - جز گروه اندکى از معتزلیها - صدور کرامت از اولیاى خداوند و به دست آنها ممکن است. به قول دانشمندان: «اَدَلُّ دَلِیلٍ عَلَى اِمْکَانِ الشَّىءِ وُقُوعُهُ؛ بالاترین دلیل بر امکان چیزى، وقوع و انجام آن چیز است.»
در تاریخ نمونه هاى زیادى از کرامات اولیاى خداوند نقل شده است. مثل: سرگذشت حضرت مریم(سلام الله علیها) و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسى(علیه السلام)، نزول میوه هاى بهشتى در محراب عبادت براى او و نیز داستان «عاصف بن برخیا» و انتقال تخت ملکهٔ سبأ از یمن به فلسطین در یک چشم به هم زدن و داستانهایى که شیعه و سنى درباره کرامات حضرت على(علیه السلام) نقل کرده اند. (2) به شرح ذیل است:
1. سخن گفتن با مادر در دوران جنینى
در دوران باردارى خدیجه کبرى، فاطمه(سلام الله علیها) درون شکم مادر با وى سخن می گفت که به برخى روایات در این زمینه اشاره می کنیم:
الف) از حضرت خدیجه(سلام الله علیها) نقل شده است: «در زمانى که به فاطمه(سلام الله علیها) حامله شدم، وى در شکمم با من صحبت می کرد.»
«لَمَا حَمَلَت بِفَاطِمَة کَانَت حَملَاً خَفِیفَاً تُکَلِّمُنِى مِن بَاطِنِى؛ (3) زمانى که فاطمه(سلام الله علیها) را باردار بودم، حملى سبک بود و از باطنم با من سخن می گفت.»
ب) دهلوى نقل می کند: «آن زمان که خدیجه به فاطمه(سلام الله علیها) حامله گردید، وى در درون شکم مادر، با وى سخن می گفت و خدیجه(سلام الله علیها) این مطلب را از رسول خدا پنهان می کرد. روزى رسول خدا(سلام الله علیها) بر خدیجه(سلام الله علیها) وارد شد، دید با کسى سخن می گوید، بدون اینکه شخصى نزد او باشد. فرمود: با چه کسى سخن می گفتى؟ عرض کرد: با کسى که در شکم دارم. حضرت فرمود: «ابشرى یا خدیجة! هذه بنت جعلها الله ام احد عشر من خلفائى یخرجون بعدى وبعد ابیهم؛ بشارت باد را اى خدیجه! این [را که در شکم دارى] دخترى است که خداوند او را مادر یازده تن از جانشینان من قرار داده است، که ایشان پس از من و پدرشان [على(علیه السلام) به عنوان امام] خارج می شوند.» (4)
2. آمدن حور العین و زنان بهشتى هنگام ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به زنان قریش و بنى هاشم پیغام داد که زمان وضع حمل من نزدیک است، مرا در این امر یارى نمایید؛ ولى آنان پاسخ دادند: «اى خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچى نمودى، و محمد(صلی الله علیه و آله) یتیم را به همسرى برگزیدى، ما نیز تو را یارى نمی کنیم.» خدیجه(سلام الله علیها) از این جواب سخت غمگین و ناراحت شد، در این هنگام چهار زن، همانند زنان بنى هاشم وارد شدند، در حالى که خدیجه از دیدن آنان هراسان شده بود. یکى از آن چهار زن به خدیجه گفت: «غمگین مباش! پروردگارت ما را براى یارى تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره » هستم، این «آسیه، دختر مزاحم » رفیق بهشتى تو است و این هم «مریم، دختر عمران » و این یکى «کلثوم، خواهر موسى بن عمران » خدا ما را براى کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم.»
یک نفر از آن چهار زن در سمت راست خدیجه(سلام الله علیها)، دومى در طرف چپ او، سومى در پیش رویش، و چهارمى در پشت سر او نشستند و فاطمه(سلام الله علیها) پاک و پاکیزه تولد یافت.
پس از تولد آن حضرت، ده نفر حور العین که در دست هر یک ظرفى بهشتى پر از آب کوثر و یک طشت بهشتى بود، وارد شدند و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را با آب کوثر شستشو دادند و سپس در میان پارچه اى که از شیر سفیدتر، و از مشک و عنبر خوشبوتر بود پیچیدند. (5)
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در هنگام ولادتش حور العین و بانوان عالىمقام یاد شده را کاملاً شناخت و با ذکر نام به تک تک آنها سلام کرد. این کرامت نشان می دهد که ملاقات و آشنایى آن حضرت با آنان بى سابقه نبوده، و آن وجود مقدس قبلا عوالمى را طى کرده و در مسیر ملکوتى خویش، آن فرستادگان آسمانى را دیده و شناخته است. (6)
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#صلوات_حضرت_زهرا_سلام_الله_ علیها
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
دم به دم بر همه دم ، بر دخت نبی
یار علی، پشت ولایت، صلوات
بردخت گرانقدر پیغمبر ، صلوات
بر خیر فراوان و به کوثر، صلوات
برمادر امام و به همتای علی
بر منجی ما در صف محشر ، صلوات
به گل گلشن طه ، صلوات
به مه سید بطحا، صلوات
به نکو دختر پاک احمد
بلکه بر ام ابیها ، صلوات
آئینه ی پاک حق نما را ، صلوات
وان پاره ی قلب مصطفی را صلوات
بر مادر عزیز یازده نور جلی
همسنگر میر لافتی را ، صلوات
به نام نامی زهرا و مصطفی ، صلوات
برای ام ابیها و مرتضی صلوات
ز بهر فاطمه ، آن افتخار کون و مکان
به مادر میر شهیدان و مجتبی صلوات
محبوبه ی حی کبریا را صلوات
همتای علی مرتضی را صلوات
برفاطمه، آن شفیعه ی روز جزا
وان خیر کثیرِ مصطفی را صلوات
بر سیده ی زنان عالم صلوات
بر مایه ی افتخار آدم صلوات
بر فاطمه، حبیبه ی حیّ ودود
بر دُخت پیام آور خاتم صلوات
بر سینه ی خون چکان زهرا صلوات
بر قامت چون کمان زهرا صلوات
بر روی کبودِ نازنین دخت رسول
بر محسن خسته جانِ زهرا صلوات
از عرش صدای ربنا می آید
آوای خوش خدا خدا می آید
گفته است نبی خدا گناهش بخشد
هر کس که به فاطمه فرستد صلوات
بر چهره ی زیبای محمد، صلوات
بر گنبد خضرای محمد ، صلوات
سرتابه قدم آینه ی او ، زهراست
تقدیم به زهرای محمد، صلوات
بر آیینه ی جمال داور ، صلوات
بر آبروی آل پیمبر ، صلوات
بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
از سوی خدا سوره ی کوثر ، صلوات
بر کوکب آسمان عصمت، صلوات
بر فاطمه ، گوهر نبوت ، صلوات
بر مادر یازده امام برحق
از صبح ازل تا به قیامت ، صلوات
بر نور خدا عصمت کبری، صلوات
بر دخت نبی، امّ ابیها ، صلوات
بر آن که بود شفیعه ی روز جزا
همتای علی ، حضرت زهراف صلوات
بر احمد و بر کوثر قرآن، صلوات
بر طلعت محبوبه ی یزدان، صلوات
بر روح مطهر امام و شهدا
بر فاطمه مادر شهیدان، صلوات
برفاطمه ، هم نوای حیدر ، صلوات
از اولِ خلقتِ جهان و کائنات
تا آخرِ زندگی و پایانِ حیات
اندازه ی ذراتِ تمامی کرات
بر حیدر و زهرا و محمّد صلوات
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
Hadadian Fatemeieh 1400 Mohjat_net Q0.mp3
2M
#روضه_حضرت_زهرا_س
#روضه_غسل_و_خونه_و_تابوت
مداح#کربلایی_محمد_حسین_حدادیان 👌😭
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
روضه غسل و خونه و تابوت
ندیده بودم شکسته پهلوت
رسیده دستم به زخم بازوت
مُنهَدَتُ رُکن ناحِلَهَ الجِسم
نمونده چیزی از تو بجز اسم
خدا به دادم برسه فاطمه
کنار قبرت میخونم فاتحه
یا فاطمه الزهرا
****
برای حیدر نمونده صبری
روی لبامه وَ لَستُ اَدری
برات بمیرم که بین قبری
چادره خاکی قاتل من شد
راوی کوچه اشک حسن شد
در وسط کوچه تو را میزدند فاطمه
کاش به جای تو مرا میزدند فاطمه
یا فاطمه الزهرا
****
کتاب عمرت ورق ورق شد
غروب گونه رخ شفق شد
چه شد که دست تو بی رمق شد
کبوتر من مپر ز لانه
مبر صفا را از آشیانه
وایِ من و وایِ من و وایِ من واویلا
میخ در و سینه ی زهرای من واویلا
یا فاطمه الزهرا
****
حسینی ام من خدا گواهه
شبای جمعه روضه به راهه
مادر سادات تو قتلگاهه
گوشه ی گودال حضرت زهراست
امِ بنینِ زائر عباس
ای حرمت قبله ی حاجات ما ابالفضل
ذکر تو تسبیح و مناجات ما ابالفضل
یا فاطمه الزهرا
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
هرشب بیقرار اصفهانی
(پند حکایت مدح شماره ۲۵۷)
نام مادر فاطمه
#################
نام مادر فاطمه بِنتُ الهُداست
نام مادر فاطمه نور خداست
دختر احمد محمد خاتم است
نام اوزینت به عرش کبریاست
او زکیه راضیه باشد بتول
نام مادر فاطمه هستی ماست
شافعه بر کل عالم در جنان
نام مادرفاطمه اوهل اتی است
سوره کوثر به شان او بود
نام مادر فاطمه نام خداست
مشکلی داری بگو یا فاطمه
نام مادرفاطمه مشکل گشاست
همسر مولا امیرالمومنین
نام مادر فاطمه خیرالنساست
ام زینب بر حسین و بر حسن
نام مادر فاطمه بدرُ الدُجاست
ریشه سادات و طوبای بهشت
نام مادر فاطمه اُم القُراست
(بیقرارم) مدح او گفتم ز جان
فاطمه تفسیر کل اِنَماست
بیقرار اصفهانی
#رضاابوالحسنی
واحد سنگین
حضرت_زهرا سلام الله علیها
التماست می کنم چشمان خود را باز کن
ای همه پشت و پناهم بَهر خود اعجاز کن
از نَفَس افتاده ام جان علی حرفی بزن
من به پایان آمدم خیز و مرا آغاز کن
از حسن هربار پرسیدم جوابش اشک بود
تو بگو از کوچه و این راز را اِبراز کن
می کِشَد با گریه صورت بر کَف پایت حسین
لااقل برخیز و این تشنه لَبت را ناز کن
چند روزی می شود پیش تو من نا مَحرَمَم
پس بیا حالا که داری می روی رو باز کن
سینه ات مجروحِ مِسمار و پــَــر تو سوخته
با چنین بال و پری آرامتر پــرواز کن
زمزمه اخر جلسه
فاطمیه
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه
من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله
در زدم دیدم خودت پشتِ دری الحمدلله
حلـالــــــم کــــــن.....
این همه دردو طاقت آوردی
به خاطر علی زمین خوردی
میبینمت به هم میریزم
اگه زهــــــرا
عَجِّل وفاتی رو نمیخوندی
اگه دو هفته دیگه میموندی
نوزده سالت میشد عزیزم
منِ تنها، من مظلوم،
ازت میخوام، نرو خانم
منِ تنها، من مظلوم،
ازت میخوام، بمون خانم
بند ۲
مردمی که عمری چشم دیدن ما رو ندارن
برا خونشون میان از اینجا هیزم بر میدارن
میدونستی بی حیایی که تو رو از من گرفته
نامه داده کشتن خانومم رو گردن گرفته
توی نــــــامهاش،
نوشته بین کوچه غوغا شد
محکم زدم انقدر که در وا شد
امیر، زهرا پشت در بود
توی نـــــامه اش
نوشته زهرا رو تا شناختم
لگد زدم بچهاش رو انداختم
از کینه قلبم شعله ور بود
(نمیشم من، دیگه آروم،
ازت میخواهم بمون خانوم) ۲
397.7K
زمزمه اخر جلسه
فاطمیه
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه
من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله
در زدم دیدم خودت پشتِ دری الحمدلله
حلـالــــــم کــــــن.....
این همه دردو طاقت آوردی
به خاطر علی زمین خوردی
میبینمت به هم میریزم
اگه زهــــــرا
عَجِّل وفاتی رو نمیخوندی
اگه دو هفته دیگه میموندی
نوزده سالت میشد عزیزم
منِ تنها، من مظلوم،
ازت میخوام، نرو خانم
منِ تنها، من مظلوم،
ازت میخوام، بمون خانم
بند ۲
مردمی که عمری چشم دیدن ما رو ندارن
برا خونشون میان از اینجا هیزم بر میدارن
میدونستی بی حیایی که تو رو از من گرفته
نامه داده کشتن خانومم رو گردن گرفته
توی نــــــامهاش،
نوشته بین کوچه غوغا شد
محکم زدم انقدر که در وا شد
امیر، زهرا پشت در بود
توی نـــــامه اش
نوشته زهرا رو تا شناختم
لگد زدم بچهاش رو انداختم
از کینه قلبم شعله ور بود
(نمیشم من، دیگه آروم،
ازت میخواهم بمون خانوم) ۲
#زبانحال_امیرالمومنین_به_حضرت_زهرا
بازو شکسته ایی تو ولی کار میکنی
لطفی تو بر من و دل خونبار میکنی
دیگر نمانده تاب و توانی به پیکرت
چون یاد غربتِ من ِ بی یار می کنی
آرام جان من نکند رفتنی شدی؟
دائم دعا به محضر دادار میکنی
عَجِّل وَفاتیِ تو مرا کشته ٬ از چه رو
بر مرگ خود تو این همه اصرار میکنی؟
خانه خراب می شوم از پر کشیدنت
پرپر مزن که خون به دل ِ یار میکنی
دلگرمیِ علی تویی ای نور خانه ام
این خانه را ز رفتن خود تار می کنی
کربلائی مرتضی شاهمندی
#غزل_شروع_فاطمیه
باز هم فاطمیه آمد و سینه زن شدیم
بازهم گریه کنِ سینه ی پرمَحَن شدیم
باز هم هَروله زیر عَلَم فاطمیون
شکرحق باردگر رخت عزابه تن شدیم
باز هم خاطره ی کوچه وسیلیِ عدو
باز، همناله ی غربت دلِ حسن شدیم
باز هم از کرمِ حسین شاه کربلا
سینه چاک مادرِ امامِ بی کفن شدیم
دل شده عازم کوی بی نشانِ فاطمه
عاقبت مسافرِ مدینه ی وطن شدیم
کربلائی مرتضی شاهمندی
#نوحه_حضرت_زهرا
(ساده و روان و سوزناک)
یا زهرا یا زهرا
یافاطمه یازهرا (۲)
یافاطمه جان (۲)
یازهرایازهرا ،
داغ تو و مدینه ،
آتیش زده به سینه
یافاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
در بین در و دیوار
وای از لگد و مسمار
یافاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
روح و روان حیدر
ارام جان حیدر
یا فاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
بی بی منو دعا کن
راهیِ کربلا کن
یا فاطمه جان یا فاطمه جان
کربلایی مرتضی شاهمندی
نوحه تک یاسنگین ساده و روان حضرت زهرا_س(شاهمندی).mp3
2.06M
#نوحه_حضرت_زهرا
(ساده و روان و سوزناک)
یا زهرا یا زهرا
یافاطمه یازهرا (۲)
یافاطمه جان (۲)
یازهرایازهرا ،
داغ تو و مدینه ،
آتیش زده به سینه
یافاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
در بین در و دیوار
وای از لگد و مسمار
یافاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
روح و روان حیدر
ارام جان حیدر
یا فاطمه جان یا فاطمه جان
یا زهرا یا زهرا
بی بی منو دعا کن
راهیِ کربلا کن
یا فاطمه جان یا فاطمه جان
کربلایی مرتضی شاهمندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
یا فاطمه من عقد ی دل وا نکردم 💔🥀
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم💔🥀
موذن زاده اردبیلی🎤
🌑سلامتی وتعجیل درفرج وتسلای قلب داغدارمولاصاحب الزمان عج هدیه به حضرت زهراسلام الله علیها (۱۴)مرتبه صلوات بفرست
🌻الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌻
نوحه تک یاشورحضرت زهرا_س(شاهمندی).mp3
2.66M
#زمزمه_نوحه_تک_شور_فاطمیه
سبک : (نگاه کم جونت به رنگ پائیزه)
فاطمیه اومد ، دوباره محشر شد
یوسف زهرا عزادار ، عزای مادر شد
آقا ، فدای دل غمبارت ،
دو دیده ی خونبارت ،
ای یوسف زهرا
آقا ، منتقم خون مادر ،
ای ذوالفقار حیدر ،
گل محزون بیا
زهرا ،
(همسرحیدر زهرا ، شفیعه ی محشر زهرا)
یا فاطمه جانم [۲]
فاطمیه اومد ، دل شیعه مضطر شد
دوباره رخت غُصه و غم بر تن حیدر شد
ای وای ، رسیده فصل غمها ،
غم و غریبیِ مولا
در ماتم زهرا
ای وای ، زهرای نیمه جونش ،
یاور قد کمونش ،
میره از این دنیا
زهرا ،
(همسرحیدر زهرا ، شفیعه ی محشر زهرا)
یا فاطمه جانم [۲]
نشسته دلهامون ، به ماتم مادر
زمین و آسمون گشته همناله با حیدر
ای وای ، لگد و در و میخ در
جلوی چشای حیدر
فاطمه نقش زمین
ای وای ، آتیش ظلم و کینه
پهلو و بازو و سینه
شده با هم قرین
زهرا ، (همسرحیدر زهرا ، شفیعه ی محشر زهرا)
یا فاطمه جانم [۲]
کربلایی مرتضی شاهمندی
علی اصغر ذاکری :
رعد و برقی زد و باران ستم غوغا کرد
جهل حاکم شد و آنروز خیانت ها کرد
گلّه ای آمده بودند علی را ببرند
در عوض بازی تقدیر چه با زهرا کرد
پشت در خواست که مانع شود و نگذارد
پای ظلم آمد و محکم زد و در را وا کرد
در، عقب آمد و تا اینکه به پهلوش رسید
میخ بی رحم زد و شاخه ی گل را تا کرد
بعد از آن مرد، نه... نامرد چنان زد که همان
لحظه دستش به روی صورت بانو جا کرد
صبر مظلومه ی تاریخ سرآمد انگار
ناله ای زد که در افلاک عزا برپا کرد
هادی ملک پور :
خون می رود ز چشم ترم پای رفتنت
پشتم خمید پای تماشای رفتنت
باز سفر مبند از این خانه صبر کن
خانه هنوز نیست مهیای رفتنت
نجوای سجده های تو عجل وفاتی است
همواره از خداست تمنای رفتنت
ذکر بریده تو گواه بریدن و
حال قنوت های تو گویای رفتنت
بی خوابی شبانه و بی تابی مدام
باشد نشانه ای ز تقلای رفتنت
یا از خدا بخواه بمانی و یا مرا
زنده مخواه فاطمه فردای رفتنت
ای کاش زخم های تنت اینقدر نبود
تا ماندنت رقم بخورد جای رفتنت
با سرفه ها به پیرهنت رنگ گل نشست
حل شد به خون تازه معمای رفتنت
بسته کتاب عمر علی را وداع تو
هربرگ آن رسیده به امضای رفتنت
مجتبی عسگری :
تو را به جان علی بین ربنای خودت
دعای مرگ نخواهی همه برای خودت
دلم شکسته ز عجل وفات گفتن تو
بگیرجان علی همره شفای خودت
به روی ماه تو ابری سیاه می بینم
مگیر روی خودت را ز مرتضای خودت
مدینه از غم اشک تو بیت الاحزان است
که گریه می کنی امروز در عزای خودت
نده جواب مرا با اشاره ی چشمت
دوباره حرف بزن حرف با صدای خودت
مگر فقیر و یتیم و اسیر پشت درند
که لب نمی زنی امروز بر غذای خودت
شکستگی تو انگار روبه بهبود است
که ایستاده ای امروز روی پای خودت
حسن بیاتانی :
و قصه خواست ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از آن گنبد کبودش را
خدای قصه یکی بود و سخت تنها بود
یکی نبود و خدا در دلش سخن ها بود
یکی نبود که جانی به داستان بدهد
و مثل آینه او را به او نشان بدهد
یکی که مثل خودش تا همیشه نور دهد
یکی که نور خودش را از او عبور دهد
یکی که مَطلع پیدایش ازل بشود
و قصه خواست که این مثنوی غزل بشود
نوشت آینه و خواست برملا باشد
نخواست غیر خودش هیچ کس خدا باشد
نوشت آینه و محو او شد آیینه
نخواست آینه اش از خودش جدا باشد
شکفت آینه با یک نگاه؛ کوثر شد
که انعکاس خداوندی خدا باشد
شکفت آینه و شد دوازده چشمه
و خواست تا که در این چشمه ها فنا باشد
و چشمه ها همه رفتند تا به او برسند
به او که خواست خدا چشمه ی بقا باشد
نگاه کرد، و آیینه را به بند کشید
که اصلاً از همه ی قیدها رها باشد
خدا، خدای جلالت خدای غیرت بود
که خواست، آینه ناموس کبریا باشد
نشست؛ بر رخ آیینه اش نقاب انداخت
و نرم سایه ی خود را بر آفتاب انداخت
در این حجاب، جلال و جمال "او" پیداست
"هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست"
نشاند پیش خودش یاس آفرینش را
و داد دسته ی دستاس آفرینش را
به دست او که دو عالم، غبار معجر او
و داد دست خدا را به دست دیگر او
به قصه گفت ببیند یکی نبودش را
بنا کند پس از این گنبد کبودش را...