eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
329 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ پیرهن سیاه ، خدانگهدارت ... شالِ عزا ، خدانگهدارت ... امام رضا ، خدانگهدارت .... دلم گرفته ... دلم گرفته ... اگه که گریه کردم این شبها اجازه داده مادرت زهرا ... حالا شبا کجا برم آقا؟(من تازه عادت کرده بودم ...) غریبیِ تو ما رو عاشق کرد برا تو مادرِ تو هق هق کرد آخه سه ساله تو خرابه ها دق کرد *دیگه داره تموم میشه ... امشب هر چی داری رو کن ... خستگی رو بزار کنار ... نکنه حواست جایِ دیگه پرت بشه ... بی حال شدی یادِ حرم امام رضا کن،خودت رو تو حرم ببین ... بگو یا امام رضا مددی ... یادِ جدت افتادم تو گودال بود ،اما نگاهش با همه ضعفش سمتِ خیمه ها بود ...* هنوز صدایِ نالۀ زینب میونِ روضه ها میاد هر شب یه شیش ماهه تو گهواره تب کرد برات بمیرم ... از علقمه میاد صدا زهرا(ای مادر ...) به خاک و خون کشیده شد سقا که تشنه پر کشید لبِ دریا برات بمیرم ... به زیر دست و پا،علی اکبر یتیمِ مجتبی زده پرپر میونِ قتلگاه اومد مادر ... *یا امام رضا قربون خودت،قربون بچه هات،قربون زائرات ... قربونِ مهمونات،قربونِ گریه کنات ... غریب الغرباست،اومد تو حرم گفت آقا که حرم داره . اما معرفت داشت گفت غریب الغرباییش میدونی برا چیه؟ گفت غریب اونی نیست که حرم نداره،غریب اون کسی نیست که زائر نداره،غریب اون کسیِ که وقتِ جون دادن،خواهر بالا سرش نباشه ... قربونِ غریبیت برم،اومد از مدینه بیرون بیاد گفت بزارید با زن و بچه م برم،گفتن نه نمیشه،حضرت فرمود اجازه بدید جوادم با من باشه،گفتن نه. آقا رو از آقازاده ش جدا کردن همچین که اومد حرکت کنه،به خانواده ش فرمود برا من گریه کنید ... گفتن آقاجان شما فرمودید پشتِ سر مسافر گریه خوبیت نداره ؟... فرمود برا مسافری که امیدِ برگشت داشته باشه .. من این بار برم دیگه برنمیگردم ... الهی برات بمیرم،صدا زد اباصلت اگه اومدم که هیچ،اما اگه دیدی عبا به سر کشیدم با من کاری نداشته باش،فقط درِ حجره رو باز کن ... اباصلت میگه ، دلم شور زد هی منتظر بودم تو کوچه دیدم از دور یکی انگار هی میشینه هی بلند میشه ... همچنین که نزدیکتر شد دیدم یه صدایی به گوشم میخوره هی میگه جیگرم ... اما بچه وقتی براش یه اتفاقُ بدی می افته گاهی میگه جیگرم ... گاهی دست رو دیوار میزاره میگه مادرم ... همچنین که در حجره رو باز کردم ، حضرت وارد حجره شد مثلِ مارگزیده به خودش میپیچید ... به سختی دیدم فرشایِ حجره رو کنار زد (آقاجان قربونت برم چرا این کار رو میکنی؟) فرمود اباصلت من دیگه از دنیا میرم فرمود میخوام مثلِ جدم رو خاکا جون بدم ... اباصلت میگه همچین که آقا بی حال شد یه وقت دیدم یه آقایِ زیبا رو آمده ،سرِ امام رضا رو به دامن گرفته ... آقا شما کی هستید؟ فرمود اباصلت من جواد ابن الرضا هستم. آقاجان درِ حجره بسته بود چطور وارد شدی؟ فرمود همان خدایی که قادر است مرا از مدینه تا طوس بیاورد ، قادرست مرا از درِ بسته وارد کنه ... میگه دیدم سرِ امام رضا رو ، رو پاهاش گذاشته از گوشۀ چشم امام رضا اشک جاریِ ... دیدن جواد الائمه هی دستش رو لایِ موهایِ امام رضا میکشید بابایِ قشنگم ... بابایِ مظلومم ... تو غریب بودی بابا ... زخمِ زبون بهت زیاد زدن ... خیلی دلم تنگ شده بود بغلت کنم ... اینجا جواد الائمه سرِ بابا رو بغل گرفت عرضم تمام ... یه شب هم تو خرابه ... سر بریده رو آوردن ... یه دختری سرِ بابا رو بغل گرفت ... (زبانِ حال) بابا همیشه موهایِ منو تو درست میکردی ... حالا این بار من موهای تو رو درست می کنم ... بابا اول به من بگو کی رگایِ گردنت رو بریده ... کدوم نانجیبب چوب به لب هات زده ... بابا شنیدم تنور خولی بردنت ... حسین ... کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 https://eitaa.com/nohevarozechahardahmasomsoghandi
"أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ" قامت سرو در آن کوچه بهم ریخته بود زهر انگار ز سر تا به قدم ریخته بود هر قدم، زیر لبش ناله ی یا زهرا داشت دردها بود که بر زانوی خَم ریخته بود گفته بود از غمِ خود پیشِ اباصلت کمی وای اگر دیدی عبا روی سرم ریخته بود... *اباصلت! من میرم خونه ی مأمون لعنةالله علیه،اگر دیدی عبا به سر کشیدم با من حرف نزن،اباصلت میگه:آقا اومد بیرون از خانه،دیدم عبا به سر گذاشته، هی میان کوچه مینشینه و بر می خیزه* با سر و صورت و زانو وسط حجره فتاد همهٔ عرش، کفِ حجرهٔ غم ریخته بود مثل یک مار گزیده، بخودش می پیچید یادِ گودال در آنجا ز قلم ریخته بود خوب شد زودتر از مرگ، جوادش آمد دید بر جان پدر، زهرِ ستم ریخته بود *یه مرتبه وارد شد ناله میزد:"اَبَتا...."دوید زانو گرفت سر مقدس رو به زانو قرار داد،صورت به صورت بابا گذاشت، پدر وصیت هاشو کرد،کربلا همه ی اینها برعکس شد، پدر اومد بالای سر پسر* روی زانوی پسر، جان پدر بر لب شد روی لبهای پسر نوحه و دم ریخته بود آه، این واقعه در کرب و بلا بر عکس است اشکِ بابا به پسر، پیش حرم ریخته بود *آی حسین....* پدری پیش پسر با سرِ زانو آمد چه پسر، آه که سر تا به قدم ریخته بود إرباً إربا شده بود آن قد و بالای رشید یک بدن بود ولی چند رقم ریخته بود دست خواهر که سرِ دوش برادر افتاد دید احوال حسینش چه بهم ریخته بود خوب شد آمدی ای خواهر مظلومه ی من غم عالم بخدا روی سرم ریخته بود *نمیدونم چه جوری پا شد از رو زمین، صدا زد: "یا فُتْیانَ بَنِی هاشِمٍ" جوانها آمدند،اباالفضل اومد، همه اومدن،عبا رو بردن زیر بدن، از یه طرف سر آویزان بود،خون تازه از گیسوان علی می ریخت،زیر بغل حسین رو گرفتن زینب و عباس،به دنبال بدن آوردن توی خیمه، چنان ناله می زد:علی جان"عَلَى الدُّنيا بَعدَكَ العَفا" حسین.......*
ویژۀ شهادت آقا ثامن الائمه امام رضا علیه السلام گریز روضه حضرت علی اکبر علیه السلام خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب از سمتِ چشم های تَرت ، ایها الغریب تو ابرِ رحمتی که به هر گوشه سر زدی باران گرفت دور و بَرت ، ایها الغریب جاری ست چشمه به چشمه قدمگاه تو هنوز جنت شده است رهگذرت ، ایها الغریب *تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها ، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن ... ای وای ای وای ... روضه داره همش ها ، وقت نیست ، یه جا پای امامُ دیدن مردم ، میاد اونجا ، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده ... آخ حسین ... هی خانم داد میزد ، نوۀ پیغمبر خداست نزنیدش ، پیرمردا پاشده بودن ، با عصا میزدن ....* تو آفتابِ رأفتی و کوچه کوچه شهر در سایه سارِ بال و پرت ایها الغریب با این همه ، غریب غریبان عالمی *خیلی ها براشون سواله ، این غریبیه؟ این شلوغی ، این حرم ، طرف از اینجا رفته یه کشور دور ، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن ، پست و مقام و ثروت ، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته ، دلم برا مادرم تنگ شده ... حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه ... بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن ، زن هایِ نوغان اومدن پیش شوهراشون ، به هم ریخته ، مردا گفتن چتونه ؟ گفتن ، ما مهریه ای از شما طلب داریم ، آره. همش حلال " چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده ... نه دختر ، نه خواهر ، نه مادر ، گریه کن نداره ... میدونی یاد چی می افتم ، اینجا زن ها آبرو داری کردن ، یه سری زن سراغ دارم ، تو حجره ، صدای آقازادۀ همین امام رضا ، صدا نالش بالا رفت ، زنارو جمع کرد ، گفت هلهله کنید ... کِل بکشید ... صدا گریش بیرون نره ...( زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)* با این همه ، غریب غریبان عالمی داغی نشسته بر جگرت ، ایها الغریب از کوچه های غربت شهر آمدی ولی داری عبا به روی سرت ، ایهاالغریب *گفت اباصلت ، اومدم بیرون حواست باشه ، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو ... اباصلت میگه أَمَّن يُجِيبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه ... گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم ، تا در باز شد زدم تو سرم ، دیدم عبا رو سرشه ... تا بدوم خورد زمین ، بغلش کردم ، خاک عباشُ ، خاک از رو لباساش تکوندم ، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم ، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید ، نمیتونم راه برم ، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن ، میگه دست مادرو گرفتم ، اول گفت برو ، دو سه قدم رفت ، دستمو کشید ، راه نمیتونم برم ...التماسِ دعا گفته ها رو فراموش نکنی ... امروز برا امام رضا خوب عرض ادب کنیم ... یه بیتُ التماسِ دعا ...* شکر خدا جوادِ تو آمد ولی هنوز بارانی است چشم ترت ، ایها الغریب *بزار روضه بخونم ، گفت اباصلت درارو ببند ، هیچ کس نمیخوام بیاد ، اباصلت درارو بست، اومد دید لبایِ آقا خشکه ، دوید رفت آب آورد ، اومد بالا سر آقا ، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد ، گفت انگار کربلا یادت رفته ... مگه فراموشت شد ، جد ما ...* یابن الشبیب، جد مرا با عصا زدن یابن الشبیب، جد مرا بی هوا زدن یا بن الشبیب، عمه مارا چه بد زدند ... *اباصلت آبُ ببر ، این زیر اندازمم جمع کن ، گودال یاد ما نمیره ... زیراندازشو جمع کرد ، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه ، اما چشماش منتظر کسیِ ، (دیگه شندید وقت نیست) ، جوادش که اومد میگه غم هایِ عالم یادش رفت ، سر گذاشت رو پا جوونش ، همۀ عالم همینه باباها ، آدم دلش میخواد دمِ آخر ، سر بزاره رو پا بچه ش ... (بگم یا نه؟) آه ... رو اسب ، از هُولِش ، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست ، با زانو ... آخ رسید به بدن ... پاره پارست ... نیزه تو پهلو ... سر ترکیده ... و نَظَفَ الدَّم ... خونُ از دهانش در آورد ، آروم اومد دم گوشش ... هفت مرتبه ، ولَدی ، ولَدی ، ولَدی ، ولَدی ، یبار دیگه به من بگو بابا ...* حسین .... شاعر : یوسف رحیمی
مزد عزا امام حسین سینه زنی هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من سوز ناله هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من پیرهن سیامو بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های آخرم، بیا به من سری بزن به سینه ی کبود من، تو مُهر نوکری بزن ما حلقه به گوشان، این خیمه و درگاهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم رنج و غم و دردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من اشک و آههِ سردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من هر چی گریه کردم بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های اضطراب، برس به داد نوکرت روی سرم دستی بکش، قسم به چشمای ترت تا جان به بدن داریم، ما پیرو این راهیم چشمای پر آبو بزار کنار، برا شب اول قبر من این حال خرابو بزار کنار، برا شب اول قبر من گریه به اربابو بزار کنار، برا شب اول قبر من این نفس خستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من این دل شکستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من پای تو نشستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من ندارم هیچ کسی و من، خدا می دونه غیر تو تمامی امیدمه، فقط دعای خیر تو تا ذکر حسین باشد، آماده و همراهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم این ادای دین و بزار کنار، برا شب اول قبر من همه شور و شین و بزار کنار، برا شب اول قبر من این حسین حسین و بزار کنار، برا شب اول قبر من نذار بمونه رو دلم، حسرت دیدن حرم به هر دری زدم نشد،چی جوری کربلا برم از صبح ازل غرقه، این ناله و این آهم من مزد عزاداری، از فاطمه می خواهم
🍃واحد_شلاقی ۹۹ حضرت_محمد صلوات الله علیه حماسی👌 شعر و سبک از: خاتم الرُسُل و؛ خاتمَ النُّبُوَّت وصفِ او را قرآن؛ میکنه حکایت وجودش چون نور و؛ حماسه آفرین خدا خلق کرد او را؛ ارحم الراحمین میبره دل رو؛ تلاوتِ قرآنش سرانِ قریش؛ سرگردان و حیرانش گوش می سپردن؛ تا بانگِ اذانش چنگ می زدن به؛ ریسمانِ ایمانش ❤یا رسول الله مولا رسول الله❤ معراجِ تو حقو؛ اصول دینت حق رسالتت حقو؛ حرفِ متینت حق بشارتت حقه؛ جنت و ماوات حق وحیِ مُنظَر حقه؛ عالمِ معنات حق آیه یِ رحمت؛ حامیِ ولایتی هر کی پشت کرد با؛ او داری عداوتی بعضیا کورن؛ دارن چه حسادتی گفتی نمیشن؛ شاملِ شفاعتی ❤یا رسول الله مولا رسول الله❤ شعر و سبک از: علیرضا_عباس_بیگی نکات درون شعر: در سیره ابن هشام مى خوانیم که سه نفر از سران قریش (ابوسفیان و ابوجهل و اخنس بن شریق) شبى از شب ها براى شنیدن آیات قرآن به صورت مخفیانه نزد خانه پیامبر (صلى الله علیه وآله)آمدند در حالى که حضرت نماز مى خواند و آیات قرآن را تلاوت مى کرد هر کدام در گوشه اى پنهان شدند، بى آنکه دیگرى با خبر شود و تا صبح گوش به تلاوت قرآن سپردند و هنگام طلوع فجر متفرق شدند; ولى به زودى در جاده، یکدیگر را دیدند و هر کدام به نحوى، دیگرى را سرزنش کرد: «دیگر این کار را تکرار نکنید که اگر بعضى از سفیهان شما این منظره را ببینند; افکارى براى آنها پیدا مى شود»! شب دیگر همین کار را تکرار کردند و صبح هنگامى که یکدیگر را مشاهده کردند همان سخنان شب قبل و همان سرزنش ها و قرارداد عدم تکرار چنین کارى را مطرح کردند، و به خانه هاى خود رفتند; اتفاقاً شب سوم نیز همین مسأله دقیقاً تکرار شد، و صبح هنگامى که یکدیگررا بار دیگر ملاقات کردند، بعضى گفتند: «ما از اینجا تکان نمى خوریم تا عهد و پیمان ببندیم و براى همیشه این کار را ترک کنیم»، سرانجام پیمان بستند و متفرق شدند.(1) آرى جاذبه قران آنقدر زیاد بود که حتى دشمنان سر سخت در مقابل آن زانو مى زدند; و اگر پرده هاى تعصب و لجاجت و علاقه به حفظ منافع شخصى، کنار مى رفت یقیناً ایمان مى آوردند. منبع: سیره ابن هشام؛ جلد ۱ ؛ صفحه ۳۳۷
YEKNET_IR_zamine_2_7_safar_shahadat_imam_hasan_1399_07_03_banifatemeh.mp3
8.61M
🔳 (ع) 🌴کریم اونه که مارو خودش صدا میزنه 🌴دنیا و آخرتم دست امام حسنِ 🎤 کانال احادیث، اشعار،روضه ونوحه‌۱۴معصوم ع و... ایتا👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
و مرثیه امام حسن علیه السلام (حرم) •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• امشب تصوّر می‌کنم آقا حرم دارد شاید خیال این غصّه را از سینه بَردارد بستم دو چشمَم را دو تا گلدسته می‌بینم با گنبدی که سوی آن مادر نظر دارد هر کس که آمد در حرم می‌گفت یاحیدر هر روضه‌ای حتماً گریزِ میخِ در دارد دارد اَذانِ خانه‌ها ذکرِ علی مولا دارد حسن هر سَرسرایی که پسر دارد دیگر به روی مادری سیلی نخواهد خورد اسم حسن در رسمِ این مردم اثر دارد سیلی زدن از روضه‌هایت حذف پس دیگر... طفلی نباید از زمین آویزه بردارد هرگز به دیوار و دری صورت نخواهد‌ خورد تا که نبینی یاس دستی بر کمر دارد با ذکر جانم مجتبی کرب‌وبلایی شو بر سینه‌زن های حسن دلبر نظر دارد •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1
✍️امام سجاد علیه‌السلام: ▪️در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود. 📚 رمز المصیبة ✍️امام زمان عجل‌الله‌فرجه: ▪️آن مصیبتی که هر صبح و شام بر آن می‌گریم، مصیبت اسارت عمه ام حضرت زینب (س) است. 📚 عبقری الحسان 🏴 فرارسیدن ماه الحزن و ایام اسارت اهل بیت علیهم‌السلام، تسلیت باد!