دو روضه بالا در واقع روضه حضرت رسول است که بخشهایی از آن قابل استفاده در روضه ایام فاطمیه است
روضه فاطمیه دی 99 نصرالهی.MP3
15.94M
ای مسجد النبی گل نیلوفرم چه شد
سخنرانی استاد علیزاده و روضه حضرت زهرا.m4a
35.22M
سخنرانی + روضه
شام شهادت فاطمیه 95 نصرالهی.MP3
3.96M
اگر دردم یکی بودی چه بودی
26. روضه شب شهادت حضرت زهرا سال 95.MP3
6.49M
به التماس دعای یتیم های خودت
روضه شام شهادت حضرت زهرا.mp3
4.4M
می شویم روی تو را فاطمه جان به اشک تنهایی
روضه عصر شهادت فاطمه زهرا.mp3
10.51M
همینکه نوکر تو هستم آبرو دارم
روضه فاطمیه 20دی 99 نصرالهی.m4a
5.6M
با قد مثل کمونم ...
روضه حضرت زهرا ۱۲دی۱۴۰۰.mp3
14.48M
بیا صاحب عزای فاطمیه
🔰«پیوند روضه حضرت رقیه با حضرت زهرا (سلام الله علیهما)»
دختر هر اتفاقی براش بیافته تو دلش نگه می داره برای بابا تعریف کنه
نه اصلا هرکی اذیتش کنه همون جا بابا صدا رو میزنه
لازم نیست دختر کوچیک باشه بابا رو صدا بزنه آخه مادرش فاطمه تو سن هجده سالگی بود از بین در و دیوار بابا رو صدا زد
صدا زد یا ابتاه یا رسول الله هکذا یفعل بحبیبتک و ابنتک
خیلی این جمله معنی داره یعنی بابا ببین تو رفتی همه چیز عوض شده ببین اینا با من چه میکنن
بابا همون دستی که تو می بوسیدی اینا شکستن
روضه رقیه م روضه زهراست اگه تو کوچه بنی هاشم به زهرا سیلی نمی زدن اینجا کسی جرئت نمی کرد به رقیه سیلی بزنه
بابا یا رسول الله ببین اون سینه ای که سرت رو میذاشتی می گفتی بوی بهشتو استشمام میکنم حالا از سینه زهرا خون تازه جاریه
رقیه م هی صدا میزد بابا یادته تا خسته می شدم منو رو دوشت سوار می کردی حالا بیا و ببین روی خارا منو می دوونن
عشق بابا خسته شدن نداره
دست کوچیک بسته شدن نداره
سه ساله که تازیونه نمی خواد
کشیدن وحشیونه نمی خواد
سه ساله دختر که کتک نداره
اون که قباله فدک نداره
منابع:
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج30 ؛ ص294 وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا، وَ قَالَتْ: يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِك
الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص400 كَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَيْهِ رَحَّبَ بِهَا، وَ قَبَّلَ يَدَيْها
كتاب سليم بن قيس الهلالي ؛ ج2 ؛ ص586 فَكَاثَرُوهُ [وَ ضَبَطُوهُ] فَأَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ حَبْلًا وَ حَالَتْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَهُ فَاطِمَةُ ع عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ فَضَرَبَهَا قُنْفُذٌ الْمَلْعُونُ بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ حِينَ مَاتَتْ وَ إِنَّ فِي عَضُدِهَا كَمِثْلِ الدُّمْلُجِ مِنْ ضَرْبَتِهِ لَعَنَهُ اللَّه
بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج8 ؛ ص151 فَأَنَا إِذَا اشْتَقْتُ إِلَى الْجَنَّةِ أَدْنَيْتُهَا فَشَمِمْتُ رِيحَ الْجَنَّةِ فَهِيَ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ.
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ؛ ؛ ص240 فَكُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى الْجَنَّةِ قَبَّلْتُهَا وَ مَا قَبَّلْتُهَا إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَى مِنْهَا فَهِيَ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ «
عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد ؛ ج11-قسم-2-فاطمةس ؛ ص586
«نبت المسمار في صدرها عليها السّلام»
مؤتمر علماء بغداد: و نبت مسمار الباب في صدرها
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰ارتباط مصیبت حضرت زهرا و روضه گودال قتلگاه
نمیدونم چه سریه دو نفر بودن نذاشتن لحظه آخر کسی بالا سرشون باشه
اولی مادر ساداته
حسنین رو فرستاد مسجد علی هم مشغول نمازه
صدا زد اسما چند لحظه صبر کن بعد صدام بزن اگه صدام زدی جوابتو ندادم برو علی خبر کن
اصلا مظهر وفا است مظهر حیا است هیچ وقت کاری که علی نتونه انجام بده نخواست
آخه هر زنی زمین بخوره شوهرشو صدا میزنه
اما قربونت برم مادرجان یه وقت دیدن ناله زد یا فضه خذینی
فضه بیا که محسنمو کشتن
دومی هم خود حسینه
امام زمان فرمود لحظه آخر یه نگاه غریبانه ای می کرد به سمت خیمه ها
تدیر طرفا خفیا الی رحلک
حضرت آیت الله بهجت فرموده بودن نگید زینب داشت نگاه می کرد آخه تا دید زینب اومده داره تماشا می کنه با چشم اشاره کرد خواهرم برگرد
یعنی زینب جان همین که مادرم تماشا می کنه بسه
منابع:
كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ؛ ج1 ؛ ص500 ُ ثُمَّ تَسَجَّتْ بِثَوْبِهَا «1» وَ قَالَتْ انْتَظِرِينِي هُنَيْهَةً ثُمَّ ادْعِينِي فَإِنْ أَجَبْتُكِ وَ إِلَّا فَاعْلَمِي أَنِّي قَدْ قَدِمْتُ عَلَى أَبِي فَانْتَظَرَتْهَا هُنَيْهَةً ثُمَّ نَادَتْهَا فَلَمْ تُجِبْهَا
و طبق نقل دیگری فرمود فارسلی الی علی كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ؛ ج1 ؛ ص500 وَ قِيلَ قَالَتْ فَاطِمَةُ ع لِأَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ حِينَ تَوَضَّأَتْ وُضُوءَهَا لِلصَّلَاةِ هَاتِي طِيبِيَ الَّذِي أَتَطَيَّبُ بِهِ وَ هَاتِي ثِيَابِيَ الَّتِي أُصَلِّي فِيهَا فَتَوَضَّأَتْ ثُمَّ وَضَعَتْ رَأْسَهَا فَقَالَتْ لَهَا اجْلِسِي عِنْدَ رَأْسِي فَإِذَا جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَقِيمِينِي فَإِنْ قُمْتُ وَ إِلَّا فَأَرْسِلِي إِلَى عَلِي
بحار ج30 ص294 َ قَالَتْ: يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ،
موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج24 ؛ ص897 تُديْرُ طَرْفاً خَفِيّاً إلى رَحْلِكَ وبَيْتِكَ،
نقل به مضمون از حاج محمد خرمفر مداح روضه آیت الله بهجت.
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
هدایت شده از روضه های مکتوب ( متن روضه اهل بیت )
🔰پاسخ به شبهه تفاوت نظر شیخ مفید با اجماع شیعه در شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیه)
برخی این شبهه را مطرح کرده اند که شیخ مفید به شهادت حضرت زهرا اعتقاد نداشته است برای دیدن پاسخ به این شبهه می توانید به دو آدرس ذیل مراجعه کنید.
اما به طور اجمال این چند نکته قابل توجه است:
۱. شهادت حضرت زهرا مورد اتفاق شیعه امامیه است. (تصریح شده در کلام شیخ الطائفه شیخ طوسی)
۲. هیچ کلامی از شیخ مفید مبنی بر عدم اعتقاد به شهادت حضرت زهرا صادر نشده است بلکه مخالفین صرفا تلاش کرده اند این نسبت را با برخی جملات مبهم به ایشان نسبت دهند.
۳. در برخی کتاب های شیخ مفید اشاره به شهادت حضرت زهرا شده است.
۴. بر فرض اگر شیخ مفید چنین کلامی می فرمودند حمل بر تقیه می شد به جهت اجماع شیعه بر شهادت و شرایط حساس زمان شیخ مفید در بغداد.
پاسخ تفصیلی را می توانید در لینک های قرار داده شده ببینید.
yun.ir/yv00mb
yun.ir/etz1t9
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
پیوند روضه حضرت علی اصغر با حضرت محسن (علیما السلام)
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
می شویم امشب دخیل محضر شش ماهه ای
چشم مان بر دست حاتم پرور شش ماهه ای
رزق مان را میدهد هرشب علی اصغر به ما
شد کفیل عاشقان نان آور شش ماهه ای
در بزرگی کم ندارد از برادر بی گمان
جان به قربان علی اکبر شش ماهه ای
نور وجه اللهی اش ما را مسلمان کرده است
اهل ایمانیم با پیغمبر شش ماهه ای
آخه سند مظلومیت حسینه
تا بخواند خطبه ای روشنگرانه میشود
دست سالار شهیدان منبر شش ماهه ای
از تو بغل بابا فریاد زد آی اهل عالم غربت بابامو ببینید
ببینید کار حسین به کجا رسیده علی رو بالای دستاش گرفته
آی مردم اگه به من رحم نمی کنید به این بچه شیرخواره رحم کنید
گریه اش باشد رجز قنداقه اش باشد زره
فتح خیبر کرده گویا حیدر شش ماهه ای
من شب هفت محرم روضه میخوانم فقط
از لب خشکیده و چشم تر شش ماهه ای
داشت با مردم سخن می گفت اما ناگهان
حرمله می پاشد از هم حنجر شش ماهه ای
در میان قاب دستان پدر پیدا شود
آه تصویر گلوی پرپر شش ماهه ای
روضه های بی کلام کربلا تا شام هست
گریه های بی امان مادر شش ماهه ای
روز اربعین تا برگشتن کربلا هرکی یه ناله ای میزد رباب هم یه ناله ای داشت سخت ترین چیز برا مادر اینه نتونه به بچه شیر بده زبان حال رباب این بود
کجا خفتی کجا گنجینه من بیا بیرون ز خاک آیینه من
از آن روزی که آب آزاد گشته کمی شیر آمده در سینه من
مجلس مجلس شیرخواره حسینه اما جا داره مجلس ها بشینیم برا شیش ماهه زهرا گریه کنیم
روضه باب الحوائج هست اما میزنم
من گریزم را به طفل دیگر شش ماهه ای
آی گریه کنای علی اصغر!
پشت در هم مادری مضطر شد و بی تاب شد
از مدینه کودک شش ماهه کشتن باب شد
آره والله از مدینه این رسم رو گذاشتن
اگه تو مدینه شش ماهه زهرا رو فدا نمی
کردن کسی جرئت نمی کرد عصر عاشورا گلوی نازک علی رو با تیر سه شعبه ...
همیشه به مادرای باردار توصیه می کنن میگن خیلی باید مراقب باشی نکنه یه وقت زمین بخوری نکنه یه وقت ضربه ای به بدنت بخوره
آخه اولین ضربه ای که بخوره اول بچه ضربه میخوره
تا اومدن پشت درخانه زهرا زهرا جلوی راهشونو گرفت چنان با لگد به درخانه زدن اولین کسی که فدا شد شش ماهه زهرا بود
وای منو وای منو وای من میخ در و سینه زهرای من
یا امام زمان معذرت می خوام
در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای تو مرا می زدند
خدا رحمت کنه مرحوم آشیخ محمدحسین اصفهانی رو...
و لست ادری خبر المسمار سل صدرها خزانة الاسرار
قربون چادر خاکیت برم
اما عرضم اینه همه میگن چادر زهرا خاکی شد
زبان حال زینب اینه
شیش ماهه تو کوچه قربونی شده چادر خاکی تو خونی شده
اما عرض کنیم یا صاحب الزمان اینجا چادر مادر شما خونی شد
کربلا هم چند بار چادر زینب خونی شد
اولین بار اونجا بود که دیدن حسین کنار بدن پاره پاره علی اکبر نشسته انگار حسین داره جان میده
یه وقت دیدن یه خانمی دوان دوان وارد میدان شد آمد خودشو انداخت رو بدن اربا اربای علی ...
بار دوم هم اونجا بود که حسین علی اصغر رو روی دست گرفته یه وقت نمی دونم شاید ببینه علی آرام آرام روی دستش داره دست و پا میزنه
آخه هر شهیدی زمین می افتاد فریاد می زد حسینو صدا می زد
اما چه کنه اون بچه ای که هنوز زبون نداره بابا رو صدا بزنه
نه نه چه کنه اون بچه ای که با تیر سه شعبه گلوشو بریدن
یه وقت دیدن بچه رو داد دست زینب دو دستش رو زیر گلوی علی گذاشت خون دستای حسینو پر کرد دیدن خون ها رو به آسمان پاشید.
ز ضرب تیر چنان دست و پای خود گم کرد که خواست گریه کند ناگهان تبسم کرد.
جهت مشاهده پاورقی و ارجاعات این مطلب فایل پی دی اف را ببینید
متن روضه های اهل بیت (علیهم السلام) به همراه ارجاع به متون مقتل در کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
7. روضه دو شش ماهه.pdf
162.4K
متن همین فایل در نوشته بالا👆👆👆
اشاره به مصائب حسنین در کلام حضرت زهرا سلام الله علیها
فرمود روز قیامت فاطمه زهرا وارد محشر میشه به شانه راستش پیراهن حسن رو انداخته در حالی که آغشته به زهره بر شانه چپش پیراهن خونی حسینه
فریاد میزنه رب احکم بینی و بین قاتلی ولدی
خدایا بین من و قاتلان فرزندانم داوری کن!
🔰شباهت روضه امام رضا با روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
چند شباهت داره به مادرش فاطمه همین روضه ما باشه
در زیارت عرض می کنیم السلام علیک یا وارث فاطمة الزهرا
اولین شباهت اینه نقل کردن هر جمعه که از نماز جمعه برمی گشت نمی دونم چه غربتی امام رضا داشت صدا می زد خدایا اگر فرج من در مرگ منه الساعة مرگم رو برسان در زیارت هم داریم قتل الله من قتلک بالایدی و الالسن
خدا بکشه اونایی رو که با زبانشون شما رو کشتن
می خوام عرض کنم اینجا امام رضا آرزوی مرگ می کرد تو مدینه م مادرش فاطمه می کرد هی صدا می زد الهی عجل وفاتی سریعا
خدا دیگه مرگ فاطمه رو برسان
چرا؟ وقتی می پرسیدن خانم چرا اینقدر گریه می کنی می فرمود فقد النبی و ظلم الوصی دیگه طاقت مظلومی علی رو ندارم
خطاب به علی فرمود علی جان لیتنی مت قبل هنیئتی ایکاش می مردم این روزو نمی دیدم تو غریبی نمی تونم کاری برات کنم
شباهت دوم اینه خطاب کرد به ابا صلت اباصلت وارد اتاق مامون میشم اگر بیرون اومدم دیدی سرم رو پوشوندم دیگه با من حرف نزن یعنی بدون دیگه کارم تمامه
ابا صلت منتظره خدا چه بلایی می خواد سر پسر فاطمه بیاد یه وقت دید آقای منو شما با یه حالی از اتاق خارج شد
عرض کنیم یا صاحب الزمان مادرتون فاطمه هم لحظه آخر صدا زد اسما وسط اتاق دراز می کشم پارچه ای به صورت می اندازم اگر آمدی صدا زدی جوابتو ندادم برو علی رو خبر کن فارسلی الی علی
یعنی بگو بیا که بچه هات یتیم شدن
یه وقت علی تو مسجد مدینه نشسته ببینه بچه ها دارن دوان دوان میان علی خودت رو به زهرا برسان
تا خبر زهرا رو شنید دیدن علی به رو افتاد آب پاشیدن علی رو بلند کردن ناله بزنیم یا زهرا
خودش رو رساند به بالین زهرا
امام رضام لحظه آخر منتظره یه وقت اباصلت ببینه در که بسته بود وا شده یه نوجوانی چهره ش مثه ماه می درخشه وارد اتاق شده
صدا زد آقاجان من که در رو بسته بودم چطور وارد شدید؟
فرمود اباصلت اون خدایی که منو از مدینه به طوس آورده در بسته هم به روم وا می کنه
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰ارتباط بین روضه امام صادق با روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
نیمه شب امام صادق علیه السلام مشغول دعا و مناجات و نماز شب بود
نمی دونم شاید مثل مادرش فاطمه داشت همسایه ها رو دعا می کرد
منصور ملعون دستور داد به ربیع گفت همین الان بفرست در خونه جعفر بن محمد بدون اجازه وارد بشن تو ه حالی هست احضارش کنن
گفتن ابن ربیع سنگدل ترین فرزند پدرش بوده او رو فرستادن
میگه از روی بام پریدم اخل خانه
دیدم آقا مشغول نماز شبه نماز رو که تمام کرد گفتم آقا من دستور دارم شما رو ببرم
فرمود اجازه بده لباس مناسبی به تن کنم اجازه ندادم
یه وقت دیدن پسر فاطمه، حجت خدا رو آقای منو شما رو با سر و پای برهنه تو کوچه های مدینه می برن
«فاخرجته حافیا حاسرا فی قمیصه و مندیله»
در واقعه دیگه ای گفتن منصور به اون شخص گفت برو کشان کشان آقا رو بیار اون شخص اومد گوشه آستین آقا رو گرفت و آقا رو برد
ابن ربیع میگه من سواره بودم آقا رو پیاده می بردم یه وقت اما سن آقا بالار فته دیدم آقا خسته شده به نفس نفس افتاده دلم رحم اومد آقا رو سوار بر مرکب کردم
عرضه بداریم آقا تعجبی نداره شما رو تو این کوچه ها ببرن
این اولین بار نبود در خونه شما ریختن
یه روزی هم تو همین کوچه بنی هاشم جد غریب شما امیر المومنین رو کشان کشان می بردن
عرضه بداریم آقا مرد هر بلایی سر خودش بیاد تحمل می کنه اگه دستاشو ببندن هم صبر می کنه
اما برای بچه ها خیلی سخته ببینن دستای باباشونو بستن جلوی چشای بابا مادرشون رو کتک می زنن
من نمیگم یکی بیاد دست بابامو وا کنه یکی بیاد مغیره رو از مادرم جدا کنه
این جمله خیلی عجیبه از امام صادق نقل شده فرمود برا مصیبت مادر ما اشک کافی نیست باید برای مصیبت مادر ما خون گریه کنی ...
کدوم مصیبت؟
بذار امشب از زبان خود آقا روضه مادرشون رو بخونیم فرمود کأن دارم نگاه می کنم اون لحظه ای رو که چنان به صورت مادرم زد گوشواره مادرم رو شکست ...
منبع: الهدایة الکبری ص417.
عن الصادق (علیه السلام): يَا مُفَضَّلُ لَوْ قُلْتُ عَيْناً بَكَتْ مَا فِي الدُّمُوعِ مِنْ ثَوَابٍ وَ إِنَّمَا نَرْجُو إِنْ بَكَيْنَا الدِّمَاءَ أَنْ ثَابَ بِهِ فَبَكَى الْمُفَضَّلُ طَوِيلًا.
از امام صادق (علیه السلام)روایت شده است که فرمود: ای مفضل اگر بگویم چشمی اشک بریزد باید گفت برای این مصیبت اشک ثوابی ندارد بلکه فقط امید داریم اگر خون گریه کنیم ثواب ببریم.
الهدایة الکبری می نویسد: امام صادق (علیه السلام) فرمود : در روز قیامت خدیجه کبری محسن را آغشته به خون خود وارد محشر می کند صدای گریه و ناله فاطمه بلند می شود و ناله دادخواهی جبریل نیز در محشر می پیچد: «که خدایا این مظلوم را یاری فرما» اینجاست که رسول خدا محسن را روی دست خود می گیرد. امام صادق به مفضل می فرماید :ای مفضل اگر بگویم چشمی اشک بریزد باید گفت برای این مصیبت اشک ثوابی ندارد بلکه فقط امید داریم اگر خون گریه کنیم ثواب ببریم. سپس فرمود مصیبت آتش زدن خانه زهرای مرضیه و قتل محسن از مصیبت کربلا بالاتر بود
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
ارتباط بین روضه سایر اهل بیت با روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
پیوند روضه حضرت رقیه با حضرت زهرا
ارتباط بین مصیبت حضرت زهرا و گودال قتلگاه
فایل پی دی اف روضه دو ششماهه (ارتباط روضه حضرت محسن و حضرت علی اصغر علیهما السلام)
شباهت روضه امام رضا با روضه حضرت زهرا
ارتباط بین روضه امام صادق (علیه السلام) با روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
🔸این متن ها از بین نوشته های سابق کانال برداشت شده که در ایام فاطمیه نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
🔰متن حدیث شریف کساء:
نصّ حديث الكساء الشريف المقدّس سندا و متنا
رأيت بخطّ الشيخ الجليل السيّد هاشم، عن شيخه السيّد ماجد البحراني عن الحسن بن زين الدين الشهيد الثاني، عن شيخه المقدّس الأردبيلي، عن شيخه عليّ بن عبد العالي الكركي ، عن الشيخ عليّ بن هلال الجزائري عن الشيخ أحمد بن فهد الحلّي، عن الشيخ عليّ بن الخازن الحائري، عن الشيخ ضياء الدين عليّ بن الشهيد الأوّل، عن أبيه، عن فخر المحقّقين، عن شيخه العلّامة الحلّي، عن شيخه المحقّق، عن شيخه ابن نما الحلّي، عن شيخه محمّد بن إدريس الحلّي، عن ابن حمزة الطوسي صاحب «ثاقب المناقب» عن الشيخ الجليل محمّد بن شهر اشوب، عن الطبرسي صاحب «الاحتجاج» عن شيخه الجليل الحسن بن محمّد ابن الحسن الطوسي، عن أبيه شيخ الطائفة، عن شيخه المفيد، عن شيخه ابن قولويه القمّي، عن شيخه الكليني، عن عليّ بن إبراهيم، [عن أبيه إبراهيم] بن هاشم عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر البزنطي، عن قاسم بن يحيى الجلاء الكوفي، عن أبي بصير، عن أبان بن تغلب البكري، عن جابر بن يزيد الجعفي؛
عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري، عن فاطمة الزهراء عليها السّلام بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم:
قال: سمعت فاطمة أنّها قالت:
دخل عليّ أبي رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم في بعض الأيّام فقال: السلام عليك يا فاطمة، فقلت: و عليك السلام، قال: إنّي أجد في بدني ضعفا؛
فقلت له: أعيذك باللّه يا أبتاه من الضعف،
فقال: يا فاطمة، ايتيني بالكساء اليماني فغطّيني به، فأتيته بالكساء اليماني فغطّيته به و صرت أنظر إليه و إذا وجهه يتلألأ كأنّه البدر في ليلة تمامه و كماله.
فما كانت إلّا ساعة و إذا بولدي الحسن عليه السّلام قد أقبل و قال:
السلام عليك يا امّاه، فقلت: و عليك السلام يا قرّة عيني و ثمرة فؤادي؛
فقال لي: يا امّاه، إنّي أشمّ عندك رائحة طيّبة، كأنّها رائحة جدّي رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم.
فقلت: نعم إنّ جدّك تحت الكساء، فأقبل الحسن نحو الكساء و قال:
السلام عليك يا جدّاه يا رسول اللّه، أ تأذن لي أن أدخل معك تحت الكساء؟
قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: و عليك السلام يا ولدي و يا صاحب حوضي قد أذنت لك؛
فدخل معه تحت الكساء، فما كانت إلّا ساعة و إذا بولدي الحسين عليه السّلام قد أقبل، و قال: السلام عليك يا امّاه، فقلت: و عليك السلام يا ولدي و يا قرّة عيني و ثمرة فؤادي، فقال لي: يا امّاه، إنّي أشمّ عندك رائحة طيّبة كأنّها رائحة جدّي رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم، فقلت: نعم يا بنيّ إنّ جدّك و أخاك تحت الكساء؛
فدنى الحسين نحو الكساء، و قال: السلام عليك يا جدّاه، السلام عليك يا من اختاره اللّه، أ تأذن لي أن أكون معكما تحت الكساء؟ فقال صلى اللّه عليه و آله و سلم: و عليك السلام يا ولدي، و شافع أمّتي قد أذنت لك، فدخل معهما تحت الكساء.
فأقبل عند ذلك أبو الحسن عليّ بن أبي طالب عليه السّلام و قال: السلام عليك يا بنت رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم، فقلت: و عليك السلام يا أبا الحسن و يا أمير المؤمنين، فقال:
يا فاطمة، إنّي أشمّ عندك رائحة طيّبة كأنّها رائحة أخي و ابن عمّي رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم.
فقلت: نعم ها هو مع ولديك تحت الكساء. فأقبل عليّ عليه السّلام نحو الكساء،
و قال: السلام عليك يا رسول اللّه، أ تأذن لي أن أكون معكم تحت الكساء؟
قال له: و عليك السلام يا أخي و يا وصيّي و خليفتي، و صاحب لوائي قد أذنت لك، فدخل عليّ عليه السّلام تحت الكساء، ثمّ أتيت نحو الكساء، و قلت:
السلام عليك يا أبتاه يا رسول اللّه، أ تأذن لي أن أكون معكم تحت الكساء؟
قال: و عليك السلام يا بنتي و يا بضعتي، قد أذنت لك، فدخلت تحت الكساء.
فلمّا اكتملنا جميعا تحت الكساء، أخذ أبي رسول اللّه بطرفي الكساء، و أومئ بيده اليمنى إلى السماء، و قال:
اللهمّ إنّ هؤلاء أهل بيتي، و خاصّتي و حامّتي، لحمهم لحمي، و دمهم دمي، يؤلمني ما يؤلمهم، و يحزنني ما يحزنهم، أنا حرب لمن حاربهم، و سلم لمن سالمهم، و عدوّ لمن عاداهم، و محبّ لمن أحبّهم، إنّهم منّي و أنا منهم، فاجعل صلواتك و بركاتك و رحمتك و غفرانك و رضوانك عليّ و عليهم و اذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهيرا.
فقال اللّه عزّ و جلّ: يا ملائكتي، و يا سكّان سمواتي، إنّي ما خلقت سماء مبنيّة، و لا أرضا مدحيّة، و لا قمرا منيرا، و لا شمسا مضيئة، و لا فلكا يدور، و لا بحرا يجري، و لا فلكا تسري، إلّا في محبّة هؤلاء الخمسة الّذين هم تحت الكساء.
ادامه در پیام بعدی
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub
فقال الأمين جبرائيل: يا ربّ، و من تحت الكساء؟
فقال عزّ و جلّ: هم أهل بيت النبوّة و معدن الرسالة، و هم فاطمة و أبوها و بعلها و بنوها.
فقال جبرائيل: يا ربّ، أ تأذن لي أن أهبط إلى الأرض لأكون معهم سادسا؟
فقال اللّه: نعم قد أذنت لك.
فهبط الأمين جبرائيل و قال: السلام عليك يا رسول اللّه، العليّ الأعلى يقرئك السلام و يخصّك بالتحيّة و الاكرام و يقول لك: و عزّتي و جلالي إنّي ما خلقت سماء مبنيّة و لا أرضا مدحيّة، و لا قمرا منيرا، و لا شمسا مضيئة، و لا فلكا يدور، و لا بحرا يجري، و لا فلكا تسري، إلّا لأجلكم و محبّتكم،
و قد أذن لي أن أدخل معكم فهل تأذن لي يا رسول اللّه؟
فقال رسول اللّه: و عليك السلام يا أمين وحي اللّه، نعم، قد أذنت لك.
فدخل جبرائيل معنا تحت الكساء فقال لأبي:
إنّ اللّه عزّ و جلّ قد أوحى إليكم يقول:
إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.
فقال عليّ لأبي: يا رسول اللّه، أخبرني ما لجلوسنا هذا تحت الكساء من الفضل عند اللّه؟
فقال النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم: و الّذي بعثني بالحقّ نبيّا، و اصطفاني بالرسالة نجيّا، ما ذكر خبرنا هذا في محفل من محافل أهل الأرض و فيه جمع من شيعتنا و محبّينا، إلّا و نزلت عليهم الرحمة، و حفّت بهم الملائكة و استغفرت لهم إلى أن يتفرّقوا.
فقال عليّ: اذا و اللّه فزنا و فاز شيعتنا و ربّ الكعبة.
فقال أبي رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: يا عليّ، و الّذي بعثني بالحقّ نبيّا، و اصطفاني بالرسالة نجيّا، ما ذكر خبرنا هذا في محفل من محافل أهل الأرض و فيه جمع من شيعتنا و محبّينا، و فيهم مهموم إلّا و فرّج اللّه همّه، و لا مغموم إلّا و كشف اللّه غمّه، و لا طالب حاجة إلّا و قضى اللّه حاجته؛
فقال عليّ: إذا و اللّه فزنا و سعدنا، و كذلك شيعتنا فازوا و سعدوا في الدنيا و الآخرة بربّ الكعبة.
به نقل از کتاب عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد ؛ ج11-قسم-2-فاطمةس ؛ ص930
کانال روضه های مکتوب
https://eitaa.com/rozehayemaktoub