#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
متن روضه ۲
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه...
بریم مدینه...
کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
-
کانال سخنرانی، روضه ،نوحه14 معصوم ع و...👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•من از اين مردم بي عار..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
من از اين مردم بي عار بدم مي آيد
از مكافات از آزار بدم می آيد
ذبح را آب نداده جلويم سر نبُريد
تا قيامت من از اين كار بدم مي آيد
سنگ ها از در و ديوار به ما می خوردند
تا ابد از در و ديوار بدم می آيد
پای من بسته نبود اسب، زمينم می زد
من از افتادنِ بر خار بدم می آيد
محملِ عمۀ ما را چقدر هُل دادند
به خدا از سرِ بازار بدم می آيد
دستِ من بسته كه شد برده فروشی رفتيم
من از اين دستِ گرفتار بدم می آيد
مردم و زنده شدم بس كه نگاهم غم ديد
عمۀ من چِقَدر مجلسِ نامحرم ديد
*همۀ این ها رو بذار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود آوردند ت محلۀ برده فروشا چرخوندش .. به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت:زینب! مگه نگفتی بابات علی؟ مادرت زهراست؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ...
این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...*
شاعر:علی اکبر لطیفیان
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
کانال سخنرانی، روضه ،نوحه14 معصوم ع و...👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•یادم نمیره اشکای عمه هامُ..
#سینه_زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامُ
خیلی سخت بود ..
که ببینم به اسیری میبرند اهل حرم رو
خیلی سخت بود ..
که ببینم با غل و زنجیر بستند خواهرم رو
خیلی سخت بود ..
که ببینم چشم نامحرم سویِ حرم می افته
خیلی سخت بود ..
که ببینم از رو ناقه داره همسرم می افته
یادم نمیره دستایِ در طنابُ
یادم نمیره اشک چشم ربابُ
یادم نمیره اون مجلسِ شرابُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامُ
خیلی سخت بود ..
که ببینم دست ناموسمُ با سلسله بستن
خیلی سخت بود ..
که ببینم شامیا میگن اینا خارجی هستن
خیلی سخت بود ..
که ببینم خواهرم رقیه رو با گوش پاره
خیلی سخت بود ..
که ببینم صورتش نیلی شده پاش پُرِ خاره
یادم نمیره آتیش و خیمه گاهُ
یادم نمیره طفلان بی پناهُ
یادم نمیره جسم تو قتلگاهُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامو ..
خیلی سخت بود ..
که شنیدم داره قرآن میخونه رو نیزه بابا
خیلی سخت بود ..
که شنیدم دشمنا به ما میدادن سبّ و دشنام
خیلی سخت بود ..
که شنیدم خنده های حرمله پیش ربابو
خیلی سخت بود ..
که شنیدم صحبت از کنیری تو بزم شراب بود
یادم نمیره نمک به زخممونُ
یادم نمیره اون چوب خیزرونُ
یادم نمیره لبای پر خونُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامو ..
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
کانال سخنرانی، روضه ،نوحه14 معصوم ع و...👇
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•شاهد مقتل همه...
#روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورَد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقّلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها میدید
لحظهی پایکوبیِ سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت: ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار، احترامش کن
چقدر طول میدهی نامرد
زیر و رویش نکن تمامش کن
#شاعر: حسن لطفی
*خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...*
دارن زنده زنده ترا دفن میکنند
برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند
*اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید...
آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#سید_مهدی_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@rozeh_daftari1