eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
302 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به ساحت مقدس و ملکوتی اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه الصلاة و السلام و اول مظلومه عالم صدیقه کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، جلب رضایتشون عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) - فایل صوتی👇
✔️ نمونه شروع روضه حضرت زهرا سلام الله علیها👇 أللّهمَّ صلِّ وَ سَلِّم، وَ زِد وَ بارِک، عَلی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبویَّة، وَ الصَّولَةِ الحَیدریَّة، وَ العِصمَةِ الفاطِمیَّة، وَ الحِلمِ الحَسَنِیَّة، وَ الشّجاعَةِ الحُسَینِیَّة، بار خدایا! رحمت‌های پیاپی فرست و درودهای خجسته خویش را ارزانی دار بر امام بزرگواری كه صاحب دعوت محمّدی است و صولت حیدری و عصمت فاطمی و حلم حسنی و شجاعت حسینی فایل صوتی👇
متن روضه 4 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد انقدر مادرمون زهرا مظلومه... تا نامش برده میشه... ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه... یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه) ابن عباس میگه دیدم... پیغمبر خدا... داره گریه میکنه... عرضه داشتم یا رسول الله... چی شده آقا... چرا دارید گریه میکنید... فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي ابن عباس... برا غربت بچه هام گریه میکنم... برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم... كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي میبینم بعد از خودم... امتم به فاطمه ام ظلم میکنند... صداش به ناله بلنده... وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه...یارسول الله... فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي اما کسی به داد زهرام نمیرسه... (منبع: الامالی للطوسی ص: 188) ((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید)) عرضه بداریم یا رسول الله... خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید... اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند... 🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد 🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند... 🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت 🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد تا اون نانجیب با لگد به در زد... زهرای مرضیه بین در و دیوار... دو تا ناله زد... ناله اول صدا زد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ ناله دوم صدا زد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بدادم برس... بخدا محسنم رو کشتند... 🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد 🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود نانجیب ها وارد خونه شدند... دستهای امیرالمومنین رو بستند... تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید... طاقت نیاورد... هر طوری بود از جاش بلند شد... حالا میخوام تصور کنید... مادرمون زهرا... یه دست به پهلو گرفته... یه دست به دیوار گرفته... 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقاش انداختند... دست هاش رو بستند... دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... یا صاحب الزمان... همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد... قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 زبانم لال بشه... دختر پیغمبر کجا... تازیانه اون نامرد کجا... دور مادر رو گرفتند... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادر رو زدند... دستهاش رها شد... روی زمین افتاد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا صاحب الزمان... اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... عمه جانتون زینب کبری رو بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ) شعراء 227 فایل صوتی👇
خدای متعال ان شاء الله به چادر خاکی مادرمون زهرای مرضیه سلام الله علیها موانع فرج امام زمان علیه الصلاة و السلام برطرف بفرماید عنایت کنید اجماعا صلوات ختم کنید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) فایل صوتی👇
سینه زنی زمینه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم حاج محمود کریمی _ سال97 ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ علی به سمتِ مسجد روونه آتیش گرفته تموم خونه مادر گرفته ، دامانِ مولا پیچیده دستش به تازیونه « ویلی الزهرا مظلومه » میونِ باغچۀ دلا بارونِ نم نم میزنه همسایه مون در خونه شون باز داره پرچم میزنه این صدایِ چاووشه میگه بیین که شیش گوشه برای مادر ارباب داره مشکی می پوشه روضه خوانی شد ، تو ایوونا با کربلاییا با مهمونا زبون می گیرن آسمونا « ویلی الزهرا مظلومه » در و دیوار هیئتا کتیبه هایِ غم می خواد به خدا فاطمیه هم یه دونه محتشم می خواد مثل محرم تمومِ خیابونا علم می خواد آتیش می گیرن حیدریا می خوان بمیرن مادریا وقتی می خونن آذریا یارالی نَنَه یارالی نَنَه « ویلی الزهرا مظلومه » همسایه هامون نمی خوان مادرِ بی تابمونو میگن صدایِ گریه هاش به هم زده خوابمونو چند روزه بابا ندیده رویِ آفتابمونو این تأثیر آتیشه کار پهلویِ زخمی شه راه که میره نفساش یکی در میون میشه داره می خونه بادِ صبا با گریه زاری تو این شبا مثل امیرِ تشنه لبا « اُمّی الزهرا مظلومه » •┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
⚜🕊 روضه جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سيدمهدي ميرداماد⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ دل سراپرده ی محبتِ اوست دیده آیینه دارِ طلعتِ اوست من که سَر خَم نیاورم به دو کون گردنم زیر بارِ منتِ اوست *دو جور میشه این یک بیت رو معنا کرد....معنای اول از زبانِ ما باشه ..بگیم خانم جان ..تا آخر عمرم مدیونتم منو صدا زدی پا سفره ی روضه هات ..تا آخر دنیاممنونتم، منو قابل دونستی ..مگه امام صادق نفرمود: تاما کسی رو صدا نزنیم ...تا مادرِ ما کسی رو صدا نزنه....یه معنای دیگه هم از زبان امیرالمومنین خطاب به بی بی دو عالم :* من که سَرخَم نیاورم به دو کون گردنم زیرِ بارِمنّتِ اوست *تا نفسِ آخر گفت زهرا شرمنده تَم ...من تو خانه بودم تو پشتِ در بودی...من تو کوچه ها دستم بسته بود ..تو یه تنه ایستادی،حقِ علی رو بگیری.. تا آخرین نفس ،گردنم زیر بار منّتِ اوست * گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست من که باشم در آن حرم که صبا پرده دارِ حَریمِ حُرمتِ اوست *ده ماه روزی پنج بار پیغمبر می آمد در آستانه ی درِ خانه ی زهرا ،با احترام میگفت "السلام علیکم یا اهل بیت النبوه " این که پیغمبر بود روز آخر رو روزهای آخرِ عُمر همین پیغمبر ،دید هی این جوان در میزنه و اجازه میگیره و بی بی ردش میکنه،بار سوم ،پیغمبر فرمود:دخترم ،این جَوان با ادب میدونی کیه از تو اجازه میگیره بیاد ملاقات من ..این برادر من عزرائیلِ ..مَلک الموتِ..قابض الارواحِ،فاطمه جان از هیچ کسی اجازه نمیگیره میره برای قبض روح..میدونی چرا درِ این خانه رو میزنه..چون تو توی این خانه ای ..خانه ای که فاطمه داره احترام داره..اجازه میخواد..اگر تا آخر دنیا بهش اجازه ندی ،نمی آد داخل..ملائکه اجازه میگرفتن برای رفت و آمد..* بی خیالش مباد مَنظرِ چَشم زان که این گوشه جایِ خلوتِ اوست هر گلِ نو که شد چمن آرای ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست دور مجنون گذشت و نوبتِ ماست هر کسی پنج روز نوبتِ اوست *خوش بحال اونیکه تو پنج روزه دنیاش فقط بگه یا زهرا..خوش بحال اونیکه تو این پنج روز دنیا فقط درِ این خونه گدایی کنه..جای دیگه رو دَر نزنه ..خوش بحال اونکه تو این پنج روز دنیا، اسم زهرا سلام الله علیها که میاد به سینه بزنه ، بگه آخ مادر.. خوش بحال اونکه تو ی این پنج روز برای زهرا سلام الله علیها گریه کنه ..زندگی اینطوری قشنگه.. * فَقرِ ظاهر مَبین که حافظ را سینه گنجینه ی محبتِ اوست *فدای اون سینه ای که گنجینه ی محبتِ ..فدای اون سینه ای که گنجینه ی اسرارِ.. سینه ای کَز معرفت گنجینه ی اسرار بود کی سزاوارِ فشارِ دَر بود مادر.. مادر..آخ ..فدات بشم مادر .. باید برای این جمله بمیریم ..اون جمله چیه ... گفت:فاطمه توی این خونه است ... نانجیب گفت فاطمه هم تو خونه باشه ... خونه رو با فاطمه آتیش میزنم ...الهی بشکنه دستِ ....
⚜🕊 روضه جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سيدمهدي ميرداماد⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست آهسته از غم تو زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین... گفتم که فاطمه، کَمَرِ آسمان شکست هجده بهار دیدی و در سوگِ تو دلم بعد از هزار و سیصد و چندین خزان شکست ای دل بسوز و بِشکن تا باورت شود حتما دَری که سوخته را می توان شکست با هر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شکست *فرمودند :هر وقت زهرا را میدید ،صورتش رو میبوسید ..یه روز دیر وقت اومد.. ام سلمه گفت یا رسول الله چی شده ،گفت :امروز یادم رفت زهرامو بغل کنم ..یادم رفت صورتشو ببوسم ..آخ...هر جا پیغمبربوسید، یه نشونه زدن ..یا با تازیانه .. یعنی یا رسول الله ..ما هواسمون هست ..حقِّ زهراتو ادا میکنیم ،عجب رسمی داره مدینه ..این رسم مال مدینه بود فقط، نه..!!!!این رَسم رفت کربلا ...کربلا هم هرجا پیغمبر بوسیده بود ..یا با نیزه ...یا با شمشیر ..یا با سنگ ..یا با چوب و عصا ...حسین....آخ ....یعنی چی هر جا پیغمبر بوسید کربلا زدن... سلمان میگه :میگه من خودم شاهد بودم پیغمبر سر تا پای حسین رو بوسه می زد ،از موهای سرش شروع میکرد، اینقدر بوسید پیغمبر ..که نوشتن یه وقتهایی تو تاریکی ،حسین می آمد ..از نورِ دندانهاش از نوری که زیر گلوش بود فضا روشن می شد ..این اثرِ بوسه های پیغمبر بود ..بگم یا رسول الله..کربلا هیچ عضو سالمی نگذاشتن ..فقط دندونهاش سالم بود ..اونم بی حیا چوب خیزرانش رو برداشت ..نگفت این لبها رو پیغمبر بوسیده....حسین ....ان شالله یه شب جمعه کربلا بگی حسین ..."السّلامُ عَلی الثَّغرِالمَقروعِ بالقَضیب"من نمیگم ..امام زمان عج میگه "السَّلام عَلی الثَّغرِالمَقروعِ بالقَضیب "امام زمان می فرمایند: سلام به اون دندونهایی که با چوب زدن ... مقروع بالاتر از زدنِ..نانجیب چوب نمی زد ...چوب رو میکوبید روی لبهای حسین ....کاری کرد رقیه بغل کنه سَر رو ،دست کشید دید همه دندونها خورد شده...هی زد تو دهنش با دست .......آخ.....حسین ....* ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کسی خبر نداشت فاطمه پارۀ تن پیغمبرِ ..؟ چرا ولله همه میدونستن .. اون دونفری که اومدن عیادت ، نمیدونستن این فاطمه بهشتِ پیغمبرِ؟ ولله میدونستن .. خودش مدرک بجا گذاشت.. نامۀ به معاو یه اش هنوز هست ، تو تاریخ برید ورق بزنید .. نوشت معاویه ، صدایِ زهرا را پشت در شنیدم میخواستم برگردم .. یه لحظه پشیمون شدم .. اما یاد علی افتادم .. هر چی از علی کینه داشتم تو پاهام جمع کردم .. (خودش میگه من نمیگم ..) نمیدونستن فاطمه پشت درِ ..؟؟ به این شال سبز میدونستن .. یه چیز دیگه بگم ... نمیدونستن حضرت زهرا مادرِ ما بارداره میدونستن ...!!! از زنهاشون شنیده بودن .. حضرت زهرا سلام الله علیها بارداره.. گفت یه جوری میزنم هم خودش بمیره هم بچه اش ... (اگه تا صبح تو صورتمون بزنیم یه ذره جبران نمیشه..) چرا زدن بهانه داشتن ... بهانه چی بود ... علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دَری شکست در آن دَم فِتاد بر رویت هوا زجورِ مخالف چو قیرگون گردید نشست سایۀ دستی سیاه بر رویت *یه جوری زد دو طرف رو سیاه کرد ... مدینه علی بهانه شد سینۀ حضرت زهرا سلام الله علیها بین درو دیوار رفت .. کربلا هم بهانه همین بود ، ایستاد جلو دشمن گفت : مگه من حلالی رو حرام کردم ؟ حرامی رو حلال کردم ؟ چرا به جنگ من اومدید ..؟ بلند شد نانجیب یه جمله گفت : حسین تو گناهی نداری .. فقط گناه تو اینِ تو پسر علی هستی .. « بُغض لِابیک » مدینه علی بهانه شد بازو ورم کرد .. سینه سوراخ شد .. کربلا هم علی بهانه شد ده نفر اسبهاشونو نعل تازه زدن ... او میدوید و من میدویدم ... امیرالمومنین یه خبر شنید ، خبر چیه ..!! خبر این هست .. بیا تا زهرا نرفته .. یه خبر کاری کرد علی که قهرمان خیبر سه بار زمین خورد و بلند شد ... اما آی رفقا علی مَردِ ، مَردِ جنگِ ، قهرمان خیبرِ .. از مسجد تا خونه راه صافِ ، کوچه اس .. زمین همواره .. اما بازم خورد زمین .. من یه خانم سراغ دارم .. تو سراشیبی گودال .. هی چادرش به پاهاش گیر کرد .. هی خورد زمین گفت ... حسینم .‌.. حسین ... هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید به نیت فرج بگو : یاحسین ... ______
⚜🕊مناجات و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ ای نگاهت پر از سپیده بیا .. دل زِ هجرت به خون تپیده بیا .. « آقای من .. » شبِ غم را سحر،سحر برگرد ای صفایِ سحر ، سپیده بیا .. « آقای من .. » آه از این انتظارِ جان فرسا *چه قد فاطمیه ها بیاد تو رو صدا بزنم* آه ازین انتظار جان فرسا ای امید دل رمیده بیا .. * با همین زمزمه و ناله ات می تونی صداش بزنی .. آقاجان .. برا من نیا ، به خاطر من نیا ، من کجا شما کجا .. الحمدلله یه اشاره برا شما بسه * ناله دارد برای آمدن مادری با قد خمیده بیا ... قسمت می دهم .. *چه قد حق این قسم رو ادا می کنی ؟.. این قسم ، قسم معمولی نیست . شاید بعضی وقتها لقلقۀ زبان من و تو بشه . اما حواسمون رو جمع کنیم ، امام زمان عجل الله فرجه رو داریم قسم می دیم ..* قسمت می دهم به اشکی که بر رُخِ مرتضی چکیده بیا ... *کدوم اشک ؟.. اون لحظه ای که هی التماس کرد .. هی گفت فاطمه با من حرف بزن .. خدا نکنه هیچ مردی به روز علی بیفته ... قهرمان خیبر باشی .. دُل دُل سوار عرب ، فارِس عرب باشی .."وارث المومنین "یَعسوب الدین" قائِد الغُر المُحَجَّلین " علی باشی .. اصلاً علی باشی .. اصلاً همه رو بگذار کنار .. کی باورش میشد کار علی به جایی برسه با زانو بیاد کنارِ بدن ... مرحوم محدث قمّی می گه .. جلو دَرِ حجره افتاد رو زمین ، هی می خواست بلند شه دید زانو هاش رمق نداره . سر زهرا رو بغل کرد هی صداش کرد دید جوابی نمی ده .. (اینی که گفت یافاطمه اَنا علی ، خیلی حرف داره ..) دیگه دید فایده نداره .. باید تیر آخر رو بزنه . دیدن بلند بلند گریه می کرد ، می گفت من علی ام .. اشک چشم علی افتاد رو صورت فاطمه ، من امام زمان عجل الله فرجه رو به همون قطره اشک قسم می دم ..* قسمت می دهم به اشکی که بر رخ فاطمه چکیده بیا .. *اشکی که رو صورت فاطمه چکید اشکِ علی بود ... آقاجان .. بازم قسم بدم‌ ..؟ اگه این اسم و این پرچم سیاه و این فاطمیه نبود ، اینجوری نمی گفتم .. آقاجان .. جان آن مادری که ... *شب جمعه ست .. کیا مشتری اند امشب ..؟* جانِ آن مادری که غرق به خون در پِیِ مرتضی دویده بیا .. جانِ یاسی که بین آتش سوخت رویی از غنچه اش ندیده بیا .. *دیگه بیا .. تو رو جان مادرت بیا ... چقدر فاطمیه التماست کنم ... من‌برا مادرت عزادارم .. به حرمت این لباس مشکی بیا ... به حرمت این گریه ها بیا ... به حرمت اون مادری که برای علی جون داد ...*
⚜🕊 مدح و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد فاطمیه 96⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ کیستی تو بهشت بابایی کوثر و قدر و نور و طاهایی دو جهان ذره و تو خورشیدی همگان قطره و تو دریایی هم صدا با تمامی سادات شیعه گوید تو مادر مایی مطلعُ الفجر بامداد ازل لیلة القدرِ حق تعالایی برتر از درک و دانشِ همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای ای مقامت ز وَهم ها برتر قدر و جاهت ز وصف ما برتر مدح تو بر لبِ رسول خدا ذکرِ ناب ست از دعا برتر رتبۀ توست از زنانِ بهشت به خداوندی خدا برتر جز پیمبر که دست بوسِ تو بود تویی از کُلِ انبیا برتر حجره ات کعبۀ دل حیدر بیتت از بیتِ کبریا برتر خانه ای روشن از کلام الله سر زد از آن دو آفتاب و دو ماه آن چه در این خانه خود را می نمود عشق بود و عشق بود و عشق بود *همۀمدینه خبر دار بودن امیرالمومنین و زهرا ،چقدر رابطه شون عاشقونه اس .. خبر داشتن تا علی از جنگ بر میگرده سَر و رو زخمی اول زهرا در رو باز میکنه .. تا زخمهایِ علی رو مرهم نگذاره کار دیگه ای نمیکنه .. همۀ عالم میدونستن زهراتو خانه نان بپزه بچه ها را آماده کنه اما نگاهش به علی هست .. همه میدونستن چشم از علی بر نمی داره .. آخ بمیرم برات یا علی .. امروز همه میخواهیم برای تو گریه کنیم آقا جان .. چند وقته زهرا روشو از علی میگیره .. چند وقته دیگه اون خونه تنورش روشن نشده .. چند وقته موهایِ زینبت رو شونه نزدی .. خدا نکنه هیچ خونه ای بی مادر بشه ..خونه ای که بی مادر بشه همه ی کاراهاش بهم میریزه .. * ای بهشتِ خدا گل رویت ای رسول خدا ثنا گویت سورۀ نور خط پیشانی لیلۀ قدر تارِ گیسویت شب معراج مصطفی می دید باغِ جنّت پر است از بویت روحِ بینِ دو پهلوی احمد به چه جرمی شکست پهلویت گر جسارت نبود می گفتم هُرم آتش چه کرد با مویت از علی دوستی نشان مانده ست هم به رخسار هم به بازویت *خانم جان ، هر قهرمانی مدال داره .. مدالش رو نشونه همه میده .. تو قهرمانِ علی دوستی بودی .. همۀ عالم یه طرف تو علی دوست داشتن ، فاطمه یه طرف .. چرا مدالت رو نشونه علی ندادی .. اینقدر نشون ندادی تا امشب خودش دستش رسید به بازو هایِ ورم کرده ....* کاش هفت آسمان شَرر می شد کاش عمرِ جهان سر می شد بر سر روز اگر غمت می ریخت از شب تار تیره تر می شد
⚜🕊 روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد فاطمیه 96⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ به علی هم نگفتی ای زهرا که چگونه شبت سحر میشد هر کسی با علی عداوت داشت به تو در کوچه حمله ور میشد جسمِ در هم شکسته ات هر دم هدف ضربه ای دگر میشد چشمشان تا که برعلی افتاد ضربه هاشان شدیدتر میشد *کی باور میکرد یه زنِ هیجده ساله ، دورش چهل تا نامحرم ... هی به علی نگاه کنن ، زهرا را بزنن ... اینجا آخرین جایی نبود که دورِ یه زن حلقه زدن ... یه جایی دیگه ام سراغ دارم .. دور یه زن مردها حلقه زدن .. هرچه او بیشتر نفس میزد .. بیشتر میزدند زینب را .. تیغ ها مانده بود در گودال با سِپَر میزدن زینب را .. یک نفر مانده بود در گودال صدنفر میزدن زینب را .. بیاید همین الان نیت کنیم برا زیارت حرم حضرت رقیه سلام الله علیها یه روضه بخونم .. بگم مادر .. شما را روز زدن .. شما را توی کوچۀ صاف زدن .. شما هیجده ساله بودی زدن .. اما رقیه سلام الله علیها رو شب و روز زدن .. تو بیابون زدن .. تو خارها زدن ... حسین .... مادر شما را زدن اما یه تکیه گاه داشتی به نام حسن علیه السلام ، پسرت بود زیر بغلهاتو بگیره .. رقیه رو تو بیابون زدن .. با لگد تو پهلوهاش زدن .. زینب هر چی التماس کرد بزارید ، خودم برم .. زَجر اومد از موهاش گرفت .
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد فاطمیه 96⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بهتر از اشکِ برا فاطمه نیست کارِ من امرِ به این معروفِ ولی سخته بخونم اِی مَردم روضه ی مادرمو مَکشوفِ *خیلی سخته به ولله ... شما گریه نکنید ناله نکنید .. من دیگه نمیخونم .. شما اهل روضه اید .. خیلی ها دارن به پهنایِ صورت اشک میریزن ..* برا گوشه گوشۀ مرثیه هاش مثل اسفندِ رویِ آتیشَم شماها بلند بلند گریه کنید ولی من زود میگم و رد میشَم *ای مادر .. ای مادر .. میخوام دعا کنم ..* الهی دیگه به گوشِ بچه ای صدایِ نالۀ مادرش نیاد ... *الهی هیچ وقت صدایِ مادرت رو نشنوی ناله میزنه .. الهی هیچ وقت درد کشیدن مادرتُ نبینی ...* الهی دیگه به گوش بچه ای صدای ناله ی مادرش نیاد.. آروزم اینه که دیگه مرگشُ مادرِ جَوانی از خدا نخواد .. الهی پیشِ نگاهِ باغبون باغچه ای بی گل سرسبد نشه .. جلو چشمِ خیسِ طفلِ مُضطری راه مادری تو کوچه سَد نشده ... * امام صادق فرمود برای مادر ما بلند گریه کنید .. یه دعای دیگه ..* الهی شاخۀ یاسِ باغچه ای دیگه با کبودی دَم ساز نشه .. آرزوم اینِ درِ هیچ خونه ای دیگه با ضربِ لگد باز نشه.. *عزرائیل اجازه میگرفت درِ این خانه را میزد .. مگه این خونه کم خونه ای هست ..؟ پیغمبر بارها فرمود : اِنَّ بَیتَ فاطمه بَیتی .. پیغمبر بارها فرمود : اِنَّ بَیتُها بَیتی .. بعد اشارۀ مستقیم .."الله اکبر" ... (پیغمبرِ میبینه..) فرمود : وَبابُ بَیتُها بابُ بَیتی .. یعنی در خانۀ زهرا در خانۀ منِ .. بارها میامد جلو این در با احترام ... "السلام علیکم یا اهل بَیت النُّبوه".. کی باورش میشد .. مادر ما بره پشت دَر .. آیا نمیدونستن .. فاطمه پشت دَرِ ..!! ولله میدونست فاطمه پشت دَرِ .." خودش تو نامه نوشت .. نوشت ، صدایِ زهرا را شنیدم .. پشیمون شدم‌ .. برگشتم ، گفتم .. برگردم ، برم .. دو سه قدم اومدم عقب ، یک مرتبه یادِ علی افتادم .. هر چی کینه از علی داشتم .. چنان لگدی به دَر زدم .. صدایِ شکستن استخوانهایِ فاطمه ... صدا زد : بابا یارسول الله ..."یاابتا" .. یا الله".."لا اله الا الله".. مادرِ ما افتاد ... فقط همینو بگم.. مرحوم علامۀ قزوینی .. مرحوم رحمانی همدانی .. مرحوم محدث قمّی .. دو سه تا مقتل اینو نوشتن .. وقتی مولا رو اومدن ببرن .. علی یه صحنه ای دید .. نوشتن امیرالمومنین اومد بره ... دید زهرا رویِ زمین افتاده .. عباشو انداخت روی فاطمه .. این زهراست ... این ناموس خداست ... نوشتن فضّه رو صدا زد .. فِضّه دوید اومد .. مرحوم علامۀ مفید میگه : اومد بالا سر بی بی .. فِضّه تا سر بی بی رو بغل کرد .. خانم ، حالِ بچه ات چطوره ..؟ بی بی یه ناله زد ..‌ فضّه محسنمُ کشتن ... وای ... "والله قُتِلَ ما فی اَحشائی" خدا لعنت کنه اون که اینکار رو کرد ... یه جمله دیگه بگم دلت رو ببرم کربلا .. میخوام بگم .. مادر .. یه مادری که بچه اش به دنیا نیامده بمیره و از دنیا بره ، سخته .. بچه از دست دادن .. سخته .. اما مادری که بچه اش به دنیا نیاد .. راحتتر با این داغ کنار میاد .. بچه رو ندیده .. بچه به دنیا نیامده ... از دنیا میره .... وای به حال اون مادری که شش ماه بچه شو بغل کنه ... وای به حال اون مادری که دستاشو ببینه .. چشماشو ببینه .. خنده هاشو ببینه .. گریه هاشو بشنوه .... وای از دل رباب ... حسین ... حسین ‌... بگم مادر ، محسنت از دست دادی .. اما دیگه ندیدی غرقِ به خون باشه .. وای به اون مادری ، نگاه کنه ببینه .. از گوش تا گوش علی ، با تیر سه شعبه .... بلند بگو ... یاحسین ...* کشته شد محسن و آنان که تماشا کردن سند تیر به اصغر زدن امضاء کردن
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ 🎤سید مهدی میرداماد⚜ ____________ ای کتابِ ثنای تو قرآن وی ثنا گسترت خدای جهان حُسن یزدان به چهرت پیدا سرّ هستی به سینه‌ات پنهان دشمنی با تو تلخ‌تر از کفر دوستی با تو خوشتر از ایمان خانه ی خاکی تو قبلة ی دل حجرۀ کوچکِ تو کعبۀ جان دلِ شیرِ خدا زِ تو روشن جانِ ختم رُسُل تو را قربان قصّه ی عصمتت نه حدِّ سخن گفتنِ مِدحتت نه کارِ بیان بَذلِ یک نانِ تو کُنَد نازل سورۀ هل اَتی علی الانسان کیستی تو که مصطفی می‌گفت جانِ بابا فدات فاطمه جان *فدای اسم قشنگت بی بی جان،اجازه دادی ما تو فاطمیه بگیم یا فاطمه...سال گذشته کیا بودن ..همین امسال شبهای اول یک دفعه به خودت میایی میبینی نفسی نیست، توفیقی نیست، عمری نیست .. اگر مطمئنی فاطمیه ی دوم نفس داری ..!!نمیخواد امشب بگی مادر...نگه ندار،صداتو ..!! اون عالم بزرگوار تو فرمود اگر حالِ عبادت میخواهید ،یه جوری صدا بزنید انگار شبِ آخرِ عمرِشماست. دیدی به کسی میگن یه روز زنده ای ،یه هفته زنده ای ،چقدر میخواد همه ی کاراهاش انجام بده جمع کنه.. بی بی جان‌باید سجده بجا بیارم بهم اجازه میدی بگم یا فاطمه ..اصلا بهم اجازه میدی بیام، بشینم .. مگر هر کی هر کیه ...مگه همیجوریه ..حساب و کتاب داره..هر جا نشستی ،حساب و کتاب داره.. عین روایت فرمود : تا ما نخواهیم...تا ما دستت رو نگیریم ..تا ما گریه نکنیم ... تا ما صدات نکنيم،....تو نمي آيي،تو گريه نميكني...* کیستی تو که مصطفی میگفت جانِ بابا فدات فاطمه جان کیستی ای فِراق تو همه درد کیستی ای وصالِ تو درمان کیستی تو که در هجومِ ستم آمدی حافظ امام زمان برتر از درک و دانش همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای در دل انبیاء امید تویی بر لبِ اولیا نوید تویی آنکه مانندِ قدرِ مجهولش قبر او مانده ناپدید تویی *عظمت بی بی رو از همین یه کلام ..آنکه مانند قدر مجهولش ،قبر او مانده ناپدید...سرِّ بی بی دو عالم.. بزرگان باید بگن ...پیغمبر با اون عظمتش که اشرف مخلوقاتِ قبرش معلومه ..ائمه ی ما قبرشون معلومه .. قرارِ تو این عالم یه نفر قبرش معلوم نباشه ..اونم فاطمه اس ...قرارِ تا آخرِ دنیا این علامت سوال ..؟؟؟!!!همه ی نسلها یکی پس از دیگری بیان و برن ..چرا قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی هست ..مگه میشه ..پیغمبر مگه چند تافاطمه داشت ..مگه برای چند نفرگفت پاره ی تنم ..مگه برای چند نفر بلند شد ،خم شد ،دست رو بوسید * از شب میلادِ تو تا آخر نفس مصطفی یک دست را بوسید وبس آن هم ای دست خدا دست تو بود پس برآن دست و برآن لبها درود *دست بوسیدن پیغمبرفکر نکنی یه کار عاطفی بودفقط .. بگی حالا یه پدر دستِ بچه اش را میبوسید ...نه ...!!! پیغمبر با این کارش میخواست به همه ی عالم بفهمانه این فاطمه احترامش واجبِ..* در دل انبیاء امید تویی برلبِ اولیا نوید تویی آنکه مانند قبر مجهولش قبر او مانده نا پدید تویی آنکه چون زینب و حسین و حسن پاک فرزند پرورید تویی آنکه جز باب و شوهر و پسرش هیچ مردی وِرا ندید تویی *غیر از باباش.. غیر همسرش ..غیر بچه هاش .. پسرهاش.. هیچ مَردی مادر ما را ندیده ..زهرا عصمت اللهِ ..مادرِ ما ناموس خداست ..نه این دنیا، اون دنیا را ببین ، اون دنیا را بشنو .. اون دنیا منادی صدا میزنه ..یا اهل محشر.. "غُضّوا ابصارکم "همه سرها پائین ،میگن :چه خبره ..میگن فاطمه میخواد رد بشه ..همه ی قیامت سرها را بندازن پائین ..فقط یه عده میتونن سر بالا کنن.....کی ها هستن ..اونهایی که تو دنیا براش اشک ریختن..حالا فهمیدی این گریه چقدر می ارزه ..این محبت چقدر می ارزه ...فردای محشر اونجا معلوم میشه ،هر کسی نمیتونه مادر ما را ببینه ..غیر از پیغمبر و امیرالمومنین و پسرهاش هیچ مردی مادر ما را ندیده.. بمیرم برات وسط کوچه ها...(..وقتی فکر شو میکنی میخوای دادبزنی... )کی باورش میشد.. یه روزی همین زهرا را دوره کنن ..* آنکه اسلام سرفراز از او وآنکه قدش زغم خمید تویی آنکه با تیغ احتجاج و بیان پردۀ خصم را درید تویی آنکه در موج دشمنان تنها به دفاعِ علی دوید تویی آنکه در راه حفظ جانِ علی رنجِ هستی به جان خرید تویی آنکه در ماتمش به ناگه، رنگ از رُخِ مرتضی پرید تویی *روضه بخونم ..بی بی جانم ،همه کَسِ علی ،پشت و پناه علی،بزار بهتر بگم ..حقشو ادا میکنی..زور و بازوهای علی ..قوت زانوهای علی ... فاطمه ی علی ..نور چشم علی ..همه وجودِ ...پشت و پناه علی ..تکیه گاه علی...همه ی هستیِ امیرالمومنین ، یه نگاهِ زهراست .... ____________ کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
⚜🕊روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ 🎤سید مهدی میرداماد⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بالاتر از اندیشه ی دنیاست زهرا بالاتراز بالاتر از بالاست زهرا *امام باقر فرمود: ما اهل بیت مریضی، گرفتاری دنیایی، پیدا می‌کردیم، سجاده پهن میکردیم میگفتیم "الهی به حق الزّهرا"خدا را به فاطمه مادرمون قسم میدادیم ..این اسم کم اسمی نیست نکنه یه وقت اینقدر ساده از کنارش بگذریم .. نگاه نکن مردم مدینه حواسشان به این اسم نبود.. شان این اسم رو رعایت نکردن.. قیامت معلوم میشه زهرا کیه... !!وقتی به نصّ سریع اون روایت مرحوم مجلسی تو( دلایل الامامه ) مفصل آورده که انبیاء ‌اُمّتهای خودشون را پناه می‌دهد هر امتی پیغمبر خودش رو صدا میزنه امّت داوود ،امّت سلیمان، امّت عیسی ،اُمّت موسی ،همه ی اُمّتها میرن تو پناه پیغمبرانِ خودشون ،پیغمبران اُممِ مختلف ،پیغمبرما را صدا میزنن ،قیامت هم سلسه مراتب داره ،امتها میرن تو پناه پیغمبرهای خودشون ،پیغمبرهای امتهامیرن تو پناه پیغمبر ما ،بعد اونوقت پیغمبر ما تو پناه کیه ..؟ کی رو صدا میزنه..اولین جمله ای که رسول خدا به زبان جاری میکنه ..خدایا زهرای من کجاست ..!!؟فاطمه کجاست...!!؟بعد منادی ندا میده ،سرها را بندازید پایین " غُضُّوا ابصارَکم "از همین یه جمله باید مقام بی بی رو بفهمیم ..که محشر با اون عظمت همه نمی تونن حضرت زهرا را ببینن "غُضُّوا ابصارَکم "سرها را بندازید پائین ،مَحرمها سر را بیارن بالا ..اونجا معلوم میشه ..اونجاست که میگه: "وَلَسوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی" اینقدر خدا میبخشه تا زهرا راضی بشه ...میگه تو راضی باش هر کی رو دلت میخواد برو خودت دست بگیر ..اونجا معلوم میشه بی بی کیه ...* بالاتر از اندیشه ی دنیاست زهرا بالاتراز بالاتراز بالا ست زهرا نورِ خداوند است هر سو بنگری هست سِرّ خداوند است ناپیداست زهرا * ناپیدای عالم زهراست ..پیغمبر با اون عظمت قبرش پیداست فقط حضرت زهرا قبرش ناپیداست ..(چون سرِّ عالم ست )* اهل قیاس او را نمیفهمند هرگز آن سو تر از مقیاسِ انسانهاست زهرا درسِ شهادت را حسین آموخت از او مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا در زندگی چیزی برای خود نمی خواست هرچه علی میخواست را میخواست زهرا *هر چی علی بگه ..علی بگه صبر کن ..چشم.. علی بگه نفرین نکن..چشم ..علی بگه مو پریشان نکن ..چشم ..علی بگه معجر برندار..چشم ..هر چی علی بگه ...* در زندگی چیزی برای خود نمیخواست هر چه علی میخواست را میخواست زهرا با یک سلامِ ساده و سرشارِ از عشق از حجمِ غمهای علی می کاست زهرا *کافی بود بیرون از خونه هزار تا غم رو شانه ی علي بشینه ..مردِ هزاران زخم زبان و هزاران غصه می آمد خونه، روزهای آخرفاطمه میگفت: اسماء زیر بغل هامو بگیر خودم دَر رو باز کنم میخوام یه سلام بدم علی آرام بشه... بدونه تو مدینه یکنفر هست.. هنوز یه نفر هست سلام بده ..* با یک سلامِ ساده و سرشار از عشق از حجمِ غمهای علی می کاست زهرا روزی که مردم وقتِ یاری خواب بودن پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نَمانَد *دید دَرِ خونه گُر گرفته ..عقب...آتیش برای زن باردار سمِّ..مادر ما یه قدمم عقب نرفت ..هی نانجیب لگد میزد ..هی مادر دستش رو پشت در فشار می داد..جون علی در خطره..دل را به آتش زد یعنی همین* .. ما عشق را پشتِ دَرِ این خانه دیدیم زهرا دَر آتش بود، حیدر داشت میسوخت روزی که مَردم وقتِ یاری خواب بودن پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نَمانَد افسوس خود در شعله ها تنهاست زهرا پروانه ها در شعله ها پروا ندارن در ذیل آتش کوهِ باپرجا ست زهرا در انتهای این مصافِ نابرابر پیروز میدان بی گمان زهرا ست *پیروز میدان کیه..؟ پیروز میدان اون کسی هست ..که بعد هزار و چهارصد سال اسمش می آد عالم تکون میخوره .. پیروز میدان علی است..پیروز میدان حیدرِ ..کی پیروز میدانِ..پیروز میدان مادرِ هجده ساله است...به ظاهر افتاد زمین... اما باطن قصه رو ببین..پرچم علی رو بلند کرد ...
⚜🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سید مهدی میرداماد⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ سایۀ سوختنِ خیمه به دیوار افتاد ... گذرِ زینب از این کوچه به بازار افتاد ... پای آتش به دَرِ خانۀ گُل ها وا شد غنچه ای سوخت،به پهلوی گُلی،خار افتاد *گریه برا حضرت زهراسلام الله علیها با ناله خوبه .. امام صادق علیه السلام فرمود : خدا رحمت کنه شیعه ای که برا مادر ما بلند گریه کنه ..* کینه و بغض و حَسد دست که دادند به هم دستِ مادر وسطِ معرکه از کار افتاد ... تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین مادری پیشِ نگاه همه صد بار افتاد *نمیخوام علی زمین بخوره .. من هزار بار زمین بخورم عیبی نداره .. علی خیبر شکنِ و یدالله ... علی زمین نخوره ... روضه بگم صدا ناله ت بلند شه .. خانم جان ، ندیدی علی زمین بخوره .. نمیخواستی علی زمین بخوره .. اما چه کنم بزارید بگم فاطمیه ست .. سه جا سراغ دارم علی خورد زمین .. یکبار وقتی خبر دار شد ، زهرا شو از دست داده ... نوشتن جلو دَرِ مسجد دید بچه ها دارن میلرزن ،حسنم ،حسینم .. چی شده بابا ..؟ تا گفت بابا .. مادر از دنیا رفت .. سلمان میگه دیدم « فسقط علی وجهه » علی جلو چشم همه با صورت افتاد .. هیچکی تا حالا این صحنه رو ندیده بود بدر و اُحُد و خیبر و احزاب .. تو سخترین نبردهای تن به تن ، کسی زمین خوردن علی را ندیده بود .. خورد زمین .. یه جا دیگه هم خورد زمین .. {( خدا هر کی عزیز داره براش نگه داره.. بعضی ها داغ میبینن ، اما یه جور داغِ که میتونه آدم باهاش کنار بیاد ، خانواده های شهدا را ببینید .. ندیدن بدن عزیزشون چه بلایی سرش اومده . چقدر سخته آدم نباشه مسافرت باشه ، بره مثلا یهو صبح بهت خبر بدن پاشو بیا بری ببینی عزیزت جنازه ش تو سرد خونه اس ، به لحظۀ آخرش نرسی .. چقدر سخته ، داغ ، داغِ سخته ، اما یه وقتی آدم با اون عزیزش حرف میزنه لحظۀ آخر اینقدر باهش حرف میزنی خودت چشماشو میبندی خودت پارچه روی صورتش میکشی با هاش کنار می آیی.. اما نباشی ، مریض باشی یه جای دیگه باشی یک دفعه بهت خبر بدن یک دفعه بفهمی ..)} وای از دلِ علی که اومد تو حجره دید پارچه رو صورت فاطمه اس ... اسماء میگه دیدم زانوهاش لرزید .. خورد زمین .. هی میخواست بلند شه این چند قدم رو تا بدن راه بره .. نتونست .. میگه دیدم علی با زانو اومد کنارِ بدن .. یه جای دیگه ام زمین خورد .. اونم کنارِ قبر .. وقتی بدنِ زهرا رو بغل کرد ... علی جان سه مرتبه زمین خوردی ... اما هیچکدومش با نیزه نبود .. با سنگ نبود .. با شمشیر نبود .. حُسِینت بالایِ ذوالجناح ... حسین .... «فَوقفَ یَستریحَ ساعه» ایستاد رویِ اسب یه مقدار استراحت کنه .. به نیزه تکیه داده بود .. نانجیب گفت هر کی سنگ داره بیاره .. حسینتُ سنگ باران کردن .. پیشونیش رو شِکوندن .. پیراهنش رو بالا زد .. حرمله روی کُندۀ زانو نشست .. قلبشُ هدف گرفت ... حسین .... اینجا مرحوم مفید میگه : هر کاری کرد تیرُ از روبرو در بیاره نشد .. کمر رو خم کرد .. تیرُ از کمر بیرون کشید .. خون مثل ناودان میریزه .. هر کاری کرد خودشو رویِ اسب نگه داره نشد .... آخ ... با صورت از بالایِ ذوالجناح ... بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد .. حسین .....
|⇦• ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی جواد مقدم_97 •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ هم نَفَسِ حیدر،چیه از این بهتر بذاری تا زنده ام ، به تو بگم مادر حالِ این شبامو، می فهمی می دونم بی بی! خاکِ پاتم، ای دردت به جونم هرکی با یه حاجتی سمتت اومده با چشمایِ خیسُ، بارونی رو زده مدیونِ عنایتت هستم تا ابد می دونم نگاهِ لطفت صد در صدِ یازهرا اَغیثینی.... ______________ خالیِ دستامُ، می بینی اَشکامُ به حَسَنِت گفتم،همه ی دردامُ میخوام تا که زنده ام ، از عشقت بخونم بی بی! خاکِ پاتم، ای دردت به جونم کاش می شد کبوترِ میخونت بشم مثلِ صاف و ساده ها دیوونت بشم دل تنگِ زیارتم کاری کن برام کاش میشد به پای دل مِهمونِت بشم یازهرا اَغیثینی.... ______________ حالا دیگه جاشه،قُفلِ دلم واشه به کَرَمِت امشب،کربلام امضا شه بخشیدی گداتُ،دل رحمی می دونم بی بی! خاکِ پاتم، ای دردت به جونم می دونم بَدَم ولی با اِذنِ شما با دستِ کرامتِ سلطانم رضا پا روضه بَراتَمُ امضا می زنی پر می گیرم از همین جا تا کربلا یازهرا اَغیثینی... •┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
|⇦• روضه ای ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی جواد مقدم_97 •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ با صدایِ مناجاتت،شبا مادر بیدار میشم اشکاتُ وقتی می بینم،دوباره بیقرار میشم انگاری میبری از خاطرت درداتُ هرشب که میشه خرج همسایه دعاهایِ تو مُرتب یک هم فکر ما باش واسه ی خودت دعا کن سه ماه داری می سوزی تویِ آتیشِ این تب مادر مهربونی،روحِ خونهِ مونی حرفِ رفتنُ نزن،خیلی تو جَوونی واویلا،واویلا.... ______________ وقتی حالت رو می پرسم چرا مادر دَمَق میشی پا میشی واسه دلگرمیم ولی زود بی رمق میشی چرا گلبرگ گُونَت غرقِ شبنم میشه مادر میدونم که یه روزی درد تو کم میشه مادر یعنی میشه دوباره حالِ این خونه عوض شه یعنی میشه ببینم بسترت جمع میشه مادر دنیامه نگاهت، فدایِ رویِ ماهت میسوزم با اشکُ،میسوزم با آهت مادر مهربونی،روحِ خونهِ مونی حرفِ رفتنُ نزن،خیلی تو جَوونی واویلا،واویلا.... ______________ بزار دستت رو، رویِ شونم وقتی که داری پا میشی نَفَسِت بند میاد آخه هر دفعه جا به جا میشی میدونی وقتی اُفتادی زمین، من چی کشیدم تا ابد از جلو چشمام نمیره هرچی دیدم همه دنیا خراب شد رو سرم اون لحظه ای که تو زیر دست و پا بودی صدات رو می شنیدم وای از این زمونه،دردام بی اَمونه دردایِ دلِ من،قدِ آسمونه واویلا،واویلا.... •┄┅══○◉↭◉○══┅┄•
|⇦• و روضه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سیدمهدی میرداماد_سال97 •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ "اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَه،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه" کیستی تو بهشتِ بابایی کوثر و قدر و نور و طاهایی دو جهان ذره و تو خورشیدی همگان قطـره و تـو دریایی هم صدا با تمامی سادات شیعه گوید تو مادرِ مایی مَطلعُ الفجرِ بامدادِ ازل لیلةُ القدرِ حق‌تعالایی برتر از درک و دانشِ همه ای چه بخوانم تو را که فاطمه ای ای مَقامت ز وَهم‌ها برتر قدر و جاهت ز وصفِ ما برتر مدح تو بر لبِ رسولِ خدا ذکر نابی ا‌ست از دُعا برتر رتبه ی توست از زنانِ بهشت به خداوندیِ خدا برتر جز محمد که دست‌بوسِ تو بود تویی از کلِّ انبیا برتر حجره‌ات کعبه ی دلِ حیدر بیتت از بیت کِبریا برتر (پیغبر فرموده بود:" إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّه" دَرِ خونه ی فاطمه،دَرِ خونه ی مَنِ، خانه ی فاطمه،خانه ی منِ...) دیگه اهل روضه بخونن حدیث مفصل رو...چه کردن با این خانه؟...* خانه ای روشن از کلامُ الله سر زد از آن،دو آفتاب و دو ماه ______ ای بهشتِ خدا گُلِ رویَت ای رسولِ خدا ثنا گویت سورۀ نور، خطِ پیشانی لیلۀ قدر، تارِ گیسویت شبِ معراج مصطفی می دید باغِ جنت پُر است از بویت روحِ بینِ دو پهلویِ احمد! به چه جرمی شکست پهلویت؟ گر جسارت نبود می‌گفتم هُرمِ آتش چه کرد با رویت *حالا بزن تو سینه و تو صورتت،بگو: آخ مادر!...به چه جُرمی زدن مادرِ مارو...* از علی‌دوستی نشان مانده هم به رخسار هم به بازویت *این روزها خبر دادن به بلال،مؤذنِ پیامبر،گفتن: زهرا ازت گِله کرده،گفته: همه ی مدینه به من پشت کردن،از بعضی ها توقع نداشتم،چرا بلال نمیآد یه سری به ما بزنه؟...بلال متوجه شد زهرا ناراحتِ،اومد مدینه،اومد ملاقاتِ بی بی،اجازه گرفت از امیرالمؤمنین برم زهرا رو ببینم،همچین که اومد تو خانه،اول نگاش به دَرِ خانه افتاد...چرا در سوخته؟ چرا دیوار خونی شده؟ چرا بچه ها اینجوری زرد و لاغر شدن؟چی شده،من چند سال مگه نبودم؟من دو ماه مدینه نبودم... اومد محضر بی بی شرفیاب شد،دو زانو با ادب نشست،خانوم یه گِله ی مادرانه کرد،صدا زد: بلال تو چرا زهرا و علی رو تنها گذاشتی؟صدا زد:خانوم جان!من بعد از پیغمبر دیگه دلم نیومد مدینه بمونم...وقتی فهمیدم حقِّ علی رو غصب کردن،به نشانه اعتراض گفتم دیگه اذان نگم،جایی که پیغمبر و علی نباشن دیگه نمیخوام اذان بگم...اذان واسه کی بگم؟ بی بی فرمود:می دونم بلال،اما حالا که دختر پیغمبر دلش برا صدایِ اذانِ تو تنگ شده،دلم میخواد یه بار دیگه بری بالای مأذنِ،تا بی بی فرمود: یه بار دیگه صدایِ اذانت رو بشنوم،مکث نکرد،بلند شد،گفت: چشم،از تو به یک اشاره/از ما به سر دویدن...من چقدر خوشبختم که فاطمه دلتنگِ صدایِ منِ... رفت بالای مأذنِ،مدینه ساکتِ،یکدفعه دیدن یک صدایِ آشنا داره میاد.."الله اکبر" یهو مدینه لرزید... "الله اکبر" همه از خونه هاشون بیرون اومدن،صدای بلالِ،از کجا داره صدا میآد...از پشت بامِ خانه ی فاطمه...این صدا چند وقتِ تو مدینه نمیآد"أشهد أن لا إله إلا الله" یک مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،فضه بیا جانمازم رو پهن کن،زینب آبِ وضو بیار... "أشهد أن لا إله إلا الله" سجاده رو پهن کردن،زینب خوشحال شد،حسنین خوشحال شدن،مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،یه مرتبه صدای بلال بلند شد" اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله" تا اسم پیغمبر رو شنید،تا اسم پدر رو شنید،با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو... یه دختر اسمِ باباشو بالا مأذنِ شنید بی هوش شد،اسمِ باباش رو فقط شنید،اما یه دختر سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد...* بابا! دخترت از دنیا بُریده بِدونِ تو خوشی ندیده ببین همه موهام سفیده بابا!خوشی به قلبم دستِ رَد زد یه بی حیا بهم لگد زد *مدینه...فضه و اسماء اومدن،آب ریختن تو صورتِ فاطمه،بی بی، بهوش اومد،اما خرابه ی شام،هر چی زینب رقیه رو تکون داد...پاشو دختر! پاشو عمه!...پاشو چشات رو باز کن...حسین...* فراق یار و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن من آخر کودکم، این بار سنگین است بر دوشم *به نیتِ فرج سه مرتبه بگو: یازهرا... •┄┅══○◉↭◉○══┅┄ کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم علیهم السلام ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦•واگویه خوانی و مناجات جانسوز با امام زمان روحی له الفدا ویژۀ ایام فاطمیه اجرا شده آذر 1398 با نوایِ گرم حاج حیدر خمسه •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ کم نکن سایۀ لطفت زِ سرم آقاجان گرچه من جنس خرابم، بخرم آقاجان آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان *تو چقدر غریبی ما یارتیم .. تو چقدر غریبی که ما خاطرخواهتیم .. امام مجتبی علیه السلام فرمودن اگه به تعدادِ انگشتانِ دست یار داشتم قیام میکردم .. به خودت قسم تو از امام حسنم غریب تری آقا .. همه اینا الکیِ پا عمل میرسه اول خودم .. من پات نیستم .. اما به خودت قسم دوست دارم ..* یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم *السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ..* یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان در بساط غمتان مدعی‌ام ، اما حیف غافل از ناله و اشکِ سحرم آقاجان پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان *رفیق ، رفیقی نیست که تو خوشی ها فقط باشه .. نقل کردن علامۀ امینی رحمت الله علیه که دارایِ اون سکنات و مقامات بوده ، بهش گفتن علامه این همه داری خرج میکنی ، عمرُ جوونیُ زندگیتُ همه رو تو این سفر اون سفر ، این شهر اون شهر ، این کشور اون کشور ، مدارک جمع کردی مستندات برایِ اینی که علی رو رو کرسیِ حقیقتِ خودش بنشانی ، این همه در رابطه با زهرایِ مرضیه مطلب نوشتی ، خوب اگه علامه و مرجع نمیشدی ، چی کار میکردی ؟ گفت اگه من علامه نبودمُ و مرجع نمی شدم زندگیمو تو یه توبْره میریختم میرفتم تو بیابونا ، (خُب ..) تا آخرِ عمرم گریه میکردم و لطمه میزدم برا بلایی که سرِ زهرا آوردن .. ما اصلاً چیزی نمیدونیم .. بزار روضه مُ اینجور بگم .. یه وقت من عصبانی ام میگم فلانی پاشو برو فلانیُ بزن .. یه وقتم من عصبانی ام میام سلاحِ طرفُ بر میدارم ... نوشتن حرومی این شمشیرُ گرفت ، یه جوری زد .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. نه با قلاف با آهنِ بالایِ غلاف یه جوری زد به زهرا ..* پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا *رفیق تو این دورِهمی ها ، شب نشینی ها ، دید و بازدیدا شده یه بار برا امام زمان دعا کنی ، یادش کنی ؟ .. انقده بی معرفتیم ..* غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا باز کن دربه رویم ، پشتِ درم آقاجان تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است راهی‌ام کن دم ایوانِ حرم آقاجان بعد مشهد ، سفرِ کربُبَلا می‌چسبد یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان شاعر: اباصالح .. دلم یه کربلا می خواد اباصالح .. دلم یه گنبدِ طلا می خواد اباصالح .. دلم امام رضا می خواد ________________ بی نام تو زهرا گره ای وا شدنی نیست هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست بوسیدن دستان تو معراج رسول است فرزند کسی ، ام ابیها شدنی نیست اصلاً چه نیازی به پسر داشت پیمبر نسلِ نبوی جز به تو احیا شدنی نیست تو منحصراً بانیِ این چرخِ کبودی در خلقت ما نقش تو حاشا شدني نيست _______ دستار بسته ای که نبینم سرت شکست جایِ شکستگی به همه جای جایِ توست تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد جای قلاف بر سرُ بر دستُ پای توست _______ همین که درد زِچشم تو خواب میگیرد تمام جانِ مرا اضطراب میگیرد بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن دلم از این همه حالِ خراب میگیرد گشوده دخترِ تو آیه‌هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می‌گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیشِ لبت ظرفِ آب می‌گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می‌گیرد شاعر : •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• @nohevarozechahardahmasomsoghandi
⚜🕊سینه زنی واحد زیبا {ترکی و فارسی} ویژۀ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ حاج مهدی رسولی ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ میبارم مثلِ آسمون برات میکشی منو با اشکِ بی صدات سرتو بگیر بالا جونِ علی بمیرم برات .. پاشو اینجوری منو نده عذاب ، کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب ، کلمینی بین این همه سلام بی جواب ، کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره ____ رنگ صورتت شده سرخ و کبود از علی دل بریدی اما چه زود خانومم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود .. علیِ نشسته بالای سرت ، کلمینی بگو تو کوچه چی اومد به سرت ، کلمینی چیزی که به من نمیگه پسرت ، کلمینی یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره ____ نه اُولار زِینبی آغلاتمیاسان «چی میشه زینبُ گریان نکنی» بالامی بیردَه قوجاقه آلاسان «بچه مو یه بار دیگه بغلش کنی» بو قدر عمو قیزی حیدری سن «انقدر دخترعمویِ حیدر رو » اُوتاندیرمیاسان «خجالتش نده» بیلیرسَن هئچ کیمه یالوارمامیشام ، کلمینی «میدونی به هیچ کسی التماس نکردم» عمریده هئچ کسه اُوزسالمامیشام ، کلمینی «تو عمرم به هیچ کسی رو نزدم» مَنده سَن تک گِجنی یاتمامیشام ، کلمینی «منم مثل تو شب رو نخوابیدم» ایندی اما سَنه من یالواریرام «حالا من دارم بهت التماس می کنم» ایندی زهرا سَنه من اُوز سالمیشام «تا الان بهت زهرا جان رو نزده بودم» گِتمه زهرا .. « نرو زهرا ..» شاعر : محمد علی محمدی کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦• سینه زنی سنگین ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ کربلایی جواد مقدم_97 •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ میم مثه مادر یه مادری که وسعتش، یه آسمونه یه مادری که رحمتش، تا بی کَرونه یه مادری که مادرِ، فَصلِ خزونه میم مثه مادر یه مادری که غربتش، غمِ زمونه یه مادری که آه سردِ، نیمه جونه یه مادری که قامتش، خیلی کمونه میم مثه مادر یه مادری که، سایه ی لطفش، رو سر اَبراست یه مادری که، ساحلِ قلبش، پُشتُ پناهِ خُروشِ دریاست میم مثه مادر یه مادری که، مادرِ کُلِّ غمایِ دنیاست یه مادری که، قدش کمونه، ولی ستونِ، عرشِ مُعلاست میم مثه مادر مادرِ مهتاب، مادرِ زینب،مادرِ ارباب آهُ واویلا.... _____________ میم مثه مَردم یه مَردمی که خیلی بی حیا و پستن یه مَردمی که ریشه یِ عدل و گُسستن یه مَردمی که دستِ یه امیر و بستن میم مثه مَردم مَردمی که فقط تو کینه ها یه دستن دیدن چی شد، ولی سر جاشون نشستن اونایی که حُرمَتِ حیدرُ شکستن میم مثه مَردم مَردمِ شهری که حُرمَتِ یاس دریدن میون کوچه، با دست بسته، نورِ چشاشُ، هی میکشیدن میم مثه میخُ،میم مثه مرگِ، یه مادرُ، یه بَچَّشُ دیدن میم مثه مَردی، که پیش چشماش، خونشو به آتیش کشیدن میم مثل ماهِ، کبودِ حیدر، دَلیلِ بود و نبود حیدر میم مثه مادر مادرِ مهتاب، مادرِ زینب،مادرِ ارباب آهُ واویلا.... _____________ میم مثه مَرهَم مَرهَمِ زخمِ سینه ای که خون می باره زخمی که جز تحملش، نداره چاره زحمی که مَرهَمی به روش، اثر نداره میم مثه مَحرَم مَحرَم رازِ سینه ای، که بی پناهه مَحرَم اونکه مَحرَمش، فقط یه چاهه اونکه به غربتش دَرُ ،کوچه گواهه میم مثه مَردی که تو مدینه، میدن نشونش هی با اشاره حتی برایِ، جواب سلامش، مردم میگیرن، هی استخاره میم مثه مَردی که داغِ یارش، کرده چشاشُ، پُر از ستاره کسی نمونده، نه اینکه مَرهَم، این که رو زخماش نمک نذاره میم مثه مشکل،چشایِ مادر میم مثه مسمار کابوسِ حیدر میم مثه مادر مادرِ مهتاب، مادرِ زینب،مادرِ ارباب آهُ واویلا.... کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
4_5863966866963170635.mp3
1.84M
کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦• سینه زنی سنگین زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش با نوایِ سید رضا نریمانی _ سال97 •✾• ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ••═══┅┄•◉⊰↭⊱◉•┄┅═══•• چشمای کم سوتُ نبند ، الهی دردت به سرم تو خسته‌ای آره ولی ، من از تو هم خسته‌ترم الهی دردت به سرم ، خون‌جگری خون‌جگرم دیدم تو خواب تابوتت‌ُ ، رو شونه دارم میبرم میخوای ، پاشی نمی‌تونی برای کی داری ، لالایی میخونی؟ یه روسری بستی دورِ سرت درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا سه ماهه که، افتادی نیمه‌جون با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » کاش می‌تونستی سرتو، بذاری رو شونه‌ی من وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونه‌ی من علیِ مظلومُ ببخش ، نگار دردونۀ من که خونۀ امنی نبود ، برایِ تو خونۀ من اشک‌هات ، دلم رو خون کرده دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده تو رو خدا با غما خو نگیر از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا به جز تو دردم رو به کی بگم؟ حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی خوب میدونم دربارۀ ٫ چی داری صحبت میکنی باشه تا زنده‌ام عزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم واسه‌م، روضه نخون جونم منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم میخوای بگم کربلا سرشو از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا رو نیزه‌ها میبَرَن سرشو میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا « گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره » •┄┅══○◉↭◉○══┅┄ کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦• ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی جواد مقدم_97 •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ هم نَفَسِ حیدر،چیه از این بهتر بذاری تا زنده ام ، به تو بگم مادر حالِ این شبامو، می فهمی می دونم بی بی! خاکِ پاتم، ای دردت به جونم هرکی با یه حاجتی سمتت اومده با چشمایِ خیسُ، بارونی رو زده مدیونِ عنایتت هستم تا ابد می دونم نگاهِ لطفت صد در صدِ یازهرا اَغیثینی.... __________ خالیِ دستامُ، می بینی اَشکامُ به حَسَنِت گفتم،همه ی دردامُ میخوام تا که زنده ام ، از عشقت بخونم بی بی! خاکِ پاتم، ای دردت به جونم کاش می شد کبوترِ میخونت بشم مثلِ صاف و ساده ها دیوونت بشم دل تنگِ زیارتم کاری کن برام کاش میشد به پای دل مِهمونِت بشم یازهرا اَغیثینی.... __________ حالا دیگه جاشه،قُفلِ دلم واشه به کَرَمِت امشب،کربلام امضا شه بخشیدی گداتُ،دل رحمی می دونم بی بی! خاکِ پاتم، ای دردت به جونم می دونم بَدَم ولی با اِذنِ شما با دستِ کرامتِ سلطانم رضا پا روضه بَراتَمُ امضا می زنی پر می گیرم از همین جا تا کربلا یازهرا اَغیثینی... •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع وسردار شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
|⇦• و توسل ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ کربلایی حسین سیب سرخی فاطمیه تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش•✾• ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄◉⊰↭⊱◉•┄═┅ "السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ..." بخند، گریه ات آخر مرا ز پا انداخت مرا ز پا و تو را دیگر از نوا انداخت به جان من بخورد دردِ تو، نخور غصه غم تو لرزه به اندامِ مرتضی انداخت غریبگی نکن ای آشنایِ مردِ غریب بگو چگونه تو را کوچه از صدا انداخت *مگه میشه برا ناموسِ علی داد نزنیم،صدامون رو رها نکنیم، روضه ی ناموسی باید زنونه داد بزنی و گریه کنی..آی مادر...* بگو چه کار کنم تا مرا حلال کنی؟ تورا حمایتِ از من در این بلا انداخت دو تا نشان زده با تیرِ خود، زمین خوردم همان کسی که تو را بین کوچه ها انداخت *اومد علی،نزدیکِ فاطمه شد...دیدی موقعی که آدم اتقاقی برا ناموسش می افته،چی میگه؟...* ببینمت!چقدر بد زده تو را نامرد که ضربِ پنجه ی او روی گونه جا انداخت ببین نتیجه سیلیِ بی هوا این است ز هر کلام تو یک در میان هجا انداخت نفس کشیدی و من بند آمده نَفَسَم لباسِ خونی تو از نفس مرا انداخت ز لب گزیدن تو، دردِ سینه ات پیداست جدال دنده و سینه تو را ز پا انداخت علی اکبر نازک کار __________ تو داری میری سه ماهه که از شوهرت رو می گیری دعا می کنی هی که زودتر بمیری تو داری میری دارم می سوزم رو دیوار و در مونده خونِت ببین که چی آورده زهرا به روزم دارم می سوزم __________ من ز ثانی اشاره را دیدم ضربه های دوباره را دیدم مادرم روی نشان نداد ولی قطعه ی گوشواره را دیدم __________ ای دادِ بیداد مگه آتیش و میخِ در میره از یاد در سوخته ی خونه رویِ تو افتاد ای داد بیداد ای وای از این در تو رو بی هوا زد تویِ کوچه نامرد دیگه صورت و زیر چشمات وَرم کرد ای وای از این در *گفت: دستم تویِ دستِ مادرم بود،امام حسنِ،خوشحال با مادرم داشتم میرفتم،یه وقت چشام رو باز کردم دیدم مادرم رو زمین افتاده،نفهمیدم چی شد،تا چشام رو باز کردم دیدم یه نامرد جلو مادرم ایستاده ، دیدم مادرم دنبال یه چیزی رو زمین میگرده...حسنم! مادر،گوشوراه هام رو ندیدی..؟ به اینجا ختم نشد،رسید کربلا،دنبال یه سه ساله کردن...مادر بزرگِ این بچه رو توی مدینه اینجوی زدن،گوشواره هاش افتاد، اما کربلا گذاشتن غروبِ عاشورا،دنبال این زن و بچه کردن...گفت راوی دیدم، زجر نامرد دنبال یه ساله کرد، تا نزدیکِ این دختر اومد، از موها کشیدش...همون جا این بچه دستش رو گذاشت رویِ گوشش،صدا زد: وای مادرم...ای حسین. کانال روضه ،نوحه وسخنرانی چهارده معصوم ع،فاطمیه و شهید سلیمانی ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi