eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
414 دنبال‌کننده
275 عکس
451 ویدیو
10 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
😔ای دل سرگشته ام، خاکسترت 😔کشت زینب را وداع آخرت ☑️زینب داره میاد... حضرت ابالفضل باهاش امام حسین باهاشه حضرت علی اکبر باهاشه ☑️عمه دیگه... بعضی وقتا محک میزنه ✔️علی اکبر؟!,,, جونم عمه ✔️عباس؟!,,, جونم خواهر ✔️حسین؟!,,, 🔘همه دور زینبن،،، کسی جرأت نمیکنه نگاه چپ به محمل زینب بکنه ای روزگار... قافله سالار من... 🟠افتاده اند بین خاک و خول، تمام لشکرت 🟠اذن فرمایی گر در این زمین، میشوم تنهای تنها یاورت 🔵تک سوار من ، به جای پیرهن 🔵کاش جان میخواستی از خواهرت ☑️پیراهن خانم فاطمه... ☑️پیراهنی که خانم فاطمه زهرا با دست خودش دوخته برا این روز داد دست حسین، بو میکردن خواهر و برادر یاد مادر می افتادند 😭نمیدونم بوی در میداد،،، 😭بوی سوختگی میداد 😭بوی غلاف میداد ☑️ارباب دوعالم، خنجر در آورده پیراهنو پاره کرده ☑️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت ❌داداش، یادگار مادرمه چرا پاره ش میکنی؟؟ گفت خواهر این کوفیا، بی حیاتر از این حرفا هستن رحم ندارن،،، حیا ندارن ◀️نمیخوام بدنمو برهنه کنن فهمیدی دیگه...هااا؟؟! ◀️آروم آروم اومد تو گودال،،، نیزه شکسته هارو کنار زد شمشیرشکسته هارو کنار داده دید یه بدن بی سر افتاده حالا که داداشم سر نداره، از لباسی که یادگار مادرمه میفهمم داداشمه... 😭...حسین 😭... حسین 😭... حسین 🔰صبر کن تا از گلوی خشک تو 🔰 بوسه ها گیرم بجای مادرت 🔻سنگ ها خون رنگ، از پیشانیت 🔺تیغ ها در انتظار حنجرت 🔹ساربان چشم طمع دارد به تو 🔹جان من با خود مبر انگشترت 😭😭😭 ☑️بزرگی میگفت وقتی رسیدن کربلا ابی عبدالله به همه ی اوناییکه کمک کردن پول داده، مزد داده گفت برید به کارتون برسید ☑️ساربان هم یکی از اینا بود ☑️تا از پولو از دست آقا گرفت، انگشترو که تو دست آقا دید همونجا کمین نشست تا روزیکه سر از بدن سیدالشهدا جدا کردن 🟪نیزه داران، دست در دست همند 🟪صف کشیدند در تمنای سرت 💢میکِشی پا بر سرم ای همسفر 💢از همه لب تشنه تر، آهسته تر 🔆مانده ای تنها و بی پشت و پناه 🔆میکِشم از غربتت از سینه، آه ♻️ای عزیز آل طاها، کم نکن ♻️سایه ات را از سر این خیمه گاه 〽️کیست مثل من، عنان گیری کند؟؟ 〽️مرکب مرگ تو را با اشک و آه ✳️اشک و آه و التماس خواهرت ✳️ذوالجناح ،،، رفتنت را بسته راه ☑️نگاه کرد دید دخترش سکینه نشسته پایین پای اسب هی داره اشک میریزه ☑️یادم نمیره اون روزی که خبر یتیمی دختر مسلمُ شنیدی، دخترشو بغل کردی دست نوازش رو سرش کشیدی بابا... 💔با وداعی که از حرم کردی 💔شد به من ثابت، بر نمیگردی 😭😭 ☑️میخوام برا آخرین بارم که شده، دست نوازش رو سر دخترت بکشی لاتحرقی قلبی... ❎خنده ی دشمن، شرارم میزند ❎یک زن تنها و این موج سپاه 💠شانه ی تیغ است در چنگ غروب 💠آفتاب من مرو در قتلگاه 🟢میروی تا زیر سُم اسب ها 🟢مینمایم بر تو با حسرت نگاه ◼️میروی برگشتن تو با خداست ◼️وعده ما بین خون در نور ماه ☑️گفت زینبم، میرم میدون هر بار که اومدم نزدیک خیمه،،، صدای تکبیرمو بلند میکنم بدونید هنوز زنده ام ☑️بار اول رفت، جنگ نمایانی کرد برگشت نزدیک خیمه صداشو بلند کرد 🟩همه گفتن خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرمونه ☑️خانم زینب همه رو تو یه خیمه جمع کرد رقیه،،، سکینه هرکی یه گوشه ای کز کرده زانوی غم بغل گرفته ☑️رفت دوباره نزدیک خیمه، برگشت بازم بچه ها خوشحال شدن ☑️فقط امام حسین مونده بود 🔘امام سجاد که بیمار بود خانوم رقیه گفت خدایا شکرت هنوز سایه ی بابا رو سرم هست ☑️هرچی صبر کردن تا صدای بابارو مجددا بشنون، دیگه صدایی نیومد تا اون لحظه ای که صدای شیهه ی ذوالجناح به گوششون رسیده چی شده؟؟ ▫️همه از خیمه ها بیرون دویدن ▫️ولی سالار زینب را ندیدن... 😭😭😭 یالش، غرق خونِ زینش واژگونه ⬅️یکی گفت ذوالجناح، آقام چی شده؟؟ ⬅️یکی گفت ذوالجناح، صاحبم چی شده؟؟ ⬅️دختر امام حسین، دل همرو آتیش زده اومد جلو... ☑️ذوالجناح با این حال و روزیکه تو داری، میدونم بابامو کشتن یه سوال ازت دارم... ☑️بابام که میرفت میدون، لب تشنه بود آیا بهش آب دادن یا نه؟؟ یکی نبود بگه سکینه... بابات تا لحظه ی آخر میگفت خدا جیگرم داره میسوزه ❤️ 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas