eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
373 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه به حضرت ارباب. صلوات. شور. احساسی می زنم. من حتی از نون شبم شعروسبک رضا نصابی به نفس. کربلایی. یوسف. صفری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه به حضرت ارباب. صلوات. شور. روضه. مسیر روضه. باز. شعروسبک رضا نصابی به نفس. کربلایی. یوسف. صفری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه به حضرت ارباب. صلوات. شور. روضه. مسیر روضه. باز. شعروسبک رضا نصابی به نفس. کربلایی. جواد رحیمی
4_5778440921204918149.mp3
24.01M
💢لطمه زنی(قتلگاه) مسیر روضه باز شعرو. سبک. رضا نصابی 🎤کربلایی سجاد عینلو کربلایی محمد هاشمی
4_5778440921204918149.mp3
24.01M
💢لطمه زنی(قتلگاه) مسیر روضه باز شعرو. سبک. رضا نصابی 🎤کربلایی سجاد عینلو کربلایی محمد هاشمی
‍ ‍ اتچ بات: ‍ ‍ هدیه به ارباب صلوات شور تلفیقی روضه ای زیبا رضا نصابی نفس استاد کربلایی مجتبی رمضانی مسیر روضه باز به سمت گودال رفت حسین کنار اب تشنه لب از حال رفت به سرزنان زینب کنار مقتل گفت از سر من دیگر سایه ی اقبال رفت (خستگی از بدنت می ریزه داره نیزه ز تنت می ریزه مگه چی گفتی عدو سنگت زد داره خون از دهنت می ریزه ) سید المظلوم سید العطشان سید الغریب غریب غریب در ان کشا کش ها پیرو هن خونی عبا و عمامه میانه جنجال رفت در ان شلوغی ها برای انگشتر سار بان انگشت و بریدو خوشحال رفت (گرد و خاک از سپرت می ریزه العطش از جگرت می ریزه مگه گودال چقد جا داره یه سپاه داره سرت می ریزه ) سید المظلوم سید العطشان سید الغریب غریب غریب میونه اتیش ها خیمه ها می سوختن شعله ی اتش تا دامن اطفال رفت دست ابا الفضل تا به روی خاک افتاد دست حرومی ها به سمت خلخال رفت (باشه من میرم دلت می گیره داره کار قاتلت می گیره این همونیه که گفتی خواهر. جونم و مقابلت می گیره ) رضا نصابی
هدیه به پیغمبر مکرم اسلام صلوات اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم واحد یه زمینه و زمزمه زنجیر زنی شهادت پیغمبر مکرم کنار بسترت پدر احیا می گیرم تا سحر می خونم قران کناره بسترت با چشمای تر این چشمای بی رمق و وا کن بر روی فاطمه مثل قدیم بوسه بزن بازم بر روی فاطمه کاشکی به جای تو زهرا. بمیره ای بابا بری تو زهرا می مونه بی یاور و تنها دخترم گریه های. تو پشت مرا می شکند بمیرم که پهلوی تو با ضربه پا می شکند بعد از من می شه فاطمه بی یارو بی پناه علی می گه حرفای دلش و با سینه ی یه چاه علی حرمته شیر خدارو نگه نمی دارن با دسته بسته علی و. تو کوچه میارن رضا نصابی
هدیه به امام رضا صلوات واحد زمینه یا زمزمه و زنجیر زنی شهادت امام رضا چند شبه که خیلی اقا اسم تو بر لب میارم چند شبه که خیلی اقا شوق زیارت و دارم چند شبه که خیلی اقا دلتنگه مشهد. توام دلتنگه دیدنه ضریح و صهن و گنبد. توام خدارو شکر که دله من . با عشقت مانوسه خوش به حاله هر کسی که ضریت و می بوسه رفیقه روز سختی و بی کسی هام امام رضا اونی که داره همیشه تنها هوام امام رضا هر جایی گیره. کار من اسم تو بر لب. میارم جز تو ای شاه خراسون پناهی که من ندارم ممنونه لطف و مرام و. خوبی تو هستم همیشه اقا گرفتی. تو بی کسی دستم بمیرم من برای تو چی به سر تو اومده ببین بالای سر تو که پسر تو اومده نفس تو بند اومده مانند زهرا مادرت بر اثر زهر جفا کبود شده چه پیکرت تو لحظه ی اخر اقا. می خونی از گودال می خونی تو از حسین و. از غارته خلخال رضا نصابی
هدیه به پیغمبر مکرم صلوات اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم‌ نوحه زنجبر زنی پیغمبر مکرم اسلا م و امام حسن مجتبی گریونه امشب تا سحر زهرای اطهر می ریزه خاک غم به سر. زهرای اطهر دیگر ندارد یاورو. پشت. و پناهی گشته عزادار پدر. زهرای اطهر از پیشه زهرایت کجا. پرمی زنی تو حرف از وصیت های. اخر می زنی تو این لحظه های اخری با چشم گریون حرف از غریبی های حیدر می زنی تو بند امام حسن مجتبی جانم حسن جانم حسن جانم حسن جان مظلومیه تو اقا ارثی از پدر شد گریان دوچشمانت همه شب تا سحر شد ماه حسین ابن علی ماه محرم ماه غم تو یا حسن ماه صفر شد جانم حسن جانم حسن. جانم حسن جان زینب کفن پوش کن تنه سبز حسن را زینب بیاور تو برای من کفن را زینب بگو عباس من تا که در ارد تیرهایی که دوخته به تابوت و به تن را جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم رضا نصابی
4_5951631599060653510.mp3
7.13M
هدیه به حضرت زینب صلوات اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم زمینه. اربعین. سلام عریان بدن شعر رضا نصابی. مجید مراد زاده به نفس حاج احسان اقبال
اشعار رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحضرت امام حسن مجتبی علیه السلام وامام رضا علیه‌السلام واشعار اخر صفر وداع باماه محرم وصفر ...👇👇👇👇👇👇👇👇👇
====================== زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم مَردُم این‌ رسم هواداری پیغمبر بود؟! من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟! آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه که برون می شود این لخته خون با سُخنم بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم آنکه یک‌ عمر از آن غُصه نخوابیده، منم تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم درد دارم ولی از داغ برادر گریم من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
====================== برخیز از بستر بیا پیغمبری کن برخیز و زهرا را بجایت بستری کن برخیز از بستر که غم با ما نماند برخیز باباجان علی تنها نماند در بسترت اُفتاده‌ای فریاد کردم بابا مخواه امروز دشمن شاد گردم آهی کشیدم پیشِ تو جبریل اُفتاد نالیدم از حال تو میکائیل اُفتاد دستم به رویت خورد خیلی داغ بودی خیلی برای محسنم مشتقاق بودی کمتر تقلا کن نیافتم در کنارت این چشم را وا کن نیافتم در کنارت جان حُسینت باز هم مهمان ما باش پیشِ علی در شهر سنگربان ما باش کمتر بخوان روضه حسینِ بی کفن را نگذاشتی بردارم از سینه حسن را ما گِرد تو گریان و دلشادند جمعی جمعی دو رو و  در پِیِ بادند جمعی جمعی منافق رأیِ مردم جمع کردند در خانه هیزم روی هیزم جمع کردند بابا وصیت کن به منزل‌های این شهر بعد تو ای وای از ارازل‌های این شهر بابا وصیت کن سفارش کن برایم از کوچه‌های تنگ خواهش کن برایم خیلی سفارش کُن به در بر چوب ، مسمار بابا سفارش کن مرا بر سنگِ دیوار تا مادری در پیش طفلانش نیافتد آتش به جانِ بیت‌الاحزانش نیافتد در را سفارش کن به رویم در نکوبند مسمار را  بر بارِ نیلوفر نکوبند از خانه تا مسجد نگردانند ما را بابا وصیت کن نسوزانند ما را 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
====================== اگر می‌آمدی ایران تو مرقد داشتی حتماً به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز تو هم در بخشی از این خاک، مشهد داشتی حتماً کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد پس از صل علیٰ،آل محمد داشتی حتماً کسی با کفشهایش در حریم تو نمی‌آمد به دور مرقدت از صحن‌ها حد داشتی حتماً «مُؤَیِّد» داشتی در مشهدت با شعرهای ناب و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً اگر می‌آمدی ایران شبیه حیدر کرار تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتماً 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
====================== وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد چشمان غصّه دار فلک پر ستاره شد ناموس کبریا وسط کوچه های تنگ محصور یک شقی صفتِ بدقواره شد تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت کاره شد گفتند، گفت زود سند را بده به من گفتند، بعد از آن که ستم بی شماره شد باپنجه وسعت فدکش راوجب گرفت سیلی برای غصب فدک راه چاره شد گفتند مست بود و صدایی نمی شنید آنقدر زد که غنچه یاس اش عصاره شد پا زد که بارِ شیشه ی او را بیفکند اوّل نشد ولی چو لگد زد دوباره ، شد چادر به پای مادر سادات گیر کرد افتاد روی خاک و دلش پر شراره شد گفتند یک طرف زده سیلی ولی حسن پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
=========================== تویی که خانه ات  صندوق صدها راز سربسته است غلط گفتند شاعرها ، اگر گفتند ؛ در ، بسته است کریما ، مهربانا ، حضرتا ، یا مجتبی ، مولا تو درها را نمی بندی ، خودم بستم اگر بسته است به رویم وسعت آغوش تو باز است اما حیف چطور از آسمان سر در بیارد آنکه پر بسته است ندیدم هیچ جا در دفتر تاریخ بنویسند که مولا خانه را بر روی حتی یک نفر بسته است همیشه خانه ات را ازدحام سائلان پر کرد همیشه کوچه ات را ازدحام رهگذر بسته است به دیدار جذامی ها که رفتی تازه فهمیدم کریم آن است که بر یاری سائل کمر بسته است به هر کس قدر هر ظرفی  که آورده است  ، می بخشی چه ظرف کوچکی  آورده ام این هم که دربسته است بقیعت آرزویم بوده ، سمتت راه می افتم چه رنجی می کشم وقتی که پایم در سفر بسته است 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
====================== سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید آتش به جان این جگر مبتلا مزن بالا سرت جواد و اباصلت آمدند پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه با یاد کربلا، طرفی آب را مزن این دست از شراره ی زهر آب گشته است بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
====================== درحسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هرشبی راکه در زمین روضه است به کجا می روی؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است سند ادعای من محشر که بفهمی تمام دین روضه است هدیه ی ما به ساکنان بهشت باز در روز واپسین روضه است درمیان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است اینکه بعد از غدیر،پیغمبر ازعلی گفت و گفت، این روضه است زهر کم کم براو اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است *لفظِ اِرْجِع فاِنَّه یَهْجُر تا قلم خواست بدترین روضه است با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ درجمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است روضه ازاین به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت باغدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت کاش بودم پس از دوماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
===================== پناهِ هر چه دل مبتلا امام رضاست تمام دار و ندارِ گدا امام رضاست خوشیم دست به دامان هیچکس نشدیم خوشیم ذکر شب و روز ما امام رضاست کجاست ملجا ما؟ غیرِ گوشه ی حرمش کجاست جنت ما ؟هر کجا امام رضاست در این حرم به در بسته می خورم ؟حاشا بگو به خلق که مشکل گشا امام رضاست دگر چه واهمه ای از قیامتت داری اگر حساب و کتاب تو با امام رضاست کنار پنجره فولاد تازه فهمیدم که ضامن سفرِ کربلا امام رضاست دلم خوش است بیایی زمان تلقینم که ذکر آخر عُشاق "یا امام رضاست " 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
ع آمدی در خاک ایران،خاک ایران سبز شد از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد می شود ردِّ تو را در نقشه ها ترسیم کرد چون به هرجایی که باریده‌ست باران،سبز شد خواستم دورت بگردم در خیابان رضا تا که گفتم السلام، از دور میدان سبز شد در خیابانِ رضا پشت چراغِ قرمزش بارها تا هشت خواندیم و خیابان سبز شد بارها دیدم که مادر از زیارت آمد و تاک پیر خانه‌ی ما در زمستان سبز شد گندم پس مانده‌های کفترانت را شبی ریختم در سفره دیدم صبح از آن نان سبز شد روضه‌ی انگور می آمد به گوشم من خودم در شب سی صفر دیدم که ایوان سبز شد ۲ دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد ۳ در میان کوچه‌ها دستار بر سر زرد شد دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد در غلاف و در مصاف، این گشت روضه، هرکجا؛ راویان گفتند حنجر، روی خنجر زرد شد ۴ سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود با نبی و با حسن با یا علی موسی الرضا پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر؛ هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود ۵ از خراسان روضه خیلی دور شد یابن‌الشبیب زهر وقتی قاطی انگور شد یابن‌الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن‌الشبیب در هجوم تیر‌ها و نیزه‌ها گم شد تنش در میان سنگ‌ها محصور شد یابن‌الشبیب در میان علقمه عباس از بس تیر خورد پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن‌الشبیب حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن‌الشبیب آه زجرآورترین جای سفر آنجاست که زجر، شب بر جستجو مٲمور شد یابن‌الشبیب عمه هرجایی به دشمن رو نمی‌زد پیش زجر؛ در بیابان عاقبت مجبور شد یابن‌الشبیب 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
===================== عبا به روی سر خود کشید و هِی اُفتاد همینکه زهر جگر را درید و  هِی اُفتاد سرِ مبارک و چشمان تار و سنگِ مسیر میانِ راه زمین را ندید و هِی اُفتاد چه کرده با جگرش زهر  مادرش می‌دید چگونه تا درِ حجره رسید و هِی اُفتاد گرفته بود اباصلت  از بغلهایش نشست و پاشُد و آهی کشید و هِی اُفتاد برای زهر نه در کوچه یادِ مادر بود صدای ناله‌ی زهرا شنید و هِی اُفتاد گذاشت دست به در ، میخِ شعله‌ور را دید گذاشت دست به پهلو خمید و هِی اُفتاد رضا نبود حسن بود و پاره‌های جگر  به خاک ، خون زِ لبانش چکید هِی اُفتاد به یادِ روضه‌ی یابن الشبیب و یادِ سر و لباس کهنه و آنکه برید و ... هِی اُفتاد زِ خیمه تا به بلندی ، زِ تل سویِ گودال چقدر عمه‌ی ما هِی دوید و هِی اُفتاد نکرد رحم حرامی به طفلِ بی بابا که پابرهنه دوید و بُرید و هِی اُفتاد به من دهید که سر را برایتان ببَرم شما که هِی نوکِ نیزه  زدید و هِی اُفتاد 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
====================== چه غریبانه غریب الغربا را کشتند با دل زار معین الضعفا را کشتند آه ای اهل خراسان همه خون گریه کنید که ولی نعمت و مهمان شما را کشتند این خبر را به مدینه ببر ای باد صبا هشتمین بضعه پیغمبر ما را کشتند خواهرش زنده اگر بود از این غم میمرد بین یک حجره در بسته رضا را کشتند از عبایی که سرش بود غلامش فهمید آخر آن نور دل آل عبا را کشتند مثل یک مار گزیده به خودش میپیچید با چه زهری مگر آن  نور هدا را کشتند صورتش را به روی خاک نهاد و می گفت چه غریبانه شه کرببلا را کشتند جگر سوخته اش روضه برایش میخواند با لب تشنه چرا خون خدا را کشتند ته گودال که با نیزه به پهلوش زدند روی تل عمه مظلومه مارا کشتند پای راس شهدا بسکه کف و سوت زدند سربازارچه ی شام اسرا را کشتند 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
===================== ابری بدون اذن تو باران نمیشود شمعی بدون نور تو تابان نمیشود ای مهر تو دلیل همه امتیازها بی تو بشر که لایق غفران نمیشود بی حب تو عصای نبی غیرِ چوب نیست حتی که نار بی تو گلستان نمیشود ای تربتت شفای همه دردهای خلق دردی بدون مهر تو درمان نمیشود چشمی که تر شود به عزایت ، به روز حشر دارم یقین که ابری و گریان نمیشود ما داغدار پیرهن پارهء توایم داغت به هیچ پرده که پنهان نمیشود ای ماتم عظیم جهان ، تا فدای جان درد و غم محبِّ تو درمان نمیشود برگ برات شاه خراسان تویی حسین بی اذن تو زیارت جانان ، نمیشود این آخرین شب است که مهمان جنتیم امشب بدون ذکر رضا جان نمیشود 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
===================== باز بارانی است چشمانم دارم اذن دخول می خوانم گم شدم ، خسته ام ، پریشانم به جوادت قسم پشیمانم بی پناهم مرا پناه بده به دلم سوز واشک وآه بده ای رئوف همیشه خوب ، سلام پیش تو میشود دلم آرام شد زیارت همیشه نیمه تمام هرکه رویت ندید،شد ناکام کاش قلب مرا تکان بدهی دیگر این بار رخ نشان بدهی از همه غیر تو بُریدم من خویش را تا حرم کشیدم من گرچه رویِ تورا ندیدم من طعم آغوشِ تو چشیدم من آبرو رفته را خریدی تو دست،رویِ سرم کشیدی تو این رئوفی که میشناسم من رَد نکرده ز خانه اش دشمن پسرِ فاطمه است پس حتما به قسم نیست احتیاج اصلا دردهامان  دواشود اینجا گِرِهِ کور واشود اینجا تو گنهکار را  عوض کردی دلِ بیمار را عوض کردی هر گرفتار را عوض کردی آخرِ کار را عوض کردی راهم از حادثه به تو افتاد عوضم کن تورا بجان جواد شاهِ گنبد طلا،امام رضا جلوه های خدا ، امام رضا بقیع و سامرا، امام رضا نجف وکربلا ، امام رضا صاحبِ سرزمین ایرانی تو برای همیشه سلطانی قبلة نور حضرت خورشید نورِ حیدر زصحنِ تو تابید هر شب از گنبد تو بی تردید میشود جلوة نجف را دید در حریمِ تو زائرِ نجفم با سلامی مسافرِ نجفم صحن هایت بهشت این دنیاست چون حریم تو جنت الزهراست کُنجِ  باب الجواد،عرشِ خداست چون نسیمش نسیمِ کرببلاست درحرم هرغروب ،بی تابم یادِ صحن و سرایِ اربابم تاکشیدی عبا به روی سرت نظر انداختی به دور وبرت یک نفس پاره پاره شد جگرت جمع کردی زکوچه بال وپرت سرِ پا بودی وزمین خوردی ناگهان نامِ مادرت بُردی همه درهایِ حجره را بستی روی پهلو گرفته ای دستی یادِ گودالِ کربلا هستی کِی گرفتار عده ای مستی بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد جایِ تنگی حسین گیر افتاد لبش از تشنگی تکان میخورد نیزه او را به هرطرف میبُرد گُل لبهاش با لگد پژمُرد نیزه داری گلویِ او آزُرد عده ای صبر ِ خواهرش بُردند دورِلب تشنه آب می خوردند تابدن پایمال مرکب شد وقت دیدار، نیمة شب شد از حسینی که نامرتب شد حنجری پاره سهم زینب شد چه حسینی مرمل بدماء چه حسینی مقطع الاعضاء در کنار تنی که شد بی سر نیمه شب خواهرآمد و مادر دوزنِ مو سپید ویک پیکر وانمودند تا زسر معجر ناگهان ساربان زراه آمد بهرِ غارت به قتلگاه آمد 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
===================== به واژه های کریم و کَرَم ، تو جان دادی به هر که نانِ شَبَش را نداشت، نان دادی چقدر ، ماه و ستاره از آسمان افتاد هر آن زمان که عبا را کمی تکان دادی بزرگ و کوچک و پیر و جوان و دشمن و دوست به هر که از تو امان خواسته، امان دادی تو با تمامِ توانت ، شبیهِ بابایت به دستِ بسته ی هر نا توان، توان دادی پیامِ صلحِ تو جز جنگِ نرم چیزی نیست تو جنگ های نوین را نشانِمان دادی میانِ معرکه ی کربلا به راهِ خدا خودت اگر چه نبودی ولی جوان دادی همیشه ریزه خورِ سفره ی شما بودیم همیشه سهمِ خودت را به این و آن دادی کریم بوده و هستی ، کریم خواهی ماند کریم بودنِ خود را به ما نشان دادی 🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————