eitaa logo
روضه حاج عباس طهماسب پور
481 دنبال‌کننده
376 عکس
659 ویدیو
13 فایل
کانال تخصصی روضه همراه با متن با نوای دلنشین #حاج_عباس_طهماسب_پور هیئت محبان الزهرا سلام الله علیها #بابل 📲ارتباط با خادم کانال @youssof_62
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹رسید روضه به آنجا ڪه مادرم افتاد 🔹رسید قنفذ و مادر،برابرم افتاد 🔸تمام ڪوچه سیاهے و خاک و ناله شده 🔸و مادرم ڪه صدا زد سَرَم، سَرَم افتاد 🍂تمام حادثه یه لحظه بود و میدیدم 🍂ڪسے لگد زد و با ضربه پیڪرم افتاد 🌾به سختے از سر جایش بلند شد،آرام 🌾و با اشاره به من گفت بهترم،،، افتاد 🔵میان ڪوچه فقط گریه ڪرد و هے میگفت 🔵غریب مانده در این شهر ،شوهرم افتاد 😭😭 ➖میان ڪوچه برا خودش گریه نڪرد خانم 🔅میان ڪوچه فقط گریه ڪرد و هے میگفت 🔅غریب مانده در این شهر ،شوهرم افتاد 🔆بلند میشد و مے آمد و زمین میخورد 🔆غرور و غیرتمو و بالم و پرم افتاد اینو به خونه میرسونم،دوباره شعر میخونم ☑️امشب تو ڪوچه باید غوغایے بشه تو گریه ڪردن ڪم نزارید 🔺رسید خانه و با خنده گفت شڪر خدا 🔺ڪه من فداے سر زلف حیدرم،افتاد ☑️حالا شروع میڪنه به روضه خوندن مادر من ڪه گفتم ✔️مرو ڪه ڪوچه ڪه براے پَرَت خطر دارد ✔️مرو ڪه رد شدن امروز،دردسر دارد ◽️مگر نگفت خداوند خلقتت حتی ◽️براے صورت تو ،برگ گل ضرر دارد ◾️گمان نمیڪنم این مرد بے حیا،اینجا ◾️بدون حادثه دست از سر تو بردارد ⬅️ز روے پوشیه زد،تازه اینچنین شده ای ⬅️ڪه چشمهات فقط،دید مختصر دارد 💠نوشته اند ڪه پیشانے ات،به جایے خورد 💠خلاصه ضربه بعد،اینچنین اثر دارد ♻️نوشته اند ڪه پیشانے ات،به جایے خورد خجالت میڪشم بعضے از حرفارو بزنم ☑️بارهام گفتم، زناے متدینه و محجبه با نامحرم چشم تو چشم حرف نمیزنن امام حسن میگه،مادرم سرش پایین بوده بے هوا زد... 😭😭😭😭😭😭😭😭 🔘بزرگ بانوے این شهر،باورت میشد 🔘ز خاک ڪوچه حسن،گوشواره بر دارد ✔️قول بده برا این روضه،غیرتے گریه ڪن تو ڪوچه بنے هاشم،صحنه رو تجسم ڪن یه نفر به زور عبور میڪرد تو اون وضعیتے ڪه امام حسن میگه یهو دیدم ڪوچه تاریک شده ✔️یه بے حیاے نامرد، یه بے حیاے پست سد راه مادرم شده قباله فدڪو خواست ✔️مادرم امتناع ڪرد، هے جلو اومد مادرم عقب تر رفت تا به جاییڪه به انتهاے ڪوچه رسیدیم 🔺مردک پست ڪه عمرے نمک حیدر خورد 🔺نعره زد بر سر مادر،به غرورم برخورد ✨ایستادم به نوک پنجه ے پا،اما حیف ✨دستش از روے سرم رد شد و بر مادر خورد ⭐️هرچه ڪردم سپر درد و بلایش گردم،نشد ⭐️ اے واے ڪه سیلے به رُخَش آخر خورد ☄آه زینب،تو ندیدے بخدا من دیدم ☄مادرم خورد به دیوار،ولے با سر خورد 🔥سیلے محڪم او،چشم مرا تار نمود 🔥مادر از من دوسه تا سیلے محڪم تر خورد لگدے خورد به پهلو و نَفَس بند آمد مادرم 🥀حسن از غصه سرش را به زمین زد،غش ڪرد 🥀باز زینب غم یک مرثیه دیگر خورد زینب همه فڪر و ذڪرش،یجاے دیگس ☑️هرڪدوم از روضه هارو میبینه،تو ذهنش تجسم میڪنه چون قراره یه بلایے سرش بیاد ➖از روز ازل،روضه رو برا زینب خوندن امام حسن گفت مادرم بے هوا افتاده مادرم زمین خورد،،، زینب ذهنش رفت ڪربلا حرف دله دیگه... اونجایے ڪه،،، 😭 بلند مرتبه شاهے ز صدر زین افتاد اگر غلط نڪنم، عرش بر زمین افتاد حرف از بے هوا افتادن، بے هوا زدن تو گوشش دلت ڪجا میره؟؟!! اونجایے ڪه یه خانم سه ساله.. هم اسم همین خانم بغل همین خانم خوابیده ☑️زجر بے حیا اومد تو بیابونا گشت دیده دختر یه گوشه اے ڪز ڪرده،خوابیده روضه بخونم دیگه؟! ها؟! شب زیارتیه امام حسینه هے گفتم بهش میام میام میام موهامو نڪش میام میام میام حرف بد میزد،بابا بابا بابا با لگد میزد،بابا بابا بابا ببین آواره صحرا شدم من شبیه مادرت زهرا شدم من 🔵از بچگے روضه مادرو گوش دادن بابا... گفتن برات صورتش ڪبود بوده گفتن بهم یه خانم 18 ساله اے دست به دیوار میگرفت و راه میرفت ✅همه میگفتن مگه میشه یه خانم 18ساله،دست به دیوار بگیره،راه بره؟؟ من ڪه 3سالمه،این بلا سرم اومد مدد از عمه گرفتم ڪه مرا راه برند چند قدم رفت خودش،دست به دیوار گرفت 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
یک گوشه از بلا را من بازگو نمایم از ماجرای گودال، وز روضه های غمبار ☑️سه چهارساله، قدم به قدم خانم رقیه بلاها را به چشماش دیده جد غریب من را کفّار سر بریدند از طرز سر بریدن، دارم به سینه اَسرار ✔️هر کاری کرد،خنجر حیا کرد ✔️نتونست سر حسینو جدا کنه تیغش نمیبرید و پیوسته ضربه میزد گه بر جناق سینه، گه بر گلو، ستمکار با چکمه روی سینه، بنشسته بود ملعون با قبضه ی محاسن، میکرد بازی انگار 😭😭😭😭 ای حسیـــــن ناگاه پشت و رو شد با پا، تنِ امامم زد ضربه های ممتد، بر گردنش تبهکار آنگاه دیدم از دور، یک نیزه رفت بالا خورشید، سر برهنه، بر نیزه شد پدیدار بین گودال، به رگ های تو بستم دخیل اللهم تقبل منا هذا القلیل ای زیاد از سر عالم، کمت کردند وِتر مَؤتور خدا درهَمت کردند دست و پا میزدی، تیرا خطا میرفت نیزه دارا به زمین مُحکمت کردند 😭😭😭😭 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹نگاه افتاده به سمت گنبد و اَشکم به راه افتاده 🔹نگو منه گمراه به این حرم، گذرم اشتباه افتاده 🔹همیشه می آیم همیشه کار گدا دست شاه افتاده 🔹میان زوارت جو سوزنی که به انبار کاه افتاده 🔹ز دوش هر خسته چقد پیش تو، بار گناه افتاده 🔹شبیه من آقا به دامنت، چقدر بی پناه افتاده 🔹بگیر دستم را منم کسی که به خاک سیاه افتاده 🔹در این حرم گوییا بهشت قبل قیامت، به راه افتاده 🍃مناره ات تا عرش برای دیدنش از سر، کلاه افتاده 🍃جواد، یک واژه است چه قرعه ای که به این اصطلاح افتاده 🍃رضاست خورشیدی که صورت تو در آن مثل ماه افتاده 🍃تب مُحرّم را، گلوگرفته به سوز و به آه افتاده 🍃دو خط بخوان روضه، بگو که جَدّ من از ذوالجناح افتاده 😭نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت 😭نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت 😭هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید 😭عزیز فاطمه از اسب، سرنگون گردید 😭بگو که جد من از ذوالجناح افتاده 😭سرش به روی نی، و پیکرش وسط قتلگاه افتاده 😭 🔥و یا سر اصغر که گاه بر سر نی بوده، گاه افتاده 🔥چه میشود گفتست، تنی که دست تمام سپاه افتاده؟؟ 🔰از صدای نفس نفس زدنت، همسر تو چقد شاکی بود 🔰شده پیراهن تنت تازه، مث آن چادری که خاکی بود 🔅تا صدای غریبی ات نرسد، با کنیزان خانه کف میزد 🔅ناله از مدینه فاطمه و ناله ای حیدر از نجف میزد ♨️و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی ♨️همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی 😭😭😭 🔰مث شخص مار گزیده هی به خودش میپیچید 🔰میگفت خدا، جیگرم داره میسوزه ☑️همه رو جمع کرد یه عده داشتن میرقصیدند یه عده پایکوبی میکردند ☑️صدا هلهلشون انقده بلند بود که صدای جوادالائمه رو کسی نشنوه ✔️یکی از این کنیزا، دلش سوخت گفت برم برا پسر پیغمبر، آب بیارم ☑️نزدیک حجره شد، ام فضل بی حیا گفت کجا میری؟؟ گفت برا پسر فاطمه آب آوردم ببین چجوری داره میگه خدا جیگرم داره میسوزه ◀️آبُ از دستش گرفت گفت خودم میبرم،،، همسرشم آبُ گرفت جلو چشم امام جواد ریخت کربلا،،، ✔️ امان از زخم زبون امان از زخم زبون ☑️گفت حسین تو میگی بابات ساقیه کوثره برو از دست بابات آب بنوش یه قطره از این آب، به تو نمیرسه 😭😭😭😭 🍃و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی 🍃همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی 💠در میان تمام معصومین در مقاتل، مورخان دیدند 💠در عزای حسین و تو، تنها دشمنان کف زدند و رقصیدند پیکر تو ز پشت بام افتاد، ولی آقا به خون نشسته نشد به لب پله خورد لبهایا،ولی دندان تو شکسته نشد چقدر خوب وقت تدفینت سهم قبرت به جز گلاب نشد و از آن بهتر اینکه در یک تشت سرت آلوده ی شراب نشد 😭😭 قربون غریبیت برم ◀️امام حسن،تو خونش غریب بود همسرش، شهیدش کرد ☑️وقتی(روزه بود آقا دیگه)،از فرط تشنگی آبُ نوشید، تو این عالم اگه آتیشی ببینی، اول آب میپاشی روش تا آتیش خاموش بشه ⬅️اما امام حسن تا آبُ خورد فرمود من از این آب دارم آتیش میگیرم انقده شدت زهر زیاد بوده که روایت میگه وقتی آقا رو زمین افتادند، اون قسمت زمین ترک برداشت 😭😭😭 غریب بود حسین بود، زینب بود، ابالفضل بود 😔دوتا از اهل بیت ما تو خونشونم غریب بودن 🔘یکی امام حسن 🔘یکی هم امام جواد ☑️با اون شدتی که گفتم زهر دادن، به ابن الرضا امام جواد... جوونترین امام بوده حرف از جوون میاد میدونم دلت کجا میره اما روضه ی من این نیست ✔️سه شبانه روز بدن، رو پشت بوم بوده نوشتن کبوترا اومدن دوربدن بالاشونو باز میکردن یه اهل ذوقی میگفت کبوتر از حرم امام رضا اومد 🍂گفتن پسر پیغمبره،،، پسر امام رضائه... غریبِ آفتاب نباید مستقیم بخوره به بدن امام 🔸آی کبوتر... کاش کربلام بودین رو بدن امام حسین 😭😭😭 سه شبانه روز رو خاک داغ کربلا... 😭😭 😔کاش فقط آفتاب بود ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن 😭😭😭 🔘هم میتونی بگی یا جواد الائمه کاش یه خواهری داشتی یه غمخواری داشتی برات گریه میکرد 🔘هم میتونی بگی اگه خواهر پاشتی و دست و پا زدنتو میدید... بگم دیگه ها؟! 🔸مگه یادم میره شری که شمر اینجا به پا کرد 🔸مگه یادم میره با چکمه هاش رو سینه جا کرد 🔸مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
یک گوشه از بلا را من بازگو نمایم از ماجرای گودال، وز روضه های غمبار ☑️سه چهارساله، قدم به قدم خانم رقیه بلاها را به چشماش دیده جد غریب من را کفّار سر بریدند از طرز سر بریدن، دارم به سینه اَسرار ✔️هر کاری کرد،خنجر حیا کرد ✔️نتونست سر حسینو جدا کنه تیغش نمیبرید و پیوسته ضربه میزد گه بر جناق سینه، گه بر گلو، ستمکار با چکمه روی سینه، بنشسته بود ملعون با قبضه ی محاسن، میکرد بازی انگار 😭😭😭😭 ای حسیـــــن ناگاه پشت و رو شد با پا، تنِ امامم زد ضربه های ممتد، بر گردنش تبهکار آنگاه دیدم از دور، یک نیزه رفت بالا خورشید، سر برهنه، بر نیزه شد پدیدار بین گودال، به رگ های تو بستم دخیل اللهم تقبل منا هذا القلیل ای زیاد از سر عالم، کمت کردند وِتر مَؤتور خدا درهَمت کردند دست و پا میزدی، تیرا خطا میرفت نیزه دارا به زمین مُحکمت کردند 😭😭😭😭 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹رسید روضه به آنجا ڪه مادرم افتاد 🔹رسید قنفذ و مادر،برابرم افتاد 🔸تمام ڪوچه سیاهے و خاک و ناله شده 🔸و مادرم ڪه صدا زد سَرَم، سَرَم افتاد 🍂تمام حادثه یه لحظه بود و میدیدم 🍂ڪسے لگد زد و با ضربه پیڪرم افتاد 🌾به سختے از سر جایش بلند شد،آرام 🌾و با اشاره به من گفت بهترم،،، افتاد 🔵میان ڪوچه فقط گریه ڪرد و هے میگفت 🔵غریب مانده در این شهر ،شوهرم افتاد 😭😭 ➖میان ڪوچه برا خودش گریه نڪرد خانم 🔅میان ڪوچه فقط گریه ڪرد و هے میگفت 🔅غریب مانده در این شهر ،شوهرم افتاد 🔆بلند میشد و مے آمد و زمین میخورد 🔆غرور و غیرتمو و بالم و پرم افتاد اینو به خونه میرسونم،دوباره شعر میخونم ☑️امشب تو ڪوچه باید غوغایے بشه تو گریه ڪردن ڪم نزارید 🔺رسید خانه و با خنده گفت شڪر خدا 🔺ڪه من فداے سر زلف حیدرم،افتاد ☑️حالا شروع میڪنه به روضه خوندن مادر من ڪه گفتم ✔️مرو ڪه ڪوچه ڪه براے پَرَت خطر دارد ✔️مرو ڪه رد شدن امروز،دردسر دارد ◽️مگر نگفت خداوند خلقتت حتی ◽️براے صورت تو ،برگ گل ضرر دارد ◾️گمان نمیڪنم این مرد بے حیا،اینجا ◾️بدون حادثه دست از سر تو بردارد ⬅️ز روے پوشیه زد،تازه اینچنین شده ای ⬅️ڪه چشمهات فقط،دید مختصر دارد 💠نوشته اند ڪه پیشانے ات،به جایے خورد 💠خلاصه ضربه بعد،اینچنین اثر دارد ♻️نوشته اند ڪه پیشانے ات،به جایے خورد خجالت میڪشم بعضے از حرفارو بزنم ☑️بارهام گفتم، زناے متدینه و محجبه با نامحرم چشم تو چشم حرف نمیزنن امام حسن میگه،مادرم سرش پایین بوده بے هوا زد... 😭😭😭😭😭😭😭😭 🔘بزرگ بانوے این شهر،باورت میشد 🔘ز خاک ڪوچه حسن،گوشواره بر دارد ✔️قول بده برا این روضه،غیرتے گریه ڪن تو ڪوچه بنے هاشم،صحنه رو تجسم ڪن یه نفر به زور عبور میڪرد تو اون وضعیتے ڪه امام حسن میگه یهو دیدم ڪوچه تاریک شده ✔️یه بے حیاے نامرد، یه بے حیاے پست سد راه مادرم شده قباله فدڪو خواست ✔️مادرم امتناع ڪرد، هے جلو اومد مادرم عقب تر رفت تا به جاییڪه به انتهاے ڪوچه رسیدیم 🔺مردک پست ڪه عمرے نمک حیدر خورد 🔺نعره زد بر سر مادر،به غرورم برخورد ✨ایستادم به نوک پنجه ے پا،اما حیف ✨دستش از روے سرم رد شد و بر مادر خورد ⭐️هرچه ڪردم سپر درد و بلایش گردم،نشد ⭐️ اے واے ڪه سیلے به رُخَش آخر خورد ☄آه زینب،تو ندیدے بخدا من دیدم ☄مادرم خورد به دیوار،ولے با سر خورد 🔥سیلے محڪم او،چشم مرا تار نمود 🔥مادر از من دوسه تا سیلے محڪم تر خورد لگدے خورد به پهلو و نَفَس بند آمد مادرم 🥀حسن از غصه سرش را به زمین زد،غش ڪرد 🥀باز زینب غم یک مرثیه دیگر خورد زینب همه فڪر و ذڪرش،یجاے دیگس ☑️هرڪدوم از روضه هارو میبینه،تو ذهنش تجسم میڪنه چون قراره یه بلایے سرش بیاد ➖از روز ازل،روضه رو برا زینب خوندن امام حسن گفت مادرم بے هوا افتاده مادرم زمین خورد،،، زینب ذهنش رفت ڪربلا حرف دله دیگه... اونجایے ڪه،،، 😭 بلند مرتبه شاهے ز صدر زین افتاد اگر غلط نڪنم، عرش بر زمین افتاد حرف از بے هوا افتادن، بے هوا زدن تو گوشش دلت ڪجا میره؟؟!! اونجایے ڪه یه خانم سه ساله.. هم اسم همین خانم بغل همین خانم خوابیده ☑️زجر بے حیا اومد تو بیابونا گشت دیده دختر یه گوشه اے ڪز ڪرده،خوابیده روضه بخونم دیگه؟! ها؟! شب زیارتیه امام حسینه هے گفتم بهش میام میام میام موهامو نڪش میام میام میام حرف بد میزد،بابا بابا بابا با لگد میزد،بابا بابا بابا ببین آواره صحرا شدم من شبیه مادرت زهرا شدم من 🔵از بچگے روضه مادرو گوش دادن بابا... گفتن برات صورتش ڪبود بوده گفتن بهم یه خانم 18 ساله اے دست به دیوار میگرفت و راه میرفت ✅همه میگفتن مگه میشه یه خانم 18ساله،دست به دیوار بگیره،راه بره؟؟ من ڪه 3سالمه،این بلا سرم اومد مدد از عمه گرفتم ڪه مرا راه برند چند قدم رفت خودش،دست به دیوار گرفت 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
کربلا دِشنه دارها بودند یک نفر نه هزارها بودند وسط نیزه زارها بودند روی سینه سوارها بودند 😭آبروی قبیله غارت شد 😭پیش زینب به تن جسارت شد 😭😭😭😭😭😭😭 حرم الله در خطر افتاد ردّ شلاّق بر کمر افتاد خواهری بین صد نفر افتاد بین بازار و هر گذر افتاد 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 😭همه دیدند ضعف تن ها را 😭مَردها می زدند زن ها را" 😭😭😭😭😭 همچین که به شام رسیدن، تا یه صحنه ای دید گفت ای خونین دهن ... حسین 💔 💔 💔 😭😭😭😭😭 😭 😭 😭 پیغمبر ما، رحمةً للعالمینه قاتل حمزه سیدالشهدا، اومد محضر رسول الله گفت آقا، توبه کردم... اومدم محضر شما... رحمةً للعالمینه ببین اوج مصیبتُ... پیغمبر فرمود توبتو خدا قبول کنه اما اونقد از جلو چشام دور شو که نمیخوام ببینمت این حرفُ پیغمبر زده... در خونه ی مولارو زدن کیه؟؟ اولی و دومی(لعنت الله علیهما الی یوم القیامه) مثلا عیادت خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها! صحنه رو تجسم کن.. قاتلای خانوم حضرت زهرا اومدن جلو چشمای مولا فاطمه جان،،، فلانی و فلانی اومدن ☑️لعنت الله علیهما الی یوم القیامه عرض کرد، مولای من شمایی آقای من شمایید صاحب اختیار من شمایی 😭😭😭 هرچی خودت صلاح میدونی دوتا نامرد اومدن وارد منزل شدن سلام کردن خانوم فاطمه ی زهرا، روشو برگردوند چی گذشت به دل امیرالمومنین، وقتی قاتلای خانومش اومدن؟؟ ♨️صحنه رو تجسم کن... یه جا دیگه هم دلتو ببرم؟؟ گفت حسین... من که از آغاز عمر، بی تو نکردم سفر خیزُ ببین یا اخا، با که سفر میکنم؟؟! 😭😭😭 زینبی که هرجا میرفت، یه طرفش ابالفضل بود یه طرفش علی اکبر بود... جوونای بنی هاشم، دور تا دور بنی هاشمو میگرفتن حالا یه نگاه انداخت به دور و برش ⬅️دید یه سمتش خولیه ⬅️یه طرفش شمر ⬅️یه سمتش حرمله هس من که از آغاز عمر، بی تو نکردم سفر خیزُ ببین یا اخا، با که سفر میکنم؟؟ بی تو اگر میروم، چاره ندارم ولی اینهمه دوری نبود، شرط مکافات ما چاره ای ندارم حسین جان اگه نرم، با تازیانه میان سراغمون 😭😭😭😭 اگه نیام، رقیه رو میزنن اگه قدم از قدم بر ندارم، ربابُ میزنن 😭😭😭 💔 وعده ی ما و تو در، بزم یزید پلید تا کُنی از تَشت زَر، جلوه به میقات ما 💔 💔 💔 😭😭😭😭😭 زینب اومد تو گودیه قتلگاه 😭برای درهمی حسین، یه عده کشتنت 😭دیدم که پاره پاره شد تموم پیرهنت 😭نشد که نیزه هارو در بیارم از تنت همه دیدن پیکر تنها را مردها میزدن 😭😭😭 قشنگ رفتی گودال… یااباعبدالله، خیلی دلتنگ حرمتیم 😭😭😭😭 🍁حسین جان به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم 🍁کنار تن بی سرت کاسه ی آب گذاشتم چشم سرتو ببند، یه چند لحظه خودتو تو گودال قتلگاه ببین 🔵تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه 🔵خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه ♻️صدا میزدم مادرت رو،،، یا مظلـــوم ♻️نشون میدادم حنجرت رو،،، یا مظلـــوم 💠صدا میزدم مادرت رو،،، ای بی کس 💠به دامن بگیره سرت رو،،، یا مظلوم … یا مظلوم 😭😭 ❇️به صحرا سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو ♻️بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو … 💢تا حالا از این خونواده زنی رو نبردن اسارت 💢الهی میمردم نمیدیدم اونقدر جسارت 😭😭 ♨️به آتیش کشیدن حرم رو،،، یا مظلوم ♨️نبودی شکستن سرم رو،،، یا مظلوم 🟧ندیدی چشای ترم رو باغیرت 🟧شلوغیه دور و برم رو،،، با غیرت … 🍂زینب و کوچه و بازار کجا?? 🍂زینب و مجلس اغیار کجا?? 😭😭😭 🍃ای زینت دوش نبی، روی زمین جای تو نیست 🍃این خار و خاشاک زمین، منزل و مأوای تو نیست 🍀ای زینت دوش نبی، تو روح و جان زینبی 🍀تو آبروی عرشیان، در زیر سُمّ مرکبی 🌿قلب مرا آتش نزن، انقد دست و پا نزن 🌿ای بی حیا بر پیکر مجروح او با پا نزن 💔 😭😭😭😭 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🔹نگاه افتاده به سمت گنبد و اَشکم به راه افتاده 🔹نگو منه گمراه به این حرم، گذرم اشتباه افتاده 🔹همیشه می آیم همیشه کار گدا دست شاه افتاده 🔹میان زوارت جو سوزنی که به انبار کاه افتاده 🔹ز دوش هر خسته چقد پیش تو، بار گناه افتاده 🔹شبیه من آقا به دامنت، چقدر بی پناه افتاده 🔹بگیر دستم را منم کسی که به خاک سیاه افتاده 🔹در این حرم گوییا بهشت قبل قیامت، به راه افتاده 🍃مناره ات تا عرش برای دیدنش از سر، کلاه افتاده 🍃جواد، یک واژه است چه قرعه ای که به این اصطلاح افتاده 🍃رضاست خورشیدی که صورت تو در آن مثل ماه افتاده 🍃تب مُحرّم را، گلوگرفته به سوز و به آه افتاده 🍃دو خط بخوان روضه، بگو که جَدّ من از ذوالجناح افتاده 😭نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت 😭نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت 😭هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید 😭عزیز فاطمه از اسب، سرنگون گردید 😭بگو که جد من از ذوالجناح افتاده 😭سرش به روی نی، و پیکرش وسط قتلگاه افتاده 😭 🔥و یا سر اصغر که گاه بر سر نی بوده، گاه افتاده 🔥چه میشود گفتست، تنی که دست تمام سپاه افتاده؟؟ 🔰از صدای نفس نفس زدنت، همسر تو چقد شاکی بود 🔰شده پیراهن تنت تازه، مث آن چادری که خاکی بود 🔅تا صدای غریبی ات نرسد، با کنیزان خانه کف میزد 🔅ناله از مدینه فاطمه و ناله ای حیدر از نجف میزد ♨️و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی ♨️همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی 😭😭😭 🔰مث شخص مار گزیده هی به خودش میپیچید 🔰میگفت خدا، جیگرم داره میسوزه ☑️همه رو جمع کرد یه عده داشتن میرقصیدند یه عده پایکوبی میکردند ☑️صدا هلهلشون انقده بلند بود که صدای جوادالائمه رو کسی نشنوه ✔️یکی از این کنیزا، دلش سوخت گفت برم برا پسر پیغمبر، آب بیارم ☑️نزدیک حجره شد، ام فضل بی حیا گفت کجا میری؟؟ گفت برا پسر فاطمه آب آوردم ببین چجوری داره میگه خدا جیگرم داره میسوزه ◀️آبُ از دستش گرفت گفت خودم میبرم،،، همسرشم آبُ گرفت جلو چشم امام جواد ریخت کربلا،،، ✔️ امان از زخم زبون امان از زخم زبون ☑️گفت حسین تو میگی بابات ساقیه کوثره برو از دست بابات آب بنوش یه قطره از این آب، به تو نمیرسه 😭😭😭😭 🍃و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی 🍃همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی 💠در میان تمام معصومین در مقاتل، مورخان دیدند 💠در عزای حسین و تو، تنها دشمنان کف زدند و رقصیدند پیکر تو ز پشت بام افتاد، ولی آقا به خون نشسته نشد به لب پله خورد لبهایا،ولی دندان تو شکسته نشد چقدر خوب وقت تدفینت سهم قبرت به جز گلاب نشد و از آن بهتر اینکه در یک تشت سرت آلوده ی شراب نشد 😭😭 قربون غریبیت برم ◀️امام حسن،تو خونش غریب بود همسرش، شهیدش کرد ☑️وقتی(روزه بود آقا دیگه)،از فرط تشنگی آبُ نوشید، تو این عالم اگه آتیشی ببینی، اول آب میپاشی روش تا آتیش خاموش بشه ⬅️اما امام حسن تا آبُ خورد فرمود من از این آب دارم آتیش میگیرم انقده شدت زهر زیاد بوده که روایت میگه وقتی آقا رو زمین افتادند، اون قسمت زمین ترک برداشت 😭😭😭 غریب بود حسین بود، زینب بود، ابالفضل بود 😔دوتا از اهل بیت ما تو خونشونم غریب بودن 🔘یکی امام حسن 🔘یکی هم امام جواد ☑️با اون شدتی که گفتم زهر دادن، به ابن الرضا امام جواد... جوونترین امام بوده حرف از جوون میاد میدونم دلت کجا میره اما روضه ی من این نیست ✔️سه شبانه روز بدن، رو پشت بوم بوده نوشتن کبوترا اومدن دوربدن بالاشونو باز میکردن یه اهل ذوقی میگفت کبوتر از حرم امام رضا اومد 🍂گفتن پسر پیغمبرِ ،،، پسر امام رضائه... غریبِ آفتاب نباید مستقیم بخوره به بدن امام 🔸آی کبوتر... کاش کربلام بودین رو بدن امام حسین… 😭😭😭 سه شبانه روز رو خاک داغ کربلا... 😭😭 😔کاش فقط آفتاب بود ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن 😭😭😭 💔 🔘هم میتونی بگی یا جواد الائمه کاش یه خواهری داشتی یه غمخواری داشتی برات گریه میکرد 🔘هم میتونی بگی اگه خواهر پاشتی و دست و پا زدنتو میدید... بگم دیگه ها؟! 🔸مگه یادم میره شری که شمر اینجا به پا کرد 🔸مگه یادم میره با چکمه هاش رو سینه جا کرد 🔸مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد 😭😭😭 🔻 🔺 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
یک گوشه از بلا را من بازگو نمایم از ماجرای گودال، وز روضه های غمبار ☑️سه چهارساله، قدم به قدم خانم رقیه بلاها را به چشماش دیده جد غریب من را کفّار سر بریدند از طرز سر بریدن، دارم به سینه اَسرار ✔️هر کاری کرد،خنجر حیا کرد ✔️نتونست سر حسینو جدا کنه تیغش نمیبرید و پیوسته ضربه میزد گه بر جناق سینه، گه بر گلو، ستمکار با چکمه روی سینه، بنشسته بود ملعون با قبضه ی محاسن، میکرد بازی انگار 😭😭😭😭 ناگاه پشت و رو شد با پا، تنِ امامم زد ضربه های ممتد، بر گردنش تبهکار آنگاه دیدم از دور، یک نیزه رفت بالا خورشید، سر برهنه، بر نیزه شد پدیدار بین گودال، به رگ های تو بستم دخیل اللهم تقبل منا هذا القلیل ای زیاد از سر عالم، کمت کردند وِتر مَؤتور خدا درهَمت کردند دست و پا میزدی، تیرا خطا میرفت نیزه دارا به زمین مُحکمت کردند 💔 😭😭😭😭 🔻 🔺 🆔http://eitaa.com/rozehajabbas