eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
6هزار دنبال‌کننده
46 عکس
46 ویدیو
97 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مصائب کوفه مصیبت منزل خولی لعین 🔴 18. پنهان کردن راس مقدس در زیر تشت توسط خولی 🔴 19. تابیدن نور به آسمان از راس مقدس 🔴 20. طواف پرندگان سفید بر گرد راس مقدس نقل مصیبت منزل خولی در منابع مختلفی مورد اشاره قرار گرفته است. مشهور این است که خولی سر مقدس را در تنور گذاشته است و این در برخی منابع از روضة الشهدای ملا حسین کاشفی نقل شده است اما نقل منابع متقدم تا حد تحقیق این نوشته «پنهان کردن رأس مقدس در زیر تشت» است، که در ذیل به برخی از آنان اشاره می شود: 🔸نقل طبری و نفس المهموم قال أبو مخنف: حدّثني سليمان بن أبي راشد، عن حميد بن مسلم قال: [...] فأقبل به خولى، فأراد القصر، فوجد باب القصر مغلقا، فأتى منزله، فوضعه تحت إجّانة في منزله، و له امرأتان: امرأة من بني أسد، و الأخرى من الحضرميّين، يقال لها: النّوار ابنة مالك بن عقرب، و كانت تلك اللّيلة ليلة الحضرميّة. قال هشام: فحدّثني أبي، عن النّوار بنت مالك‏، قالت: أقبل خولى برأس الحسين، فوضعه تحت إجّانة في الدّار، ثمّ دخل البيت، فأوى إلى فراشه، فقلت‏ له: ما الخبر؟ ما عندك؟ قال: جئتك بغنى الدّهر، هذا رأس الحسين معك في الدّار. قالت: فقلت: ويلك! جاء النّاس بالذّهب و الفضّة و جئت برأس ابن‏ رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم! لا و اللّه، لا يجمع‏ رأسي و رأسك بيت أبدا. قالت‏: فقمت من فراشي، فخرجت إلى الدّار، فدعا الأسديّة فأدخلها إليه‏، و جلست أنظر، قالت: فو اللّه ما زلت أنظر إلى نور يسطع مثل العمود من السّماء إلى الإجّانة، و رأيت‏ طيرا بيضا ترفرف حولها. 🔸ترجمه: خولى با سر بيامد و آهنگ قصر كرد؛ اما در قصر را بسته يافت و به خانه رفت و سر را زير تشتى نهاد. وى را دو زن بود يكى از بنى اسد و ديگرى از حضرميان به نام نوار، دختر مالك بن عقرب. آن شب، شب زن حضرمى بود. هشام گويد: پدرم به نقل از نوار دختر مالك مى‏گفت: خولى سر حسين را آورد و در خانه، زير لاوكى [تشتی] نهاد. آن‏گاه به اتاق آمد و به بستر خويش رفت. رفت. گفتمش:« چه خبر؟ چه دارى؟» گفت:« بى‏نيازى روزگاران برايت آورده‏ام. اين سر حسين با تو در خانه است.» گويد: گفتمش:« واى تو! نه به خدا، هرگز با تو به يك اتاق نمانم.» از بسترم برخاستم و روى خانه رفتم. خولى زن اسدى را خواست و پيش برد و من نشسته بودم و نگاه مى‏كردم. به خدا نورى را مى‏ديدم كه چون ستون از آسمان به لاوك مى‏تابيد و پرندگانى سپيد ديدم كه در اطراف آن به پرواز بود. 🔸مرحوم علامه مجلسی شبیه همین روایت را در بحار از مناقب و ابن نما و همچنین در جلاء العیون با اندکی تفاوت نقل کرده است. همچنین بلاذری در انساب الاشراف بخشی از این روایت را نقل کرده است. در نقل علامه مجلسی در کتاب جلاء العیون در پایان روایت می گوید: که تفاوت اندکی با نقل بالا دارد چنین است: «ديد كه آن نور از سر منور آن حضرت ساطع است و ملائكه به صورت مرغان سفيد برگرد آن سر آمده‏اند.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴 21. رویای همسر خولی از فاطمه زهرا به نقل سید هاشم بحرانی 🔸نقل سید هاشم بحرانی در قسمتی از این نقل آمده است: همسر خولی دید که نوری از این سر به آسمان می تابد پس به نزد تشت آمد و از آن صدایی شنید که تا طلوع فجر قرائت می کرد و آخرین چیزی که خواند آیه « و سيعلم الّذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون» بود پس در کنار سر صدایی مانند صدای رعد شنید که فهمید این صدا از تسبیح فرشتگان است. پس به نزد شوهر خویش آمد و گفت من چنین چیزهایی دیده ام چه چیزی زیر این تشت است؟ خولی گفت این سر یک خارجی است که ابن زیاد وی را کشته است و من می خواهم این سر را به نزد یزید ببرم تا اموال زیادی به من عطا کند. پرسی این سر کیست؟ گفت سر حسین بن علی (علیهما السلام) پس زن صیحه ای کشید و از هوش رفت تا اینکه به هوش آمد گفت وای بر تو ای بدترین مجوس تو پیامبر را با این ظلم به اهل بیتش آزار دادی آیا از خدای زمین و آسمان نترسیدی که برای سر پسر برترین زنان عالم جایزه می خواهی؟ سپس از نزد وی با دیده گریان خارج شد و به نزد راس مقدس رفت و آن را بلند کرد و در دامان خویش نهاد و شروع به بوسیدن آن کرد و می گفت خدا قاتل تو ار لعنت کند و دشمن او پیامبر است. شب که تاریک تر شد خواب بر وی غلبه کرد در عالم رویا دید گویا سقف خانه دو نیم شد و نور آن را فرا گرفت ابری سفید امد و از آن دو زن بیرون آمدند و سر را از دامان وی برگرفتند و گریستند پرسدی قسم به خدا شما کیستید؟ یکی از آن دو گفت من خدیجه ام و این دخترم فاطمه زهرا است و ما از تو تشکر می کنیم و خدا از کار تو جزا می دهد و تو در بهشت همراه ما هستی! از خواب بیدار شد و هنوز سر در دامان وی بود صبح که شد شوهر وی آمد و سر را گرفت اما وی حاضر نشد سر را به وی پس بدهد و گفت وای بر تو مرا طلاق بده گفت اول سر را به من بده و هر چه خواهی بکن اما باز هم حاضر به دادن سر نشد و خولی وی را به شهادت رساند و سر را برگرفت. 🔸«روى أنّ عبيد اللّه بن زياد (لعنه اللّه) بعدما عرض عليه رأس الحسين عليه السّلام، دعا بخولى ابن يزيد الأصبحيّ (لعنه اللّه)، و قال له: خذ هذا الرّأس، حتّى أسألك عنه. فقال: سمعا و طاعة. فأخذ الرّأس و انطلق به إلى منزله، و كان له امرأتان أحدهما ثعلبيّة، و الأخرى مضريّة، فدخل على المضريّة، فقالت: ما هذا؟ فقال: هذا رأس الحسين بن عليّ عليه السّلام، و فيه ملك الدّنيا. فقالت له: ابشر فإنّ خصمك غدا جدّه محمّد المصطفى. ثمّ قالت: و اللّه‏ لا كنت لي ببعل، و لا أنا لك بأهل. ثمّ أخذت عمودا من حديد، و أوجعت به دماغه. فانصرف من عندها، و أتى به إلى الثّعلبيّة، فقالت: ما هذا الرّأس الّذي معك؟ قال: رأس خارجيّ، خرج على عبيد اللّه بن زياد، فقالت: و ما اسمه؟ فأبى أن يخبرها ما اسمه، ثمّ تركه على التّراب و جعله عليه إجّانة، قال: فخرجت امرأته في اللّيل، فرأت نورا ساطعا من الرّأس إلى عنان السّماء، فجاءت إلى الإجّانة،(لإجّانة: إناء تغسل فيه الثّياب‏) فسمعت أنينا ، و هو يقرأ إلى طلوع الفجر، و كان آخر ما قرأ: و سيعلم الّذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون، و سمعت حول الرّأس دويّا كدويّ الرّعد، فعلمت أنّه تسبيح الملائكة. فجاءت إلى بعلها، و قالت: رأيت كذا و كذا، فأيّ شي‏ء تحت الإجّانة؟ فقال: رأس خارجيّ، فقتله الأمير عبيد اللّه بن زياد. و أريد أن أذهب به إلى يزيد بن معاوية، ليعطيني عليه مالا كثيرا. قالت: و من هو؟ قال: الحسين بن عليّ. فصاحت و خرّت مغشيّة عليها، فلمّا أفاقت قالت: يا ويلك! يا شرّ المجوس! لقد أذيّت محمّدا في عترته، أما خفت من إله الأرض و السّماء حيث تطلب الجائزة على رأس ابن سيّدة نّساء العالمين. ثمّ خرجت من عنده باكية، فلمّا قام رفعت الرّأس و قبّلته، و وضعته في حجرها، و جعلت تقبّله، و تقول: لعن اللّه قاتلك و خصمه جدّك المصطفى. فلمّا جنّ‏ اللّيل غلب عليها النّوم، فرأت كأنّ البيت قد انشقّ بنصفين و غشيه نور، فجائت سحابة بيضاء، فخرج منها امرأتان، فأخذتا الرّأس من حجرها و بكتا، قالت: فقلت لهما: باللّه من أنتما؟ قالت إحداهما: أنا خديجة بنت خويلد، و هذه ابنتي فاطمة الزّهراء، و لقد شكرناك و شكر اللّه لك عملك و أنت رفيقتنا في درجة القدس في الجنّة. قال: فانتبهت من النّوم و الرّأس في حجرها، فلمّا أصبح الصّبح، جاء بعلها لأخذ الرّأس، فلم تدفعه إليه، و قالت: ويلك طلّقني، فو اللّه لا جمعني و إيّاك بيت‏. فقال: ادفعي‏. لي الرّأس و افعلي ما شئت. فقالت: لا و اللّه لا أدفعه إليك. فقتلها، و أخذ الرّأس، فعجّل اللّه بروحها إلى الجنّة جوار سيّدة النّساء.» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴ورود کاروان به کوفه 🔴 22. جمله حضرت ام کلثوم به نگهبان رأس مقدس : «این هزار درهم را بگیر و سر امام را در مقابل قرار بده تا مردم به دیدن آن مشغول شوند.» 🔴 23. نقش بستن جمله و لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون بر دور روی سکه این نکات از روایت مناقب قابل استفاده است: در روایتی از ابن عباس روایت می‌کند که گفت:‌ام کلثوم به دربان ابن زیاد گفت: وای بر تو! این هزار درهم را بگیر و سر مبارک امام حسین علیه السّلام را در جلوی ما ببر و ما را سوار شتران در عقب مردم قرار بده تا مردم از نظر کردن ما منصرف و متوجه سر بریده امام حسین علیه السّلام شوند. آن دربان پول‌ها را گرفت و سر مقدس امام حسین علیه السّلام را جلوتر برد. وقتی صبح شد و آن دربان به پول‌ها نگاه کرد، دید خدا همه آنها را به سنگ تبدیل نموده است! در یک طرف آنها نوشته شده بود: «وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ. » -. ابراهیم / ۴۲ - «و خدا را از آنچه ستمکاران می‌کنند غافل مپندار.» و بر طرف دیگر آنها نوشته بود: «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ. » -. شعراء / ۲۲۳ - «و کسانی که ستم کرده اند به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت.» «فِي أَثَرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‏ أَنَّ أُمَّ كُلْثُومٍ قَالَتْ لِحَاجِبِ ابْنِ زِيَادٍ وَيْلَكَ هَذِهِ الْأَلْفُ دِرْهَمٍ خُذْهَا إِلَيْكَ وَ اجْعَلْ رَأْسَ‏ الْحُسَيْنِ‏ أَمَامَنَا وَ اجْعَلْنَا عَلَى الْجِمَالِ وَرَاءَ النَّاسِ لِيَشْتَغِلَ النَّاسُ بِنَظَرِهِمْ إِلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ عَنَّا فَأَخَذَ الْأَلْفَ وَ قَدَّمَ الرَّأْسَ فَلَمَّا كَانَ الْغَدُ أَخْرَجَ الدَّرَاهِمَ وَ قَدْ جَعَلَهَا اللَّهُ حِجَارَةً سَوْدَاءَ مَكْتُوبٌ عَلَى أَحَدِ جَانِبَيْهَا وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ‏ وَ عَلَى الْجَانِبِ الْآخَرِ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ‏.»
🔰 نقل مسلم جصاص 🔴 24. تعبیر خارجی درباره امام حسین علیه السلام 🔴 25. خونریزی از پیکر امام سجاد علیه السلام 🔴 26. کف زدن برخی از مردم کوفه 🔴 27. گریه عموم مردم کوفه 🔴 28. توصیف راس مقدس بر روی نیزه: شبیه ترین مردم به پیامبر 🔴 29. بازی نیزه داران با راس مقدس به سمت چپ و راست 🔴 30. گفت و گوی زینب کبری با راس مقدس 🔴 31. گله زینب کبری به راس مقدس از ضربه های دشمن به امام سجاد علیه السلام این نکات از نقل ذیل قابل استفاده است: علامه مجلسی می فرماید: «در بعضی از کتب معتبره دیدم که از مسلم جصّاص نقل شده که گفت: ابن زیاد مرا خواست تا دار الاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاری می‌کردم، ناگاه شنید فریادهایی از اطراف کوفه بلند شد. من متوجه خادم خود شدم و گفتم: چه شده که کوفه دچار ضجه گردیده است؟ گفت: الساعه سر یکی از خارجی‌ها را که بر یزید خروج کرده است آورده اند. گفتم: آن خارجی کیست!؟ گفت: حسین بن علی علیهما السّلام است. من صبر کردم تا خادم خارج شد و آنچنان سیلی به صورت خود زدم که ترسیدم چشمم نابود شود، سپس گچ‌ها را از دست خود شستم و از پشت قصر فرود آمدم و وارد کناسه کوفه شدم. در آن حینی که من ایستاده بودم و مردم در انتظار ورود اسیران و سر شهیدان بودند، ناگاه دیدم تعداد چهل هودج بر پشت چهل شتر نصب شده که زنان و دختران فاطمه زهرا علیها السّلام در میان آنها جای دارند. ناگاه حضرت علی بن الحسین علیهما السّلام را دیدم که سوار بر شتر عریان و خون از رگ‌های گردنش روان بود و آن بزرگوار در حالی که گریان بود این اشعار را می‌فرمود: ای امت بد رفتار! خدا شما را از باران رحمت خود سیراب نکند، ای امتی که احترام جد ما را درباره ما مراعات نکردید! اگر روز قیامت پیغمبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم ما را جمع کند، شما در جواب ما چه خواهید گفت؟ شما ما را بر پشت شتران بی جهاز می‌گردانید، گویا ما آن افرادی نیستیم که پایه دین را برای شما محکم کرده باشیم! ای گروه بنی امیه! این چه توقفی است که شما درباره مصائب ما می‌کنید و جواب ما را نمی دهید! شما برای خوشحالی که دارید بر علیه ما کف می‌زنید و در زمین ما را به اسارت می برید [ترجمه این عبارت اگر تسبونا با سکون باء باشد به این معنا است و اگر تسبونا با تشدید باء باشد یعنی : به ما ناسزا می‌گویید!] وای بر شما! آیا جد من پیامبر خدا نیست که بشر را از طریق گمراهی به شاه راه هدایت راهنمایی کرد؟ ای واقعه کربلا! حقا که تو غم و اندوه را به ارث به من دادی. خدا پرده افرادی را که با ما بد رفتاری نمودند پاره خواهد کرد. راوی می‌گوید: اهل کوفه به کودکانی که در میان محمل‌ها بودند، خرما و نان و گردو می‌دادند. ولی‌ام کلثوم بر آنان فریاد زد و فرمود: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است. سپس آن بانو، آن نان و خرماها را از دست و دهان کودکان می‌گرفت و به روی زمین می‌ریخت. اهل کوفه با این جنایاتی که درباره آنان کرده بودند، برای مصیبت ایشان گریه می‌کردند. سپس‌ام کلثوم سر خود را از محمل خارج کرد و به اهل کوفه گفت: ای اهل کوفه! آرام باشید. مردان شما ما را می‌کشند و زنان شما برای ما گریه می‌کنند؟ خدا در روز قیامت بین ما و شما داوری خواهد کرد. در آن حینی که آن بانو آنان را مخاطب قرار داده بود، ناگاه صدای ضجه بلند شد و سر شهیدان را که سر امام حسین علیه السّلام در جلوی آنان بود آوردند که سری بود نورانی، نظیر ماه، و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله. محاسن شریف امام حسین علیه السّلام نظیر شبه مشکی بود و رنگ خضاب از آن رفته بود. صورت آن حضرت مثل ماه تابان و گرد بود. نیزه سر و محاسن آن امام مظلوم را به طرف راست و چپ حرکت و بازی می‌داد. هنگامی که زینب علیها السّلام متوجه سر مبارک امام حسین علیه السّلام شد، پیشانی خود را به نحوی به جلوی محمل زد که دیدم خون از زیر مقنعه آن بانو خارج شد. سپس با یک قطعه پارچه به سر امام حسین علیه السّلام اشاره کرد و این اشعار را خواند: ای ماه شب اول! اکنون که به سر حد کمال رسید، خسوف او را به ناگهانی ربود و غروب او را ظاهر نمود ای پاره قلبم! من گمان نمی کردم که این مصیبت عظما مقدر و نوشته شده باشد ای برادر من! با فاطمه صغیره تکلم کن، زیرا نزدیک است که قلبش آب شود ای برادرم! آن قلب تو که بر ما مهربان بود، اکنون چه شده که به ما قسی و سخت گردیده است! ای برادر! کاش علی بن الحسین علیهما السّلام را می‌دیدی که اسیر شده و به علت غم یتیمی طاقت خودداری ندارد آنچه که وی را به وسیله ضربه اذیت و آزار می‌نمایند، در حالی تو را صدا می‌زند که ذلیل و اشکش ریزان است. ادامه در مطلب بعد کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰ادامه پیام قبلی متن عبارت بحار چنین است: «أَقُولُ رَأَيْتُ فِي بَعْضِ الْكُتُبِ الْمُعْتَبَرَةِ رُوِيَ مُرْسَلًا عَنْ مُسْلِمٍ‏ الْجَصَّاصِ‏ قَالَ: دَعَانِي ابْنُ زِيَادٍ لِإِصْلَاحِ دَارِ الْإِمَارَةِ بِالْكُوفَةِ فَبَيْنَمَا أَنَا أُجَصِّصُ الْأَبْوَابَ وَ إِذَا أَنَا بِالزَّعَقَاتِ قَدِ ارْتَفَعَتْ مِنْ جَنَبَاتِ الْكُوفَةِ فَأَقْبَلْتُ عَلَى خَادِمٍ كَانَ مَعَنَا فَقُلْتُ مَا لِي أَرَى الْكُوفَةَ تَضِجُّ قَالَ السَّاعَةَ أَتَوْا بِرَأْسِ خَارِجِيٍّ خَرَجَ عَلَى يَزِيدَ فَقُلْتُ مَنْ هَذَا الْخَارِجِيُّ فَقَالَ- الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع قَالَ فَتَرَكْتُ الْخَادِمَ حَتَّى خَرَجَ وَ لَطَمْتُ وَجْهِي حَتَّى خَشِيتُ عَلَى عَيْنِي أَنْ يَذْهَبَ وَ غَسَلْتُ يَدَيَّ مِنَ الْجِصِّ وَ خَرَجْتُ مِنْ ظَهْرِ الْقَصْرِ وَ أَتَيْتُ إِلَى الْكِنَاسِ فَبَيْنَمَا أَنَا وَاقِفٌ وَ النَّاسُ يَتَوَقَّعُونَ وَصُولَ السَّبَايَا وَ الرُّءُوسِ إِذْ قَدْ أَقْبَلَتْ نَحْوَ أَرْبَعِينَ شُقَّةً تُحْمَلُ عَلَى أَرْبَعِينَ جَمَلًا فِيهَا الْحُرَمُ وَ النِّسَاءُ وَ أَوْلَادُ فَاطِمَةَ ع وَ إِذَا بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع عَلَى بَعِيرٍ بِغَيْرِ وِطَاءٍ وَ أَوْدَاجُهُ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ يَبْكِي وَ يَقُولُ- يَا أُمَّةَ السَّوْءِ لَا سُقْيَا لِرَبْعِكُمْ يَا أُمَّةً لَمْ تُرَاعِ جَدَّنَا فِينَا لَوْ أَنَّنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ يَجْمَعُنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنْتُمْ تَقُولُونَا تُسَيِّرُونَا عَلَى الْأَقْتَابِ عَارِيَةً كَأَنَّنَا لَمْ نُشَيِّدْ فِيكُمْ دِيناً بَنِي أُمَيَّةَ مَا هَذَا الْوُقُوفُ عَلَى‏ تِلْكَ الْمَصَائِبِ لَا تُلَبُّونَ دَاعِيَنَا تُصَفِّقُونَ عَلَيْنَا كَفَّكُمْ فَرَحاً وَ أَنْتُمُ فِي فِجَاجِ الْأَرْضِ تَسْبُونَا أَ لَيْسَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ وَيْلَكُمْ‏ أَهْدَى الْبَرِيَّةِ مِنْ سُبُلِ الْمُضِلِّينَا يَا وَقْعَةَ الطَّفِّ قَدْ أَوْرَثْتِنِي حَزَناً وَ اللَّهُ يَهْتِكُ أَسْتَارَ الْمُسِيئِينَا قَالَ صَارَ أَهْلُ الْكُوفَةِ يُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِينَ عَلَى الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ قَالَتْ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ صَارَتْ تَأْخُذُ ذَلِكَ مِنَ أَيْدِي الْأَطْفَالِ وَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تَرْمِي بِهِ إِلَى الْأَرْضِ قَالَ كُلُّ ذَلِكَ وَ النَّاسُ يَبْكُونَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ أُمَّ كُلْثُومٍ أَطْلَعَتْ رَأْسَهَا مِنَ الْمَحْمِلِ وَ قَالَتْ لَهُمْ صَهْ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ تَقْتُلُنَا رِجَالُكُمْ وَ تَبْكِينَا نِسَاؤُكُمْ فَالْحَاكِمُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ يَوْمَ فَصْلِ الْقَضَاءِ فَبَيْنَمَا هِيَ تُخَاطِبُهُنَّ إِذَا بِضَجَّةٍ قَدِ ارْتَفَعَتْ فَإِذَا هُمْ أَتَوْا بِالرُّءُوسِ يَقْدُمُهُمْ رَأْسُ الْحُسَيْنِ ع وَ هُوَ رَأْسٌ زُهْرِيٌّ قَمَرِيٌّ أَشْبَهُ الْخَلْقِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ لِحْيَتُهُ كَسَوَادِ السَّبَجِ قَدِ انْتَصَلَ مِنْهَا الْخِضَابُ وَ وَجْهُهُ دَارَةُ قَمَرٍ طَالِعٍ وَ الرُّمْحُ تَلْعَبُ بِهَا يَمِيناً وَ شِمَالًا فَالْتَفَتَتْ زَيْنَبُ فَرَأَتْ رَأْسَ أَخِيهَا فَنَطَحَتْ جَبِينَهَا بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ حَتَّى رَأَيْنَا الدَّمَ يَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِنَاعِهَا وَ أَوْمَأَتْ إِلَيْهِ بخرقة [بِحُرْقَةٍ] وَ جَعَلْتْ تَقُولُ- يَا هِلَالًا لَمَّا اسْتَتَمَّ كَمَالًا غَالَهُ خَسْفُهُ فَأَبْدَا غُرُوبَا مَا تَوَهَّمْتُ يَا شَقِيقَ فُؤَادِي‏ كَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَكْتُوبَا يَا أَخِي فَاطِمَ الصَّغِيرَةَ كَلِّمْهَا فَقَدْ كَادَ قَلَبُهَا أَنْ يَذُوبَا يَا أَخِي قَلْبُكَ الشَّفِيقُ عَلَيْنَا مَا لَهُ قَدْ قَسَى وَ صَارَ صَلِيبَا يَا أَخِي لَوْ تَرَى عَلِيّاً لَدَى الْأَسْرِ مَعَ الْيُتْمِ لَا يُطِيقُ وُجُوبَا كُلَّمَا أَوْجَعُوهُ بِالضَّرْبِ نَادَاكَ‏ بِذُلٍّ يَغِيضُ دَمْعاً سَكُوبَا يَا أَخِي ضُمَّهُ إِلَيْكَ وَ قَرِّبْهُ‏ وَ سَكِّنْ فُؤَادَهُ الْمَرْعُوبَا مَا أَذَلَّ الْيَتِيمَ حِينَ يُنَادِي‏ بِأَبِيهِ وَ لَا يَرَاهُ مُجِيبَا» 🔸در ینابیع الموده قندوزی نیز قسمتی از این نقل آمده است با این تفاوت که خونریزی از ران پای امام سجاد علیه السلام را گزارش می کند: قندوزی در گزارش حرکت کاروان اسرا از کربلا نقل می کند: «از ران پای امام سجاد خون می آمد و حضرت می فرمود:«...» و برخی ابیاتی که در بالا ذکر شد را می آورد. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔴 فرازی از خطبه حضرت زینب 🔴 33. جمله زینب کبری: آیا می دانید چه جگری از رسول خدا پاره کردید؟ و چه زنان کریمه و بزرگواری را از پرده عفاف بیرون کشیدید؟ و چه حرمتی از او هتک کردید؟ 🔴 34. خون باریدن آسمان بعداز شهادت سیدالشهدا این مصائب در خطبه حضرت زینب سلام الله علیها مورد اشاره قرار گرفته است. حضرت در قسمتی از این خطبه می فرماید: «وای بر شما ای مردم کوفه آیا می دانید چه جگری از رسول خدا پاره کردید و و چه زنان کریمه و بزرگواری را از پرده عفاف بیرون کشیدید؟ و چه خونی از او به زمین ریختید؟ و چه حرمتی از او هتک کردید؟ آیا در شگفتید که آسمان خون بارید؟ و حتما عذاب آخرت خوار کننده تر خواهد بود.» «وَيْلَكُمْ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ أَ تَدْرُونَ أَيَ‏ كَبِدٍ لِرَسُولِ‏ اللَّهِ‏ فَرَيْتُمْ وَ أَيَّ كَرِيمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَ أَيَّ دَمٍ لَهُ سَفَكْتُمْ وَ أَيَّ حُرْمَةٍ لَهُ انْتَهَكْتُم‏ [و فی نقل المناقب: و أی حریم له أصبتم؟] ... أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏» راوی می گوید: «دیدم مردم در این روز سرگردان شده بودند و گریه می کردند و دستشان را [از روی تاسف و حسرت] در دهان خویش گذاشته بودند.» «فَوَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَيْتُ النَّاسَ يَوْمَئِذٍ حَيَارَى يَبْكُونَ وَ قَدْ وَضَعُوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهم» 🔴 خطبه فاطمه صغری 🔴 35. جمله فاطمه صغری: شهادت می دهم که فرزندان پیامبر در کناره فرات بدون هیچ جرمی ذبح شدند. زید بن موسی بن جعفر به نقل از امام کاظم به نقل از امام صادق از فاطمه صغری خطبه ای را نقل می کند که فرازی از آن چنین است: شهادت می دهم که فرزندان پیامبر در کناره فرات بدون هیچ جرمی ذبح شدند. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ص وَ أَنَّ أَوْلَادَهُ ذُبِحُوا بِشَطِّ الْفُرَاتِ بِغَيْرِ ذَحْلٍ وَ لَا تِرَات‏» کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
روضه شب دهم محرم الحرام ۵ مرداد ۱۴۰۲.mp3
15.65M
◼️ روضه شب دهم محرم الحرام 📆 پنج شنبه ۵ مردادماه ۱۴۰۲
روضه روز عاشورا دهم محرم الحرام ۱۴۴۵.mp3
17.54M
◼️ روضه روز عاشورا دهم محرم ۱۴۴۵ 📆 جمعه ۶ مردادماه ۱۴۰۲
روضه شب یازدهم محرم الحرام.mp3
14.29M
◼️ روضه شب یازدهم محرم الحرام 📆 جمعه ۶ مردادماه ۱۴۰۲
روضه شب دوازدهم محرم الحرام.mp3
12.01M
◼️ روضه شب دوازدهم محرم الحرام 📆 شنبه ۷ مردادماه ۱۴۰۲
روضه شب سیزدهم محرم الحرام.mp3
14.57M
◼️ روضه شب سیزدهم محرم الحرام 📆 یک شنبه ۸ مردادماه ۱۴۰۲