eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ است پیش مشتاقی ما چاک گریبان هیچ است کرم اهل کرم بیشتر از خواهش ماست خواهش دست گدا نزد کریمان هیچ است آنقدر معجزها از هنر تو دیدیم که بنا کردن این دل، دل ویران هیچ است سربلندیم اگر سایه تو بر سر ماست پیش این سایه تو تاج سلیمان هیچ است خِلقت طینت تو بس که لطافت دارد گر بریزند به پای تو گلستان هیچ است ما به جمهوری زهرایی خود مینازیم وَرنه بی فاطمه(س) که خطه ایران هیچ است مِهر زهراست به ما رنگ و بویی بخشیده نام زهراست به ما آبرویی بخشیده زیر پای تو می‌افتند سر اگر بنویسند در هوای تو می‌افتند پَر اگر بنویسند نسبت ام ابیهاست که شایسته توست اشتباه است تو را دختر اگر بنویسند باز قرآن کریم است ندارد فرقی جای هر سوره فقط کوثر اگر بنویسند قصد کردم پس از امروز هزاران دفعه بنویسم زهرا(س)، مادر اگر بنویسند بی ‌گمان یاد نخ چادر تو می افتیم از مقامات تو در محشر اگر بنویسد به مقام تو اضافه نشود نام تو را یا نبی یا علی(ع) دیگر اگر بنویسند نه نبی، بلکه نبوت شده عزتمندت نه علی، بلکه ولایت شده گردنبندت عرش را دیدم جای تو به یادم آمد قرب انگشت نمای تو بیادم آمد در عبودیت تو کُنه ربوبیت بود با صفات تو خدای تو به یادم آمد روحِ روح القُدست بود که فرمود: اقرا در حرا نیز صدای تو به یادم آمد خواستم روی نماز شب تو فکر کنم ورم کهنه پای تو به یادم آمد قُوت دنیا و قنوت تو به هم مرطبتند حرف "نون" بود و دعای تو به یادم آمد غصه خوردم که به افطار چرا لب نزدی لب خوشحال گدای تو به یادم آمد گرد و خاک حرمی را که نداری بفرست درد دارم که دوای تو به یادم آمد قبر تو گُهر دنیاست و دنیا صدف است جلوه ای از حرم گم شده‌ات در نجف است قصدت این بود فقط یار علی(ع) باشی و بس ظرف نُه سال گرفتار علی(ع) باشی بس از مقامات خودت دم نزدی تا که فقط باعث گرمی بازار علی(ع) باشی و بس بازوی تازه شکسته شده از یادت رفت تا که هر لحظه نگهدار علی باشی و بس خواستی میخ تو را بند کند تا شاید مثل یک عکس به دیوار علی(ع) باشی و بس «علی‌اکبر لطیفیان» 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
شکوهت فراتر از باور ای مقام ات فرا تر از ادراک وصف تو درک لیله القدر است فهم ما از تبار «ما ادراک» کوثری،‌‌ بی کرانه دریایی ما و ظرف حقیر این کلمات باید از تو نوشت با آیات باید از تو سرود با صلوات آیه در آیه وصف تو جار یست فتلقّی، مباهله، کوثر در دل انما یرید الله در «فصل لربک وانحر» از بهشت آمدی به هیئت نور عطر سیبت وزید در هستی تو گلِ ... نه، تو نوبهارِ... نه تو بهشت دل پدر هستی پدر و مادرم فدای شما مادری کرده ای برای پدر چشم بد دور، چشم شیطان کور دست تو بود و بوسه های پدر از بهشت آمدی و روشن شد سرنوشت دل علی با تو بی تو کم بود در تمام جهان نیمه ی دیگرش ولی با تو... وصف ذات تو و صفات علی وصف آیینه است و آیینه غربت و خنده ی تو و دل او قصه ی گرد و دست و آیینه خانه می شد بهشتی از احساس با گل افشانیِ بهاریِ تو عاطفه با تمام دل می زد بوسه بر دست خانه داری تو خانه از زرق و برق خالی بود از صفا عاشقی محبت پر داشتی ای کلید دار بهشت پینه بر دست، وصله بر چادر از بهشت آمدی و آوردی یازده سوره ی بهشتی را مصحفِ سر نوشت خود دیدیم سوره هایی که می نوشتی را نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات نسل تو خضرِ آسمانیِ راه جلوه ای از دم تو را دیدیم در مسیحی به نام روح الله روز مادر شده دلم با شوق پر زده در هوای تو مادر منم و وسعت بهشت خدا منم و خاک پای تو مادر آرزو دارم این که بنشینم لحظه ای در جوار تو اما... آرزو دارم این که بگذارم شاخه گل بر مزار تو اما... آه در حسرت زیارت تو دل ما آشنای دلتنگی است حرم دختر کریمه ی تو شاهد لحظه های دلتنگی است روز مادر شده به محضر تو آمدم پا به پای این کلمات هدیه ی من برای تو اشک است هدیه من برای تو صلوات شاعر: سید محمدجواد شرافت با جستجوی مصراع اول شعر و نام شاعر یا مداح در فضای اینترنت اجرای این شعر را ببینید 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در ایتا https://eitaa.com/madareshohada
مدح_و_میلاد_حضرت_زهرا ای از ازل به عرش خدا تاج فاطمه سيب بهشتی شب معراج فاطمه فردا كه اختيار شفاعت به دست توست هستند انبيا به تو محتاج فاطمه محمد حسن بیات لو @marsiyeeh 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
حضرت_زهرا همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم اگر چه خار، ولی از تو رنگ و بو دارم کنیز خانه‌ی لطف شماست مادر من و من هر آنچه که دارم فقط از او دارم اجازه هست بگویم که مادرم هستی ؟! بَدم، ولی بخدا من هم آرزو دارم برای بردنِ نامت که هیچ، اصلا من.. برای فکر به نام تو هم وضو دارم به لکه‌های سیاهِ دلِ خودم گفتم میان روضه‌ی تو وقتِ شستشو دارم دوباره فاطمیه، آتش و، در و دیوار چه روضه‌های عجیبی به پیش رو دارم شبیه تو نفسم تنگ می‌شود گاهی چقدر بغض فروخورده در گلو دارم بخوان بلای جوانمرگیِ خودت را از سیاهه‌های سپیدی که بین مو دارم از آن زمان که شنیدم به تو جفا کرده همیشه با درِ خانه بگو مگو دارم ببار ابر مدینه، به چشمه‌ی خشکم که من به جای شکایت دو تا سبو دارم رضا قاسمی @marsiyeeh 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
ای اهل دل را جنّة الاعلا مدینه باز آمدم آغوش خود بگشا مدینه آغوش بگشا کز رضا باشد سلامم بر تربت گمگشتۀ زهرا مدینه آغوش بگشا تا ز باب جبرئیلت آیم حضور خواجۀ اسری مدینه آغوش بگشا تا کنم با چشم گریان گمگشتۀ سادات را پیدا مدینه آغوش بگشا تا کنار قبر زهرا گریم به یاد گریۀ مولا مدینه آغوش بگشا تا پر پرواز گیرم گردم به دور قُبّة الخضرا مدینه آغوش بگشا تا کنم تشییع در شب با شیر حق تابوت زهرا را مدینه آغوش بگشا تا به دیوار بقیعت صورت گذارم با تن تنها مدینه آغوش بگشا تا بسوزم در بقیعت چون شمع سوزان در دل شبها مدینه آغوش بگشا تا کنار چار قبرت از اشگ گردد دیده ام دریا مدینه آغوش بگشا تا ستون توبه ات را گیرم به بر با گریه و نجوا مدینه آغوش بگشا تا به قبر حمزه گریم بر غربت انسیّة الحورا مدینه آغوش بگشا تا بگریم در دل شب مثل علی در دامن صحرا مدینه آغوش بگشا و بگو از خانۀ وحی دود از چه رو شد بر فلک بالا مدینه آغوش بگشا و بگو حامّی حیدر افتاد پشت در چرا از پا مدینه «میثم» سؤالی دارد از تو پاسخش ده زهرا کجا و سیلی اعدا مدینه؟ حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
مدینه شهر نبی تربت چهار امام به نقطه نقطه خاکت ز ما سلام، سلام اگر چه ساکت و آرام میرسی بنظر دلی نمانده که گیرد بیاد تو آرام مزار چار امامی و شهر پنج تنی ز شش جهت بسویت حاجت آورند مدام چراغ محفل جان، مسجد الحرام دلی که بر طواف حریم تو بسته دل احرام سزد چو نام شریف تو بر زبان آرم به حرمت سخنم انبیاء کنند قیام دوای درد دو عالم ز گرد صحرائی سلام بر تو که آرامگاه زهرائی شرار غم ز وجودم زبانه می‌گیرد ز گریه مرغ دلم آب و دانه می‌گیرد نه آرزوی بهشتم بود نه شوق وطن دلم بیاد مدینه بهانه می‌گیرد زهر نشانه گذر کرده با هزار نگاه سراغ از آن حرم بی نشانه می‌گیرد سلام باد به شهری که نام روح فزاش به هر دلی که شکسته‌ات خانه می‌گیرد سلام باد بر آن داغدیده بانوئی که عرض تسلیت از تازیانه می‌‌گیرد درود باد به شهری که تربت زهراست بهار دامنش از اشک غربت زهراست مدینه کز توبه دلها شراره افتاده شراره بر جگر سنگ خاره افتاده چه روی داده که خورشید تو غریب شده وز او بخاک تو ماه و ستاره افتاده چه روی داده که مثل علی ز شدّت غم خموشی و، نفست در شماره افتاده بروی نیلی زهرا قسم بگو که چرا به کوچه‌های تو یک گوشواره افتاده مدینه ناله برآر از جگر بگو به علی بیا که فاطمه از پا دوباره افتاده مدینه نخل گلت چیده شد به گلخانه برای غنچه خونین گریستی یا نه؟ مدینه طوطی وحی تو آشیانه نداشت؟ و یا زفتنه زاغان امان به لانه نداشت چو شمع سوخته گردید آه و ناله نزد شراره داشت به دل بر لبش ترانه نداشت گرفته بود چنان خو، به دانه دانة اشک که شوق زندگی و میل آب و دانه نداشت کسی شریک غم دختر رسول نشد بجر علی که محیط غمش کرانه نداشت مدینه تسلیتی جز شرار و دود ندید مغیره دسته گلی غیر تازیانه نداشت گمان نبود صدای نبی خموش شود ز دود خانة زهرا سیاه پوش شود مدینه لشگر اندوه ریخت بر سر تو نبود این همه رنج زمانه باور تو مدینه بعد پیغمبر ز بس غریب شدی نشست قاتل زهرا فراز منبر تو مدینه، چون بسرت آسمان خراب نشد که گشت نقش زمین دختر پیمبر تو از آن شبی که علی دفن کرد فاطمه را صفا گرفته شد از صبح روح پرور تو بکوچه‌های تو یک روز آفتاب گرفت هنوز انده چو ابر سیاه منظر تو میان کوچه زنی را زدن رشادت بود؟ و یا بفاطمه سیلی زدن عبادت بود؟ مدینه آنچه که می‌پرسم از تو راست، بگو؟ کجاست تربت زهرا بگو کجاست، بگو؟ بقیع منبر و محراب با حریم رسول مزار او ز چه پنهان ز چشم ماست، بگو؟ چه شد که فاطمه هیجده بهار بیش نداشت چرا هماره ز حق مرگ خویش خواست، بگو؟ چرا زمین تو یادآور مصیبت اوست چرا هوای تو اینقدر غم فزاست، بگو؟ به گوشواره‌ای که در کوچه او فتاده قسم بروی فاطمه سیلی زدن رواست، بگو؟ چه لاله‌ای ز تو در بین خار و خس افتاد که در مصیبت او بلبل از نفس افتاد شکسته بال و پری ز آشیانه می بردند تنی ضعیف، غریبان بشانه می بردند جنازه‌ای که همه انبیء بقربانش چه شد که هفت نفر مخفیانه می‌بردند مدینه فاطمه را روز روشن آزردند چرا جنازة او را شبانه می‌بردند ز غربت علی و قصّة در و دیوار بدادگاه پیمبر نشانه می‌بردند بجای گل که گذارند روی قبر رسول برای او اثر تازیانه می‌بردند سزای آن همه احسان مصطفی این بود هنوز هم کفن آن شهیده خونین بود مدینه راست بگو شب علی به چاه چه گفت؟ کنار تربت خورشید خود بماه چه گفت؟ علی که روز لبش بسته بود و ناله نزد ز دردهای درون با شب سیاه چه گفت؟ مدینه شب که علی برد سر فرو در چاه ز محسنش که فدا گشت بی گناه چه گفت؟ مدینه شیر خدا، کو پناه عالم بود چو دید فاطمه افتاده بی پناه چه گفت؟ مدینه فاطمه در پشت در چو آه کشید به آن شهیده علی در جواب آه چه گفت؟ مدینه شرح غم تو که نیست خاتمه‌اش بسوز، هم له علی، هم برای فاطمه‌اش مدینه طوبی قامت خمیدة تو چه شد؟ مدینه فاطمه داغدیدة تو چه شد؟ شرار فتنه ز اهل جحیم چون برخواست بگو بهشت به آتش کشیدة تو چه شد؟ به آن شکوفه که نشکفته چیده شد سوگند گل شبانه به گِل آرمیدة تو چه شد؟ نهال گلبن وحی تو را چو ضربه رسید بگو که غنچة از شاخه چیده تو چه شد؟ مزار فاطمه می‌باید از نظر مخفی مزار محسن در خون طپیدة تو چه شد؟ بریز اشک که خاک مدینه را شویم نشانی از حرم بی نشان او جویم حرامیان که بخود ننگ جاودانه زدید! بدون اذن، علی را قدم بخانه زدید!؟ کبوتری که هنوز آشیانه‌اش می‌سوخت چه کرده بود که او را در آشیانه زدید!؟ چرا به کشتن زهرا هجوم آوردید! چرا به مادر سادات تازیانه زدید!؟ درون خانه او ریختید بر سر او بدست و صورت و پهلو و کتف و شانه زدید!؟ گناه محسن زهرا در آن میانه چه بود چه شد که ضربه بر آن طفل نازدانه زدید!؟ اگر چه خون همه دلها ز صحبت غم اوست صدای غربت او در نوای «میثم» اوست حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
ر مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها (بند اول) نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا ولایت کشتی گم گشته در دریاست بی زهرا چنان که بی علی زهرا ندارد کفو و همتایی علی آری علی یکتای بی همتاست بی زهرا به قدر قدر و کوثر می خورم سوگند نزد حق که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بی زهرا نه جنت را نه کوثر را نه غلمان را نه حورا را نه دنیا را نه عقبی را نخواهم خواست بی زهرا مبادا ناقة او پا گذارد دیر در محشر که حتی انبیا را بانگ وانفساست بی زهرا به آیات شفاعت می خورم سوگند در محشر شفاعت را نه مفهوم است و نه معناست بی زهرا به پیشانی اهل جنت این مصراع بنوشته که جنت دوزخ رنج و عذاب ماست بی زهرا محبت آب داده لاله های بوستانش را شفاعت می کشد در حشر ناز دوستانش را حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
مدح و مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها (بند سوم) تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا نبی را پارة تن روح مابین دو پهلویی امیرالمومنین را رکن و کفو و همسری زهرا گواهی می دهم ای روح احمد هستی حیدر که تو هم مصطفی، هم فاطمه، هم حیدری زهرا گهی گویم امیرالمومنین برتر بود از تو گهی بینم تو از او در جلالت برتری زهرا تو والشمسی، تو واللیلی، تو والفجری، تو والعصری تو نوری، هل اتایی و الضحایی کوثری زهرا تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از ساره نه، تو از انبیا جز احمد مرسل سری زهرا امید رحمة للعالمین محبوبة داور پناه انبیا در گیر و دار محشری زهرا تو سر ناشناس ذات پاک حق تعالایی نمی دانم که هستی آنقدر دانم که زهرایی حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
نکات مداحی پیام‌های کاربران پرسش و پاسخ اشعار جدید استاد کلام استاد اشعار زهیر سازگار اشعار برگزیده این ماه پیوندها    ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا زهرای نبی مظهر یا فاطمة الزهرا توحید ز پا تا سر یا فاطمة الزهرا هم دختر بابایی هم بضعة طاهایی هم عصمت داداری هم ام ابیهایی هم مادر دو مریم هم مام دو عیسایی راضیه و مرضیه صدیقة کبرایی والشمسی و واللیلی زهرایی و زهرایی زهرای حسین آور یا فاطمة الزهرا نازد به ملک خالق هنگام دعای تو خورشید کند سجده بر خاک سرای تو زینت به کتاب الله بخشیده ثنای تو رخسار حیا گلگون از شرم و حیای تو فرمود رسول الله بابا به فدای تو ای بر پدرت مادر یا فاطمة الزهرا اوصاف تو باید گفت با صوت جلی زهرا ای گفته ثنایت را ذات ازلی زهرا از مهر تو بالاتر نبود عملی زهرا غیر از تو، که بر دامن آرد دو ولی زهرا ای روح رسول الله، ای رکن علی زهرا وابسته به تو حیدر یا فاطمة الزهرا دستاس تو بذر نور بر چرخ بیفشاند گهوارة طفلت را جبریل بجنباند تو لیلة قدر استی، قدر تو علی داند پای خرد و دانش تا حشر به گل ماند چون وصف تو را گوید چون مدح تو را خواند حق خوانده تو را کوثر یا فاطمة الزهرا ای مظهر حسن حق ای صاحب سر هو بر دایرة خلقت هم بانی و هم بانو احمد ز دمت کرده گلزار جنان را بو غیر از تو کدامین زن از کور گرفته رو در عزت و قدر و جاه در خلقت و خلق و خو یادآور پیغمبر یا فاطمة الزهرا ای بیت گلین تو مسجود همه عالم با یک نگهت اموات گردند مسیحا دم آید ز کنیز تو اعجاز دو صد مریم در قصر عفاف تو روح آمده نامحرم تا حشر گدای تو عالم همه و من هم جایی نروم زین در یا فاطمة الزهرا محراب بود دائم چشمش به نماز تو سجاده کشد فریاد از سوز و گداز تو هر لحظه هزاران شب در لیلة راز تو چون لاله ملک روید از خاک حجاز تو این کوتهی عمر و این عمر دراز تو ز اعجاز بود برتر یا فاطمة الزهرا غلمان شده مدهوشت حورا شده سرمستت دوزخ شده خاموش و جنت شده پا بستت تقدیم ولایت شد یک لحظه همه هستت تا کور شود فردا چشم عدوی پستت در حشر بود دست عباس روی دستت آیی به سوی محشر یا فاطمة الزهرا ای ملک خدا یک سر بیت الحرمت زهرا ای قلب دو صد موسی سینای غمت زهرا ماییم و عنایات و جود و کرمت زهرا فرداست همه محشر زیر علمت زهرا ریزند برات عفو روی قدمت زهرا از ایمن و از ایسر یا فاطمة الزهرا افسوس که آتش زد دشمن به سرای تو شد ماه رخت نیلی چون رخت عزای تو دردا که نداد امت پاسخ به ندای تو افسوس که شد خاموش آوای دعای تو چون شعله به دل پیچید فریاد رسای تو بی مونس و بی یاور یا فاطمة الزهرا شیطان صفتان حمله بر بیت خدا کردند با یک لگد از کوثر یک آیه جدا کردند فرزند شهیدت را یک لحظه فدا کردند پاداش رسالت را اینگونه ادا کردند خون بر جگر میثم از جور و جفا کردند کی بود چنین باور یا فاطمه الزهرا حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست رسول، روح و روان مطهرش زهراست پیمبـری کـه به قرآن خویش می نازد یقین کنید که قرآن دیگرش زهراست نبـی تمامـی تـوحید را در او دیـده علی جمال خداوندْمنظرش زهراست درود باد به مردی که خاکِ فضه اوست سلام باد بر آن زن که رهبرش زهراست به هـر فلک که گذر کرد خواجه لولاک به چشم فاطمه بین دید، محورش زهراست علـی کـه کفـو نـدارد چو ذات اقدس حق از آن کشد به فلک سر که همسرش زهراست حسین گفـت: بـه نـزد ستمگـران هرگز ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست چگونه خصم به روی علی کشد شمشیر؟ که جان به کف همه جا در برابرش زهراست بـه آیـه آیه قــرآن قســم کـه این قرآن زبان و روح و نگهبان و داورش زهراست حرامـزاده! مکــن شیعـه را چنیـن تهدید که هر که شیعه بوَد یار و یاورش زهراست چگونـه دیـن رسـول خـدا رود از دست مگـر نـه دختـر اسـلامْپرورش زهراست کجا ز نامه و میـزان و محشرش باک است کسی که نامه و میزان و محشرش زهراست نبـی کـه عـاشق روی بـلال اوست بهشت بهشـت قـرب خداونـدِ اکبـرش زهراست علی که بازو شمشیر و شیر یزدان است مگو سپاه ندارد که لشگـرش زهراست به دشمنی که کند قصد حملـه بر اسلام خبر دهید که اسلام، سنگرش زهـراست خوش آن بهشت که با بوی او معطر شد خوش آن فرشته که ذکر مکررش زهراست سفـر کنید بـه یاسین که شهر فاطمه است نظر کنید بـه قـرآن که کوثرش زهراست مقـام و عـزت و قـدر و جلال را نگرید که بوسه گاهِ نبی دست دخترش زهراست نبـی حدیقـه نـور و چـراغ، فاطمـه اش علی سپهر کمال است و اخترش زهراست علی که حیدر حق بود و حیـدر احمد اگر چه بی کس و تنهاست، حیدرش زهراست گلـی کـه سیلی گلچین به او اصابت کرد گلی که دست ستم کرد پرپرش زهـراست زنـی کـه بهـر دفـاع علـی چهــل نامـرد به پیش چشم علی ریخت بر سرش زهراست کسـی کـه گشـت بـه دور علـی چـو پروانه چو شمع آب شد از غصه پیکرش زهراست اگـر چــه غــصب شـده منبر علی «میثم» خطابه خوان و سخنگوی منبرش زهراست بهار امامت 2 – غلامرضا سازگار حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
بهشت، قبضه ی خاکی بود زمعبر من وجود، گم شده در تربت مطهّر من در آن زمان که زمان و مکان وجود نداشت خدای عزّوجل بود مدح گستر من خدای خوانده مرا کوثر رسول خدا رسول گفته که این دختر است مادر من خدیجه مادر و احمد پدر و ائمّه پسر بزرگ مرد دو عالم علی است شوهر من منم بهشت نبوّت ائمّه میوه ی آن منم سفینه ی عصمت علی است لنگر من زهی سعادت آن تشنه ای که نوشد آب به دست ساقی کوثر زحوض کوثر من سلام گرمِ مسیحا به خون پاک حسین درود مریم عذرا به صبر دختر من شود به عرصه ی محشر مقام من معلوم که روز، روز من و محشر است محشر من کند قیام زجا از برای عرض سلام حسین با تن مجروح در برابر من بس است بهر شفاعت دو دست عبّاسم که اوست با علم خود حسینِ دیگر من فرشته گان الهی برات عفو به دست زنند بوسه به پای بلال و قنبر من روا بود که ببخشد گناه خلقت من خدا به خون گلوی علیّ اصغر من منم کتیبه ی عصمت منم صحیفه ی نور که آیه آیه شد از تازیانه پیکر من من آن خمیده درختم که از جفای خزان شکست شاخه و از دست رفت نوبر من قوی ترین سند غربت علی ثبت است به دست و سینه و مِهر رخ منوّر من سرشک سرخ و عذار کبود و موی سفید نشان دهد کدر بی حیایی را که قاتلم بنشیند کنار بستر من مدینه و اُحد و مسجد الرّسول و بقیع برای حفظ ولایت شدند سنگر من چه پشت در چه به مسجد چه در دِل دشمن علی علی سخن اوّل است و آخر من زقول فاطمه «میثم» به نخل خود بنویس که هر چه پیش بیاید علی است رهبر من حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه طبع من و قصیدة مدح و ثنای فاطمه جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه به بذل دست فاطمه بخاک پای فاطمه منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا دل بولاش داده‌ام تا بکجا کشد مرا گر بزمین زند مرا وربه سماء کشد مرا درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا پای برون نمی‌نهم، از سر کوی فاطمه وانشود لبم مگر، بگفتگوی فاطمه مهر و محبتش بود طینت من سرشت من ز دوستیش آبرو داده بروی زشت من روضة بی‌چراغ او مینوی من بهشت من شکر خدا که گشته این قسمت و سرنوشت من سنگ محبّت و را بر سرو سینه میزنم بیاد خاک قبر او داد مدینه می‌زنم مرغک طبع من شده طوطی او هزار او کبوتر دلم زند پر بسوی مزار او قلب شکسته‌ام بود در همه، زار او شفا گرفت چشم من ز خاک ره گذار او خانة کوچکش بود کعبة آرزوی من از آن خوشم که فضه‌اش نظر کند بسوی من رشتة چادرش اگر بدست انبیاء رسد شعار فخر انبیاء بعرش کبریا رسد از لب جانفزاش اگر زمزمة دعا رسد جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد کسی که قدر و هل اتی گفته خدا بوصف او کجا قصیده‌های من بود رسا، به وصف او فاطمه‌ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش باحترام می‌کند قیام در برابرش بدست و سینه و جبین بوسه زند مکررش بوی بهشت یافته از دم روح پرورش مادح او کسی بجز خدا شود، نمی‌شود حق سخن به مدح او ادا شود، نمی‌شود منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم ز شعلة محبتش داده ضیاء به محفلم در آیم از دری دگر گر از دری براندم نمی‌روم ز کوی او چه خواندم چه راندم عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه جنّت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه گفت از آن سبب نی من به فدای فاطمه کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند پیرهن عروسی‌اش به سائلی عطا کند کسی که خاک فضه‌اش دوای دردها کند چگونه رد کند ز خود مریض دردمند را مریض دردمند را فقیر مستمند را -به پیش بهر جود او محیط کمتر از نمی گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی همان عطای اندکش فزون بود ز عالمی مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی دل بولاش بسته‌ام در آرزو نشسته‌ام تیر غمش مگر رسد به سینة شکسته‌ام ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو میوة معرفت خورد روح الامین ز باغ تو نور دهد به دیده‌ها تربت بی چراغ تو قسم به قبر مخفی‌ات، قسم بخاک تربتت خون، دل پاره پاره ام، گشته بیاد غربتت کاش بجای مشعلی سوزم در کنار تو کاش جو اشک زائری افتم بر مزار تو کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو کاش بجای محسنت سازم جان نثار تو فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم تربت مخفی تو را به اشک شستشو کنم ای که خزان شد از ستم بهار زندگانیت گشته خمیده سرو قد بموسم جوانیت مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانیت قسم به عمر کوته و به رنج جاودانیت عنایتی عنایتی «میثم» دل شکسته‌ام رو بسوی تو کرده‌ام دل به غم تو بسته‌ام حاج غلامرضا سازگار 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) https://eitaa.com/madareshohada