eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
302 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - tak - 2 safar 1441 - meysam motiee.mp3
6.65M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃هیچ پرچمی غیر کربلا بالا نیست 🍃حسین معنی آزادیست 🎙 🌙 🌙 🌷 🌷
هدایت شده از یوسف زهرا
روضه حضرت علی (ع) در جنگ صفین لشکر معاویه با نقشه ی عمر و عاص،از روی مکر و حیله قرآنها را بر سرنی کردند و بالا بردند و ندای دین خدا و قرآن سر دادند .نواهای ترحم انگیز سراسر صفین راپر کرد . ساده لوحان لشکر عراق گول این نقشه را خوردند . بیش از بیست هزار نفر از آنان که پیشانی آنها از سجده پینه بسته بود میدان را ترک کردند و حتی امام را تهدید به مرگ کردند . غربت امیرالمومنین (ع)را بنگر امان از جهل جاهلان !خون به دل امیرالمومنین (ع) کردند لذا علی (ع) در لیله المبیت ،خطبه ای خواند و از دست آنان شکایت کرد (عجبا) من میخواهم با یاری شما بیماریها را مداوا کنم ؛اما شما خود درد من هستید من به کسی میمانم که میخواهد خار را به وسیله خار بیرون بیاورد با اینکه میداند خار همان خار است (مانند خار قبلی میشکند و در بدن باقی میماند ). خون آشام های کربلا از نسل همان هایی بودند که در صفین قرآن به سر نیزه بلند کردند . در کربلا هم دوباره همان نقشه شوم را اجرا کردند. در صفین قرآنها را به سر نیزه بستند اما اینجا نیزه ها را به قرآن ناطق زدند و سر امام خود را بلند کردند . پدر این را به صفین امتحان کرد که قرآن را به نیزه میتوان کرد پسر در شام وکوفه پیروش شد سر قرآن ناطق بر سنان کرد آنجا قرآن را به نیزه بستند و ندای دین و قرآن را سر دادند ولی اینجا پای نیزه ها به شادی و هلهله پرداختند. شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید رقص شادی جلو محمل زینب نکنید پای سر های بریده به زمین پانزنید سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید و دگر سنگ به زنها نزنید به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید علی و فاطمه در بین شما استاده اند پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است تازیانه به سر زینب کبری نزنید
هدایت شده از یوسف زهرا
روضه حضرت علی (ع) یه وقت امیرالمؤمنین علیه السلام با سختی لبانش رو حركت داد،فرمود: بچه هام رو بگین بیان،كنار بسترم،باهاشون كار دارم،حسن اومد،حسین اومد،زینبین اومدند،اصبق بن نباته میگه: وقتی اومدم آقام رو دیدم،گفتم ای كاش كور شده بودم،یه دستمال زردی به سر امیرالمؤمنین علیه السلام بسته بودن،معلوم نبود،دستمال زردتره یا صورت علی،"راحت ناله بزنید امشب باباتون رو جواب كردن" وقتی بچه ها سماجت داشته باشید،هر چی گفتن: همتون برید،امیرالمؤمنین علیه السلام ممنوع الملاقاته،دیدن اصبق بن نباته،پشت در خونه نشسته،زانوهاش رو بغل گرفته،نمی ره،امام حسن علیه السلام اومد گفت:اصبق مگه نگفتم بری،گفت:آقا می خوام برم،اما دلم جامونده اینجا،پاهام دیگه منو نمی كشونه از اینجا برم،من بابام و میخوام،تا علی رو نبینم دلم آروم نمیشه،اجازه گرفت برا اصبق، اصبق بیاد به عیادت امیرالمؤمنین علیه السلام،امشب عرضم اینه سماجت كنید،در رو به روتون باز كنن،جمله ی شهدا رو فراموش نكنیم،اینقدر با عشق می گفتند،جوابم گرفتند. آنقدر در میزنم این خونه رو آقام آقام تا ببینم روی صاحب خونه رو آقام آقام همه رو كه بیرون كرد،فرمود:بچه هام كنار بسترم باشند،حسنین و زینبین دور بستر بابا حلقه زدند،یه وقت امیرالمؤمنین علیه السلام چشم های بی رمق خودش رو حركت داد،دور و بر خودش رو نگاه كرد، فرمود:پس عباس كجاست،اومدند بیرون دیدن عباس سر به دیوار گذاشته،های های داره گریه میكنه،سئوال كردند امیرالمؤمنین علیه السلام، سراغ شمارو داره میگیره،مگه نمیآیید كنار بستر،گفت:می خوام بیام،اما ادب میكنم،اینها كه دور بستر حلقه زدن،همه مادرشون فاطمه سلام الله علیها است،اما مادر من ام البنینه،من كجا و بچه های فاطمه سلام الله علیها كجا؟ "امشب هركی آروم باشه خودش ضرر كرده،ناله زنها یه شأن دیگه دارن اون بالا"معالی السبطین مینویسه:تا عباس اومد كنار امیرالمؤمنین علیه السلام،زینب رو كرد به امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه داشت باباجان،یه نگاه خاص و ویژه به زینبت داشتی،هر وقت می خواستیم بریم سر قبر پیغمبر صلوات الله علیه،یكی رو جلو جلو میفرستادی،شمع های بین راه رو خاموش كنند،كسی قد و قامت زینب رو نبینه،شما جلو جلو میرفتی،یه داداشم سمت راست،یكی سمت چپ،مثل نگینی حلقه وجود من رو در بر میگرفتید،یكی از داداشهام رو موظف كنید،شما بفرمایید،من كنیز اینها هستم ،اینها امام من هستند،یكی از اینها مؤظف باشه كنارم باشه،هوای من رو داشته باشه،مسافرتی،كاری، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:هركدوم رو بگی،من خودم بهش میگم،یه نگاهی كرد به چهره مبارك امام حسن و امام حسین علیهم السلام،عرضه داشت اینها امام من هستند،به اینها كه چیزی نمی تونم بگم،نگاه زینب گره خورد به نگاه عباس علیه السلام،عرضه داشت:اگه اجازه بدید عباس كنارم باشه،امیرالمؤمنین علیه السلام با همون صدای كم جوهر، صدا زد عباسم بیا جلو،عباس كه جلو اومد دست،زینب رو گذاشت تو دست عباس،صدا زد عباس جان، هذه ودیعتی منی علیه،این امانت من پیش توست،هوای این امانت رو داشته باش،میدونی كی زینب یاد این حرف اوفتاد،وقتی زن و بچه رو اومد سوار بر ناقه كنه،یه نگاهی كرد سمت علقمه،گفت: عباس جان این امانت رو داری به كی میسپری می ری؟ببین یه مشت حرامزاده دور محمل زینب...
هدایت شده از یوسف زهرا
روضه شب ۱۹ماه رمضان ای تیغ، زمان، زمانه نیرنگ است ای تیغ بیا که دیده ام خونرنگ است یکبار نشد که سیر رویش بینم بشتاب، دلم برای محسن تنگ است عمری است که دیده را ترش ساخته ام خود را خجل از برادرش ساخته ام با تخته گهواره او نیمه شب تابوت برای مادرش ساخته ام ای تیغ نجات بخش حیدر بودی از تیغ زبان خصم بهتر بودی هر چند شکافتی سرم را اما صد مرتبه مهربانتر از میخ در بودی ای تیغ اگر چه زهر آبم کرده تا سینه شراره اش کبابم کرده ای کاش علاج جگرم می کردی پیش از تو غمی خانه خرابم کرده عمری است که هر لحظه عذابم دادند ای وای که رنج بی حسابم دادند کشتند کسی را که سلامم می کرد (زهرا رو کشتند... کی ها؟) آنان که به دشنام جوابم دادند بی خود نبود بعد از ضربت خوردن فرمود «فزت و رب الکعبه» بس که دل آقا رو خون کردند... تو این شبهای آخر هر شب مهمان یکی از فرزندانش بود، شب نوزدهم روایته مهمان دخترش ام کلثوم بود. برای افطار سفره رو پهن کرد، نان و نمک و شیر، حضرت فرمود دخترم کجا دیدی بابای تو سر یک سفره دو نوع غذا بخوره، اومد نمک رو برداره، فرمود شیر رو بردار، چند لقمه ای نان و نمک خورد و مشغول نماز و عبادت شد. اما امشب انگار حال مولا فرق می کنه، مدام به آسمان خیره میشه، اضطراب در چهره مولا نمایانه... ام کلثوم صدا زد بابا چرا حالت امشب پریشانه... فرمود دخترم؛ من تمام عمر را در صحنه های کارزار و معرکه های سخت گذرانده ام. با پهلوانان و مبارزان بزرگ عرب مبارزه کردم، یک تنه به صف دشمن حمله می بردم. دشمن رو به خاک و خون کشانده ام، اما امشب دیدار حق نزدیکه، بخدا قسم امشب همون شبی که به من وعده داده شده، بالاخره آن شب هولناک به پایان رسید، نزدیک سحر مولا روانه مسجد شد. ام کلثوم از گفتار حضرت پریشان شد و صدا زد پس خوبه تنها نروی ... آقا فرمود اگه بلای زمینی باشه به تنهایی بر دفع آن قادرم، اما اگر قضای آسمانی و خواسته خدا باشه تسلیم آن هستم... رفت به مسجد بالای ماذنه اذان صبح را گفت، آخرین اذانش... الله اکبر ... قربون اذون گفتنت یا علی ... ابن ملجم ملعون با شمشیر زهر آلود در مسجد خوابیده بود. آقا امیرالمومنین از ماذنه پایین آمد و رفت مشغول نماز نافله شد... همچین که سر از سجده اول برداشت اون نانجیب ضربتی با شمشیر بر فرق آقا زد، ضربه به همون جایی خورد که در جنگ احزاب عمروبن عبدود ضربتی به سر آقا زده بود، اما این بار ضربه کاری تر بود، شمشیر زهرآلود بود، فرق امیر المومنین تا پیشانی شکافت و خون محاسن آقا رو خضاب کرد... آه یه وقت صدای امیرالمومنین بلند شد: بسم الله و بالله علی ملة رسول الله ... فُزتُ و ربَّ الکعبه ... بخدای کعبه قسم که رستگار شدم ... آه دیگه راحت شدم... آخ علی علی علی... صدای ناله جبرئیل در آسمانها پیچید «تَهَمَّدَت والله ارکان الهدی، وَانطَمَسَت اعلامَ التُّقی، وَانضَمَّت عروة الوثقی... الا یا اهل العالم قد قتل المرتضی.» بخدا علی کشته شد... همهمه ای در شهر کوفه به پا شد، مردم سراسیمه به مسجد اومدند، امیرالمومنین فرمود حسنم این ضربت خوردن من نباید مانع نماز بشه، پاشو نماز رو اقامه کن. محراب غرق خون، امیرالمومنین نشسته بروی یک بوریا نماز خواند، حسن در کنار پدر ایستاد... الله اکبر تکبیرةالاحرام ... نماز شروع شد، اما همه چشمها پر از اشک... نماز که تموم شد امیرالمومنین را داخل بوریا گذاشتند به سمت خانه بردند، نزدیک درب خانه که رسیدند فرمود حسنم حسینم صبر کنید، زیر بغلهام رو بگیرید بلند بشم، آخه اگه زینب منو اینجوری ببینه دق میکنه... آه بمیرم برای دل همیشه داغدار زینب(س)... آخه این مصیبت آخر نیست هنوز مصیبت برادرش حسن مونده... هنوز داغ کربلا و مصیبت شام مونده... عرض کنیم یا امیرالمومنین شما نخواستی دخترت زینب شما رو با اون حال و فرق شکسته ببینه، اما کربلا نبودی... آه امان از آن لحظه ای که زینب کبری به گودی قتلگاه رفت، بدن حسین ارباً اربا ... سر در بدن نیست ... با تعجب صدا زد هل انت اخی؟ آیا تو حسین منی... یه وقت خم شد لبها رو بروی رگهای بریده گلوی حسین... به فرق شکافته مولا امیرالمومنین ناله بزن الهی العفو... شب قدره... (حالا هر جا نشستی انشاء الله تو دنیا و آخرت دستت رو مولا علی بگیره صدا بزن یا علی...) «تَهَمَّدَت والله ارکان الهدی، وَانطَمَسَت اعلامَ التُّقی، وَانضَمَّت عروة الوثقی... قُتلَ ابنُ عمِّ المصطفی، قُتلَ علیٍ المرتضی، قَتَلَهُ اَشقَی الاشقیاء» ارکان هدایت ویران شد، نشانه های تقوی تاریک شد، عروة الوثقی از هم گسیخته شد ...
هدایت شده از یوسف زهرا
هر کس سر و کارش با علی است باید برود ، هر جا علی است هر کس که بگوید ” لافتی “ دنباله‌‌ ی آن ، ” الّا ” علی است تعظیم علی در ” هل اتی ” است راز نبأ و طه ، علی است منظور خدا آن جا که گفت ” قد افلح من زکّا ” علی است در علم و ورع ، تقوا و زهد در هر عملی ، یکتا علی است آذوقه‌ کش بیچارگان پنهان ز کسان ، شب‌ ها علی است آن کس که نمی‌ افتاده است در خدمت خلق از پا ، علی است هان ! ای بشر حق‌ ناشناس ! بالله قسم ! حق با علی است فرمود نبی : مولای شما امروز منم ، فردا علی است آن کس که ولی بعد از من است باشد علی و ” هذا علی ” است آن کس که بنا بر امر حق شد همسر او زهرا ، علی است آن کاو احدی کفوش نبود جز انسیه‌ ی حورا ، علی است القصّه ؛ خدا را خانه‌ زاد تنها علی و تنها علی است از جانب حق ، مهمان‌ نواز در سدره ، شب اِسری علی است مأوای خدا در قلب من است تا ورد زبانم ، یا علی است من خاک رهم ، او ره‌ نما من بنده‌ ام و مولا علی است من ذرّه‌ ام و او آفتاب من قطره‌ ام و دریا علی است ” سرباز ” رود ، هر جا دل است چون دل سر و کارش با علی است ➖➖➖💠💠💠➖➖➖
-فراقی.mp3
14.49M
🎤 . 🏷من ایرانمو تو عراقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من ایرانم تو عراقی چه فراقی چه فراقی بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی جوینم فدا سر ساقی چه فراقی چه فراقی دوری دوستی سرم نمیشه و هیچ کجا واسم حرم نمیشه و از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم کربلا واسم ضروری حسین اربعین اوضاع چجوری حسین گار من امسال صبوری حسین دارم میمیرم ——————- من ایرانم تو عراقی چه فراقی چه فراقی جوینیم فدات سر ساقی چه فراقی چه فراقی —————— آرزومه راهی مشایه شم کربلایی بشم باهات همسایه شم پرچم سرخت بشه آسایشم آروم جونم این روزا عطر عقاقی میخوام تلخی چای عراقی میخوام گریه تو صحن ساقی میخوام آروم جونم —————— اومدم هرسال پیاده حسین من ستون به ستون تو جاده حسین نوکری مثل من زیاده حسین خودم میدونم گفتی که‌امسال نیام حرم حسین اربعین امسال کجا برم حسین من چجور امسال حرم نرم حسین بگو بدونم اومدم هرسال پیاده حسین من ستون به ستون تو جادهه حسین نوکر مثل من زیاده حسین خودم میدونم من فقط آقا تو رو دارم من به عشق حرم گرفتارم و من به لطف شما بدهکارم آره ببخش خیلی خیلی آقا حرم لازمم یعنی میشه بگم منم عازمم توی صحن قمر بنی هاشمم ایشالله آقا —————— اشک چکیده روی ورق های لحوف ریخت تا خوندم من از تمامی حروف زخمی تنتو با تیغ سیوف میگم نیزه امونت رو برید زینب بی تو یه روز خوش ندید صل الله علیک یا شهید ✍ محمد صادق باقی زاده ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
هدایت شده از یوسف زهرا
. 🌹 بهترین هدیه به اموات در رمضان 🌹 💚 پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم ‌می‌فرمایند: 🌼ميت در قبر مانند كسی است كه در دريا غرق شده باشد، هرچه را ديد چنگ به آن ميزند، كه شايد نجات يابد. 🍀و منتظر دعای كسی است كه به او دعا كند. از فرزند و پدر و برادر خويش. و از دعای زندگان نورهايی مانند كوهها داخل قبور اموات ميشود. و اين مثل هديه است كه زندگان از برای يكديگر ميفرستند. 🌸پس چون كسی از برای ميتی استغفاری يا دعايی كرد، فرشته‌ای آن را بر طبقی ميگذارد و از برای ميت ميبرد و ميگويد: 😍اين هديه‌ای است كه فلان برادرت يا فلان خويشت برای تو فرستاده است و آن ميت به اين سبب شاد و خوشحال ميشود. 📚احياءالعلوم ج٢ ص ١٦٤ ‹🌿
هدایت شده از یوسف زهرا
یارب نقدر خلوتیوین لذتی واردیر آسوده دی هر کیم سنیله اُلفتی واردیر درگاهوین آسایشی وار نعمتی واردیر هر کیم سنه وابسته دی حیثیتی واردیر کیم اولدی پناهنده سنه قدرتی واردیر کویونده اولان بنده لرین عزتی واردیر ای خلق ائلیین قدرتیله خرد و کباری وسعت وئرن ای دشت وبیابان و بحاری زینت وئرن ای گلشن و گلزاره هزاری روزی یئترین بنده لره لیل و نهاری سندنصورا کیم روزی وئره منتی واردی کویونده اولان بنده لرین عزتی واردیر مین درد و غم و حسرته اکندیم الله عصیان ائله دیم فکری پراکنده یم الله اوز وورما بیلیرسن نئجه شرمنده یم الله هر کیم ده اولام درگهویه بنده یم الله مهمان اولا هر کیمسه سنه حرمتی واردیر کویونده اولان بنده لرین عزتی واردیر یارب منی عفو ائیله بو گون حیدره خاطر وئر قدر و شرف فاطمه اطهره خاطر مایوس ائلمه حضرت پیغمبره خاطر آچما الیمی قطع اولونان اللره خاطر گر فاش اولا فعلیم منه چوخ خجلتی واردیر کویونده اولان بنده لرین عزتی واردیر باری کرم ائیله دل سوزانه صفا وئر وا رچوخلی نیازیم نظر ائت حال دعا وئر دردیم سنه وابسته دی دردیله دوا وئر روحیم مرضی شدت ائدیر شرح و شفا وئر باخ بنده وه باخ گور نقدر حاجتی واردیر کویونده اولان بنده لرین عزتی واردیر یارب منه سرمنزل عشقونده مکان وئر اوز نوریویله مقصد والانی نشان وئر سوندورمه یانان قلبیمه اسباب فغان وئر قهر و غضبیندن من مسکینه امان وئر یوخسا بیلیرم واقعه نین شدتی واردیر کویونده اولان بنده لرین عزتی واردیر ﷽🍁 ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
4_473160900434461305.mp3
2.47M
⬅️ دعای مخصوص شب‌های ماه مبارک رمضان هر كه اين دعا را در هر شب ماه رمضان بخواند گناهان چهل سال او آمرزیده شود 【اَللّٰهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ اَلَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ عَلىٰ عِبادِکَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِکَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَاغْفِرْلى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُکَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ】 ↲اقبال الاعمال جلد اول، صفحه ۱۷۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه علاج ما، اصلاح نفس است... أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِی بَيْنَ جَنْبَيْكَ ▫️آیت الله بهجت ره ‌‌
🌹 یازده شد عدد مـــاه و دلـــم بی تاب است 🌹 که از این روز به بعد قافله بی‌ارباب است امام حسین علیه السلام ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یوسف زهرا
YEKNET.IR - roze - ramazan 1403 - banifatemeh.mp3
3.06M
🌙 🍃به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم 🍃شمایل تو به دیدم نه عقل ماند و نه هوشم 🎙 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز
. علما موقع تدریس، علی می‌گویند زحل و زهره و بِرجیس، علی می‌گویند صالح و یوشع و جرجیس، علی می‌گویند تا نخ و سوزنِ ادریس، علی می‌گویند دائم از هر طرفِ عرش خبر می‌شنوم «ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر» می‌شنوم «عینِ»تو هست به معنای عُلوّ درجات «لامِ»تو هست همان لام سلام و صلوات «یاءِ» تو یاءِ حسین است که بین دو صلات می‌کشاند دلِ غمگینِ مرا سمت فرات سند غربت تو، خون حسین است، علی! راز حقانیتت در ثقلین است، علی! زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده متواری شده از وحشت و در دَم مرده هر که از تیغ دو دم، جان به سلامت برده هر که از شیوه‌ی جنگاوری‌ات شد آگاه گفت: «لاحول ولا قوة الا بالله» در کویری که به دریای کرم نزدیک است عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است کفر و ایمانِ من امروز به‌هم نزدیک است در مقامت دهنم بسته بماند بهتر عشق، آهسته و پیوسته بماند بهتر نخل‌ها، اشک تو را زیر نظر داشته‌اند رودها، از جریان تو خبر داشته‌اند بادها، پرده ز اسرار تو برداشته‌اند خاک‌ها، چشم به دستان پدر داشته‌اند ابرها با کرمت مایه‌ی رحمت شده‌اند فقرا در حرمت صاحب مُکنت شده‌اند شمّه‌ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن فاتح یه تنه‌ی قلعه‌ی خیبر بودن با پیمبر همه‌ی عمر برادر بودن نَفَست عطر نَفَس‌های محمد دارد بُردن نام تو شیرینیِ بی حد دارد گذر ماه به تاریکی چاه افتاده باز از اشکِ غمت، چشمه به راه افتاده منکر تو که به این روز سیاه افتاده در نماز شب خود هم به گناه افتاده زندگی بی علی اصلاً چه صفایی دارد؟ «مُطرب عشق، عجب ساز و نوایی دارد» نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم متفرق شده بودیم که یکدست شدیم عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم تا زپیمانه‌ی «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم عطر «اَتْمَمْتُ عَلَیکُم» همه‌جا را پُر کرد نان بَدگوی بد اندیشِ تو را آجر کرد اولین مرحله‌ی عشق، پریشان شدن است اجر همراهی تو، بوذر و سلمان شدن است صاحب دائمیِ مُلک سلیمان شدن است زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است در شب قدر، به آوای جلی می‌گوید بعلیٍ بعلیٍ بعلی می‌گوید خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان با دل سوخته آرام و حزین شعر بخوان به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان بر همین پله‌ی اول بنشین شعر بخوان چه قشنگ‌ست شبی غرق تماشا بودن! «شهریارِ» غزل حضرت مولا بودن ✍ .
روضه شب جمعه امام حسین (ع)🥀 گریز روضه حضرت عباس(ع)🥀 بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ *- اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ شب های جمعه فاطمه،با سوز و آه و واهمه آید به دشت کربلا گردد به دور قتلگاه گویید حسین من چه شد،نور دوعین من چه شد *شب زیارتی ابی عبدالله شبی که مادرش فاطمه زهرا مهمان امام حسین است ای کسانی که در گوشه ای از مجلس نشستی حاجت داری مریض داری گرفتاری امشب امام حسین قسم بده به پهلوی شکسته مادرش انشاء الله حاجت روا می شی شفای همه مریض ها انشاالله امشب آسمان هم با ما در این ساعت بر ابی عبدالله گریه کنه . فرمود فاطمه جان ، همه چشم ها قیامت گریانه غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه وقتی جبریل خبر شهادت ابی عبدالله رو به پیغمبر داد، همون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد😭 دستور امد این خبر و باید به مادرش فاطمه هم بدی،کدوم فاطمه؟همون فاطمه ای که "وَوَضَعَتْهُ أُمُّهُ😭 كُرْهًا" حسین و به سختی به دنیا آورده، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو به دنیا اومده این فرزندت و کربلا غریبانه میکشند "بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً" ان شالله بی بی دوعالم شفاعت همتون رو کنه میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردند نذاشتند جلسه روضه حسینم بی رونق باشه بگو فاطمه جان شاهد باش . تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکشن شما زنده ای یا نه فرمود: نه دخترم، من مادرش هستم یا نه؟ نه دخترم، باباش علی هست یا نه؟ نه دخترم، گریه زهرا بیشتر شد عرضه داشت "یَا أَبَهْ فَمَاْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟"اگه ما نیستیم پس کی بر حسین من گریه میکنه؟فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسلی بعد نسلی بر حسین تو زار میزنند گریه میکنند، تا این بشارت و داد گل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود:زهرا جان باید یه قولی به من  بدی بابا، چیه بابا؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی .... منم قیامت از مرد هاشون شفاعت کنم ...." یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و  فاطمه ای" آماده ای یا نه؟بریم کنار گودال... "فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد.... خون تمام پیشانی رو فرا گرفت ... شهدا هم با ما گریه کنند ... ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام  بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین .... یادشهدا وامام شهدا اموات جمع حاضراز این مجلس و محفل فیض ببرند شب جمعه بهره امواتمان باشه عزداران این جا امام حسین با صورت به زمین افتاد درعلقمه هم وقتی دستهای عباس را قطع کردند وباعمود اهنین به سرش زدند اخ بمیرم برات قمر بنی هاشم همچنان با صورت به زمین افتاد صدا زد : برادر برادرت را در یاب اه امان از اون لحظه ای که امام حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش بریده تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم دلم خون دلم خون ایهاولناس گرفته علقمه بوی گل یاس 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 التماس دعا بهزادی🌾🌾🌾🌾
هدایت شده از یوسف زهرا
YEKNET.IR - monajat - ramazan 1403 - motiee.mp3
5.51M
🌙 ویژه 🍃خیز ای بنده محروم و گنه‌کار بیا 🍃یک شب ای خفته‌ی غفلت زده بیدار بیا 🎙حاج 👌بسیار دلنشین
مرثیه_امیرالمؤمنین_امام_علی_علیه_السلام کس نمی داند چها بر قلب مولا میگذشت لحظه های آخرش با یاد زهرا میگذشت دخترش را کرد آرام و سپس در را گشود گفت کاش آن روز زهرایم به پشت در نبود در که شالش را گرفت از دل قرارش را گرفت یادش آمد میخ در دار و ندارش را گرفت شال خود محکم ولی در را علی آهسته بست یادش آمد ضربِ در پهلوی زهرا را شکست تا قدم در کوچه ها زد لرزه بر پایش فتاد یاد آن روزی که بین کوچه زهرایش فتاد یادش آمد باز تنها یاورش را میزدند دستهایش بسته بود و همسرش را می زدند تا در مسجد فقط میکرد مولا زمزمه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه گریه میکرد و دعا می کرد یارب یا مجیر که علی را دیگر از این مردم دنیا بگیر سجده آخر دعای مرتضی شد مستجاب تیغ اشقی الاشقیا بشکست فرق بوتراب خورد با صورت زمین شیر خدا از حال رفت در همان لحظه دلش یک لحظه تا گودال رفت دید در گودال آن خدّالتریب افتاده است بین یک لشکر حسین او غریب افتاده است یک طرف در بین مقتل دست و پا میزد حسین یک طرف بر روی تل زینب صدا میزد حسین دور تا دورِ حسینش چشم تا می کرد کار نیزه بود و نیزه بود نیزه بود و نیزه دار گفت ای نامرد کمتر بین خون تابش بده یا مَبُر سر از تنش یا لااقل آبش بده 🔸شاعر عبدالحسین_میرزایی
💠🔹پیامبر اکرم ﷺ فرموده است: ↫◄ به وسیله تشنگی و گرسنگی با نفس خود بجنگید حقیقتأ پاداش این کار مثل پاداش مبارزه در راه خداوند است و عملی از گرسنگی و تشنگی در راه خدا بهتر نیست ↩️ همچنین فرمودند: بهترین فرد در میان شما در روز قیامت کسی است که گرسنگی بیشتری کشیده و شناخت بیشتری نسبت به خداوند داشته باشد روزی آن حضرت به اسامه فرمودند: اگر می‌توانی فرشته مرگ را در حال گرسنگی و تشنگی ملاقات کن تا به بالاترین مقامات برسی و با پیامبران همراه شوی و فرشتگان از دیدن روح تو خوشحال شوند و خداوند بر تو درود فرستد ↩️ و نیز فرمودند: گرسنگی بکشید و به بدن‌های خود سختی بدهید شاید دل‌هایتان قدرت درک خداوند را پیدا کند ↫◄ خداوند تعالی فرموده است: 《قالَ اللهُ تَعالى: أَلصَّوْمُ لى وَ أَنَا أَجْزى بِهِ》 ◽️روزه برای من است و من شخصاً پاداش آن را می‌دهم ✍ منبع: 📗المراقبات، صفحه۱۹۴ 📗وسائل الشيعه، جلد۴، صفحه۲۹۴
🔴 اعمال و ادعیه مخصوص 🔻۱. صد مرتبه: اَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبّي وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ1 🔻 ۲. صد مرتبه: اَللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ2 🔻 ۳. نمازمخصوص شب نوزدهم: هر كه در شب نوزدهم ماه رمضان پنجاه ركعت نماز- در هرركعتي يك بارحمد و پنجاه بار إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ‏-(گويا مراد آن باشدكه درهرركعت يك مرتبه بخواند زيرا كه مشكل است در يك شب دو هزار و پانصد مرتبه اِذا زُلْزِلَتْ خواندن ) را بخواند، روز قيامت خداوند را ملاقات كند مانند كسي كه صد حجّ و صد عمره را انجام داده باشد و ديگر اعمال او را قبول گرداند. 3 🔻۴. خواندن دعاهاي: 1/4. يا ذَاالَّذي كانَ قَبْلَ كُلِّشَي‏ءٍ، ثُمَّ خَلَقَ كُلَّشَي‏ءٍ، ثُمَّ يَبْقي وَيَفْني كُلُّشَي‏ءٍ، يا ذَا الَّذي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَي‏ءٌ، وَيا ذَاالَّذي لَيْسَ فِي السَّماواتِ الْعُلي، وَلا فِي الْأَرَضينَ السُّفْلي، وَلا فَوقَهُنَّ وَلا تَحْتَهُنَّ وَلا بَيْنَهُنَّ اِلهٌ يُعْبَدُ غَيْرُهُ، لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لا يَقْوي عَلي اِحْصآئِهِ اِلاّ اَنْتَ، فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمِّدٍ، صَلوةً لا يَقْوي عَلي اِحْصآئِها اِلّااَنْتَ.» 4 اي كه بوده‏اي پيش از هر چيز و آفريد هر چيز را و سپس تنها او باقي ماندو هر چه هست فاني شود اي كه نيست مانندش چيزي اي كه معبودي جز او درآسمانهاي بالا و نه در زمينهاي پائين و نه فوق آنها و نه زير آنهاو نه در مابين آنها نيست خاص تو است ستايش آن ستايشي كه توانائي ندارد بر شماره‏اش كسي جز تو درود فرست بر محمد و آل محمد درودي كه توانائي نداشته باشد برشماره‏اش كسي جز تو . 🔻۵. دعاي روايت شده از امام کاظم عليه السلام: اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فيما تَقْضي وَتُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ،وَفيما تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الحَكيمِ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ، وَفِي الْقَضآءِ الَّذي لايُرَدُّ وَلا يُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَني مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ،الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فيما تَقْضي وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطيلَ عُمْري، وَتُوَسِّعَ عَلَي في رِزْقي، وَتَفْعَلَ بي كَذا وَكَذا،5 حاجت خود را ذكر كند خدايا قرار ده در آنچه حكم كرده و مقدر فرموده‏اي از سرنوشت حتمي و در آنچه جدا كني از فرمان حكيمانه‏ات در شب قدر و در آن قضا و قدري كه برگشت و تغيير و تبديلي ندارد كه نام مرا در زمره حاجيان خانه محترمت )كعبه( بنويسي آنان كه حجشان مقبول و سعيشان مورد تقدير و گناهانشان آمرزيده و كردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده در آنچه مقدر فرموده‏اي كه عمر مرا طولاني كرده و روزيم را وسيع گرداني و درباره‏ام چنين و چنان كني. 🔻 ۶. دعايي که از پيامبر صلي الله عليه و آله براي اين شب روايت شده است: سُبْحَانَ‏ مَنْ‏ لَا يَمُوتُ‏ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَزُولُ‏ مُلْكُهُ‏ سُبْحَانَ مَنْ لَا تَخْفَي عَلَيْهِ خَافِيَةٌ سُبْحَانَ مَنْ لَا تَسْقُطُ وَرَقَةٌ إِلَّا يَعْلَمُها [بِعِلْمِهِ‏] وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ‏ [يَعْلَمُهُ وَ قَدَّرَهُ‏] إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ بِقُدْرَتِهِ فَسُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ سُبْحَانَهُ مَا أَعْظَمَ شَأْنَهُ وَ أَجَلَّ سُلْطَانَهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [وَ اجْعَلْنَا مِنْ عُتَقَائِكَ وَ سُعَدَاءِ خَلْقِكَ بِمَغْفِرَتِكَ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‏].6 📚 چهل حدیث شهید اول ص۸۷ 📚 اقبال الاعمال ج۱ ص۱۸۱
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده ام شرمسارم، اشک هایم را گواه آورده ام دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست من برایت کوله باری از گناه آورده ام در جزا، پرونده ی ما را بسوزان جای ما از قضا، من نامه ای پر اشتباه آورده ام  خسته ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید از خرابات هوس، حال تباه آورده ام دل بریدم از همه، دل بسته ام بر مهر یار رخصتی فرما، رفیقی نیمه راه آورده ام باز کن آغوش خود بر بنده ی آلوده ای من به ستار العیوبی ات پناه آورده ام کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست مهر مولایم علی را عذر خواه آورده ام پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه ها نیمه جانی از کنار پرتگاه آورده ام تحفه ای دارم که بی شک حاجتم را می دهند اندکی تربت به درگاه اله آورده ام داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات مثل حر رو بر مسیح قتلگاه آورده ام
❣﷽❣ 🖤 💔 💔 💔 🖤 🔹امشب بگو که ای خدا 🔶شرمنده تم شرمنده تم 🔹واکن به روی من درو 🔶هر چی باشم من بنده تم ⬅️نمیدونم سال دیگه زنده باشیم یا نه...امشب ان شاالله جوری با خدا حرف بزنیم،، دست خالی از اینحا نریم...بگم یه بار دیگه... 🔹امشب بگو که ای خدا 🔶شرمنده تم شرمنده تم 🔹واکن به روی من درو 🔶هر چی باشم من بنده تم 🔹🔶با ربنا یا ربنا 2 🔹من چی بگم وقتی خودت 🔶داری میبینی حالمو 🔹امشب بیا پاره بکن 🔶پروندهٔ اعمالمو 🔹گریه دوای دردمه 🔶از من نگیر این مرحمو 🔹خیلی خجالت میکشم 🔶از بس شکستم توبه مو ⬅️چقدر گفتم خوب میشم ..میام درِ خونت آدم میشم اما دوباره توبه مو شکستم.. خدایا بندگی نکردم برات...هر وقتم تصمیم گرفتم آدم بشم و. به تو تقرب پیدا کنم...کم آوردم ...توبه مو شکستم.. (یه بیت دیگه بخونم..) 🔹گفتی بیا من اومدم 🔶دیدی چطور زانو زدم 🔹با صد امید و آرزو 🔶خونتو امشب در زدم 🔹🔶یا ربنا یا ربنا2 🔳آقا جان یابن الحسن... ✨شب قدر است و دلها بیقرار است ✨دو دیده منتظر بر روی یار است ✨بیا و از غم جدّت سخن گو (امام زمان) ✨همان که دیده بر او اشکبار است ✨حسینش یک طرف عباس یک سو ✨حسن بر داغ او آیینه دار است (یابن الحسن آقا جان) ⬅️شب قدر رسید...کاری برا خودم نکردم...امشب التماست میکنم...آقا جانم... آقا جان ..امشب قسمت میدم به جد مظلومت علی...دست رد به سینمون نزن.. اما آی مردم...چند شبه صدای مناجات علی تو مسجد کوفه نمیاد... دیگه درو دیوار مسجد کوفه، صدای(( مولای یا مولای)) آقا رو نمیشنوه... ▪️دیگر صدای ناله مولا نیامد ▪️تنهای شهر خویش در صحرا نیامد واویلا 3 ▪️ای نخلها معشوق صحرا را ندیدید ▪️ای چاه ها آیا صدایش را شنیدید ⬅️دیگه چاه کوفه صدای مولا رو نمیشنوه... آخه می اومد سر در چاه میکرد درد دل میکرد... 🔘الا ای چاه یارم را گرفتند 🔘گلم عشقم بهارم را گرفتند ⬅️آی چاه فاطمه مو از من گرفتند..فاطمه مو جلوی چشمام تازیانه زدند... یه بیت دیگه.. 🌱بیمار درد و غم طبیبت را چه کردی 🌱ای پیر نابینا حبیبت را چه کردی ⬅️وقتی حسنین بدن باباشونو غریبانه دفن کردند...دارن برمیگردند ...نیمه های دل شب دیدن از تو خرابه صدای ناله میاد... اومدن دیدن یه پیرمرد نابینا زانوی غم بغل گرفته.... (غربت مولا رو ببین) ⏺سر پیرمرد رو به دامن گرفتن..صدا زدند پیرمرد چی شده تو دل شب داری گریه میکنی.. صدا زد آقا زاده ها..یه آقایی بود هرشب برا من طعام می آورد غذا می آوررد...اما الان دو سه شبه دیگه سراغ من نیومده... ✳️فرج امام زمان ..شفای مریضا ...حاجت حاجتمندا .. اسیران خاک رو مهمون کن... تا نشونی هاشو داد دیدن صدای ناله حسنین بالا رفت... آی پیرمرد...بخدا بابامون علی بود..بابامونو تو محراب مسجد فرقشو شکافتند.. آی علی علی... 💠صدا زد تو رو خدا منو ببرید کنار قبر آقام،، دیگه طاقت ندارم.. آوردنش کنار قبر امیرالمومنین،، خودشو انداخت رو قبر مولا.. این قدر علی علی کرد.. یا زهرا یا زهرا... همونجا کنار قبر مولا از دنیا رفت.. ✴️این یه نابینا بود کنار قبرامیرالمومنین از دنیا رفت..اما یه نابینای دیگه هم جابر بود.. آی حسینیا ..روز اربعین اومد کنار قبر ابی عبدالله...خودشو انداخت رو قبر ارباب... حسین جان پاشو جابر اومده...همونی که وقتی رو دوش پیغمبر بودی شما به من سلام میکردی.. آی حسین جواب سلام منو بده... (دید جواب سلامی نمیاد ) ولویلا .. خودش جواب خودشو داد..صدا زد جابر ..چطور توقع جواب سلام داری..از کسی که میان سر و بدنش جدایی انداختن... ♻️ای حسین... 🔅درشب قدردلم راتوجلا بخش خدا 🔅قلب آلوده من را تو صفا بخش خدا 🔅کاش امشب بشود عاقبتم ختم بخیر 🔅زین سبب از کَرمت کرببلا بخش خدا 🔰با همه وجود ..شهدا رو مهمون کن..فرج امام زمان عج..شفای همه مریضا.. سه مرتبه صدا بزن یا حسین... ⚜هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)⚜ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
هدایت شده از 
توبه نامه رمضان🎼🎶 یارب بحق مصطفی آن شافع روز جزا بگذرزعصیان وگناه *استغفرالله العظیم* حق علی شاه نجف آن صدرایوان نجف عمرم بعصیان شدتلف *استغفرالله العظیم* یارب به زهرای بتول عذرگناهم کن قبول هم رو سیاهم هم ملول *استغفرالله العظیم* یارب بحق مجتبی آن کشتهِ زهر جفا رحمی نما برحال ما *استغفرالله العظیم* حق شهید کربلا آن کشته ی راه خدا درراه حق شدسرجدا *استغفرالله العظیم* حق تن صد پاره اش باعترت آواره اش رحمی من غمخواره اش *استغفرالله العظیم* حق علی بن الحسین آن آفتاب عالمین دارم زعصیان شور وشین *استغفرالله العظیم* حق امام پنجمین باقر شه دنیا ودین بر حال زار من ببین *استغفرالله العظیم* یارب بشاه انس وجان صادق امام راستان رحمی نما بر عاصیان *استغفرالله العظیم* یارب بموسی شاه دین باب الحوائج از یقین شرمنده ام جرمم ببین *استغفرالله العظیم* یارب بشاه دین رضا مسموم انگور جفا ازهرچه گفتم ناروا *استغفرالله العظیم* حق تقی شاه جواد آن هادی راه رشاد َاِرحَم عَلیَ کُلِّ العِبَاد *استغفرالله العظیم* حق امام دین تقی هم بر علی بن النّقی بخشا گناه این شقی *استغفرالله العظیم* حق شه دین عسکری آن خسرو دین پروری ازهرچه کردم بگذری *استغفرالله العظیم* حق شه صاحب زمان آن پیشوای انس وجان بخشا گناه شیعیان *استغفرالله العظیم* پشتم خم از بار گناه از معصیت رویم سیاه هستم به پیشت عذرخواه *استغفرالله العظیم* در وقت نزغ واحتضار دارم امیدای کردگار پِیشت نباشم شرمسار *استغفرالله العظیم
🔸شبهای احیا در فراق تو گذر شد 🔸عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد عمرم داره تموم میشه... یابن الحسن... اما شما نیومدید آقا... 🔸ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی 🔸آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد یک عمری... ادعای نوکری شما رو کردم آقا... اما آخرم شما رو نبینم و... از این دنیا برم... آقا... من این مصیبت رو کجا ببرم... من این مصیبت رو به کی بگم... 🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم امام زمان... 😭 🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم 🔸اما چرا این ناله هایم بی اثر شد مردم بیایید امشب... از ته دل برا آقامون دعا کنیم... از خدا... فرج آقا رو بخواهیم... خودشون فرمودند: أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‌»«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31 امشب یک طوری آقا رو صدا بزنیم... وقتی خود امام زمان صدامون رو میشنوه... بگه من غریب نیستم... شیعیانم به یاد من هستند... 🔹یابن الحسن کجایی 🔹ای وای ازین جدایی حالا از سوز دل صدا بزن آقا رو... خدا ميدونه یک روز غبطه میخوریم... میگیم ای کاش بهتر صدا میزدیم آقا رو... چشم به هم بزنیم جوونی تموم ميشه... این دو روز دنیا تموم میشه... خوش بحال اونهایی که... به عشق آقا زنده بودند و... با عشق آقا هم از دنیا رفتند... وقتی چشم از این دنیا ببندیم... تازه میفهمیم هر چی بود... در خانه این خانواده بود... حالا دستها رو بلند کن صداش بزن... یا بن الحسن... ( برای ورود به روضه👇) 🔸آقا اجازه شب، شب قدر است و روضه 🔸از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد آقای من...امام زمان... 🔸مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد 🔸در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد دیگه دلت اینجا نباشه... بریم خانه امیرالمومنین... بیاد اون لحظه ای که... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خدا نگهدار گریه های نیمه شب خدا نگهدار ای یتیمای عرب خدانگهدار بچه هایی که بودین منتظره سفره های نون و رطب خداحافظ سفره ی نون و نمک خداحافظ غصه ی تلخ فدک خدا حافظ چاه غم های علی خداحافظ کوچه و صبر و محن خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار بابا حیدر بابایی … پلک های بستت تنمو میلرزونه فرق شکسته ات تنمو میلرزونه صدات میلرزه تا با من حرف میزنی صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)۲ خداحافظیت جوابم میکنه *امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد* دوباره خونه علی غوغا شده زخم سر مولای کوفه وا شده صدای ناله ضعفش نیمه شب مثل شبای آخر زهرا شده *هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهری که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچین شبی صورت علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچه‌های زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست … اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی …” اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا بیار” دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد … یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد عباس حسین و به تو میسپارم …” یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت میخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه …. زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبینه،عباس کربلا حواست به زینب باشه … خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره” یه جا زینب عباس و صدا زدم من از امام رضا معذرت میخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما …. حسین … 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤