eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.7هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
ل   یا هلالاً لَمَ استَتَمَّ کمال صلوات به آفتاب جمال محو در ذات ذوالجلال شدی ماه زینب چرا هلال شدی ای سرت سایبان محمل من گشته بر دور نیزه ات دل من کاش سنگی که خورده بر سر تو خصم می زد به فرق خواهر تو از نبوسیدن رُخت خجلم نیزه را خم کن ای عزیز دلم کاش می شد به سینه چنگ زنم بوسه بر جای زخم سنگ زنم کاش می شد که جامه چاک کنم خون زپیشانی تو پاک کنم چند گردی به دور محمل من؟ نیزه! خم شو که آب شد دل من نیزه خم شو و گر نه سر شکنم با غمم کوه را کمر شکنم آتش از سوز سینه ام خجل است نیزه دارت چقدر سنگ دل است نی که خم می شود مقابل من او شود دورتر زمحمل من حنجر تشنه ی تو آبم کرد لب خشکیده ات کبابم کرد یا بیا خون زصورتت شویم یا تو خون پاک کن زگیسویم بر سرم سایه ی سرت افتاد ما تَوَ هَّمت یا شَقیقَ فؤاد دل گرفتار و زلف تواست کمند دست من کوته است و نیزه بلند دیده و دل به طلعت بستم نرسد بر فراز نی دستم
شام مجلس یزید هرگز نمیشد خواهرت اینجا نیاید بهر عزادارى این لبها نیاید امکان ندارد اینکه مجنونى بخواند اما براى دیدنش لیلا نیاید بستند با زنجیر راه گریه‏ ها را شاید صدایى از گلوىِ ما نیاید از دخترت میخواستم وقتى میآید یا چشمهایش را بگیرد یا نیاید اى صوت لبهاى پر از آیات غمگین پائین بیا تا خیزران بالا نیاید دیدند میخوانى ولى کارى نکردند تا خیزران روى لبت با پا نیاید کنج تنور آمد کنارت چهره نیلى کردم دعا اینجا دگر زهرا نیاید چشمان اینجا سخت ناپرهیزگارند امّا نمى شد خواهرت اینجا نیاید علی اکبر لطیفیان کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال شعر و متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
مناجات با امام شام من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم، یک قطره از عطر حسینی سبقت از مُشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم عالم ذر، ذره ای از خاک پای حضرتش را از برای افتخار از حضرت داور گرفتم بر در دروازه ی ساعات، یک ساعت نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم، چه زینب؟ کاش مداحش بمیرد! من ز آه آتشینش، پای تا سر در گرفتم سر شکسته، دل پر از خون، دیده خون آلود اما حالتی دیدم که بر خود، حالتی دیگر گرفتم ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان سر به راه دوست دادم، زندگی از سر گرفتم اکبرم کشتند و عون و جعفر و عباس و قاسم تا خودم از تشنگی، آب از دم خنجر گرفتم گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان حظّ ازادی برای اکبر و اصغر گرفتم ساعی، مرشد چلویی کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
🔹به استقبال تو...🔹 این سواران کیستند انگار سر می‌آورند از بیابانِ بلا، گویا خبر می‌آورند... تخته خواهد کرد بازار شما را، شامیان! این که بی‌پیراهن و بی‌بال و پر می‌آورند هم عمو می‌آورند و هم برادر، حیرتا! هم پدر می‌آورند و هم پسر می‌آورند آشنا می‌آید آری این گل بالای نی هر چقدر این نیزه را نزدیک‌تر می‌آورند تا بگردد دور این خورشیدهای نیمه‌شب ماه را نامحرمان از پشت سر می‌آورند... زنبق هفتاد و یک برگم! به استقبال تو خیزران می‌آورند و طشت زر می‌آورند 📝 به نقل از کانال شعر هیات
فتنه و بیداد و بلا بود شام سخت تر از کرب و بلا بود شام شام بلا تیره تر از شام بود عصمت حق در ملأ عام بود ساز و نی و نغمه و آهنگ بود دسته گل سنگدلان سنگ بود خلق به دور اسرا صف زدند کوچه به کوچه همگی کف زدند فاطمه های حرم فاطمه زخم زبان مرهم زخم همه هرکه به آن خسته دلان رو نهاد زخم زبانی زد و دشنام داد خنده به رأس شهدا می زدند سنگ به ناموس خدا می زدند قافله تا وارد دروازه شد داغ جگر سوختگان تازه شد پای سر رهبر آزادگان عید گرفتند زنازادگان آل ابوسفیان در هلهله آل رسول الله در سلسله وای ندانم که چه تقدیر بود دست خدا در غل و زنجیر بود ماه سر نیزه پدیدار بود یا سر عباس علمدار بود چهره چو خورشید بر افروخته از عطشِ تشنه لبان سوخته دوخته چشم از سر نی بر حسین محو شده، غرق شده در حسین دیده ی اطفال به سیمای او چشم سکینه شده سقای او مانده سر نیزه به حال سجود مهر جبینش شده محو از عمود دیده ی اکبر سر نی نیم باز مانده به لب هاش اذان نماز هرکه به خورشید رخش چشم بست گفت که این سر، سر پیغمبر است رأس امام شهدا نوک نی کرده چهل مرحله معراج، طی زلفِ غباریش پر از بوی مُشک لعل لبش خشک تر از چوب خشک ماه خجل از رخ نورانیش سنگ زده بوسه به پیشانیش هیچ شنیدید که از گَرد راه پرده کشد باد به رخسار ماه هیچ شنیدید که در موج خون صورت خورشید شود لاله گون رخ زگل زخم، بهاران شده وجه خدا ستاره باران شده اشک همه سیل شد از سرگذشت خون، دل میثم شد از این سرگذشت غلام رضا سازگار کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub کانال متن: https://eitaa.com/rozehayemaktoubb
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت @hosenih مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت @hosenih مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مقابل تو نشستم هلال نيمه من به حال من نظرى ، نظرة الرحيمه ی من ز بى قرارى خواهر ، سه روز ميگذرد از آن دو بوسه آخر سه روز ميگذرد @hosenih دلم شكست تو را روى نيزه ها ديدم سه روز ميگذرد كه تو را نبوسيدم زمانه بر دل زينب چقدر تنگ گرفت محل بوسه من را چگونه سنگ گرفت ؟ همان دو آيه كه خواندى دل مرا خوش كرد ولى به روى دهان تو سنگ جا خوش كرد @hosenih تو از بلندى نيزه كجا نيفتادى ؟!؟! به روى دامن زينب چرا نيفتادى ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
می باره بارون روی سر مجنون توی خیابون رویایی میلرزه پاهاش بارونیه چشماش میگه خدایی تو آقایی من مانوسم با حرمت آقا حرم تو والله برام بهشته انگار دستی اومده و از غیب روی دلم اینجور برات نوشته کربلا کربلا کربلا اللهم ارزقنا میدونم آخر میرسه یه روزه کنار تو آروم بگیرم با چشمای تر یا که توی هیئت یا وسط روضه بمیرم یادم میاد که مادرم هرشب منو میاوردش میون هیئت یادم میاد مادر من با اشک می گفت تو رو کشتن تو اوج غربت کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم می گرد وقتی محرم میومد لباس سیاه تنم می کرد بزرگترای من منو به مجلس تو برده ان هوامو داشته باش آقا منو به تو سپرده ان می باره بارون روی سر مجنون توی خیابون رویایی میلرزه پاهاش بارونیه چشماش میگه خدایی تو آقایی من مانوسم با حرمت آقا حرم تو والله برام بهشته انگار دستی اومده و از غیب روی دلم اینجور برات نوشته
آنچه از من خواستی با کاروان آورده‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‏ام از در و دیوار عالم فتنه می‏بارید و من بی‏پناهان را بدین دارالامان آورده‏ام اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‏جا با فغان آورده‏ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‏ام قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‏ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‏ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‏ام تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‏ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‏ای از درد دل را بر زبان آورده‏ ام ***محمد علی مجاهدی (پروانه)***
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یادت می آید زیر پرچم گریه کردیم هرجا حسین گفتند ، در دم گریه کردیم تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم تا کربلا رفتیم و با هم گریه کردیم @hosenih این که روایت گفته زائر عرشیانند یعنی کنار نوح و آدم گریه کردیم در زیر بارانی که نم نم بود ، ما هم از اصغرش خواندیم و نم نم گریه کردیم چندین سه ساله در میان راه دیدیم بر روضه ای که شد مجسّم گریه کردیم خسته شدیم و با قد خم راه رفتیم یک لحظه بعدش بر قد خم گریه کردیم گفتند تا کی گریه بر آقای مظلوم ؟ گفتیم که اللهُ اَعلم ... گریه کردیم تنها نه بر کرب و بلا و هر مقامش بر عکسهای کربلا هم گریه کردیم @hosenih این اشک ها آبیست بر دوزخ ، به والله فردا پشیمانیم اگر کم گریه کردیم ماه صفر تازه به باقی می رسد ، چون سی روز بر هفتِ محرم گریه کردیم … ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
سفیر از سفر برگشته ام من در بیابان غمت سرگشته ام من پیکرم در تب، ناله ام بر لب زینبم زینب ، سر جدا حسینم جای جای پیکرم دارد نشانه هم ز کعب نیزه و هم تازیانه گشته از سیلی، صورتم نیلی گشته از سیلی، سر جدا حسینم عضو عضوم شعله گیرد از غم تو دست نامحرم به دست محرم تو بسته با تحقیر، با دم شمشیر حلقه از زنجیر، سر جدا حسینم گر رقیه دخترت با ما نباشد لحظه ای بی یاد او، دل ها نباشد بر دلم چو لاله، داغ آن غزاله دختر سه ساله، سر جدا حسینم آن شب یلدا که عاشورا شد از او برگ مأموریتم امضا شد از او او که تنها رفت، از کف ما رفت نزد زهرا رفت، سر جدا حسینم با سرت کرد آزمایش، دشمن او را او سرت بر سینه بگرفت و من او را شد در آن بحران، با دلی سوزان بر سرت قربان، سر جدا حسینم گر که در ویرانه چندی خانه کردم کاخ ظلم دشمنت ویرانه کردم آه جانسوزم، خطبه روزم کرده پیروزم، سر جدا حسینم
پشت سر: مرقد مولا، روبرو: جاده و صحرا بدرقه با خود حيدر پيش رو، حضرت زهرا اينجا هر كي هرچي داره نذر حسين كرده هرستوني كه رد ميشيم سيل جوونمرده (يا حسين لبيكَ يا حسين لبيكَ يا حسين يابن الزهرا ) اومديم پاي پياده روز و شب، توو دل جاده اومديم مولا ببينه شيعه مشتاقِ جهاده تا دم آخر مي مونيم پاي همين مكتب مرده باشه مگه شيعه، تنها بشه زينب
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو @hosenih یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو @hosenih من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای کربلا سلام پرچم به شانه ام من رهسپارِ جاده ام ای کربلا سلام خسته نمی شوم این بار هم پیاده ام ای کربلا سلام در پای هر عمود رو به تو ایستاده ام ای کربلا سلام ای کربلا سلام @hosenih نزدیکِ اربعین غیر از زیارتِ تو نداریم دغدغه لطف امام رضا شد شاملم که آرزوی من محققه زائر روایته که با فرشته های خدا می شه بدرقه ای کربلا سلام در سینه ام حسین صدها کتابِ مرثیه شیرازه می کنم در طولِ این مسیر با گرد و خاکها نفسی تازه می کنم در پای هر عمود اشکی روانه بی حد و اندازه می کنم ای کربلا سلام می گن تو این مسیر بر پای زائرای شما بوسه می زنن می گن به التماس زوارتو برای پذیرایی می برن جون می کنن فدا در پای زائرِ حرمِ شاه بی کفن ای کربلا سلام @hosenih هر کس پیاده رفت یک آبِله به یاد سه ساله نشونَشه دیدم جوونی رو کُلِّ مسیر ، مادر پیرش رو شونَشه تا می گی یا حسین بی اختیار قطرهء اشکی رو گونَشه ای کربلا سلام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
زهرا نگام کرد حالا ببین که زایر تو این چنین شدم مولا جدام کرد وقتی میان روضه ز اهل یقین شدم آقا صدام کرد پای پیاده مشتری اربعین شدم
|⇦•خواهرت زینب آمده از شام .. و توسل ویژۀ ایام اربعین و بازگشت خاندان آل الله به شهر مقدس کربلا به نفس حاج محمود کریمی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ پسر فاطمه سلام سلام خواهرت زینب آمده از شام من که بی تو سفر نمیکردم بی تو یک لحظه سر نمیکردم مانده زخم فِراغ بر جگرم سر پاک تو گشت همسفرم بود بهر تَسلیِ دل من سرِ تو سایه بانِ محمل من لشگر اشکِ من سپاه تو بود نفسم شعله هایِ آه تو بود صوت قرآن تو دلم را بُرد چشم هایِ تو محملم را بُرد چتر من سایۀ سر تو مونسم بود اشکِ دختر تو ای سرت بر سنان تماشایی ای لبت خشک و دیده دریایی تا کنی اشک چشم ما را پاک دست بیرون بیار از دل خاک غم ایام را بپرس از من قصۀ شام را بپرس از من .. کوه اندوه ریخت بر سر ما شام شد کربلایِ دیگر ما صوت قرآن کجا؟.. شراب کجا؟!.. دستِ زینب کجا؟.. طناب کجا!؟.. یا اَخا شامیان بدند ، بدند دختران تو را زدند ، زدند من که خود بوده ام شریک غمت من که بودم مدافعت حرمت حامی نازدانه ها بودم سپر تازیانه ها بودم هر چه تو زخم دیدی از دشمن جای کعبه نی است بر تن من به تو و باغ لاله ات سوگند به سفیر سه ساله ات سوگند به لبت کز عطش ترک خورده به تن کودک کتک خورده به همه زخم هایِ سلسله ام به قنوت نماز نافِله ام به سِرشک دو دیده ات سوگند به گلوی بریده ات سوگند نه فقط زینب است خواهر تو تو امامی و من پیمبر تو *داداش اگه نامحرم نبود .. بدنمُ نشان میدادم .. میدیدی تازیانه ها با خواهرت چه کردن .. بدنم از بدنِ مادرمون کبودتر شده .. اما داداش اینا درد نداشت بالاترین دردمُ بزار برات بگم : ..* تو رو میون قتل گاه ، غریب گیر آوردنت رقیتُ تو کوچه ها ، یتیم گیر آوردنش از جای تازیونه ها ، نشونه بود روی تنش بچه ها هم میزدنش ، یتیم گیر آوردنش حسین .... چه خبره الان کربلا ... امسال مارو نبردی آقا .... اصلا امروز روضه خوان نداریم .. فقط همینُ بگم : همه از بالا شترها خودشونُ به زمین انداختن ... ای حسین ... رأس تو که رو به رویِ خواهر بوده خورشیدِ امید چند دختر بوده با دیدنِ حنجر تو میشد فهمید خنجر که سرت بُریده لب پَر بوده .. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net
میاد خاطراتم جلوی چشام من اون خستگی تو راهو می خوام می‌خواستم مثه اهل بیت حسین با اهل و عیالم، پیاده بیام آه حسرت توو سینمه و می باره چشام به پای غمت این غم کم نیست لیاقتشو ندارم آقا، بیام حرمت جاده به جاده، پای پیاده جا موندم اما زائر زیاده *** پریشونه حالم فدای سرت فدای پریشونی خواهرت این اشکام برای خودم نیست فقط دلم توو خرابه ست پیش دخترت من جاموندم، ولی نه مثه، سه ساله ای که غمت رو خرید من جا موندم شبیه کسی که هر چی دووید ولی نرسید جاده به جاده، پای پیاده جا موندم اما زائر زیاده
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آمده وقت انقلاب حسین! عجلوا عجلوا به باب حسین سایه ی لطف این و آن هیچ است.. میروم زیر آفتاب حسین! @hosenih بدی ام را ندیده بخشیدند.. خوش حسابیم با حساب حسین! رعیتم ،ریزه خوار و مسکینم انس دارم به نان و آب حسین دست رد هم که میزند خیر است رحمت مطلق است عذاب حسین! روبروی ضریح قبل سلام.. میرسد زودتر جواب حسین! برگ دعوت برای من هم داد... ای بقربان انتخاب حسین اُف به ابادی بدون حسین! خوش بحال ده خراب حسین! این‌ چهل روزه اشک ریخته است... بیشتر از همه رباب حسین.. @hosenih تکیه بر نیزه داد در گودال تا حرم رفت التهاب حسین نا جوانمردها حرم نروید تک و تنهاست خواهرم !نروید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک اربعین ز داغ،دل مضطرم شکست یک اربعین،سرشک به چشم ترم شکست یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست @hosenih در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند دیدم که استخوان تنت در برم شکست با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام آنجا که از لگد،کمر مادرم شکست @hosenih ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت آندم که قلب طفل،به دور و برم شکست من دست بسته بودم و از روی بام ها سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
سیمای زینبی گر خدا خلق کند، آدم و حوّای دگر می‌نیاید به جهان، زینب کبرای دگر   ما نگوییم گِلش از گِل ما نیست ولی عفّت و عصمت او آمده از جای دگر   به متانت چو نبیّ و به صداقت چو بتول مرتضی را شده از فاطمه، زهرای دگر   زیْن اَب بودنِ زینب، همه را روشن نیست جز حسین بن علیّ و دو سه دانای دگر   دهم ماه محرّم که بشد، زینب بود پیش روشن‌نظران کرد تجلّای دگر   خون جوشان حسینش نبیفتاده ز جوش دست برزد به یکی نهضت عظمای دگر   هر که در کوفه صدایش بشنیدی، می‌گفت: مرتضی آمده در کوفه به سیمای دگر   گرم صحبت، سخن از حق، به فراز ناقه اندر آن گرمی دم، یافت هم‌آوای دگر   گفت: جانم به فدایت!‌ مرو از پیش نظر که به غیر از تو مرا نیست، دل‌آرای دگر   غمم این نیست بُریدی ز مَنت، آن ترسم تو بلا‌دیده بیفتی، به بلاهای دگر   خلق با آن همه تندی به سخن، «ساکت» شد گوش، سوی تو گرفتیم به آوای دگر
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خواهرت آمده در این صحرا بعدِ یک اربعین ولی تنها خیز و بین پیکر کبودم را صورتم مثل مادرم زهرا این چهل روز قوتمان غم شد هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد قامت خواهرت ببین خم شد خواهرت کوه صبر و ماتم شد @hosenih لحظه های غروب یادم هست بارش سنگ و چوب یادم هست ناله های تو خوب یادم هست به تنش پا نکوب ... یادم هست تو زمین خوردی آسمان افتاد از تنت نیزه ی سنان افتاد خاتمت دست ساربان افتاد شعله بر خیمه ی زنان افتاد بین این مردمان خدا گم شد عزت و احترام ما گم شد دختری زیر دست و پا گم شد پیکرت زیر نیزه ها گم شد رمق از ذکر روی آن لب رفت تن تو زیر سمّ مرکب رفت روی آن جسمِ نامرتب رفت چه به حال خراب زینب رفت من بمیرم پر تو خاکی شد صورت اطهر تو خاکی شد بین مقتل سر تو خاکی شد چادر خواهر تو خاکی شد بعد از آن پیکر تو غارت شد به زنان حرم جسارت شد روزی مردها شهادت شد قسمت بانوان اسارت شد در میان حرامیان رفتیم لاجَرَم، بین این و آن رفتیم وسط بزم کوفیان رفتیم سر بازار شامیان رفتیم در شلوغی گذارمان افتاد رنگ از روی دختران افتاد معجرم دست این و آن افتاد سر عباس از سنان افتاد صحبت گوشواره شد بد شد گوش ها پاره پاره شد بد شد چشم ها پر ستاره شد بد شد به زنانت اشاره شد بد شد @hosenih تا نگاهش به سوی آب افتاد یاد شش ماهه اش رباب افتاد دردهای من از حساب افتاد گذرم مجلس شراب افتاد نیمه شب پشت کاروان جا ماند بارها زیر و دست و پاها ماند سعی کردم برادر، امّا ماند دخترت در خرابه تنها ماند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
🔰موضوع روضه هایی که بین عاشورا و اربعین قابل اجرا است: وداع با کربلا دروازه کوفه مجلس ابن زیاد دفن امام حسین و شهدا روضه امام سجاد ۱۲ و ۲۵ محرم دیر راهب تنور خولی اسارت و مصائب بانوان حرم ورود به شام مجلس یزید روضه حضرت رقیه هفت صفر امام مجتبی و همچنین روضه گودی قتلگاه و روضه آقا قمر بنی هاشم و آقا علی اصغر و آقا علی اکبر که در غالب مجالس مرثیه در طول سال قابل استفاده است.
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گریه کردم بس که از داغ تو بیمارم حسین(ع) تار می بیند دو چشمانِ عزادارم حسین(ع) می نشیند با شروعِ روضه چشمانم به اشک تا ابد این رزق را از مادرت دارم حسین(ع) @hosenih پای کارت ایستادم! چون بدون فوتِ وقت- آمدی! تا که گره افتاد در کارم حسین(ع) دست هایت را رها کردم، زمین خوردم! ببخش... بد نمک نشناسم آقا، سهل انگارم حسین(ع) جا نمانم! این بلا از هر بلایی بدتر است جا نمانم اربعین! مشتاقِ دیدارم حسین(ع) مشکلات من فقط کنج حرم حل میشود دعوتم کن کربلا! خیلی گرفتارم حسین(ع) @hosenih جانِ آن خواهر که با دستانِ بسته رفت و گفت: راهیِ دروازۂ ساعات و بازارم حسین(ع) سنگباران بود و نامحرم! خدا صبرش دهد گفت چشم از چشمهایت برنمیدارم حسین(ع)! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای ز داغ تو روان، خون دل از دیده ی حور! بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور خاک بیزان به سر، اندر سر جسم تو بنات اشک ریزان به بر از سوگ تو، شعرای عبور ز تماشای تجلّای تو مدهوش، کلیم ای سرت سرّ «انا الله» و سنان، نخله ی طور! دیده ها، گو همه دریا شو و دریا، همه خون که پس از قتل تو، منسوخ شد آیین سرور شمع انجم، همه گو اشک عزا باش و بریز بهر ماتم زده، کاشانه چه ظلمات، چه نور پای در سلسله ی سجاد و به سر تاج، یزید خاک عام به سر افسر و دیهیم و قصور! دیر ترسا و سر سبط رسول مدنی آه! اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور تا جهان باشد و بوده است که دده است نشان؟ میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور سر بی تن که شنیده است به لب، آیه ی کهف؟ یا که دیده است به مشکوۀ تنور، آیه ی نور؟ جان فدای تو! که از حالت جان بازی تو در طف ماریه از یاد بشد، شور نشور قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور گوش خضرا، همه پُر غلغله ی دیو و پری سطح غبرا، همه پُر ولوله ی وحش و طیور غرق دریای تحیّر ز لب خشک تو، نوح دست حسرت به دل از صبر تو، ایّوب صبور مرتضی با دل افروخته، «لا حول» کنان مصطفی با جگر سوخته، حیران و حصور کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز اهوان حرم از واهمه، در شیونوشور انبیا محو تماشا و ملائک، مبهوت شمر، سرشار تمنا و تو، سرگرم حضور