من گریه میکنم به سر از، پیکری که نیست تو شِکْوِه میکنی به من از، معجری که نیست 💠جارو زدم به پای تو،خاک خرابه را (بابام داره میاد) با چند تار گیسوی از خون تَری که با این نگاه تار، فقط دست میکشم بر لعل خیزرانیت، از باوری که نیست انگار که نه از سر تو چیزی مانده است ⬅️( سری که نیزه فرو کردند، سری که هی مست میکردند نیزه دارا نیزه ها رو بهم میزدند، وقتی سر می افتاده...) انگار که نه از سر. تو چیزی مانده است نه دخترت که جز بدن لاغری که نیست #بابا از آن شبی که آب به ما باز شد رباب سرگرم بازی است، با اصغری که نیست جا ماندم از بقیه و خوابم گرفته بود بر دستهای خستهٔ آن مادری که نیست ⬅️( چقدر زود تموم شد یه لحظه بغل مادرت خوابم برد، برام لالایی خوند، بابا کاش نمیخوابیدم) از زیر سنگُ آتش و سیلی گذشته ام دیدی اگر به بال کبودم پری که نیست در پاسخ سوال تو از گوشواره ام میپرسم از عمامه و انگشتری که نیست ⬅️( شماها غیرتی هستید میفهمم نباید هر حرفی رو زد) #یک_نانجیب_دخترکت_را_کنیز_خواند ⬅️(حرف حرف غیرت میشه اسم کی میاد، انگار همیشه این آقا باید شرمنده باشه) یک نانجیب دخترکت را کنیز خواند دور ازنگاه ساقی آب آوری که نیست ⬅️(یه جور دیگه حرف بزنم؟ تنها سری که وارد بزم شراب نشده، سرِ اباالفضل بوده) 🍃من عزیز بودم. عموعموعمو 🍃کی کنیز بودم عمو عموعمو #کانال_تخصصی_روضه #حاج_عباس_طهماسب_پور 🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas