غریب تنها
شب جمعه ست به دل ها غوغاست
زائر قبر شریفش زهراست
باز انگار خود عاشوراست
روی تل زینب کبری تنهاست
قد او کاش نبیند دشمن
به علی و به حسین و به حسن
یوسفش در وسط گودال است
ته گودال میان چال است
نیزه باران شده و بی حال است
در شلوغی چقدر پامال است
یارب این نیزه نگیرد به دهن
به علی و به حسین و به حسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه (با اینکه پیکر پسرش بوریا شود)
✨ مراسم مناجات شب اوّل ماه رمضان
سهشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰
#حاج_محمود_کریمی
🔰 حرم #امام_رضا (علیهالسّلام)
🍃✨امام_حسین علیه السلام
46.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌾زمزمه # کجایی ، کجایی؟
شـب سوم# ماه مبارک رمضان
جمعه۲۷فروردین۱۴۰۰ ۳رمضان۱۴۴۲
مداح #حاج محمدرضا طاهری
#روضه وفات ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها
#سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از غصههای تو نفسِ آسمان گرفت
در ماتم تو حال دل عاشقان گرفت
ای باغ و بوستان پیمبر نگاه کن
رو به خزان شدی و دلِ باغبان گرفت
بانو بمان که پشت و پناه نبوتی
تو سوختی که شمع رسالت توان گرفت
تا پایِ مرگ رفت پیمبر هزار بار
هر بار هم به لطفِ نگاه تو جان گرفت
تنها تویی که عشقِ پیمبر شدی و بس
دلدادۀ تو بود و دل از دیگران گرفت
آنقدر گریه کردهای از ترس قبر که
جسم تو را عبایِ نبی درمیان گرفت
گفتم عبا چرا غزلم روضه خوان شده
زهرا رسید و با غزلِ من زبان گرفت
ای تشته لب حسین .. ای بی کفن حسین ..
ایوای بیعبایی و .. بی پیرهن حسین ..
شکر خدا که قسمت تو یک عبا شده
مادر ؛ حسینِ من کفنش بوریا شده
زهراست روضه خوانُ خدیجه ست گریهکن
آرام چشم تَر شده را بست گریه کن
میسوخت در حرارت دستانِ فاطمه
گفت ای رسول ! جان تو و جان فاطمه
زن هایِ این قبیله همه بدتر از هماند
دلسوزهایِ فاطمه در بِینشان کماند
میترسم از کنایه و زخمِ زبانشان
مردانشان که پست ترند از زنانشان
میترسم ابر تیره بیفتد به رویِ ماه
زهرای من تحمل سیلی ندارد ، آه
برگ گل است، مثل نسیم است دخترم
نگذار حس کند که یتیم است دخترم
در عمرِ خویش هرچه بلا بود دیدهام
جانانه جورِ فاطمه را هم کشیدهام
نگذار حال و روز گلم مثلِ من شود
دیگر مباد قسمتِ او سوختن شود
چون چاره نیست میروم و میگذارمش
بعد خدا و تو ، به علی میسپارمش
نمی خواستم تا اینجا برم اما بزارید بگم :
قلبم ز چشمانِ ترش آتش گرفته
بر حال و روز مضطرش آتش گرفته
می آید آن روزی که یاسم در گلستان
گلبرگ هایِ پرپرش آتش گرفته
قرآن ناطق بینِ کوچه دست بسته
در صحنِ خانه کوثرش آتش گرفته
زینب به چشمان خودش میبیند آنجا
دار و ندارش ، مادرش آتش گرفته ...
تا اینجایِ روضه رو عرض کردم که بی بی به اسماء فرمود : اسماء تو برا زهرایِ من مادری کن.اسماء هم همه جا با بیبی حضرت زهرا بود ، همه جا براش مادری کرد .. هم شب زفاف ، هم پشت درِ خونه .. این دو جا برای این خانم مادری کرد ... هر مادری بود همین دوجا میومد ، چون اولی شب زفافه ، مادرا دوست دارن همه شبِ زفاف باشن ، دومیش هم موقع وضعِ حمله ... دوست دارن باشن .. نوه شون رو بغل بگیرن ... اما یه جاست مادرا نمیان ، میدونی کجاست؟ اونجاییِ که میخوان بدن دخترُ غسل بدن .. اما اونجا هم اسماء اومد کمک امیرالمؤمنین ... گفت آقا تنهاست ...
اسماء بریز آبِ روان
بر رویِ گلبرگ گلم ...
حیفم میاد نگم با این ناله ت ، امشب پیغمبر خودش بدن حضرت خدیجه رو غسل داد و کفن کرد ، از طرف خدا کفن اومد. اما .. پیغمبر یه بدنِ سالم رو غسل داد...قربون اون آقایی برم که یه یهو اسماء دید سر به دیوار گذاشت ، دیگه غسل نمیده ... چی شد آقاجان؟! اسماء دست به دلم نذار .. هرچی آب میریزم .. خودت نگاه کن داره هنوز خون آبه میاد ... از این ناراحتم فاطمه م هیچی بهم نمی گفت .. هی میدیدم شبا این پهلو به اون پهلو میشه .. هی میدیدم میخواد دستشُ بیاره بالا موهایِ زینبُ شونه کنه نمیشه .. اما حالا فهمیدم ...دستِ گداییتو بیار بالا ، به حضرتِ زهرا الهی العفو ....
#روضه وفات حضرت #خدیجه سلام الله علیها
حاج#میثم مطیعی
🥀🥀🥀🥀🥀
بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو
برای بی کسی فاطمه بمان بانو
*پیغمبر داره با خدیجه سلام الله علیهما صحبت میکنه*
به جان دختر مظلومه ات مرو از دست
مساز اشک یتیمانه را روان بانو
*خیلی پیش خدا ارزش و مقام داره مرحوم مجلسی از تفسیر عیاشی نقل کرده” ُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع قَالَ لِی لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی حِینَ رَجَعْتُ”پیغمبر فرمود:اون شبی که به معراج رفتم موقع برگشت جبرییل به من یه چیزی گفت”وَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَهٍ ” ای امین وحی آیا درخواستی داری یا نه؟! “قَالَ حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَى خَدِیجَهَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنِّی السَّلَامَ “یا رسول الله از سوی خدا و از طرف من به خدیجه سلام برسون،پیغمبر اومد سلام خدا رو به خدیجه رسوند چی جواب داد؟ “فَقَالَتْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ وَ عَلَى جَبْرَئِیلَ السَّلَامُ”اینو داشته باش تا یه چیز دیگه هم برات بگم*
برای غربت من جان به لب شدی اما
بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو
به باغ یاس تو سیلی زنند باور کن
بمان که یاس نمیرد جوان جوان بانو
*یه روزی میرسه میان در همون خونه ای که هر روز پیغمبر دست به آستانه در میگرفت،نمیگم در این خونه چه کردند … اما شما که دیده بودید پیغمبر هر روز میاد سلام میده … اگه خواستید در خونه ای رو بزنید اول به اهل خونه سلام بده اگه رفتی در خونه اگه خانوم خونه اومد دم در-اگه دین نداری مرد باش-اگه با مرد خونه دعوا داشتی،مشکلم که داشتی بگو خانوم تو برو کنار من با تو کاری ندارم،اگه فهمیدی خانوم بار شیشه داره اصلا برگرد،کارتو بنداز به بعد،بی بی جان”مرحوم شیخ طوسی در امالی نقل کرده از استاد شیخ مفید اون بزرگوار از استادش ابن قولویه که امام صادق علیه السلام فرمود” قال لمّا توفّیت خدیجه رضی الله عنها”وقتی خدیجه از دنیا رفت، “جعلت فاطمه سلام الله علیها تلوذ برسول الله صلی الله علیه و آله و سلم “فاطمه زهرا به پیغمبر پناه آورد-این فرازش من رو یاد خیلی چیزا میندازه-“و تدور حوله”هی دور بابا میگشت….-آی حسین…آی حسین…- “و تقول أبت این اُمّی؟”بابا مادرم کجاست؟”قال فنزل جبرئیل علیه السلام”جبرییل نازل شد “فقال له ربک یامرک أن تُقری فاطمه السلام “عرضه داشت یا رسول الله خدا امر کرده به فاطمه سلام برسونی بهش بگی مادرت در قصرهای بهشتیه “بین آسیه و مریم بنت عمران”همراه آسیه و مریم-این دخترم تربیت شده همون مادره مثل مادرش سلام کرد-” فقالت فاطمه سلام الله علیها ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام”
این یه بیتم بگم و رد شم ، خدیجه جانم …*
میان این درو دیوار فضه را طلبید …” یا فضه خذینی
من آمدم که خدیجه دوباره واسطه باشد
گرفته حال دلم در هوای مادر زهرا
دو دیده ام شده باران برای مادر زهرا
هر آنچه دختر پاک و هر آنچه مادر خوب است
فدای مادر زینب فدای مادر زهرا
کریمه ی قم و حتی کریم شهر مدینه
کرم کنند به عالم به جای مادر زهرا
گرفته دست نیازم دخیل روزی امشب
اگر که سر بگذارم به پای مادر زهرا
خدا کند که ببخشد مرا به راه پیمبر
خدا کند که بمانم گدای مادر زهرا
من آمدم که خدیجه دوباره واسطه باشد
میان عبد سیاه و خدای مادر زهرا
اگر غلام حسینم اگر که مست اباالفضل
نوشته اند مرا در دعای مادر زهرا
شبیه طفل یتیمی که غرق گریه ی خویش است
دلم شکسته به بزم عزای مادر زهرا
قسم به چادر خاکی که من پناه ندارم
به جز عبای پیمبر، عبای مادر زهرا
...
اگر سر نوه اش را کنار دجله بریدند
میان دشت بپیچد صدای مادر زهرا
شاعر: محمد امین سبکبار
2516531.mp3
7.3M
روضه وفات # حضرت خدیجه سلام الله علیها
حاج#میثم مطیعی
🍂🍂🍂