#قانون رابشناییم
🔴 آیا نوه درصورتی که پدرش فوت کند از پدربزرگ و مادر بزرگ ارث میبرد؟
نوه اگر شرایط زیر را داشته باشد ارث میبرد.
مورد اول: این است که پدربزرگ یا مادربزرگ شما (فردی که از او قرار است به نوه ارث برسد) در قید حیات نباشد.
مورد دوم : نوه نباید تحت هیچ شکلی محروم الارث شده باشد.
مورد سوم : هنگام فوت پدربزرگ یا مادربزرگ، فرزند اصلی آنها (پدر یا مادر نوه) در قید حیات باشد
.
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸زبانبازی، ملاتش سریع میریزد!🔸
در کازرون، یک مدرسهای ساخته و تحویل داده بودند. شبی یک دفعه تمام ساختمان روی هم آمد! خدا را شکر که در روز روشن که بچهها سر کلاس بودند نریخت. اشکال در چه چیزش بود؟ رفتند نگاه کردند دیدند این ملاتی که از سیمان بوده، وقتی دست به آن میزنی خرد میشود. نگو خاکستر کرده بودند لای سیمانش!
دو انسان را مثل دو آجر فرض کن. ملاتی هست که این دو تا آجر را با هم نگه میدارد. #زبانبازی ، ملاتش سریع میریزد. کار چاق کردن، تظاهر و زرنگی و ...، اینها ملاتشان سریع میریزد. ازدواجهایی که در آنها، فرد رابطۀ خود با همسرش را بر اساس زبانبازی و چاخان درست میکند، این آخر ندارد و آخرش به دعوا میکشد.
امّا «انصاف» یک ملات سیمانی است! انصاف یعنی چه؟ انصاف یعنی اینکه هر کدام خودش را جای دیگری بگذارد. اگر طرفین خودشان را جای همدیگر بگذارند، مسائل حل میشود. مثلاً زن میبیند مرد از راه رسیده، فکر کند بگوید حال اگر من خسته از راه میرسیدم، دلم میخواست زنم که میآید، با من خوشرویی کند؛ نه اینکه دعوا کند و بهانه بگیرد. یا مرد خودش را جای زن بگذارد که مدتی در خانه منتظر نشسته تا تو از راه برسی. تو اگر زن بودی و منتظر بودی شوهرت بیاید، چه توقّعی از او داشتی؟ توقّع داشتی با تو خوشبرخوردی کند. پس حالا خودت خوشبرخوردی کن!
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا آخر ویدئو ببینید تا بفهمید افزایش تولید و تجارت سگ چه قدر خسارت مالی به دولت و تلفات جانی به ملت زده
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
14.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیباترین تعریف زن 😍
مقام معظم رهبری 🌹
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
پیشنهاد میکنم
براش گل بخری و روی کارتش بنویسی🌸 :
اتفاقی وارد زندگیم شدی
غیرمنتظره عاشقم شدی
ندونسته منم عاشقت شدم
بیقید و شرط با تمام قلبت
بهم عشق ورزیدی . . .
و الان از لحاظ روحی، فیزیکی و احساسی منو همه جوره مال خودت کردی 😍
من متعلق به تو هستم ، از الان و تا ابد🥹❤️
#همسر_داری
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
17.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥ای انسان چه چیز تو را به خود مغرور کرده است؟!
💥نهجالبلاغه، خطبه ۱۶۳
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸«طلبگی» و ماجرای زهیر🔸
زهیر، جزو یاران عادی حسینبنعلی (ع) نیست، او از یاران فرهنگی ایشان است، بالاتر از یاران نظامی. او در در عین حالیکه فرماندۀ میمنۀ لشکر است و فرماندهی نظامی را بر عهده دارد، مدال فرهنگی گرفت! وقتی زهیر برای لشکر سخنرانی کرد، حضرت به او مدال داد. مدال «مؤمن آل فرعون». به او گفت: اگر مؤمن آل فرعون حجت را بر قوم خود تمام کرد، تو هم حجت را بر اینها تمام کردی.
این زهیر است! او در ابتدا عاشورا را نمیخواهد، اما عاشورا زهیر را میخواهد! میبینی؟! اینطوریست ها!
#طلبگی ، مثل ماجرای زهیر است؛ یکی با اینکه نمیخواهد طلبه بشود، از آنجا که میدانند وجودش لازم است، طلبهاش میکنند و همۀ راههای دیگر را بر او میبندند؛ شکارش میکنند!
از آنطرف کسی هست که خودش میخواهد، اما آنها نمیخواهند و او را میپَرانند! مثلاً اتفاقاتی میافتد که به او #بَر_میخورد؛ او هم #قهر_میکند و میرود ...
———————
♨️ #ثبتنام_حوزههای_علمیه رو به #اتمام است.
لینک ثبتنام جهت پذیرش حوزههای علمیه 👈 https://paziresh.ismc.ir/
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یعقوب علیه السلام #قسمت_ششم
🔹آرزوهای فراوان در پهنه بیابان«۳» 🔹
در همین زمان که یعقوب علیه السّلام گرفتار آشوب فکری شده بود و در حیرانی به سر می برد، تخته سنگ بزرگی که سایه ای در کنار داشت نظر او را جلب کرد. یعقوب به سوی آن سنگ بزرگ رفت تا در کنار آن بنشیند و خستگی خویش را برطرف سازد، تجدید نیرو کند و از گرمای بدن بکاهد. هنوز یعقوب به سنگ تکیه نداده بود که خواب او را فراگرفت و بزودی به خواب عمیقی فرورفت. یعقوب در خواب، رؤیایی بسیار خوشایند دید. این خواب شیرین اعماق قلب او را روشن و تشنج افکار او را برطرف کرد و پرنده آمالش را در بوستان اندیشه به نغمه سرایی واداشت. او در خواب دید بزودی از زندگی سعادتمندی برخوردار می گردد، خداوند سرزمینی وسیع و نسلی پاکیزه و با برکت به او عنایت می کند و به آنان کتاب و وحی تعلیم می نماید.
یعقوب علیه السّلام با دلی خرسند و فکری روشن، و روحی رها از تردید، از خواب بر خواست، روزنه های امید در مقابل چشمش باز شد و بوی وصال یار به مشامش رسید، زیرا پیش بینی پدر پیرش تأیید می شد و وصول آرزوهای او را خبر می داد، لذا یعقوب همانند تیری که از کمان می جهد با تصمیم جدی راه خود را پیش گرفت و با شتاب به پیش رفت.
#آرزوهای_فراوان_در_پهنه_بیابان!
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
◉●◉✿ا✿◉●•◦
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت چهل و هفتم ( ادامه قسمت قبل )
بیشترین مطلبی که از احمد آقا میشنیدیم درباره خودسازی بود.یک بار به همراه چند نفر از بچه ها دور هم نشسته بودیم.احمد آقا گفت: بچه ها،کمی به فکر اعمال خودمان باشیم...
بعد گفت:بچه ها یکی از بین ما شهید خواهد شد،خودسازی داشته باشیم تا شهادت قسمت ما هم بشود...
بعد ادامه داد: بچه ها،حداقل سعی کنید سه روز از گناه پاک باشید.اگر سه روز مراقبه و محاسبه ی اعمال را انجام دهید حتما به شما عنایتی می شود ...بچه ها از احمد آقا پرسیدند: چکار کنیم تا ماهم حسابی به خدا نزدیک شویم،احمد آقا گفت:چهل روز گناه نکنید.مطمین باشید که گوش و چشم شما باز خواهد شد
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
ـ☘️🌼☘️🌼
ـ🌼☘️🌼﷽
ـ☘️🌼
ـ🌼 #استطاعت_حج
❓منظور از استطاعت در حج چیه؟
📌 استطاعت در حج یعنی:
📚 همه مراجع: توی چهار زمینه توانایی لازم فراهم باشه:
1️⃣ انسان توان مالی تأمین هزینههای سفر حج رو داشته باشه و بتونه تا زمانی که از حج برمیگرده، خرج و مخارج افراد واجبالنفقهش رو تأمین کنه، همچنین بعد حج بتونه زندگیش رو اداره کنه.
2️⃣ شرایط رفتن به مکه براش فراهم باشه و خطر جانی، مالی یا آبرویی تهدیدش نکنه.
3️⃣ از سلامت بدنی برای سفر به مکه و بهجاآوردن مناسک حج برخوردار باشه.
4️⃣ زمان کافی برای رفتن به مکه و انجام حج وجود داشته باشه.
🔺 توی جزئیات این شرایط یه تفاوتنظرهایی بین مراجع عزیز وجود داره که برای مطالعه اونها میتونین به رسالهشون مراجعه کنین.
🔺 توضیحالمسائل مراجع، م۲۰۳۶.
#احکام_روزانه
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
در ثواب نشر احکام شریک شوید ·—————··𑁍··—————·
🌼☘️🌼☘️🌼☘️🌼☘️🌼
این دو روز دسترسی به نت نداشتیم ونتونستیم درکنارتون باشیم🙏
انشالله از امروز مثل قبل فعال وپویا خواهیم بود.😊
#احکام روزانه
⁉️آیا برای هدرنرفتن اب بستن شیر در هنگام وضو برای وضو مشکل ایجاد میکند؟شنیدم قاطی شدن آب روی شیر با وضو مشکل ایجاد میکند.
✏️ بستن شير آب در هنگام وضو، اشکال ندارد؛ بلکه از باب صرفه جويي بهتر هم مي باشد.
آنچه که اشکال دارد، اين است که بعد از شستن دست چپ و قبل از مسح کردن، دست انسان با آب خارج از وضو مثل شير آب برخورد کند و خيس شود و انسان با آن آب خارجي، مسح کند. (۱)
بنابراين، بستن شير بعد از شستن صورت و بعد از شستن دست راست و بعد از آب ريختن روي دست چپ و قبل از شستن آن، اشکال ندارد
#احکام_روزانه
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
در ثواب نشر احکام شریک شوید ·—————··𑁍··—————·
🌼☘️🌼☘️🌼☘️🌼☘️🌼
💠 #احکام روزانه
ستفاده از اموال باقی مانده در رستوان
💬 سوال: در هتل یا رستوران غذاهایی که باقی می ماند مانند کره و مربا و امثال آن، باتوجه به اینکه اشخاص سهمیه خود را مصرف نکرده یا بر نمی دارند، اگر فرد دیگری آن را بردارد و مسئول هتل نبیند چه حکمی دارد؟
✅ پاسخ :
🔹 آیت الله خامنه ای: با اعراض مالک، تصرف دیگران فی نفسه اشکال ندارد.
🔹 آیت الله مکارم شیرازی: چنانچه از سهمیه خودش اعراض نموده و برداشتن آن خلاف مقررات آن هتل نباشد، اشکالی ندارد.
🔹 آیت الله فاضل: اگر غذای مسافر روی میز بماند و پول غذا را مسافر داده باشد و بعد از خوردن مقداری از آن از بقیه اعراض کند و آن را بگذارد و برود، هرکسی که آن را بردارد و استفاده کند حلال است فرقی نمی کند مسافر باشد یا کارمند هتل باشد و اولین کسی که آن را بر می دارد و استفاده کند برایش حلال است.
📚 استفتاء از سایت مراجع عظام تقلید
#احکام
#احکام_روزانه 👇
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
در ثواب نشر احکام شریک شوید ·—————··𑁍··—————·
🌼☘️🌼☘️🌼☘️🌼☘️🌼
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یعقوب علیه السلام #قسمت_هفتم
🔹شهر آرزوهای یعقوب«۱» 🔹
یعقوب باگذشت ایام، بیابان ها را پشت سر گذاشت و ناگهان از دور، نمای شهری را دید. این دورنما، رشته آرزوی یعقوب را پیوسته و او را امیدوار ساخت که این سیاهی نمودار شهر دلدار و مرکز لابان پیر باشد. از این رو یعقوب با نیروی شوق و قرب وصل به سوی آن شتافت و بزودی دریافت که تصور او اشتباه نبوده و امید او ناامید نگشته و شهر همان دیار مقصود و محبوب است.
اکنون گام های یعقوب علیه السّلام استوار و اضطراب و نگرانی او برطرف می گردد، و در روح خود احساس آرامش می نماید. آری این گله های گوسفندان است که به چرا مشغولند و دسته های پرندگان که در پروازند، پیش درآمد درختان است و اینها دامدارانند که به آوازخوانی مشغولند و این گروه اطفالند که فریاد می زنند و بازی می کنند.
(ادامه دارد...)
#شهر_آرزوهای_یعقوب!
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
◉●◉✿ا✿◉●•◦
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یعقوب علیه السلام #قسمت_هشتم
🔹شهر آرزوهای یعقوب«۲» 🔹
یعقوب علیه السّلام مسیری طولانی و بیابانی سوزان را پشت سر گذاشته و اکنون در سرزمین ابراهیم است. همان سرزمینی که رسالت ابراهیم را مژده داد و خورشید شریعت وی از آن طلوع گردید. یعقوب به شهر دایی خود وارد شده است، به سرزمینی که آرزوی آن را داشت، رسیده است. این همان شهری است که به امید آن بیابانها را در نوردیده، پس باید بپاس عنایت خدا و اعتراف به توفیق و هدایت خویش سجده شکر بجا آورد. یعقوب غریب، وارد شهر شد و با رویی گشاده و لحنی ملایم از رهگذران پرسید: آیا کسی هست که لابان فرزند بتوئیل را بشناسد؟ گفتند: آیا کسی هست که لابان برادرزن اسحاق پیغمبر را نشناسد. او بزرگ خاندان خویش و زعیم ایشان است، لابان صاحب این گله های گوسفند است که در این ریگزارها چون سیل روانند.
(ادامه دارد...)
#شهر_آرزوهای_یعقوب!
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنی
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت چهل و هشتم
با چند نفر از رفقا راهی قم شدیم.
بعد از زیارت به همراه احمد آقاو دوستان به خانه ی یکی از رفقا رفتیم و شب را ماندیم.
نیمه های شب بود که احمد آقا بیدار شد. من هم بیدار شدم ولی از جای خودم بلند نشدم!
احمد آقا می خواست برای نماز وضو بگیرد اما احساس کرد این کار باعث اذیت صاحبخانه می شود. لذا قرآن را برداشت و در گوشه ای از اتاق مشغول خواندن قرآن شد.
او بیداری در سحر را حفظ کرد ولی بر خلاف همیشه نماز شب نخواند!
روز بعد به دلیلی صحبت از سحرگاه و قرآن خواندن احمد آقا شد. ایشان به من گفت:
من به خاطر رعایت حال صاحبخانه نتوانستم وضو بگیرم و نماز شب بخوانم، اما خداوند به واسطه ی قرائت قرآن در آن سحرگاه پاداش عظیم و تاثیرات عجیبی به من داد.
رفتار احمد آقا واین حکایت او برایم عجیب بود.
او در آن سحرگاه بدون وضو مشغول قرآن شد و از عنایات خدا به خودش صحبت میکرد.
او به خاطر خدا نخواست که صاحبخانه اذیت شود و خدا این گونه مزدش را داده بود ...
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت چهل و نهم
راوی : دوستان شهید
احمدآقا مصداق کلام استادش، حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی، بود که فرمودند:
«اگر ببینم کارهایمستحب به واجب من لطمه بزند(یا باعث حرام شود)آن ها را ترک می کنم.
بارها دیده بودم که احمداقا می گفت: اگر احساس کنم نماز شب باعث شود که صبح، برای رفتن به محل کار یا سر درس چرت بزنم یقیناً نماز شب را ترک می کنم.
احمدآقا اعتقاد داشت اگر مستحب مهمی مثل نماز شب جلوی کاری که به او واجب است را بگیرد یا باعث اخلال در آن کار شود، باید نماز شب را کنار گذاشت.
البته ایشان معمولا شبها زود می خوابیدند تا برای نماز شب و کار روزانه دچار مشکل و خستگی نشود.
فقط شبهایی که در بسیج بود و آماده باش و... بود کار برایش سخت می شد
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شهر زیرزمینی فوق پیشرفته در اصفهان که به صورت کاملا اتفاقی کشف شد! تمام ورودی و خروجی های این شهر عجیب زیرزمینی فقط یک متر با یکدیگر فاصله دارند و هیچکدام از ۸۰ ورودی این شهر نشانه ای نداشته که یک فرد بیگانه بتواند به آن وارد شود! ۲۰ هزار متر مساحت دارد، ۸۰ حلقه چاه آب دارد، تمام ورودی ها به سمت طلوع آفتاب است! این شهر مربوط به ۲ هزار سال قبل یعنی دوره اشکانیان بوده و کاربری جنگی و نظامی داشته است! سقف این شهر دارای لایه مخصوص بوده و سیستم روشنایی پی سوزی دارد!
رومی ها بر اساس نقشه های این شهر و به تقلید از این شهر جادویی، یک شهر برای خود برای مواقع ضروری ساختند! ببینید تا به هوش و نبوغ و مهندسی اجدادتان پی ببرید!
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
بستنی تلخ...
حسین آقای بستنی فروش هر روز بعد از ظهر از کوچه ی ما عبور می کردو نوای آی بستنی ....آی بستنی سر میداد .خیلی دقیق نمیدونستم بستنی چیه اما به نظرم چیزی شبیه ماست های کیسه ای مادربزرگ خدا بیامرزم بود که برای فروش درست میکرد و این شغل یه جورایی شغل میراثی خانواده ما هم شد!!! یه روز بلاخره از سر کنجکاوی با شنیدن صدای حسین اقا به سراغ مادر رفتم واز او خواستم به من پولی بده تا بتونم یکی از اون بستنی های خوش و اب و رنگ و تهیه کنم. مادر با شنیدن درخواست ناگهانی من کمی سرخ و سفید شد و بعد از نگاه کردن به کیف پول همیشه خالیش دو زانو جلوی پای من نشست وگفت:
- تو میدونستی بستنی های حسین اقا خیلی تلخ و بدمزه ان ....من خوردم یه چیزی مثله ته خیاره...با تعجب به مادر نگاه کردم و گفتم:
- ولی نوید و احمد هر روز از اون بستنی ها میخرن و کلی بهشون خوش میگذره ..
چشمای مادر دوباره از غم پر شد و گفت:
- آخه نوید و احمد مزه ی ماست های فروشی ما رو که تاحالا نچشیدن تا بفهمن چی خوشمزه ست وچی تلخ و بدمزه...و بعد دست راست من را در دست گرفت و به سمت آشپزخانه رفت و مقداری از ماست های کیسه ای را روی نان مالید و داد دستم .
سال ها با تصور اینکه نون و ماست کیسه ای خانگی ما درست شبیه بستنی های نوید و احمد و حتی خوشمزه ترم هست زندگی کردم . مادرم مرد و من بزرگ و بزرگ تر شدم .
یک روز که دست تو دست دختر دوساله ام داشتم از خیابان عبور میکردم چشم دخترم به بستنی فروشی کنار خیابان
افتاد و شروع به بهانه گرفتن کرد .شاید خنده دار باشه اما میخواستم مانعش بشم چون به نظرم هنوز هم بستنی ها تلخ و بدمزه بودند . با اصرار دخترم دوتا بستنی خریدم وآروم آروم مزه کردم .طعم دلچسب و شیرینش زبانم و نوازش داد ومنو به خاطرات گذشتم پرت کرد.
یاد دوران کودکی ام افتادم .....بستنی ها برای من تلخ و بدمزه بود ....دوچرخه هیولایی بی شاخ و دم .....دفتر فانتزی های همکلاسی هایم دخترونه ....وکله ی کچلی گرفته ام شبیه قهرمان های بزرگ...
در عوض نان و ماست همیشگی ما عالی ...بازی با چوب ولاستیک هیجان انگیز و دفتر های بی رنگ و روی من مردانه
و خودم هم شبیه قهرمان های فیلم ها...
با وجود فقر زیاد مادرم هیچ وقت نگذاشته بود که من حسرت چیزی رو توی زندگی بخورم من با همین باور که بهترینم
و بهترین چیزها رو دارم سال های سال زندگی کردم..و تازه اونروز فهمیدم که مادر من کی بود!!!!
صدای زنگ تلفن همراهم منو از خاطرات گذشته دور کرد.دست دختر کوچکم را گرفتم و به سرعت راه افتادم....
چون یک عمل قلب اورژانسی داشتم !!!!
✍ارسال مطالب بدون ذکرمنبع اشکال شرعی دارد
https://eitaa.com/rozekhanee
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•