کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان
آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
معصومۀ مظلومه، کجا بود رضا جان
بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان
تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان
تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحهسرا بود رضا جان
یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان
جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان
از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان
روزی که نبودیم در این عالم خاکی
در سینۀ ما، سوز شما بود رضا جان
از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان
دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نیگا کنی
من تو رو نگات کنم، تو هم منو صدا کنی
قربون چشات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمیره، اگه به من نگا کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی
قفس واکنی و پرنده رو رها کنی
میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه
میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی
تو غریبی و منم غریبم , اما چی میشه
دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی
دوست دارم تو ایونِ آینه ات از صبح تا غروب
من با تو صفا کنم، توهم منو دعا کنی
به وفای کفترای حرمت
من میخوام کفتری باشم، که تنها تو منو هوا کنی
دلمو گره زدم به پنجره ات دارم میرم
دوست دارم تا من میام، زود گره ها رو واکنی
صد هزار دفعه هم شده پای ضریح زار میزنم
تا یه بار دلت بسوزه، دردامو دوا کنی
دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همه شب
من رضا رضا بگم تو هم منو رضا کنی
سایت محمل
Home
اشعار محمل
اشعار امام رضا علیه السلام
صفحه اصلی
امام رضا
از کریمان سنگ میخواهیم ما، زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد
لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد
ای که دستت میرسد کاری کنی، کاری بکن
عمر دارد میرود، دارد اجل سر میرسد
در طلب خوب است حاجات مکرر داشتن
وقتی از این ناحیه دارد مکرر میرسد
شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است
دست سائلها فقط تا حلقه در میرسد
گر به ما کم میرسد از خصلت کم بینی است
ورنه دارد ده برابر، ده برابر میرسد
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
خادمان آنقدر بی اصل و نسب هم نیستند
نسبت ما یا به فضّه یا به قنبر میرسد
فقر آمد میرود ایمان، ولی پیش شما
میشود ایمان من فقری که از در میرسد
رزق در بین الطلوعین است، بین طوس و قم
رزق از دو سفرهی موسى بن جعفر میرسد
هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم
گاه به دادم برادر، گاه خواهر میرسد
فاطمه را خواستم معصومه را زائر شدم
فیض قبر مادری از قبر دختر میرسد
نیستند این دو براى من، فقط پیش منند
سر به سرور میرسد، دل هم به دلبر میرسد
پیش تو محتاجها در حال رفت و آمدند
تا که آهو میرود پشتش کبوتر میرسد
آب پاى میوه اى که ریختم بهتر رسید
میوهی ما هم فقط با گریه بهتر میرسد
پابرهنه میدوید و میدوید و میدوید
زودتر از شمر آیا به برادر می رسد
لطیفیان
اشعار امام رضا علیه السلام
صفحه اصلی
امام رضا
لیلهی میلاد مسعود ولیّ حق رضاست
پارهی جسم نبی چشم و چراغ مرتضاست
عالم آل رسول و زادهی پاک بتول
رهبر ملک قدر فرماندهی جیش قضاست
قبلهی هفتم که پیش بارگاه رفعتش
آسمان با وسعت بیانتها، تحت الشعاست
نجمه زاده آفتابی را به هنگام سحر
کافتاب بامدادان ذرّه او را گداست
قرص خورشید است این خورشید روی سرمدی
ماه تابان است این ماهی که ماه مصطفی است
شمس پیش شمس حسنش گاه مغرب گوشه گیر
ماه از شرم رخش، هر صبحدم در انزواست
موسی عمران، بگردان روی از طور و ببین
کانچه نادیدی عیان در خانهی موسای ماست
گر خدا خوانم و را در مرتبت کفر است کفر
ور جدا گویم خطا گفتم خطا گفتم خطاست
عقل مدحش را کند، یا وهم وصفش آورد
کان حقیری ناتوان و این فقیری بینواست
کنتُ نورالله شنیدی؟ این فروغ سرمدی است
نحن وجهالله خواندی؟ این جمال کبریاست
از کجا جوئی دوا؟ خاکش بود داروی درد
وز که میخواهی شفا؟ درگاه او دار الشّفاست
گِرد کویش بر مشامم خوشتر از بوی بهشت
آب جویش در مذاقم بهتر از آب بقاست
جز خدا هر کس بگوید وصف او را نادرست
جز نبی هر کس بخواند مدح او را، نابجاست
من ز خجلت آستین در کوی او دارم به رخ
کآستان او، زیرتگاه خیل انبیاست
مرقد او کعبهی جان و طوافش کار دل
صحن پاکش مروه و ایوان زرّینش صفاست
با وجود آنکه کس قدر ورا نشناخته
هم گدا با او هم او با هر گدایش آشناست
دل به رویش داده یوسف بسکه رویش دلفروز
جان ز بویش جسته عیسی بسکه رویش جانفراست
بوی عطر خُلد، ارزانی برای اهل خُلد
من مشامم را صفا، از خاک زوّار رضاست
ناز دارد شهر نیشابور بر باغ بهشت
ز آنکه خاکش جای پای ناقهی آن مقتداست
عِقد گوهر ریخته، جاری نمودی از دولب
آن حدیثی را که بین شیعه زنجیر طلاست
کی بود خوفش ز مأمون؟ چون بود باکش ز خصم؟
آنکه نقش شیرهای پرده را فرمانرواست
مُنجی خلق دو عالم در دو عالم اوست او
ضامن آهو، گَرش تنها بخوانی، نارواست
درد اگر داری برو از خاک او درمان بگیر
مشکل ار داری بیا آری رضا مشکل گشاست
دست شرق و غرب از این سرزمین پیوسته دور
ز آنکه ایران را بدین فرزند زهرا اتّکاست
سرزمین اهلبیت است این زمین و اهل آن
تا رضا دارد، به تهدید عدو بی اعتناست
هر اَبَر قدرت، در اینجا پای مال آید چو مور
هر ستم گستر، بسان دانه زیر آسیاست
قدسیان رو بند، خاک هر که اینجا زائر است
عرشیان گویند آمین، هر که را اینجا دعاست
طوف قبرش کن، که در محشر مقام زائرش
فوق زوّار حسین ابن علی در کربلاست
سر بخاکش نه که در میزان و در حشر و صراط
زائر خود را رهائی بخش از خوف جزاست
بشنو از موسای کاظم این روایت را که گفت
زائر قبر رضا در عرش زوّار خداست
ناز تا صبح جزا بر سفرهی مریم کند
هر که را در کاسه از مهمانسرای او غذاست
بر فراز قبّهاش دارد لوائی سبز رنگ
شیعه تا صبح قیامت زنده زیر این لواست
گربه عالم بنگری هر کشوری را مرکزی است
مرکز ایران اسلامی، خراسان رضاست
ای که موسایت ثناخوان گشته در مصر وجود
وی که عیسایت بچرخ چارمین مدحت سراست
ای که ذکر آشنایت، ناامیدان را امید
وی که نام دلربایت، بی نوایان را نواست
کیستم من؟ تا که در کوی تو گردم ملتجی
اولیاءالله را سوی تو روی التجاست
من نمیگویم خدائی، لیک گویم چون خدا
نعمتت بی ابتدا و رحمتت بی انتهاست
بر فقیر اعطا نمودی پیشتر از آنچه خواست
بر گدا انفاق کردی بیشتر از آنچه خواست
من نه مدحت را از آن گفتم که دانستم کهای
بل از آن گفتم که جز مدح تو را گفتن خطاست
تشنهای بودم که از آب بقا گفتم سخن
چون تو خضر رحمتی در بیت بیتم رهنماست
آنکه سائل را نراند از سر کویش توئی
و اینکه گردیده گدایت «میثم» بی دست و پاست
فخر بر رضوان کند زیرا در این کو، ملتجی است
ناز بر شاهان فروشد ز آنکه بر این در، گداست
غلام رضا سازگار
#امام_باقر_ع_شهادت
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت
ز نیزهدار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگیست این که دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با سهساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید آبله را
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبانهای شهر هلهله را
مرا ببخش که مجبور میشوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه حرمله را
بگو صبور بلا در منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_باقر_ع_شهادت
از کودکی با آهِ سوزان گریه کردم
با کاروانی دیدهگریان، گریه کردم
هربار با مویی سپید و قامتی خم
عمه صدا میزد «حسین جان» گریه کردم
یادم نرفته تا که دیدم مرکب آمد
با یالِ غرقِ خون ز میدان گریه کردم
دنبال مرکب پا برهنه میدویدم
دنبال زنها در بیابان گریه کردم
دیدم که دستهدسته در گودال رفتند
شد شاهِ عالم سنگباران گریه کردم
دیدم یکی زانو زده بر روی سینه
گیسوی جدم شد پریشان گریه کردم
دیدم که آبِ مشک را روی زمین ریخت
سر میبُرید از ذبح، عطشان، گریه کردم
پیراهن یوسف به چنگ گرگ افتاد
میر بنی هاشم شد عریان گریه کردم
دیدم سپاهی حمله کرده سوی خیمه
تا صبح، من شام غریبان گریه کردم
همبازیام را پیش چشمم ضجر میزد
گُم شد رقیه در بیابان گریه کردم
پیدا که شد تا صبح با عمه کشیدم
از گیسویش خار مغیلان گریه کردم
با چشمهایم کوچههای شام دیدم
کوچه به کوچه با اسیران گریه کردم
دیدم که ناموس خدا گشته گرفتار
برحال عمه من فراوان گریه کردم
دیدم که میبندد یکی با خیزرانش
لبهای یک قاریِ قرآن گریه کردم
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
#امام_زمان_عج_مناجات
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام ، #مکه_مکرمه ، #حج
بـه کعبـه روی نهـادم کـه دور یـار بگردم
کجـای خانـه بـه دنبـال آن نگـار بگـردم
میان این همه حاجی کجاست حاجی زهرا
کـه هـر نـفس بـه فدایش هزار بار بگردم
مقام و زمزم و رکن و حطیم را همه گشتم
کنـار حجـر روم، یـا بـه مستجـار بگردم؟
میـان خلـق دویـدم که در کنار تو باشم
بگـو چقـدر بـه هر گوشه و کنار بگردم
دلم گرفته بگـو ای عزیـز فاطمـه تا کی...
تو را نبینم و بر گِرد ایـن جـدار بگردم؟
به شوق این که فقط زیر سایۀ تو بمیرم
چو آفتاب به هر کوه و کوهسار بگردم
اگر چـه گَردِ رهم، با نسیم در به درم کن
که در هوات به هر شهر و هر دیار بگردم
خدا گـواست که نـومید نیستم ز وصالت
اگر چـه دور تو تـا دور روزگار بگردم
بـه انتظار قسـم بـا خـود این قرار نهادم
که در هـوای تـو تـا وقت انتظار بگردم
عنـایتی کـه همـه عمـر «میثم» تو بمانم
بسـانِ میثـمِ تـو دور چـوبِ دار بگردم
✍ استاد #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_باقر_ع_شهادت
شاعر: #محمود_ژوليده
▶️
یادم نمیرود که در آن عصرِ پر غبار
آمد بسوی خیمه ی ما اسب بی سوار
دیدم که عمه های حزینم به سوز و آه
اطرافِ ذوالجناح گرفتند، ناله دار
@hosenih
اما چه ذوالجناح، که با زینِ واژه گون
چون ابر میگریست در آن بِین، زار زار
میخواست پشتِ خیمه رود، جان دهد، ز داغ
اما چو دید پرسشِ طفلانِ بی قرار
ناچار بازگشت به گودالِ قتلگاه
پس در پی اَش زنان و عزیزان، نقابدار
ای وایِ من، خدا نکند قسمتِ کسی
دیدیم آنچه را که ندیده ست روزگار
از روی تلِ زینبه، پیشِ دیده بود...
تا انتهای حفره ی گودال، تارِ تار
شمشیر و نیزه بود که میخورد بر حسین
بارانِ تیر و سنگ، ز هر سویِ کارزار
والشمرُ جالسُن، چه بگویم که پیشِ ما
بر نیزه راسِ جدِّ غریبم شد آشکار
آنشب چها گذشت،،،بماند برای بعد
تازه به روز بعد، شد اسلام داغدار
دشمن که عمه های مرا در طناب بست
بدجور مادرم به جنان گشت اشکبار
عمداً عبور داد، حرم را ز کشته ها
تا اشکِ تازه گیرد از این جمعِ سوگوار
مردانمان که کشته و بی سر، روی زمین
زنهایمان، اسیرِ سپاهی تباهکار
تا آن زمان، حرم به اسیری نرفته بود
آل علی، به ناقه ی عریان، حجاب دار
باور کنید عمه ام از کربلا به بعد
تا شام و کوفه، پیر شد از غصه، شرمسار
در شهرِ شام بود، که بابای من ز شرم
میگفت: کاش زنده نبودم در این دیار
یادم نمیرود که به بزم حرامیان
عمه گریست، از طمعِ چشمِ نابکار
با اینهمه غریبی و تحقیر و داغ و درد
دشمن شکست خورد و حرم شد پر افتخار
@hosenih
با خطبه های پر ز طنینَش قیام کرد
پیروز شد صبوری عمه، شکوه بار
تنها وصیتم به شما حفظ روضه هاست
تا آن زمان که میرسد از راه تک سوار
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_باقر_ع_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
نینوا را سوزاند
ناله ام عاقبت این بیتِ عزا را سوزاند
به عبا پیچیدم
می کشم آه، همین آه عبا را سوزاند
@hosenih
باز هم سوخت لبم
کفِ آبی، عطشم کرببلا را سوزاند
کربلا گفتم باز
جگرم را نفسم را، سر و پا را سوزاند
شد غروب و گودال
دیدم آتش همه جا را، همه جا را سوزاند
خیمه ای اُفتاد و
بدنِ غرقِ به خونِ شهدا را سوزاند
@hosenih
مشعلی روشن شد
دامنِ دخترکی غرقِ دعا را سوزاند
شعله تا بالا رفت
گیسوانِ زِ سرِ نیزه رها را سوزاند
وای از نامحرم
حرمله باز دلِ عمه ی ما را سوزاند...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه
منم کشته از زهر کینه عزایم باشد بی قرینه
به حال من گرید مدینه واویلا
جگرم، باشد پاره پاره ازظلم دشمن
بگرید برمن هرگلی درگلشن
واویلا واویلا
یا فاطمه ببین مادر شد باقرت چوگل پرپر
واغربتا غریبم من
همینجا که جانم فداشد کوچه ها غوغا به پا شد
خیانت بر زهرا روا شد واویلا
همین جا شده مادرم شهیده
زبار غصه قامتش خمیده
واویلا واویلا
وقت رفتن عزادارم گریان درو دیوارم
واغربتا غریبم من
دم رفتن این شد نوایم حزین داغ نینوایم
به یاد شه سر جدایم واویلا
دیدم که به مقتل سرش تشنه لب جداشد
ماه نیزه ها شد
واویلا واویلا
رسانده جان من برلب احوال عمه ام زینب
واغربتا غریبم من
زمینه؛ باقرالعلوم.mp3
1.43M
#امام_باقر علیهالسلام
#زمینه
🔹باقرالعلوم🔹
میون شبای تیره، تو ماه تمومی
ای آقا تو فخر شیعه، باقرالعلومی
از شور جهاد تو این باغ سرزنده شده
این مکتب به برکت تو پاینده شده
آب حیاته، چراغ راهه
حرف تو واسه ما
جوشش علمت، جذبۀ چشمت
غوغا کرد، تا ابد تو دلا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو دل تو داغ عصرِ عاشورا نشسته
عمه زینبو میدیدی با دستای بسته
اولین خاطرۀ تلخت داغ شهداست
علت بارون نگاهت آه اسراست
خیمه و غارت، داغ اسارت
روضۀ هر شبه
یه عمره آقا، دلیل اشکات
غصۀ غربت زینبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ستاره صبحی آقا توی شام غمها
تو کودکی هم خروشی داری مثل مولا
شمشیر کلام تو هردم غوغا میکنه
وقتی که یزیدو تو مسجد رسوا میکنه
عزت زهرا هیبت مولا
تو نگات جاریه
تیغ کلامت بر سر دشمن
تا قیامت آقا کاریه
شاعر: #سیدعلیرضا_شفیعی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4708
✅ @ShereHeyat_Nohe
باقر علم مصطفا هستم
وارث حلم انبیا هستم
ساکن عرش کبریا هستم
از اهالی کربلا هستم
سینه ام از غم و بلا چاک است
سنگ روی مزار من خاک است
نورم از نور حضرت زهراست
پدرمن شفیع روز جزاست
عشق من در تمامی دلهاست
جدمن آفتاب عاشوراست
سینه ام مملو از تب عشق است
مکتبم چونکه مکتب عشق است
همۀ خاطرات من درد است
زندگی و حیات من درد است
دفترم که دوات من درد است
تاقیامت بساط من درد است
آفتاب غمم غروب نداشت
اشک من از عزا دریغ نداشت
من خودم مشک پاره را دیدم
گلوی شیرخواره را دیدم
غارت گاهواره را دیدم
تن روی قناره را دیدم
ارباً ارباًی اکبر آبم کرد
زخم پهلوی او کبابم کرد
علم افتاد و عمه جان افتاد
ناگهان دیدم آسمان افتاد
تازیانه به جانمان افتاد
روی جسم همه نشان افتاد
قسمتم زخم خار صحرا شد
روی عمه شبیه زهرا شد
می شود نیزه دید و اشک نریخت؟
روی مقتل رسید و اشک نریخت؟
میشود دل برید و اشک نریخت؟
از گلو بوسه چید و اشک نریخت؟
دیدم از تل تنی که لرزان شد
وقتی افتاد نیزه باران شد
من خودم قتل شاه را دیدم
خیمۀ بی سپاه را دیدم
عمۀ بی پناه را دیدم
من خودم قتلگاه را دیدم
پدرم را اسیر تب دیدم
روزها را تمام، شب دیدم
گریه های رباب را دیدم
ناقۀ بی رکاب را دیدم
کل بزم شراب را دیدم
محمل بی حجاب را دیدم
دردلم زخمهای دشنام است
قاتل من خرابۀ شام است
شعر از مهدی نظری با اندکی دخل و تصرف
به نقل از کانال اشعار آیینی حسینیه
حالا خبر علی شده و مبتدا علی
هم ابتدا علی شده هم انتها علی
حق گفت در ادامهی «یا ایّها الرسول»
باشد ولیّ امر پس از مصطفی علی
بعد از خدا رسول خدا و پس از رسول
مولا علی زعیم علی مقتدا علی
سلطان علی امیر علی پادشه علی
فرمانروای مقتدر «لا فتی» علی
نخبه حریف قافلهی اشقیا علی
قطب شریف قاطبه ی اتقیا علی
مردم به سوی خیمهی او میروند تا
محکم کنند رشتهی پیوند با علی
«لبیک یا ابالحسن» امروز مومنین
- سر میدهند نغمهی «یا مرحبا» علی
این خیمهی علی است که هر گوشهاش پر از
«بخّاً بخّا علی» شد و «یا حبّذا علی»
ورد زبان خلق به روز غدیر خم
«یا مصطفی محمّد و یا مرتضی علی»
مردم خوشا به حال شما چون برایتان
هم رهنما علی شد و هم رهگشا علی
مردم خوشا به حال شما چون نشسته است
بر مسند شفاعت روز جزا علی
مردم خوشا به حال شما چون نموده است
«سوءالقضا» به معجزه «حُسن القضا» علی
آنقدر لایق است که با خود نگفتهاند
-حتّی معاندانش- آخر چرا علی؟
آنقدر لایق است که بر خیل مومنین
حجّت تمام کرده بر این مدّعا علی
انس و ملک؟ چه گویم کو سایهی هُما
بر «ماسوی» شد و نشد از ما سوا علی
تا بادهی «الست» گرفتند پیش روش
نوشید با پیالهی «قالو بلی» علی
«روحی لک الفدا» به لبش «لیله المبیت»
با جان خود رقم زده آن ماجرا علی
بی نقطه و الف چه حکیمانه خطبه ای
سر داده فی البداهه به صوت رسا علی
تا «پارهی تنش» به علی داد مصطفی
گفت آشکار : جان تو و جان ما علی
تفسیر ناب «انفسنا» در «مُباهله»!
تعبیر گشته تعبیه در «انّما» علی!
ای آیه آیه سورهی قرآن به نام تو
«یوسف» علی «خلیل» علی «انبیا» علی
ای مستی شراب «اولو الامر» الی الابد
سُکر نهفته در قدح «هل اتی» علی!
ای وارث خلافت آدم به روی خاک!
ای «کشتی نجات» و «چراغ هدی» علی!
نام تو شهر شهر جهان را گرفته است
ای شهره و شهیر در این روزها علی!
در «کاظمین و شام» علی در «نجف» علی
در «کوفه و مدینه» و در «سامرا» علی
رودی ز خون شده است و به راه اوفتاده است
تا توس رفته نام تو از کربلا علی
آنجا که دیگران به کراهت دهند خُمس
از طوع داده خاتم خود بر گدا علی
آنجا که دیگران زره و خود میخرند
از جوشن کبیر بپوشد ردا علی
آنجا که دیگران همه با خواب رفتهاند
با جان خویش رفته که گردد فدا علی
آنجا که دیگران همه سُنباده میزنند
جز با دعا نداده به تیغش جلا علی
همراه ذوالفقار دو دم دم به دم به ذکر
بر منکران احمد گفته است «لا » علی
خواندم روایتی که به روز اُحد نبی
هر ضربتی که میزد میگفت: «یا علی»
آنها پی غنیمت از خویش رفتهاند
آنها چقدر فاصله دارند با علی
آنها کجا امیر کجا؟ با چه جراتی
خود را چنین مقایسه کردند با علی؟
شیر خداست حیدر کرّار مرتضی است
حقّ از علی رضا شد و از حق رضا علی
حقّ از علی جدا نشود چون که لحظه ای
از حق نگشته است به قرآن جدَا علی
حق تا ابد همیشه به همراه حیدر است
زیرا که از ازل همه حق بوده با علی
جز او دگر که گفته «سلونی» به جاهلان
علمش چونان خزانهی بی انتها علی
هر کس چشیده بادهی نهج البلاغه اش
مانده علی خدا شده یا نه خدا علی
دست «یدالّهی ایش» به معراج رفته است
بر شانهی رسول نهاده است پا علی
خود بوتراب و چشمهی کوثر به دست او
بنگر که رفته مرتبهاش تا کجا علی؟
بر نور و نار غیر علی کس قسیم نیست
مولا و سرور است به هر دو سرا علی
من با غزل چگونه کنم صید این غزال
حقّ تو را قصیده نکرده ادا علی!
از فضل خود ببند در این بیت پای من
از لطف خود بگیر دو دست مرا علی
ذکرت مُدام تا به قیامت عبادت است
نامت علی الدّوام چو دارالشّفا علی!
ای دل به جز علی ندهی دل به هیچ کس
حالا که گشته است به دردت دوا علی
با جمله کائنات دلا یکصدا بگو
«صلّ علی محمّد و صلّ علی علی»
محمدرضا طهماسبی
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
#عباس_احمدی
▶️
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید
الطاف خاندان کرامت به ما رسید
وقتی برای خون خدا نوحه خوان شدیم
بالاترین مقام عبادت به ما رسید
@hosenih
اسلام را محرم او زنده کرده است
این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید
روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود
از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید
اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت
تا قطره ای ز زمزم تربت به ما رسید
ذکر لبان ما صف محشر بوَد: حسین
بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید
@hosenih
مَستیم ما ز بادۀ "احلی من العَسل"
اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید
از نالۀ یتیم حسن زیر سمّ اسب
راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛
یا مولاتی یا زهرا:
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#وحید_قاسمی
▶️
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
ما را محل نداد کسی غیر مادرش
بخشیده آبرو به گدا تا کجا حسین!؟
@hosenih
روزی که جان به گودی زیرِ گلو رسد
یک «یا حسین» فاصله داریم تا حسین
در وقت مرگ، چهره ی ما دیدنی تر است
از اشک هایِ شوق ملاقاتِ با حسین
هنگام غسل دادن ما روضه خوان بگو:
عالم فدای بی کفن کربلا حسین
@hosenih
با گریه بر غریبی او خاک مان کنید
بر ریگ های داغ تنش شد رها حسین
وقتی به سمت قبر سرازیر می شویم
مشکل گشای ماست در آن تنگنا حسین
نوکر به اسم و رسم خودش بی علاقه است
بر سنگ قبر ما بنویسید «یا حسین»
@hosenih
در گیرودار محشر و هول و هراس آن
فریاد استغاثه ی ما یک صدا: حسین
ما اهل روضه را چه به تکریم در بهشت!
ما بی حسین پا نگذاریم در بهشت
⏹
©️کانال رسمی "حسینیه؛
کاش آن زمان سُرادِقِ گردون نگون شدی وین خرگه بلندستون بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت یک شعله برق خرمنِ گردونِ دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان سیمابوار گوی زمین بیسکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست عالم تمام، غرقهی دریای خون شدی
آن انتقام گر نفتادی به روز حشر با این عمل معاملهی دهر چون شدی؟
آل نبی چو دست تظلم برآورند ارکان عرش را به تلاطم درآورند
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_اربعین
#امام_حسین_ع_مناجات
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
آمده وقت انقلاب حسین!
عجلوا عجلوا به باب حسین
سایه ی لطف این و آن هیچ است..
میروم زیر آفتاب حسین!
@hosenih
بدی ام را ندیده بخشیدند..
خوش حسابیم با حساب حسین!
رعیتم ،ریزه خوار و مسکینم
انس دارم به نان و آب حسین
دست رد هم که میزند خیر است
رحمت مطلق است عذاب حسین!
روبروی ضریح قبل سلام..
میرسد زودتر جواب حسین!
برگ دعوت برای من هم داد...
ای بقربان انتخاب حسین
اُف به ابادی بدون حسین!
خوش بحال ده خراب حسین!
این چهل روزه اشک ریخته است...
بیشتر از همه رباب حسین..
@hosenih
تکیه بر نیزه داد در گودال
تا حرم رفت التهاب حسین
نا جوانمردها حرم نروید
تک و تنهاست خواهرم !نروید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#سیدحسن_رستگار
▶️
در ماتم تو خرد و کلان گریه میکند
یعنی برای تو همگان گریه میکنند
اصلا برای تشنگی کودکان توست
این ابرها که فصل خزان گریه میکنند
از طفل شیر خواره در آغوش مادران
تا پیرهای مثل کمان گریه میکنند
@hosenih
حی علی العزا که زمین خورد اکبرت
هفت آسمان به بانگ اذان گریه میکنند
روضه رسیده است به معجر ، به خواهرت
مردان شیعه لطمه زنان گریه میکنند
مردان شیعه موی کنان ضجه میزنند
مثل زنان مرده جوان گریه میکنند
@hosenih
از مادران خود به خدا ارث برده اند
اینگونه در نهان و عیان گریه میکنند
عصر است بچه های حرم دور عمه ها
آرام , آستین به دهان گریه میکنند
ناله کنند پاسخشان تازیانه است
بااین وجود در خفقان گریه میکنند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مهدی_مقیمی
▶️
ذرات دو عالم همه موقوفِ حسین است
چشم همگان یکسره معطوفِ حسین است
@hosenih
بیداریِ اسلامیِ سر تا سردنیا
بی شک اثرِ امرِ به معروفِ حسین است
⏭
در راه خدا همیشه باید کوشید
از کوثر و زمزمِ ولایت نوشید
@hosenih
تا دین خدا زنده بماند باید
مانند حسین ، چشم از جان پوشید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است
این چشم نیست، چشمه ای از حوض کوثر است
ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد
چشمی که پای مجلس این روضه ها، تر است
چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است
فردا کنار فاطمه با آبروتر می شود
ما خشک می شویم، ولی بار می دهیم
دنیای گریه، مزرعه ی سبز محشر است
فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی
گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است
در حجّ و در عبادت و در سجده های شب
گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است
ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست
تا کشتی نجات حسینی، شناور است
بر من لباس نوکری ام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است
علی اکبر لطیفیان
تا پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست....
شهدای گمنام

تا پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست...
ما را به غیر داغ تو گریان نمی کنند.........جز در هوای روضه پریشان نمی کنند
این چه حرارتی است که دلهای سوخته....در آتش تو فکر گلستان نمی کنند
اهل کرم بناست اگر طردمان کنند.......ما را در این حسینیه مهمان نمی کنند
آیا مصائبی که تو دیدی عظیم نیست......پس از چه پاره پاره گریبان نمی کنند
آنان که مومن اند گه امتحان شدن.........هر چه کنند پشت به ایمان نمی کنند
تا پرچم حسین(ع) روی بام خانه هاست......باور کنید حمله به ایران نمی کنند
یاد شهید یاد ولایت می آورد.............بیهوده نیست یاد شهیدان نمی کنند
با نهضت حسینی دوران مخالف اند.......حفظ حریم پیر جماران نمی کنند
عکس امام نه! دل مردم دوپاره شد........آیا حیا از این همه انسان نمی کنند
اسلام زنده است ببینید دشمنان..........دیگر هوای حمله به لبنان نمی کنند
این گردبادهای به غیرت درآمده...........تسلیم رهبراند که طوفان نمی کنند
به پای دفاع از حریم تان..................ردم دریغ از سر و از جان نمی کنند
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد
گرچه هزار سال برای تو گریه کرده اند
یک گوشه از حقوق لب تو ادا نشد
ما گندم رسیده شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای در غمت هلال محرم گریسته
خورشید و ماه نه ، همه عالم گریسته
صاحب عزای توست خداوند ذوالجلال
جبریل روضه خوانده و آدم گریسته
@hosenih
از لحظه ای که چشم به عالم کشوده ای
درماتمت پیمبر اکرم گریسته
در کوه طور موسی عمران فشانده اشک
بربام چرخ عیسی مریم گریسته
آب از خجالت لب خشک تو گشته آب
شمشیر و تیر و سنگ و سنان هم گریسته
گرآسمان به اشک شود غرق در غمت
سوگند می خورم به خدا کم گریسته
طول زمان به یاد تو ماه محرم است
تنها نه برتو ماه محرم گریسته
روی خدا تویی که زخون گشته ای خضاب
چشم خدا علی ست کز این غم گریسته
@hosenih
هرماه نو که سرزده از بام آسمان
دیدم هلال با کمر خم گریسته
فردا حضور حضرت زهرا گواه باش
یک عمر از برای تو میثم گریسته
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛
ارسال شده از سروش+:
﷽
📜 #متن_اشعار
•
📿#روضه_ابتدایی
•
شب جمعه حرمت بوی محرم دارد
شب جمعه حرمت روضه دمادم دارد
•
شب جمعه شده و مادری آمد ز بهشت
گوشه ای از حرمت فاطمه ماتم دارد
•
مادرت روضه گرفته است برایت آقا
زیر لب زمزمه ی وای حسینم دارد
•
گریه مادرتان عرش خدا را لرزاند
روضه ی آه بُنیَّ چقدر غم دارد
•
حجره های حرمت پر شده از ذکر حسین
هر که آید به حرم نام تو را دم دارد
•
عطر سیب حرمت از سر شب تا به سحر
برده غم از دل هرکس که به دل غم دارد
•
فطرس امشب چقدر بر تو سلام آورده
فطرس انگار خبر از همه عالم دارد
•
شاعر: مصطفی قربانعلی
*******
پناه حرم ....
کجا داری میری بگو برادرم
بدرقه ی راه تو اشک چشم ترم
آهسته تر برو داداش ببین مضطرم
پناه حرم ....
بیا ببین نامحرما دور و برم
خاکی شده دوباره چادر مادرم
•
❇️ سحر جمعه ۹۸.۰۲.۱۳
•
🕌 موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیهالسلام
•
📿به نقل از کانال حجة الاسلام و المسلمین #استادمیرزامحمدی
•
ارسال شده از سروش+:
ز بس که نیزه نشسته به جسم پرپر تو
ورق ورق شده در قتلگاه دفتر تو
چقدر نیزه شکسته کنارت افتاده
چقدر تیر فرو رفته بین پیکر تو
هنوز از گلویت خون تازه می آید
هنوز بر سر نی جاری است کوثر تو
سر شکسته عباس آب آور را
نشانده اند سر نیزه ای برابر تو
چقدر لطمه زده روی گونه اش امروز
نمانده سوی نگاهی به چشم خواهر تو
زدند بر رخ ماه تو هیجده ضربه
که نیست نقطه سالم به صورت و سر تو
غروب گوشه گودال روضه می خواند
برای این همه زخم تن تو مادر تو