eitaa logo
متن روضه اهل بیت (منبع متون کانال روضه های مکتوب)
6هزار دنبال‌کننده
38 عکس
43 ویدیو
97 فایل
فهرست های «روضه های مکتوب» به پیام های این کانال ارجاع داده می شود همچنین صوت روضه ها و ... راه ارتباط: @Yazahra1357 روضه های مکتوب: https://eitaa.com/rozehayemaktoub منبر: از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat تبادل و تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰متن روضه حضرت زهرا مجلس چهارم: به گریه های حضرت زهرا حضرت زهرا رسالت شملة الجنین حضرت زهرا در مسجد پیامبر ناله های زینب کبری السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّة ِ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَ أَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ‏ ص وَ مَنْ وَصَلَكِ‏ فَقَدْ وَصَلَ‏ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ ص لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْه‏ وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا فرمود: و یطعمون الطعام مسکین و یتیم و اسیرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد نه فقط مقداد و عمار و سلمان! از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد لباس زهرا رفت تو خونه اون یهودی دیدن از لباس زهرا نور بلند شده همشون مسلمان شدند از برکت ش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود اومدن اعتراض کردن گفتن علی به فاطمه بگو یا شب گریه کن یا روز کاش اینطور می‌گفتند گفتن علی به فاطمه بگویی لقد آذیتنا بکثرة بکائک ما رو داری اذیت می کنی امیرالمومنین اومد خونه زهرا مشغول گریه و ناله است اما نوشتن تا دید علی اومده سکوت کرد امیرالمومنین پیام رو رساند اما زهرا فرمود یا ابالحسن ما اقل مکثی بینهم یعنی به تعبیر من گویا بفرماید علی به مردم بگو زیاد اذیتتون نمیکنم عمر من کوتاهه چیزی نمی خواهد از این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا کانت تقوم حتی تتورم قدماها قربون عبادتت بی بی جان ! طوری در نماز نور افشانی می کرد فرموده اند خدای متعال ندا می‌دهد یا ملائکتی انظروا الی أمتی فاطمه ملائکه من ببینید چگونه فاطمه چگونه عبادت می کند کیف ترتعد فرائصها من خیفتی یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا اما چه خبر شد ؟ چطور اجر رسالت پیامبر را دادند؟ روزهای آخر پیغمبر اومد تو مسجد فرمود: ای مردم اگه یه کارگر براتون کار کرد اجرش رو بدید فهمیدن پیغمبر غرضی داره گفتن یا رسول الله منظور شما چیه؟ پیغمبر فرمود به تعبیر من من این همه برای شما زحمت کشیدم اجر من و مزد من محبت این بچه هامه یا رسول الله نبودی ببینی چطور اجر رسالت شما را پرداخت کردند از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکند زهرا 🔸ادامه در پیام بعدی👇 کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
🔸ادامه روضه حضرت زهرا مجلس چهارم: پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا مسجد رو به هم ریخت اما برگشت خونه دید امیرالمومنین کنج خونه نشسته عرضه داشت یا ابالحسن اشتملت شملة الجنین علی کنج خونه نشستی از خودت دفاع نمی کنی؟ بعد فرمود علی جان لیتنی مت قبل هنیئتی یعنی علی جان ای کاش میمردم و این روز رو نمیدیدم کاری از دستم بر نمیاد یه بار اینجا آمد مسجد یه بارم اون لحظه ای که گویا بین کوچه به هوش آمد که علی را بردند مسجد وارد مسجد شد گفت مردم اگه علی رها نکنید دوتا تعبیر گفته شده یه تعبیر نقل کردند که فرمود مردم اگه علی رو رها کنید مو پریشان می کنم به تعبیر دیگر نقل کردند گریبانم رو چاک می کنم نفرینتون میکنم سلمان میگه دیدیم پایه های مسجد از را کنده شده عذاب الهی آماده شده خبر آورد از امیرالمومنین بی جان برگرد فرمود سلمان مگر نمی بینی یریدون قتل علی سلمان ما علی علی من صبر یعنی سلمان پهلوم شکستن صبر کردن محسن و کشتن صبر کردم اما دیگه جون علی تحمل ندارم پیغام آورد بی جان علی دستور داده آقا دستور داده همینجا بود همه حرفا رو کنار گذاشت فرمود حالا که علی میگه صبر می کنم اذا اصبر و اسمع و اطیع عرضه بداریم بی بی جان یه شمشیر بالای سر علی نتونستی تحمل کنی دلها بسوزه برا اون خواهری که اومد بالای بلندی همینجا بی بی یه تعبیری دارد در خطبه فدکیه آدمو یاد گودی قتلگاه میندازه فرمود ایها المسلمون أ أغلب علی ارثیه؟!! یعنی آی مسلمونا! آیا شاهدین دارن ارث منو میخورن؟ همین تعبیر روز این بالای گودی قتلگاه فرمود صدا زد: «اما فیکم مسلم» هرچه صدا زد کسی جواب زینب نداد اینجا یه تعبیری داره فرمود لیت السماء أطبقت علی الارض حسینم ای کاش آسمان به زمین می آمد هرچه صدا زد کسی جواب زینب نداد پس با زبان پرگل آن بضعه بتول رو کرد بر مدینه که یا ایها الرسول این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست. ریان بن شبیب جد ما رو غریب گیر آوردن ریان بن شبیب آبو واسه حبیب دیر آوردن تو شیب گودال زمین گیر شد حسین پیر شد 🔸برای دیدن پاورقی و ارجاعات مفصل این متن به فایل پی دی اف کانال روضه های مکتوب مراجعه شود. کانال روضه های مکتوب: @rozehayemaktoub
حاج‌آقا نصراللهی روضه و مرثیه ۱۹ آذر۱۴۰۱.m4a
4.96M
وقتی مرا در روضه دعوت می کند زهرا ... صوت مجلس چهارم روضه مکتوب حضرت زهرا متن این روضه را اینجا ببینید
مجلس پنجم روضه حضرت زهرا های حضرت زهرا دیدار فاطمه زهرا با پیامبر حضرت رقیه السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّة ِ أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَ أَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ‏ ص وَ مَنْ وَصَلَكِ‏ فَقَدْ وَصَلَ‏ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ ص لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْه‏ از سینه باز آه شرر بار می کشی شبنم چرا به صفحه گلزار می کشی انقدر گریه می کرد برای بابا میگن چند روزی در خانه نشسته بود و گریه میکرد اما یه روز دیدن بی بی دیگه طاقت نمیاره از خونه بیرون زد اما با چه حالی؟ گفتن «تعثر فی اذیالها» یعنی حال حضرت یه طوری بود گفتن پا روی لباس می گذاشت و حرکت می کرد «و هی لا تبصر شیئا لتواتر دمعتها» دیگه چیزی را نمی دید انقدر که اشک می ریخت جلو راهش رو نمیدید رفت کنار قبر پیغمبر تا نگاهی به حجره خالی پیامبر کرد دیدن فاطمه ناله ای زد و از هوش رفت زهرا جان دستاس و نان و شانه به گیسوی کودکان با همین دست مجروحت بهر چه کار ازتن بیمار میکشی اما آنچه که بیشتر دل شیعه رو می سوزونه این شبها از گریه نیز چشم تو را منع کرده اند از مردم مدینه چه آزار می کشی؟ آخه اومدن خیلی بی ادبانه صدا زدن : «لقد آذیتنا بکثرة بکائک» یعنی زهرا با گریه هات داری ما رو اذیت می کنی امیرالمومنین پیغام را برای زهرای مرضیه برد زهرا جواب داد علی جان بهشون بگو ما اقل مکثی بینهم یعنی دیگه مدت زیادی بین شما نمی مانم اما زهرا جان! هر کسی ... نه فقط علی هرکسی این حال تو رو ببینه یه سوالی براش پیش میاد آخه باباش در ۶۳ سالگی دست به دیوار می گرفت راه میرفت زهرا جان باید بپرسم از در خانه چگونه شد ره می روی و دست به دیوار میکشی آه جوانی را تماشا کن که وقت راه رفتن هم همان دستی که بشکسته است بر دیوار میگیرم در آن روزی که دیوان عدالت میشود برپا گریبان عدو را در بر دادار میگیرم اگر خواهند آنجا شاهدی از من به جز محسن شاهد از در و دیوار میگیرم لحظات آخر بابا خودش رو رسوند کنار بستر پیغمبر یه نگاهی کرد به بابا که تو بستر بیماری افتاده صدا زد بابا «نفسی لنفسیک الفداء» بابا جونم به فدات که اینجور تو بستر بیماری افتادی بعد صدا زد بابا میدونم لحظه های آخر عمر شماست ساعتی بعد دیگه ازت جدا میشم کجا دیگه تو رو ببینم صدا زد دخترم عند الحساب هر جا منو ندیدی اون وقتی که دارن به حساب اعمال مردم رسیدگی می کنن اونجا منو میبینی عرضه داشتم بابا اگه اونجا شما رو ندیدم کجا ببینم فرمود دخترم در هنگام شفاعت امت تو رو میبینم. این قدر نگران بود بابا رونبینه عرضه داشت : اگه اونجا هم نتونستم چه کنم؟ پیغمبر فرمود: دخترم «عند الصراط» اون لحظه که مردم میخوان از پل صراط عبور کنند میام و منو میبینی اما چی می خوام از کنم می خوام عرض کنم لایوم کیومک یا ابا اعبد الله می خوام یه زبان حالی عرض کنم شاید اون لحظه ای که ابی عبدالله می خواد با دخترش خداحافظی کنه زبان حال رقیه اینه صدا بزنه بابا الان که داری میری به میدان من دیگه تو رو کجا میتونم ببینم؟ صدا بزنه دخترم روز یازدهم محرم بیا کنار گودی قتلگاه بابا اگه اونجا ندیدمت چه کنم دخترم روز دوازدهم بیا دروازه کوفه اونجا منو میبینی بابا اگه اونجا ندیدم چیکار کنم دخترم بیا مجلس یزید اون لحظه ای که سرم رو میزارن رو تشت طلا اما اگه منو ندیدی دیگه خودم میام خرابه شام ... عمه بیا گمشده پیدا شده واویلا کنج خرابه شب یلداشده واویلا بگیم فاطمه جان چقدر این شبا ملائکه خدا ومدن به شما تسلیت می گفتند جبرئیل میومد اما کسی بود به دخترای حسین تسلیت بگه نه به خدا فقط یه عده بودن که تا میشنیدن این بچه ها دارن بابا رو صدا می زنند با تازیانه میومدن این بچه‌ها رو میزدن اما تنها کسی که اومد رقیه رو آرام کنه خود ابی عبدالله بود بمیرم تا یه نگاهی به سر بابا کرد گفت بابا یه سوالی دارم پدر فدای سر نورانیت سنگ جفا که زد به پیشانیت أبه من ذا الذی خضبک بدمائک خدایا فرج امام زمان برسان رهبر معظم انقلاب در پناه امام زمان محافظت بفرما شر دشمنان اسلام به ویژه امریکا و اسرائیل به خودشان برگردان کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub
مجلس ششم روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) : گریه کردن برای حضرت زهرا اذان بلال مجلس یزید آورده ای با خود سلامی از خدا را بر صفحه ی سبز قدَر نور قضا را نور تو پیش از خلق آدم روشنی داشت خلقکم الله انوارا فجعلکم بعرشه محدقین تو آبرو دادی تمام انبیا را سجاده ی تو آسمانی از اجابت در دست خود داری کلید ربنا را تسبیح و تقدیس است و تهلیل است و تحمید آن چه روایت می کند شان شما را سعی کرده شاعر روایات رو به شعر در بیاره لبخند تو نور درخشان بهشت است در روایت فرمودن هر وقت بی بی در بهشت لبخند می زنه بهشت روشن میشه اهل بیت سوال می کنن خدایا این نور از کجاست؟ فضیلت بی بی روشن میشه خورشید هم دارد به دل شوق لقا را از این جهت نام تو را زهرا نهادند نور تو روشن کرد چشم مرتضی را فرمودن سه بار در روز نور افشانی می کرد برای علی اما دیگه چند روزه چراغ خونه علی خاموش شده خونه علی سوت و کور شده سیّدتی ، صدیقه ، ای زهرای اطهر ای طاهره ، یا فاطمه دریاب ما را ای آیه ی تطهیر ، ای دریای عصمت با نام تو تفسیر کردند انّما را ای لیله ی قدر نبی ، آیات کوثر هستی شفیعه امت غرق خطا را در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست نه فقط فکر خوبان باشه فکر ما هم هست مایی که اومدیم تو مجلسش به باد او جمع شدیم در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست اول مهیّا می کند نان گدا را یا فاطمه گفتیم و درمان آمد از راه نامش مهیا کرد اسباب شفا را مقدمه روضه مون همین بیت باشه: رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را (2) نا بینا وارد خونه شد رسول خدا دید زهرا حجاب گرفته دخترم این مرد نابینا است فرمود پدر جان من که او را می بینم اینطور حجاب و عفاف در فرهنگ زهرا است اما عرض کنیم یا رسول الله نبودی تماشا کنی کوچه بنی هاشم رو ... مگه شب ازدواج نفرمودی زهرا جان کارهای خانه با تو کارهای بیرون خانه با علی یا رسول الله کجا بودی ببینی کار غربت علی به جایی رسید علی گوشه خونه نشسته ... یه وقت دیدن زهرا اومده پشت در ... این شب ها کنار قبر زهرا شاید اول بچه ها رو می خوابونه بعد میاد کنار قبر زهرا مرحوم آیة الله مرعشی نجفی این چند بیت را نقل کرده از امیر المومنین ما لی مررت علی القبور مسلما قبر الحبیب فلم یرد جوابی زهرا جان اگه مردم جوابمو نمی دن اصلا عجیب نیست چطور شده تو هم جواب علی رو نمی دی من علی مظلوم و خانه نشینم آمده ام از قبرت لاله بچینم خودم دیدم که آتش شعله ور بود خودم دیدم که زهرا پشت در بود خودم دیدم که دستی وحشیانه بزد بر همسر من تازیانه این جمله خیلی عجیبه جمله آقا امام صادق علیه السلام عرض کنم و روضه مون همین باشه فرمود اگر بگم برای زهرا فقط گریه کنید کمه ما فی الدموع من ثواب و لکنا ان بکینا الدماء رجونا أن ثاب به برای مصیبت زهرا باید خون گریه کنه کدوم مصیبت؟ شاید یکی از اون مصیبت ها این باشه خود امام صادق فرمود: کأنّ دارم تماشا می کنم کأنی انظر الی قرط فی اذنها حین نفقت گویا دارم تماشا می کنم گوشواره مادرمو شکستن ناله بزن یا زهرا
ادامه مجلس ششم: بلال مجلس یزید گفتن بلال حبشی دیگه بعد پیامبر اذان نمی گفت می گفت بعد پیغمبر برای کسی دیگه اذون نمی گم یه وقت بی بی به یاد زمان حضور رسول خدا افتاد فرمود دوست دارم یه بار دیگه صدای موذن بابام رو بشنوم خبر به بلال رسید بلال دید دستور فاطمه است روضه بلال خیلی روضه جانسوزیه همین روضه مقدمه روضه کربلامون باشه شروع کرد به اذان گفتن تا صدای بلال به الله اکبر بلند شد صدای ناله زهرا بلند شد یادش به خیر نماز همراه شما یادش به خیر همهمه فرشته ها یادش به خیر شوق ملاقات خدا یادش به خیر یادش به خیر سایه پر مهر شما یادش به خیر فضیلت اهل کسا یادش به خیر اون خونه پر از صفا یادش به خیر تو کوچه ها غوغا شده ببین علی تنها شده این غصه زهرا شده حالا ببین یتیمای غمگینمو حالا ببین سردردای سنگینمو حالا ببین جراحتای سینمو بابا ببین زهرای تو از زندگی بیزار شد وقتش رسید نوبتی دیدار شد هر چی که شد بین در و دیوار شد تا بلال صدا بلند کرد اشهد أن محمدا رسول الله به نام پیغمبر که رسید نوشتن «شهقت فاطمة و سقطت لوجها و غشی علیها» (1) دیدن زهرا غش کرد سراسیمه خودشون رو رسوندن به بلال گفتن بلال دیگه ادامه نده فاطمه دیگه طاقت نداره عرضمون همینجا باشه بگیم بی بی جان صدای موذن بابا رو تحمل نکردی دلها بسوزه برای اون خواهری که ببینه سر برادر روی تشت طلا مجلس مجلس گناه مجلس شراب دستی به جام شراب و دستی به جوب خیزران اما ببینه یه وقت سر برادر شروع کنه به تلاوت قرآن صدا میزنه و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون از یه طرف دیدن زینب دیگه طاقت نیاورد دست به گریبان برد گریبان چاک کرد اما فرمودن «و لا یزید الظالمین الا خسارا» چی شد؟ به جای اینکه از این قاری قرآن تجلیل کنن دیدن طوری به چوب خیزران به لب و دندان ابا عبدالله پاورقی: 1 ) بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏43 ؛ ص157 من لا يحضره الفقيه: رُوِيَ‏ أَنَّهُ لَمَّا قُبِضَ النَّبِيُّ ص امْتَنَعَ بِلَالٌ‏ مِنَ الْأَذَانِ قَالَ لَا أُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّ فَاطِمَةَ ع قَالَتْ ذَاتَ يَوْمٍ إِنِّي أَشْتَهِي أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَ مُؤَذِّنِ أَبِي ع بِالْأَذَانِ فَبَلَغَ ذَلِكَ بِلَالًا فَأَخَذَ فِي الْأَذَانِ فَلَمَّا قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ ذَكَرَتْ أَبَاهَا وَ أَيَّامَهُ فَلَمْ تَتَمَالَكْ مِنَ الْبُكَاءِ فَلَمَّا بَلَغَ إِلَى قَوْلِهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ شَهَقَتْ فَاطِمَةُ ع وَ سَقَطَتْ لِوَجْهِهَا وَ غُشِيَ عَلَيْهَا فَقَالَ النَّاسُ لِبِلَالٍ‏ أَمْسِكْ يَا بِلَالُ‏ فَقَدْ فَارَقَتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص الدُّنْيَا وَ ظَنُّوا أَنَّهَا قَدْ مَاتَتْ فَقَطَعَ أَذَانَهُ وَ لَمْ يُتِمَّهُ فَأَفَاقَتْ فَاطِمَةُ ع وَ سَأَلَتْهُ أَنْ يُتِمَّ الْأَذَانَ فَلَمْ يَفْعَلْ وَ قَالَ لَهَا يَا سَيِّدَةَ النِّسْوَانِ إِنِّي أَخْشَى عَلَيْكِ مِمَّا تُنْزِلِينَهُ بِنَفْسِكِ إِذَا سَمِعْتِ صَوْتِي بِالْأَذَانِ فَأَعْفَتْهُ عَنْ ذَلِكَ. 2 ) ادامه شعر: فرمود امام عسکری - ما حجت الله- از فاطمه داریم نور هر دعا را جَدّه ی ما شد حجتُ الله ِ علینا او حجّت حق شد تمام اولیا را ذکر ملائک ذکر تسبیحات زهراست اینگونه می گیرند سرمشق بقا را زهرا دلیل خلق نور پنج تن بود در زیر بال خود گرفت اهل کساء را یاس علی ، ریحانه ی باغ پیمبر عطر نجیبش باز پر کرده فضا را او میوه ی قلب رسالت بود ، امّا در کوچه آزردند قلب مصطفی را اهل سقیفه بیعت خود را شکستند بیت العزا کردند آن بیت الولا را اجر رسالت را ادا کردند با میخ بستند دست ساقی مشکل گشا را می دید چشمان حسن در آن شلوغی بر چادر مادر هُجوم ردّ پا را حرفی نمی زد از قضیّه ، لام تا کام او در خودش می ریخت داغ کوچه ها را می گفت حیدر ، تازه فهمیدم عزیزم با دردهایت می کنی هر شب مُدارا این فتنه های کوچه تا گودال رفتند بُردند مقتل ، خامس آل عبا را شاعر خدایا فرج امام زمان برسان رهبر معظم انقلاب در پناه امام زمان محافظت بفرما شر دشمنان اسلام به ویژه امریکا و اسرائیل به خودشان برگردان کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub