eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
1.7هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سالهای تبلیغم به من بیقرار سخت گذشت @hosenih دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست یادت هست سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست یادت هست در اُحد که غریب ماندم من بغض کفار داشت وا میشد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی سرم جدا میشد اثر آفتاب شعب این بود در سرم شعله های تب مانده به کف پای من ازآنموقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه خوان باشم کاش میشد زمان حمله به در زنده باشم کنارتان باشم ظاهرا مومن و مسلمانند با تو و فاطمه بد اند علی صبر کن صبر کن برای خدا همسرت را اگر زدند علی همه هیزم بدست می آیند آتشی پشت در به پا بشود وای اگر در به فاطمه بخورد میخ، در بین سینه جا بشود صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دست بسته ی تو با قلافی به بازویش بزنند @hosenih تازه این اول مصیبت هاست کربلای حسین نزدیک است مثل زهرا قرار سوختن بچه های حسین نزدیک است.. خیمه ها دانه دانه میسوزند هرکجا دود سربه سر آتش دختران من و تو با گریه همه جان میدهند در آتش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ رفتی و پناه عالمیْنت می سوخت قلب حسن(ع) و جان حسینت(ع) می سوخت @hosenih قران و تمام عترتت خورد زمین در شعله حدیث ثقلینت می سوخت! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را @hosenih فردا همینکه جمع کردی بسترم را آماده کن کم‌کم عزیزم بسترت را آماده کن از آن کفنها دومین را بیرون بیاور یادگار مادرت را بگذار روی سینه‌ام باشد حسینت بگذار بر قلبم حسن را دخترت را بگذار با طفلان تو قدری بسوزم حالا بگویم حرفهای آخرت را زاری مکن بر حال من با حال و روزت خاکی مکن دنبال بابا معجرت را تو بار شیشه داری و می‌ترسم از تو خیلی مواظب باش طفل دیگرت را وقتی که می‌ریزند هیزم روی هیزم وقتی که می‌سوزاند آتش سنگرت را بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را بابا مواظب باش پشتِ در سرت را ای کاش می‌شد روضه‌ی بازو نمی‌شد وقتی علی می‌شوید آهسته پَرَت را @hosenih این جمله‌ی آخر عزیزم با حسین است: "با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛