سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
مونده روی زمین، پیکر تو رها
السلام علی من دَفَنَ اهل قُری
خواهرت اگه نیست، رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
--
همه منتظرن، مادرش برسه
کاش صدای برادر به خواهرش برسه
دست قاتل اگه، به سرش برسه
آخ خدا به داد موی دخترش برسه
سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
--
ماه نیزه نشین، شمع روشن من
بی تو مرگه برا من نفس کشیدن من
زخمیه تن تو، زخمیه تن من
غم نخور اگه آتیش گرفته دامن من
سیدالشهدا، سیدالشهدا
سیدالشهدا یا مقطع الاعضا
همونی که ازم پدرم رو گرفت
بایه عده حرامی دور و برم رو گرفت
..
#سینه_زنی
#امام_حسین
#شور
بگذارید كنار بدنش گریه كنم
بر تن زخمیِ بی پیرهنش گریه كنم
تا كه سر داشت نشد خون سرش پاك كنم
بگذارید به زخم بدنش گریه كنم
چه غریبانه فغان كرد مرا آب دهید
بگذارید به سوز سخنش گریه كنم
بگذارید گلم را كه فتاده است به خاك
كنم از چادر مادر كفنش گریه كنم
ساربانان مزنیدم به خدا خواهم رفت
اندكی صبر كنار بدنش گریه كنم
سید محمد جوادی
#حضرت_زینب
#وداع_کربلا
#شعر_عاشورایی
#کوفه
#غزل
🔹هلال🔹
غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده؟
هلال را به سرِ نیزه وقت ظهر که دیده!
هلال و ظهر و سرِ نیزه و تلاوت قرآن
مصیبتیست که ما دیدهایم و کس نشنیده
روا نبود که از هم جدا شویم من و تو
چرا سر تو ز من زودتر به کوفه رسیده؟
دو روز پیش، جبین تو را به سنگ شکستند
چرا ز صورتت امروز خون تازه چکیده؟...
کنار محمل، دستم نمیرسد به سر نی
مرا ببخش که قدّم ز بار غصه خمیده
به نیزهدار بگو چند گام پیشتر آید
که چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/4232
✅ @ShereHeyat
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه عاشورایی
دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد
دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد
مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها
نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد
برو جان تو و جان صلابت های معجرها
تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد
نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ
ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد
نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو
ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد
برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه
چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد
هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده
شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد
گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا
بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#عاشورا
#حسن_کردی
#روضه
#گودال
#امام_حسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
قافله سالار من ، کجایی ای دوای دردم …
پی تو هرکجا میگردم ، تو رو تو قتلگاه گم کردم…
ای بدن صد پاره ، رو خاک داغ این صحرایی!!
چرا مقطع الاعضایی ، بگو کجا برم تنهایی ، وای من از عاشورا…
زمین و آسمون غمگینه ، یه خواهری داره میبینه!!!
یکی میشینه روی سینه ، وای من از عاشورا…
باید بمیره از غم دنیا ، تو قتلگاه به پیش زهرا…
دوازده ضربه زد واویلا ،داغته روی سینم و…
میاد خاطراتم جلوی چشام ●♪♫
من اون خستگی تو راهو میخوام! ●♪♫
میخواستم مثل اهل بیت حسین
با اهل و عیالم، پیاده بیام! ●♪♫
آهِ حسرت تو سینمه و ●♪♫
میباره چشام به پای غمت ●♪♫
این غم کم نیست ●♪♫
لیاقتشو ندارم آقا! بیام حرمت ●♪♫
جاده به جاده پای پیاده ●♪♫
جا موندم اما زائر زیاده… ●♪♫
پریشونه حالم فدای سرت ●♪♫
فدای پریشونیه خواهرت… ●♪♫
این اشکام برای خودم نیست فقط ●♪♫
دلم تو خرابه اس ●♪♫
پیشِ دخترت ●♪♫
پریشونه حالم فدای سرت
إن حالی مضطربه، فداء لرأسک
فدای پریشونی خواهرت
فداء لاضطراب أختک
این اشکام برای خودم نیست فقط
لیست دموعی من أجلی
دلم توو خرابه ست پیش دخترت
بل و قلبی مع إبنتک فی خرابه الشام
من جاموندم، ولی نه مثه، سه ساله ای که غمت رو خرید
بقیت أنا، لکن لیس مثل الطفله التی اشترت حزنک
من جا موندم شبیه کسی که هر چی دووید ولی نرسید
بقیت أنا، کمن جرى ولم یصل الی مقصده
جاده به جاده، پای پیاده
بکل طریق، و أخطو خطواتی
جا موندم اما زائر زیاده
بقیت أنا رغم کثره الزوار
#اربعین
#سینه_زنی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#امام_حسین
جان به ما داده ربنای حسین
جان عالم فقط فدای حسین
به خدا می رسیم با گریه
سجده کردیم بر خدای حسین
به بلای عظیم ممتحنیم
چونکه هستیم مبتلای حسین
پادشاهان اسیر ما همه اند
چون گداییم ما گدای حسین
مثل مجنون، اسیر لیلائیم
عشق ما چیست، کربلای حسین
دل ما خانهء شهیدان است
مستحقیم بر دعای حسین
نفس ما به روضه ها بند است
پر کشیدیم در هوای حسین
پای دین و عقیده می مانیم
جان خود می دهیم پای حسین
مادرش فاطمه برای خدا
همه را می خرد برای حسین
دم مغرب، دم اذان شده است
اشهد ما حسین جان شده است
@hosenih
قد غم دال بوده ساعتِ سه
وقت جنجال بوده ساعتِ سه
لشکر مست های کوفه نشین
دور گودال بوده ساعتِ سه
خواهری در پی برادر خود
بی پر و بال بوده ساعتِ سه
آنقدر که دویده در مقتل
خسته، بی حال بوده ساعتِ سه
دیده افتاده دست شمر، حسین
دیده پامال بوده ساعتِ سه
سختی هر دقیقه کشتن او
قدر صد سال بوده ساعتِ سه
ذوالجناح آمده بدون حسین
خون، روی یال بوده ساعتِ سه
چشم غارتگر سپاه یزید
پی خلخال بوده ساعتِ سه
گیسوی دخترش پریشان شد
چونکه بی شال بوده ساعتِ سه
آتش و خون نشسته در صحرا
می خورد لطمه صورت زهرا
@hosenih
سر که افتاد مادرش افتاد
پیش او جدّ اطهرش افتاد
حلق او از حروف قرآن، پُر
جای نیزه به حنجرش افتاد
کوفه تا شام را قیامت کرد
سنگ میخورد و خواهرش افتاد
سر میان تنور و دیر و درخت
یاد غمهای دیگرش افتاد
مثل گودال، زیر پاها رفت
در مسیری که دخترش افتاد
لگد زجر تا اسیرش کرد
دردهایی به پیکرش افتاد
خون تازه ز صورتش می ریخت
خون به هر جای زیورش افتاد
مثل زهرا که بین آتش سوخت
شعله ها بر موی سرش افتاد
خار در چشم دشمنش بود و
خار در پای لاغرش افتاد
کشتهء روزهای تنهایی است
دختری که عجیب، بابایی است
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه
ما اربعین نرفتهها گناه داریم
اگه امسال
میومدم الان توو موکبا بودم
منم یکی از اون پیادهها بودم
توو جادهی نجف به کربلا بودم
اگه بودم
به پای زائرای تو میافتادم
برای دیدنت سرم رو میدادم
که اربعین تو نمیره از یادم
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله و ابن ثاره
چشام فقط تو برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
چکار کردی؟
که وقتی اسم تو میاد دلم میره
دلم توو جادهها قدم قدم میره
تا میشنوم یکی داره حرم میره
چکار کردم؟
میگن اجازه نیست که زائرت باشم
اجازه نیست دیگه مسافرت باشم
یه شب توو کربلا مجاورت باشم
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله و ابن ثاره
چشام فقط تو برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
دلا خونه
مگه به غیر کربلا پناه داریم؟
راهی مگه به غیر اشک و آه داریم؟
ما اربعین نرفتهها گُناه داریم
دلا خونه
خوشا به زائری که کربلا رفته
که پای اون ضریح با صفا رفته
کسی که کربلا نره کجا رفته؟
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله و ابن ثاره
چشام فقط تو برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
شاعر: رضا یزدانی
قدم قدم با یه علم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
با مدد شاه کرم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
میباره اشک چشمام نم نم
رو دوشم کول باره از غم
میبینم هر کیو این روزا
داره آماده میشه کم کم
سختی راحت میشه تو این راه
منتظر مونده بودم چند ماه
راهی میشم با یک سربند لبیک یا اباعبدالله
قدم قدم با یه علم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
با مدد شاه کرم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
حال من احسن الاحوال
زیارت افضل الاعمال
کوری دشمنا این حرکت
با شکوه تر میشه هر سال
با ذکر یا حسین میجوشم
عمریه عاشق شش گوشم
میگیرم توی رویا هر شب
ضریح تو رو در آغوشم
قدم قدم با یه علم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
با مدد شاه کرم
انشاءالله اربعین میام سمت حرم
چه قدر منو میده عذاب
آخه ما ها کجا و مجلس شراب
بی طاقتم نمونده تا
کنیز به کی میگن به من بده جواب
من از این شامیا بیزارم
می خندن به لباس پاره ام
بیا تا اینکه بچه هاشون
ببین چه بابایی دارم
بابا حسین بابا حسین غریب دور از وطنی
بابا حسین بابا حسین من الذی ایتمنی
میدونی بابایی چند روزه
گریه کردم چشام می سوزه
از بس که روی خار صحرا
راه رفتم کف پام می سوزه
می دیدی منو از رو نیزه
بین اون همه چشم هرزه
یاد اون کوچه ها می افتم
هنوزم تن من میلرزه
از چی برات کنم گله
از دست سنگین سنان و حرمله
بگم برات از قافله
ما رو اسیر کردن میون سلسله
#اربعین
#سینه_زنی
#حضرت_زینب
احب الله من احب حسینا
.
داری روی سرم سایه
می خونم باز تو مشّایه
.
احب الله من احب حسینا
.
عجب شوری تو موکب هاست
هلا بیکم روی لب هاست
.
احب الله من احب حسینا
.
کربلا و بی قراری ، هر ستون جاده و چشم انتظاری
عشق من اون سرزمینه ، وعده ی ما ظهر روز اربعینه
.
خیلی عکس یادگاری دارم
از تموم خاطرات این راه
.
زندگیم خلاصه میشه تنها
توی عشق تو اباعبدالله
.
تو راه کربلا به یاد شهدا
می خونن عاشقا ، می خونن عاشقا
.
قدم قدم با یه علم
ایشالا اربعین میام سمت حرم
.
با مدد شاه کرم
ایشالا اربعین میام سمت حرم
#اربعین
#سینه_زنی
#امام_حسین_ع_مناجات
هر دم ز آه حسرت تو آه می کشم
با مقتل شهادت تو آه می کشم
@hosenih
در آرزوی یک سحر کربلای تو
در حسرت زیارت تو آه می کشم
اصلا سلام من به امید جواب توست
با شوق یک اجابت تو، آه می کشم
ای رحمت وسیع خدایی، نگاه کن
در آرزوی رحمت تو آه می کشم
قربان آیه آیه ی لب های زخمی ات
دائم برای غربت تو آه می کشم
با یاد ساربان و عقیق یمانی ات
با لحظه های غارت تو آه می کشم
@hosenih
با یاد خیزران و لب چوب خورده ات
با آن همه مصیبت تو آه می کشم
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه
#اربعین
#کربلا
#غزل
🔹اشک شوق🔹
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
مگو که هیچ به دریا نمیشود پیوست
اگر که رود نبود و اگر زلال نبود
تمام قاعدهها را شکست در هم عشق!
بزرگ و کوچکی آنجا به سن و سال نبود
در آن شلوغی اگر گم شدن بلد بودی
خیال یافتن خویشتن محال نبود..
قسم به آبلۀ پا و اشک شوقِ سلام
که رنج راه، کم از لذت وصال نبود
در آن مسیر دلم بس که یاد زینب کرد
به چشم هر چه میآمد به جز جمال نبود
زمین چه داشت اگر این طریق و جاده نبود؟
زمان چه داشت اگر این زمانِ سال نبود؟
کسی نگفت چرا پاسخ سؤالم را
چه بود آن سفر آیا؟ اگر خیال نبود
نشد که شرح دهم حال بیمثالم را
که این دو خط غزل من، زبان حال نبود
📝 #سیدمحمدجواد_میرصفی
🌐 shereheyat.ir/node/3821
✅ @ShereHeyat
4_5888638533500937395.mp3
831.1K
#اسارت_شور
#شام_شور
#شور
به سبک
بین گودال مادر افتاده...
زینب و شام آه و واویلا
سنگ از بام آه و واویلا
می دهند بر عترت اطهار
سب و دشنام آه و واویلا
سربازار عمه سادات
بین انظار عمه سادات
دخت زهرا چشم نامحرم
شد گرفتار عمه سادات
سربازار همه میدیدن
به یتیما همه خندیدن
پیش چشم اسرا ای وای
پای سرها همه رقصیدن
نوگلی از اسرا جان داد
با دلی خون ای خدا جان داد
عمه میگفت دختری گویا
زیر پای ناقه ها جان داد
آتشی در کاروان افتاد
مادری قامت کمان افتاد
پیش چشم دختری محزون
سربابا از سنان افتاد
چشم ناپاک به حرم افتاد
دختری گفت معجرم افتاد
نیزه را دیده ناله زد ناگاه
مادری گفت اصغرم افتاد
سر بازار آه و واویلا
ظلم و آزار آه و واویلا
شده جای دختر زهرا
بزم اغیار آه و واویلا
شعله بر جان بی امان میزد
پیش چشم همگان میزد
سر پرخون در میان طشت
به لبانش خیزران میزد
#عبدالزهرا
#اسارت
#شور
پس از تو جان برادر، چه رنجها که کشیدم
چه شهرها که نگشتم، چه کوچه ها که ندیدم
به سخت جانی خود آن قدر نبود گمانم
که بی تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم
برون نمود در آندم که خصم، پیرهنت را
به تن ز پنجه ی غم، جامه هر زمان بدریدم
چو ماه چارده دیدم، سر ترا به سر نی
هلال وار ز بار مصیبت تو، خمیدم
زدم به چوبه ی محمل سر، آن زمانی که سر نی
به نوک نیزه ی خولی، سر چو ماه تو دیدم
ز تازیانه و طعن سنان و طعنه ی دشمن
دگر ز زندگی خویش گشت قطع امیدم
میان کوچه و بازار شام پای پیاده
سر از خجالت نامحرمان به جیب کشیدم
شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته
هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم
هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست
ز راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم
ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان
که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم
از این حکایت جانسوز، جودیا صف محشر
به نزد شاه شهیدان، شریک همچو شهیدم
جودی خراسانی
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
کانال شعر و متن:
https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
#اسارت
دروازۀ کوفه
هلال یک شبـه! ای مـاه آفتـابجمال
چه شد که یک شبه گشتی به نوک نیزه هلال
غــروب اول مَــه رؤیـت هــلال کنند
کسی نکرده بـه هنگـام ظهر، استهلال
نیاز نیست بخـوانی بـه نوک نـی قرآن
کـه بـا قیـام تـو قرآن گرفته استقلال
روا بود سر نی چون به عـارضت نگرند
یُسَبِّحــونَ لَــه بِــالغُــدُّو و الآصــال
جزای آن همه احسان مصطفی این بود
که خون پاک تو شد در مه حرام، حلال؟!
گمان نبـود که در کوفه با چنان عـزّت
ز ما بـه نـان و به خرما کننـد استقبال
گهی بـه دور سـرت، گاه در کنـار تنت
دلـم بـود سر نی دیـده جـانب گـودال
ز نـوک نیـزه تبسـم بـزن به فاطمهات
که میزند دلش از بهر بوسهات پر و بال
هلال ختم رسل سر زده است بر سر نی
رواست تـا کـه بگویـد اذان دوبـاره بلال
به دفترِ دلِ مجروح «میثمت» ثبت است
که اهل کوفه چه کردند بـا محمّـد و آل
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
"از حرم جا مانده ای" هم صحبت جامانده هاست
@hosenih
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب! از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین!
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
@hosenih
" صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری "
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه
#اربعین
#مناجات_امام_حسین
ما اربعین نرفتهها گناه داریم
اگه امسال
میومدم الان توو موکبا بودم
منم یکی از اون پیادهها بودم
توو جادهی نجف به کربلا بودم
اگه بودم
به پای زائرای تو میافتادم
برای دیدنت سرم رو میدادم
که اربعین تو نمیره از یادم
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله و ابن ثاره
چشام فقط تو برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
چکار کردی؟
که وقتی اسم تو میاد دلم میره
دلم توو جادهها قدم قدم میره
تا میشنوم یکی داره حرم میره
چکار کردم؟
میگن اجازه نیست که زائرت باشم
اجازه نیست دیگه مسافرت باشم
یه شب توو کربلا مجاورت باشم
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله و ابن ثاره
چشام فقط تو برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
دلا خونه
مگه به غیر کربلا پناه داریم؟
راهی مگه به غیر اشک و آه داریم؟
ما اربعین نرفتهها گُناه داریم
دلا خونه
خوشا به زائری که کربلا رفته
که پای اون ضریح با صفا رفته
کسی که کربلا نره کجا رفته؟
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله و ابن ثاره
چشام فقط تو برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره
شاعر: رضا یزدانی
#اربعین
#کربلا
#روضه
#اسارت_شور
#شام_شور
#شور
به سبک
بین گودال مادر افتاده...
زینب و شام آه و واویلا
سنگ از بام آه و واویلا
می دهند بر عترت اطهار
سب و دشنام آه و واویلا
سربازار عمه سادات
بین انظار عمه سادات
دخت زهرا چشم نامحرم
شد گرفتار عمه سادات
سربازار همه میدیدن
به یتیما همه خندیدن
پیش چشم اسرا ای وای
پای سرها همه رقصیدن
نوگلی از اسرا جان داد
با دلی خون ای خدا جان داد
عمه میگفت دختری گویا
زیر پای ناقه ها جان داد
آتشی در کاروان افتاد
مادری قامت کمان افتاد
پیش چشم دختری محزون
سربابا از سنان افتاد
چشم ناپاک به حرم افتاد
دختری گفت معجرم افتاد
نیزه را دیده ناله زد ناگاه
مادری گفت اصغرم افتاد
سر بازار آه و واویلا
ظلم و آزار آه و واویلا
شده جای دختر زهرا
بزم اغیار آه و واویلا
شعله بر جان بی امان میزد
پیش چشم همگان میزد
سر پرخون در میان طشت
به لبانش خیزران میزد
#عبدالزهرا
#اسارت
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید
دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید
مارا نوشته اند شکار کمند یار
شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید
@hosenih
کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود
سعیش به دیگران و صفایش به ما رسید
حتی برات مشهد ما دست کربلاست
سهمیه ی امام رضایش به ما رسید
دستور داده است به ما: فَابْکِ لِلْحُسَیْن
سلطانِ “طوس” توصیه هایش به ما رسید
گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد
اما همیشه آب و غذایش به ما رسید
زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید
اجر طواف کرب و بلایش به ما رسید
@hosenih
میگفت این قبیله عبا شد نصیب ما
میگفت آن قبیله قبایش به ما رسید
جسمش به خاک ماند و کسی دست هم نزد
تا که پس از سه روز زنان بنی اسد…
شاعر: #رضا_قربانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم تو بدهکارم، به عشق تو گرفتارم
نمیخوام از خدا چیزی، تا وقتی که تو رو دارم
بذار بگم با زبون ساده
همین «حسین حسین» هم از سرم زیاده
خدا اجازهشو به هر کسی نداده
ـــــــــــــــــــــــــــ
پُرِ دردم... دوا میشم، منم حاجتروا میشم
دلم قرصه با دست تو، تُوی محشر سوا میشم
خودت سرشتی آب و گل من
مگه خودت کاری کنی برا دل من
با دستای خود تو حل شه مشکل من
ـــــــــــــــــــــــــــ
من اون ذرهم که ناچیزم، تویی عشق دلانگیزم
دلم گرمه به اشکی که تو دریای تو میریزم
دلم شده باز مسافر تو
یه روز میشم تو کربلا مجاور تو
آوارۀ عالم میشم به خاطر تو
#سینه_زنی_امام_حسین
بسم الله الرحمن الرحیم
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
#مجید_خضرابی
▶️
سوی دروازه های شهر نبی
کاروانی زدور می آید
کاروانی که از میانه ی آن
عطر عشق و حضور می آید
زودتر زانکه قافله برسد
قاصدی آمده ز جانبشان
قاصدی که سیاه پوشیده
مو پریشان و دیده اش گریان
@hosenih
در میان مدینه با ناله
میدود داد میزند: مردم
"پور شیر خدای را کشتند
عوض چند کیسه ی گندم
همه از خانه ها برون آیید
حاجی داغ دیده آمده است
دختر سید زنان جهان
قدو بالا خمیده آمده است
بین پس کوچه های شهر آنروز
کودکی ناله ی بشیر شنید
ناخود آگاه سوی دروازه
با قدمهای کوچکش بدوید
این پسر کیست کانچنین رویش
زده بر روی دست کوکب و ماه
یک نفر گفت هاشمی باشد؟
نوه ی حیدر است عبیدالله
آن یکی گفت : این گل زیبا
آخرین کودک ابالفضل است
مونس غصه های ام بنین
پسر کوچک اباالفضل است
دیگری گفت :چهره ی عباس
از کمان دو ابرویش پیداست
پنج سالش نگشته گرچه هنوز
قدرت او به بازویش پیداست
قافله آمد و عبیدالله
در هیاهوی شیون و فریاد
دید آید بسوی او یک مرد
او که باشد؟ پسرعمو سجاد
عمه زینب زدور شیون کرد
شهر را غرق شور وآتش کرد
ام کلثوم از نفس افتاد
یاد زیبایی علمکش کرد
سیدالساجدین به اشک روان
شعر ذبح عظیم می خواند
طفل عباس را نموده بغل
او "فا ما الیتیم" می خواند*
گاه بوسد لبان زیبایش
گاه بوسه زند به بازویش
اشک میریزد و به حال غریب
میبرد دست بین گیسویش
ناگهان شهر از نفس افتاد
بغض شهر مدینه شد سنگین
زینب از ناقه خویش را انداخت
چونکه از ره رسید ام بنین
مادر ساقی و خدای ادب
دستهای عقیله را بوسید
با دو چشمی ز اشک آکنده
پرسشی را ز زینبش پرسید
گفت: بی بی تصدق سرتان
مجلس آرای عالمینم کو
ذوالجناحش چرا هویدا نیست
زینب من بگو حسینم کو
زینبم گیسوی سیاه شما
از چه رو اینچنین سپید شده
ازچه رو روی دستهای شما
تاول و جای بند غنچه زده؟
ناله زد دختر امیر عرب
گشت افلاک جمله مدهوشش
گفت ام البنین مپرس مپرس
رفت در جان پناه آغوشش
سر پاک برادر من را
از بدن از قفا جدا کردند
حجت الله را به دشت بلا
کوفیان خارجی صدا کردند
@hosenih
درمیان دو نهر آب روان
گشت یک طفل شیرخواره شهید
پیش چشمان بیقرار رباب
دست و پا زد ز گاهواره پرید
دعبل خسته دل دگر بس کن
قلب عالم ز شعر تو خون شد
دیده ی عرشیان از این مطلب
به خدا هم چو رود جیحون شد
#حضرت_زینب
#بازگشت_به_مدینه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود
در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود
#سینه_زنی_حضرت_زینب
#امام_حسین علیهالسلام
#وداع_با_محرم_و_صفر
#غزل
🔹شاید تو خواستی...🔹
شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
اینگونه زخمخورده و بیسر بیاورم
یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم
آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم
یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی
این شعله را چگونه به دفتر بیاورم؟
با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت
کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم
وقف تو اشکها و غزلهام، تا اگر
گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم
فصل عزا تمام شد اما چگونه من
پیراهن عزای تو را دربیاورم
تا میوزید نام تو، پر میکشید دل
چیزی نمانده بود که پر دربیاورم
نزدیک بود در تب گودال قتلگاه
از عرش ربنای تو سر دربیاورم
با اشک آمدم به وداعت که لااقل
آبی برایت این دم آخر بیاورم
این واژهها به کار رثایت نیامدند
با زخمهای تو چه برابر بیاورم؟
آخر نشد که آب برایت بیاورند؟
این روضه را گذاشتم آخر بیاورم
امسال هم دعای فرج، بیجواب ماند
من میروم برای تو یاور بیاورم
قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست
این بیت هم، سرِ غزلی که فدای توست
📝 #حسن_بیاتانی
🌐 shereheyat.ir/node/1055
✅ @ShereHeyat
یا مولاتی یا زهرا:
ز داغ کام خشکت دل خسته و کبابم
اي سر بريده چون تو در زير آقتابم
کي ميبرم ز خاطر حسين عزيز زهرا
قد خميده ات را حسين عزيز زهرا
آن قامت رشيد حسين عزيز زهرا
در خون تپيدات را حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
لبخند آخر تو حسين عزيز زهرا
در پيش ديدگانم حسين عزيز زهرا
بريده شد سر تو حسين عزيز زهرا
آن سينه ي شکسته حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
بر حلقه خون فشانت حسين عزيز زهرا
با گريه بوسه دادم حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
بر نيزه رفته بودي حسين عزيز زهرا
قرآن ز نيزه خواندي حسين عزيز زهرا
ديده به من گشودي حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم حسين عزيز زهرا
زخم لب کبودت حسين عزيز زهرا
از ني زمين فتادي حسين عزيز زهرا
قربان آن سجودت حسين عزيز زهرا
راس تو را به نيزه حسين عزيز زهرا
رقصانده دشمن تو حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم نيمه شب خرابه
جان داد دختر تو پيش من و ربابه
مارا به جرم عصمت حسين عزيز زهرا
ويرانه جاي دادندحسين عزيز زهرا
راس تو را ميانه حسين عزيز زهرا
تشت طلا نهادند حسين عزيز زهرا
کي مي رود ز يادم غم هاي آن جسارت
شد صد هزار دفعه بر زينبت جسارت
اي بي کفن برادربر حال من نظاره
جان ميدهم به يادآن جسم پاره پاره
#سینه_زنی_حضرت_زینب