eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
5.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
373 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیریت کانال👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیار زیباومفهومی این اشعار مناجاتی👌 بیشترین کاربرد ابتدای مجلس _حسین_ع •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت کار هر دلداده را بر عهده‌ی دلبر گذاشت صبح خِلقَت هرکسی از خالِقَش نقشی گرفت در کنار نام ما هم واژه ی "نوکر" گذاشت در گرفتاری به دادم می رسد تنها حسین تا به بُن‌بستی رسیدم ، پیش پایم در گذاشت آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند من نکردم هیچ کاری ، او برایم سر گذاشت پای گمراه مرا زهرا به هیئت ها کشاند پرچمش را در مسیر چشم من ، مادر گذاشت استکان چای روضه ، جامِ حوض کوثر است سور و ساتِ بعد مجلس را خود حیدر گذاشت فرش‌ها را جمع کردم ، سفره اش را پهن کرد بهترین ظرف غذا را پیشِ این قنبر گذاشت شستشوی دیگ نذری شستشوی باطن است زندگی اش را پدر پای همین باور گذاشت قبر ما با دستمال اشک روشن می شود گریه‌کُن آن را برای لحظه ی آخر گذاشت در قیامت کوچه‌ی سینه‌زنی وا می کنیم این قرارِ روضه را باید دمِ محشر گذاشت خواست تا آینده ی عُشّاق را تضمین کند دست ما را شاه در دست علی اکبر گذاشت قاب لبخند نبی افتاد و تکّه‌تکّه شد سُمِّ مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت داشت بالای سر شهزاده جان می داد شاه... زینب آمد بین لشگر ، دست بر معجر گذاشت     ✍بردیا محمدی •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
کانال‌ روضه دفتری تلگرام وایتا4_5787134038091239273.mp3
زمان: حجم: 3.92M
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• بر سردر دروازه ساعات یک ساعت نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم سر شکستم دل پر از خون دیده خون آلود اما حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم اُم لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم ناگَه از بالای نی فرموده شاه تشنه کامان سر به راه دوست دادم زندگی از سر گرفتم اکبرم کشتند و عون و جعفر و عباس و قاسم تا خودم از تشنگی آب از دَم خنجر گرفتم گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان خط آزادی برای اکبر و اصغر گرفتم   •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
وقایع روز اول صفر| ورود کاروان اسیران کربلا به شام کاروان اسیران کربلا بعد از طی مسیری سخت و طاقت‌فرسا، در روز روز اول صفر سال ۶۱ هجری وارد شام شد. •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• روز اول صفر سال 61 هجری همان روزی بود که کاروان اسیران کربلا که در رأس آن‌ها امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام‌الله علیها حضور داشتند، وارد شهر شام شد؛ همان شهری که هر زمان از امام سجاد علیه السلام سؤال می‌شد سخت‌ترین وقایع طول راه اسارت شما چه زمان بود، آن حضرت با چشمان گریان و اشک‌آلود چندین بار می‌فرمودند: «الشام، الشام». حرکت کاروان به شام بعد از اینکه امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت در روز دهم محرم سال 61 هجری در صحرای کربلا در برابر لشکری خون‌خوار، شیطانی و سفاک به فرماندهی عمر بن سعد و به دستور یزید بن معاویه و عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیدند، خانواده آن حضرت و سایر کاروان که شامل حدود 84 نفر می‌شدند به اسارت گرفته شدند. این کاروان به دستور ابن زیاد به کوفه برده شدند و حدود هفت روز در کوفه در اسارت به سر می‌بردند. بعد از این مدت، آن بزرگان را در همان حالت اسارت و با لباس‌های مندرس و درحالی‌که به‌شدت عزادار بودند، به سوی شام فرستادند تا در مجلس یزید ملعون حاضر شوند. شرایط کاروان اسرا در مسیر کوفه تا شام، حالتی سخت و آزاردهنده داشت. به طوری که سر مبارک شهیدان کربلا را بر روی نیزه پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌دادند و اسرا را با زنجیرهایی به یکدیگر بسته بودند؛ در حالی که عده‌ای پیاده بودند و تعدادی بر روی شترهای عریان سوار بودند. در روایتی نوشته شده که امام سجاد علیه السلام که در آن میان همچنان بیمار بودند، با زنجیری بسته شده و دست‌های مبارک آن حضرت بر گردن ایشان متصل شده بود. همراه این کاروان افراد رذلی بودند تا آزار بر اهل بیت امام حسین علیه السلام را به حداکثر برسانند؛ افرادی مانند شمر بن ذی‌الجوشن، خولی و زحر بن قیس. وقایع میان راه مسیر کوفه تا شام، مسیری طولانی بود. بنابراین در میان راه روستاها و منزلگاه‌هایی وجود داشت که به منزله استراحتگاه بین راه محسوب می‌شد. در تاریخ نوشته شده که در هر منطقه و روستایی که کاروان اسیران کربلا به آن می‌رسیدند، مردم به محض آشنایی با اعضای کاروان و باخبر شدن از شهادت امام حسین علیه السلام به گریه و زاری افتاده، سوگواری می‌کردند و بر قاتلان آن حضرت لعنت و نفرین می‌فرستادند. لازم به توضیح است که از اسیران و سرهای شهدای کربلا در میان راه کوفه تا شام، کرامت‌های بسیاری به ظهور رسیده که خاطره‌های بسیاری از آن در مقاتل و منابع اسلامی ثبت شده است. ورود به شام روز اول صفر سال 61 هجری، کاروان اسیران کربلا به شهر شام وارد شدند. مأموران یزید شرایطی را در شهر فراهم کرده بودند تا مردم آن روز را عید بدانند و به جشن و شادی در کوچه‌ها مشغول شوند. به این ترتیب، وقتی کاروان وارد شام شد که مردم در حال شادی بودند و نمی‌دانستند یزید ملعون چه جنایت هولناکی را جشن گرفته است. روایت شده که حضرت ام‌کلثوم سلام الله علیها پیش از ورود به شام، به شمر ملعون فرمودند: «در زمان ورود به شام ما را از دروازه‌ای وارد کنید که جمعیت کمتری داشته باشد. در عین حال سرهای شهدا را از میان اسیران دور کنید تا مردم مشغول تماشای آن‌ها شده و کمتر نگاهشان به اهل بیت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بیفتد.» اما شمر که در وقاحت و بی‌شرمی نظیر نداشت، درست خلافت نظر آن بانوی مکرم رفتار کرد. به این صورت که سرها را در میان اسیران کربلا برد و همچنین آن‌ها را از دروازه ساعت که شلوغ‌ترین دروازه ورودی شام بود، وارد جمعیت مردم کرد. در مجلس یزید سخنرانی‌های سرنوشت‌ساز و قاطعانه حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید ازجمله رویدادهای مهم در تاریخ اسلام به حساب می‌آید. ازجمله اینکه یزید در جمع به امام سجاد علیه السلام رو کرده و گفت: «ای پسر حسین! پدرت پیوند خویشاوندی ما را برید و حق ما را زیر پا گذاشت و با من درباره سلطنت به جنگ پرداخت. درنتیجه خدا با او چنین معامله‌ای کرد که اکنون مشاهده می‌کنی!» امام سجاد علیه السلام در جواب این آیه از قرآن کریم را تلاوت فرمودند که: «ما اَصابَ مِن مُصیبَةٍ فِى الْأرْضِ وَلا فی اَنفُسِکُمْ اِلَّا فی کِتابٍ مِن قَبْلِ اَنْ نَبْرَاَها؛ هیچ بلا و ناگوارى در روى زمین و در جان‌هایتان به شما نمی‌رسد مگر آن‌که پیش از این ما آن را در کتاب مقدرات ثبت کردیم، همانا این کار براى خدا آسان است.» •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram 👇👇👇👇ادامه
ادامه متن بالا👆👆👆 سایر رویدادهای شام حضور اسیران کربلا در شهر شام با رویدادهای مهمی همراه بود. یکی از مهم‌ترین آن‌ها شهادت دختر خردسال امام حسین علیه السلام در خرابه شام است که به تائید بسیاری از مقاتل رسیده است. مناظره حضرت زینب سلام الله علیها و دیگر اعضای خانواده امام حسین علیه السلام با یزید، افشای چهره رذیلانه و ملعون یزید، خطبه تأثیرگذار و به‌یادماندنی امام سجاد علیه السلام در حضور یزید، درباریان و مردم بخش دیگری از این رویدادهای مهم در شام است. درنتیجه این نوع افشاگری‌ها که در شام صورت گرفت، یزید در نظر مسلمانان و مردم، چهره‌ای بی‌ارزش و پست شد تا اینکه بعد از مدتی اوضاع شام بر علیه او و به هواداری امام حسین علیه السلام تغییر کرد. به همین علت بود که یزید ناگزیر شد به جرم خود اعتراف کرده و بعد از مدتی آن اسیران را آزاد کرده و به مدینه برگرداند. منابع: نفس المهموم مقتل لهوف مقتل الحسین علیه السلام؛ عبدالرزاق مقرم بحارالانوار؛ علامه مجلسی آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
. 👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• یابن الحسن بیا به دروازه ساعات اسیر شامیان شده عمه سادات راس حسین بر نی ؛ گشته تماشایی با سنگ کین شد از ؛ زینب پذیرایی وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب ......... شد دور زینب ازدحام کجایی عباس کف میزنند زنان شام کجایی عباس هم هلهله کردند ؛ هم ناسزا گفتند یک یک همه سرها ؛ از نیزه می افتند وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب ....... خون شد دل فاطمه و حیدر کرار عقیله العرب کجا ، کوچه و بازار دستانِ زینب را ؛ با ریسمان بستند زنها همه خوشحال ؛ مردان همه مستند وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب ..... محله یهودیان ای دادِ بیداد افتاده آتش بر سرِ امامِ سجاد آنکه غل و زنجیر ؛ بر دست و پایش زد در پیش او سیلی ؛ بر عمّه هایش زد وای از دل زینب ؛ وای از دل زینب ✍ •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
از شاعران تفرشی    •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• با رنج و غمی رقیه(س) در شام خراب       چون دید سََرِ پدر به خوناب خضاب روحش به جنان رفت برایش صلوات           از غصه و غم تا به ابد رفته به خواب                         آن منبع پر فروغ فیض اَزلی                    یعنی که رقیه ی حسین بن علی پیوسته فرستید سلام و صلوات              بر هدیه ی قدسی نفس لم یزلی                                    ای شیعه اگر طالب فیضی و برات           مصباح هدی حسین بود راه نجات اولاد حسین مروج اسلامند                  بر روح رقیه تا قیامت صلوات                                   لب تشنه به شام رفتی از سوی فرات      ای غنچه پژمرده باغ حسنات ای اُم ابی دچار غم چون زهرا               بر اشک شبانه ات رقیه صلوات                                      فرزند حسین رقیه اش قبل ممات            تر کرد لب خشک پدر ز آّ فرات از کربلا اسیر تا شام خراب                   تا شام ابد به روح و عزمش صلوات  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
WWW.ZAKERIN.IR4_5782842923380906948.mp3
زمان: حجم: 7.75M
_ ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها مداح 👌😭  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• شبهای خرابه چقَدَر خاموش و سرده اون روزایی که رفته دیگه برنمیگرده ... اون روزایی که جونی تویِ بال و پرم بود اون روزایی که سایۀ تو رویِ سرم بود بابا حسین ، رفتی و اسیر شدم بعد تو من ، از این دنیا سیر شدم سه سالمه ، اما خیلی پیر شدم ... رویِ لبم ، شِکوِه از زمونه هست رویِ دلم ، داغ بی کرونه هست رویِ  تنم ، رد تازیونه هست من الّذی أیتَمَنی یا اَباء .. من الّذی أیتَمَنی یا اَباء .. خورشید سحرگاهیِ من ای فلق نور من که طبقِ سر ندیدم پس طبق نور بابا منو با موی پریشون دیده بودی؟ با سَر برسه سرزده مهمون دیده بودی؟ بابا فدا ، چشم بارونیت بشم فدای این ، زخم پیشونیت بشم تو خرابه ، میخوام قربونیت بشم خودم دیدم ، که با خیزرون میزد رویِ لبات ، ضربه بی امون میزد ناله زنان ، بر سر عمه جون میزد من الّذی أیتَمَنی یا اَباء .. من الّذی أیتَمَنی یا اَباء .. بابا صورتم زخمیه مثل سر زخمیت بوسه میگیرم از رگای حنجر زخمیت با روضه ی گودال تو آواره شدم من چهل منزلو دنبال تو آواره شدم من سر تو شد ، چهل منزل نگین نِی بودی بابا ، تو بالانشین نِی تو روی نِی ، بودی من پایین نِی بارونی شد ، چشم من مثه فرات منم مثه ، باقیِ مخدرات پایین نِی ، لطمه میزدم برات من الّذی أیتَمَنی یا اَباء .. من الّذی أیتَمَنی یا اَباء .. •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
مداح 👌😭  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• سر آمد شام غم هایم، مه عیدم کجا بودی شب آرامش من،  صبح امیدم کجا بودی بابا،  بابا سفر اینقدر طولانی؟ نگفتی دختری داری داره درد دل میکنه با باباش، حرف دخترونه میزنه سفر اینقدر طولانی؟ نگفتی دختری داری؟ نمی دانی چقدر از عمه پرسیدم کجا بودی عمه بابام کجاست مغیلان چیست میدانی؟ فقط این را بگو بابا ز پایم دانه دانه خار میچیدم کجا بودی دیگه این آخری ها دست ها و انگشت هاش رمق نداشت خودش خار مغیلان از پا بکشه انگشت های عمه بگرفته نقش گُل زخم بابا دستای عمه زخم شد انگشت های عمه بگرفته نقش گُل زخم از بس نشسته و خار از پای من کشیده مغیلان چیست میدانی؟ فقط این را بگو بابا ز پایم دانه دانه خار میچیدم کجا بودی نه لالایی نمی خواهم دگر،  اما در این مدت که من از درد یک شب هم نخوابیدم کجا بودی کدوم درد ؟دردش رو بگو،  بابا: سرم،  تنم، کمرم ، پهلویم،  پرم یکی دو تا که نیست کبودی پیکرم بابا جونم، بابا حسینم، دردامو شماره کرده بودم همه رو به خاطر سپرده بودم، بیای دردای دلم رو بهت بگم، ای بی بی جان درسته کوچیکی، ولی من یقین دارم، همه ی ما یقین داریم ، گره های بزرگ رو باز میکنی، بابا دردهامو شماره کرده بودم،  ولی دردام ساکت شد تو اومدی گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی دیگه دردی ندارم، دیگه بازوهام درد نمیکنه،  دیگه پهلوم تیر نمیکشه، دیگه دست به دیوار نمیگیرم، دیگه مثل پیرزنها راه نمیرم، بهت قول میدم، رقیه خوب شده بابا، بابا، بابا  با دیدن تو درد ها از یاد من رفت پس بعد از این دردی اگر دارم ندارم نه لالایی نمی خواهم دگر،  اما در این مدت که من از درد یک شب هم نخوابیدم کجا بودی نمی خواهم بگویم که کجا رفتم،  نمی خواهم بپرسم از تو در بازار چرخیدم کجا بودی ای بابا مارو بازار بردند، بابا بابا در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود که این شاهد بازاری و آن پرده نشین باشد بابا بذار یه گزارش سفر بهت بدم: من و عمه سر و سردار شدیم من و او راهی بازار شدیم می خوای یه دونه ی دیگه اش رو برات بگم من و او راهی بازار شدیم شهره مجلس اغیار شدیم همه مارو نشون میدادند، بابا، بابا جون بابا نمی خواهم بگویم که کجا رفتم، نمی خواهم بپرسم از تو در بازار چرخیدم کجا بودی من نمیگم تو هم به من نگو نمیخواهد بگویی که کجا رفتی،  نمیخواهد که از خاکستر گیسوت فهمیدم کجا بودی سرت چرا بوی نون گرفته؟ خسته ای از ره دور آمده ای یا که از کنج تنور آمده ای آن شب دل تنور به حال سر تو سوخت بر میهمان سر زده اش میزبان کریست نمیخواهد بگویی که کجا رفتی،  نمیخواهد که از خاکستر گیسوت فهمیدم کجا بودی به زحمت روی پنجه ایستادم در میان بزم خودم با چشم خود دیدم،  خودم دیدم کجا بودی بابا با همون چشم تارم تشت طلا رو دیدم، بابا  با همون گوش پاره صدای قران خوندنت رو شنیدم،  صدای چوب خیزران رو شنیدم،  یا صاحب الزمان(عج): در ناحیه ی مقدسه فرمود:السَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ ِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ سلام بر اون دندان با چوب نواخته شده. سرت را وقت قرآن خواندنت در تشت کوبیدند تو باید بعد از این قاری قرآن خودم باشی حسین..........  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
@seyedrezanarimani4_345554935284237847.mp3
زمان: حجم: 12.82M
مداح ‌.👌😭  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•  خسته‌ام از بس‌که بوسیدم‌تو را از راه‌دور قامت نیزه بلند و قلب دختر سوخته بس‌که دیدم جای سنگی‌را روی پیشانی‌ات اشک هم حتی درون دیده‌ی تر سوخته سوختم اما نه به اندازه‌ی تو در تنور حتم دارم صورت تو ده برابر سوخته پشت عمه زینبم سنگر گرفتم بین دود تا که من کمتر بسوزم جاش سنگر سوخته آتش از بالای خیمه ریخت بر سرهای ما چادر و پیراهن ما بعد معجر سوخته گر مرتب نیست موهایم به من خرده مگیر علتش این است موهایم روی سر سوخته عمه می گوید شبیه مادرت زهرا شدم پشت در انگار دست و پای مادر سوخته تا توانستند ما را هر کجا سوزانده اند کربلا خیمه ، مدینه خانه و در سوخته «من الذی ایتمنی ، من الذی ایتمنی»  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
4_5895516107581686880.mp3
زمان: حجم: 6.53M
مداح 👌😭  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• رقیه گشته بی پدر رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر ای ساربان آهسته تر اینجا دگر گل میشود خون سرزمین کربلا گلهای گلدان حسین پرپر شود در نینوا از سیلی این قوم دون از سیلی این قوم دون روی رقیه شد کبود روی رقیه شد کبود رقیه گشته بی پدر رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر ای ساربان آهسته تر گلوی اصغرش شکافت قنداق او شد غرق خون در علقمه آب آورش گشته جدا دستش کنون از سیلی این قوم دون از سیلی این قوم دون روی رقیه شد کبود روی رقیه شد کبود گلوی اصغرش شکافت گلوی اصغرش شکافت قنداق او شد غرق خون قنداق او شد غرق خون رقیه گشته بی پدر رقیه گشته بی پدر ای ساربان آهسته تر ای ساربان آهسته تر  •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram
4.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪اَلسَّلامُ عَلَیْکِ ▪️یا سَیِّـدَتَنـا رُقَیَّـةَ 🥀بیت الغزل هر 🖤غزل ناب رقیه(س)است 🥀خورشید ،علی اصغر(ع) 🖤و مهتاب رقیه(س)است 🥀نزدیک ترین راه 🖤به الله حسین(ع)است 🥀نزدیک ترین راه 🖤به ارباب رقیه (س)است ▪اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ▪بِنْتَ الْحُسَیْـنِ الشَّهیدِ 🏴شهادت مظلومانه ودلسوزانه حضرت رقیه س را محضر عاشقان ومحبان اهلبیت علیهم السلام تسلیت عرض می نماییم. التماس دعا •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• اختصاصی ...ایتا👇 ┈••✾••✾••┈ @madahi_moharram