هدایت شده از متن اشعار حاج عباس طهماسب پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 در مکتب امام حسین علیه السلام
عاشق شهادت میشویم و در این راستا جز زیبایی نمیبینیم...
🆔https://eitaa.com/matn_nohe
ShHzrtRughayeh1403.05.20 01.mp3
25.34M
❗️#زمزمه_روضه
آینه دار زینب و زهرا… رقیه
❣#حضرت_رقیه_سادات
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🗓#20مرداد1403
🍀🍀
آئینه دار زینب و زهرا… رقیه
کوچکترین انسیه الحورا… رقیه
پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود
آدم اگر میگفت اول، یارقیه
خورشید در منظومه ی عشق حسینی
صدسال نوری راه دارد تا رقیه
جاداشت روی شانه ی کعبه ابوالفضل
جاداشت روی شانه ی سقا رقیه
آرام تر از هر زمانی بود اصغر
میخواند تا بالا سرش لالا رقیه
پا بر مغیلان می نهد، اما محال است
روی سر موری گذارد پا، رقیه
پا بر مغیلان می نهد، اما محال است
روی سر موری گذارد پا رقیه
این طفل بی آزار را آزار دادن
زجر بدی را دید در دنیا رقیه
زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه
طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه
مقتل که میخواندم شبی باخویش گفتم
پیدا نمیشد کاش در صحرا رقیه
😭😭
چرا؟؟ وقتی که پیداشد خمیده راه میرفت
😭
شد پیرتر از زینب کبری رقیه
حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست
جز دست گرم و بوسه ی بابا، رقیه
دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد
تنها سَر، آمد دیدنش اما رقیه
حیرت زده پرسید عمه این سر کیست
یا للعجب نشناخت بابا را رقیه
☑️اینجا بزرگها گفتن، دوتاحالت داشت که نشناخت بابارو..
😭یا ترکیب صورت بابا به هم ریخت..یا چشمهای رقیه سویی نداره.
😭
یاللعجب نشناخت بابا را رقیه
خود را مرتب کرد تا در چشم بابا
باشد همان دردانه ی زیبا رقیه
از بوسه اش جان میگرفت این بار اما
جان داد با بوسیدن لبها، رقیه
☑️روضه ی امام حسین، آداب داره.
✔️روایت امام باقر ؛که اگه رفتی تو مجلس ختم کسی.خودت و بزن به حالت اون عزادار..
یعنی حق نداری اگه رفتی تومجلس ختم.بخندی..
☑️یعنی حق نداری یه کاری کنی نمک رو زخم صاحب عزا بپاشی.
◀️ناخواسته هم وسط روضه نکنه لبخند بزنید..
میدونم خواسته نیست.همتون نوکرید.
✔️نظر کرده ی امام حسینید که الان اینجایید.
⬅️اما یه وقت ناخواسته یه کاری نکنیم دل امام زمان به درد بیاد.
چون داره نگامون میکنه.
مادرش فاطمه داره نگاه میکنه..
😭شام غریبان عزیز دردونه ی امام حسینِ... که بادستای کوچیکش گره های بزرگی رو باز کرده.
خورشید من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
این طور بریده ناشیانه
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلند دخترانه
بابا اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
از من روضه خوندن.از تو داد زدن
😭
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شراب خواران
کَت بسته به زور تازیانه
☑️یوقتایی به خودم میگم.چرا اینجوری...چرا بعضی از حرف هارو به زبون میاری.؟
☑️حرفایی که باید جون بدیم پاش.
🟤یاد اون روضه خونی که محضر امام صادق گف مراعات آقارو و بکنم.
تو کنایه و لفافه روضه میخوند...
◀️آقافرمود: نمیخواد ادامه بدی.
گف عمل بدی ازم سر زده؟ دارم روضه میخونم.
⬅️گفت روضه بخون.
همونجورکه تو محلات،برا دوستای خودت ،رفقای خودت،روضه میخونی.
یه چند خط روضه خوند.یه صدای شیونی از پشت پرده بالا اومد.
✔️قبلش گفت آقا دارم مراعات شما رومیکنم.
گفت مگه اون وحشی ها و نامردها تو گودال مراعات جدم حسینو کردن..
😭😭😭😭
☑️شروع کرد روضه خوندن.
یه صدای شیونی از پشت پرده بلندشد.
گفتن کیه...
گفت عمه جانم سکینه ست
همه ی اینایی که ما داریم میشنویم و باچشمای خودش دیده..
♥️#ای_حسین
😭😭😭
برخورده به من چرا نبوده
برخورد کسی مودّبانه
من دختر شاه عالمینم
دادن ولی به من اعانه
در راه شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هربار طناب راکشیدن
خوردیم زمین دانه دانه
یه طرف طناب..
☑️بعضی ها میگن به دستای امام سجاد
☑️بعضی ها میگن به گردن امام بستن.
🟤یه طرف طنابم به دستای زینب..
مابین یکی یه حلقه دور گردن بچه ها
◀️اگه یه قدم تندتر میرفت یا یه قدم زینب آروم تر میرفت، این طناب بچه ها رو....
😭😭😭
هربار طناب را کشیدن
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر، تازیانه
من میخونم و رد میشم
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
از خاطر من نمیرود…. نه
آن ضربه ی چوب وحشیانه
سالم لب من، لب تو زخمی
والله که نیست عادلانه
✔️دیشب گفتم اینقد با مشت به لب و دندون خودش زده..
بابا دیگر زسفر بدم می آید
کی میبری ام پدر، به خانه
👇👇👇👇👇
امروز یه مقتلی خوندم
☑️نوشتن ام کلثوم از همه بیشتر گریه میکرد
☑️مدت ها از واقعه ی خرابه ی شام گذشته.
☑️خانوم زینب فرمود؛ خواهرم، ماهم داغداریم.ماهم عزاداریم..اصلا قضیه ی رقیه کمرمو شکوند.
موهامو سفید کرد
◀️گف زینب خواهرم، نزدیک غروب بچه ها داشتن میرفتن
گفت عمه این بچه ها کجا میرن؟
❇️گفتم دخترم میرن خونشون
دست باباشون و گرفته بودن
یه نگاهی کرد گفت عمه مگه ماخونه نداریم؟؟
🔹دیگر زسفر بدم می آید
🔹کی میبری ام پدر به خانه??!
شاه بیتش اینه
⬅️دیدی که زشب هراس دارم
دیدی آنشب که من از ناقه
افتادم و غش کردم
🔻دیدی که زشب هراس دارم 🔺خورشید من آمدی شبانه
😭😭😭
#بابا
🍁در شام، شامِ دختر تو تازیانه بود
🍁عمه تمام خرج سفر را حساب کرد
زبون بگیر
شام غریبان سه ساله
♥️#حسسیییین
بگو خجالت نکش
روضه خون باش خودت
خرابه ی شامم اینطوری بود
امشب همین حالت بود
بگو حسییین
☑️از یک طرف رباب
از یک طرف ام کلثوم
از یه طرف زینب، همه روضه خون بودن
☑️بگو حسین
بگو خجالت و بزار کنار.بگو که صدات بگیره.
🔻این قدر حرفای بد شنیدم هر روز
🔺چه چیزایی تو راه بی تو دیدم هر روز
🔻تا بیایی پیش من از زندگی صد دفعه بریدم هر روز
🔺خسته شدم از بس که دویدم هر روز
🔹آتیش و خاکستر لحظه لحظه، پی در پی
🔹سنگای روی بام ضربه های کعب نی
تو بازار دور ما باخنده میرقصیدن
بخدا که خیلی هانگرفتن این قسمتُ…
😭😭اهل شام واسه چی اسمم و میپرسیدن??
🔰آه… مردم بابا
بس که از سنان کتک خوردم بابا
🔰آه... سوختم بابا
بدن و آوردن
زن غساله تا بدنو دید جاخورد.
گف این مریضه، من غسلش نمیدم… بماند ؛
کفن هم نداره.
☑️خودخانوم حضرت زینب به سختی شروع کرد به غسل دادن..
این غسل چه داغی به دل اهل بیت گذاشت.
☑️مولا هم اون شب جاخورد.همچین که دست به بازوی ورم کرده ی فاطمه خورد..
😭😭😭
بلند بگو یا زهرا
🍀
✍️#خادمه_شهیده
التماس دعای فرج🤲🏻
🍀🍀
🔻#کانال_تخصصی_روضه
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
هدایت شده از متن اشعار حاج عباس طهماسب پور
❌️ #فوری |
سپاه پاسداران نام عملیات انتقامی امشب علیه رژیم صهیونیستی را «وعده صادق 2» اعلام کرد.
ShHzrtRughayeh1403.05.19 02.mp3
19.99M
❗️#زمزمه_روضه
با غصه های آل عبا گریه میکنی
❣#حضرت_صاحب_الزمان
❣#حضرت_رقیه_سادات
🎤#حاج_عباس_طهماسب_پور
🆔 http://eitaa.com/rozehajabbas
🗓#19مرداد1403