eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
420 دنبال‌کننده
289 عکس
493 ویدیو
11 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀 السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار ولادجعله الله آخر العهدمنی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین وعلی سیدی العباس اخ الحسین شب اول برای روضه رفتم اذن از مادر گرفتم شب اول برای روضه رفتم اذن از مادر گرفتم باغم و مهر حسین دستور تا آخر گرفتم چون که رخصت داد مادر سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم آمدم در روضه با احساس حس پنجگانه صادقانه بیکرانه شاعرانه عاقلانه عاشقانه پس برای روضه های سخت آن طوری که دیدن جایگاه ویژه ای دارد برایم روضه ی مادر شنیدن جایگاه ویژه ای دارد برای روضه ی غیرت ولیکن چشم وگوشم راگرفتم تا نفهمم درد یعنی چه گرفتم گوش را تا نشنوم طعم صدای خوردن سیلی به روی زن کنارمرد یعنی چه از حسهای مختلف داره میگه برای روضه ی غیرت ولیکن چشم و گوشم راگرفتم تانفهمم درد یعنی چه گرفتم گوش را تا نشنوم طعم صدای خوردن سیلی به روی زن کنار مرد یعنی چه برای روضه ی غیرت برای خاطر مولا برای درک آقایم فقط با حس بوئیدن به متن روضه می‌آیم همین که بو کشیدم آمد از شش سمت بوی یاس ولی در عطر این گل طعم پر رنگ کبودی نیز شد احساس بجز بوی کبود یاس بوی عود هم آمد مشامم سوخت زیرا بر مشامم بوی دود هم آمد الان توکوچه های مدینه ایم 😭 به جزبوی کبود یاس بوی عود هم آمد مشامم سوخت زیرا بر مشامم بوی داغ دود هم آمد چنانکه حرف تیز میخ رادر اصل گوش چوب میفهمد نمیدونم میگیری..خودتی و این سفره ای که حضرت زهرا پهن کرده برای من و تو.. چنانکه حرف تیزمیخ را در اصل گوش چوب میفهمد کسی که خورده سیلی بوی خون را خوب میفهمد چه بوی گرم خونی میرسد از راه در اینجا و من از بوی خاک و بوی نم فهمیدم آمد اشک‌های شاه در اینجا کنار در مشامم پر شده دیگر می آید بوی یاس و بوی دود و بوی خاک و بوی خاکستر و در پایان روضه آه بوی تند سیبی ناگهان آمد گمانم که حسین بن علی از خانه سمت مادرش سینه زنان آمد میان روضه‌ی مادر رسیده بر مشامم بوی خاک کربلا آخر که هر جا سر گذارم میگذارم سر به سجده روی خاک کربلا آخر حواس پنجگانه پرت شد از مادر و آمد سوی گودال رسیده خواهری با پنج حس کامل خود اسب خونین را به استقبال و زینب میرود از حال با اندوه مالامال حواس اهل خیمه کاملا از کار افتادند پس از این اهل خیمه روی خار و سنگ‌ها بسیار افتادند در اینجا تا صدای اسب‌ها آمد برای خیمه واضح شد که پیکر برنمی‌گردد فقط حس ششم می‌گفت دیگر برنمی‌گردد فقط حس ششم می‌گفت با زینب برادر برنمی‌گردد حسین حسییین اباصلت میگه با امام رضا برای امام حسین سیاهی میزدیم..خود امام رضا سیاهی میزد.خودش کمک کار بود.تو گود بود.‌حواست باشه..توفیقیه برای شما.. اباصلت میگه در حین سیاهی زدن دیدم آقام اما رضا یک گوشه ای نشست.شونه های مبارکش داره تکون میخوره.. یه نگاه کردم دیدم تمام صورتش پر اشکه خیس شده.‌ گفتم الهی دورت بگردم آقاجان.اتفاقی افتاده.. گف همینجور داشتم سیاهی میزدم صدای مادرم و شنیدم. بُنَیَّ بُنَیَّ حسین غریب مادر نمیدونی این اسم چه غوغایی میکنه.وقتی همه میخونن و این صداها توی هم میره.. اون عاشق میگه.تو عالم رویا خانم حضرت زهرا رو دیدم. عرض کردم بی بی جان.کجای جلسه بیشتر از همه خودت عشق میکنی. فرمود اون لحظه ای که همه میگن حسین.صداها تو هم میپیچه. حسییییییین حسیییییییین کوچه ی غم باز شد امشب چون شب اوله..باید یه مقدار بیشتر برای روضه مایه بزاریم.ان شاء الله از شبهای بعد آماده تریم.نیاز به مقدمات نیس.. کوچه ی غم باز شد باز هم در خیمه ی دل پای ماتم بازشد عرش مشکی پوش شد بازهم پرونده ی ماه محرم بازشد الحمدلله.خدای شکرت نمردم و دوباره محرم و دیدم. آسمان آهی کشید باد راه افتادو پرچم پشت پرچم بازشد بسته شد درب گناه باب توبه نیز بر اولاد آدم بازشد یه نگاه به دورو برت بنداز..با هر جایگاهی باهر خلافی..نمیخوام توجیه کنم. اول محرم که میشه میگه یاعلی..تا الان با شیطون بودم..اما روزهای آقام اومده..سر سفره ی امام حسینم.نمیتونم گناه کنم. باتعلق بر غمش بند از پای دل احرار عالم بازشد یاعلی و یاحسین کودک قلبم زبانش بادوتا دم بازشد یاعلی و یاحسین کودک قلبم زبانش بادوتا دم بازشد اوشفایم داد و بعد بال پروازم به سمت عرش اعظم بازشد هم گدا ارزش گرفت هم گره از کار او قدر مسلَّم بازشد روضه ی سربسته اش خط به خط با نص جانسوز محرم بازشد آه فرق ماه از وسط با ضربه ای بسیار محکم بازشد باسه شعبه بعد از آن حلق طفل و بازوی ارباب باهم بازشد امیر المومنین فرمود.مرد گریه نمیکنه. اگه یه وقت دیدی یه مرد داره گریه میکنه..نه تو روضه ی امام حسین..بدون کارد به استخونش رسیده.الانه گریه اش بند بیاد.کی بندبیاد.. 🍀🍀👇👇
🍀🍀☝🏼☝🏼 تودلش گف .هروقت گریه اش بند اومد.میرم حرفام و باهاش میزنم..که چرا اینقده بی طاقتی میکنه.؟؟ دیدم نزدیکای صبح شد..لحظه به لحظه داره گریه اش بیشتر میشه اومدم گفتم مسلم..گریه ات برای اینه.بکشنت..؟؟ گف نه.. گف گریه ت برای بچه هاته‌؟؟ گف نه گف پس برای چی گریه میکنی؟؟ اگه بخوان تو این عالم ده تا پهلوون اسم ببرن.یکی تویی. اسمی هستی.نامی هستی.. فرمود طوعه نمیدونی چه دربدری برای زینب درست کردم. من نامه نوشتم حسین داره میاد..من نامه نوشتم زینب داره میاد.. علی اکبر، قاسم، بمیرم براشیرخواره ی رباب علی اصغر فردا اومدن.کوفیا عادت دارن دست بستن دستهای مسلم و بستن.دست بسته بردن به سمت دارالعماره. بزار از این غزال چند خطش و بخونم ابتدا اورا زدن کوفیان از ابتدا تا انتها اورا زدن ابتدا اورا زدن کوفیان از ابتدا تا انتها اورا زدن بود چون مسلم جدا بود چون داماد مولا هم جدا اورا زدن کوفیان با هرچه بود تا حسین بن علی را زد صدا اورا زدن هرچی سنگ میزدن میگف حسییییین تا محل مقتلش بارها افتاد یعنی بار ها اورا زدن هم قضای کوچه را هم به حکم پیشواز کربلا اورا زدن داشت میخواند از علی چون هوا خواه علی شد بی هوا اورا زدن اصلا اون موقع همینجوری بوده.یه روزی هم خانوم حضرت زهرا تو کوچه های مدینه تا گف علی..بی هوا زدنش برا غریب کوفه هم همین بوده..تو دلش گف با این جماعتی که من دیدم.با این بی وفاییهایی که من دیدم. میدونم چه بلایی سرخانومم حضرت زینب نیارن..اگه قراره دست بی بی جانم و ببندن.بزار دست منم بسته باشه. اگه قراره از بالا پشت بوم سنگ بزنن به بی بی جانم زینب.بزار اینقده سنگ به من بزنن سرمنم بشکنه حسیییییین سالار زینب حسییییین سالار زینب حسییییین دست بسته بردنش بالای دارالعماره..بردنش بالای دارالعماره.جلاد آماده برا کشتن آقا مسلم بن عقیل تو جمعیت و داره نگاه میکنه..گف اگه به این فکر هستی که کسی بیاد کمکت کنه..من اینجاحاضرم سر از بدنت جداکنم.هیچکی نمیتونه کمکت کنه. گف نه علت دیدنم تو جمعیت این نیست. گف پس چیه؟ گف دارم تو جمعیت و نگاه میکنم بچه هام نباشن. وقتی سر از بدنم جدا میکنی بچه هام نبینن آقا یامسلم بن عقیل..تو جمعیت و نگاه کردی بچه هات نباشن.سر بریده ت و نبینن. قربون آقای همه ی عالم حسین برم.قربون بچه هاش برم‌.قربون رقیه ش برم..چهل منزل سر بریده ی باباش بالای نیزه..قربون رقیه ش برم.. نمیدونم روضه ی عبدالزهرا روبگم یانه؟ عبدالزهرا میگه تو عالم رویا آقامسلم بن عقیل و دید..آقا فرمود عبدالزهرا روضه ی مارو چرا نمیخونی؟ گف همه جا میگم بردنت بالا دارالعماره سر از بدنت جداکردن.. گف عبدالزهرا از این به بعد اینجوری برا من روضه بخون. من و مثل مرغ بسمل سربریدن.. مرغ بسمل و وقتی سر میبرن..کارد اینقده تیزه..دیدی یه وقتی مرغی و سر میبرن.یا یک گوسفندی و سر میبرن..کارد اگه تیز باشه.چند قدم راه میره..هنوز تو بدنش هست..بعد شروع میکنه به دست و پازدن عبدالزهرا سر از بدنم که جدا کردن.هنوز جون تو بدنم بوده.یه چندقدم راه رفتم.. اصلا یکی از اصول ذبح کردن اینه.کارد یا چاقو باید تیز باشه. این جاندار زجرکش نشه..خاک تو دهنم.. هرکاری کرد خنجر حیاکرد.هرکاری کرد سر و نبرید‌.هرچی خنجر به حنجر حسین زد نشد..بدن و برگردوند.اینا بی حیا تر از این بودن که بخوان با دست بدن و برگردونن..یقیناً یا ذبیحاً بالقفا حسییییین حسییییین حسییییین 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🍀🍀 با سر رسیدی بی سر گودال، بابا جان از ذوق دارم میروم از حال،باباجان حس میکنم جا خوردی از وقتی مرا دیدی دارم شمرده شمرده میخونم..خوب میدونم حقش و ادا میکنی حس میکنم جاخوردی از وقتی مرا دیدی راحت بگو در صورتم بابا چها دیدی؟؟ بابا... پا تا سرم را بعد تو، مشت ها عوض کردند آن دختری که داشتی،خیلی بد آورده یادت می آید شانه و موی کمندم را در بین دختر بچه ها،قد بلندم را شانه به غارت رفت،مویم سوخت در هم شد قدم دَم خیمه به زیر چکمه ها خم شد یادت می آید چشم هایم آسمانی بود کارم فقط در پیش تو،شیرین زبانی بود حالاببین خون مردگیه چشم هایم را لکنت زبان و لرزش بین صدایم را یادت می آید بازوی من،بوسه گاهت بود هر روز طاق ابروی من،بوسه گاهت بود شلاق ها پیچیده محکم دور بازویم حالا رد انگشتری مانده به ابرویم اینی که من و سوزونده، از درد و شدت ضربه ای که زده بیشتر من و سوزونده.با انگشتری شما زد 😭😭 یادت می آید دست بوست میرسیدم من بین حیاط خانه دائم میدویدم من نه لب برایم مانده تا که بوسه بردارم نه میدوم از بس پدر، درد کمر دارم تو باید خرابه ای گریه کنی من بتونم روضه بخونم.امشب اینجارو خرابه کن.. خرابه هم اینجور بود‌‌.از یه سمت زینب روضه خون بود.از یه گوشه ام کلثوم روضه میخوند‌.بماند رقیه چه روضه ای میخونه.از یه سمت یه مادری میگف علی لای لای روضه دسته جمعی..توهم امشب اینجارو خرابه کن.روضه ت فقط همین باشه حسیییییین غریب مادر غریب مادر بابا بابا یادت می آید که ستاره گوش من کردی روزتولد گوشواره گوش من کردی پاره شده در وقت غارت لاله ی گوشم شد گوشواره آلت قتاله ی گوشم در محضر عالم نشستیم.یه بارم این روضه رو خوندم.چرا گف گوشواره شد آلت قتاله ی گوشم. ۳ نفر زودتر از همه اومدن کوفه. یکی عمامه امام حسین و آورد.به اسم اخنس بیحیا..لعنت خدا بر او باد. یکی خولی بی حیابود که سر امام حسین و آورد. نفر سوم به بچه ش قول داد.گف دارم میرم مسافرت‌.قول میدم دست پر برگردم برات سوغات بیارم.. تاغروب عاشورا دید دستاش خالیه.یهو به خودش اومد.گف من به دخترم قول دادم.چیکار باید بکنم. از دور دید گوشواره ها داره تلالو میخوره.تو این ازدحام دید وقتم نداره بخواد گوشواره رو دربیاره.‌بازش نکنم. همینقد بهت بگم دختر این بی حیا تو کوفه داد میزد.میگف بابام از مسافرت برام سوغات آورده. زن این نامرد که رسید گف بی حیا کجا بودی.چرا گوشواره خونیه؟ گفتم وقت نداشت گوشواره رو درآره..گرفتی دیگه‌ حسیییییین یادت میاید بود پشت پرده ها جایم بچه های اهل بیت سه ساله و بزرگسال ندارن.سایه شونم نامحرم نمیبینه.. 😭😭 یادت میاید بود پشت پرده هاجایم با دستهای خود حنا بستی به پاهایم چشم تو روشن بین هربازار میگردم انگار خلخالی زجنس خار پا کردم یادت می آید ای پدر زهرای تو بودم پیش همه انسیه الحورای تو بودم در کوچه ی بن بست سیلی بی هوا خوردم روی شتر از پیرزن ها من عصا خوردم یادت میاید چند معجر داشتم روزی یک چادر گلدار بر سر داشتم روزی بازور چادر را کشیدند از سرم بابا یک آستین پاره میشد معجرم بابا حسییییین.حسیییییین.. نزن ببین که مادرم جوونه جوونی قامتش کمونه میخواد پاشه نمیتونه امام صادق فرمود.جوری زد سفیدی چشم مادر کبودشد.. نزن اون که باتو کاری نداره ببین که بار شیشه داره توکوچه لااقل امام حسن اومد خاک چادر مادرو پاک کرد دست مادرو گرفت. خونمون از اینوره اون طرفی میری چرا یه عصایی بود تو کوچه به اسم امام مجتبی.حرف از بی هوا زدن شده..سرش رو زانوی مادر..خوابش برده. زجر بیحیا با همه ی عصبانیت با همه ی بغضی که تو دلش بود اولین کاری که کرد.موهای این سه ساله رو گرفت.. هی گفتم بهش میام میام میام موهام و نکش حرف بد میزد بابا بابا بابا با لگد میزد بابا بابا بابا تو مجلس ملعون..صدا زد دختر حسین کدومتونه میدونه روضه ی کی نشستی.. گف بچه های امام حسین بزرگ و کوجیکشون فرق نمیکرد ها. گف شنیدم کربلا شلوغ کردید؟؟ لشگر من و بهم ریختید. دید سکینه و رقیه بدنشون داره میلرزه..پرسید اینا چرا جواب من و نمیدن... طاقت داری بشنوی.. زین العابدین صدازد آخه اینا تاحالا با نامحرم حرف نزدن... بعد هی میگف موهام و نکش.. من عزیزبودم من نقش زمین شده ام ویرانه نشین شده ام ای ماه محفلم یا ناز مرا تو بخر یا آنکه مرا تو ببر حل کن تو مشکلم بر روی طفل کوچکت رنگ نیلی زده اند هرجا بردم نام تو را برمن سیلی زده اند خون میریزد ز آه من رفته نور نگاه من بازم حرف از بی هوا زدنه. 😭😭 نور از دو چشمم رفته و سرتابه پا دردم ببین که با دستم به دنبال یرت گردم سوزد همه بال و پرم سیلی شده همسفرم دردم شنیدنی بر دیده نمانده رمق ای ماه میان طبق طفل تو دیدنی 🍀🍀👇👇
🍀🍀☝️☝️ من نقش زمین شده ام به خدا من پام به زمین نمیرسید..همش یا بغل عموعباسم بودم یا بغل داداش اکبرم بودم.. بالش سر من بازوهای عمو عباسم بود. حالا ببین سر روسنگ خرابه میزارم. من نقش زمین شده ام ویرانه نشین شده ام کربلا اربعینت و باید از رقیه خاتون بگیری..میدونی چرا ؟؟ چون خودش نیومده دوباره کربلا.. قافله اربعین اومد کربلا..فلذا خانوم حضرت زینب عرض کرد داداش.. یادته اون روز بچه هام به شهادت رسیدن از خیمه بیرون نیومدم. که نکنه چشم به چشمم بشی خجالت بکشی.. الان وقت تلافیه.. سراغ رقیه ت و از من نگیر داداش...اینقده بابا بابا گف تو خرابه حسیییییین حسیییییین حسییییین به حرمت خانوم رقیه عجل لولیک الفرج 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 👌قبضه ی خلقت ميان دست هايت فاطمه 👌هر چه بود و هست خاک زير پايت فاطمه 💠همسران و مادران ما كنيزان تو اَند 💠بچه های ما فدای بچه هايت فاطمه 🌺بچه های ما فدای بچه هایت فاطمه ❇️روی بام خانه ی تو اعتكاف جبرئيل ❇️بس كه مشتاق است بر صوت دعايت فاطمه 🔷مثل پيغمبر نوای به علی به علی 🔷بوده هر شب زينت يا ربنايت فاطمه ✅گرچه پنهان شد مزار تو ولی جان علی ✅گشته ایوان نجف صحن و سرايت فاطمه 🔅دِرهمی بر ما عطا كن آبرو پيدا كنيم 🔅می كند سلطانی عالم گدايت فاطمه 🟠كنج اين خانه نشستی ذكر می گويی ولی 🟠ذكر تسبيح ملائک با صدايت فاطمه 🔴تا که پای آبروی حیدر آمد در میان 🔴از بهشت آمد انار آن شب برايت فاطمه 🟣سوره ی توحيد بسته دست شاعرهايتان 🟣ور نه می گفتم تو را دخت خدايت فاطمه 🟫وصله های چادرت کافر مسلمان میکند ☑️نیمه های شب اومد دید از چادر فاطمه نور بالا میره... زن یهودیه گفت چه سریه تا این نور دید.. ☑️نوشته اند تا هشتاد نفر یهودی از این نور مسلمان شدن.. نور از چادر فاطمه بالا رفت ☑️نیمه های دل شب یه زنی هم تو کوفه دید تو حیاط نور بالا میرفت. ☑️خدایا خودم تنورُ خاموش کردم. نکنه دوباره گُر گرفته. 🔘اومدم نزدیکای تنور.. زن خولی میگه یه زمزمه هایی به گوشم میخوره. 😭😭یکی میگه بُنَیَّ ✔️یکی میگه یا اماه یُمّاه یُمّاه یُمّاه یُمُاه 😭😭😭😭 ♻️وصله های چادرت کافر مسلمان میکند 🔰در تحیر مانده ام وقت ثنايت فاطمه فاطمه 😭😭چادرت خاکی شد و خاک دوعالم برسرم 😭😭زیر دست و پای مردم گشته جایت فاطمه 🔆له شدی اما کسی یک‌ تار مویت را ندید 🔆ماندن تو زیر در بود از حیایت فاطمه 🍀 ✍️ التماس دعای فرج🤲🏻 🍀🍀 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از مراسم دیشب 🗓 (جدید) (زیبا و دلنشین) رسیده باز وقت مردن من با نوای دلنشین 🎤 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
33.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از مراسم دیشب 🗓 (جدید) (زیبا و دلنشین) چون شده حرف بچه های من با نوای دلنشین 🎤 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas