#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
شرمنده کردی بار دیگر نوکرت را
شکر خدا دیدم عزای مادرت را
@hosenih
روزم سیه گردد اگر از من بگیرند
خورشید لطف ِ چشم ِ ذره پرورت را
من لکه ی ننگ توام ، هر جا شنیدی
نام مرا انداختی پایین سرت را
از بس که هستم روسیه حتی ندارم
آقای من حکم سیاهی لشکرت را
ای آیه ی امن یجیب بی پناهان
دریاب این دلدادگان مضطرت را
آواره ام روضه به روضه فاطمیه
تا که ببینم روی زهرا منظرت را
ای وای از سنگینی بار گناهم
نشنیده ام یک بار مادر مادرت را
@hosenih
آقا سر ِ مادر چه آورد آتش در
که سالها سوزانده از پا تا سرت را
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
دختر خورشید و ماه زهرۀ زهرا
آنکه کرامات او گذشته ز احصا
هم شرفش بگذرد ز عرش الهی
هم نسبش میرسد به سید بطحا
زهره مخوانش که هست زهره کنیزش
دخت مخوانش که گشته اُمّ اَبیها
محرم رازش نبیِ راضیِ مَرضی
سنگ صبورش علیِ عالیِ اعلی
حاصل پیوند باغ و نمنم باران
سیب گلاب دل خدیجه و طاها
تاج سر هر دو عالمی تو و کافیست
چون تو یکی اسوه بانوان جهان را..
سورۀ کوثر به نام توست مزین
آیۀ تطهیر شد ز نام تو معنا
ره نَبَرَد در بهشت روز قیامت
هرکه تو بر نامهاش نکردهای امضا
بهر نگهبانی از تو عرش فراهم
بهر پذیرایی از تو خُلد مهیا
حُبّ تو جنت شدهست و بغض تو دوزخ
ای به قیامت معاندان تو رسوا..
دین تو کفر فریب و کذب درآورد
صدق تو با این و آن چه کرد خدایا
صدق به صدیقه میرسد که رسیدهست
جمله به فرزند ارث مانده ز بابا
ارث سلیمان مگر نبُرد ز داود
یا زکریا نداد ارث به یحیی
ارث پدر بردهای به امر خداوند
مِلک فدک را نه بلکه مُلک فلک را
سوی تو آید رسول روز تَحَدّی
سمت تو گردیده قبله، لیلة الاسری
از پی دستاس توست چرخش گردون
زینت نعلین توست گنبد مینا
غایت خلقت تویی و جمله بهانهست
قصۀ سیب و بهشت و آدم و حوّا
خود چه خبر گشته در مدینه که با شوق
جِنّ و ملک میرسند بهر تماشا
چشمۀ کوثر به دست ساقی کوثر
شمس و قمر را نگر قرین شده یکجا
آنکه نبی جوشن کبیر تنش کرد
با زره آمد ز راه بادیه تنها
وآن که به سائل سپرد رخت عروسی
چشم بپوشد ز رَخت اطلس و دیبا..
خانۀ ایشان بهشت و کوچک و دنجیست
گرچه نگنجد به کوزه جمع دو دریا
بانوی پر مهر آب و آینه و نور!
خیر کثیر نهانِ دنیی و عقبا!
کیست به غیر از تو با علی مترادف؟
غیر علی کیست با تو همسر و همتا؟
حیدر صفدر امیر قلعۀ خیبر
آنکه محابا نکرده از صف اعدا..
تیغ و حریر است یا نه آتش و آب است
هم به تولاش بین و هم به تبرا
حق و علی با هماند و لا یَتَغَیَّر
حق و علی مدغماند و لا یَتَجَزّی
پای به ره نِه غضنفرا که شغالان
خود بگریزند پابرهنه ز هیجا
عبدود آنقدر ذوق کرد که نشناخت
بعد ملاقات ذوالفقار سر از پا
بیثمر از تیغ او گریخته مرحب
بیهُده در چنگ شیر کرده تقلا
کو اسدالله و غالب است به شمشیر
کو ولیالله و نائب است به تقوا
طعنۀ او با بشر زنند عجب نیست
نسبت او با خدا کنند شگفتا!
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا..
سید و مولا و میر هر دو جهان است
هرکه علی را گرفت سید و مولا
تا پدر خاک، سهم مادر آب است
گشته سرشته به نور، آب و گل ما
یکسره مکتوم ماند راضیه را راز
ماند پس پرده سِرّ کشف معما
تربت پاکش نهان ز دیدۀ مردم
چون شب قدری نهفته در سه شب احیا
فاطمه خود فاطمهست من چه بگویم؟
اسم تو تنها به اسم توست مُسَمّی
در همه گیتی نگشته مثل تو تکرار
در همه عالم نشد شبیه تو پیدا
در حد ما نیست مدح نام تو گفتن
مدح تو گوید مگر خدای تعالی
«ما نتوانیم وصف نام تو گفتن
با همه کرّوبیان عالم بالا»
از پس مدح تو برنیامده جبریل
ماها بر ما ببخش لکنت ما را
ماها بر من مگیر اگر که نبودهست
چامۀ من همچو خطبههای تو گیرا
عدَّة عذرم همین چکامۀ سست است
این دو سه ناپختهبیتِ شبهِ مُقَفّا
با نظر مهر آن عزیزترین بود
شعر من ار رفت تا ستارۀ شِعرا
دنیا حفظش نکرد اگرچه به ظاهر
هجده بیت است آن قصیدۀ غَرّا
محمدرضاطهماسبی
دنياست چو قطره ایّ و دريا، زهرا
کِی فرصتِ جلوه دارد اينجا، زهرا ؟
قدرش بود امروز نهان، چون ديروز
هـنگـامـه كنـد و لیک فـردا، زهــرا
خالق چو كتابِ خلقت اِنشا فرمود
عالَم چو الفبا شد و معنا، زهرا
احمد كه خدا گفت به مدحش "لولاک"
کِی می شدی آفريده، لولا زهرا
"طاها" و "علي" دو بيكران دريايند
آن برزخِ ما بينِ دو دريا، زهرا
او سِرّ خدا و ليلة القدر نبی است
خير دو سَرا، درخت طوبا، زهرا
بر تختِ جلال، از همه والاتر
بر مسند افتخار، يكتا، زهرا
در "آل كسا" محورِ شخصيت هاست
ما بينِ "اَب" و "بعل" و "بنيها"، زهرا
سَرسلسله ی نسلِ پيمبر، كوثر
سرچشمه ی نورِ چشمِ طاها، زهرا
تنها نه همين مادرِ سبطين است او
فرمود نبي: " ام ابيها"، زهرا
آن پايه كه ديروز پيمبر بنهاد
امروز نگهداشته برپا، زهرا
از " احمد" و "مرتضی" چه باقی مانَد
از مجمعشان، شود چو مِنها، زهرا
حُرمت بِنِگر كه در صفوفِ محشر
يك زن نَبُوَد سواره اِلاّ زهرا
هنگام شفاعت چو رسد روز جزا
كافی است برای شيعه، تنها زهرا
حيف است "حسانا" كه در آتش سوزد
آن شيعه كه وِردِ اوست: زهرا، زهرا
حبیب الله ( حسان ) چایچیان
دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
سری به غمکده درد پروری بزنیم
زکوچه های مدینه یکی یکی گذری
به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
خبر رسیده که این روز ها علی تنهاست
بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#محسن_زعفرانیه
▶️
این یاس پرپر روضه هایش فرق دارد
شعر و غزل گفتن برایش فرق دارد
@hosenih
روی کبود و قامتی خم، دست لرزان!
با دیگران لحن صدایش فرق دارد
در آسمان چشم من باران گرفته
امشب چرا حال و هوایش فرق دارد؟
ما هرچه حاجت داشتیم از او گرفتیم
تاثیرِ آمینِ دعایش فرق دارد
@hosenih
در قلب هر شیعه ضریحی دارد از نور
پس مرقد و صحن و سرایش فرق دارد
⏹
شعر فاطمه زهرا
به نقل از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#وحيد_محمدی
▶️
امشب به رنگ فصل خزان گریه می کنیم
هم ناله با زمین و زمان گریه می کنیم
هر چند گفته اند که آرام گریه کن
اما بلند و ضجه زنان گریه می کنیم
@hosenih
امشب که خانه ی دلمان غم گرفته است
مانند ابرهای روان گریه می کنیم
هم پای کوچه های مدینه نشسته ایم
با روضه های تازه جوان گریه می کنیم
تازه جوان و قد کمانی تعجب است
از غصه های قد کمان گریه می کنیم
@hosenih
داریم پای روضه ی تان پیر می شویم
اما هنوز از غمتان گریه می کنیم
این خانه ی غمی است پر از غربت بقیع
از داغ قبر های نهان گریه می کنیم
آری دوباره بر سر سفره نشسته ایم
امشب برای مادرمان گریه می کنیم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما چه می فهمیم اندوه در و دیوار را
ما چه می فهمیم اشکِ چشم های تار را
@hosenih
ما چه می فهمیم وقتی مادری در آتش است
پهلویش طاقت ندارد داغیِ مسمار را
مانده ام امشب بگویم از غلاف و کوچه ها
یا بگویم داستان میخ کج رفتار را
پشت در غوغا شده، ای کاش زینب نشنود
طعنه های مردکِ بی شرمِ بی مقدار را
آتش آورده ست پشت خانه ی وحی خدا
با خودش همراه کرده بی حیا، اشرار را
کینه هایی را که در دل داشت در پا جمع کرد..
زد ولی انداخت از پا حیدر کرار را
@hosenih
ما چه می فهمیم از این داغ وقتی مجتبی
دیده با چشم خود این داغ مصیبت بار را
شاعر: #احسان_نرگسی
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
به یاد سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
#محمدجواد_پرچمی
▶️
كويريم و بي تاب باران زهرا
فقيريم و محتاج چشمان زهرا
بگوييد ما را گدايان زهرا
بخوانيد يكتا پرستان زهرا
"مسلمان زهرا ، مسلمان زهرا"
اگر مثل روديم ، دريا شناسيم
به مجنون بگوييد ليلا شناسيم
همه سرشناسيم اگر ناشناسيم
على دوست هستيم و زهرا شناسيم
"به حيدر رسيديم از احسان زهرا"
@hosenih
ميان قنوتش دعا كرده زهرا
على دوست ها را جدا كرده زهرا
بدان يك به يك را صدا كرده زهرا
نجف را سراسر بنا كرده زهرا
"پس ايوان طلا هست ايوان زهرا"
سبب می شود افتخار علی را
زند پرچم اقتدار علی را
که دنیا ببینند یار علی را
بگرداند او ذوالفقار علی را
"علی تکیه کرده به جولان زهرا"
روا شد پس از فاطمه آرزوها
شده بسته لبهاى آن ياوه گوها
به كورى چشمان بى چشم و روها
صدا زد پيمبر «فداها ابوها»
"صدا زد كه بابا به قربان زهرا"
سلام ودرود خدا بر خديجه
كس بى كسى پيمبر خديجه
به دامانش آورده كوثر خديجه
همه ابتر و گشته مادر خديجه
"شده خوش به لبهاى خندان زهرا"
به ما داده ارث خروشانی اش را
گرفتيم درس رجزخوانى اش را
سپرده به ما موج طوفانی اش را
ببينيد ، قاسم سليمانى اش را
"که هستیم ما نسل سلمان زهرا"
همين عشق را ادعا می كنيم اش
فقيرانه ما التجا می کنیم اش
همه جان خودرا فدا می كنيم اش
چه خوب است مادر صدا می کنیم اش
"نخوردیم جز آب و جز نان زهرا"
دعا ميكنيم و اجابت گرفتيم
در خانه او اقامت گرفتيم
براى قيامت ضمانت گرفتيم
حديث كسا خواندو حاجت گرفتيم
"به آمين و لطف فراوان زهرا"
به جز مهر زهرا ثوابی نداریم
به جز فاطمه ما جوابی نداریم
شب اول قبر عذابی نداریم
ز حشر و حساب اضطرابی نداریم
"قيامت بگيريم دامان زهرا "
@hosenih
غم از ما گرفته اگر غم خریده
بد و خوب را نیز ، درهم خریده
همه هرچه هستیم باهم خریده
برای حسین و محرم خریده
"به قربان فرزند عطشان زهرا"
قسم بر حسین بدون سپاهش
به لب تشنه گوشه قتلگاهش
قسم به بنيَّ بنيَّ به آهش
به خون گريه زينب بى پناهش
"بميريم از داغ طفلان زهرا"
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
|⇦•ای شنیده زِ دَمت ختم رسل ..
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال ۹۸ _ تقدیم به همۀ مادران در خاک آرمیده _سید رضا نریمانی •✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
ای شنیده زِ دَمت ختم رسل بوی خدا
دیده در ماه رخت چشم علی روی خدا
چشمِ چشمِ حقی و بازوی بازوی خدا
منطقت وحی و زبان تو سخنگویِ خدا
سینهات مخزن اسرارِ هوالهوی خدا
خلقتت آینۀ خُلق خدا، خوی خدا
سوَرِ، کوثر و یاسین محمّد، رویت
لیلۀ القدر خدا سایهای از گیسویت
خالق عزّوجلّ مدح تو را میگوید
پدر از باغ جنان عطر تو را میبوید
کوثر از اشک سحرگاه تو رخ میشوید
عصمت از چار طرف راه تو را میپوید
خُلد، خاک در سلمان تو را میبوید
از قدمهایِ کنیز تو ملک میروید
بال جبرِیل امین فرش ره زائر توست
دو جهان گمشده در تربت بیحائر توست
دفتر مدح تو قرآن رسول الله است
مهر تو پایۀ ایمان رسول الله است
دامنت باغ دو ریحان رسول الله است
سینۀ پاک تو رضوان رسول الله است
صورتت سورۀ فرقان رسول الله است
جان تو جان علی، جان رسول الله است
برتر از دانش و ادارک و ثنای همهای
تو همان فاطمهای فاطمهای فاطمهای"
طایر قلۀ عرشی و زمین منزل توست
عقل کل زائر کاشانۀ خشت و گل توست
ناقهات رفرف و آغوش خدا محمل توست
وسعت باغ جنان گوشهای از محفل توست
تو در آغوش خدایی و خدا در دل توست
تا ابد ذریّۀ ختم رسل، حاصل توست
کوثر رحمتی و ساقی تو دست علی است
بودِ تو، بود علی، هستیِ تو هست علی است
پدرانم همه خاک قدم دو پسرت
پسرانم همه تا روزِ جزا خاک درت
پدرت گفت: به قربان تو دختر، پدرت!
مادرت عصمتِ ذاتِ احدِ دادگرت
دخترت زینب کبراست- حسینِ دگرت
تو: صدف، نسلِ علی تا صف محشر: گهرت
نور و فرقانی و طاهایی و یاسین علی
مهر تو دین علی، مشی تو آئین علی
هر که از قبر نهان تو نشانی میخواست
گفتمش در دل تو، در دل من، در دل ماست
بس که پیداست، به چشم دگران ناپیداست
نه مدینه، همهجا تربتِ پاکِ زهراست
فاش گویم: حرمِ فاطمه، آغوش خداست
حال میپرسم: آنجا که خدا نیست، کجاست؟
چارْ دیوارِ بهشت دل ما حائر توست
تو همان وجه خدایی و خدا زائر توست
تو کجا؟ این همه رنج و غم و آزار کجا؟
تو کجا؟ ناله بین در و دیوار کجا؟
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_رضا_نریمانی
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله
#سرود_حضرت_زهرا_سلام_الله
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
بی تاب حیدریم و پریشان فاطمه
غم می خوریم با غم طفلان فاطمه
مثل کویر تشنه ی باران ندیده ایم
چشم انتظار رحمت باران فاطمه
@hosenih
او جلوه ی تمام قَدِ نور خالق است
خورشید و ماه آینه داران فاطمه
روح الامین سه مرتبه در روز می شود
با باقی ملائکه مهمان فاطمه
قربانِ آن رسول خدایی که می رود
هر صبح و ظهر و شام به قربان فاطمه
از برکت ارادت سلمان به مادر است
این خاک پاک اگر شده ایران فاطمه
طبق حدیث قُدسی "لولاک"..،در ازل
ما را خدا نوشته مسلمان فاطمه
"ما بچه ها ی مادر پهلو شکسته ایم"*
نانی نخورده ایم به جز نانِ فاطمه
فضه برای مادرمان کار می کند...
زن های ما کنیزِ کنیزان فاطمه
تسبیحِ "فاطمه" همه ایمانِ "مرتضی"
تسبیحِ "مرتضی" همه ایمانِ "فاطمه"
گرچه تمام هستیِ "هستی" از آن اوست
"هستی" مرتضی شده از آن فاطمه
در اصل گریه بر غم مولا نموده است
هر گریه کن اگر شده گریان فاطمه
▪
▪
زانوی غم بغل نکن ای شاه لو کَشَف
قدری بخند حیدر من..،جانِ فاطمه
@hosenih
پهلوی من شکسته ولی دردم این شده
دردت زیاد تر شده..،درمان فاطمه
از بس که گریه کرده لبش خشک شد حسین
قربان تشنه کامیِ عطشان فاطمه
شاعر: #بردیا_محمدی
© به نقل از اشعار آیینی حسینیه
شعر فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
https://eitaa.com/madareshohada
#حضرت_زهرا_س_مدح
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است
علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است
سر سجاده بهجایی نرسیدهست کسی
هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلِ کرم حساساند
استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟!
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهراً خلوت و خاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آنروز که پایانِ غم فاطمه است
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
فراق تو بر دل شرر میگذارد
شب غصه را بی سحر میگذارد
به سوداي روي تو اي ماه زهرا!
دلم در شب خود قمر میگذارد
اگر تو بيايي ولي من نباشم،
چه داغی به روی جگر میگذارد
من آن طفل نامهربانم كه سر را،
به دامان لطف پدر میگذارد
كنار تو در روضهها گريه كردن
روی اشکهايم اثر میگذارد
عزادار زهرا! دل غُصهدارت
شبي تلخ را پشت سر میگذارد
صداي نفسهای مردي میآيد
كه دارد به ديوار سر میگذارد
✍ #محمدعلي_بياباني
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
بیا بیا گل زهرا! عزای مادر توست
صفای فاطمیه از صفای مادر توست
اگر که سائلم و نوکر همیشگیام
فقط به خاطر لطف و عطای مادر توست
تمام عزت شیعه رحین منت اوست
تمام زندگی ما فدای مادر توست
قسم به مادر و آن احتجاج حیدریاش
دوام خدمت ما با دعای مادر توست
ز نور چادر او ما همه مسلمانیم
که اصل طینت ما خاک پای مادر توست
بیا که با تن خونین، هنوز منتظر است...
که انتقام تو تنها دوای مادر توست...
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
غمت ز خاطر هفت آسمان نخواهد رفت
شکوه داغ تو از یادمان نخواهد رفت
تو مادر ملکوتی، دعای هیچ کسی
بدون اذن شما، آسمان نخواهد رفت
رسوم شهر مدینه همیشه بر عکس است
کسی به مجلس ختم جوان نخواهد رفت
کسی تسلی خاطر نشد برای علی
به این دلیل غمت از میان نخواهد رفت
* *
بیا مسافر تنها! که غم فقط غم توست
غمی که از دل صاحب زمان نخواهد رفت
به سمتت آمده از دور شاعری تنها
که دست خالی از این آستان نخواهد رفت
✍ #روح_الله_گائینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح
#ناصر_شهریاری
▶️
دل سایه نشین علم حیدر و زهراست
محتاج عطا و کرم حیدر و زهراست
آن یک پدر خاک و دگر مادر آب است
آب و گل ما از نعم حیدر و زهراست
@hosenih
بین الحرمین ست نجف تا به مدینه
آنجا که حرم تا حرم حیدر و زهراست
لبریز پر و بال ملائک ز نزول است
آنجا که غبار قدم حیدر و زهراست
لطفی که به دنیا متجلی ست ، قیامت
معلوم شود لطف کم حیدر و زهراست
از روز ازل تا به ابد حضرت جبریل
با خیل ملائک حشم حیدر و زهراست
با یک نگه فضه او سنگ شود زر
این گوشه مقام خدم حیدر و زهراست
گر زنده کند مرده ، مسیحا به دم خویش
صاحب نفس از سوز و دم حیدر و زهراست
صد شکر که در بین تمامی اراضی
این خاک سرای عجم حیدر و زهراست
خواهی اگر از عرش خدا پرده بیفتد
راهش به خدا یک قسم حیدر و زهراست
داغ حسن و داغ حسین و غم زینب
عمریست که در سینه غم حیدر و زهراست
@hosenih
بر شعر و کلامم نبود اجر و بهایی
تا روح الامین محتشم حیدر و زهراست
یک روز میاید به دل شهر عزیزی
آنکس که به دستش علم حیدر و زهراست
⏹
شعر فاطمه زهرا به نقل از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_زهرا_س_مدح
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
خورشید را نِشاند به روی مدار عرش
در "فاطمه" جمال خدا دیده میشود
آئینهی نبی شده آئینهدار عرش
ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیلهاست
تسبیح نامِ "فاطمه جان" است، کار عرش
نه حضرت رسول..، نه حیدر..، برای تو
"لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش
با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا
از این طریق حفظ شود ساختار عرش
جانم به میوهای که بُود بابِ میل تو
آن میوه ای که نام گرفته: "اَنارِ عرش"
گفتند: انبیای خدا هم پیادهاند...
آن دَم که روز حشر تویی تکسوار عرش
ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست
کافیست چادر تو شود سایهسار عرش
بعد از هجومِ کوچه، خدا حُکم کرده است
دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش
در گوشهی بهشت، تنورِ تو روشن است
مشغول طبخ نان شدهای، "خانهدارِ" عرش
شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست
شُکر خدا که نان تو در سفرههای ماست
خندیدی و خدا همه را شادکام کرد
غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد
با تو گشود بابِ توسل به خویش را
در حقِّ خلق، لطف خودش را تمام کرد
قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود
نور تو این معامله را بیدوام کرد
زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را
دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد
فهمیدهایم حدِّ مقاماَت قیامتی است...
وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد
با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین
در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد
هم مادر رسولی و هم دختر رسول...
باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟!
روح الامین به لفظِ "علیک" تو دلخوش است
هرگاه رو به خانهی امناَت سلام کرد
وللهِ یک شبه همهی آن یهود را
این چادر تو بود، مسلمانِ تام کرد
از قصهات حکایتِ ایمان درست شد
با گردوخاکِ چادرت انسان درست شد
روح تو خلق شد، قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت
دستت بلند شد، مَلَکی رَبَّنا نوشت
"پرده نشین آل نبی"..، لوحِ کردِگار
قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت
تنها سه آیه سهم تو از قِصّهی خداست
امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت
معراج، ابتدای رسیدن به فیضِ توست
این را رَسول، سَردرِ غارِ حرا نوشت
عیسی اگر که کور شفا داده.. ،با یَقین
بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت
ذُرّیهی تو را که خدا "پادشاه" خواند
ذرّیهی مرا همه از دَم "گدا" نوشت
حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب میکند...
باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت
ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد
ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد
دروازهی بهشت غلامِ دَرِ علی است
افلاک تشنهی نمِ چشمِ ترِ علی است
رازِ نهان خلقتِ این خاک "مرتضی" است
سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است
دستی بلندتر ز یدالله دیدهای؟!
بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است
در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم
فَتحُ الفتوحِ معرکهی خیبرِ علی است
امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است
بانوی آب و آینه ها، سنگر علی است
با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست
جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است
عمری برای عُمر کمش گریه میکنیم...
هِجده بهار، نُه نَفَسَش، همسر علی است
این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد!
این لالهی کبود، گُلِ پرپر علی است
در گُر گرفت..، میخ کج از شرم سرخ شد...
پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است
او باغ لاله کاشت..، بگو وای مادرم
او بار شیشه داشت..، بگو وای مادرم
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
#جمهوری_اسلامی_ایران #بصیرت
با یاد و نام #شهدا ی والامقام
#قدرت_مقاومت_ملت_ایران
زبان قاصر ما و بیان مدح این بانو
شبیه شاعری گُنگم زمان مدح این بانو
چه گویم ، وصف او وقتی به قرآن مُبین باشد
زمانی که ثناگویش امیرالمومنین باشد
چه بانویی که لبخندش نشاط قلب پیغمبر
وجود خیر او شان نزول سوره ی کوثر
رشیده ، طاهره ، عذراء ، سعیده ، عارفه ، نورا
علیمه ، فاطمه ، بُشری ، زکیّه ، ساجده ، زهرا
چه بانویی که بخشیده به عالَم نور عینش را
زده بر جان ما مُهر غلامیّ حسینش را
همان بانو که دامانش پناه اهل مکتب شد
همان مکتب که پرچمدار آن همواره زینب شد
همیشه نور می گیریم از این ایمان زهرایی
از این جمهوری اسلامی ایران زهرایی
**
منم از نسل باقرخان و سرداران ایرانی
منم از نسل دلواری و از نسل خیابانی
منم از پیروان مکتب پیر جمارانی
منم سرباز جان بر کف در این مُلک سلیمانی
گذشته رسم طاغوتی ، زمان خان و خان بازی
به جای کد خدا باید خدا از ما شود راضی
جهاد عرصه ی تبیین ، اصول امتحان ما
امید حضرت آقا به این نسل جوان ما
جوانانی که مشتاق امیرالمومنین هستند
همان هایی که در فتنه چو سدّ آهنین هستند
نشان عزم روح الله ، در ایران پاینده
که خون آرمان ها شد مسیر سبز آینده
اگر چه حاج قاسم نیست در پیکار با ظالم
ولی پیداست در دنیا خروش لشکر قاسم
یمن ، بحرین ، پاکستان ، دمشق و غزه و لبنان
جوانمرد حرم قاسم حضورش هست در میدان
اگر چه نقشه ی دشمن به رنگ وسوسه باشد
برای نوجوان ما یقیناً مخمصه باشد
خدا با فتنه ی دوران بگیرد آزمونش را
رجوعی کن به قرآن تا بدانی چند و چونش را
کسی که دل به شیطان داده بین راه می ماند
کسی که با خدا شد با ولی الله می ماند
طلوع روشن بهمن از آن پنجاه و هفت ما
شروع انقلاب ما شروع پیشرفت ما
چه غمگین گشته استکبار از این رشد جانانه
توان موشک و پهپاد و تأسیس رصدخانه
کووید ۱۹ آمد ، ولی با دیده ای روشن
در اوج دوره ی تحریم ما ، تولید شد واکسن
اروپایی که در سرما اسیر نفت و هیزم شد
به جای رفع این مشکل چرا دلسوز مردم شد؟!!
همان غربی که خود را نقطه ی پرگار می بیند!!
همان غربی که زن ها را فقط ابزار می بیند
ولی زن در نگاه ما شکوه جامعه باشد
در این دنیای بی احساس ، روح جامعه باشد
نباید خانه بی فرزند باشد جمعیت ، محدود !
نباید آسمان شهرمان باشد غبارآلود
دعای خیر این مردم زمان سخت و آسایش
برای رهبر دلسوز و مسئولان زحمت کش
نباید دل به دشمن بست این یعنی همان غفلت
نباید فکر دیگر بود غیر از همت و خدمت
جهاد فی سبیل الله یعنی حمله ی طوفان
رسیده فصل نابودی برای ابن جهانخواران
دوباره قصه ی موسی ، دوباره ماجرای نیل
رسیده مرگ آمریکا ، رسیده مرگ اسرائیل
نمانَد نامی از دشمن نشانی از سُعودی ها
شود نقش ِ بر آب این نقشه ی شوم یهودی ها
شهیدان می رسند از راه ، در دوران هم عهدی
هوای جمعه ی موعود یعنی می رسد مهدی
اگر سرمشق می گیری همیشه فاطمی باشی
بدان باید که سرباز جهاد دائمی باشی
سپاه سرخ حزب الله می آید کنار او
دعای خیر مادر هست ، در هر لحظه یار او
اگر در سینه دل داری و آن دل هست با مهدی
به عشق حضرت زهرا ، بگو لبیک یا مهدی
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبحِ تقویم گفت یا زهرا
همه هستیم گفت یا زهرا
نور زهرا که در جهان پیچید
هفت اقلیم گفت یا زهرا
آدم آموخت علم أسما را
بعد تعلیم گفت یا زهرا
ملت انقلابی ایران
وقت تحریم گفت یا زهرا
محشری شد شبی که فرمانده
پشت بیسیم گفت یا زهرا
و اباالفضل دستهایش را
کرد تقدیم گفت یا زهرا
هی اماننامه میفرستادند
جای تسلیم گفت یا زهرا
عارفی سرّ عشق میدانست
هرچه گفتیم گفت یا زهرا
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشكِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاك را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر -كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا-
همچو مرغی كه دانه بر چیند،
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهرا؟
چه شود گر که بر «مؤید» هم
نظری از وفا کند زهرا
|⇦•سِرِّ پروردگار یا زهرا...
#سرود و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج مهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سِرِّ پروردگار یا زهرا
صاحب اختیار یا زهرا
بوده ای در بهشتِ قُربِ خدا
بانوی تاجدار یا زهرا
وَ مِنَ الماءِ کُلِّ شیءٍ حَی
ای به خلقت فدا یا زهرا
ای که باشد چو مصطفی و علی
مدح تو بی شمار یا زهرا
جبرئیل و همه ملائکه اند
بر تو خدمتگذار یا زهرا
نقش سربند فاتح خیبر
وسط کارزار یا زهرا
شاهدم چارچوب آن قلعه است
هیمنه ذوالفقار یا زهرا
رو به راه است زندگیِ علی
تا تویی خانه دار یا زهرا
فیض بردند از نماز شبت
همه ایل و تبار یا زهرا
میشود مثل عرش غرق نور
خانه روزی سه بار یا زهرا
در قیامت که هر پدر ز پسر
مینماید فرار یا زهرا
تازه آنجا زمان جلوه ی توست
با تمامِ وقار یا زهرا
میشوی با جلال فاطمی ات
روی ناقه سوار یا زهرا
دور تا دور تو ملائکه اند
جملگی پرده دار یا زهرا
روبرو پشت سر یمین و یسار
هر دو هفتاد هزار یا زهرا
میرسی با حریرِ سبز بهشت
محضر کردگار یا زهرا
هرکه دارد به سینه حب علی
میکشد انتظار یا زهرا
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
رو به پیری می رود هر روز نوکر بیشتر
گرد پیری می نشیند روی این سر بیشتر
همت حی علی خیر العمل کمرنگ شد
خیر در پرونده ام دارم ولی شر بیشتر
آی آقای عزیزِ ما بیا برگرد که...
دور از تو میشوم هر روز بدتر بیشتر
از من این من را بگیر و چشم گریانم بده
چون مقرب میشوم با دیدهی تر بیشتر
دیرتر در وا کنی، بر من تفضّل کردهای
دوست دارم که بمانم پشت این در بیشتر
یا عزیز الله ما را هم به زهرا وصل کن
وصل کن ما را به قدر و نور و کوثر بیشتر
هر کسی دارد ارادت به علیِ مرتضی_
پشت او بوده دعای خیر مادر بیشتر
قدر زهرا را کسی نشناخت غیر از مرتضی
قدر او معلوم می گردد به محشر بیشتر
**
دلخوریم از اهل یثرب، از علی نشناسها
دلخوریم این روزها از کوچه،... از در بیشتر
آتش اول چوب را سوزاند، اما فکر کن:
عمدتاً آتش اثر دارد به معجر بیشتر
شاعر: #وحید_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#وحید_محمدی
▶️https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است
وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است
@hosenih
مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است
این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است
@hosenih
زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است
زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است
زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است
زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد
⏹
©به نقل از اشعار آیینی حسینیه
به همان كس كه محرم زهراست
دل من غرق ماتم زهراست
گر محرم عزاي زينب بود
فاطميه محرم زهراست
طاق محراب و گنبد مسجد
یادگار قد خم زهراست
آن چه در حشر هم نمي خشكد
کوثر اشک نم نم زهراست
وآنچه شرح غمش بود بسيار
زندگي كردن كم زهراست
وآن كليدي كه ره گشاي علي است
گفتن اسم اعظم زهراست
وآنچه خشم خدا به آن بسته است
موي خاكي و در هم زهراست
حتم دارم دلم روا گردد
چون دخيلش به پرچم زهراست
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#قصیده
آورده ای با خود سلامی از خدا را
بر صفحه ی سبز قدَر کِلک قضا را
نور تو پیش از خلق آدم روشنی داشت
تو آبرو دادی تمام انبیا را
سجاده ی تو آسمانی از اجابت
در دست خود داری کلید ربنا را
تسبیح و تقدیس است و تهلیل است و تحمید
آن چه روایت می کند شان شما را
لبخند تو نور درخشان بهشت است
خورشید هم دارد به دل شوق لقا را
از این جهت نام تو را زهرا نهادند
نور تو روشن کرد چشم مرتضی را
سیّدتی ، صدیقه ، ای زهرای اطهر
ای طاهره ، یا فاطمه دریاب ما را
ای آیه ی تطهیر ، ای دریای عصمت
با نام تو تفسیر کردند انّما را
ای لیله ی قدر نبی ، آیات کوثر
هستی شفیعه امت غرق خطا را
فرمود امام عسکری - ما حجت الله-
از فاطمه داریم نور هر دعا را
جَدّه ی ما شد حجتُ الله ِ علینا
او حجّت حق شد تمام اولیا را
ذکر ملائک ذکر تسبیحات زهراست
اینگونه می گیرند سرمشق بقا را
رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا
شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را
در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست
اول مهیّا می کند نان گدا را
زهرا دلیل خلق نور پنج تن بود
در زیر بال خود گرفت اهل کساء را
یاس علی ، ریحانه ی باغ پیمبر
عطر نجیبش باز پر کرده فضا را
یا فاطمه گفتیم و درمان آمد از راه
نامش مهیا کرد اسباب شفا را
او میوه ی قلب رسالت بود ، امّا
در کوچه آزردند قلب مصطفی را
اهل سقیفه بیعت خود را شکستند
بیت العزا کردند آن بیت الولا را
اجر رسالت را ادا کردند با میخ
بستند دست ساقی مشکل گشا را
می دید چشمان حسن در آن شلوغی
بر چادر مادر هُجوم ردّ پا را
حرفی نمی زد از قضیّه ، لام تا کام
او در خودش می ریخت داغ کوچه ها را
می گفت حیدر ، تازه فهمیدم عزیزم
با دردهایت می کنی هر شب مُدارا
این فتنه های کوچه تا گودال رفتند
بُردند مقتل ، خامس آل عبا را
بر روی سینه آمد و با خنجرش شمر
خیلی اذیت کرد امام کربلا را
داغ مدینه تازه شد در وادی طفّ
با تو چه ها کردند در گودال ، یارا
مادر ببین که با حسین تو چه کردند
نفرین کن این خلق ستم ، قوم ریا را
بی غسل و حتی بی کفن نقش زمین بود
با چشم خود دیدیم داغ بوریا را
یا رب نیامرز آن جماعت را که اوّل
آتش زدند آن خانه ی اهل وفا را
یا رب به پهلوی شکسته مگذری از
آنکه شکسته استخوان های قفا را
ما را حسینی کن که با زهرا بمانیم
از ما مگیری جام شیرین بلا را
از ما مگیری لحظه ای حبّ علی را
از قبله می خواهیم ما قبله نما را
ما با علی اهل خدا اهل بقاییم
اصلاً نمی خواهیم این دیر فنا را
جان رقیّه باز قسمت کن خدایا
یک اربعین دیدار ایوان طلا را
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#بصیرت
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم می زداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد
مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزرده ست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید
از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید
از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید
دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی امروز در ایران
سید علی ها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد
چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشین اش منبر مسجد
با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینه ی آزرده و با زخم بازویش
با لاله های بسترش با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعا
مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کوله بارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را
هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستان دوستان دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e