﷽
#دفتری_طفلان_مسلم_ع
#روضه_طفلان_مسلم_ع
🌴رخسار شهید کربلا را صلوات
🌴تقدیم بر آن نگار والا صلوات
🌴او زینت عرشو زینت دوش نبی ست
🌴بر زینت عرش بر آن دل آرا صلوات
(دعای فرج)
🌾اللهم صل علی محمد و آل محمد …
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه …
السلام علیک یا مظلوم یا غریب یا اباعبدالله…
یا حسین 3…
⬅️دلارو ببریم حرم یتیمان مسلم ع
بیاد دو یادگار مسلم ع که کنار نهر فرات مظلومانه سر از بدنشون جدا کردند …
➖بیا ای دل دمی به کوفه بگذر
➖به طفلان یتیمان واله بنگر
➖میان کوچه سرگردان و حیران
➖غریب و در به در با چشم گریان
➖گهی گویند الا بابا کجایی
➖چرا دنبال طفلانت نیایی
➖همه درها در این شب بسته باشد
➖دل ما جان بابا خسته باشد
🌾اونایی که کربلا رفتن
وقتی می خوای از بغداد به سمت کربلا بری …
وقتی نگاه میکنی ، بین نخل های خرما دوتا گنبد کوچک پیداست.…
(سوال میکنی میگی اینجا کجاست؟)
میگن مزار دو ناردانه ی مسلم بن عقیله…
(وقتی داخل حرمشون میشی، خدا شاهده نه واعظ میخوای ، نه زیارتنامه خون ،نه روضه خون…)
همین که پاتو داخل حرم این دو تا آقا زاده میذاری , دوتا قبر کوچیکو پهلوی هم می بینی آتیش میگیری…
(حالا که دلت آماده است ، یه لحظه رو یاد کنم ناله بزن غریب نوازی کن به یاد یتیمان غریب و مظلوم مسلم ابن عقیل ع)
🌾خدا لعنت کنه حارث رو … کنار نهر فرات چه کرد…
( لحظه ای که اومد سر برادر کوچیکه رو جدا کنه … میگه برادر بزرگتره خودشو انداخت رو پای حارث…)
گفت حارث اول سر منو از تن جدا کن ، آخه وقتی که از مادر جدا شدیم… مادرم برادرمو به من سپرد… این برادر امانت منه…
(حارث سر برادر بزرگتر رو از تن جدا کرد…)
وقتی سر برادر و از تن جدا کرد ، برادر کوچکتر اومد ، کنار شط فرات، خون برادر و به سر و صورت می ماله . گریه می کنه و ناله میکنه…
(بعد نانجیب سر برادر کوچیکتر رو از تن جدا کرد.)
این دو تا برادر تو خون خودشون غلطیدند و از دنیا رفتن…
⬅️ای گرفتارا … آی مریض دارا …
این دو تا بچه در خونه خدا آبرو دارند…
اگه حاجتمندی بسم الله … اگه جوون داری بسم الله …
🌴آی دلای کربلایی
اینجا برادر اومد بالین برادر گریه کرد
دلا بسوزه برای اون آقایی که اومد بالا سر برادر ..
دید علمدار و سقاش زمین افتاده… دست در بدن نداره… بدن پاره پاره ست … فرق سر شکافته ست… تیر به چشم نازنین برادر
🥀گر نخیزی تو زجا ، کار ِحسین سخت تر است
🥀نگران حرمم ، آبرویم در خطر است
( عباس جان)
🥀قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید
🥀بی علمدار شده ، دستِ حسین بر کمر است
(اوج) آخ ناله کرد حسین… فرمود عباسم …
*الانَ اِنکسَرَ ظَهری و قَلَّت حیلَتی.."
یعنی داداش کمرم شکست …
آخ امیدم ناامید شد داداش…
عباس جان پاشو دشمن داره هلهله میکنه…
داداش پاشو دشمن داره سرزنشم میکنه…
🌾پناه اهل دنیا یا ابالفضل
🌾به حق دست های بریده یا ابالفضل
🌾بگیر این دست ها را یا ابالفضل
🌾بده حاجت ما را یا اباالفضل ۲
🌾یا ابالفضل
🌾یا ابالفضل
🌾ناله داری به قصد فرج امام زمانت عج از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین …
یا حسین
یا حسین
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
@rozehdaftari
|⇦•رفت فرمانده و تو ماندی..
#روضه و توسل تقدیم به روحِ شهدایِ مقاومت خصوصاً سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و همۀ آزادی خواهانِ جهان _ •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
باورش غیر ممکن است ولی
فتنه ها باز قد علم کرده اند
بی هوا مخفیانه در دل شب
دست فرمانده را قلم کرده اند
فکر کن امشب آن شب جمعه است
نگرانی به احتمال قوی
حاجی آمادۀ سفر شده و
تو قرار است جانشین بشوی
فکر کن زیر آسمان آن شب
آن شبِ بی ستاره ی بغداد
سر او روی دامنت باشد
او که دور از وطن غریب افتاد
رفت فرمانده و تو ماندی با
این همه بارِ بر زمین مانده
با خودت فکر کرده ای آیا
کار تو چیست بعد فرمانده
مانده ای با هجوم آتش ها
در دل جبهه های گوناگون
همه بر طبل جنگ می کوبن
منتهی با صدای گوناگون
جا نمانی از این قیام بزرگ
جبهه را بی هیبت نگذاری
گوش کن این صدای فرمانده است
رهبرت را غریب نگذاری
در هجوم هزار ها کوفی
کربلایی بمان و عابس باش
دم به دم پا به پای فرمانده
جا نزن مهدی المهندس باش
قلب لشگر اگر ز هم پاشید
جنگجویی رجز نمی خواند
این نظام این علم اگر افتاد
حرمی در جهان نمی ماند
فتنۀ عمروعاص را بشکن
دل بده دست ذوالفقار علی
نکند با خطایت من یا تو
بشود کم از اقتدار علی
مرد میدان اگر به خاک افتاد
عرصۀ جنگ همچنان غوغاست
منو تو مرد این مبارزه ایم
خنجر انتقام در کف ماست
نه بترس از کسی نه سازش کن
در هیاهوی جنگ قاسم باش
معنی مکتب سلیمانی است
اینکه در هر زمان مقاوم باش
راه فرمانده تا ابد باقی است
رهرو راهِ عشق بسم الله
هدف بعد ماست اسرائیل
فاتحان دمشق بسم الله
خون فرمانده خون ایران بود
که به جوش آمده است و بعد از او
یک جهان در هوای خونخواهی
به خروش آمده است بعد از او
دو سه تا ضربه مانده تا مالک
خبر فتحِ دیگری بدهد
نگذاریم فتنه ی داخل
کار را دست اشعری بدهد
موسم انتقام نزدیک است
کار ظلم اینچنین نخواهد ماند
این همه خونِ دل که ریخت به خاک
بی گمان بر زمین نخواهد ماند
پرچم شیعه چادر زهراست
چادری که به روی خاک افتاد
هم در آن کوچه هم زمانی که
پیش آن جسمِ چاک چاک افتاد
________
روز روشن میان یک کوچه
مادری راه خانه را گم کرد
گریه ها در گلوش بوده اما
محض روی علی تبسم کرد
آی علمدار علی ..
دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است
*امام صادق فرمود ، (می خوام بی مقدم برم تو روضه ..) فرمود می خواید بدونید سبب شهادت مادر ما چیه؟! اون روز تو کوچه ، اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السیْفِ بِاَمْرِهِ .. آنچنان با شمشیرِ در غلاف به بازویِ مادر زد ..*
دستی که سهم دست تو شمشیر کرده است
سهم رقیه را غول و زنجیر کرده است
*اون روز تو کوچۀ مدینه تا دستِ علمدارِ علی رو زدن ، دیگه مادر از پا افتاد .. کربلام تا دستِ عباسُ زدن دیگه راه و گم کرد .. "وَقَفَ مُتِحَیرا” مونده بود چه کنه ..*
پاشو ابوالفضل پانشی افسوسی میشه نذار بشه
پاشو ابوالفضل اصغر گلو بوسی میشه نذار بشه
پاشو ابوالفضل قضیه ناموسی میشه نذار بشه
پاشو ابوالفضل شده کولت کنم اخا می برمت
پاشو ابوالفضل یا مث اکبر رو عبا می برمت
عمودی آمد و بر فرق پاک او اثر کرد
صدای استخوانِ سر حسین را در به در کرد
*صدای شکستن استخوانِ مادرُ شنیدن بچه ها ..*
پیکری پاره سوخت در شعله
پشتِ در خطر مادر شعله
چند نفر میزدن مادر را
بی هوا میزدن مادر را
با لگد می زدن مادر را
*به آقامون سید الشهدا میگن غریب ، چون دور از خونۀ مادری به شهادت رسید ، حاج قاسمم تو غربت کشته شد .. اما غیرتیا سخت در خونۀ خودت تو خونۀ خودت بکشن مادرت رو .. *
بی هوا می زدن مادر را
چهل نفر می زدن مادر را
پشت در می زدن مادر را
یه مادر تو آتیشُ
یه لشگر جلو روشه
یه دستش به دیوارُ
یه دستش به پهلوشِه
کاش بارون بباره
کاش دشمن بفهمه
مادر بار شیشه داره
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
@rozehdaftari
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمری زدیم از دل صدا، باب الحوائج را
خواندیم بعد از ربنا، باب الحوائج را
روزیِ ما کرده خدا، باب الحوائج را
از ما نگیرد کاش، یا باب الحوائج را
هرکس صدایش کرد، بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد، پاره نخواهد شد
یادش بخیر آن روزها که مادرِ خانه
گه گاه میزد پرچمی را سر درِ خانه
پُر می شد از همسایه ها دور و بر خانه
یک سفره نذری، قدر وُسع شوهر خانه
مادر پدرهامان همین که کم میاوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
عَصر سه شنبه خانه ی ما رو به را می شد
یک سفره می افتاد و درد ما دوا می شد
با اشک،وقتی چشم مادر آشنا می شد
#شاعر:محسن عرب خالقی
*مادرم به روضه خون میگفت: سفرهٔ موسی ابن جعفر دارم، روضهٔ موسی الکاظم برام بخون، روضه خون شروع می کرد روضه خوندن، اینجوری میخوند:
«یه وقت دیدن در زندون باز شد، چهار تا غلام سیاه این بدن نحیف و روی تخت پاره گذاشتن، هی صدا میزدن: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَرَى الْخَبِيثَ بْنَ الْخَبِيثِ فَلْيَخْرُج."میگفتن :"هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ"...»
مادرم چادر گلدارش و روی صورت میکشید، برات ناله میزد... روضه خون باز شروع می کرد به روضه خوندن، میگفت :
«صدا به گوش عموی هارون الرشید رسید، گفت چه خبره؟ گفتن: بدن موسی ابن جعفر رو از زندان بیرون آوردن ، اهانت میکنند، بی احترامی میکنند...عموی هارون پابرهنه به راه افتاد، عبا برداشت، عمامه برداشت، گفت: برید بدن رو بگیرید. بدن رو آوردند در بازاری به نام "سُوق الریاحین" گذاشتن . گفت منادی صدا بزنه: "أَلَا وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَرَی الطَیب بْنِ الطَیب فَلْیَخٰرُجٰ" هرکسی میخواد بدن این آقای پاک رو ببینه باهاش وداع کنه بیاد، تشیع جنازه ی باشکوهی شد، مردم همه آمدند...»
اینجا بود که میدیدم مادرم روی پا میزد هی میگفت: غریب کربلا حسین ... *
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
@rozehdaftari
هدایت شده از نوحه سنتی مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#مرد_میدان
اینان ز علمدار ِ حرم می ترسند
از لشگرِ شیرانِ عجم می ترسند
ماندم چه بلایی سرشان آوردی
از دیدن تصویر ِ توهم می ترسند
🖤🖤🖤🏴🏴🏴
روضه علی اصغر(ع)🥀🥀
گریزرقیه (ع)🥀
بسم الله الرحمن ارحیم
یا رحمن یا رحیم
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یاصاحب الزمان
اجرومزد شما با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشالا هرکجای مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخانه علی اصغر امام حسین میدونم گرفتاری مریض داری حاجت داری جوان داری اما علی اصغر باهمان ودستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی راباز می کنه امشب امام حسین را واسطه قرار بدیم انشالا حاجت روا میشی
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
گفت بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
😭😭😭
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرد اما می خوام دلتو از کربلا ببرم خرابه شام هرکس
با ابی عبدالله کار داری....
آقا رو به نازدانه اش قسم بده...
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، 😭
اگه کربلا میخواهی...
بگو حسین جان...
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم...
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن...
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
⚫️#روضه_شهید_سلیمانی
🔘#سلیمانی
⚫️#دفتری_سلیمانی
▪️در کمال وقارو زیبایی
▪️حاج قاسم شدی تماشایی
▪️پدر کفر را در آوردی
▪️با ولای علی به تنهایی
▪️مالک اشتر سپاهِ ولی
▪️ای که چون ذوالفقار مولایی
▪️خون و یادت همیشه جاوید است
▪️تا ابد در قلوب شیدایی
▪️سخت ما انتقام میگیریم
▪️از حسودان کور دنیایی
▪️میرسد روز مرگ اسرائیل
▪️میرسد لحظه صف آرایی
اما
▪️مثل قاسم تنت شده خونی
▪️همچو اکبر اربااربایی
▪️دست هایت بریده شد، آری
▪️مثل عباس مثل سقایی
▪️بدنت سوخته میان شرر
▪️این هم ار داغ های زهرایی
▪️خوب شد خاتمت به دستت بود
⬅️(امان امان ...
قربون آقایی برم وقتی ساربان همراهی کرد کاروان رو رسیدند کربلا...
ابی عبدالله پول داد لباس داد به ساربان...
هر چی خواست ابی عبدالله داد..
اینا خانواده کرمند
اما همچین که داشت میرفت ..یه وقت زینب (س) نگاه کرد، دید ساربان نگاش به انگشت و انگشتر حسینه...
اما چکار کرد صبر کرد تا غروب عاشورا وارد گودال شد دید دیر رسیده چیزی دیگه برا غارت نمونده ...دید زیر نور مهتاب انگشتر آقا داره برق میزنه
امان امان...
هر کاری کرد انگشتر از انگشت بیرون نیومد😭😭😭
🔹یا حسین یا حسین....
⬅️بگو یا حسین تا این دلت قرار بگیره
قربون دل داغدارتون بشم ...
ناله بزن
ناله بزن بیاد غریب کربلا
🔸حسین....
@roze_daftari
⬅️بدن رو یا از سر میشناسند یا از لباس...
فدای اون آقایی بشم وقتی بیبی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد...
🔳آخ گلی گم کرده ام میجویم او را
🔳به هر گل میرسم میبویم او را
آخ
🔳گل من یک نشانی در بدن داشت
🔳یکی پیراهن کهنه به تن داشت
یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده
آخ
🔳گل گم گشته ات خواهر منم من
🔳سرور سینه ات خواهر منم من)
▪️خوب شد خاتم به دستت بود
▪️بر سرت نیست جنگ عُدوانی
▪️خوب شد دخترت کنارت نیست
▪️تا بگوید به ناله،، بابایی
⬅️میخوام بگم حاج قاسم
اگه بدنت اربا اربا شد
اگه دست از بدنت جدا شد
دیگه دخترت کنارت نبود ببینه.. دیگه دخترت نبود کنارت بدنت ناله بزنه
☑️فدای اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابا
وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته .....
🔲《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》
"عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟
عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟
بیبی فرمود :
سکینه جان
🔲 [[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]]
عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابات حسینه
ناله داری ناله بزن یا حسین....
یا حسین.....
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آقا چه چیزهایی داخل قبر مطهر #حاج_قاسم گذاشتند.
🎥 سردار جباری فرمانده سابق سپاه ولی امر عجل الله (بیت رهبری)
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
ختم پدر🥀🥀🥀🥀🥀⬛️
#روضه امام علی (ع)
سوم هفتم چهلم وسالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یاصاحب الزمان
فلک زین ماتم عظمی عجب شوری به پا کردی
تو شمع محفل مارا زبزم ما جدا کردی
فلک آخر ربودی پدر فرزانه مارا
به خاموشی سپردی محفل وکاشانه مارا
مجلس امشب(امروز) ما به مناسبت سومین روز(هفتم) پدرمهربان و دلسوز بنام.......... بر پا شده است،سه روزه(هفت) که برادران داغ دیده ، پسران ودختران داغ دیده روی ماه بابا رو ندیدن( زبانحال بچه هاش)
سه(هفت )چراغ خونمون خاموشه بابا، دلمون خیلی برات تنگ شده ،بابا وقتی دلمون میگرفت ، میگفتیم بریم خونه پدر عرض ادب کنیم اما الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم واشک بریزیم، بابا جون چطور جای خالیتو ببینم، بابا خونه بی تو عزا خونه شده😭😭😭
عزیزان داغدیده، میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه ست، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره حالا ک دلتون شکست بریم درخونه مولا امام علی برای اولین مظلوم عالم ناله بزن
برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت.
امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد.
: متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود:
حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است.
جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان
چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال
میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق
کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمومنین
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
روضه ۵تن
دلم می خوادکه پیغمبر ببینم
دمي باساغی کوثرنشینم
بگیرم دربغل قبرحسن را
حسین رادرصف محشر ببینم
قربان توپیغمبررحمت العالمین هنگام مرگ شروع کرد گریه کردن فرمود من برای خودم گریه نمی کنم گریم برای امتمه آخه اونا بدنهای ضعیف دارن وتاب آتش ندارند
#امیرالمومنین_علی_ع
ای انیس دردمندان یا علی
ای پناه بی پناهان یا علی
یک نظر بنما دم جان دادنم
جان زهرا و محمد یا علی
یه روز خانم فاطمه زهرا صدا زد علی جان مردم مدینه بهت سلام میدن یا نه؟
صدا زد فاطمه جان سلامشون میکنم جواب سلامم رو نمیدن ...
امان امان امان
خدا به اول مظلوم عالم آقا امیرالمومنین قسمت میدیم به اون لحظه ای که سر در چاه میکردناله میکرد
الا ای چاه یارم را گرفتند
گّلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
خدا قسمت میدیم در سرازی قیر علی و اولاد علی رو به فریاد🌼#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیه
هر کی قلب بی قرار داره بیاد
هر کی با فاطمه کار داره بیاد
آخ من گدایم و دلم شکسته است
بر در خانه تو نشسته است
صدا زد جان غسلنی فی الیل/کفنی فی الیل /دفنی فی الیل/یا علی منو شبانه غسل بده شبانه کفن کن وبه خاکم بسپار
حالا تو دل شب علی داره بدن زهراشو غسل میده
اسمامیگه یه مرتبه دیدم علی سر گذاشت به دیوار بی کسی بلند بلند داره گریه میکنه
گفتم آقا جان شما سفارش کرده بودید بچه ها بلند بلند گریه نکنند چرا خودتون دارید بلند بلند گریه میکنید
صدا زد اسما... فاطمه ام رفت اما درد دلشو به منه علی نگفت اسما
آخ تو میبینی علی را زار و خسته
وای نمیبینی تو پهلوی شکسته
دستم رسید به بازوی ورم کرده
یازهرارفتی وبچهات یتیم شدن حسنت غریب وتنها
امانبودی غر بت حسناببینی
#امام_حسن_علیه_السلام
غریب نوازه حسن..
اونایی که رفتن و غربت ائمه بقیع رو دیدن کجا نشستند....
(دلتو ییرم قبرستان بقیع کنار اون قبری که بی شمع و چراغه، زائر نداره ، بارگاه نداره، آقام غریبه غریبه...
آخر برات شیعه حرم میسازه
حرم برای تو شه گرمم میسازه
رسول خدا فرمود هر کس برا حسنم گریه کنه فردای قیامت کور وارد محشر نمیشه ...
فرمود به قدری حسنم مظلومه که ملائکه و مرغان آسمان برا حسنم گریه میکنند...
خدا به پاره های جگر امام حسن قسمت میدم هر کس هر دردی تو سینه داره دردشو دوا بفرما ..
خدا چه گذشت به زینب اون لحظه ای که پارهای جگرامام حسنامیان تشت دید
#امام_حسین_سلام_الله_علیه
(دشتی)
لبُم لبریز از جام حسینه
وای عروج دل سر بام حسینه
اگه جراح قلبم رو شکافه
وای به روی لوح دل نام حسینه
آخ حسین را در غریبی سر بریدن
آخ تن پاکش به خاک و خون کشیدن
آخ تنش در کربلا عریان فتاده
وای سرش بر نیزه های کین دشمن
وقتشه برات کربلات امضا بشه
بگو یا امام حسین خیلیا خداحافظی کردند و رفتن کربلا...
هر بار دلم شکست گفتم حسین جان، آقا جان،،،
مگه من دل ندارم ...
مگه من شیعه نیستم،....
آقاجان خیلی بَده شیعه حرم آقاشو نبینه....
آقاجان قِسمت و روزیم کن بیام حرمت از نزدیک گریه کنم،.....
زار بزنم، به سینه بزنم ...
خدا به ابی عبدالله قَسمت میدیم ما رو گریه کن حسین زنده بدار
در این دنیا زیارت حرم آقا و در قیامت شفاعت آقا رو نصیب و بهره ما بگردان
@rozehdaftari
#روضه_دفتری_مجمع_الذاکرین_ع
🖤🖤🖤🖤🖤
هدایت شده از مولودی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فیلم دوربین مخفی است و کاملا واقعیه حتما چند بار با حواس کامل ببینید و درس بزرگ زندگی از ان بگیرید
بهشت واقعی خاص این گونه افراد ست
به افتخار چنین افرادی ❤️❤️❤️❤️
.
#سردار_سلیمانی
سردار دلها...
غمی تو دلا نشسته
بغض راه گلومو بسته
دلِ من خیلی گرفته
دل رهبرمشکسته
علیِ زمان غریب شد
مالک اشترو کشتن
تسیلت مهدی زهرا
یاور رهبرو کشتن
آخرش جلوی زهرا روسپید شد
حاج قاسم سلیمانی شهید شد...
(خبرآوردن از فراق حبیب
نصر من الله و فتح قریب)
جگرم داره میسوزه
ندارم یه راهِ چاره
از غمِ سردارِ دلها
بارون چشام میباره
او به آرزوش رسید و
فدای راه خدا شد
جا نموند ز کاروان و
زائر کرب وبلا شد
کشته ی کینه ی شیطانِ پلید شد
حاج قاسم سلیمانی شهید شد....
(خبر آوردن از فراق حبیب
نصر من الله و فتح قریب)
نوکرِ خونه ی زهرا
داره عاقبت به خیری
جز در خونه ی مادر
رو نمیزنه به غیری
باورمنمیشه هرگز
توی روضه ها نباشه
نرسیده فاطمیه
برا مادرش فدا شه
فدایی راهِ قرآن مجید شد
حاجقاسم سلیمانی شهید شد
(خبر اوردن از فراق حبیب
نصر من الله و فتح قریب)
مرتضی عابدینی
#نوحه #سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
@rozehdaftari
Shab4Fatemieh1-1398[04].mp3
7.78M
.
🏴نوحه #واحد
💔سالگرد شهادت_حاج_قاسم 💔
#میثم_مطیعی 🎤
حاج قاسم کجایی؟😭😭
بی تو ای سلیمانی، دل ماند و پریشانی
ماه موسپیدم، سردار شهیدم
این فتح مبین از توست، راه اربعین از توست
ای شیر حسینی، فرزند خمینی
«رفتي از ميان ما، سوي جنت المأوي
حاج قاسم کجایی؟ حاج قاسم کجایی؟»
جسم إربا إربایت، در آغوش مولایت
این دیدار زیبا، بر جانت گوارا
دست غرفه خون تو، جسم لاله گون تو
دارد روضه هایی، حاج قاسم کجایی؟
«رفتي از ميان ما، سوي جنت المأوي
حاج قاسم کجایی؟ حاج قاسم کجایی؟»
در دل مانده رویایت، بر لب نام زیبایت
اربابم حسین جان، مي¬میرم برایت
ای نام و نشان من، جان من جهان من
می گیرم سراغت، می گریم ز داغت
خونت جوهر هستی، شورت در سر هستی
آه ای راز عطشان، جانم را بسوزان
در دل مانده رویایت...
مصباح الهدایی تو، محبوب خدایی تو
روشن از تو راهم، محتاج نگاهم
ای عشق نخستینم، معیار دل و دینم
جانم را رها کن، نذر کربلا کن
در دل مانده رویایت...
ای خاکت بهشت من، زیبا سرنوشت من
ای حصن حصینم، باقی از تو دینم
نامت محییُ الاموات، مِهرت قاضی الحاجات
جان عالمی تو، اسم اعظمی تو
در دل مانده رویایت...
شاعر: میلاد عرفان پور
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی💔🥀💔🥀💔🥀💔🥀
@rozehdaftari
به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س)
و چهارمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
امشب ز مکّه بر فلک فریاد نور است
روشن فضای کعبه از میلاد نور است
امشب زمین بر آسمانها راز دارد
راز درون خویش را ابـراز دارد
امشب خدیجه بین زنهای بهشتی
بنشسته با یک ماه سیمای بهشتی
امشب ملک گلبانگ شوق وشور دارد
روح الامین بـر لب پیـام نور دارد
امشب نماز شکـر می خواند پیمبر
بهتر زجان خویش را بگرفته در بر
یعنی خدایش بهترین را هدیه کرده
احمد برای شکـر نعمت فدیه کرده
روح رسول الله را ریحانه آمد
بر آفرینش بهترین دردانه آمد
امشب خدا کوثر به پیغمبر عطا کرد
همسنگـری برساقی کوثر عطا کرد
زهرا که جـان عالمـی بادا فدایش
زهرا که می باشد رضای حق رضایش
زهرا که جبریلش پیام وحی دارد
الهــام بر او با کلام وحی دارد
زهرا که اصحاب کسا را بود محور
زهرا که خواندش بضعه منّی پیمبر
زهرا که ذکر نور جاری بر لبش بود
روح الامین محو مناجات شبش بود
زهرا که عقل اوّل او را اُمّ اب خواند
زهرا که بردستش پیمبر بوسه بنشاند
زهرا که محراب از نمازش آبرو داشت
احمـد به وقت ذکر نام او وضو داشت
زهرا که مداحش کلام الله باشد
همــراه نام او سلام الله باشد
زهراست بین خلق نوری برگزیده
او را خـدا با جلوۀ خود آفریده
زهرا و قرآن هردو آیات خدایند
راه خدا را هر دو مصباح الهدایند
زهرا کتاب وحی را شیرازه باشد
اسلام از نامش بلند آوازه باشد
بر اهل عالم یازده نورند حجّّت
زهراست حجت بر امامان و امامت
زهرا که باید گفت او را عصمه الله
زهرا که در هجده بهار عمر کوتاه
از دامنش نـور ولایت منجلی بود
در نُه بهـار عمر همدوش علی بود
زهرا که رو از مرد نابینا بگیرد
باید زن از او الگوی تقوا بگیرد
زهرا که مهرش رحمت وقهرش عذاب است
پیغـــام او بـر بانوان حفظ حجاب است
عطر عبادت بود در گُلخانه ی او
انـوار حق تابید از کاشانه ی او
آن خانۀ کوچک زسنگ و خشت و گِل بود
بیت الــولا بود و اقـامتــگاه دل بود
پـرورده ای از فیض دامانش حسین است
شاگرد درس عشق و عرفانش حسین است
زینب از این بیت الشّرف شد کربلایی
یعنـی از اینجــایافت تعلیم خدایی
زهرا مرام و منطق دین پروری داشت
زهرا ره و رسم دفاع از رهبری داشت
زهـرا همیشـه با ولایت با ولی بود
تا پای جان همراه و همرزم علی بود
راه خـدا راه ولایت راه زهراست
راه حمایت از ولایت در زمانهاست
آنکس که تحت امر او خیل ملک بود
تنها نه قصد احتجاجش بر فدک بود
گرچـه فدک او را بُوَد حق مسلّم
تاریخ هم دارد بر آن اسناد محکم
امـا ز پا ننشست تـا دنیا بداند
باید چراغ راه حق روشن بماند
وقتی که تنها دید مولایش علی را
خانه نشینی، غربت و رنج ولی را
با احتجاج خود علی را یاوری کرد
با خطبه بر آیندگان روشنگری کرد
یعنی تمام مقصد ما حفظ دین است
بر شیعیـان فاطمـه پیغام این است
آزاد مـردان و زنان بیدار باشید
با دین ستیزان بر سر پیکار باشید
؛؛؛؛؛؛
یا فاطمـه ای روح صبر و استقامت
کردی تو یاری با جهادت از امامت
ای مادر خیـل شهیدان خدایی
ای داده بر عالَم ندای کربلایی
روح سلیمانیست مهمان عطایت
لبریز جانش بود از جام ولایت
وقتی به میدان شهادت پای بگذاشت
سربنـد یازهرا به پیشانی خود داشت
از تو مدد می خواست روز جنگ و میدان
می گفت همــراه حماســه آفرینان:
«یا فاطمــه رزمندگان را یاوری کن»
«در جبهه فرزندان خود را مادری کن» (1)
اینبا وفا سـردار اگر محبوب دلهاست
نامش به تاریخ حماسه گر که برجاست
از خانــدان تو محبّت در دل اوست
لطف شما در هر دو عالَم شامل اوست
ای مستجاب الدعوه ما را هم دعا کن
مشکل گشـایی کن گره از کار وا کن
مادر دعـا کن تا که فرزنـدت بیاید
ازشیعیان با دست خود مشکل گشاید
اثر از: نعیمی (قم)
التماس دعا ـ وطنی
پی نوشت:
1)ـ این بیت از استاد سازگار می باشد که در دوران دفاع مقدس سروده بودند.
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_قاسم
@rozehdaftari
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#روضه حاج قاسم سلیمانی🥀
ترکیبی امام حسین وشهدای کرمان
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.
اول مجلس.
همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یا صاحب الزمان
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
♦️شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
♦️منافقها به خون آذین نمودنداهل ایمان را
♦️هراسانند از نام تو و از زائرانت هم
♦️ببین حاجی ز پا افتادن سرو خرامان را
♦️به روز سالگرد آسمانی گشتنت اینجا
♦️به خونابه نشاندند این چنین چشمان یاران را
♦️خبرها حاکی از پرپر شدنها بود یا زهرا
♦️به میلادت ببین هنگامه سرخ شهیدان را
♦️هنوز از انتقام سخت می گوییم و می خواهیم
♦️بگیر از لشکر صهیون تقاص خون ایران را
♦️کجایی حاج قاسم تا بخوانی شعر عاشورا
♦️شبیه کربلا کردند از خون باز کرمان را
⬅️عزیزان درایام سالگرد سردار دلها حاج قاسم سلیمانی قرارداریم که درسالگرد ایشان تعدای از بهترین عزیزان وشفتگان حاج قاسم به شهادت رسیدند
اما جاج قاسم امروز مهمان زیاد داری عده ای از بهترین عزیزان جهت زیارت شما وبه عشق شما از سراسر کشور به کرمان آمدند به عشق شما به شهادت رسیدند حاج قاسم از مهمانات خوب پذیرای کنید ازهمه شون نزد مادر پهلو شکسته وارباب بی کفن شفاعت خواهی کنید انشاء الله روح سردار عزیزمان وهمه شهدا کرمان ازاین مجلس محفل فیض ببرد گریز داشته باشیم دراین خصوص
▪️شهید سلیمانی سلام ما رو به ارباب بی کفن ابا عبدالله الحسین علیه السلام برسان تصاویری از پیکر اربا اربای شهید سلیمانی پخش شده دیدم بدن شهید سلیمانی تکه تکه شده یا الله اما حاج قاسم زائرین شما هم مثل خودتان درکرمان پرپر شدند اما عرض روضه من این باشه ثوابش برسه به روح همه ی شهدا مخصوصا شهید قاسم سلیمانی وشهدای عزیز کرمان اما عکسی منتشر شده از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردم دیدم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رو دیدم یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادم سردار سلیمانی تو شهید شدی اما انگشترت در دست شما بود اما ...
لا یوم کیومک یا ابا عبدالله اومد تو گودی قتلگاه یه چیزی ببره چشمش افتاد به انگشتر چه کرد ؟ بمیرم برات حسین جان ....
حسین جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری
⬅️ آخه بدن رو یا از سر میشناسند یا از لباس یا یه نشونی مثل انگشتر یادتون میاد تا عکس اون دست حاج قاسم که انگشتر داشت پخش شد همه مطمئن شدن شهید شده...
اما فدای اون آقایی بشم که نه سر در بدن داشت نه لباسی به تن داشت آخ نه انگشتری داشت وقتی بیبی زینب اومد کنار تل زینبیه یه ناله ای کرد...
♦️آخ گلی گم کرده ام میجویم او را
♦️به هر گل میرسم میبویم او را
آخ
♦️گل من یک نشانی در بدن داشت
♦️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها یه صدای ناله ای بلنده
آخ
▪️گل گم گشته ات خواهر منم من
▪️سرور سینه ات خواهر منم من)
▪️خوب شد خاتم به دستت بود
▪️بر سرت نیست جنگ عُدوانی
▪️خوب شد دخترت کنارت نیست
▪️تا بگوید به ناله،، بابایی
⬅️میخوام بگم حاج قاسم
اگه بدنت اربا اربا شد
اگه دست از بدنت جدا شد
دیگه دخترت نبود کنار.بدنت ناله بزنه
☑️فدای اون آقای غریبی که وقتی دخترش اومد کنار بدن، بابا
وقتی اومد دید عمه یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته .....
♦️《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》
"عمه این بدن قطعه قطعه ی کیه؟
عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟؟
بیبی فرمود :
سکینه جان
♦️[[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]]
عزیزم این بدن قطعه قطعه ی بابات حسینه
آخ بمیرم خودشو انداخت رو این بدن بی سر شروع کرد با بابا درد دل کردن (یادتونه چطور همه دخترای حاج قاسم تسلا میدادن ) اما چه کردند با این نازدانه ابی عبداله
نوشتن اجتمعت عدة من الاعراب حتی جروها عن جسد ابیها
ریختن تو گودال هم این دختر زدن هم عمه رو زدن یه کاری کردن لحن دختر عوض شد صدا زد یا ابتاانظر الی عمتی المضروبه و رؤوسنا المکشوفه
بابا پاشو دارن عمه مو میزنن دیگه بقیه شو معنانکنم
هر جا نشستی صدا بزن ای حسین
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@rozehdaftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشنوید صحبتهای مردی که چندین نفر از اعضای خانواده اش شهید شدند....
همینقدر مظلوم
همینقدر مقاوم
#کرمان 💔
@rozehdaftari
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
🏴# مصائب ام کلثوم سلام الله علیها
▪️زمانی که امام حسین (ع) به شهادت رسید اسب امام به سوی خیمه گاه آمد #ام_کلثوم دختر حضرت علی و حضرت فاطمه (علیهم السلام) از خیام بیرون آمد و در حالی که دست بر سر اسب میکشید با گریه میگفت: «ای محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ای جد بزرگوار، ای ابوالقاسم، ای علی (ع)، ای جعفر، ای حمزه، ای حسن (ع)، این حسین (ع) است که عریان به خاک افتاده است سر از پشت جدا و عمامه و ردایش از تن خارج کردهاند سپس با اسب بر او تاختهاند.
_
▪️در کوفه نیز در حالی که گریه راه گلویش را بسته بود و به سختی میگریست به سخن ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، بد به حالتان چه کردید؟ به حسین (ع) خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آنگاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما، آیا میدانید چه کردید و چه گناه بزرگی را مرتکب شدهاید؟ هیچ میدانید که چه خونهایی را ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دلهایتان برداشته شده است؟ شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را کشتید؛ با این حال حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیان کار. آن گاه این اشعار را بر زبان جاری کرد:
_
▪️برادرم را کشتید پس وای بر مادرانتان که به زودی دچار آتشی خواهید شد که گرمایی سوزان دارد. خونهایی را ریختید که خدا، قرآن و محمد (ص) آن را محترم شمرده و حرام کرده بودند. شما را به آتش دوزخ مژده باد که فردا به یقین در آن جاویدان خواهید ماند. من همه عمرم در سوگ جانسوز برادرم و ستمی که بر او رفته است میگریم بر آن انسان والایی که پس از پیامبر(ص) از بهترین مردان روزگار بود. من بر او اشک خواهم ریخت و همواره بر او خواهم گریست و دانههای درشت و بی شمار اشکم از گونه هایم خشک نخواهد شد.
_
▪️چون کاروان اسرا نزدیک شام رسیدند ام کلثوم به شمر فرمود:ما را از دروازهای وارد کن که مردمان کمتری در آن اجتماع کرده باشند و بگو سرهای شهدا را از میان محملها دور کنند تا مردم به نظاره سرها مشغول شده و به حرم رسول خدا (ص) ننگرند. اما شمر بر خلاف فرموده ایشان عمل کرد و فرمان داد تا سرهای شهدا را در میان محملها جای دهند و ایشان را از دروازه ساعات که مردم بیشتری در آن جمع شده بودند وارد نمودند.
منبع:اللهوف فی قتلی الطفوف-ص۸۲ و91و101
@rozehdaftari
#حضرت_ام_کلثوم_زمزمه
از کودکی رنج بسیار دیدم
من مادرم را در پس دیوار دیدم
دورو بر گُل صد خار دیدم
مجروح او را از نوک مسمار دیدم
من با زینب
توو کوچه با برادرا دویدیم
صدای مادرمونو شنیدیم
بابامونو کشیدن،آه کشیدیم
در کربلا غم دیدم مکرّر
چی بگم از غروب عاشورا برادر
هر داغ دیدم صبور بودم
جای تو کاش زیر سم ستور بودم
دیدم ای وای
یه عده ای رفتن به سوی گودال
شد تن تو توو اون شلوغی پامال
رفتن یه عده ای سراغ خلخال
با دیدهی تر دیدم برادر
موندی به زیر دست و پا صد پاره پیکر
دیدم شکسته آیینهی تو
دیدم با مرکب اومدن روسینهی تو
ای وای داداش
حرامیا به سوی تو دویدن
اشکای ام کلثومت رو دیدن
خندیدن و سر تورو بریدن
#محمود_اسدی_شائق
@rozehdaftari
🌴🖤🍃🌴🖤🍃😭
🖤😭روضه دفتری حضرت🌴قاسم😭ع
🌸به رویِ انور صاحب🌸 الزمان مهدی منتَظر صلوات
🌸به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات🌸
🌸به یمن مقدم آن منتقم که در عالم🌸
🌸کند حکومت الله مستقر صلوات🌸
السلام🤲علیک🤲یا🤲صاحب🤲الزمان
😭🌴جهان به راه تو در انتظار مهدی جان
🌴😭ستاده با قد خم اشکبار مهدی جان
😭🌴ز دوری تو دل عالمی ز غم خون است
🤲🌴بیا،بیا که تویی غمگسار مهدی جان🤲
🤲🌴دل رمیدهٔ ما میل کربلا دارد
🌴🤲قسم بحق تو ای شهریار مهدی جان🤲
یاصاحبالزمانالغوثالامان🤲🤲
🌴( السلام علیک یابن رسول الله
السلام علیک یابن امیرالمومنین
السلام علیک یا مظلوم و ابن المظلوم
السلام علیک یا قاسم ابن الحسن و رحمة الله و برکاته)
🌴🖤🍃
😭یاقاسمابنالحسن🤲🤲 3
🌴🍃منم قاسم حسن را نور عینم
🌴برادر زاده مولا حسینم
🌴منم قاسم ز آل مصطفی یم
🌴فروغ دیدگان مجتبی یم
🌴🖤🍃
🌴🤲دلارو روونه کنیم کربلا..ان شاالله قسمت و روزیمون بشه ،،به همین. زودی، دسته جمع کربلا عرض ادب کنیم..
بیایید با پای دل از راه دور بریم کربلا..
بریم کنار قبر شهدای کربلا..
.اول یه سلامی به مولامون ابی عبدالله بدیم..
السلام علیک یا اباعبدالله..
یا حسین 🤲3
😭مجلس و محفل به یاد قاسم الحسن، شهید 13سالهٔ کربلاست..
امروز برا غریبی و مظلومی قاسم ابن الحسن اشک بریزیم..امروز بریم یتیم نوازی..یتیم نوازا کجا نشستند..
امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن..
آی جوون دارای مجلس..
آی مریض دارا..
آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا..
مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه..
🖤😭وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت😭🖤
دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین..
صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن..
10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه..
(حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره)
با چه سختی اذن میدان گرفت بماند
😭🖤قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد😭
لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه..
آخه این پسر امام حسنه..
خون امیرالمومنین تو رگاشه..
🌴🍃(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد:
این نوجوون رو می شناسم
باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد
🌴🖤🍃😭
عمر چه کنیم؟
گفت: مگه نمی بینید زره نداره..
مگه نمی بینید کلاه نداره..
پس چه کار کنیم؟
نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید😭
😭بگم و ناله بزنی😭
بدن قاسمو سنگ باران کردن.😭
آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن..
حواس قاسم رو پرت کردن..
نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد..
دیدن قاسم روی زمین افتاد..
زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم بلند شد..
واعماه..
عمو به دادم برس.😭
عمو به فریادم برس😭
🌴افتادم از پشت فرس
🌴عمو به فریادم برس
🌴🖤🍃😭
عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه..
ابی عبدالله دوید سمت میدان😭😭
(چه جور اومد میدان ابی عبدالله)
می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن.😭🖤
😭🖤آخ...تنها بدنی که سر داشت و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه.😭🖤
🌴🍃یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه.😭😭
🌴🍃ای یادگار روی قشنگ برادرم😭🖤
🌴🍃جان کندنت به روی زمین نیست باورم
🌴🍃پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود
🌴🍃پرپر مزن مثل کبوتر برابرم
🌴🍃در استخوان خرد جناق تو دیده ام
🌴🍃تصویر درب خانه و مسمار و مادرم😭
🌴🍃یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور😭
🌴یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم😭
🌴🍃(اوج)راوی کربلا میگه..
گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم..
همین که گرد و غبار فروکش کرد آخ اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند..
دلم برا قاسم نسوخت..
دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت..
آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد..
(عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم)
آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا.🤲🤲
🌴یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه..
آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب..
(خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند)
🌴🖤🍃😭
نشست میان دو بدن..
گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم..
گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم..
🌴🍃با شاخهٔ گل آیید
🌴🍃از خیمه سرا بیرون
🌴🍃آید به حرم قاسم
🌴🍃با پیکر غرق خون
🌴🍃آه و واویلا ای بنی هاشم
🌴🍃کشته شد قاسم 2
🌴حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو.😭
🤲یاحسین🤲🤲
@rozehdaftari
#روضه حضرت زینب سلام الله
آی بمیرم،ای كاش یكی به جای دستای زینب چشمای زینب و می بست،این منظره ها رو نمی دید،آخ تا رسید كنار گودال قتلگاه،هر چی صدا زد،دادش جواب زینب و بده،حسین چشما رو باز نكرد،تا قسم داد حسین جان،جان مادرم، چشمای خون گرفته رو باز كرد،زینب برگرد برو به خیمه،می گه دیدم زینب داره می ره،اما عقب عقب می ره،هی به سر می زنه،هی فریاد می زنه،حسینم و دارن می كشند، أَمَا فِیكُمْ مُسْلِمٌ؟ یه مسلمون بین شما پیدا نمی شه؟ آی بمیرم،نانجیب روی زینب و زمین زد،گفت:مگه نمی بینی حسین و دارن می كشند،گفت :كار حسین و زودتر تموم كنید،یه وقت زینب ببینه،سری به نیزه،اگه این روضه یه شب در سال جا داشته باشه بخونی امشبه،وقتی شام غریبانیه،بی بی زینب زیر این خیمه نیم سوخته ها خوابش برد،عجب خوابیدنی،خواب به چشمش اومد یا نه،بی بی بیهوش رو زمین اوفتاد،این بچه ها سرشون رو دامن بی بی،همه از حال رفتند،یه وقت در عالم رؤیا حضرت زهرا سلام الله علیها رو در خواب دید،مادر اومدی،اما دیر اومدی،یه جمله رو می خوام عرض كنم،گفت زینب جان،من از صبح اینجا بودم،خودم همه ی منظره ها رو دیدم ،اونوقتی كه می خواست سر از بدن حسین جدا كنه،سر رو دامن خودم،هر چی فریاد زدم،بُنَیَّ ،
**
حدود ساعت سه ،من عقیله دختر حیدر
چنان مرغی كه پرپر می زند، بر خاك و خاكستر
حدود ساعت سه،من پریشان آمدم با سر
ولی مثل همیشه باز از من زودتر مادر
حدود ساعت سه، دیدمت بر خاك و خاكستر
ولی عریان نه پیراهن نه عمامه،نه انگشتر
**
آنطرف از دور دیدم سارقی كرده كمین
چشم دارد او به انگشتر به خیلی چیزها
جا گرفته روی سینه آن سگ حار از قفا
می زند هی ضربه بر حنجر به خیلی چیزها
كاش تنها آن حرامی با گلویت كار داشت
می خورد این تیزی خنجر به خیلی چیزها
با قد خم مادرت آمد عیادت كرده ای یاد پهلو
یاد میخ در به خیلی چیزها
داخل گودال حالش را رعایت می كنی
چون كه حساس است مادر به خیلی چیزها
صلی الله علیك یا مظلوم یا اباعبدالله
شب عاشوراست امشب،كربلا غوغاست امشب
**
چه خبره امشب تو خیمه ها،آی ،نوكرا،فدایی های ابی عبدالله،بیاید بریم تو خیمه،با حضورمون با ناله زدنمون،با گریه كردنمون امشب تسلای دل زینب باشیم،اینقدر زینب از دیدنتون خوشحال می شه،اینقدر سكینه خوشحال می شه،آخه صدای پای اسب ها می اومد می گفت عمه ،لشكر برا كی داره می آد،تا صدای پای دو تا مركب اومد،مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر،تا این دو تا اومدند به زینب خبر دادند،برا حسینت لشكر اومده،اینقدر زینب خوشحال شد،به حبیب كه گفتند بی بی زینب از اومدن شما اینقدر خوشحال شده،شروع كرد گریه كردن،گفت:مگه من كیم؟الحمدالله من باعث خوشحالی زینب شدم،آی كربلایی ها با ناله تون امشب دل زینب و خوشحال كنید،ناله بزنید یاحسین..........
**
كه ای خفته خوش به بستر خون دیده باز كن
احوال ما ببین و سپس خواب ناز كن
ای وارث سریر امامت،به پای خیز
ما را سوار بر شتر بی جحاز كن
**
دلی در خون نشسته دوست داری
بگو قلبی شكسته دوست داری
تو را ای عشق بی سر دوست دارم
مرا با دست بسته دوست داری
**
نه تنها تیر و تیغ وسنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
كه انگشتر به دستت تنگ بوده
@rozehdaftari
سلام بزرگواربفرمایید⬇️⬇️
✨﷽✨
روضه_حضرت_ام_البنین🥀
گریز حضرت فاطمه زهرا(س)🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
🔸برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات
🔸بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات
🔸رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات
🔸آن چهار شهید و مادر پاک سرشت
🔸بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اجرومزد شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشالا حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن..
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.😭
داغشو به دل حسین گذاشتند..
درایام فاطمیه وعزا داری بی بی دوعالم فاطمه زهرا قرار داریم گریز داشته باشیم به روضه حضرت زهرا (ص)😭
حالادلها آماده شد بریم مدینه اما دلها بسوزه بر فاطمه الزهرا (س)
که فرمود علی جان شبانه غسلم بده کفنم کن شبانه بدنم را به خاک بسپار چه کرد امام علی به وصیت زهرا😭
امام علی بدن زهرا راشبانه غسل داد کفن نمود شبانه تشیع کرد فقط هفت نفربدن بی بی را تشیع کردند
اما در دل شب دید صدای ناله ای به گوش می رسه به امام حسن میگه حسنم بابانگاه کن صدای گریه کیه بابا ، گفت صدای خواهرم زینبه که پشت سر مادرناله می زنه ،چه می گفت عزیزان بی بی زینب
ای میگه خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند😭
منو خونه داری منو سوگواری
کجا می برند مرو مادرم
درتشیع فاطمه زهرا فقط هفت نفر شرکت داشتند
امام علی کنار قبر رسید😭
بدن بی بی را کنار قبر گذاشت
عزیزان فاطمه که محرمی جز علی نداشت حسن وحسین هم کوچک بودندچگونه تنهایی این بدن به خاک بسپارد😭
ناگهان دید دستی از قبر نمایان شد
شبیه دست پیامبر علی جان امانتم پس بده😭
ای بیابان گل زاشکت جاری است
افرین براین امانت داریت 😭
یا رسول الله از رخت شرمنده ام
فاطمه جا ن داده ومن زنده ام
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@rozehdaftari
|⇦•می نویسم برای...
#روضه وتوسل به حضرت امکلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مینویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که بهراهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود
بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمهست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم
مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته
با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب
کربلا پابهپایِ زینب بود
گریههایش برایِ زینب بود
روضههایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده ...
بدنِ پارهپارهای را دید
رویِ نیزه ستارهای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد نالههایِ خواهر بود
کعبه نی خورده او بهجایِ همه
ضربه هی خورده او بهجایِ همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
بهسرش سنگ خورده چندین بار
بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بیامان میزد
دست او بسته و سنان میزد
سر بازار بردنش ای وای
بینِ اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بسکه پست و کثیف و نامردند
#شاعر: ابراهیم لآلی
*امام باقر علیه السلام فرمودن: جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه ، بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن ...حسین ...*
@rozehdaftari
1. مینویسم برای.mp3
7.45M
|⇦می نویسم برای...
#روضه و توسل به حضرت ام کلثوم سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی✾•
@rozehdaftari
┄┅┅✿💠❀﴾﷽. ﴿❀💠✿┅┅┄
سلام بزرگوار بفرمایید👇👇👇
متن روضه حضرت ابالفضل عباس (ع)
السلام علی الحسین
و علیٰ علی ابن الحسین
و علیٰ اولاد الحسین
و علیٰ اصحاب الحسین
همیشه روی لبم ذکر یا اباالفضل است
چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب
اگر که معنی دست خدا اباالفضل است
به جله جمله ی یا کاشف الکروب قسم
که استجابت صدها دعا اباالفضل است
نمونه است اباالفضل و در مسیر حسین
کسی که شد همه چیزش فدا اباالفضل است
از ابتدا به من آموخت مادرم
تنها دوای درد گرفتارها اباالفضل است
چه ترس دارد از آتش چه ترس از دوزخ
اگر شفاعت هر شیعه با اباالفضل است
فردای محشر وقتی مادر ما فاطمه با پهلوی شکسته وارد محشر میشه… پیغمبر صدا میزنه عزیز دلم…برا شفاعت محبین و عاشقات چی آوردی…؟ یه وقت می بینند مادر من و شما از زیر چادر دستای بریده عباس رو بیرون میاره…
خود امام زمان گفته است میآید
به مجلسی که در آن ذکر یا اباالفضل است
بگیر ذکر اباالفضل با امام زمان
ببین که بر لب صاحب عزا اباالفضل است
گفت روزای آخر روضه هر دهه فاطمیه، یا شبای آخر…روضه ابالفضل میخونن… علتش هم اینِ، روضه ی دست شکسته رو باید دست بریده جمع کنه… همه ی ما یه جوری عاشق ابالفضلیم… یه نوحه رو از بچگی زمزمه می کنیم و گریه می کنیم
سقای دشت کربلا (اباالفضل)۳
دستش شده از تن جدا (اباالفضل)۳
اباالفضل یه گریه کن داره برا همه عالم بسه… گفت روز اربعین تا اومدن…زینب یه نگاه کرد دید سکینه داره میره سمت علقمه…گفت عزیزم همه جای عالم گریه کن بابا دختره…یه نگاه کرد گفت: عمه تو برا بابام گریه می کنی… رباب برای علی اصغر گریه میکنه…نجمه برا قاسم گریه میکنه…لیلا برا علی اکبر گریه میکنه…عمه! عموم ابوالفضل کربلا کسی رو نداره…می خوام برا عموم اباالففضل گریه کنم…
هر کی بخواد از بالای بلندی روز زمین بیافته زود دستش رو جلو میاره… دست و جلو میاره صورت آسیب نبینه… حالا آقایی که تیر تو چشمشه… دست بریده از روی بلندی رو زمین افتاد…یه جور صدا زد یا اَخا! اَدرک اَخا… همونجور که امام حسن توی کوچه رو این خاکا میگشت گوشواره مادر رو پیدا کرد…راوی میگه…دیدن حسین این خاکا رو کنار میزنه…دیدن یه چیزی رو برداشت…اومدم جلو دیدم دست بریده عباس…صدا حسینت بره امشب کربلا…حسین
گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
نگران حرمم آبرویم در خطر است
قامت خم شده را هرکه ببیند گوید
بی علمدار شده دست به کمر است
داغ اکبر رمق از زانوی من برد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است
نیزه زار آمده ام یا تو پر از نیزه شدی
چون ملائک بدنت پر شده از بال و پرت
دستشو انداخت زیر کتف عباس بالا آورد…دید این لبا مثل ماهی به هم میخوره… صورت نگم چه صورتی… صورت متلاشی شده…گفت: آقا من فقط ازت یه خواهش دارم اونم اینه…تا زندم نفس میکشم منو سمت خیمه نبر…آخه من به سکینه وعده ی آب دادم… اگر روضه از شرمندگی اباالفضل بخوای بخونی حرف زیاده… گفت همچین که مشک رو گرفت، دستش رو بریدن…باز میگفت یه دست دیگه دارم…با دندون که مشک رو گرفت…شرمندگی عباس از اونجایی شروع شد که حرمله تیر به مشک زد… حس کرد این مشک داره هر دقیقه خالی تر میشه….
@rozehdaftari
اوخشاما فراق پدر
آتاسی اولانلار قدرینی بیلین
یامان آغیریمیش آتاسیز دونیا
اونا سجده قیلین اونا باش اگین
یامان آغیریمیش آتاسیز دونیا
😭😭
یارالیام یارالیام
بابام ئولوب عزالیام
بابا اوین صفاسیدی
بابا اوین چراغیدی
دردیمه درمان،آی بابا
آدوه قربان،آی بابا
*
روح روانیم آی بابا
جسمیده جانیم آی بابا
آچ او قرا گوزلرووی
شیرین زبانیم آی بابا
***
غم لباسین سویمارام
آغلاماقدان دویمارام
سنین داغن گورمشم
گجه گوندوز آغلارام
🖤🖤🖤
انیس و درد و محنتم
اسیر دام فرقتم
قسم او چکدیگون زحمته
بابا سنن خجالتم
بیر باخوشوا حسرتم
بابا مني حلال ایله
@rozehdaftari