نماهنگ اولین کربلا.mp3
3.14M
الهی قربونت برم من اگه قابل باشم
آدم خبر نداره دیگه حتی از فرداشم
یه اربعین میام ولی یه سال توی رویاشم
لحظه دیدار پای ضریح در اومد اشکم
معلوم بود از این اشکا تو آغوشتم کم کم
تو قلبم نمیتونه کسی جاتو بگیره
دل من به جز عشق تو رو نمیپذیره
یه عاشق امام حسینشو یادش نمیره
حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین جان ...
کاشکی میشد به بهترین خاطره هام برگردم
الهی به بهترین روز و شبام برگردم
دلم میخواهد به اولین کرب و بلا برگردم
من اولین عکسم با ضریحو قابش کردم
توی اتاقم هر شب دور حرم میگردم
دل من گرفته کاش یه کم بارون بباره
که بارون فقط اسم تو رو یادم میاره
حسین جان چقدر اسم قشنگت گریه داره
حسین جان حسین جانم حسین جانم حسین جان
🎙 #مهدی_رعنایی
#️⃣ #مناجات_با_امام_حسین
#️⃣ #اربعین
#️⃣ #فراق_کربلا
#️⃣ #استودیویی
#️⃣ #زمینه_احساسی
هدایت شده از اشعار صلوات ودعای پایان مجلس
کانال اشعار صلوات ودعای پایان مجلس👇
https://eitaa.com/joinchat/3691118600C5af098e52a
صاحب الزمان
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
.................ّ............
در دعای عهد می خوانم بیا صاحب زمان
عاشقم هر وقت می خوانم بیا صاحب زمان
صبح جمعه در دعای ندبه یا صاحب زمان
العجل گویان به لب گویم بیا صاحب زمان
سالها بگذشت چشمان همه در راه ماند
جان زهرا مادرت آقا بیا صاحب زمان
غرق در دنیای فانی در گناه و معصیت
رحم بنما بر من و بر ما بیا صاحب زمان
جمکران هر هفته دست ما بسوی آسمان
العجل مهدی بیا یا حضرت صاحب زمان
روز آدینه به نامت می درخشد ،مهر و ماه
ای که خورشیدی به آل فاطمه صاحب زمان
روز و شب با ناله و اشک دو چشمان در جهان
چشم بر راه توأم یا حضرت صاحب زمان
...........................................
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
مداحی آنلاین - نماهنگ عاشق کشون - کریمی.mp3
7.45M
6_144231738384112726.mp3
4.4M
#مناجات_با_امام_زمان_عج
🎤•| #کربلایی_حمیدرضااسلمی|•
تو قلبم از غمت آتشفانیِ
که سوزونده منو ثانیه ثانیه
بدون تو جهانم سرد و تاریکه
خودت حال منو بهتر میدونی که
هزار و خورده ای ساله دلم تنگه
یه جای کارم اما داره میلنگه
میدونی که
من از تو جز خودت چیزی نمیخواهم
آخه کی جز توئه درمون دردام
دعا کردم که برگردی ولی حیف
چه فایده داره آخه این دعاهام
آقای صحرا نشینم
میشه یه بار تو رو تو خوابم ببینم
عجب حال و هوای سرد و غمگینی
رو شونم بار دوریت کرده سنگینی
نداره زندگی معنا اصلا بی تو
غروب جمعه شد هر روز من بی تو
خدا میدونه چند بار از کنار من
گذشتی و تو رو نشناختمت اصلا
نمیدونم
چه جوری باید از این غم گذر کرد
شبای سرد و تاریک رو سحر کرد
قسم میدم به چشمای ابالفضل
اگه میشه اگه میتونی برگرد
آقای صحرا نشینم
میشه یه بار تو رو تو خوابم ببینم
#اربعین
#زوار_کربلا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
روضه ۳
🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین
🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین
اربعین سیدالشهداء و...
بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی...
بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه...
🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا
🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین
آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد...
کسی جوابت رو نداد...
اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت...
🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم
🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین
🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن
🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین
#شاعر: محمد مهدی سیار
بازم جا موندم آقا...
کی میشه منم دعوت کنی حسین...
خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند...
خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن...
اونایی که رفتند میدونند...
بهترین لحظه زندگی...
اون لحظه ای که وارد کربلا میشی...
همش سراغ حرم رو میگیری...
تا نگاهت به حرم با صفاش میفته...
نا خودآگاه اشکت جاری میشه...
دستهات روی سینه میزاری میگی...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ
____
#زمزمه
حالا هر کی دلش کربلائی شده بسم الله ...
کربلا کربلا 8
🔸این دل تنگم عقده ها دارد1
🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1
(یا حسین مظلوم) 8
🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2
🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1
🔸ای حسین ما را کربلایی کن2
🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن1
یا حسین مظلوم 8
(در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید).
____
یکی از زایران ابی عبدالله...
جابر بن عبدالله انصاریِ ...
تا رسید کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت رویِ قبر مبارک...
سه مرتبه از سوز دل صدا زد...
یا حسین...
اما جوابی نیومد...
صداش به ناله بلند شد...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟
خودش جواب داد...
گفت جابر...
جواب سلام میخواهی...
از آقایی که...
بین سر و بدنش جدایی افتاده...
ناله بزن یا حسین...
🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
﷽
#صلوات_چاووشی
#چهارده_معصوم(ع)
زبان گشا تو اى عبدخدا بگو صلوات
به وقت صبح و به وقت مسا بگو صلوات
حبیب خالق یکتا بُوَد رسول اَنام
به روى انور آن مصطفا بگو صلوات
على وصىّ بلافصل احمد مختار
به عشق شیرخدا مرتضا بگو صلوات
شفیعه دوسرا مادر حسین و حسن
به نام فاطمه خیرالنّسا بگو صلوات
زحُسن روى حَسن مهرُخان همه شده مات
به یادگارعلى مجتبا بگو صلوات
چو شمع گریه کن و همچو نى بسوز و بنال
به شاه بى کفن کربلا بگو صلوات
چهارمین شه شیعه امام زین العباد
به اشک دیده آن پارسا بگو صلوات
محمدبن على باقرالعلوم جهان
به علم و مرتبتش بى ریا بگو صلوات
امام جعفر صادق رئیس مذهب ما
به صدق آن ششمین پیشوا بگو صلوات
امام موسى کاظم انیس گوشه مَحبس
به روح اقدس او بارها بگو صلوات
رضاست ضامن آهو امید بى کس و یار
به یاد شاه خراسان رضا بگو صلوات
جواد معدن جود است و سرو باغ سخا
به جود و قامت آن مه لقا بگو صلوات
امام دهّم علىّالنّقى چراغ هُدى
به نور چهره آن رهنما بگو صلوات
امام عسگرى آن دستگیرقوم عنود
به دوّمین حسن دلربا بگو صلوات
گرعاشقى به امام زمان همیشه «بشیر»
به حجّت بن حسن کن دعا بگو صلوات
گر ایسته سوز تاپاسوز هر ایکی جهاندا نجات
دییون محمد و آل محمده صلوات
گر ایسته سوز آلاسوز کربلایه برگ برات
دییون محمد وآل محمده صلوات
با سلام ،لطفا اگر میشه روی این متن سبک بزارید اساتید محترم،ممنون میشم استاد پیر زاده گرامی اگر لطف کنید ممنون میشه🙏🙏🙏
1.69M
مناسب برای
زائران کربلا( چاوشی) گرفتن صلوات از بدرقه یا بازگشت از کربلای معلا🌴
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
ازکجای غربت امام حسن بگم ؟ از توو خونه اش بگم ؟ همسرش قاتلشه ، توو خونه اش امنیت نداره ، از توو کوچه های مدینه بگم ؟ هر موقع توو کوچه می اومد نگاهش به قاتل مادرش می افتاد ، تا مُغیره رو میدید ، بدنش می لرزید ، اِ ی ی ی ...
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#شاعر_استاد_سازگار
توو کوچه ها می اومد ، یاد اون روزی می افتاد که مادرش توو این کوچه ها زمین خورد ... الهی کسی نبینه ، تصورش هم برای آدم سخته ، همین که تصور کنه کسی داره مادرش رو میزنه ، آدم رو زَجر میده ... تا برسه به اینکه کسی ببینه ، جلو چشمش مادرش رو میزنند ...
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشم این طفل
سیلی نخورده بودم ..
توو مسجد می رفت ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، جلو امام حسن ، سَبّ ِ امیرالمومنین میکرد ... کجای غربتش رو بگم ؟ ... حضرت صبر میکرد ، یه نگاه کنید مدینه ببینید قبرش غریبه ، ... بازم بگم از غربتش ؟ بیائید بریم تشیع جنازه اش ، اولین بدنی که از اهلبیتِ پیغمبر (ص) رسماً تشیع شد ، بدن امام حسن بود ، ای کاش بدن امام حسن هم شبانه بر میداشتند ، جلو چشمِ ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ...
سینه ها از شَرَر افروخته شد
تن و تابوت به هم دوخته شد
#شاعر_استاد_سازگار
اگه ناله داری ، امشب باید برای امام حسن ناله بزنی ، باید برا غریب ناله بزنی ، آقا غریبه غریبه غریبه ... کدوم برادری راضی میشه ، طاقت داره ببینه ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ؟ جلو چشم ابی عبدالله ، جلو چشم قمر بنی هاشم ، ... تا دست به قبضه شمشیر بردند ، ابی عبدالله جلو اومد ، فرمود شمشیرها رو غلاف کنید ، خودِ برادرم وصیت کرده ، راضی نیستم قدر سرِ سوزنی ، خون در تشییع جنازه ام ریخته بشه ، ... آی غریب ... بزارید بزنند ، حسنم غریبه غریبه غریبه ... اِبن شهرآشوب نوشته ، وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، ( ناله داری یا نه ؟ ) وقتی تابوت را زمین گذاشتند ، هفتاد چوبه ی تیر به تابوت حضرت ، اِ ی ی ی ...
تیرها را بکِشید
از کفن و ازتابوت
تا ز تابوت همانا
بدن آید بیرون ...
#شاعر_استاد_سازگار
یکی یکی تیرها رو میکشید ، گریه میکرد ابی عبدالله ، برادر غریبم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم حسن جان ، ... غارت زده کسی نیست که مالش رو به غارت ببرند ، ... ( روضه خوند کنار بدن امام حسن ) غارت زده منم که با دست خودم ، بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ...درست گفت ، دیگه محاسنش رو خضاب نکرد ابی عبدالله ، تا کجا ؟ تا کربلا روز عاشورا ، ... یا اباعبدالله ... کجا خضاب کرد ؟ وقتی تیر به سینه ی ابی عبدالله زدند ، ... ای حسین ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ... ( اگه تحویل میگیری ؟ اگه ناله داری این روضه رو بخونم ؟ ) چون خودِ امام حسن فرمود ، حسین جان : « لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ » حسین جان ، تو گریه نکن ، همه باید برای تو گریه کنند ، ( اگه اشک هم نداشتی عیبی نداره ، ولی برای این روضه باید داد بزنی ) ... هر کاری کرد تیر رو از جلو بیرون بیاره نتونست ، ... یافاطمه ... هم شد ، تیر رو از پشت سر بیرون آورد ، خون مثل ناودان جاری شد ، دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها را به آسمان می پاشید ، دوباره دستش رو زیر خونها میگرفت ، خونها رو به صورت و محاسنش می مالید ، ... میفرمود میخواهم وقتی جدّم رو ملاقات میکنم ، با صورتِ خون آلود باشه ، ... در همین حال ... ( آماده ای بگم ؟ ) « صَالِحِ بْنِ وَهَبِ » ملعون جلو اومد ، آنچنان نیزه ای از پشت سر زد به پهلوی حضرت ... حسییین ... جانم ، نفَست رو خرج کن ... حسییین ...
بلند مرتبه شاهی
ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم
عرش بر زمین افتاد ...
#شاعر_مقبل_کاشانی
حالا به قصد فرج بگو : یاحسین ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
5. روضه.mp3
7.75M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها
بی مادرم کرد ...
#حرم_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
زمزمه؛ بابا خوش اومدی.mp3
1.38M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#زمزمه
🔹غریب🔹
خونباره چشمای من
از ماتمت، از داغ غمت
آتیش زده منو، اشک دمادمت
بمیرم برادر
که کشتۀ زهر جفا شدی
غریب مدینه
شهید ظلم و کینهها شدی
چل ساله که مدام، خونه دلت
داغ مادرمون، شد قاتلت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لا یَومَ کَیَومِکَ...
برادرم، ای ماه حرم
آروم قلب من، نور چشم ترم
یه روزی میاد که
غریب میمونی بین دشمنا
فدای غریبیت
شهید تشنهکام کربلا
باید برای تو، خون گریه کرد
با روضههای تو، خون گریه کرد
شاعر: #جمعی_از_شاعران
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
شور؛ دریای کرم.mp3
2.26M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#شور
🔹دریای کرم🔹
رو سر امام حسینیا
سایۀ کریم فاطمهست
اون که غصههاش واسه خودش
اون که خندههاش واسه همهست
یا حسن میگه به اذن فاطمه
هر کسی آقاش شده امام حسین
زائر قبر امام حسن میشه
شبای جمعه خودِ امام حسین
قبرت خاکیه اما تو دلم با گریه برات میسازم حرم
دستم خالیه، امیدم تویی، آقای رئوف، دریای کرم
اینکه رو لبم گل کرده حسین مدیون تو و لطف مادرم
«ای جانم حسن، ای جانم حسن»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلح تو پر از حماسه و
ناتمومه داغ صبر تو
صاحبالزمان با چشم خیس
سر میذاره روی قبر تو
دم رفتنت غریب فاطمه
گریونی برای غربت حسین
به خون قاسم و عبدالله قسم
داره بوی تو رو تربت حسین
شادی دل زهرا و علی، امشب با حسین میگم یا حسن
از روز ازل تا زیر لحد، اشکم با حسین آهم با حسن
ای شیر جمل تیغ سرخ تو غوغا کرده تو عاشورا حسن
«ای جانم حسن، ای جانم حسن»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_عباسپور
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#واحد
به این سبک 👆
🔹غریب وطن🔹
دلش خون و آهش حزینه
لاله لاله رو لبهاش میشینه
ولی بیقراره برادر
حال و روزش رو خواهر ببینه
دلش خونِ دلواپسیها، بیکسیهاست
دلش خونه از غربت کوچههای مدینه
وقتی که با خون، لبهاشو تر کرد
پا تا سرش آتیش گرفت
تا مثل مادر، پشت در افتاد
بال و پرش آتیش گرفت
آه از مدینه
«غریب وطن ای حسن جان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه خم به ابرو نیاورد
غم دل مهربونش رو آزرد
سر سفرهشن مردم شهر
شهری که خنده رو از لباش برد
حالا التیام غماشه، زهر جعده
دیگه از مغیره بسه هر چی زخم زبون خورد
آه از صبوری، وقتی به قلبش
تیر اهانتها نشست
آیینه بود و آخر قدش رو
سنگ ملامتها شکست
آه از مدینه
«غریب وطن ای حسن جان»
شاعر: #حسین_عباسپور
نغمهپرداز: #سیدعلیاکبر_حسینپور
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
متن روضه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم▪️▪️▪️▪️▪️
نبی در بستر و زهرا کنارش
عزیز قلب او شد بی قرارش
بگوید دخترم کمتر نوا کن
برای رفتن بابا دعا کن
شب رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و شب یتیمی جهان اسلام است. امشب همه ی جهان اسلام عزادار و در واقع مصیبت دیده اند . از همه بیشتر ، بر تنها یادگارش زهرای مرضیه سلام الله علیها سخت بود. بر امیرالمؤمنین علیه السلام و بر نوادگان پیغمبر علیهم السلام ، حسن و حسین علیهما السلام و زینب کبری سلام الله علیها و ام کلثوم سلام الله علیها سخت بود. چون یک اُنس عجیبی بین پیغمبر صلی الله علیه و آله و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بود. فاطمه ی زهرا پنج سال داشت که مادرش را از دست داد. فاطمه برای پیغمبر هم دختری کرد و هم مادری. پیامبر اکرم خطاب به فاطمه می فرمود:اُم ابیها؛ تو مادر من هستی. یک روز شخصی در کنار مسجدالحرام شکمبه ای روی پیغمبر انداخت، بدن و لباس آن حضرت قدری کثیف شد،پیامبر منزل آمدند{ پیغمبر خیلی رئوف بود،خیلی صبور بود،خیلی مهربان بود،همه ی آنها را با این جرم هایشان بخشید} فاطمه ی زهرا همین که این وضع را مشاهده کرد بلافاصله پدر را تطهیر کرد،لباسی برای او آورد. پیغمبر لباسش را عوض کرد و فرمود:انت اُمّ ابیها؛ تو مادر پدرت هستی. پیامبر این تعبیر را چند جا به کار برده است. روزی که پیغمبر مدینه بود و فاطمه را نمی دید به او خیلی سخت می گذشت، حتماً باید زهرا را می دید. پدر و دختر خیلی ارتباط شان با هم صمیمی بود؛خانه شان نزدیک هم بود حتی بعد از ازدواج،رفت و آمد می کردند. اما این دو سه روزی که پیغمبر حالش خوب نبود دیگر فاطمه خانه ی خودش نرفت،خانه ی پیامبر ماند. نوشته اند همین که پیامبر حالش بد می شد و رنگش تغییر می کرد؛ زهرا گریه می کرد و می فرمود: وَاکَرْباهُ لِکَرْبِکَ یا اَبَتاهْ؛( آه وفغان ازرنج ومصیبت تو ای پدرجان) ۱ همین که پیغمبر متأثر می شد، اشک فاطمه جاری می گشت. خیلی این پدر و دختر صمیمی بودند. با این ارتباط وسیعی که با هم داشتند. فاطمه امشب و فردا از بالای سر بابا تکان نخورد، نشسته بود و صورت بابا را نگاه می کرد{ یا بقیه الله، ان شاءالله یک شب ِ بیست و هشتم، مدینه ی منوّره عرض ارادت کنیم} فاطمه ی زهرا،امیر المؤمنین،امام حسن و حسین علیهم السلام همگی دور پیغمبر بودند. در نهج البلاغه آمده است:امیرالمؤمنین فرمود: لَقَد قُبِضَ رسولُ اللهِ و اَنَّ رأسَهُ علی صَدری؛۲ پیامبر در حالی جان دادن که سرش روی سینه ی من بود. در حالی جان داد که سرش را به سینه چسبانده بودم، در این حالت از دنیا رفت.پیغمبر در خانه غسل داده شد،کفن شد،ولی تشییع نشد،در همان خانه ی خودش به خاک سپرده شد.اَنس بن مالک می گوید: وقتی پیغمبر را به خاک سپردیم،سنگ لحد را چیدیم و قبر را پوشاندیم، من از حجره بیرون آمدم،دیدم یک خانم کنار دیوار ایستاده و گریه می کند. از صدای گریه اش فهمیدم فاطمه است. شب بود،تاریک بود،جلو آمد،عرض کرد:اَنَس پیغمبر را به خاک سپردید؟ عرض کردم بله خانم. فرمود:چه طور طاقت آوردید جسم پیغمبر را زیر خاک کنید؟! چه طور گُل مرا زیر گِل قرار دادید؟ چطور خاک بر بدنش فشاندید؟۳ اتاق را خلوت کردیم، فاطمه وارد اتاق شد، فرمود: بابا بلند شو، دخترت تنها مانده است.
صُبَّتْ عَلَیَّ مصائِبُ لَو اَنَّها
صُبَّتْ عَلَی الاَیّام صِرْنَ لَیالِیا۴
بابا، روز ِ فاطمه شب شد. بابا،خوشی فاطمه تمام شد.بابا،احترام فاطمه پایان پذیرفت.بابا بلند شو ببین آماده شده اند به خانه ی دخترت حمله کنند.بابا بلند شو ببین دخترت تنها مانده.یا فاطمه الزهراء طاقت نیاوردی بر بدن بابا خاک بریزند.شما را احترام کردند. وارد اتاق شدی کنار قبر پیامبر اشک ریختی.اما نبودی ببینی چگونه جلوی چشم قاسم بن الحسن،جنازه ی بابا را تیر باران کردند! به خدا امام حسن غریب است.امام غریب زیست و غریب مُرد.امروز هم قبرش زائر ندارد.یا فاطمهالزهرا،جلوی چشم صغیرهایش بدن را تیر باران کردند. فاطمه جان،طاقت نیاوردی خاک بر بدن بابا بریزند. شما هم یک دختری و دختر اباعبدالله هم یک دختر است. وارد قتلگاه شد،دید بابا سر در بدن ندارد،بدن قطعه قطعه،خودش را روی بدن بابا انداخت. خانم شما را کنار قبر بابا آزاد گذاشتند که اشک بریزید،گریه کنید،اما دختر اباعبدالله را با تازیانه از بدن بابا جدا کردند!
#روضه_حضرت_رسول
#گریز_به_حضرت_رقیه س
۱-مستدرک ج۲،ص۴۵۱،بحارالانوارج۲۲،ص۴۵۸،منتهی الآمال،ص۱۴۸
۲-نهج البلاغه،خطبه۱۹۷،غررالحکم،ص۱۲۰،ح۲۱۰۳
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
#نوحه_حضرت_رسول
صل علی سیدنا المصطفی🏴
خاتمه سلسله انبیاء😭😭😭
رحمت محض خدا بخشش بی انتها
جان و دل مرتضی
تاب و تب حضرت خیر النساء
نام بلندش به لب مجتبی
هستی خون خدا😭😭😭
ما کجا لطف زبانزد کجا
دل کجا دلبر و دلدار سر آمد کجا
تا نظر دوست بیفتد کجا سر کجا
خاک قدمهای محمد کجا😭😭😭
گرچه دو عالم همه در دایره حیدر است
گرچه علی از همه دنیا سر است
یک تنه یک لشکر است🏴
فاتح بدر و جمل و خیبر است
حضرت حیدر خودش
گفته علی بنده پیغمبر است😭😭
سلام آقا رسول الله پناهم یا رسول الله
تمام هستی زهرا رسول الله
😭😭😭
نگات مشکل گشایی کرد
چشات کار خدایی کرد
دلم رو گنبد خضرا هوایی کرد🏴
حرمت محبوب خداوند چه آسان شکست
تا سر پیغمبر از سنگ حسودان شکست
همدل زهرا و هم گوهر دندان شکست
گرچه بلا پشت بلا می رسید😭😭😭
بار امانت به سر شانه خود می کشید
دیده ی این دهر دگر مثل محمد ندید
او که در این راه دین جان خودش را گذاشت🏴
بار سفر بست و رفت عترت و قرآن خودش را گذاشت
😭😭😭
چند صباحی گذشت
کوچه پر از نعره مردم شد و
صحبت آوردن هیزم شد و🏴
ناله زهرا وسط همهمه ها گم شد و
آینه مصطفی زیر قدمها شکست
😭😭😭
چند صباحی گذشت
بر سر سجاده خون بوتراب🏴
چهره اش از خون سرش شد خضاب
با همه غصه و اندوه و غم بی حساب
از قفس روزگار جان علی پر کشید😭😭😭
چند صباحی گذشت🏴
زهر گریبان حسن را گرفت
قوت دستان حسن را گرفت
آه ولی داغ همان کوچه ها
جان حسن را گرفت😭😭😭
چند صباحی گذشت
رفت غریبانه به میدان حسین
با لب عطشان حسین🏴
بی کفن افتاد به آغوش بیابان حسین
آه جدا شد سرش آه دل خواهرش
اشک روان از نظر دخترش
رفته به یغما همه پیکرش🏴
دست سیاهی ربود از سرش عمامه پیغمبرش😭😭😭
تک و تنها حسین تو
در این صحرا حسین تو🏴
لب تشنه لب دریا حسین تو
دل زینب به شور افتاد
سرش از تن که دور افتاد🏴
سری که عاقبت کنج تنور افتاد
حسین😭😭😭
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
*متن روضه ویژه رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم*
*شب رحلت و شهادتِ پیغمبرِ،شبِ یتیمیِ فاطمه ست …*
_____________________
قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست
پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست
رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید
صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست
*کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه … بالاسرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد*
جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود
در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست
فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و …
زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست
گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند
جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست
خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است
مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست
*فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید … دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه …*
بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید
سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست
بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند
در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست
در میان دود و آتش با لگد بر در زدند
در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست
بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر
پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست
پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند
پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست
**
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
خبرِ پر زدن فاطمه ، حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
*یا رسول الله … دو نفر وارد حجرۀ پیغمبر شدن … از دیدن یکی شون پیامبر فرمود تعجب نکنید،زهرا جان این فقط از تو اجازه میگیره وارد میشه،این برادرم عزرایئلِ اما یکی دیگه هم واردِ حجره شد … ابی عبدالله عادت داشت وقتی میومد پیشِ پیغمبر،میرفت رو سینۀ رسول الله … حضرت رو زمین میخوابید ، حسین رو سینه ش قرار می گرفت … ابی عبدالله هم به عجله و عادت همیشه اومد رو سینۀ رسول خدا … امیرالمومنین دست برد حسین رو برداره،آخه محتضر باید سینه ش سبک باشه … یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد، فرمود علی جان صبر کن ، بزار حسین رو سینۀ من باشه … حسین آرامِ جانِ منه … آی ….
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری : به روی سینه نرو …
گوش نحسش نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بردند
زره اش هیچ … سرِ پیرهنش دعوا شد
خاتمش را ته گودال به دشمن بخشید
بار دیگر به خدا جود و سخا معنا شد
کاش انگشتری اش تنگ نبود … اما بود
عاقبت نیمۀ سبابۀ او پیدا شد؟ .
ای حسین …
کنارِ بسترِ پیغمبر مثلِ باران داره گریه می کنه فاطمه … همچین پیغمبر تصلی بهش میداد ، علی تصلی میداد … فرمود زهرا جان گوشت رو نزدیک بیار،کنارِ گوشش یه جمله ای گفت ، زهرا آرام شد … یه وقت دید آرام آرام چشمایِ پیغمبر بسته شد … دیگه رسولِ خدا نفس نمی کشید … یا الله … امیرالمومنین آماده شد ، رسولِ خدا رو غسل داد ، کفن کرد … بر پیغمبر نماز خواند …. یا الله … نانجیب ها علی رو اینجا هم تنها گذاشتن … پیغمبر داشت جان میداد اونا تو سقیفه نشسته بودن ، برایِ حکومت داشتن نقشه می کشیدن … چند نفر بدنش رو برداشتند یه روایت دیگه هم هست که شب پیغمبر رو دفن کردن،سلمان اباذر،دیگران …
وقتی از دفنِ پیغمبر آمدن،زهرایِ مرضیه استقبال کرد ازشون … فرمود چگونه دلتون اومد رو بابام خاک بریزید … چگونه دلتون اومد پیغمبر رو زیرِ خاک قرار بدید …
میخوام بگم زهرا جان … بابات رو با احترام کفن کردن … تشییع کردن … دفن کردن …. کجا بودی کربلا … بدنِ حسینتُ پاره پاره کردن … سر رو یه طرف بردن … دستُ یه طرف … بدنش رو زیرِ سمِ اسب قرار دادن ..
ای حسین …
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
4_5969773979005618998.mp3
745.8K
❣﷽❣
⚫️#سینه_زنی_پیامبر_ص
⚫️#زمزمه_پیامبر_ص
امشب شب غم پروری دارد مدينه
حال و هوای ديگری دارد مدينه
امشب علی دست دعا بالا بگيرد
اشک يتيمی از رخ زهرا بگيرد
امشب فضای آسمانها اشکبار است
شهر پيمبر را غمی در انتظار است
امشب ملائک سوز خود را ساز کردند
سوز درون خويش را ابراز کردند
با ديده ی گريان و با قلبی شکسته
زهرا کنار بستر بابا نشسته
خاموش شد امشب چراغ معنويت
پيغمبر رحمت جدا گردد ز امّت
ای آسمان خون گريه کن امشب که زهرا
با چشم خود بيند غم داغ پدر را
از خانه وحی خدا امشب صفا رفت
از جمع اهل البيت ختم النبيا رفت
امشب حديث غصّه می خواند مدينه
داغ گردان را می کند پنهان به سينه
امشب پيمبر را وداع آخرين است
وقت فراق اهل بيت طاهرين است
امشب علی و فاطمه ماتم گرفتند
بر گرد پبغمبر نوای غم گرفتند
پيداست مرگ از روی چون آئينه او
سبطين بنشستند روي سينه ي او
درهای فتنه باز شد بعد از پيمبر
ظلم و ستم آغاز شد بعد از پيمبر
امشب حسن را بويد و بوسد پيمبر
با فاطمه راز نهان گويد پيمبر
ای دخترم ای سينة تو مينوی من
تو زودتر از اهل بيت آئی سوی من
اهل سقيفه عقدة دل باز کردند
و آن کينة ديرينه را آغاز کردند
اهل ستم ناحق به جاي حق نشستند
از اهل بيت مصطفي حرمت شکستند
بعد از نبي حق علي را غصب کردند
بيگانه را بر مسند حق نصب کردند
شد بعد فقدان رسول الله رحمت
سيلي زدن بر فاطمه اجر رسالت
پايان عمر رحمه للعالمين شد
آغاز غمهاي اميرالمؤمنين است
( محمّد نعيمي)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا بعضی نمیتوانند نماز اول وقت بخوانند یا جلوی زبانشان را بگیرند یا به نامحرم نگاه نکنند؟!
#آیت_الله_جوادی_آملی
.
#غزل مهدوی (مناجاتی)
#امام_زمان
سلام الله علیک یا صاحب الزمان
چشمم اگر که لایق دیدارتان نشد
یعنی دلم اسیر و گرفتارتان نشد
هرچند در هوای شما پر کشیدهام
اما دلم هوایی دیدارتان نشد
وقتی گنه محبتتان را ، ز من گرفت
جایم به زیر سایهی دیوارتان نشد
بر هر دری زدم بجز از خانه شما
دل مستحق تابش انوارتان نشد
دلگیرم از خودم که نشد نوکری کنم
دلگیرم از خودم که دلم یارتان نشد
تا که شدم مریض شما با خلوص دل
این دل ، اگرچه لایق دربارتان نشد
آقا! نظر به حالت این کمترین کنید
بر این کسی که شامل بسیارتان نشد
آقا! دلم هوایی شبهای کربلاست
رفت از دلم قرار که زوارتان نشد
#نصیر_حسنی ✍
#غزل_مهدوی
#مدح_مناجات
.
Moghadam.30Safar1400.Mashhad.11.mp3
4.94M
#نوحه_امام_رضا_ع
من با کبوتران حرم عشق میکنم
از اینکه خود شکسته پرم عشق میکنم
خلوت گزیده ام ولی آقا در این مکان
از ازدحام دور و برم عشق میکنم
عمریست در هوای تو یا ثامن الحجج
مثل نسیم در به درت عشق میکنم
دنیا اگرچه تلخ تر از زهرمار هست
تا هست سایه ات به سرم عشق میکنم
وقتی که در حریم تواَم میروم زِ هوش
از روزگار بی خبرم عشق میکنم
روز شهادت تو به مشهد رسیده ام
میسوزد از غمت جگرم عشق میکنم
گفته پدر که عاشق سلطان طوس باش
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
Javad Moghadam - Amadeam Oghde Goshaei Konam (MusicTarin).mp3
5.68M
#نوحه_امام_رضا_ع
آمده ام عقده گشایی کنم
از درت ای شاه گدایی کنم
بر حرم دوست پرستو شوم
ریزه خور ضامن آهو شوم
هیچ دری را نزنم غیر دوست
دیده و دل هر دو به دنبال اوست
روضه ی تو بوی جنان میدهد
کوی رضا خط امان میدهد
... یا رضا ، یا رضا ، یا رضا ...
خانه ی تو خانه ی آل عباست
فوج ملک زائر قبر رضاست
بقعه ی تو قبله ی اهل دل است
نام رضا چاره ی هر مشکل است
... یا رضا ، یا رضا ، یا رضا ...
ای پسر سبز قبای علی
در تو بُوَد جود و عطای علی
رو چو به ایوان طلا میکنم
گریه کنان رضا رضا میکنم
قهر مکن با منه درد آشنا
اذن دخولی که گدایم گدا
فیض تو فیضی ست که بی خاتمه ست
خوان تو خوان کرم فاطمه ست
کوچه ی تو کوچه ی پیغمبری ست
گر سگ این کوچه شوم سروری ست
... یا رضا ، یا رضا ، یا رضا ...
ای خلف با ادب بوتراب
جان جوادت تو زِ من رو متاب
ای علوی ، ای رضوی ، ای رضا
ای نمکین وارث شیر خدا
صحن و رواق و حرمت آرزوست
آب و غذا و کرمت آرزوست
... یا رضا ، یا رضا ، یا رضا ...
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
Moghadam.28Safar1400.Mashhad.10.mp3
7.13M
#نوحه_امام_حسن _ع
#واحد
سلام ما به اون غریب در وطن امام حسن
سلام ما به آقایی که قاتلش شده یه زن
سلام ما به اون مزاری که نداره یک حرم
سلام ما به ساحت آقای با جود و کرم
کریم آل مصطفی ، داداش شاه علقمه
امام و رهبر حسین ، حسن غریب فاطمه
ملائکه شبانه روز خادم صحن با صفاش
ان شاءالله روزی میرسه حرم میسازیم ما براش
... حسن غریب فاطمه ، حسن غریب فاطمه ...
میون حجره دست و پا میزنه از زهر جفا
میکنه یاد مادر و چهل تا مرد بی حیا
میگه برام یه تشت بیار زینب من ای خواهرم
ببین که از آتیش زهر داره میسوزه پیکرم
هر نفسی که میکشه از دهنش میریزه خون
قلب آقام سوراخ شده پاره جگر میاد بیرون
میخونه زیر لب فقط مادرم ای وای مادرم
بیا ببین که قاتلم شده زِ کینه همسرم
... حسن غریب فاطمه ، حسن غریب فاطمه ...
دلم گرفته باز براش گریه شده سهم چشام
از اینکه زائر نداره گرفته باز حال و هوام
وقتی پای مقایسه با حرما وسط میاد
دوباره قلبم میگیره یه عالمه گریه میخواد
جرم تو چی بوده آقا که حرمت شده خراب
آخه تو هستی پسر فاطمه و ابوتراب
حسرت دوریتو نذار بمونه توی این دلم
منی که از بی حرمی آتیش گرفته حاصلم
... حسن غریب فاطمه ، حسن غریب فاطمه
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
.
روضه #شهادت_رسول_اکرم (ص)
#رسول_الله
با نوای: #حاج_حسن_خلج
چشم سربسته شد ولی ناگاه
چشم دل دید دلبر آمده است
بانوی بانوان خدیجه که بود
آزروی پیبمبرآمده است
آمده یار باوفای نبی
از بهشت برین به استقبال
بوی مرگ وفراق تا آمد
رفت زهرا کنار او ازحال
مانده مابین ماندن ورفتن
میکشیدش دوجذبه از دوطرف
یک طرف شوق دیدن همسر
یک طرف غربت امیرنجف
آن طرف خنده های وصل به حق
این طرف اشک دیده زهرا
آن طرف ارجعی الی ربک
این طرف ناله های وا ابتا
گرچه لب روی لب فشرده ولی
ناله اش تا به آسمانها رفت
التماسش هرآنچه زهرا کرد
اوبه همراه مرگ تنها رفت
نفس رفته ناگهان برگشت
چشم خوابیده باز شد بیدار
وسراسیمه گفت بازهرا
آه ازدرد فغان از آن دیوار
کفن از بهر پیغمبر بیاور
نهان از دیده دختر بیاور
اشاره کرد بر در گفت احمد
علی جان میخ در را دربیاور