#یا_علےبن_موسےالرضا_ع❤️
دستی که خورده بر حرمت بال میشود
هر دل شکسته پیش تو خوشحال میشود
هر گاه میروم به حرم درد دل کنم
آنجا زبان حاجت من لال میشود
#شهادت_امام_رضا(ع)🍂🖤
#تسلیت_باد 🥀
.
|⇦•مانند مادرت...
#روضه و توسل به #امام_رضا علیه السلام ویژهٔ ایام زیارت مخصوص اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
مانند مادرت شده ای قد خمیده ای
آقا! چرا عبا به سر خود کشیده ای؟
با درد کهنه ای به نظر راه میروی
مانند مادرت چقدَر راه میروی
خونِ جگر به سینه به اجبار میدهی
راهی نرفته، تکیه به دیوار میدهی
داغ غریبی تو نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما
در کوچه های طوس زمین میخوری چرا
با یا علی به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد ولی
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیروهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشم کسی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
*امام رضا فرمود: یابن الشبیب، گریه فقط در غم حسین. وقتی میفرماید جد ما رو ذبح کردند مانند کَبش، حاج آقای علوی فرزند محقق حضرت آیت الله علوی فرمودند: آی مردم کَبش یعنی: قوچ. قوچ خیلی قویه، در دوران جاهلیت یه قوچی رو بزرگ میکردن، یه روز خاصی می آوردند وسط جمعیت، هر کی یه ضربه بهش میزد. برای چی؟ برای تفریح.. بماند یه عده برای قربت به خدا اومدند، یه عده قصد قربت کردند، یه عده با وضو کشتند، اما شمشیر که میزدند به خیمه ها میخندیدند، صدای ناله از حرم بلند شد، هر کی یه ضربه زد...
یابن الشبیب جد مرا سر بریده اند...*
ای حسین...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#آخر_صفر
#حاج_محمود_کریمی
@rozehdaftari
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی
#روضه_امام_رضا علیه السلام
میان حجره نشسته تو را صدا میزد
هزار شکر ندیدی که دست و پا میزد
اباصلت میگه دیدم یه آقازاده ی نورانی مثل امام رضا وارد شد.گفتم آقا چطور وارد شدید!؟ فرمود: همون کسی که با یک چشم به هم زدن من رو از مدینه به طوس آورد. همون هم قادره از در بسته وارد کنه
وارد شد. فهمیدم جگر گوشه ی امام رضاست، در حجره رو باز کرد تا وارد حجره شد، میگه دیدم مثل اینکه جان به تن امام رضا اومد. امام رضایی که زانوهاش قدرت نداشت.. دیدم بلند شد رو زانو ایستاد جوادش رو تو بغل گرفت، نُه سالشه ،دیدم پیشانیشو می بوسه گریه می کنه.. بابا! بابا! ببین من رو مسموم کردن بابا..
بگم یا امام رضا تو غربت بودی از دنیا رفتی
اما همه مردم خراسان اومدن.حتی زنهای نوقانی اومدن پیش مرداشون گفتند ما مهریه هامون رو بهتون میبخشیم به ما اجازه بدید بریم تشییع جنازه این آقا..آخه این آقا تو شهر ما غریبه مادر نداره، خواهر نداره، زن و مرد اومدن ..بگم یا امام رضا تو شهر غربت بودی.. ولی بدنت غریبانه برداشته نشد.. اما بمیرم برا مادرت فاطمه.
«روزه آخره ها مهر بی بی بزن رو پرونده ی دو ماهت» مادرت تو شهر خودش غریب بود. گفت: یا علی بدنم رو شبانه غسل بده، بدنم رو شبانه بردار و شبانه و مخفیانه دفن کن.
اما یه وصیت داره همه روضه حضرت تو این وصییته.. عرضه داشت یا علی!یه خواهشی ازت دارم موقع غسلم پیراهن رو بیرون نیار.براچی پیراهن رو بیرون نیاره نمیخواست نگاه امیرالمومنین به زخم پهلو بیفته..یه مرتبه دیدند امیرالمومنین بلند شد سر به دیوار گذاشت هی صدا می زنه فاطمه...فاطمه.. با این که سفارش کرده بود کسی بلند گریه نکنه اما نمیدونم ورم بازو چه کرد خودش داد زد.
کربلا هم ابی عبدالله سفارش کرد تا من زنده ام کسی صدا گریه اش بلند نشه اما یه جا دیدن خودش داره داد میزنه.. کجا؟
وقتی دید بدن علی ارباً اربا ست.. ولدی علی...
هر کجا نشستی به قصد فرج بگو یا حسین
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام