eitaa logo
اشعار روضه های مکتوب
2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
9 ویدیو
1 فایل
انشاالله به مرور در این کانال اشعار مدح و مرثیه اهل بیت قرار داده خواهد شد. متون مرثیه آل الله را در کانال روضه های مکتوب ببینید: https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر زیبای سید حمید رضا برقعی در وصف حاج قاسم سلیمانی: خاتم سلیمانی به واژه‌ای نکشیده‌ست مِنَّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که این‌چنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر به هوش باش مبادا که سِحرِمان بکنند عجوزه‌های هوس، مُطربان خنیاگر مباد این‌که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحتِ دین مصطفی؛ کافر چنان مکن که کسان را خیال بردارد که باز هم شده این خانه بی در و پیکر به این خیال که مرصاد تیر آخر بود مباد این‌که بخوابیم گوشۀ سنگر زمان زمانۀ بی‌دردی است می‌بینی که چشم‌ها همه کورند و گوش‌ها همه کر هزار دفعه جهان شاه‌راه ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سر بلند می‌آیند یک‌به‌یک بی‌سر اگر چه فصل خزان است، سبز پوشانیم برآمد از دل پاییز میوۀ نوبر به دودمان سیاهی بگو که می‌باشند تمام مردم ایران سپاهِ یک لشکر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود کسی که بود به هنگامه، مالک اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، پرپر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور چگونه است که ما کشته داده‌ایم اما به دست و پا زدن افتاده دشمن مضطر چگونه است که خورشید ما زمین افتاد ولی نشسته سیاهی به خاک و خاکستر چه رفتنی‌ست که پایان اوست بسم الله چه آخری‌ست که آغاز می‌شود از سر جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر بدون دست علم می‌برد چنان سقا بدون تیغ به پا کرده محشری دیگر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش، هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر میان آتشی از کینه پایمردیِ تو کشاند خصم علی را به خاک و خاکستر فقط نه پایۀ مسجد که شهر می‌لرزید از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر تمام زندگی تو ورق ورق روضه‌ست کدام مرثیه‌ات را بیان کنم آخر؟ تو راهیِ سفری و نرفته می‌بینی گرفته داغ نبود تو خانه را در بر تو رفته‌ای و پس از رفتنت خبر داری که مانده دیدۀ زینب هنوز هم بر در کنون به تیرگی ابرها خبر برسد که زیر سایۀ آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیت حسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر
متن نوحه ما خون را به خون می شوییم از حاج میثم مطیعی در اين غم تسلايي نيست ما را جز قصاص دشمن روياي سليماني چيست غير از كشتن اهريمن يا زينب تا وقتي سر و تن و جان داريم پا در جاده ي شهيدان داريم ما به نهضت شما ايمان داريم «یا زینب مدد» اين را با صراحت اينجا بي ترس و ابا مي گوييم: باسم القاصم الجبارين ما خون را به خون مي شوييم يا مهدي در اين انتقام كمك كن ما را يابن فاطمه! عزيز زهرا عجل في الظهور! كجايي يا مولا «يا منصور أمِت» اين گل را به رسم هديه تقديم نگاهت كرديم حاشا اينكه از راه تو حتى لحظه اي برگرديم يا زينب از كرب و بلا، شهيد آوردند با شور و نوا، شهيد آوردند سوي شهر ما، شهيدي آوردند «یا زینب مدد» در خون خفته كه نگذارد نخل زينبي خم گردد حاشا از حريم زينب يك آجر فقط كم گردد يا زينب تقديم شماست، قبولش فرما قدر وُسع ماست، فداي زهرا در راه خداست، فداي مرتضى «یا زینب مدد» شاعر: دکتر محسن رضوانی
Shab1Fatemieh1-1398[04].mp3
17M
▪️ما خون را به خون می شوییم (خون خواهی حاج قاسم) 🎙بانوای: 🏴 ویژه اولین سالگرد شهادت حاج 👈 مشاهده متن : Meysammotiee.ir/post/2094 ☑️ @MeysamMotiee
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به روح پر فتوح ▶️ السلام ای خادم اسلام و قرآن السلام ای عَلَم در علم! ای علامهء عالی مقام! علم را از نور مصباح هدایت یافتی هرچه در توحید داری از ولایت یافتی در هجوم فتنه ها یار علی بودی و بس در تمام عمر عمار علی بودی و ‌بس @hosenih ما که در آثار تو فیض فراوان دیده ایم هرکجا جای تو خالی بود خسران دیده ایم ای عروجت معنی "انا الیه راجعون" ای قلم در دست تو تفسیری از "مایسطرون" این همه آثار مکتوب تو قرآن محور است "نکتب ما قدموا آثارهم" روشنگر است سرنوشتت آنچه عمری می نوشتی می شود با شهیدان روح پاک تو بهشتی می شود با امام عارفان در رتبهء بهجت بمان باز "الحقنی بنور عزک الابهج" بخوان همچنان نامت بیان روشنت مصباح بود عزم تو در راه مصباح الهدی، اصلاح بود در نجف رفتی و توفیقات بیحد یافتی در قم و فیضیه عمری فیض ممتد یافتی اعتلای علمی ات را تا قیامت، قم گواه *یرفع الله الذین آمنوا منکم* گواه در حریم اهل بیت آکنده از قرآن شدی خوشه چین خرمن تفسیر المیزان شدی فلسفه، اخلاق، تفسیر و کلامت یک طرف آن حمایت‌های دائم از امامت یک طرف این ولایت محوری مشهور عام و خاص بود آبرو و اعتبارت در کف اخلاص بود تو به منطق پرده از روی نفاق انداختی تو به جدّ و جهد، دِینت را به دین پرداختی طرح نو آوردی و سقف فلک بشکافتی نقشهء این راه را، *طرح ولایت* یافتی رسم تو روشنگری در شاهراه انقلاب راه تو راه امام و مکتبت اسلام ناب فرقه ای که طالب اسلام امریکایی اند پیش تیغ نطق تو محکوم بر رسوایی اند باید اکنون در زکات علم تو همت گماشت با تو و آثار تو توفیق حشر و نشر داشت... نور را از مطلع الاشراق مشهد یافتی علم را از عالم آل محمد یافتی در مصاف خصم قرآن، تیغ برهان داشتی تو مدادی افضل از خون شهیدان داشتی داغ ما در سالگرد حاج قاسم تازه شد داغ رهبر در غم هجر تو بی اندازه شد @hosenih شاهد اوج جهاد و اجتهادت حیدر است در جنان اجر تو *جامی از زلال کوثر* است فاطمیه آمده از سورهء کوثر بخوان با دلی آتش گرفته روضهء مادر بخوان "سینه ای کز معرفت گنجینهء اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود" ⏹ به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
بسم الله تضمین مهدی جهاندار عزیز بر غزل سیدمحمدمهدی شفیعی به مناسبت دویستمین روز شهادت حاج قاسم سلیمانی: نزد عاشق وصل یا هجران چه فرقی می‌کند پیش یوسف مصر یا کنعان چه فرقی می‌کند مرد میدان باش و مردستان؛ چه فرقی می‌کند "کوه باشی سیل یا باران چه فرقی می‌کند سرو باشی باد یا طوفان چه فرقی می‌کند" آسمان را کِی توان نزدیک شد بی‌نردبان نردبانی کو برای ما زمین‌چسبیدگان ای شهید ای فارغ از این آسمان و ریسمان "مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان آسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کند" وقت آن آمد که زنجیر نفس را بشکنیم رخت بربندیم و آواز جرس را بشکنیم موج طوفان بلا از پیش و پس را بشکنیم "فقل باید بشکند، باید قفس را بشکنیم حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می‌کند" گرچه ادراک شهید آنسوتر از ادراک ماست با شهادت زیستن در همّت چالاک ماست عشق اگر یاری کند، طوفان خس و خاشاک ماست "مرز ما عشق است، هرجا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند" ای زمین چسبیدگان چیزی به نام مرگ هست ای هوسرانان دنیا، انتقام مرگ هست کام سیری‌ناپذیران را طعام مرگ هست "هرکه را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست بی‌شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند" ساکت و تنهاتر از فانوس می‌سوزد ولی روشن از یا نورُ یا قدّوس می‌سوزد ولی گرم در مقیاس اقیانوس می‌سوزد ولی "شعله در شعله پرِ ققنوس می‌سوزد ولی لحظه‌ی آغاز با پایان چه فرقی می‌کند"
ای چشم! از آن دیدۀ بیدار بخوان ای اشک! از آن چشمِ گهربار بخوان یک سالِ تمام، اَینَ مالک خواندی! آرام مگیر! اَینَ عمّار بخوان 📝 @ShereHeyat
گفتی شب تیره ماه را گم نکنیم در ظلمت، خیمه گاه را گم نکنیم هرگاه که راه و چاه ناپیدا شد مصباح شدی که راه را گم نکنیم سیدمحمدمهدی شفیعی
این خبر سخت بود، سنگین بود تا شنیدیم، بی قرار شدیم روح علامه تا خدا پر زد داغ دیدیم، داغدار شدیم نفسش گرمی دل یاران خطبه اش راز خشم دشمن بود سال ها نور چشم حزب الله سال ها خار چشم دشمن بود استوار و شکوهمند و صبور مهربان و صمیمی و ساده مثل یک کوه، سربلند و رشید مثل یک آبشار افتاده نه در این راه عافیت طلب و نه در این راه منفعت بین بود گفت "جان ها فدای دین" آری همه ی عمر خادم دین بود در دل فتنه ها به ساغر ما جامی از کوثر ولا می ریخت بعد هر زخم در پیاله ی ما جرعه ای از خم "شفا" می ریخت روح او در بدن نمی گنجید عاقبت سوی دوست عازم شد شب جمعه "به سوی او" پر زد رفت و همراه حاج قاسم شد قلمش، خطبه های مستندش بود عمری سلاح علامه بی شک از کربلا شروع شده راه سردار، راه علامه آن یکی هم مسیر با عباس این یکی هم مسیر با زینب السلام علیک یا عباس السلام علیک یا زینب سیدمحمدمهدی شفیعی
🏴 تقدیم به عالِم مجاهد 🔹عزیزِ سفرکرده🔹 کجاست آن که دلش چشمه‌سار حکمت بود کجاست آن که رخش آبشار رحمت بود کجاست آن که وجودش نثار قرآن شد کجاست آن که دلش آشنای عترت بود کجاست آن که به یک عمر چون طلیعۀ صبح صبور و صالح و صدیق و با صلابت بود قسم به آیه «اللهُ نور» مثل صباح چراغ باور و مصباح هر هدایت بود شب از طهارت روحش هزار خاطره داشت مگر که نافلۀ او هزار رکعت بود؟ چه عاشقانه گره خورد کربلا و نماز به سجده‌هاش که با عطر مهر تربت بود شب از ستارۀ اشکش فروغ کثرت داشت اگرچه پرتویی از آفتاب وحدت بود «وَ مَن یُهاجِر» قرآن در او تجلی کرد مجاهدانه همه عمر گرم هجرت بود همیشه در سر او شوق کار خالص بود همیشه در دل او آرزوی خدمت بود جهان دین و سیاست همیشه اذعان داشت سیاستش همه آیینۀ دیانت بود غبار فتنه چو برخاست او چنان عمار بصیر و صاحب فکر و بلندهمت بود شکست هیمنۀ فتنه‌های دوران را به آن کلام که لبریز از صراحت بود نشان اهل جهان داد پایداری را همان که اسوۀ ایثار و استقامت بود چه عاشقانه در این فاطمیه رحلت کرد کسی که در دلش از فاطمه محبت بود مگر قرار نهاده‌ست با سلیمانی برای سیزده دی که روز رحلت بود اگرچه ماتم او موجب تأثر شد، اگرچه ضایعۀ رحلتش خسارت بود، همیشه در دل تاریخ نام او باقی‌ست که آن عزیزِ سفرکرده بی‌نهایت بود 📝 به نقل از کانال شعر هیات ✅ @ShereHeyat
خادم اهل بیت در عمرش فخر باید به خدمتش بکند مثل مادربزرگ خانه ی ما که خداوند رحمتش بکند . پیرزن سال‌ های آخر عمر سخت دلبسته شد به خاموشی چیزهای کمی به خاطر داشت مبتلا بود به فراموشی . روزی از روزها به او گفتم گرچه خو کرده‌ای به بیماری نام‌ های ائمه را مادر ! این اواخر به خاطرت داری ؟ . گفتم اول ؟ درست گفت ! ” علی “ پاسخ دومین سوال : حسن سومی را نگفته گفت : حسین ؛ آن که در کربلا نداشت کفن . گفتمش چارمین ؟ و ساکت شد گفت : مادر ! ببخش یادم نیست تا همین ‌جاش یاد من مانده ست مشکل از دین و اعتقادم نیست . گفتمش آمدیم و از تو کسی این سوالات را شفاهی کرد دور از جان تو ، ملک در قبر گر بپرسد چه کار خواهی کرد ؟ . گر چه حرفم مزاح بود اما اشک او روی گونه ‌اش افتاد گفت من رفته است از یادم او مرا که نمی‌ برد از یاد . من فقط تا حسین یادم هست دادم از کف توان و نیرو را شسته‌ ام سال‌های سال اما استکان ‌های مجلس او را . من که اولاد سیدالشهدا اسم‌ شان رفته ‌است از یادم زیر دیگ عزاش را یک‌ عمر فوت کردم به گریه افتادم . همه سال منتظر بودم تا دوباره محرمش بشود چادرم را به تکیه می‌ دادم تا سیاهی ماتمش بشود . اشک مادربزرگ در روضه ماند از او به ‌جا و ارثیه شد رفت مادربزرگ از این دنیا خانه ی کوچکش حسینیه شد ! . . . پیمان طالبی
༻↷↭↶༺┄═∞ سلام مادر مهر و سلام مادر ماه سلام مادرِ صبر و سلام مادر آه سلام مادر دلهایِ خسته یازهرا سلام بانوی پهلو شکسته یازهرا سلام بر تو و بر مادرانِ زهرایی به آیه های وفاداری و شکیبایی به آیه هایِ عفاف و شکوه و صبر و ثبات به مادرانِ شهیدان راه حق صلوات سلام بر دَم غیرت ، سلام بر فریاد به شاهدانِ شهید قیام گوهرشاد که پاسدار حریم حیایِ خود بودند به جلوه آینۀ جانِ خود نیالودند به مادران شهیدانِ انقلاب و قیام به همسران شهیدان این جهاد سلام سلام های خدا بر دلِ صبور شما در این فراق که سخت است گفتنش حتی که استخوان و پلاکی به پیش چشم ترت بیاورند و بگویند : این هم از پسرت سلام بر زهرا .. سلام بر زهرا .. قیامت است که بعد از سکوت و بعد از آه تو اشکِ خویش به چادر نهان کنی آن گاه بایستی و بگویی فدایِ راه حسین تمامیِ پسرانم فدایِ پیرِ خمین .. خوشا زنی که چنان همسرِ زهیر شود که مرد از نفَسش عاقبت به خیر شود به روزِ واقعه مرد آفرین چو اُمّ وهب که مانده است از او دهر آفرین بر لب که شیر شرزه مهیای کارزار کند سر پسر ز کرامت فدای یار کند میان آتش و خون در غروبِ عاشورا طلوع سوره ی صبر است زینب کبری به خطبه های علی وار خویش کوی به کوی رسانده است پیام قیام را هر سوی شده ست کرب و بلا را پیامبر زینب به صبر و عزم عظیمش سلام بر زینب شاعر: محمد مهدی سیار
بسم‌ الله الرحمن الرحیم شاعران: و ▶️ میزبان تو می‌شود ملکوت؟ یا ملائک درآستان تواند؟ لحظه ای که قنوت می‌گیری همه ی شهر میهمان تواند چتر این‌ رحمت الهی را بر سر اهل شهر گستردی با تو همسایه ها چه خوش‌بختند همه را یک به یک دعا کردی @hosenih ماکه همسایه ی تو نه.. اما از ازل زیر سایه ات هستیم در هیاهوی روز محشر هم به نخ چادرتو دل بستیم درس عشق است درس زندگی است بین خانه صفا و سادگی ات چه دفاع مقدسی شده است در دل جبهه ایستادگی ات بهتر از این کدام تقدیر است؟ در دفاع از علی شهید شدن باب شد بعد از آن حماسه ی تو در رکاب ولی شهید شدن نام زهرا میان معرکه ها نقش سربند حاج قاسم هاست دل سردار ما سرای علی، خانه اش وقف روضه ی زهراست سالها بود بانی روضه حال بر سفره ی تو مهمان است حاج قاسم که مرد میدان بود حاج قاسم که مرد میدان است تو علمدار عزت و غیرت کوثری.. کوثری و بی مانند تو شب قدر عالمی زهرا حیف قدر تو را ندانستند ما از آن قدر ناشناسی ها ما از این زخم ها عزاداریم با در خانه ی تو می‌سوزیم با در خانه ی تو می‌باریم آه! بر غربتت شهادت داد ریسمان..شعله...میخ..در...دیوار سر به دیوار غم گذاشت علی تکیه داده ست کوه بر دیوار @hosenih گوشه ای بچه های تو گریان روضه برپاست کنج خانه ی تو در دل آسمان چه غوغایی است وقت تشییع مخفیانه ی تو آه.. همراه یاس پرپر خود، باغبان را علی به خاک سپرد مثل گنجی که می‌شود پنهان آسمان را علی به خاک سپرد ⏹ © به نقل از اشعار آیینی حسینیه