eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
302 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل ایام فاطمیه -(از آتشی که در حرمش شعله‌ور شده‌ست،) از آتشی که در حرمش شعله‌ور شده‌ست، شهر مدینه از غم زهرا خبر شده‌ست آتش زبانه می‌کشد از آستان وحی، یا آهِ آتشین کسی شعله‌ور شده‌ست؟ نگذشته از غروب رسالت، شبی هنوز موج دعای خسته‌دلان بی‌اثر شده‌ست در خانه‌ای که شامِ غریبان گرفته‌اند غرق ستاره، دامن پاک سحر شده‌ست؟ هرچند سوخت گلشن طاها، گمان مدار- - نخل وفا شکسته و بی‌برگ و بر شده‌ست می‌جوشد از دلش عطشِ یاری علی یعنی تمام هستی او بال و پر شده‌ست همچون چراغ صاعقه، آهی زمانه‌سوز از آسمان سینۀ او جلوه‌گر شده‌ست دارد هنوز رایحۀ بوسۀ نبی دستی که در حمایت مولا سپر شده‌ست یک آسمان مصیبت و، یک قامت صبور اینجا شکوهِ صبر و رضا بیشتر شده‌ست شرمنده از سکوت زمین، چشم آسمان آیینه‌دار منظرۀ پشت در شده‌ست یارب! گواه باش، که در خلوت بقیع یک آسمان کبوتر دل، دربه‌در شده‌ست شاعر:
زمینه فاطمیه دوباره_دل تنگم بهونه داره دل من_این روزا چون ابر بهاره چشام از_فرط گریه رمق نداره برای_روضه ی مادرم می باره یه مادری که_فقط هیجده بهار و دیده یه مادری که_توو هیجده سالگی خمیده یه مادری که_داغی مسمار و چشیده وای آتیش میگیرم تو روضه های حورا و آتیش حورا و آتیش صد بار می میرم یه بار که میگن زهرا و آتیش زهرا و آتیش مادر ای مادر ۲ نگیر از_چشای من ناز نگاتو الهی_من بمیرم مادر به جاتو نرو تا_نمیره زندگی زینب بگیر از_خدای مهربون شفاتو تو که نباشی_زندگی بر بابا عذابه توی مدینه_سلام بابا بی جوابه به زخم بابا_خندیدن بعد از این ثوابه وای اگه بری تو خنده نمیاد رو لب بابا رو لب بابا می مونه بابا با خنده های مغیره تنها مغیره تنها مادر ای مادر
. حضرت فاطمه زمین گیر شد علی کنار بسترش پیر شد ای بستری بیمار من ای محرم اسرار من کنار بسترت شده خون دلم گریه ی تو زده شرر بر دلم زینب کنار بسترت نشسته با دیده ی گریان، دل شکسته پهلو شکسته ی علی بیمار خسته ی علی کنار بستر تومن غمینم گریه مکن ای یاور و حبیبم کنار بستر تو نور عینم گریان به همراه توبرحسینم بستری بیمار من قلبم شکست حیدرتو از غمت از پا نشست بیمار من بنگر به حال حیدر یا فاطمه بشکسته بال حیدر بیمار خسته ی من پهلو شکسته ی من برخیز زبستر دگر ای دخت پیمبر ای دخت پیمبر(۲) بادیدن روی توشده خون دل حیدر ای دخت پیمبر(۲) کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
ماه، پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت ظاهراً گردانده زهرا دسته ی دستاس را باطناً دور فلک بی اذن او گردش نداشت نیمِ عمرش با نبی بوده ست، نیمی با وصی از ازل عمر کسی اینقدر گنجایش نداشت بی نشانی خود نشان اعتراض فاطمه ست مدفنش مخفی نمی مانده اگر رنجش نداشت رنج او را روز اگر می دید می شد شام تار لحظه ای بعد از پدر ریحانه آرامش نداشت هر کجا که کوچه ی باریک دیدم گفته ام کاش که شهر مدینه یاغی سرکش نداشت شانه بر گیسوی طفلان پریشان می کشید دست اگر بالا می آمد یا اگر لرزش نداشت رفت یکبار از علی خواهش کند، تابوت خواست در تمام عمر کوتاهش جز این خواهش نداشت ══✼✼══ کانال اشعار‌چهارده معصوم ع و...👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
گر علی دل، قرار او زهراست ور علی گل، بهار او زهراست او که خود فخر خلقت است به حق مایۀ افتخار او زهراست جلوه‌گاه خداست خود، اما جلوۀ کردگار او زهراست ذوالفقارش اگر عدوکُش شد جوهرِ ذوالفقار او زهراست در علی می‌توان خدا را دید زآنکه آیینه‌دار او زهراست او ندارد به دار دنیا مِهر تا که دار و ندارِ او زهراست سیر، از سِیْرِ باغ و گلزارست گل و باغ و بهار او زهراست خود میان بهشت می‌بیند تا به خانه کنار او زهراست ✅
اظهار درد دل به زبان آشنا نشد دل شد زخون لبالب واین غنچه وانشد آن جان ازآن زمان که جداازتنم شده ست یکدم سر من از سر زانو جدا نشد باآنکه دست دشمن دون بازویم شکست دیدی که دامن تو ز دستم رها نشد شرمنده ام،حمایت من بی نتیجه ماند دستم شکست وبند زدست تووانشد بسیاردیده اند که پیران خمیده اند امایکی چومن به جوانی دو تا نشد از ما کسی سراغ ندارد غریب تر در این میانه درد ز پهلو جدا نشد
منِ بیمار، مداوا نکند خشنودم غم طبیبم شده ومرگ شده بهبودم هیچ کس نیست که باری زدلم بردارد عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم لحظه ای نیست که بی اشک بوددیده ی من سروبشکسته ی خم گشته کناررودم! گه زحق مرگ طلب میکنم وگه گویم کاش می ماندم وغمخوارعلی می بودم زیراین چرخ علی دوست‌تر ازفاطمه نیست! سند مستندم، بازوی خون آلودم! من نفس میزدم و اوکف افسوس به هم من چسان گویم و اوچوُن شنود؟بدرودم ای اجل بهرعیادت برِبیماربیا جزتوکس نیست که ازلطف کندخشنودم
دگر خانه ی ما، صفایی ندارد دلم غیر غم، آشنایی ندارد من و یک دل، آن هم ز صد جا شکسته ولی این شکستن، صدایی ندارد هوای دلم، ابری است و گرفته به جز شور تو سر، هوایی ندارد تو رفتیّ و، گفت و شنود علی رفت که نای شکسته، نوایی ندارد پس از داغ جانانه، سیرم ز دنیا بهارانِ بی گُل، بهایی ندارد اگر در مدینه نمانم، چه بهتر که بی تو مدینه صفایی ندارد بهشتی ندارم، به جز خاک قبرت دلم، انس دیگر به جایی ندارد
چه می‌شدگرمراباغربت خودآشنامی‌کرد چه میشدسفره‌اش گر،گل برای غنچه وامیکرد چرامی‌کرددورازچارطفلش بسترخودرا گل ازچه خویش راازغنچه‌های خودجدامیکرد اگرازگریه‌اش همسایگان راشِکوه برلب بود دل شب‌هانمی‌زدپلک وآنان رادعامی‌کرد به چشم خویشتن دیدم که بشکستندبازویش ولی مادرمگردامان حیدررارهامی‌کرد هم ازسینه هم ازبازوش خون میرفت درآنروز ولیکن می‌دویدوبازبابم راصدامی‌کرد نمازعشق نیّت کردمابین درودیوار ولی زان پس رکوع خودمیان کوچه‌هامیکرد مرامی‌بردودست اوبه روی شانه‌ی من بود قددخترکنارمادرش کارعصا می‌کرد
ای بر حدیث غربت من ترجمان، بمان بر ماندنم پس از تو ندارم گمان، بمان دستاس و جانماز تو و مُهر و چادرت گویند یک صدا همه با هم بمان، بمان منشان به خاک، خانه نشین مدینه را خورشید را مگیر از این آسمان، بمان روی زمین نشاند مرا، راه رفتنت با آن‌ که تیر می‌خورم از این کمان، بمان صد چشم گشته‌ام که ببینم قد تو را ای سروِ من، اگر چه نماندی چمان، بمان 🔹
شب غریب و شب بی‌ستاره‌ای دارم به ماه از سر حسرت نظاره‌ای دارم مگر توان، گُل خورشید را به گِل پوشاند؟ چسان به خاک سپارم؟ چه چاره‌ای دارم؟ ز روی دختر من درد و داغ می‌بارد چه هاله گِرد رخ ماهپاره‌ای دارم تنی کبود و دو کودک میان یک حجره ضریح و زائر و دارالزیاره‌ای دارم دو گوشوارۀ عرش برین، حسین و حسن کنار مادر بی‌گوشواره‌ای دارم 🔹
نه تنها روز، کس بر دیدن زهرا نمی‌آید که بردیدارچشمم خواب هم شبهانمی‌آید مریز اینقدرپیش چشم زهرااشک مظلومی ببین ای دست حق دستم دگر بالا نمی‌آید نگوید کس چرا بانو گرفته دست بر زانو به روی پا ستادن دیگر از زهرا نمی‌آید چو می‌بینندحال مادرخود، کودکان گویند که می‌سوزیم وغیر ازسوختن ازمانمی‌آید چراغ عمرکوتاهم،کندسوسو ولی افسوس که هستم چشم بر راه اجل اما نمی‌آید 🔹
شده هلالی مه منیرم کمانِ قدّش، زند به تیرم اگر روَد همسر جوانم کند برایِ، همیشه پیرم برای گریه، بهانه دارم که چار کودک، به خانه دارم پرستوی من، اگر کند کوچ سراغ او از کجا بگیرم کتاب عشقم، ورق ندارد نماز شب را، رمق ندارد برای عمرم، نمانده عمری بدون او من زعمر سیرم به گوش او تا صدایم آید به زحمت آید که در گشاید خدا کند بیش از این نمانم خدا کند پیش از او بمیرم مرا اگر دست بسته دیدی به کنج خانه نشسته دیدی امیر صبرم نه من اسیرم اسیر یارم ولی امیرم 🔹
من شبنمم به ماندنِ مهمان مرا ببین فرصت بسی کم ست، فراوان مرا ببین این خشت وگِل‌ سرای تو بوده بهشت من راهی به سوی وادی هجران مرا ببین طفلان من اگر چه به کنجی نشسته‌اند صد طفل اشک، گوشۀ دامان مرا ببین ای آینه‌یْ تمام قد قامت رسول بر روی خود چو‌ آینه حیران مرا ببین 🔹
چه غم گرهرکسی ازمن بجزغم روبگرداند مبادا از سرم رو کاسه‌ی زانو بگرداند رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم به بستر،اومرا زین سوی،برآن سو بگرداند نگاه همسر تنهای من این راز می‌گوید که دیده؟همسری ازهمسر خود رو بگرداند زبس بیزارم ازدشمن عیادت چون کندازمن کمک از فضّه گیرم تا رخم از او بگرداند دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادم کجا بیمار رو، از کاسه‌ی دارو بگرداند پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری مگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهد اجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند
نشاط خانهء مارفت و عشق، دیگر نیست که چارطفل دراین خانه هست ومادرنیست ازآن بهشت‌ که بی فاطمه ست بیزارم بهشت با گل بی خار من، برابر نیست سرم به چاه کنم درد دل به او گویم کسی که درد دلم می شنید دیگر نیست زبان گرفتن زینب شنیدنی باشد که ورد روز و شب او به غیر مادر نیست به روی من،همه درهای خانه هابسته ست یکی که باز کند در، به روی حیدر نیست ز پا فتاده ام و هر که بیندم گوید که این علی،مگر آن قهرمان خیبر نیست؟ منم به خانهء آتش گرفته بی دلسوز دلی که سوخت به حالم به جز دلِ درنیست زآیه آیهء غم،مصحف دلم پر شد ازآن زمان که به قرآن عشق کوثر نیست
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها - ... از کاشانه می‌روی روی شانه می‌روی چرا از خانه‌یِ من شبانه می‌روی جسمِ تو شسته‌ام از روی پیرهن چرا شکفته می‌شود آلاله به رویِ این کفن خدا کند دمی بگیرد آرام خدایِ من حسن دارد جان می‌دهد از داغت اباالحسن زهرا مظلومه‌یِ من (۴) یاسِ ارغوانی‌ام جوانِ کمانی‌ام وقتِ تشییعِ تنت صاحب زمانی‌ام بیا که روزگار گلِ مرا گرفت بیا بهارِ فاطمه از این غم علی عزا گرفت صدای ناله‌اش درآمد دستِ شکسته را گرفت در روضه دلِ شَهِ کرب و بلا گرفت زهرا مظلومه‌یِ من (۴) دارم بر لبم نوا رخصت یا امام رضا دلتنگم بِدِه آقا براتِ کربلا ولی نعمتِ ما علی موسی الرضا بده به نوکرِ حرم آقاجان براتِ کربلا که در حرم بخوانم از ساقیِ تشنه و باوفا ... رفتی و برادرِ تو بیچاره شده... مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادرِ تو بیچاره شده گلِ وفای من شِنو صدای من زمین و آسمان ببین می‌لرزد به ناله‌های من شدم غریب و قاتلت می‌خندد به گریه‌های من رفتی و برادرِ تو بیچاره شده... .👇
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها - ... از کاشانه می‌روی روی شانه می‌روی چرا از خانه‌یِ من شبانه می‌روی جسمِ تو شسته‌ام از روی پیرهن چرا شکفته می‌شود آلاله به رویِ این کفن خدا کند دمی بگیرد آرام خدایِ من حسن دارد جان می‌دهد از داغت اباالحسن زهرا مظلومه‌یِ من (۴) یاسِ ارغوانی‌ام جوانِ کمانی‌ام وقتِ تشییعِ تنت صاحب زمانی‌ام بیا که روزگار گلِ مرا گرفت بیا بهارِ فاطمه از این غم علی عزا گرفت صدای ناله‌اش درآمد دستِ شکسته را گرفت در روضه دلِ شَهِ کرب و بلا گرفت زهرا مظلومه‌یِ من (۴) دارم بر لبم نوا رخصت یا امام رضا دلتنگم بِدِه آقا براتِ کربلا ولی نعمتِ ما علی موسی الرضا بده به نوکرِ حرم آقاجان براتِ کربلا که در حرم بخوانم از ساقیِ تشنه و باوفا ... رفتی و برادرِ تو بیچاره شده... مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادرِ تو بیچاره شده گلِ وفای من شِنو صدای من زمین و آسمان ببین می‌لرزد به ناله‌های من شدم غریب و قاتلت می‌خندد به گریه‌های من رفتی و برادرِ تو بیچاره شده... .👇
سجّاده ام معطّر از بوی ربّنا بود آنچه شنیده می شد از من فقط خدا بود یک عمر آه و نفرین، از این و آن شنیدم تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود طفلان من به جای مردم گُرُسنه بودند افطار خانه یِ ما در سفره یِ شما بود امروز را نبینید این بی حیا لگد زد دیروز پشت این در جمعیتِ گدا بود من هیچ شِکوه ای از بیگانگان ندارم آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود من درد مرتضی را با جان خود خریدم در راه دوست باید آماده یِ بلا بود دستم شکست اما من درد حس نکردم اسم علی دوا بود ، ذکر علی شفا بود رفتم برای مردم حُجّت تمام کردم او را که می کشیدید او حُجّت خدا بود ای کاش می شکستند این دست دیگرم را اما به جای این دست آن دستِ بسته وا بود با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد آن خانه ای که فرشش بال فرشته ها بود ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد وقتی سَرَم به در خورد، فضه! علی کجا بود؟!! تازه میان کوچه قلبم به درد آمد حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید از بس که مردن من چون شمع، بیصدا بود از بس که قطره قطره بر پای تو چکیدم تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود ای آخرت وفا کن با ما شکسته دل ها با ما شکسته دل ها دنیا که بی وفا بود /علی اکبر لطیفیان/
5cd82e792a4b751f3adfa089_-7835027926110041497.mp3
4.46M
. (سلام الله علیها) روایت شده که آن حضرت بعد از پدرش ...مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا مُعَصَّبَةَ اَلرَّأْسِ نَاحِلَةَ اَلْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ اَلرُّكْنِ بَاكِيَةَ اَلْعَيْنِ مُحْتَرِقَةَ اَلْقَلْب، یُغشی عَلیها ساعَة بَعدَ ساعَة... ...دستمال مصیبت بر سر بسته در حالی که بدن او لاغر شده، دیگر توانی برایش نمانده، چشمش گریان و سوزش دل او زیاد و ساعتی بعد از ساعتی غش می‌کرد... و به دو فرزند خود می‌گفت: کجا رفت پدربزرگ شما که از همۀ مردمان بیشتر به شما مهربان بود و نمی‌گذاشت روی زمین راه روید؟و دیگر هرگز نمی‌بینیم او را که این در را بر روی شما باز کند و شما را برگردن خود سوار کند، چنانچه همیشه این کار را با شما می‌کرد. .»(میرجهانی طباطبایی، 1392، 651) میرجهانی طباطبایی، سیدمحمدحسن، (1392). جُنّة ُالعاصمة، در تاریخ ولادت و حالات حضرت فاطمه(سلام الله علیها)چاپ سوم، تهران:شمس الضحی. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🎤 بروزترین کانال نوحه و روضه دفتری👇ایتا ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @nohevarozechahardahmasomsoghandi
🥀🍂 حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کنار بستر زهرا علیها السلام🍂🥀 (من ایرانم و تو عراقی.....) گلِ یاسِ من،گُلِ طاها/نَرو زهرا، نَرو زهرا نزار حیدرُ، تک و تنها /نَرو زهرا، نَرو زهرا چشماتو وا بُکُن، بده به من جواب ای سکینه یِ، دلِ اَبوتُراب فاطمه بِری، میشم خونه خراب عزیزِ جونم از بابات بَرام، آخه نِشونی تو کاش میشد خانم، یه کَم بمونی تو یارِ خسته ام، هنوز جَوونی تو عزیزِ جونم علی ناله سین، گَل اوجاتما/بیله یاتما بیله یاتما منی فاطمه، گوزدن آتما/بیله یاتما بیله یاتما فاطمه یاتما، بو گون باتان زمان ای شهریده، علینی تک قویان آچ گوزلرون، عم اوغلووام اویان دوزَنمیرم من نچّه آیدی کی، غَم و نَوالیسان درد و غمدن، باشی بَلالیسان گیتمه زهرا، هَله یارالیسان دوزَنمیرم من علی ناله سین، گَل اوجاتما/بیله یاتما بیله یاتما منی فاطمه، گوزدن آتما/بیله یاتما بیله یاتما غُصّه و محنت، آلوب قراریمی سولدوروبلار، گُلِ بَهاریمی ثانی ووردی، ایویمده یاریمی کیمه دیوم من قلبیمی زهرا، بو غملی سوز دوتور اَبرِ محنت، یاغاندا گوز دوتور یاریم مندن، ایویمده اوز دوتور کیمه دیوم من علی ناله سین، گَل اوجاتما/بیله یاتما بیله یاتما منی فاطمه، گوزدن آتما/بیله یاتما بیله یاتما رَحم ایله زهرا، اَماندی (بیکَسم) سندن تـِزدی، عَلاقه می کَسَم زنده قالسام، سَنیله ئُولمه سَم چتیندی هجران هجرانوندان، دولار بالالارون باشدا زلفون، یولار بالالارون گیتسن زهرا، سولار بالالارون چتیندی هجران علی ناله سین، گَل اوجاتما/بیله یاتما بیله یاتما منی فاطمه، گوزدن آتما/بیله یاتما بیله یاتما التماس دعای فرج الاحقر مهدی عبادی              ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
حضرت زینب در عزای مادر ✨✨▪️🌾✨✨▪️🌾 ناحلةَ الجسم سن سن اَریتدی خسته جسمی غم لر مصیبتونده یاندی دیللر زینبون آدیوی هی سسلر باکیةَ العین سن سن اشکون یوزووه دائم آخدی یاندیردی غملر سنی یاخدی بابام سولان یوزووه باخدی منهدةَ الرُکن سن سن سیندی قابیرقالارون مادر سنه تاپیلمیوبدی یاور قالیبدی یالقیز آتام حیدر معصبةَ الرأس سن سن باش آغریسی آنامی یوردی فلک بساط دردی قوردی ثانی ندن سنی ووردی مصیبت حضرت فاطمه زهرا(س) بعد از رحلت پدر نوشته اند:«ما زالت بعد ابیها معصبة الراس،ناحلة الجسم،باکیة العین،منهدة الرکن ».زهرا را بعد از پدر ندیدند که هیچ وقت عصابه ای را که به سر بسته بود از سر باز کند.روز به روز زهرا لاغرتر و ناتوانتر می شد.بعد از پدر همیشه زهرا را با چشمی گریان دیدند.«منهدة الرکن »این جمله معنی عجیبی دارد.«رکن »یعنی پایه،مثل یک ساختمان که پایه هایی دارد و روی آن پایه ها ایستاده است.از نظر جسمانی،پا و ستون فقرات رکن انسان است،یعنی انسان که می ایستد روی این بنای استخوانی می ایستد.گاهی از نظر جسمی،این رکن خراب می شود،مثل کسی که فرض کنید پاهایش را بریده باشند یا ستون فقراتش درهم شکسته باشد.ولی گاهی انسان از نظر روحی آنچنان درهم کوبیده می شود که گویی آن پایه های روحی که روی آن ایستاده است خراب شده است.زهرا را بعد از پدر اینچنین توصیف کرده اند.زهرا و پیغمبر عاشقانه یکدیگر را دوست می دارند.به فرزندانش امام حسن و امام حسین که نگاه می کند،بی اختیار می گرید،می گوید:فرزندان من!کجا رفت آن پدر مهربان شما که شما را به دوش می گرفت،شما را به دامن می گذاشت و دست نوازش به سر شما می کشید؟ منبع: مجموعه آثار جلد 16 شهیدمطهری حال حضرت زهرا(س) بعد از وفات پیامبر(ص) و وصیت های حضرت: روایت شده كه حضرت زهرا(س) بعد از فوت پدر بزرگوارش دائماً سر خود را مى‏بست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان و قلبى سوخته داشت، ساعت به ساعت غش مى‏كرد و به حسنین علیهما السّلام مى‏فرمود: پدر (یعنى جدّ) شما كه شما را گرامى مى‏داشت و مرتّب شما را در آغوش مى‏گرفت كجاست؟ كجاست آن جدّ شما كه از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود، نمى‏گذاشت كه روى زمین راه بروید، افسوس كه هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتى كه دائما این عمل را انجام مى‏داد. سپس حضرت زهرا(س) مریض شد و مدت چهل شب بیمارى او ادامه پیدا كرد. آنگاه امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و على علیه السّلام را خواست و به على(ع) سه وصیّت كرد: 1- با اَمامه دختر خواهرش ازدواج نماید، زیرا كه او فرزندان حضرت زهرا را دوست مى‏داشت. 2- از براى حضرت فاطمه تابوت بسازد، زیرا ملائكه صورت تابوت را به او نشان داده بودند و آن بانو اوصاف آن را براى حضرت امیر شرح داد. 3- احدى از آن افرادى كه در حقّ آن بانو ظلم كرده بودند در تشیع جنازه‏اش حاضر نشوند و بر جنازه‏اش نماز نخوانند. متن عربی: وَ رُوِیَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنَهَّدَةَ الرُّكنِ بَاكِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ تَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ یُكْرِمُكُمَا وَ یَحْمِلُكُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَیْكُمَا فَلَا یَدَعُكُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا یَحْمِلُكُمَا عَلَى عَاتِقِهِ كَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِكُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَ مَكَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً ثُمَّ دَعَتْ أُمَّ أَیْمَنَ وَ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَیْسٍ وَ عَلِیّاً (ع) وَ أَوْصَتْ إِلَى عَلِیٍّ بِثَلَاثٍ 1. أَنْ یَتَزَوَّجَ بِابْنَةِ أُخْتِهَا أُمَامَةَ لِحُبِّهَا أَوْلَادَهَا 2. وَ أَنْ یَتَّخِذَ نَعْشاً لِأَنَّهَا كَانَتْ رَأَتِ الْمَلَائِكَةَ تَصَوَّرُوا صُورَتَهُ وَ وَصَفَتْهُ لَهُ 3. وَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جَنَازَتَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ أَنْ لَا یَتْرُكَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْهَا أَحَدٌ مِنْهُم‏. مناقب ابن شهر آشوب، ج 3 ص 132 به بعد. ناحله_الجسم_سن_سن🍂 دعای فرج الاحقر مهدی عبادی