eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
329 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5764997274136479833.mp3
9.41M
▪️•به نام حضرت سلطان دین.. سینه_زنی و توسل تقدیم به ساحت مشگل گشای عالم قَسیٖم‌النّار و الجنّة حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام _ حاج محمود کریمی •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
تو مادر ساداتی.. 🍂🌾🥀🍂🌾🥀 نماهنگ تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ کربلایی محمد حسین پویانفر•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ تو مادر ساداتی، اُم ابیهایی و اُم النجبایی تو مادر ساداتی، برکتِ خونۀ علی مرتضایی تو مادر ساداتی، تو مادرِ تموم بچه شیعه هایی پناه آخرم ، امید محشرم همیشه یاورم ، مادر مادر برای من بسی ، به دادم میرسی میون بی کسی ، مادر مادر منم غلام تو ، اسیر دام تو فدایِ نام تو ، مادر مادر پناهِ عالمین ، امیدِ زینبین یا اُم الحسنین ، مادر مادر وقتی که مادر باشه به برکتش تموم خونه غرق نورِ وقتی که مادر باشه بساط عشقُ زندگی همیشه جورِ وقتی که مادر باشه برا تموم بچه ها سنگ صبورِ تو اسم اعظمی ، پناه عالمی دوای دردمی ، مادر مادر تویی آب حیات ، سفینۀ نجات دو عالم به فدات ، مادر مادر تو قبله گاهمی ، تو سر پناهمی چراغ راهمی ، مادر مادر تو دادی عزتم ، تموم ثروتم تو هستی حاجتم ، مادر مادر وقتی که مادر میره با رفتنش هوایِ خونه دیگه سردِ وقتی که مادر میره دیگه صفا به خونه ای برنمی گردِ وقتی که مادر میره همدم بچه ها دیگه غصه و دردِ یه خصم بی حیا ، میون کوچه ها با سیلی بی هوا ، ای وای ای وای صدا می زد حسن ، دیگه بسه نزن پاشو مادر من ، ای وای ای وای رسیده روضه ها ، میون شعله ها به پیش بچه ها ، ای وای ای وای توی اوج خطر ، میگن چهل نفر لگد زدن به در ، ای وای ای وای شاعر : امیرحسین الفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو مادر ساداتی.. 🍂🌾🥀🍂🌾🥀 نماهنگ تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ کربلایی محمد حسین پویانفر•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ تو مادر ساداتی، اُم ابیهایی و اُم النجبایی تو مادر ساداتی، برکتِ خونۀ علی مرتضایی تو مادر ساداتی، تو مادرِ تموم بچه شیعه هایی پناه آخرم ، امید محشرم همیشه یاورم ، مادر مادر برای من بسی ، به دادم میرسی میون بی کسی ، مادر مادر منم غلام تو ، اسیر دام تو فدایِ نام تو ، مادر مادر پناهِ عالمین ، امیدِ زینبین یا اُم الحسنین ، مادر مادر وقتی که مادر باشه به برکتش تموم خونه غرق نورِ وقتی که مادر باشه بساط عشقُ زندگی همیشه جورِ وقتی که مادر باشه برا تموم بچه ها سنگ صبورِ تو اسم اعظمی ، پناه عالمی دوای دردمی ، مادر مادر تویی آب حیات ، سفینۀ نجات دو عالم به فدات ، مادر مادر تو قبله گاهمی ، تو سر پناهمی چراغ راهمی ، مادر مادر تو دادی عزتم ، تموم ثروتم تو هستی حاجتم ، مادر مادر وقتی که مادر میره با رفتنش هوایِ خونه دیگه سردِ وقتی که مادر میره دیگه صفا به خونه ای برنمی گردِ وقتی که مادر میره همدم بچه ها دیگه غصه و دردِ یه خصم بی حیا ، میون کوچه ها با سیلی بی هوا ، ای وای ای وای صدا می زد حسن ، دیگه بسه نزن پاشو مادر من ، ای وای ای وای رسیده روضه ها ، میون شعله ها به پیش بچه ها ، ای وای ای وای توی اوج خطر ، میگن چهل نفر لگد زدن به در ، ای وای ای وای شاعر : امیرحسین الفت
4_6010178986921953872.mp3
1.18M
صدایت میکنم مادر من زینب غریبانه تو رفتی مادر خوبم شده این خانه غمخانه 🥀بیا مادر بیا مادر 🥀 ▪️روضه 🥀🔰🌾🍁🥀🔰🌾🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پسرم! اگر دنیا می‌خواهی، نماز شب بخوان، اگر آخرت میخواهی، بخوان! 💠 رهبر_دلها🍃
Karimi-Shab1Fatemieh2Alhadi1395[08].mp3
3.99M
💫مناجات با امام_زمان(عج)! حالم از تو چه پنهون مثل حال خزونه 🌾شور حاج محمود کریمی ▪️شب_اول_فاطمیه_اول_۱۳۹۵ 🍁 حالم از تو چه پنهون مثله حال خزونه حرفای دلم و کی بهتر از تو می دونه 🍁 از خدا چی بخوام غیر از رسیدنت و کی دوا میکنی درد ندیدنت و 🍁 نامه ای که نوشتم مونده لای کتابم میدونم که میدونی چشم به راه جوابم 🍁 کاش میشد بدونم کی از تو با خبره آخ که کاش یکی بود تا نامم و ببره 🍁 جمعه های جدایی از خودم گله دارم بس که غرق گناهم از تو فاصله دارم 🍁 جمعه ها همه جا دلتنگ بودنته دورم از تو ولی دستم به دامنته 🍁 اومدم که دوباره بیقرار تو باشم فاطمیه بهونس تا کنار تو باشم 🍁 تو حالا مثل من چشم انتظار منی مطمئنم آقا اینجا کنار منی 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
”کربلا” این ”شب جمعه” چه پریشان مانده درغم ”مادر ارباب” چه گریان مانده بی سبب نیست که این هفته هوا دلگیراست حرمی در تب مهمانی باران مانده ایام_فاطمیه🥀 🍁صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله ▪️شب_جمعه
امشب_شب_جمعه_است نمیدانم کمیل را کجا میخوانی! نجف،کربلا،شاید هم در تاریکی بقیع. آقای من... 🌙امشب کمیل را هر کجا خواندی به این فراز از دعا که رسیدی یاد من هم کن: اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء...😔 آری آقای خوبم... کاش گناهانم می گذاشت دعاهایم از سقف دهانم بالاتر روند تا آسمانها..... و به اجابت برسند که زیاد دعا کرده ام... آری آقای خوبم.. زندانی شده ام.زندانی نفس، زندانی گناهانم ،زندانی دنیا...... و من را بگو که می خواهم یارت باشم... آقای خوبم... کمیل خواندی یادمان کن امشب..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان زیر رو حتما بخونید 👇 ⁦ ❤️⁩امام علی علیه السلام به همراه قنبر به بازار رفتند و در کنار مغازه ای از فروشنده خواست که دودست لباس برایش بیاورد. مرد جوان به امام و غلام نگاه کرد و بعد دو لباس متفاوت آورد. امام دستی به لباس زد وقیمتش راپرسید. مردجوان روی یکی ازلباس ها دست گذاشت و گفت:«این لباس، سه درهم است.»بعد دستش را از لباس اولی برداشت و روی لباس دومی گذاشت و گفت: «این یکی هم دو درهم است.» امام بی آن که چانه بزند و ازاو تخفیف بخواهد، پنج درهم را پرداخت. مردجوان خوشحال پول ها را گرفت ولباس ها را تاکرد و به غلام داد. غلام خوشحال بود. باخودش گفت: «عجب لباس های زیبایی! حتما آن دو درهمی برای من است وسه درهمی برای امامم. عیبی ندارد. اصلا این لباس هم برایم زیادی است.» ⁦◀️⁩از بازار که بیرون آمدند، امام فرمود: «این لباس سه درهمی برای تو و این دو درهمی برای من.» غلام یکه خورد. با دستپاچگی گفت: «نه!نه! شما امام این امت هستید. بهتر است پیراهن سه درهمی را شما بپوشید.» بعد عرق پیشانی اش را که از روی شرم سرازیر بود، بادستارش پاک کرد و گفت: «اصلا خوب نیست که این پیراهن را من بپوشم.» امام قبول نکرد. غلام تعجب کرد. خواست دوباره حرفش را تکرار کند و پیراهن سه درهمی را قبول نکند که امام علیه السلام فرمود:«درعوض تو جوانی. باید لباس خوبی بپوشی.من که پیرم. پیرتر از آن که لباس گران بپوشم.» امام لباس ارزان را برای خودبرداشت. غمی غریب در دل قنبر نشست.غلام به چهره امام نگاه کرد که پیر و شکسته بود. اما دلش جوان و سرحال بود. آهی کشیدو گفت: «نه سرورم! من قبول نمی کنم.» ⁦◀️⁩امام به یاد حرف پیامبرصلی الله علیه وآله افتاد و به غلام گفت: من از پیامبرصلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: «به غلامانتان از آن غذایی که می خورید،بخورانید و از آن لباسی که می پوشید، به آن هابپوشانید.» بعد آهی کشید و صورتش غرق مهربانی شد و فرمود: «من که از خدا خجالت می کشم پیراهن نو بپوشم و ارزان را توبپوشی.» 📚منبع: مناقب، ج 1، ص 266 🍂امیر_المومنین
🍁امام_زمانم ♥️ دنیا دنیا حرف...🥀 دنیا دنیا واژه های ژرف...🍂 دنیا دنیا جمله و جمله ، جمله هم که🍁 نمی تواند جای خالی تو را پر کند مولای من...🍃        پس کی میایی آقا جان!؟😔
1. طواف.mp3
4.76M
▪️شهادت_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) 🌾حاج_کاظم_دانایی من ، یاعلی چو ذره به مهر تو زیستم جز در هوایِ ماه لقای تو نیستم فردا ز چشم خویش میفکن مرا که من تا چشم داشتم به حسینت گریستم رباعی از :گ 🌾حاج_علی_انسانی 🔰شعر_دوم : علی است کعبه و بیت گِلین اوست مَطاف در این مَطافِ گِلین فاطمه است گرم طواف طواف اوّل او از کنار حیدر بود شروعش از وسط حجره تا دم در بود کسی که رُکن و حرم ، خشتی از حیاتش بود طواف دوّم او بینِ دود و آتش بود طواف سوّم او شعله بر جگر می زد نفس شمرده شمرده به پشت در می زد طواف چارم او جان به کف نهادن بود دم از علی زدن و پشت در ستادن بود طواف پنجم او شد شهادت پسرش که گشت در برِ مادر فدائی پدرش ششم طواف چه گویم زضربتِ آن دست به گوشِ مادرِ سادات گوشواره شکست طواف هفتم ، دادند اجرِ مولا را در این طواف شکستند دست زهرا را در این طواف به بازوی او نشانه زدند در این طواف به حوریّه تازیانه زدند اگر چه بعد نبی همچنان علی تنهاست همیشه حفظ ولایت به عهده زهرا ست شاعر :: استاد محترم سازگار
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را😭😭 دیگه امشب شبِ زیارتیه. چیزی هم نمونده به شهادت خانم روضه معلومه .. امام مجتبی به عبدالزهرا کعبی گفت چرا روضه ی تحیّر مارو نمیخونی؟ گفت: آقا من روضه خوان شمام ، روضه ی تحیر چیه؟ هر جارو ورق زدم روضه ای به این اسم ندیدم؟!.. امام مجتبی فرموده اند، روضه ی تحیر ما برا اون ساعتیه که ..( یا صاحب الزمان .. آقا جان .. تحیر یعنی چی؟! تحیر یعنی آدم متحیر بمونه بین رفتن و نرفتن این کارو بکنم نکنم، جلو برم نرم ‌..) امام مجتبی فرمود: اون ساعتی که یه عده بابامُ میبردن .. 😭 یه عده ام مادرمُ میزدن .. 😭 متحیر تو کوچه مونده بودیم بریم بابامونُ کمک کنیم یا مادرمونُ .. از یه طرف ریسمان به گردن بابا .. یا زهرا😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆🔰🔆اعمال قبل ازخواب ⓵قرآنو ختم کنیدباخوندن۳بارسوره توحید نبی_اکرم ⓶پیامبرانوشفیع‌خودتون‌کنید‌باذکریک صلوات⇩ ✨اَللهُمَ صَّلِ عَلےِمُحَمَدوآلِ مُحَمَدوعَجِل فَرَجَهُم‌اَللهُمَ صَلِ عَلےٰجَمیعِ الاَنبیاءوَالمُرسَلین ⓷مومنین‌رو‌ازخودتون‌راضےنگه‌داریدباذکر⇩ ⭐️اَللهُمَ اغْفِرلِلمومنین وَالمومِنات ⓸یه‌حج‌و‌سه‌عمره‌به‌جابیاریدباگفتن⇩ 💫سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُالله وَلااِلهَ اِله الله وَاللهُ اَکبر ⓹خوندن‌هزاررکعت‌نمازبا³بارگفتن‌ذکر 🔆یَفعَلُ اللهُ مایَشاءُبِقُدرَتِه‌وَیَحکُمُ‌مایُریدُبِعِزَتِه...
گر علی دل، قرار او زهراست ور علی گل، بهار او زهراست او که خود فخر خلقت است به حق مایۀ افتخار او زهراست جلوه‌گاه خداست خود، اما جلوۀ کردگار او زهراست ذوالفقارش اگر عدوکُش شد جوهرِ ذوالفقار او زهراست در علی می‌توان خدا را دید زآنکه آیینه‌دار او زهراست او ندارد به دار دنیا مِهر تا که دار و ندارِ او زهراست سیر، از سِیْرِ باغ و گلزارست گل و باغ و بهار او زهراست خود میان بهشت می‌بیند تا به خانه کنار او زهراست ✅
*یابن فاطمه* حسرت اینبار مرا از نفس انداخته است شوق دیدار مرا از نفس انداخته است از فراقت چه بگویم؟که نگفتن بهتر زخم بسیار مرا از نفس انداخته است آمدم جمعه ی این هفته نفس تازه کنم دیدم انگار مرا از نفس انداخته است ندبه های سحری شاهد غم هایم شد دوری از یار مرا از نفس انداخته است روضه خوان روضه بخوان...مادرسادات چه شد؟؟ خون مسمار مرا از نفس انداخته است یاد زهرا که می افتم دل من می لرزد در و دیوار مرا از نفس انداخته است وسط روضه ی زهرا س غم سنگین علی ع صد و ده بار مرا از نفس انداخته است با دل خسته ی خود مادر ما مهدی گفت درد خود را همه شب فاطمه با مهدی گفت **
‍ السّلام عَلیکَ یااباصالِحَ المَهدی عَج ‌خوشا آن دل که مأوای تو باشد به سر شور و شکوفای تو باشد خوشا آن کس که با آینه ی دل تماشایِ سر و پای تو باشد به لب گوید مداوم ذکرِ جانت هر آن جانی که شیدای تو باشد خوشا آن دیده با اشکِ زلالش سکوتِ رازِ شبهای تو باشد ببین سر می نهم در کوچه باغت دلم آهوی صحرای تو باشد نخواهم ساحلِ امن تو، خواهم دلِ من غرقِ دریای تو باشد خوشا آن لب که در یادت شب و روز اذان گویِ مصلّای تو باشد خوشا آن چشم، آن چشمِ زلالی که دائم در تماشای تو باشد فروغِ دیدگانِ خسته ی من همیشه خواب و رویای تو باشد خوش آن جانی که در کویِ وصالت ز خود گم گشت و پیدایِ تو باشد
اظهار درد دل به زبان آشنا نشد دل شد زخون لبالب واین غنچه وانشد آن جان ازآن زمان که جداازتنم شده ست یکدم سر من از سر زانو جدا نشد باآنکه دست دشمن دون بازویم شکست دیدی که دامن تو ز دستم رها نشد شرمنده ام،حمایت من بی نتیجه ماند دستم شکست وبند زدست تووانشد بسیاردیده اند که پیران خمیده اند امایکی چومن به جوانی دو تا نشد از ما کسی سراغ ندارد غریب تر در این میانه درد ز پهلو جدا نشد
منِ بیمار، مداوا نکند خشنودم غم طبیبم شده ومرگ شده بهبودم هیچ کس نیست که باری زدلم بردارد عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم لحظه ای نیست که بی اشک بوددیده ی من سروبشکسته ی خم گشته کناررودم! گه زحق مرگ طلب میکنم وگه گویم کاش می ماندم وغمخوارعلی می بودم زیراین چرخ علی دوست‌تر ازفاطمه نیست! سند مستندم، بازوی خون آلودم! من نفس میزدم و اوکف افسوس به هم من چسان گویم و اوچوُن شنود؟بدرودم ای اجل بهرعیادت برِبیماربیا جزتوکس نیست که ازلطف کندخشنودم
دگر خانه ی ما، صفایی ندارد دلم غیر غم، آشنایی ندارد من و یک دل، آن هم ز صد جا شکسته ولی این شکستن، صدایی ندارد هوای دلم، ابری است و گرفته به جز شور تو سر، هوایی ندارد تو رفتیّ و، گفت و شنود علی رفت که نای شکسته، نوایی ندارد پس از داغ جانانه، سیرم ز دنیا بهارانِ بی گُل، بهایی ندارد اگر در مدینه نمانم، چه بهتر که بی تو مدینه صفایی ندارد بهشتی ندارم، به جز خاک قبرت دلم، انس دیگر به جایی ندارد
چه می‌شدگرمراباغربت خودآشنامی‌کرد چه میشدسفره‌اش گر،گل برای غنچه وامیکرد چرامی‌کرددورازچارطفلش بسترخودرا گل ازچه خویش راازغنچه‌های خودجدامیکرد اگرازگریه‌اش همسایگان راشِکوه برلب بود دل شب‌هانمی‌زدپلک وآنان رادعامی‌کرد به چشم خویشتن دیدم که بشکستندبازویش ولی مادرمگردامان حیدررارهامی‌کرد هم ازسینه هم ازبازوش خون میرفت درآنروز ولیکن می‌دویدوبازبابم راصدامی‌کرد نمازعشق نیّت کردمابین درودیوار ولی زان پس رکوع خودمیان کوچه‌هامیکرد مرامی‌بردودست اوبه روی شانه‌ی من بود قددخترکنارمادرش کارعصا می‌کرد
ای بر حدیث غربت من ترجمان، بمان بر ماندنم پس از تو ندارم گمان، بمان دستاس و جانماز تو و مُهر و چادرت گویند یک صدا همه با هم بمان، بمان منشان به خاک، خانه نشین مدینه را خورشید را مگیر از این آسمان، بمان روی زمین نشاند مرا، راه رفتنت با آن‌ که تیر می‌خورم از این کمان، بمان صد چشم گشته‌ام که ببینم قد تو را ای سروِ من، اگر چه نماندی چمان، بمان 🔹
شب غریب و شب بی‌ستاره‌ای دارم به ماه از سر حسرت نظاره‌ای دارم مگر توان، گُل خورشید را به گِل پوشاند؟ چسان به خاک سپارم؟ چه چاره‌ای دارم؟ ز روی دختر من درد و داغ می‌بارد چه هاله گِرد رخ ماهپاره‌ای دارم تنی کبود و دو کودک میان یک حجره ضریح و زائر و دارالزیاره‌ای دارم دو گوشوارۀ عرش برین، حسین و حسن کنار مادر بی‌گوشواره‌ای دارم 🔹