نکات مداحی
پیامهای کاربران
پرسش و پاسخ
اشعار جدید استاد
کلام استاد
اشعار زهیر سازگار
اشعار برگزیده این ماه
پیوندها



ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای بضعة پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای دخت پدر پرور یا فاطمة الزهرا
هم قدری و هم کوثر یا فاطمة الزهرا
حورای خدا منظر یا فاطمة الزهرا
زهرای نبی مظهر یا فاطمة الزهرا
توحید ز پا تا سر یا فاطمة الزهرا
هم دختر بابایی هم بضعة طاهایی
هم عصمت داداری هم ام ابیهایی
هم مادر دو مریم هم مام دو عیسایی
راضیه و مرضیه صدیقة کبرایی
والشمسی و واللیلی زهرایی و زهرایی
زهرای حسین آور یا فاطمة الزهرا
نازد به ملک خالق هنگام دعای تو
خورشید کند سجده بر خاک سرای تو
زینت به کتاب الله بخشیده ثنای تو
رخسار حیا گلگون از شرم و حیای تو
فرمود رسول الله بابا به فدای تو
ای بر پدرت مادر یا فاطمة الزهرا
اوصاف تو باید گفت با صوت جلی زهرا
ای گفته ثنایت را ذات ازلی زهرا
از مهر تو بالاتر نبود عملی زهرا
غیر از تو، که بر دامن آرد دو ولی زهرا
ای روح رسول الله، ای رکن علی زهرا
وابسته به تو حیدر یا فاطمة الزهرا
دستاس تو بذر نور بر چرخ بیفشاند
گهوارة طفلت را جبریل بجنباند
تو لیلة قدر استی، قدر تو علی داند
پای خرد و دانش تا حشر به گل ماند
چون وصف تو را گوید چون مدح تو را خواند
حق خوانده تو را کوثر یا فاطمة الزهرا
ای مظهر حسن حق ای صاحب سر هو
بر دایرة خلقت هم بانی و هم بانو
احمد ز دمت کرده گلزار جنان را بو
غیر از تو کدامین زن از کور گرفته رو
در عزت و قدر و جاه در خلقت و خلق و خو
یادآور پیغمبر یا فاطمة الزهرا
ای بیت گلین تو مسجود همه عالم
با یک نگهت اموات گردند مسیحا دم
آید ز کنیز تو اعجاز دو صد مریم
در قصر عفاف تو روح آمده نامحرم
تا حشر گدای تو عالم همه و من هم
جایی نروم زین در یا فاطمة الزهرا
محراب بود دائم چشمش به نماز تو
سجاده کشد فریاد از سوز و گداز تو
هر لحظه هزاران شب در لیلة راز تو
چون لاله ملک روید از خاک حجاز تو
این کوتهی عمر و این عمر دراز تو
ز اعجاز بود برتر یا فاطمة الزهرا
غلمان شده مدهوشت حورا شده سرمستت
دوزخ شده خاموش و جنت شده پا بستت
تقدیم ولایت شد یک لحظه همه هستت
تا کور شود فردا چشم عدوی پستت
در حشر بود دست عباس روی دستت
آیی به سوی محشر یا فاطمة الزهرا
ای ملک خدا یک سر بیت الحرمت زهرا
ای قلب دو صد موسی سینای غمت زهرا
ماییم و عنایات و جود و کرمت زهرا
فرداست همه محشر زیر علمت زهرا
ریزند برات عفو روی قدمت زهرا
از ایمن و از ایسر یا فاطمة الزهرا
افسوس که آتش زد دشمن به سرای تو
شد ماه رخت نیلی چون رخت عزای تو
دردا که نداد امت پاسخ به ندای تو
افسوس که شد خاموش آوای دعای تو
چون شعله به دل پیچید فریاد رسای تو
بی مونس و بی یاور یا فاطمة الزهرا
شیطان صفتان حمله بر بیت خدا کردند
با یک لگد از کوثر یک آیه جدا کردند
فرزند شهیدت را یک لحظه فدا کردند
پاداش رسالت را اینگونه ادا کردند
خون بر جگر میثم از جور و جفا کردند
کی بود چنین باور یا فاطمه الزهرا
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست
رسول، روح و روان مطهرش زهراست
پیمبـری کـه به قرآن خویش می نازد
یقین کنید که قرآن دیگرش زهراست
نبـی تمامـی تـوحید را در او دیـده
علی جمال خداوندْمنظرش زهراست
درود باد به مردی که خاکِ فضه اوست
سلام باد بر آن زن که رهبرش زهراست
به هـر فلک که گذر کرد خواجه لولاک
به چشم فاطمه بین دید، محورش زهراست
علـی کـه کفـو نـدارد چو ذات اقدس حق
از آن کشد به فلک سر که همسرش زهراست
حسین گفـت: بـه نـزد ستمگـران هرگز
ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست
چگونه خصم به روی علی کشد شمشیر؟
که جان به کف همه جا در برابرش زهراست
بـه آیـه آیه قــرآن قســم کـه این قرآن
زبان و روح و نگهبان و داورش زهراست
حرامـزاده! مکــن شیعـه را چنیـن تهدید
که هر که شیعه بوَد یار و یاورش زهراست
چگونـه دیـن رسـول خـدا رود از دست
مگـر نـه دختـر اسـلامْپرورش زهراست
کجا ز نامه و میـزان و محشرش باک است
کسی که نامه و میزان و محشرش زهراست
نبـی کـه عـاشق روی بـلال اوست بهشت
بهشـت قـرب خداونـدِ اکبـرش زهراست
علی که بازو شمشیر و شیر یزدان است
مگو سپاه ندارد که لشگـرش زهراست
به دشمنی که کند قصد حملـه بر اسلام
خبر دهید که اسلام، سنگرش زهـراست
خوش آن بهشت که با بوی او معطر شد
خوش آن فرشته که ذکر مکررش زهراست
سفـر کنید بـه یاسین که شهر فاطمه است
نظر کنید بـه قـرآن که کوثرش زهراست
مقـام و عـزت و قـدر و جلال را نگرید
که بوسه گاهِ نبی دست دخترش زهراست
نبـی حدیقـه نـور و چـراغ، فاطمـه اش
علی سپهر کمال است و اخترش زهراست
علی که حیدر حق بود و حیـدر احمد
اگر چه بی کس و تنهاست، حیدرش زهراست
گلـی کـه سیلی گلچین به او اصابت کرد
گلی که دست ستم کرد پرپرش زهـراست
زنـی کـه بهـر دفـاع علـی چهــل نامـرد
به پیش چشم علی ریخت بر سرش زهراست
کسـی کـه گشـت بـه دور علـی چـو پروانه
چو شمع آب شد از غصه پیکرش زهراست
اگـر چــه غــصب شـده منبر علی «میثم»
خطابه خوان و سخنگوی منبرش زهراست
بهار امامت 2 – غلامرضا سازگار
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
بهشت، قبضه ی خاکی بود زمعبر من
وجود، گم شده در تربت مطهّر من
در آن زمان که زمان و مکان وجود نداشت
خدای عزّوجل بود مدح گستر من
خدای خوانده مرا کوثر رسول خدا
رسول گفته که این دختر است مادر من
خدیجه مادر و احمد پدر و ائمّه پسر
بزرگ مرد دو عالم علی است شوهر من
منم بهشت نبوّت ائمّه میوه ی آن
منم سفینه ی عصمت علی است لنگر من
زهی سعادت آن تشنه ای که نوشد آب
به دست ساقی کوثر زحوض کوثر من
سلام گرمِ مسیحا به خون پاک حسین
درود مریم عذرا به صبر دختر من
شود به عرصه ی محشر مقام من معلوم
که روز، روز من و محشر است محشر من
کند قیام زجا از برای عرض سلام
حسین با تن مجروح در برابر من
بس است بهر شفاعت دو دست عبّاسم
که اوست با علم خود حسینِ دیگر من
فرشته گان الهی برات عفو به دست
زنند بوسه به پای بلال و قنبر من
روا بود که ببخشد گناه خلقت من
خدا به خون گلوی علیّ اصغر من
منم کتیبه ی عصمت منم صحیفه ی نور
که آیه آیه شد از تازیانه پیکر من
من آن خمیده درختم که از جفای خزان
شکست شاخه و از دست رفت نوبر من
قوی ترین سند غربت علی ثبت است
به دست و سینه و مِهر رخ منوّر من
سرشک سرخ و عذار کبود و موی سفید
نشان دهد کدر بی حیایی را
که قاتلم بنشیند کنار بستر من
مدینه و اُحد و مسجد الرّسول و بقیع
برای حفظ ولایت شدند سنگر من
چه پشت در چه به مسجد چه در دِل دشمن
علی علی سخن اوّل است و آخر من
زقول فاطمه «میثم» به نخل خود بنویس
که هر چه پیش بیاید علی است رهبر من
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبّت و مهر و ولای فاطمه
طبع من و قصیدة مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه
به بذل دست فاطمه بخاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه
رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل بولاش دادهام تا بکجا کشد مرا
گر بزمین زند مرا وربه سماء کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا
پای برون نمینهم، از سر کوی فاطمه
وانشود لبم مگر، بگفتگوی فاطمه
مهر و محبتش بود طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده بروی زشت من
روضة بیچراغ او مینوی من بهشت من
شکر خدا که گشته این قسمت و سرنوشت من
سنگ محبّت و را بر سرو سینه میزنم
بیاد خاک قبر او داد مدینه میزنم
مرغک طبع من شده طوطی او هزار او
کبوتر دلم زند پر بسوی مزار او
قلب شکستهام بود در همه، زار او
شفا گرفت چشم من ز خاک ره گذار او
خانة کوچکش بود کعبة آرزوی من
از آن خوشم که فضهاش نظر کند بسوی من
رشتة چادرش اگر بدست انبیاء رسد
شعار فخر انبیاء بعرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر زمزمة دعا رسد
جان ز نوای گرم او به جسم مصطفی رسد
کسی که قدر و هل اتی گفته خدا بوصف او
کجا قصیدههای من بود رسا، به وصف او
فاطمهای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
باحترام میکند قیام در برابرش
بدست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
مادح او کسی بجز خدا شود، نمیشود
حق سخن به مدح او ادا شود، نمیشود
منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم
ز شعلة محبتش داده ضیاء به محفلم
در آیم از دری دگر گر از دری براندم
نمیروم ز کوی او چه خواندم چه راندم
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنّت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نی من به فدای فاطمه
کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند
کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند
پیرهن عروسیاش به سائلی عطا کند
کسی که خاک فضهاش دوای دردها کند
چگونه رد کند ز خود مریض دردمند را
مریض دردمند را فقیر مستمند را
-به پیش بهر جود او محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی
همان عطای اندکش فزون بود ز عالمی
مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی
دل بولاش بستهام در آرزو نشستهام
تیر غمش مگر رسد به سینة شکستهام
ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو
ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو
میوة معرفت خورد روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیدهها تربت بی چراغ تو
قسم به قبر مخفیات، قسم بخاک تربتت
خون، دل پاره پاره ام، گشته بیاد غربتت
کاش بجای مشعلی سوزم در کنار تو
کاش جو اشک زائری افتم بر مزار تو
کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو
کاش بجای محسنت سازم جان نثار تو
فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم
تربت مخفی تو را به اشک شستشو کنم
ای که خزان شد از ستم بهار زندگانیت
گشته خمیده سرو قد بموسم جوانیت
مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانیت
قسم به عمر کوته و به رنج جاودانیت
عنایتی عنایتی «میثم» دل شکستهام
رو بسوی تو کردهام دل به غم تو بستهام
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
نبی حقیقت نـور است و مظهرش زهراست
نبآی عصـــارۀ قــرآن و کــوثـرش زهراست
چه غم که قلّۀ امکان شود به طـوفان غرق
علـی سفینـۀ نوح است ولنگرش زهراست
بگــو مدینـه شـود حملـهور بـه سوی علی
علی بـه دایــرۀ حملـه سنگـرش زهراست
خـــدا بـه خلقـت پیغمبـــــر افتخــــار کنـد
نبی است مفتخرازاینکه دختـرش زهراست
علـی است حیدر و شد نام نامیاش حیدر
زهی که پشت در خانه حیـدرش زهراست
اگـــر ز آیــــــۀ تطهیــــــر پیکــــری سازند
خـدا گــواست کــه روح مطهّـرش زهراست
مگرنه اینکه همه هست و بود بسته به اوست
تمــام هسـت خــدا و پیمبـــرش زهراست
وجـود خواجـــۀ لـولاک نخــل توحیدی است
کـه شـاخه و تنه و ریشه و برش زهراست
چگــونه بیــم کنـــد روز حشـــر از محشـر
کسی کـه نامـه و میزان و محـشرش زهراست
درود بــاد بـه خــاکی کـه گرد چادر اوست
سلام بـاد بـه بحری که گـوهرش زهراست
علی که رکن همـه عـالم است یک رکنش
بــوَد رســـول خــدا رکـن دیگرش زهراست
ز فضــه گــر سخنـی نشنوید غیـر از وحی
بعیـد نیست به قرآن،که رهبرش زهراست
علـی کــه گفـت خــدای ندیــده نستــایـم
شناختـهاست خدارا که مظهرش زهراست
چگونـــه نــــور نگیــرد بشــــر ز اسلامـش
نبـی کــه دختـــر اسـلام پرورش زهراست
گـــدای فاطمـــه را سلطنت نیـازی نیست
کسـی کــه میدهد از لطف افسرش زهراست
مــرا کتـــاب خــــدا داور اسـت و میدانــم
کــه ایــن کتــاب خداونــد داورش زهراست
روا بـــوَد کـــه بـــوَد زیــر سـایهاش محشر
کسی کـه روز جزاسایهگسترش زهراست
پیمبـــری کـه مکــرر بــه حضـرتش صلوات
یقیــن کنیــد کــه ذکــر مکـرّرش زهراست
کجـــا شـــرارۀ دوزخ بـه شیعـه حمله کند
کــه در بــرابـر شیعــه، بــرابرش زهراست
چنانکــه احمـد و حیــدر به شیعه دو پدرند
مسلـم است دگر،شیعه مادرش زهراست
علـی بــه خـــانـۀ دربسته نیز تنها نیست
سپاه جـان به کف وکلِّ لشکرش زهراست
بــه تیــغ نطـــق و شرار خطابهاش سوگند
که ذوالفقار علینطـقِ همسرش زهراست
خــدا گـــواست کـه پـا جـای پای فضه نهد
زنی که چون سخن وحـی،اورش زهراست
مــن از کتـــاب ولایــت جـــز ایـن نمیدانم
که این کتاب هم اول، هم آخرش زهراست
کسی که دردل دشمن به حفظ جان علی
ز تازیـانه سیـه گشـت پیکـــرش زهراست
نـه پشـت در، نـه پـس از رحلت رسولخدا
علی همیشه به هرعصر،یاورش زهراست
به اشک دیده بخوانید نخل «میثم» را
که او تمام مضامین دفترش زهراست
حاج غلامرضا سازگار
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
کانال شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
به همان كس كه محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
گر محرم عزاي زينب بود
فاطميه محرم زهراست
طاق محراب و گنبد مسجد
یادگار قد خم زهراست
آن چه در حشر هم نمي خشكد
کوثر اشک نم نم زهراست
وآنچه شرح غمش بود بسيار
زندگي كردن كم زهراست
وآن كليدي كه ره گشاي علي است
گفتن اسم اعظم زهراست
وآنچه خشم خدا به آن بسته است
موي خاكي و در هم زهراست
حتم دارم دلم روا گردد
چون دخيلش به پرچم زهراست
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح
#ناصر_شهریاری
▶️
دل سایه نشین علم حیدر و زهراست
محتاج عطا و کرم حیدر و زهراست
آن یک پدر خاک و دگر مادر آب است
آب و گل ما از نعم حیدر و زهراست
@hosenih
بین الحرمین ست نجف تا به مدینه
آنجا که حرم تا حرم حیدر و زهراست
لبریز پر و بال ملائک ز نزول است
آنجا که غبار قدم حیدر و زهراست
لطفی که به دنیا متجلی ست ، قیامت
معلوم شود لطف کم حیدر و زهراست
از روز ازل تا به ابد حضرت جبریل
با خیل ملائک حشم حیدر و زهراست
با یک نگه فضه او سنگ شود زر
این گوشه مقام خدم حیدر و زهراست
گر زنده کند مرده ، مسیحا به دم خویش
صاحب نفس از سوز و دم حیدر و زهراست
صد شکر که در بین تمامی اراضی
این خاک سرای عجم حیدر و زهراست
خواهی اگر از عرش خدا پرده بیفتد
راهش به خدا یک قسم حیدر و زهراست
داغ حسن و داغ حسین و غم زینب
عمریست که در سینه غم حیدر و زهراست
@hosenih
بر شعر و کلامم نبود اجر و بهایی
تا روح الامین محتشم حیدر و زهراست
یک روز میاید به دل شهر عزیزی
آنکس که به دستش علم حیدر و زهراست
⏹
شعر فاطمه زهرا به نقل از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
فرازی از یک #ترجیع_بند
🔹قصه را تازیانه میداند🔹
به دعا دست خود که برمیداشت
بذر آمین در آسمان میکاشت
به تماشا، مَلَک نمازش را
نردبانی ز نور میپنداشت
چه نمازی؟ که تا به قبّۀ عرش
بُرد او را و نردبان برداشت!
پرچم دین ز بام کعبه گرفت
بُرد و بر بام آسمان افراشت
بس که کاهیده بود، شب او را
شبحی ناشناس میانگاشت
خصم بیدادگر ز جور و ستم
هیچ در حقّ او فرو نگذاشت!
تا نینداختش به بستر مرگ
دست از جان او مگر برداشت؟
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
آتش کینه چون زبانه کشید
کار زهرا به تازیانه کشید
دشمن دلسیه، به رنگ کبود
نقش بیمهری زمانه کشید
آتش خشم خانمانسوزش
پای صد شعله را به خانه کشید
در میانش گرفت شعلۀ کین
پای حق را چو در میانه کشید
همچو شمعی که بیامان سوزد
شعله از جان او زبانه کشید..
قامتش حالت کمانی یافت
بسکه بار الم به شانه کشید
سبحه، مشق سرشک او میکرد
بسکه نقش هزار دانه کشید
بر رخ این فرشتۀ معصوم
نتوان پردۀ فسانه کشید
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
سخن از درد و صحبت از آه است
قصۀ درد او چه جانکاه است
راه حق، جز طریق فاطمه نیست
هر که زین ره نرفت، گمراه است..
در مسیری که عشق میتازد
تا به مقصود، یکقدم راه است
در بهاران، خزان این گل بود
عمر گلها همیشه کوتاه است
با غم او، دلی که بیعت کرد
تا ابد در مسیرِ الله است
این که بر لب رسیده، جان علیست
دل گمان میکند هنوز، آه است..
هر که آمد، به نیمۀ ره ماند
غم فقط با دل تو همراه است
آن که بعد از کبودی رخ تو
با خسوف، آشتی کند، ماه است
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند..
بی تو ای یار مهربان علی!
شعله سر میکشد ز جان علی
بی تو ای قهرمان قصۀ عشق
ناتمام است داستان علی..
خطبۀ ناتمام زهرا کرد
کار شمشیر خونفشان علی
خواست نفرین کند، که زهرا را
داد مولا قسم به جان علی-
-که ز قهر تو ماسِوا سوزد؛
صبر کن صبر، مهربان علی!
ذوالفقار برهنۀ سخنش
کرد کاری به دشمنان علی،
که دگر تا ابد به زنهارند
از دم تیغ جانستان علی
با وجودی که قاسم رزق است
ساخت عمری به قرص نان علی
بعد او، خصم دون که میپنداشت
به سه نان میخرد سنان علی،
بود غافل که چون به سر آید
دورۀ صبر و امتحان علی
دشمنان را امان نخواهد داد
لحظهای تیغ بیامان علی..
دیدم انصاف را به کوچۀ عشق
سر نهاده بر آستان علی
عشق چون من ارادتی دارد
به علی و به خاندان علی..
رفت زهرا و اشک از دنبال
وز پی او روان، روان علی..
باز ماندهست سفرۀ دل او
غم و درد است، میهمان علی
درد دل را به چاه میگوید
رفته از دست، همزبان علی
آن شراری که سوخت زهرا را،
سوخت تا مغز استخوان علی
قصه را تازیانه میداند
در و دیوار خانه میداند
📝 #محمدعلی_مجاهدی
به نقل از کانال شعر هیات
.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است
برکت این زندگی از روضه های فاطمه است
درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب
می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است
منکر این روضه ها! بشنو که گفته رهبرم
روزی یک سالِ کشور در عزای فاطمه است
چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا
آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است
هیچ کس با پایِ خود در مجلس روضه نرفت
هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است
گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان
عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است
خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود
نار، جای منکرینِ بی حیای فاطمه است
بین قبرم دو ملک تا سینه ام را بو کنند
پیش خود گویند:«به به، این گدای فاطمه است»
یا فاطمه الزهرا .. *
بود و نبودم زهرا
چرا ورم گرفته بازوت
میریزه خون همش از پهلوت
ترک نشسته رویِ اَبروت
باسِ کبودم زهرا
داره میسازه حیدر تابوت
چرا میخندی تو بر تابوت
امان از دلِ حیدر ..
سه ماهِ رو میگیری
ببین سه ماهِ نا آرومم
چه پرپری گلِ معصومم
کنارِ من بمون خانومم ..
دردِ دل من زهرا
دیگه بدون تو با چاهِ
نصیبِ من همیشه آهِ
غم نبودنت جانکاهِ
امان از دلِ زینب ..
ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
وب سایت↶
www.babolharam.net
کانال شعر فاطمه زهرا
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیده_واره
🔹گرهگشا🔹
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
سلالۀ خلف ختم مرسلین یعنی
خلاصۀ همه آیات انبیا زهراست..
زلال نور رسالت در او نمایان است
چرا که آینۀ مصطفینما زهراست
کسی که ذکر دعایش میان هر دو نماز
شدهست ورد زبان فرشتهها زهراست
گلی که باغ شهادت از او به بار نشست
چراغدار شهیدان کربلا زهراست
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
امیدوار که باشی، گرهگشا زهراست
اگر که کوه غم افتاده روی شانۀ تو
علاج کار تو یک یا علی! و یا زهراست!
اگر چه کشتی پهلو گرفته میماند
تو را چه باک ز توفان که ناخدا زهراست
مگو که راه رسیدن به عشق طولانیست
چرا که فاصلهاش از حسین تا زهراست
مراقبت کن از آن مضجع شریف، ای عشق
به هوش باش که دار و ندار ما زهراست
چنین غریب اگر در بقیع پنهان است
مسلّم است که گنجی گرانبها زهراست
مدینه! گوهر ما آرمیده در دل تو
گواه باش که گنجینۀ حیا زهراست
اگر در آتش کین سوختهست خانۀ او
تو دردمند بیا خانۀ شفا زهراست..
دلا سراغ مگیر از مزار پنهانش
نگاه کن ز کجا تا به ناکجا زهراست
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/1254
✅ @ShereHeyat
کانال شعر فاطمه زهرا به نقل از شعر هیات
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#مهدی_جهاندار
▶️
لِماذا سُمّیَت زهراءُ بِاالزّهرا، نمیدانم
شب قدر است او یا لیلةُ الاسری نمیدانم
من از سُبّوح و از قدّوس گفتنهای یک انسان
به ساق عرش، قبل از خلقت دنیا نمیدانم
رموز کاف و ها و یا و عین و صاد را حتی
اگر دانسته باشم، راز أعطینا نمیدانم
@hosenih
من از إنسیّه و حوریّه میفهمم عباراتی
ولی معنایی از إنسیّةُ الحَورا نمیدانم
امامان "حجّةُ اللهِ علَی خلقند"، سلّمنا
"وَ زهرا حجّة اللهِ علینا" را نمیدانم
نمیبود آفرینش هم علی را، هم محمّد را
حدیث قدسی لولاک را اصلا نمیدانم
"به بوی نافهای کآخر صبا زان طرّه بگشاید"
چه خون افتاد در دلها و محملها، نمیدانم
بجز این است که عکس کسی در آب افتادهاست؟
وگرنه تشنه ماندن بر لب دریا... نمیدانم
کنار خانهی "لا تَرفعوا اصواتَکم" یارب
دلیل اینهمه بلوا و غوغا را نمیدانم
دلیل خلقت است او، معنی "عجّل وَفاتی" را
به هر تعبیر و هر تفسیر و هر معنا نمیدانم
@hosenih
شبانه دفن کردن را علی دانست، سلمان هم
شبانه غسل دادن را علی حتی... نمیدانم
چرا باید گلی مانند زهرا پشت در باشد
خداوندا خداوندا خداوندا نمیدانم
ندانمهای بسیار است در صدّیقهی کبری
نمیدانم نمیباید بدانم یا نمیدانم!
⏹
© به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حاج_قاسم_سلیمانی
شاعران: #سیدمحمدمهدی_شفیعی و #سیدعلیرضا_شفیعی
▶️
میزبان تو میشود ملکوت؟
یا ملائک درآستان تواند؟
لحظه ای که قنوت میگیری
همه ی شهر میهمان تواند
چتر این رحمت الهی را
بر سر اهل شهر گستردی
با تو همسایه ها چه خوشبختند
همه را یک به یک دعا کردی
@hosenih
ماکه همسایه ی تو نه.. اما
از ازل زیر سایه ات هستیم
در هیاهوی روز محشر هم
به نخ چادرتو دل بستیم
درس عشق است درس زندگی است
بین خانه صفا و سادگی ات
چه دفاع مقدسی شده است
در دل جبهه ایستادگی ات
بهتر از این کدام تقدیر است؟
در دفاع از علی شهید شدن
باب شد بعد از آن حماسه ی تو
در رکاب ولی شهید شدن
نام زهرا میان معرکه ها
نقش سربند حاج قاسم هاست
دل سردار ما سرای علی،
خانه اش وقف روضه ی زهراست
سالها بود بانی روضه
حال بر سفره ی تو مهمان است
حاج قاسم که مرد میدان بود
حاج قاسم که مرد میدان است
تو علمدار عزت و غیرت
کوثری.. کوثری و بی مانند
تو شب قدر عالمی زهرا
حیف قدر تو را ندانستند
ما از آن قدر ناشناسی ها
ما از این زخم ها عزاداریم
با در خانه ی تو میسوزیم
با در خانه ی تو میباریم
آه! بر غربتت شهادت داد
ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار
سر به دیوار غم گذاشت علی
تکیه داده ست کوه بر دیوار
@hosenih
گوشه ای بچه های تو گریان
روضه برپاست کنج خانه ی تو
در دل آسمان چه غوغایی است
وقت تشییع مخفیانه ی تو
آه.. همراه یاس پرپر خود،
باغبان را علی به خاک سپرد
مثل گنجی که میشود پنهان
آسمان را علی به خاک سپرد
⏹
© به نقل از اشعار آیینی حسینیه