✅شب جمعه را غنیمت بشمارید....
👈🏻ابو بصیر از امام باقر (علیه السلام) نقل كرده است كه فرمود: به راستی خدای بلندمرتبه، هر شب جمعه از بالای عرش تا صبح ندا میدهد:
آیا بنده مؤمنی نیست كه مرا برای دنیا و آخرتش قبل از طلوع فجر بخواند، پس من جوابش دهم؟
آیا بنده مؤمنی نیست كه از گناهانش قبل از طلوع فجر توبه كند من توبه او را بپذیرم؟ آیا بنده مؤمنی نیست كه از نظر روزی در تنگنا باشد و از من درخواست زیادت كند پیش از طلوع فجر، من نیز [بر رزق او] بیفزایم و بر او توسعه دهم؟
آیا عبد مؤمن بیماری كه شفای خود را قبل از طلوع فجر بخواهد، نیست تا شفایش دهم؟
آیا بنده مؤمن زندانی غمناكی نیست كه درخواست آزادی از حبس كند قبل از طلوع فجر، سپس من آزاد و رهایش بنمایم؟
آیا بنده مؤمنی كه مظلوم واقع شده نیست كه از من درخواست كند تقاص ظلم او را بگیرم، و من یاریاش كنم و مظلمههای او را پس بگیرم؟
امام باقر (علیه السلام) فرمود: این ندا مرتب تا طلوع فجر ادامه دارد.
📚(وسائل الشیعه، ج 5، ص 73 و 74)
شرط انصاف جز آن نیست که پیش از طلوع فجر ، بر فرج مولای غریبمان متوسل و دعاگو باشیم...که تنها راه نجات تمام بشریت است
شب جمعه شب زیارتی امام حسین علیه السلام
صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ الله
صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ الله
صَلَّى اللّهُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِ الله
در نقلی آمده: زمانی که امیر المؤمنین حضرت علی (علیه السلام) در بستر شهادت بود نگاهش به حسین (علیه السلام) افتاد و فرمود:
یا اَبا عَبداللهِ اَنْتَ شَهِیدُ هذِهِ الاُمَةِ فَعَلَیْکَ بِتَقْوَی اللهِ وَ الصَّبْرِ عَلی بَلائِه.
: «ای حسین! تو شهید این امت هستی، بر تو باد به تقوا و صبر بر امتحان الهی». [۲]
----------
[۲]: کبریت الاحمر ص۲۷۰
.......
سوگنامه آل محمد صلوات الله علیه و آله
.......
التماس دعا
✋🏻 #السلام_علیکم_یا_ائمة_البقیع
🕯 همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
🕯 بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
🕊 چه دستها که رسیدهست تا بقیع از دور
🕊 که قد کشیدن زائر به قامت و قد نیست
🕯 نه صحن مانده، نه ایوان، نه آینه، نه رواق
🕯 اگرچه خاک، دلیل نبود مرقد نیست
🕊 همیشه حس زیارت حرم نمیخواهد
🕊 که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست
🕯 برای بودن در زیر آفتاب اینجا
🕯 میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست
🕊 «دعای سوتهدلان مستجاب، خواهد شد»
🕊 در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست
🕯 بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر
🕯 اگر به شوق ضریح آمده، نیاید، نیست
🖊 محسن ناصحی
#ائمه_بقیع
#تخریب_قبور_بقیع #هشتم_شوال #بقیع #روضه #گریز #حضرت_عباس_علیه_السلام
#سید_مهدی_میرداماد
روضه ی تخریب قبور ائمه ی بقیع و گریز به روضه ی حضرت عباس علیه السلام
چون حرم نیست زائری هم نیست
خادمی نیست نوکری هم نیست
چون که گنبد ندارد این بقعه
پس یقیناً کبوتری هم نیست
هر که رفته بقیع میداند
خبر از قبر مادری هم نیست
دور تا دور چون که دیوار است
مطمئن باش که دری هم نیست
نیمه شبها به غیر نور ماه
بخدا شمع دیگری هم نیست
در مدینه علی غریبتر است
خبر از نام حیدری هم نیست
نه حیاطی نه حوض آبی هست
ظاهراً آب آوری هم نیست
سقای دشت کربلا اباالفضل، اباالفضل
مادر چهارتا شهید رفته بود خدمت امام (ره) تو جماران، میگن از زیر چادر یه عکس درآورد گفت: این پسر بزرگم محمود شهید شده، امام هم همینجوری بهت زده داشت نگاه می کرد، میگن دست برد تو چادر یه عکس دیگه جلو امام گذاشت گفت: اینم دومین پسرم سعید اینم شهید شده، دوباره دست کرد تو چادر یه عکس گذاشت جلو امام این بچه سومم علیِ اینم شهید شد، یه مرتبه دیدن امام دستمالش درآورد گذاشت رو صورتش های های گریه کرد؛ جانم مادرای شهید که یه الگو داشتن، میدونی این مادر شهید چیکار کرد، میگن عکس ها رو جمع کرد گذاشت زیر چادرش، به امام گفت: من بچه هام دادم که شما گریه نکنید.
میومد تو آفتاب ام البنین چهارتا قبر درست میکرد، مادری که داغ دیده باشه گریه اش معلومه، گریه ی ام البنین مدینه رو پر کرده بود، اما هر کی میومد نزدیک بقیع گوش میداد، میدید فقط میگه آخ غریب حسین....عزیز دلم حسین...ای تشنه لبم حسین..... ای بی کفن حسین....آخر سر مروان اومد به ام البنین گفت:آی زن مگه تو مادر عباس نیستی، مگه تو چهار تا پسرات کربلا کشته نشدن، چرا همه اش میگی حسین، میدونی چی جواب داد؛ اینجوری نگو، آخه حسین مادر نداره، کسی نیست براش گریه کنه، شنیدم کربلا مادرش سر عباسم بغل کرده، شنیدم عباسم به آرزوش رسونده، شنیدم بچه ام لحظه ی آخر حسین صدا زده برادر
حسین.....
مادر به قربون جمالت
رخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم عطشان جان سپردی
گل ام البنین شیرم حلالت
شنیدم دست هایت را بریدن
شنیدم چشم نازت را دریدن
چو طفلان این سخن ها رو شنیدن
همه از هم خجالت می کشیدن
🌾🌾🌾
#امام_صادق_علیه_السلام_شهادت
#بقیع #ائمه_بقیع
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار
بقيع مژده سالي ست با چهار بهار
چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت
از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند
در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غم انگير چند سال كذشت
كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان علي ست
و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست...
...كه باز آمده آتش در آستانه ي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت مي شود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي
كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟!
تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟!
ميان گريه ي آرام او بلند نخند
به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست
طنين روضه اش از واي مادرش پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند
همه سواره و او را پياده مي بردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود
به ني مقابل چشمش سر بريده نبود
اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت
محمدعلي بياباني
کانال روضه دفتری👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
_ بقیع
دل آیینه گریان بقیع است
غم و اندوه مهمان بقیع است
مدینه شمع روشن کن که هر شب
شب شام غریبان بقیع است
#ائمه_بقیع
#بقیع
#دوبیتی