eitaa logo
10.2هزار دنبال‌کننده
41 عکس
27 ویدیو
1 فایل
🥰کپی با ذکر منبع جایز است🌹 تبلیغات پذیرفته میشود آیدی بنده @sobbohsobboh110 کانال شخصی بنده👇 🔰کانال شیخ خوشنویس| شیخ حسین زاهدی @sheikh_khoshnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً حالا آقات دعوت کن تو مجلس عمو جانش اباالفضل یابن الحسن... بلا نبینی انشالله همه.. همه.. یابن الحسن... ▪️راه را گم کرده‌ام،آواره و تنها شدم ▪️یاد آقایم نبودم،غرق در دنیا شدم ▪️دل سپردم به همه،غیر از عزیز فاطمه ▪️حق من بوده دچار غصه و غمها شدم ▪️با تمام بی‌وفایی‌ها ،مرا رسوا نکرد ▪️در به رویم باز کرد و بین خوبان جا شدم ▪️تا زمین خوردم،فقط آقا به فریادم رسید ببین اینجوریه یا نه؟ باهاش حرف بزن امروز ▪️تا زمین خوردم،فقط آقا به فریادم رسید ▪️زود دستم را گرفت و از زمین من پاشدم ▪️دیدگانم تر شده،حالا که بین روضه‌ام ▪️مطمئنم شامل لطف خود زهرا شدم حالا آرزوت چیه؟ ▪️آرزو دارم محرم در کنار علقمه ▪️من ببینم میهمان سفره‌ی خود سقا شدم ▪️صحن عباس و حسین اصلا بهشت نوکر است ▪️قطره بودم در حریم کربلا دریا شدم ▪️دختری با گوش پاره ناله میزد ای عمو ▪️نیستی در پیش من آواره‌ی صحرا شدم حسین... نمیخوای روز نهم صداتو خرج کنی؟ حسین... ▪️سقای دشت کربلا دلواپس کردی ▪️یک خیمه‌گاه، چشم انتظارند برنمیگردی ▪️حالا که آبی نیست پس احساسُ برگردون ▪️پاشو علمدارم خودت عباسُ برگردون ▪️غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب رو.... مگه نگفتی منو حرم نبر شرمنده‌ی بچه‌هاتم... عباس جان نگران نباش بچه‌ها فقط تو رو میخواند ▪️غصه نخور عیبی نداره زده رقیه قید آب رو ▪️خودم جوابشونو میدم مخور تو غصه‌ی رباب رو ▪️ای وای علمدارم اباالفضل ▪️ای وای علمدارم اباالفضل دستت که سالم، بیار بالا علمداریتو نشون بده ▪️ای وای علمدارم اباالفضل ▪️ای وای علمدارم اباالفضل جوونا مدد بده دیگه فردا روزی نیست که بشه این حرفا رو زد ▪️ای وای علمدارم اباالفضل ▪️ای وای علمدارم اباالفضل داداش.. ▪️مردونگی کن پاشو میدونم که بی دستی ▪️بی‌دست هم باشی میگن پشت حسین هستی ▪️مردونگی کن پاشو اینا خیلی نامردند ▪️دور و بر خیمه دارن از صبح میگردند ▪️پاشو نزار هر بی‌حیایی به اشک ناموسم بخنده(٢) ▪️پاشو نذار هر کی بیاد و دست رقیه‌مو ببنده حسین... حالا اگه باهاش کار داری، زن و مرد، همه بگند... ▪️ای وای علمدارم اباالفضل گوش بده.. گوش بده.. علما منو ببخشند اول تو بگو به نیابت از حسین بعد خواهرا به نیابت از زینب بگند ▪️ای وای علمدارم اباالفضل حالا ساکت شو خواهرا بگن. میدونی چرا صداشون نمیاد حیا میکنه صداشون نامحرم بشنوه صداشون نامحرم بشنوه تازه از این فاصله.. عباس بلند شو ببین به خیمه‌ها حمله کردند ▪️ای وای علمدارم اباالفضل.... ===================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
12 (1).mp3
4.99M
▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل به به... به به دستت سالم بیار بالا ▪️سقای دشت کربلا، اباالفضل اباالفضل ▪️دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل ▪️رفت از کفم آب آورم واویلا واویلا ▪️دیدی چه آمد بر سرم واویلا واویلا خیلی دلت آماده است ، ببرمت برا غروب عاشورا... ▪️پای عدو به خیمه‌ها چو وا شد واویلا واویلا ▪️رأس تمام شهدا از تن جدا شد واویلا واویلا حسین... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
10 (1).mp3
40.95M
▪️بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم ▪️مگذار که از دوری تو خار بمیرم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم ▪️مگذار که از دوری تو خار بمیرم ▪️بگذار دمی پای نگاهت بنشینم ▪️مگذار که در حسرت دیدار بمیرم ▪️بی‌مایه‌ترینم به خریداری یوسف ▪️بگذار غریب گوشه‌ی بازار بمیرم آرزو همه مون چیه؟ ▪️مگذار اجل جای دگر دیدنم آید ▪️بگذار که در کوی تو دلدار بمیرم ▪️ای کاش نگارا وسط روضه‌ی ارباب ▪️یا در دل سینه‌ زنی یار بمیرم ▪️من هم به اباالفضل قسم هست امیدم ▪️در راه وصالت چو علمدار بمیرم شب تاسوعا ست، روضه‌ی اون آقایی که حجة بن الحسن به مرحوم آقای محمدعلی فشندی نشانه داد فرمود تو اون خیمه‌ای که روضه‌ی عموم عباس خونده میشه منو میبینی حالا تو همین خیمه آقا و مولاتو صدا بزن، دعوت کن تو مجلس عموجانش اباالفضل یابن الحسن... بهتر بهتر... یابن الحسن.. السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَباسْ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ ▪️گهواره بی‌تابه عمو ▪️اصغر نمیخوابه عمو ▪️لب تشنه‌ی آبِ عمو ▪️واویلتا واویلتا یادت نره از دیروز آب رو به رو بچه‌هاش بستند ▪️گهواره بی‌تابه عمو ▪️اصغر نمیخوابه عمو ▪️لب تشنه‌ی آبِ عمو ▪️واویلتا واویلتا واویلاشو تو بگو.. ▪️رقیه میگه ای خدا ▪️بارون نمیباره چرا ▪️رفته عموی من کجا ▪️واویلتا واویلتا نوحه بخون امشب ▪️واویلتا واویلتا.... تو رو خدا امشب کم نزار برا روضه‌ی عباس.. حالا همه بلدی این ها.. ▪️سقای دشت کربلا، ▪️دستش شده از تن جدا(٢) همه نمیخوننا شاید فردا شب رو درک نکردیا ▪️واویلتا واویلتا.... من خواهش میکنم علما هم بخونند ▪️سقای دشت کربلا ▪️دستش شده از تن جدا ▪️واویلتا واویلتا... اومد کنار بدن گفت داداش ▪️حریف تو نمیشدند ▪️تو رو چه بی‌هوا زدند ▪️نیزه‌دارا ،تیر اندازا ▪️باهم دیگه یه جا زدند داداش... ▪️پاشو تا ماجراهای ▪️مدینه تکرار نشده ▪️با ضرب سیلی چشای ▪️رقیه‌مون تار نشده ▪️پاشو تا دست زینب ▪️نبسته‌اند با طناب ▪️پاشو تا خواهرمون ▪️نبرده‌اند بزم شراب ▪️واویلتا واویلتا .... آروم خوندم تو هم بگیا ▪️واویلتا واویلتا... تو رو خدا نوحه‌ات رو بخون ▪️سقای دشت کربلا ▪️دستش شده از تن جدا ▪️واویلتا واویلتا... حالا اومد تو خیمه‌ها ابی‌عبدلله بچه‌ها رو جمع کرد ▪️گریه براش نم‌نم کنید ▪️معجرا رو محکم کنید ▪️حالا که بی‌علمداریم ▪️گوشواره‌ها رو دربیارید حسین... صلی الله علیک یا اباعبدالله... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
1_1666310884.mp3
9.85M
السَّلامُ عَلَیکَ یا أبى الفَضلِ العَباسْ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ جایی که آقامون با صورت افتاده زمین، دیگه معنا نداره ما بالا نشین باشیم ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
السَّلامُ عَلَیکَ یا أبى الفَضلِ العَباسْ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ جایی که آقامون با صورت افتاده زمین، دیگه معنا نداره ما بالا نشین باشیم یه جوری افتاد که حتی حسین هم اینجوری نیافتاد فهمیدی چی گفتم وقتی ارباب ما تیر رو نتونست از جلو درباره خم شد تیر رو از پشت دربیاره، خون فواره میزد، اومد با صورت بخوره زمین، از پهلو، ذوالجواح نذاشت، خم شد با سُم مرکبش این خاک رو اونقدر نرم کرد بعضیا گفتند اصلا گودال قتلگاه نه اینکه ارتفاع آنچنانی داشت نه گودی قتلگاه درسته درست هم گفتند این گودی رو ذوالجواح درست کرد با سُم مرکبش اونقدر به زمین زد، حسین به جای نرمی نزول اجلال کنه منو نگاه کن عقبیا هم نمیبینن عیب نداره تازه به زمین نرم بخوره صورتش.. چندبار صورت رو زمین خورد و بلند شد درستشم همینه از بالابلندی بیافتی، با یک بار خوردن که صورت مماس نمیشه به زمین.. اما هر جوری بود افتاد رو خاک نرم و گودی خاک دست هم داشت رو بدن عمود هم نزده بودند اما این آقا که از مرکب میخواد زمین بیافته، اولا قد و قامتی داشت رشیدتر از خود حسین ثانیا دستاش بریده بودن تیربارونش کرده بودن تیر به چشمش زده بودن دست نداشت تیر رو دربیاره تیر رو گذاشت بین زانوهاش بلکه بتونه بیرون بیاره، این قد وقامت رشید خم شد کلاه‌خودش افتاد چنان با عمود آهن زدند هان... تو دیگه دنبال صدا نباش امروز حالا میخواد بخوره زمین روضه‌ای که خودش خوند فرمود روضه‌ی منو از اینجا بخونید دست نداشتم عمود رو که زدن، با تیری که به چشمم زده بودند، چنان با صورت زمین خوردم... وسط روضه یه ذره فکر کن... این تیر که درنیومد وقتی از مرکب با صورت خورد زمین چی شد؟ ▪️به چشمم بود تیری و چو با صورت زمین میخورد ▪️دوباره تیر با شدت به چشم او فرو میرفت حالا امروز میخوام یه مهمون دیگه هم به روضه اضافه کنیم ▪️دیدم آنگاه رخ فاطمه را ▪️کرده خوشبوی همه علقمه را ▪️آمده از بدنم تیر کشد ▪️تیرها از بدن شیر کشد راجع به کی داری حرف میزنی، فاطمه ▪️طاقت آن بانوی بیمار نداشت ▪️دست او قوت این کار نداشت نه.. نه.. نه... این مادر رو صدا بزن یا زهرا.... ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
مناجات_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب (1).mp3
5.17M
▪️دل من از غم هجران رخت غمگین است ▪️بار هجران تو بر سینه‌ی من سنگین است ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَالَمِین وَ الصَّلاة وَ السَّلامُ عَلیٰ سَیّدِ الاَنبیاءِ وَ المُرسَلِین حَبیبِ اِلٰه العَالَمِین اَبِی القاسِم المُصطَفیٰ مُحمَّد وَ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ الطَّیّـِبینَ الطَّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُکـَرَّمِین لاسِیَّما بَقیَّةِ اللهِ فِی الاَرَضِین رُوحِی وَ اَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لَعنَةُ اللهِ عَلیٰ اَعدائِهم اَجمَعین اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً ▪️دل من از غم هجران رخت غمگین است ▪️بار هجران تو بر سینه‌ی من سنگین است ▪️به گدایی تو بر پادشهان فخر کنم ▪️پادشاهی که گدایت نبود مسکین است ▪️هر کسی حلقه زند بر در کاشانه‌ی تو ▪️عزت هر دو جهانش به خدا تضمین است شب تاسوعاست تو مسجد مقدس جمکران از این صاحب خانه چی میخوای؟ ▪️کاسه لیسی سر سفره‌ی تو ما را بس(٢) ▪️کاسه لیس در تو زندگیش تامین است یابن الحسن... به به دلت رو نورانی کن یابن الحسن.. السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِ المُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ این سلام زیارت ناحیه هست حضرت به عموجانش ن اینگونه سلام میکنند سلام بر عباس بن علی که همه‌ی وجودش رو فدای برادر ابی‌عبدلله کرد، خیلی تلاش کرد برا آوردن آب تا جایی که دوستش رو از بدن قطع کردند ▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل همه روضه خون بشن امشب ▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل شما که دستتون سالم بالا بیارید ▪️سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل ▪️دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل ▪️خیمه دگر میر علم ندارد، واویلاواویلا ▪️فاطمه سقای حرم ندارد واویلا واویلا ▪️زمزمه‌ی آب دگر نگیرید واویلا واویلا ▪️کسی حرف از عطش بر لب نیاره ▪️که بابایم دگر سقا نداره حسین... بأبی المُستَضعَفُ الغَریب یا اباعبدالله یا کاشِفَ الکربِ عَن وَجهِ الحُسین، إکشف کربنا بحق أخیک الحسین ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
روضه_حجت_الاسلام_میرزامحمدی_شب_نهم.mp3
6.17M
جریان کربلا را تصور کنید از صبح عاشورا ، هر که رفته میدان برنگشته این روایت امام صادق علیه السلام ==================== ✍کانال متن روضه های حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @rozehayemirza_matn
جریان کربلا را تصور کنید از صبح عاشورا ، هر که رفته میدان برنگشته این روایت امام صادق علیه السلامِ ، فرمود: «ان تاسوعا یَومٌ حوصِرَ فیهِ الحُسَینُ(ع) وَ اَصحابُهُ » (کافی‌ج 4 ص . 147) تاسوعا روزیه که ، امام حسین و یارانش رو محاصره کردند فرمود : دم به دم به لشگر کوفه و شام اضافه میشد اما یک یار برا حسین بن علی نمی آمد توی همچین فضایی از دیروز هم آب رو روی اهل بیت بستند سه روزِ شریعه فرات تو محاصره ست آب جیره بندی شده قمر بنی هاشم باید بجنگه بره آب بیاره که از امشب سهمیه ی آب تمام شد ابی‌عبدالله به قمر بنی هاشم فرمان دادند برید از شریعه آب بیارید رفتن جنگیدن بیست مشک آب آوردند بیست مشک برا ۸۴ زن و بچه و برای حدودا ۱۴۰ نفر از مردان سلحشوری که در معیت امامند ۲۰ تا مشک برای ۲۳۰ نفر یعنی آب بیاید سهمیه بندی بشه سه روز تمام وضعیت خیمه ها به اینگونه است گرمای روز عاشورا ، سخنرانی ها و موعظه های پی در پی ابی‌عبدالله زخمی شدن ها ، داغ دیدن ها امام پدر این امتِ جلو چشمش بچه هاش دارن پرپر میشند بالا سر بعضی هاشون رسیده گریه کرده قرآن خونده ، به این بهانه امام را هم بعضی جاها ضربه زدند خون از بدنش داره میاد امام سجاد فرمود : بابام که آمد با ما وداع کنه از سوراخ های جوشن اش خون فواره می‌زد توی همچین فضایی از صبح اصحاب رفتن نوبت رسیده به بنی هاشم بنی هاشم هم یکی پس از دیگری دارند میرند حالا علمدار این لشگر ، آماده خدمت امام: آقاجان ، لَقَد ضاق صَدِری حسین جان ، سینه ام دیگه داره سنگینی میکنه من نمی تونم طاقت بیارم از صبح اینها دارند بهت جسارت میکنند بهت دارند توهین میکنند و دم به دم داره براشون یار میاد شما دم به دم داره یارانت از دست میره اجازه بده من میدان برم امام بغلش کرد، هر دو گریه کردند خب تو قواعد جنگ عربی اگر علمدار رو کسی زمین گیر کرد یعنی فاتحه جنگ خونده ست حضرت فرمود: اَنتَ صَاحبُ لَوایی تو پرچم دار منی فقد مَضیتَ تَفرَّقَ عسکری عباس جان ، توام بری برنگردی لشگر من متلاشی میشه یک کلام به امام اعتراض نکرد فهمید امام با این تعبیر ، برا جنگ اذن میدان نمیده مقام سِلم را ببینید آمد وسط لشگر نه برا جنگ وَعَّظهُم حَذَّرهُم ،قَد قالتِ النَصیحَه شروع کرد این ها رو موعظه کرد امام اذن جنگیدن به عباس نداده سِلم یعنی این دوباره برگشت ، دوباره که برگشت گزارش کار به امام داد ، عین تاریخِ عرض کرد : یابن رسول الله رفتم ، موعظه شون کردم ولی اینا گوششان بدهکار سخن حق نیست گزارش که تمام شد ، یه صدایی به گوش عباس رسید یُنادون مِنَ الفُسطاط صدا این دفعه دیگه از تو خیمه ها بود چه صدایی بود ؟؟ یُنادون مِن الفُسطاط ، العَطش العَطش صدای تشنگی بچه ها به گوش عباس رسید چیزی نگذشت مرحوم مقرم می‌نویسد: یه مرتبه دیدند نازدانه ای حسین ، سکینه ای بنت الحسین با یه مشک خالی از خیمه ها اومد بیرون چقدر این دختر شیرین زبانه شاید شام غریبان روضه اش رو خواندیم اصلا ی جوری حرف می‌زد که حسین رو به گریه می انداخت تو مجلس یزید هم ی جوری حرف زد ، یزید هم به گریه افتاد آنقدر شیرین زبان بود ، چی گفت : بابا به عمو بگو بره آب بیاره آنقدر قبر بنی هاشم خوشحال شد که بهانه رفتن به میدان برام جور شد ابی عبدالله باز او رو کنترل کرد فرمود : عباسم حالا میخوای بری میدان برو ، اما فَاطلُب لِهؤلاء الاَطفال، الماء فقط برو آب بیار تسلیم فرمان امامِ ▪️یارب نکن امید کسی را تو نا امید دخترای تو خیمه و بچه های تو خیمه سکینه رو که فرستادند، سکینه خیال این ها رو راحت کرد برگشت خیمه گفت : اصلا دیگه از عطش کسی حرفی نزنه مشک رو دادم دست عموم عموم اگه بره آب بیاره ، رد خور نداره خدایا خیلی ها امشب چشم امیدشون این جلسه هست ، ما هم نمی دونیم کی برا چه نیت و حاجتی آمده حاشا به کرمت یا قمربنی هاشم ، شما ناامیدی کشیدی میدونی یعنی چه این جماعت به ی امیدی آمدند امشب لذا اون شاعر عرب شعر گفت که : هر حرمی یه ادب زیارت داره گفت حرم ابالفضل العباس ادب زیارتش اینه : لا تَذکُرنَّ فیها سَکینه تو حرم ابوالفضل مبادا اسم سکینه رو ببری این قا به سکینه وعده آب داده ، خجالت میکشه السلام علیک یا اباالفضل العباس وارد شریعه فرات شد دست برد زیر آب ، فَذَکَرَ عطشَ الحسین فَرَمَی الماءَ عَلَی الماء ▪️دیدم من بی تاب، در آینه ی آب ▪️گاهی رخ دلبر را ،گاهی لب اصغر را آب رو ریخت رو آب ، نه خودش بخواد بنوشه بعضی ها گفتن به این بهانه دستبرد زیر آب ، مرکبش آب بنوشه مرکب سیراب شد ، مشک رو پر از آب کرد به محض اینکه سوار مرکب شد ، نوشتن چهار هزار تیر انداز شریعه رو نشانه گرفتن ،