eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.7هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غُصه‌های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش مدینه بود و پر از تیرگی کُفر و نفاق و غربتی که شده هر دلی گرفتارش مدینه بود؛ ولی از تمام مردم آن کسی نکرد مراعاتِ حالِ بیمارش مدینه بود و چهل تن هجوم آوردند به یک‌ نفر که نشد هیچ‌کس طرفدارش مدینه بود و دَرِ خانه‌ای پُر از هیزم دری‌ که سرخ شد از هُرم شعله مسمارش نمی‌شود به زبان هم بیاورم؛ چه کنم؟ مصیبتی که خدا هم شده عزادارش دم غروب، در آن کوچه، آه از سیلی که آب شد دلِ سنگیِ سختِ دیوارش میان کوچه چگونه؟ چه شد؟ نمی‌گویم تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داغ تو را بهانه گرفتم، گریستم از قبر تو نشانه گرفتم، گریستم یک گوشه از محلّه‌ی غم‌آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم، گریستم از کوچه‌های شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم، گریستم لازم نشد سؤال کنم رفته‌ای کجا از ردّ تازیانه گرفتم...، گریستم نامحرمان زدند تو را من هم از غمت یک روضه محرمانه گرفتم، گریستم "از دردِ شانه، شانه نشد موی دخترت" در دست خود که شانه گرفتم، گریستم * * مضمون تو عنایت محض است بی‌گمان تا حسّ شاعرانه گرفتم، گریستم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌آید استجابت اگر پیشواز تو فخر خداست محفل راز و نیاز تو محراب خانه نورٌ عَلی نور می‌شود از جانماز و وصله‌ی چادر نماز تو فهم بشر به ساحت درکت نمی‌رسد پنهان شده به دست خداوند راز تو این آن حقیقتی‌ست که کتمان نمی‌شود غیر از علی نبوده کسی هم‌‌ترازِ تو ای ساده زیستیِ تو تدریس بندگی ای شوکت بهشت، گلیم جهاز تو نامت سلام داشت؛ قیامت قیام داشت زنده‌ست آن شهادتِ تاریخ‌‌سازِ تو محشر که اختیار شفاعت به‌دست توست داریم ما امید به برگ جوازِ تو... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت یک‌نفر که دلش از بُغض علی می‌جوشید ضربه‌ای زد به درِ خانه و دَر را انداخت آتشی را به در "خانه‌ی آب" آورد و بین دیوار و درِ سوخته دعوا انداخت ضربه‌ی پایِ دَر و بی ادبی‌هایِ غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت گره انداخت به کار همه دنیا آن‌که، ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت در قیامت جلوی چشم همه می‌اُفتد آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت ✍ به نقل از اشعار آیینی حسینیه کانال اشعار روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub3
روضه حضرت زهراء (س).mp3
10.49M
◼️ روضه شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها 📆 سه شنبه ۷ آذرماه ۱۴۰۲ تا گفت السلام علی...، روضه پا گرفت قلب رئوف حضرت صاحب عزا، گرفت از میخ گفت و از در و دیوار و دود گفت از گرد و خاک چادر و روی کبود گفت از دست بسته‌ی یل‌خیبر، میان خلق افتادن عمامه‌ی حیدر میان خلق لرزید شانه‌های قرار و امان ما بی‌تاب شد ز گریه امام زمان ما از روضه‌خوان بخواه سخن مختصر کند آری بگو رعایت حال پسر کند از شهر غربت پدرش زود بگذرد نام مغیره را به زبان کمتر آورد * * یابن الحسن! به خاطر مادر ظهور کن آقا تو را به زینب مضطر ظهور کن ✍ دستی از راه رسید و به رُخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت یک‌نفر که دلش از بُغض علی می‌جوشید ضربه‌ای زد به درِ خانه و دَر را انداخت آتشی را به در "خانه‌ی آب" آورد و بین دیوار و درِ سوخته دعوا انداخت ضربه‌ی پایِ دَر و بی ادبی‌هایِ غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت گره انداخت به کار همه دنیا آن‌که، ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت در قیامت جلوی چشم همه می‌اُفتد آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت ✍ روضه مسجد مدینه و نفرین حضرت زهرا ...