eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
2.8هزار دنبال‌کننده
39 عکس
38 ویدیو
7 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ روضه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) 🍂برخُلق خوشُ خوی محمد صلوات 🍂بر عطر گُل روی محمد صلوات 🍂در گلشن سرسبز رسالت گویند 🍂بر چهره گل بوی محمد صلوات ▪️در روی زمین و آسمانها و کُرّات ▪️در بین مناجات و تمام کلمات ▪️زیباتر ازاین دعاندیده است کسی ▪️بر خاتم الانبیا محمد صلوات السلام‌علیک‌یامظلوم‌یا‌رسول‌الله‌یاامام‌الرحمه‌یا‌سیدنا‌ومولانا‌اناتوجهنا... 🔘 ای ملائک سوی یثرب همه پرواز کنید‌ 🔘شمع سان ناله ز سوز جگر آغاز کنید 🔘مُهر غم، نقش به بال و پرتان می‌گردد 🔘مرگ دور سر پیغمبرتان می‌گردد 🔘کاروان اجل از جانب صحرا آید 🔘نگذارید در ِ خانه ی زهرا‌ آید 🔘قاصد مرگ کجا، کعبه یت مقصود کجا 🔘ملک الموت کجا، خانه معبود کجا ◀️صدا زد بابا یه جوونی هست چند بار در زده اجازه ورود خواسته ندادم ...فرمود:فاطمه جان... اون جوونی كه دیدی از  هیچ كسی اجازه نمیگیره....،بی اجازه واردمیشه...،اون ملك الموت عزرائیله فقط در خونه ی تو رو در زده اجازه گرفته...هیچ کجا اجازه نمیگیره...زهرا جان اجازه بده بیاد تو..... امان امان.... ⏪دل بده با هم بریم مدینه... بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود... الهی هیچ دختری لحظه جون دادن بابا،،کنار بستر بابا نباشه... آخ بمیرم..تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد 💔بابای خوب و مهربون 💔حرفامو از چشام بخون 💔من التماست میکنم 💔یه شب دیگه پیشم بمون کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد... بابا بابا میگفت... امیرالمومنین هم ایستاده... یه مرتبه صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا... صدای گریه فاطمه بلند شد... فاطمه جان گریه نکن بابا... ناله نکن بابا....به فراق من مبتلا میشید...دومرتبه صدازد فاطمه جان جلوتر بیا بابا....وقتی بی‌بی جلو اومد صدازد فاطمه جان اولین کسی که به منه پیغمبر ملحق میشه تویی بابا... ▪️بنشین دمی کنارم ▪️ای دختر حزینم ▪️تا خوب وقت رفتن ▪️روی تو را ببینم ▪️من میروم از اینجا ▪️با حال خسته بابا ▪️اما در انتظارت ▪️آنجا نشسته بابا ⬅️آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود...اومدن دسته های هیزم آوردند....در خانه زهراشو آتش زدند 🍁شهر از فتنه ایام پر از واهمه بود 🍁اولین اجر رسالت زدن فاطمه بود ⬅️ رسمه هر کی میخواد از دنیا بره....دکمه های پیراهنشو باز میکنند...میگن رو سینه اش سنگین نباشه.... آخ لحظات آخر عمر پیغمبر... حسنین خودشون انداختند رو سینه پیغمبر... امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت... رو سینه پیغمبر.... یه وقت امیرالمومنین اومد بچه هارو از سینه پیغمبر برداره... که پیغمبر با آرامش جون بده... تا اومد بچه ها رو برداره... پیغمبر فرمود:علی جان رهاشون کن....حسین باید رو سینه ام باشه..حسنم باید باشه.... پیغمبر نگذاشت امیرالمومنین بچه هارو برداره... اما اما اما 🔘75یا 95 روز نگذشت که نیمه شبی این قضیه تکرار شد... امیرالمومنین بدن زهرا رو کفن کرد... نگاه کرد دید بچه ها دارند بال بال میزنند .... صدا زد بچه ها بیایین از مادرتون توشه بردارید.... آخ حسنین رو سینه مادر افتادند... امام حسن رو سینه مادر... امام حسین صورت کف پای مادر گذاشت...آخ مادر من حسینتم مادر اگه بلند نشی دق میکنم مادر... ⏪اینجا امیرالمومنین بچه هارو بلند نکرد... یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان بچه هارو از روی مادر بلند کن...عرش خدا از ناله بهم ریخته.... (بچه هارو از سینه مادر بردار..عرش خدا به لرزه در آمده...) امیرالمومنین یتیم های زهرا رو با احترام بلند کرد... (حق بچه یتیمه نوازشش کنند آرومش کنند ) ✔️اما آی حسینیا ....آی ناله دارا....آی کربلائیا....میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا.... من یه جای دیگه سراغ دارم... بچه رو بدن پاره پارهٔ بی سر بابا افتاد....چجور بلندش کردند...آیا کسی نوازشش کرد نه به والله ... آیا کسی آرامش کرد نه به والله.... با کعب نی و تازیانه آمدند.... 🖤یا ابتا اُنظُر الی عمتی المضروبه.... 🔳الا که غرق به خون اوفتاده پیکر تو 🔳بباید از که بگیرم نشانى سر تو؟ 🔳ز بس که بر بدنت ریخته است بارش تیر 🔳بسان غنچه دهن باز کرده پیکر تو ناله داری به ناله های دل خانم فاطمه زهرا کنار بدن. باباش پیغمبر حاجتت رو مد نظر بگیر 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حســـــــــین ❣ای جهان ماتم سرایت یا حسین ❣کعبه جان کربلایت یا حسین ❣کائنات اندر عزایت یا حسین ❣جان به قربان صفایت یا حسین هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها(صلوات) @rozehdaftari
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد مارا برای بزم عزا  انتخاب کرد باز این چه شورش است که در خلق عالم است نام حسین بار دگر انقلاب کرد دلشوره داشتم که نبینم محرمش یکسال این فراق دلم را عذاب کرد توبه شکسته ها همه گویند یاحسین «ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد از کودکی حسینیه دار محرممیم این روسیاه را خودش عالیجناب کرد هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد گریه غبار سینه ی من داده شستشو این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد تفسیر دستگیریه او از رسول ترک کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد هرکس شنید ناله ی« حی علی  العزا» تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد آید به گوش ناله ی محزون فاطمه مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب صلی علی الحسین و صلی علی الغریب 🔸️شاعر: @rozehdaftari
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حجت الاسلام استاد میرزا محمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السَّلام عَلَیکُم یٰا اَهلَ بَیتِ النَّبوه بِمُوالاتِكُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالِمُ دينِنا و أصْلَحَ ما كانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيانا یعنی اگر شما خانواده نبودید ما کجا دین شناس می‌شدیم این شما بودید که معالم و معارف دین رو به ما یاد دادید اگه شما نبودید دنیای ما رو فساد برمی‌داشت اصلاح دنیای ما هم به دست شماست لا یَصلَحُ الدُّنیا اِلّا بِالاِمام وَ بمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَة سلام ما به بقيع و بقاع ويرانش بر آن حريم که باشد ملک نگهبانش سلام ما به بقيع ، آن تجسّم غربت گواه بر سخنم ، تربت امامانش بقيع کعبه ي قدس چهار معصوم است چهار نور خدا مي دمد ز دامانش يکي است باقر از آن چهار امام که داغ او زده آتش به قلب يارانش غريب اوست که در موسم زيارت حج مدينه و آن همه زائر که هست مهمانش، شب شهادت او يک نفر نمي ماند.... فهمیدی چی گفتم امشب دیگه مدینه زائر نداره همه دارند بار سفر رو می‌بندند برند اعمال حجشون رو انجام بدند شب شهادت او يک نفر نمي ماند که اشک غم بفشاند به قبر ويرانش خود امام باقر سفارش فرمودند چهار امام معصوم این تعبیر را دارند لا یَوم کـَیَومِ الحُسین اما اول روضه حضرت رو اشاره کنم از مدینه تبعیدش کردند به شام امام صادق میگه من همراه بابام بودم سه روز دروازه شهر رو به روی ما بستند از اینجا دلت کجا رفت این همون دروازه‌ایه که عمه جانش رو پشت دروازه معطل کردند چهار سالش بود رسید به این دروازه تعبیر خود حضرت اینه ما رو اینجوری بسته بودند أیدِیهِم مَغلولةً إلَی الأعناق با غل و زنجیر دستامون رو به گردن‌هامون بسته بودند کاروان رسید پشت همین دروازه یه نگاه کردم دیدند یه سر بریده متلاشی به دروازه آویزانه این سر مسلم بن عقیله... از روز عرفه که سرش رو بریدند سر بریده رو فرستادند برای یزید یزید این سر رو زده بود به دروازه تا اول صفر سر مسلم ،آویزان دروازه بود... چه کردند فقط یه اشاره کنم ام کلثوم آمد نزد شمر لعین ما دو تا خواهش از شما داریم اول اینکه ما را از خلوت‌ترین دروازه عبور بدید دوم اینکه به این نیزه‌دارها بگو ، این سرهای بریده را از مخدرات دور کنند مردم به بهانه تماشای سرها به ما نظاره می‌کنند... یا صاحب الزمان هر دو خواهش رو برعکس اجرا کرد دستور داد از شلوغ‌ترین دروازه این‌ها رو وارد کنند محدث قمی می‌نویسد ۵۰۰ هزار نفر به تماشا آمده بودند اگه یک هزارم این جمعیت سنگ زده باشند بسه... دوم اینکه به نیزه‌دارها گفت هر اسیری که به نوعی با سری در ارتباطه نیزه‌دار اون سر رو ببره کنار اون اسیر... تو لفافه بگم از همه بیشتر سهم زینب شد... هم سر ابی عبدالله هم سر عباس هم سر بچه‌های خودش هم سر علی اکبر همه دور زینب قرار گرفتند.... حسین.... @rozehdaftari