Dua-Nudba-Samavati.mp3
32.73M
#دعای_ندبه
حاج مهدی سماواتی
@rozehdaftari
4_5829913041935796495.mp3
3.29M
🔵 #دعای_ندبه
🔺چند صبح جمعه به انتظار او نخوابیده ای؟
@rozehdaftari
AUD-20210820-WA0013.mp3
14.27M
🤲 #دعای_ندبه
🎙 با نوای سید مهدی میرداماد
@rozehdaftari
دعای ندبه(مأوا)maevaa_ir@ 2(1).mp3
6.53M
✨️أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَهُ ؟ ✨️
کجایند ستارگان درخشان!؟🌱
#دعای_ندبه🌸
@rozehdaftari
نذر بی بی سه شنبه از خرافات است
معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه، گفت: نذر بی بی سه شنبه از خرافات است.
حجت الاسلام سعید مهدوی امین در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه کرمانشاه، با اشاره به تعریف خرافات و علل پیدایش آنها، اظهار داشت: خرافات جمع خرافه، به معنی عادات و عقایدی است که بر خلاف عقل، منطق و علم بوده و با موازین شریعت سازگار نباشد، از جمله علل پیدایش خرافات جهل و نادانی، تلقین، تبلیغات، تقلید کورکورانه، ضعف معیشتی، ضعف عدالت اجتماعی و تمایل بشر به افسانه و اسطوره سازی می باشد.
وی با اشاره به خرافه و بدعت بودن نذر بی بی سه شنبه، گفت: بر اساس فتوای صریح آیت اله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتایی با موضوع «بی بی سه شنبه، بی بی حور و بی بی نور!». بیان داشته اند که؛ «اینها خرافات است و عمل به آن خلاف شرع است، مردم را با زبان خوب مطلع کنید تا این کارها را نکنند».
مهدوی امین همچنین با اشاره به آثار شهید مطهری(ره) در باب خرافات و بدعت در اسلام، گفت: شهید مطهری در آثار خود در این باره، آورده است که؛ «خیلی چیزها هست که بدعت است و در میان مردم مخصوصا خانمها از این بدعتها هست، مثل آش باودردا، آش بی بی سه شنبه، سفره حضرت ابوالفضل، ما چنین چیزهایی در اسلام نداریم. یک مطلب هست: یک کار خیری بکنید، مثلا فقرا را طعام کنید، ثواب دارد، بعد ثوابش را نثار حضرت رسول کنید، نثار حضرت امیر کنید، نثار حضرت زهرا کنید، نثار حضرت امام حسن، امام حسین، هر یک ازائمه، یا نثار حضرت ابوالفضل کنید. اگر نثار یکی از اموات خودتان بکنید، مانعی ندارد.اگر شما سفره ای در منزلتان تشکیل بدهید به شرط آنکه آداب و تشریفات زنانه اش را که من نمی دانم چی هست و اگر کسی خیال بکند جزء آداب اسلامی است باز بدعت میشود، حذف کنید، اگر اطعام مسلمان باشد، بالخصوص اطعام فقرا و ثوابش هدیه به حضرت ابوالفضل باشد، مانعی ندارد اما اگر کارهایی با آداب و تشریفاتی انجام شود و خیال کنید این هم از اسلام است این بدعت و حرام است».
وی خاطرنشان کرد: خرافات و اوهام مانعی برای رشد خرد و اندیشه انسان ها به حساب می آیند و باعث دوری از مسیر سعادت و کمال می شوند.
مهدوی امین با اشاره به آیات قرآنی در این خصوص تصریح کرد: « و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم؛ (اعراف، 157): «و از دوش آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است بر می دارم». مقصود قرآن از غل و زنجیری که در دوران طلوع اسلام به دست و پای عرب جاهلیت بود، غل و زنجیر آهنی نیست، بلکه مقصود همان کفر و شرک و اوهام و خرافاتی است که فکر و عقل آنها را احاطه کرده و آنان را از رشد و بالندگی باز می داشت، چرا که قید و بند اوهام و خرافات به مراتب زیان بخش تر از غل و زنجیر آهنین است، زیرا زنجیرهای آهنین پس از گذشت مدتی از دست و پا برداشته می شود و فرد زندانی با فکر سالم و منزه از خرافات گام در زندگی می گذارد، اما سلسله هایی از اوهام و اباطیل، بسان رشته های سردرگم به عقل و شعور و ادراک انسان پیچیده می شود چه بسا تا دم مرگ با انسان همراه می باشد و او را از هرگونه تلاش، حتی برای باز کردن این قید و بند باز می دارد. انسان با فکر و سالم در پرتو عقل و خرد می تواند هر گونه قید و بند آهنین را در هم شکند، ولی فعالیت و تلاش انسان بدون فکر سالم و دور از هر گونه وهم و خیال، نقشی بر آب و عاری از فایده می شود به همین جهت قرآن مجید انسان را به پیروزی از عقل و دانش و برهان دعوت می نماید و از اوهام و خرافات و عقاید بی اصل و اساس بر حذر می دارد.
وی ادامه داد: خداوند سبحان درباره کسانی که از عادات و خرافات باطل نیاکانشان پیروی می کردند و به سخنان پیامبر توجه نمی کردند، می فرماید: «صم بکم عمی فهم لا یعقلون» (بقره، 171)؛ «کر و لال و نابینا هستند از این رو چیزی نمی فهمند». در آیات 15 تا 22 سوره زخرف نیز درباره برخی افراد پیرو خرافات و اباطیل می فرماید: «مالهم بذ لک من علم ان هم الا یخرصون»؛ « آنان به این دعوی دانشی ندارند و جز حدس نمی زنند».
وی همچنین افزود: در سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) نیز آمده است که: یکی از کارهای انبیای الهی مبارزه با خرافات و عقاید باطل بوده است که پیامبران الهی خصوصا پیامبر اعظم (ص) و پس از ایشان ائمه اطهار از طرق مختلفی به مبارزه با آن می پرداختند از آن جمله: دور کردن مردم از تقلیدهای کورکورانه و سفارش آنان به پیروزی از عقل و علم و برهان، تقویت علم و دانش در میان مردم، بالا بردن سطح آگاهی و آشنا نمودن آنان با واقعیت ها، جایگزین کردن عقاید و اخلاق صحیح به جای خرافات و عقاید باطل، بازگو نمودن آثار و نتایج منفی خرافه ها.
معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان کرمانشاه، گفت: در کلام مقام معظم رهبری نیز در این خصوص آمده است که: «در مبارزه با خرافات شجاع باشید، البته خرافه چیست؟ خود این مهم است بعض
ی ها هستند که حقایق دینی را هم به عنوان خرافه انکار می کنند. ما کاری به آنها نداریم. آنچه که با کتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده از دین است، چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این حمایت و دفاع کنید آنچه که به دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد درباره آن ساکت بمانید، آنچه که با یکی از اصول دینی معارضه دارد و مدرک معتبری ندارد، ردش کنید. این می شود خرافه و معیار خرافه این است. امروز مدعیان ارتباط با امام زمان (عج) و ارتباط با غیب، به شکلهای مختلف، در جامعه کار می کنند. البته همه اینها نشانه این است که گرایش به دین، یک عنصر اصلی در زندگی مردم است، مردم به مسائل دینی علاقه دارند که آدم خرافه ساز می رود خرافه درست می کند چون آن کالای اصلی در اختیارش نیست، کالای تقلبی را به میدان می آورد تا اینکه مردم را جذب کند، این نشانه گرایش مردم به دین است اما خوب این خطرناک است در مقابله با خرافات و آن چیزهایی که از دین نیست شجاع باشید و بگویید. ملاحظه اینکه حالا ممکن است کسی بدش بیاید یا ممکن است چه بکند، نکنید که غالبا در مواردی انسان متاسفانه می بیند که این مراعاتها هست.»
مهدوی امین با اشاره به اهداف ترویج خرافه، گفت: بسیاری از ستمگران تاریخ برای تحکیم قدرتشان، از طریق ترویج خرافات بین مردم، اهداف خود را دنبال می کردند، آنها می دانستند تسلط بر مردمی که به جای عقل، دنباله روی اوهام هستند آسانتر است. اما پیامبر اعظم (ص) با هدایت مردم، آنها را به سلاح ایمان و عقل منطق تجهیز کرد تا خرافات را از معنویت و اوهام را از واقعیات باز شناسند. دین اسلام غل و زنجیرهای خرافات و موهامات را از دست و پای اندیشه و عقل مردم بر داشت.
وی در پایان گفت: برای شناخت ارزشها از ضد ارزشها و یافتن مرز بین واقعیت و خرافه، لازم است سطح علم و آگاهی خویش را افزایش دهیم این امر به شناخت نسبت به مسائل و دستورهای دینی حاصل می شود. مهم ترین عامل شناخت، کسب معرفت و ایمان به خدا و پیروی از قرآن و روایات است.
@rozehdaftari
روضۂ دفتری دفن شهدای کربلا،روضۂ سه روزه امام حسین(ع)😭😭😭
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکَ یا مظلوم کربلا»
سلام ما به تو ای سومین امام،حسین
که درحضورِتومهدی کند سلام،حسین
◾امشب امام زمان هم سلام میده به بدن های بی سرِ بر روی خاک، جگرها بسوزه برا سربریده حسین سه روز وسه شب بدن روی زمین گرم کربلا بود ،نیمه های شب مردهای طایفه ی بنی اسد جرأت نکردن بیان زنها آنها را به غیرت انداختن وآمدن برای دفن شهداشون ولی بدنها قطعه قطعه شده قابل شناسایی نبود
دیدن مردِ بزرگواری از دور میاد ایخدا از کجا میاد کی هستی؟ فرمود: اومدم برا دفن شهدا کمکتون کنم، آخه من تک تکِ این بدنها رو میشناسم، آی قربون دردای دلت امامِ سجاد، دیدن بنی اسد اومدن دور او حلقه زدن آقا همه ی شهدا رو دفن کردیم ولی یه بدنِ قطعه قطعه شده به روی زمین مونده که توان دفن اون بدن رو نداریم😭😭😭آقا ناله ای زد فرمود: امام باید امام رو دفن کنه، اومد کنار بدن بی سر نشست طایفه ی بنی اسد می بینن این مردِ ناشناس مثل ابر بهاری گریه میکنه ، هی میگه ای بقربون سرِ بریدت بابا ،ای بقربون بدنِ قطعه قطعه شده ات، به طایفه ی بنی اسد گفت: بوریایی فراهم کنید، بوریا فراهم کردن و قبر آماده شد، با دو دست نازنینش بدنِ حسینِ زهرا رو روی بوریا گذاشت بدن رو درون قبر گذاشت، طایفه ی بنی اسد با تعجب دیدن قبل از اینکه خاک بر بدن بریزد در آن تاریکی شب لابه لای خاکهای بیابانِ کربلا به دنبالِ چیزی می گردد، خدایا نفهمیدم این مرد کیه ؟ خدایا به دنبال چی میگرده؟ دیدن خم شد ناگهان چیزی رو از لابه لای خاکها برداشت هی نگاش میکنه هی بر چشماش میماله هی بوسه میزنه نگاه کردن(شما هم با دیده ی دلتون نگاه کنید)خوب نگاه کردن دیدن انگشت بریده ی حسینه😭😭😭ای واااای حسیییین، شهید حسین، مظلوم حسین، حالا حاجتها رو مدِّ نظر بگیرید،حالا وقتشه دعا کنی دیدن درون قبر شد ولی از قبر بیرون نمیاد، ای وای نکنه این مرد کنارِ قبرجان داده ، اومدن کنار قبر نگاه کردن دیدن لبها رو گذاشته رو رگهای بریده ی گلوی حسین😭😭😭
همه بگید مظلوم حسییین
شهید حسییین
علی لعنة الله علی القوم الظالمین
@rozehdaftari
AUD-20220810-WA0003.opus
852.1K
روضه
دفن شهدا
@rozehdaftari
"
روضه حبیب ابن مظاهر
پيرغلام اباعبدالله عليه السلام
” اين پيرمردي كه در انديشه جوان است
جسم بنهاده و يك پارچه جان است
حبيب عاشق امام حسين بود. روز عاشورا موقعي كه امام به نماز ايستاد، يك آدم بي دين و كور از نظر قلبي، يك آدم جامد از نظر عقيدتي، كسي كه نمي تواند نور امام را تحمل كند، جلو آمد، صدا زد: حسين، نماز نخوان، نماز تو قبول نيست.
نماز تو پذيرفته نيست. عجب! نماز حسين پذيرفته نيست! حسين مصباح الهدي است، سفينةالنجاة است؛ حسين تجسم دين است. حسين خودش نماز مجسم است. نماز ما، به او دعوت داده مي شود.
نماز او قبول نيست؟! حبيب بن مظاهر از اين جمله خيلي ناراحت شد. شمشير را برداشت تا جلوي او را بگيرد. لذا ظهر عاشورا وقت نماز به شهادت رسيد. حالا امروز با اين پيرمرد و پير غلام اباعبدالله هم ناله بشويم. خدا قسمت كند، وقتي وارد حرم امام حسين مي شوي سمت چپ مي گويند قبر حبيب است.
أنا حبيب و أبي مظهّر
فارس هيجاء و حرب تسعر
و انتم عند العديد اكثر
و نحن اعلي حجّة و اظهر
وانتم عند الوفاء أعذر
و نحن اوفي اوفي منكم و اصبر
حقا و أنمي منكم و اعذر(1)
گفت: هر كه مرا نمي شناسد، بشناسد: من حبيبم. من پير غلام حسينم. من يك عمر در خانه ي اين خاندان قدم زدم. امام حسين بچه بود، حبيب پشت سرش مي رفت كه به او نگاه كند.
من از كودكي عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
زماني هم كه به شهادت رسيد امام حسين بالاي سرش آمد و فرمود: حبيب، خدا جزاي خير به تو بدهد. تو در يك شب قرآن را ختم مي كردي.(2) تو آدم خوبي بودي.
حبيب آن قدر براي دشمن اهميت دارد كه براي بردن سر حبيب به كوفه با هم اختلاف داشتند. يكي مي گفت: من بايد ببرم، و ديگري تلاش مي كرد او ببرد.
ساعدالله قلبك يا اباعيدالله. يا بقيةالله، آن كسي كه حامل سر بود، مي گويد: دروازه ي شام نشسته بودم، يك جوان خيره، خيره به اين سر نگاه مي كند. جوان چيه كه اين قدر به اين سر نگاه مي كني ؟ هذا رأس ابي؛ اين سر بابام حبيب است. من فرزند حبيبم. هر چه التماس كرد سر را به او ندادند.
پسر حبيب هر چه التماس كرد سر پدرش را به او ندادند. عاشقان حسين، خرابه ي شام نازدانه ي اباعبدالله سر بابا را خواست، سر را آوردند، دادند. رقيه دست هاي كوچكش را آورد، سر را برداشت: « يا ابتاه من ذالّذي أيتمني علي صغر سنّي»؛ بابا، چه كسي من را در كودكي يتيم كرد؟ بابا، چرا پيشاني ات شكسته؟! بابا چرا محاسنت خون آلود است؟! بابا، كاش چشمانم كور بود، سر بريده ات را نمي ديدم؛
« ليتني كنت و لم ار رأسك هكذا».(3)
پي نوشت:
1- بحارالانوار، ج45، ص26.
2- سوگنامه آل محمد، ص263و264؛ در كربلا چه گذشت، ص246و247.
3- سوگنامه آل محمد، ص491.
منبع: روضه هاي استاد رفيعي، ص167.”"
@rozehdaftari
شعر برای شهدا دفاع مقدس- گریز به روضه سیدالشهدا (ع) -( شهادت باده ی اهل ولا بود )
شهادت باده ی اهل ولا بود
شهادت جان سپردن بر خدا بود
لب هر عاشق وارسته با شور
به جام عاشقی غرق نوا بود
درون شهر یک مادر پیر
برای بچه ها غرق دعا بود
شبیه حضرت عباس مردی
درون جبهه ها دستش جدا بود
شهیدی پای خود از دست داد و
شهید دیگری جانش فدا بود
صدای گریه ی زهرا می آمد
تمام گوش ها محو صدا بود
برای حفظ دین جان بذل کردند
دل اهل ولا اهل بلا بود
هنوزم این سوالم بی جواب است
چرا رأس حسین بر نیزه ها بود
درون قتلگاه شاه تشنه
ببین دعوا سر شال و عبا بود
مگر او زاده ی خیر النساء نیست؟
به زیر سم مرکب او چرا بود؟
محاسن را خضاب از خون بدیدم
و رگها هم به رنگ کهربا بود
برای درد قلب پاره ی او
فقط اشک رخ زینب دوا بود
سر خود را به چوب محملش زد
چنین کاری در آن لحظه به جا بود
برای قلب "جعفر" لحظه لحظه
دعا گو زاده ی خیر النسا بود
شاعر : جعفر ابوالفتحی
@rozehdaftari