#پندیات
ثواب گریه هجران، وصال دلدار است
چنان که صبح فروزان پس از شب تار است
سحرگهان به نگاه خدا کسی پیداست
که در نمازِ تماشای دوست بیدارست
مباد خواب سحر جای اشک را گیرد
که چشم خشک همان نخل خشک بی بار است
به هوش باش که دل از گنه شود بیمار
به چنگ مرگ بود هر دلی که بیمار است
از آن خدا زگنه حفظ کرد یوسف را
که دید او ز خیال گناه، بیزار است
بیا به سوی خدا باز کن در دل را
دلی که جای خدا نیست، وادی نار است
بهای گوهر اشک تو را خدا داند
بیار هر چه که داری، خدا خریدار است
مباد اژدر نفست به دور دل پیچد
گرش به دام بیفتی، فرار دشوار است
چو عبد حق نشوی، عبد دیگران گردی
کسیی که نیست اسیر خدا گرفتار است
بگوی حق و سپس سربدار شو، “میثم”!
که پاسخ سخن میثم علی دار است
🔸️شاعر:
#حاج_غلامرضا_سازگار
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
#پندیات
گفتم ز درس بندگی حرفی به من تعلیم کن
گفتا ز عالم بگذر و خود را به ما تسلیم کن
گفتم که تن، گفتا بنه گفتم که جان، گفتا بده
گفتم که با دل چون کنم گفتا به ما تقدیم کن
گفتم به سر دارم هوا تا در هوایت جان دهم
گفتا هوای نفس را بر خویشتن تحریم کن
گفتم ز چنگ نفس دون دل را کنم آزاد چون
گفتا نفس گر می کشی با ذکر ما تعظیم کن
گفتم غمی ده تا از آن بخشی سروری بر دلم
گفتا سرور خویش را با اهل غم تقسیم کن
گفتم بترسم از چه کس از پادشه یا از عسس
گفتا از آن کو جز خدا یاری ندارد بیم کن
گفتم به شکر دانشم باشد چه ذکری خوب تر
گفت آنچه را فهمیده ای بر دیگران تفهیم کن
گفتم همه توحید را با من به یک مصرع بگو
گفتا که درس خویش را اوّل به خود تعلیم کن
گفتم که “میثم” را به دل تصمیم صبر است و رضا
گفتا ز هی تا پای جان کوشش در این تصمیم کن
🔸️شاعر:
#حاج_غلامرضا_سازگار
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat
#پندیات
جوانی می کند روشن چراغ زندگانی را
چه سود از اینکه در پیری کنی وصف جوانی را
حیات ما به تن روح خدایی بود از اول
دریغا سر بریدیم این همای آسمانی را
توانایی چو داری نیستت دوران دانایی
چو دانا می شوی بینی جفای ناتوانی را
شکارت می کند دست اجل با تیر مرگ آخر
اگر باور نداری کن نگه قدّ کمانی را
اگر خواهی نگیرد دزد ایمان، خانة دل را
به چشم خویشتن آموز رسم پاسبانی را
اگر در اوج قدرت، ناله مظلوم لرزاندت
سزد کز شیرحق گیری مدال قهرمانی را
ملک در سیر معراج تو از ره باز می ماند
به خود آی و رها کن این سرای استخوانی را
کشیده نفس سرکش تیغ، بهر کشتنت، جانا!
به جسمت تا بود جانی، بکش این دیو جانی را
به مهمانیّ شیطان نیست، جز خوان خطا ای دل!
خدا را بر شیاطین واگذار این میهمانی را
نفس آلوده، دل مرده، بدن کاهیده، جان خسته
سزد “میثم” بخوانی احتضار این زندگانی را
🔸️شاعر:
#حاج_غلامرضا_سازگار
🔻کانال مرگ و رستاخیز🔻
🆔 @rozehasrat