🌴🖤🍃🌴🖤🍃😭
🖤😭روضہ🌴🍃 دفتری 😭🌴حضرت🌴عباس 😭🖤ع
😭آخ دلم تنگ و غم بسیار دارم🌴🤲
😭🌴من امروز با ابالفضل کار دارم😭🌴
🌴🍃من امروز از ابالفضل توشه گیرم😭🤲
😭وای زیارت کردن شش گوشه گیرم😭🤲
😭🌴امروز بریم در خانه ابالفضل، همون ابالفضلی که باب الحوائجه...
دست توسل بزنیم به بی دست کربلا..🌴🍃
اگه حاجت مندی بسم الله... اگه گرفتاری بسم الله... اگه مریض داری بسم الله ...اگه جوون داری بسم الله...
😭🤲نمیدونم با چه نیتی اومدی تو مجلس
بخدا عباس مشکل گشاست..🤲😭
مشکل گشایی میکنه.😭🤲
عباس درد بی درمونو دوا میکنه..😭
دشتی😭😭
🌴🍃الا ای یارو دلدارم ابالفضل🤲
🌴🍃شدم خسته ز افکارم ابالفضل🤲
🌴گرفتارم مدد باب الحوائج 🤲🍃
🌴گره افتاده در کارم ابالفضل🤲🌴
😭🖤🌴متوکل عباسی دستور داده بود، هر کی میخواد بره کربلا، باید دست راستسو از بدن جدا کنند تا بره کربلا..
مردم صف میکشیدن ، دست راستشونو میدادن تا برن کربلارو ببینن
آی حسینیا...
آی کربلائیا...
خبر دادن متوکل یه پیرزنیه تو صف ایستاده اما دست راستی نداره، آقا میخواد دست چپشو بده بره کربلا
میگه پارسال اومدم، دست راستمو دادم ، رفتم کربلا.
امروز میخوام دست چپمم بدم برم یه بار دیگه کربلا رو ببینم 🌴🍃 حرم امام حسینو ببینم😭🖤
الهی حسرتش به دلت نمونه🤲
صدا زد دست چپم رو بگیرین بزارین برم یه بار دیگه😭🖤🌴
حرم عباسُ ببینم
یا ابالفضل🤲🤲
متوکل دستور داد برین دست چپشم جدا کنید بدنشو بندازید تو شریعه فرات.😭🖤🌴
دستشو از بدن جدا کردند...بدنشو انداختن تو شریعه فرات😭🖤
سوز/اوج
هی این بدن پایین میرفت بالا می اومد.. هی میگفت
یا ابالفضل
آقا جون من اومدم دستمو بدم بیام حرم😭🖤
اما آقا ببین با من چه کردند😭
آقا جان تو که دستگیر بیچاره هایی🤲
تو که امید ناامیدایی
آقا دستمو بگیر😭🤲
آقا به دادم برس😭🌴🖤
میگه تا نامش رو بردم، دیدم یه آقایی صدا میزنه.🌴🖤😭
مادر .......ای مادر.😭😭
من عباسم مادر🌴
اومدم دستتو بگیرم مادر.🌴🍃
چرا؟🍃🌴
صدا زد آخه من خودم دست خالی از شریعه برگشتم😭🌴
امیدم ناامید شد.😭
هر کی در خونم بیاد نمیزارم دست خالی برگرده.😭
امان امان
آی حاجت دارا ...جوون دارا....آی ناله دارا
میدونی آقا کی امیدش ناامید شد.😭
ای مشک تو لااقل وفا داری کن😭
من دست ندارم تو مرا یاری کن😭🖤
چرا
آخه من وعده آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
😭🌴🍃خدا به حق اون آقایی که کربلا امیدشو ناامید کردند امید کسی ناامید نکن🤲🏻🤲🏻😭
😭🖤امروز ابالفضل رو قسم بده به جان مادرش ام البنین 🌴🖤🍃
کدوم مادر رو میگم...
همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد😭
😭🖤میگن طوری ام البنین گریه میکرد😭 دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.😭
😭🖤مادر دیدی حوون تز دست داده باشه
چطور گریه میکنه😭🖤
هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر.🖤😭
ای مادر ...ای مادر .😭🖤.ای مادر
😭میگفت مادر ابالفضلم مادر 😭🖤
مادر نبودم کربلا مادر😭
اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر.😭🖤
مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر😭
😭ناله میکرد گریه میکرد😭
یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد😭🖤
فرود
گفت مادر ابالفضلم مادر😭🖤
مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر 😭😭
اوج
مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره
🌴🖤🍃😭
دشتی حالت سینه زنی
🌴🍃مسلمانان حسین مادر ندارد
🌴🍃غریب است و کسی بر سر ندارد
🌴🍃ز جور ساربان بی مروت
🌴🍃دگر انگشت و انگشتر ندارد
حسین جانم حسین، جانم حسین جانم
جانم حسین جانم، جانم حسین جان
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
@rozehdaftari
﷽
#دفتری_طفلان_مسلم_ع
#روضه_طفلان_مسلم_ع
🌴رخسار شهید کربلا را صلوات
🌴تقدیم بر آن نگار والا صلوات
🌴او زینت عرشو زینت دوش نبی ست
🌴بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات
(دعای فرج)
🌾اللهم صل علی محمد و آل محمد …
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه …
السلام علیک یا مظلوم یا غریب یا اباعبدالله…
یا حسین 3…
⬅️دلارو ببریم حرم یتیمان مسلم ع
بیاد دو یادگار مسلم ع که کنار نهر فرات مظلومانه سر از بدنشون جدا کردند …
➖بیا ای دل دمی به کوفه بگذر
➖به طفلان یتیمان واله بنگر
➖میان کوچه سرگردان و حیران
➖غریب و در به در با چشم گریان
➖گهی گویند الا بابا کجایی
➖چرا دنبال طفلانت نیایی
➖همه درها در این شب بسته باشد
➖دل ما جان بابا خسته باشد
🌾اونایی که کربلا رفتن
وقتی می خوای از بغداد به سمت کربلا بری …
وقتی نگاه میکنی ، بین نخل های خرما دوتا گنبد کوچک پیداست.…
(سوال میکنی میگی اینجا کجاست؟)
میگن مزار دو ناردانه ی مسلم بن عقیله…
(وقتی داخل حرمشون میشی، خدا شاهده نه واعظ میخوای ، نه زیارتنامه خون ،نه روضه خون…)
همین که پاتو داخل حرم این دو تا آقا زاده میذاری , دوتا قبر کوچیکو پهلوی هم می بینی آتیش میگیری…
(حالا که دلت آماده است ، یه لحظه رو یاد کنم ناله بزن غریب نوازی کن به یاد یتیمان غریب و مظلوم مسلم ابن عقیل ع)
🌾خدا لعنت کنه حارث رو … کنار نهر فرات چه کرد…
( لحظه ای که اومد سر برادر کوچیکه رو جدا کنه … میگه برادر بزرگتره خودشو انداخت رو پای حارث…)
گفت حارث اول سر منو از تن جدا کن ، آخه وقتی که از مادر جدا شدیم… مادرم برادرمو به من سپرد… این برادر امانت منه…
(حارث سر برادر بزرگتر رو از تن جدا کرد…)
وقتی سر برادر و از تن جدا کرد ، برادر کوچکتر اومد ، کنار شط فرات، خون برادر و به سر و صورت می ماله . گریه می کنه و ناله میکنه…
(بعد نانجیب سر برادر کوچیکتر رو از تن جدا کرد.)
این دو تا برادر تو خون خودشون غلطیدند و از دنیا رفتن…
⬅️ای گرفتارا … آی مریض دارا …
این دو تا بچه در خونه خدا آبرو دارند…
اگه حاجتمندی بسم الله … اگه جوون داری بسم الله …
🌴آی دلای کربلایی
اینجا برادر اومد بالین برادر گریه کرد
دلا بسوزه برای اون آقایی که اومد بالا سر برادر ..
دید علمدار و سقاش زمین افتاده… دست در بدن نداره… بدن پاره پاره ست … فرق سر شکافته ست… تیر به چشم نازنین برادر
🥀گر نخیزی تو زجا ، کار ِحسین سخت تر است
🥀نگران حرمم ، آبرویم در خطر است
( عباس جان)
🥀قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید
🥀بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است
(اوج) آخ ناله کرد حسین… فرمود عباسم …
*الانَ اِنکسَرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی.."
یعنی داداش کمرم شکست …
آخ امیدم ناامید شد داداش…
عباس جان پاشو دشمن داره هلهله میکنه…
داداش پاشو دشمن داره سرزنشم میکنه…
🌾پناه اهل دنیا یا ابالفضل
🌾به حق دست های بریده یا ابالفضل
🌾بگیر این دست ها را یا ابالفضل
🌾بده حاجت ما را یا اباالفضل ۲
🌾یا ابالفضل
🌾یا ابالفضل
🌾ناله داری به قصد فرج امام زمانت عج از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین …
یا حسین
یا حسین
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
@rozehdaftari
|⇦•رفت فرمانده و تو ماندی..
#روضه و توسل تقدیم به روحِ شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان _ •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
باورش غیر ممکن است ولی
فتنه ها باز قد علم کرده اند
بی هوا مخفیانه در دل شب
دست فرمانده را قلم کرده اند
فکر کن امشب آن شب جمعه است
نگرانی به احتمال قوی
حاجی آمادۀ سفر شده و
تو قرار است جانشین بشوی
فکر کن زیر آسمان آن شب
آن شبِ بی ستاره ی بغداد
سر او روی دامنت باشد
او که دور از وطن غریب افتاد
رفت فرمانده و تو ماندی با
این همه بارِ بر زمین مانده
با خودت فکر کرده ای آیا
کار تو چیست بعد فرمانده
مانده ای با هجوم آتش ها
در دل جبهه های گوناگون
همه بر طبل جنگ می کوبن
منتهی با صدای گوناگون
جا نمانی از این قیام بزرگ
جبهه را بی هیبت نگذاری
گوش کن این صدای فرمانده است
رهبرت را غریب نگذاری
در هجوم هزار ها کوفی
کربلایی بمان و عابس باش
دم به دم پا به پای فرمانده
جا نزن مهدی المهندس باش
قلب لشگر اگر ز هم پاشید
جنگجویی رجز نمی خواند
این نظام این علم اگر افتاد
حرمی در جهان نمی ماند
فتنۀ عمروعاص را بشکن
دل بده دست ذوالفقار علی
نکند با خطایت من یا تو
بشود کم از اقتدار علی
مرد میدان اگر به خاک افتاد
عرصۀ جنگ همچنان غوغاست
منو تو مرد این مبارزه ایم
خنجر انتقام در کف ماست
نه بترس از کسی نه سازش کن
در هیاهوی جنگ قاسم باش
معنی مکتب سلیمانی است
اینکه در هر زمان مقاوم باش
راه فرمانده تا ابد باقی است
رهرو راهِ عشق بسم الله
هدف بعد ماست اسرائیل
فاتحان دمشق بسم الله
خون فرمانده خون ایران بود
که به جوش آمده است و بعد از او
یک جهان در هوای خونخواهی
به خروش آمده است بعد از او
دو سه تا ضربه مانده تا مالک
خبر فتحِ دیگری بدهد
نگذاریم فتنه ی داخل
کار را دست اشعری بدهد
موسم انتقام نزدیک است
کار ظلم اینچنین نخواهد ماند
این همه خونِ دل که ریخت به خاک
بی گمان بر زمین نخواهد ماند
پرچم شیعه چادر زهراست
چادری که به روی خاک افتاد
هم در آن کوچه هم زمانی که
پیش آن جسمِ چاک چاک افتاد
________
روز روشن میان یک کوچه
مادری راه خانه را گم کرد
گریه ها در گلوش بوده اما
محض روی علی تبسم کرد
آی علمدار علی ..
دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است
*امام صادق فرمود ، (می خوام بی مقدم برم تو روضه ..) فرمود می خواید بدونید سبب شهادت مادر ما چیه؟! اون روز تو کوچه ، اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ .. آنچنان با شمشیرِ در غلاف به بازویِ مادر زد ..*
دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است
سهم رقیه را غول و زنجیر کرده است
*اون روز تو کوچۀ مدینه تا دستِ علمدارِ علی رو زدن ، دیگه مادر از پا افتاد .. کربلام تا دستِ عباسُ زدن دیگه راه و گم کرد .. "وَقَفَ مُتِحَیرا” مونده بود چه کنه ..*
پاشو ابوالفضل پانشی افسوسی میشه نذار بشه
پاشو ابوالفضل اصغر گلو بوسی میشه نذار بشه
پاشو ابوالفضل قضیه ناموسی میشه نذار بشه
پاشو ابوالفضل شده کولت کنم اخا می برمت
پاشو ابوالفضل یا مث اکبر رو عبا می برمت
عمودی آمد و بر فرق پاک او اثر کرد
صدای استخوانِ سر حسین را در به در کرد
*صدای شکستن استخوانِ مادرُ شنیدن بچه ها ..*
پیکری پاره سوخت در شعله
پشتِ در خطر مادر شعله
چند نفر میزدن مادر را
بی هوا میزدن مادر را
با لگد می زدن مادر را
*به آقامون سید الشهدا میگن غریب ، چون دور از خونۀ مادری به شهادت رسید ، حاج قاسمم تو غربت کشته شد .. اما غیرتیا سخت در خونۀ خودت تو خونۀ خودت بکشن مادرت رو .. *
بی هوا می زدن مادر را
چهل نفر می زدن مادر را
پشت در می زدن مادر را
یه مادر تو آتیشُ
یه لشگر جلو روشه
یه دستش به دیوارُ
یه دستش به پهلوشِه
کاش بارون بباره
کاش دشمن بفهمه
مادر بار شیشه داره
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
@rozehdaftari
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمری زدیم از دل صدا، باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا، باب الحوائج را
روزیِ ما کرده خدا، باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش، یا باب الحوائج را
هرکس صدایش کرد، بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادرِ خانه
گه گاه میزد پرچمی را سر درِ خانه
پُر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری، قدر وُسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عَصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد
با اشک،وقتی چشم مادر آشنا می شد
#شاعر:محسن عرب خالقی
*مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند:
«یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام سیاه این بدن نحیف و روی تخت پاره گذاشتن، هی صدا میزدن: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ فَلْيَخْرُج."میگفتن :"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...»
مادرم چادر گلدارش و روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت :
«صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...»
اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... *
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
@rozehdaftari
هدایت شده از نوحه سنتی مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#مرد_میدان
اینان ز علمدار ِ حرم می ترسند
از لشگرِ شیرانِ عجم می ترسند
ماندم چه بلایی سرشان آوردی
از دیدن تصویر ِ توهم می ترسند
🖤🖤🖤🏴🏴🏴
روضه علی اصغر(ع)🥀🥀
گریزرقیه (ع)🥀
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یاصاحب الزمان
اجرومزد شما با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشالا هرکجای مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخانه علی اصغر امام حسین میدونم گرفتاری مریض داری حاجت داری جوان داری اما علی اصغر باهمان ودستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی راباز می کنه امشب امام حسین را واسطه قرار بدیم انشالا حاجت روا میشی
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
گفت بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
😭😭😭
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرد اما می خوام دلتو از کربلا ببرم خرابه شام هرکس
با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، 😭
اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
⚫️#روضه_شهید_سلیمانی
🔘#سلیمانی
⚫️#دفتری_سلیمانی
▪️در کمال وقارو زیبایی
▪️حاج قاسم شدی تماشایی
▪️پدر کفر را در آوردی
▪️با ولای علی به تنهایی
▪️مالک اشتر سپاهِ ولی
▪️ای که چون ذوالفقار مولایی
▪️خون و یادت همیشه جاوید است
▪️تا ابد در قلوب شیدایی
▪️سخت ما انتقام میگیریم
▪️از حسودان کور دنیایی
▪️میرسد روز مرگ اسرائیل
▪️میرسد لحظه صف آرایی
اما
▪️مثل قاسم تنت شده خونی
▪️همچو اکبر اربااربایی
▪️دست هایت بریده شد، آری
▪️مثل عباس مثل سقایی
▪️بدنت سوخته میان شرر
▪️این هم ار داغ های زهرایی
▪️خوب شد خاتمت به دستت بود
⬅️(امان امان ...
قربون آقایی برم وقتی ساربان همراهی کرد کاروان رو رسیدند کربلا...
ابی عبدالله پول داد لباس داد به ساربان...
هر چی خواست ابی عبدالله داد..
اینا خانواده کرمند
اما همچین که داشت میرفت ..یه وقت زینب (س) نگاه کرد، دید ساربان نگاش به انگشت و انگشتر حسینه...
اما چکار کرد صبر کرد تا غروب عاشورا وارد گودال شد دید دیر رسیده چیزی دیگه برا غارت نمونده ...دید زیر نور مهتاب انگشتر آقا داره برق میزنه
امان امان...
هر کاری کرد انگشتر از انگشت بیرون نیومد😭😭😭
🔹یا حسین یا حسین....
⬅️بگو یا حسین تا این دلت قرار بگیره
قربون دل داغدارتون بشم ...
ناله بزن
ناله بزن بیاد غریب کربلا
🔸حسین....
@roze_daftari
⬅️بدن رو یا از سر میشناسند یا از لباس...
فدای اون آقایی بشم وقتی بیبی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد...
🔳آخ گلی گم کرده ام میجویم او را
🔳به هر گل میرسم میبویم او را
آخ
🔳گل من یک نشانی در بدن داشت
🔳یکی پیراهن کهنه به تن داشت
یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده
آخ
🔳گل گم گشته ات خواهر منم من
🔳سرور سینه ات خواهر منم من)
▪️خوب شد خاتم به دستت بود
▪️بر سرت نیست جنگ عُدوانی
▪️خوب شد دخترت کنارت نیست
▪️تا بگوید به ناله،، بابایی
⬅️میخوام بگم حاج قاسم
اگه بدنت اربا اربا شد
اگه دست از بدنت جدا شد
دیگه دخترت کنارت نبود ببینه.. دیگه دخترت نبود کنارت بدنت ناله بزنه
☑️فدای اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابا
وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته .....
🔲《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》
"عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟
عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟
بیبی فرمود :
سکینه جان
🔲 [[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]]
عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابات حسینه
ناله داری ناله بزن یا حسین....
یا حسین.....
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت آقا چه چیزهایی داخل قبر مطهر #حاج_قاسم گذاشتند.
🎥 سردار جباری فرمانده سابق سپاه ولی امر عجل الله (بیت رهبری)
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
ختم پدر🥀🥀🥀🥀🥀⬛️
#روضه امام علی (ع)
سوم هفتم چهلم وسالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یاصاحب الزمان
فلک زین ماتم عظمی عجب شوری به پا کردی
تو شمع محفل مارا زبزم ما جدا کردی
فلک آخر ربودی پدر فرزانه مارا
به خاموشی سپردی محفل وکاشانه مارا
مجلس امشب(امروز) ما به مناسبت سومین روز(هفتم) پدرمهربان و دلسوز بنام.......... بر پا شده است،سه روزه(هفت) که برادران داغ دیده ، پسران ودختران داغ دیده روی ماه بابا رو ندیدن( زبانحال بچه هاش)
سه(هفت )چراغ خونمون خاموشه بابا، دلمون خیلی برات تنگ شده ،بابا وقتی دلمون میگرفت ، میگفتیم بریم خونه پدر عرض ادب کنیم اما الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم واشک بریزیم، بابا جون چطور جای خالیتو ببینم، بابا خونه بی تو عزا خونه شده😭😭😭
عزیزان داغدیده، میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه ست، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره حالا ک دلتون شکست بریم درخونه مولا امام علی برای اولین مظلوم عالم ناله بزن
برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت.
امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد.
: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود:
حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است.
جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان
چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال
میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق
کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمومنین
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
روضه ۵تن
دلم می خوادکه پیغمبر ببینم
دمي باساغی کوثرنشینم
بگیرم دربغل قبرحسن را
حسین رادرصف محشر ببینم
قربان توپیغمبررحمت العالمین هنگام مرگ شروع کرد گریه کردن فرمود من برای خودم گریه نمی کنم گریم برای امتمه آخه اونا بدنهای ضعیف دارن وتاب آتش ندارند
#امیرالمومنین_علی_ع
ای انیس دردمندان یا علی
ای پناه بی پناهان یا علی
یک نظر بنما دم جان دادنم
جان زهرا و محمد یا علی
یه روز خانم فاطمه زهرا صدا زد علی جان مردم مدینه بهت سلام میدن یا نه؟
صدا زد فاطمه جان سلامشون میکنم جواب سلامم رو نمیدن ...
امان امان امان
خدا به اول مظلوم عالم آقا امیرالمومنین قسمت میدیم به اون لحظه ای که سر در چاه میکردناله میکرد
الا ای چاه یارم را گرفتند
گّلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
خدا قسمت میدیم در سرازی قیر علی و اولاد علی رو به فریاد🌼#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیه
هر کی قلب بی قرار داره بیاد
هر کی با فاطمه کار داره بیاد
آخ من گدایم و دلم شکسته است
بر در خانه تو نشسته است
صدا زد جان غسلنی فی الیل/کفنی فی الیل /دفنی فی الیل/یا علی منو شبانه غسل بده شبانه کفن کن وبه خاکم بسپار
حالا تو دل شب علی داره بدن زهراشو غسل میده
اسمامیگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی بلند بلند داره گریه میکنه
گفتم آقا جان شما سفارش کرده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنند چرا خودتون دارید بلند بلند گریه میکنید
صدا زد اسما... فاطمه ام رفت اما درد دلشو به منه علی نگفت اسما
آخ تو میبینی علی را زار و خسته
وای نمیبینی تو پهلوی شکسته
دستم رسید به بازوی ورم کرده
یازهرارفتی وبچهات یتیم شدن حسنت غریب وتنها
امانبودی غر بت حسناببینی
#امام_حسن_علیه_السلام
غریب نوازه حسن..
اونایی که رفتن و غربت ائمه بقیع رو دیدن کجا نشستند....
(دلتو ییرم قبرستان بقیع کنار اون قبری که بی شمع و چراغه، زائر نداره ، بارگاه نداره، آقام غریبه غریبه...
آخر برات شیعه حرم میسازه
حرم برای تو شه گرمم میسازه
رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور وارد محشر نمیشه ...
فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه میکنند...
خدا به پاره های جگر امام حسن قسمت میدم هر کس هر دردی تو سینه داره دردشو دوا بفرما ..
خدا چه گذشت به زینب اون لحظه ای که پارهای جگرامام حسنامیان تشت دید
#امام_حسین_سلام_الله_علیه
(دشتی)
لبُم لبریز از جام حسینه
وای عروج دل سر بام حسینه
اگه جراح قلبم رو شکافه
وای به روی لوح دل نام حسینه
آخ حسین را در غریبی سر بریدن
آخ تن پاکش به خاک و خون کشیدن
آخ تنش در کربلا عریان فتاده
وای سرش بر نیزه های کین دشمن
وقتشه برات کربلات امضا بشه
بگو یا امام حسین خیلیا خداحافظی کردند و رفتن کربلا...
هر بار دلم شکست گفتم حسین جان، آقا جان،،،
مگه من دل ندارم ...
مگه من شیعه نیستم،....
آقاجان خیلی بَده شیعه حرم آقاشو نبینه....
آقاجان قِسمت و روزیم کن بیام حرمت از نزدیک گریه کنم،.....
زار بزنم، به سینه بزنم ...
خدا به ابی عبدالله قَسمت میدیم ما رو گریه کن حسین زنده بدار
در این دنیا زیارت حرم آقا و در قیامت شفاعت آقا رو نصیب و بهره ما بگردان
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
🖤🖤🖤🖤🖤
هدایت شده از مولودی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم دوربین مخفی است و کاملا واقعیه حتما چند بار با حواس کامل ببینید و درس بزرگ زندگی از ان بگیرید
بهشت واقعی خاص این گونه افراد ست
به افتخار چنین افرادی ❤️❤️❤️❤️