#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
شمس حجاب کبریا زینب است
تجلی شرم و حیا زینب است
روح مناجات و دعا زینب است
شان نزول انما زینب است
فاطمه کرببلا زینب است
دوای درد بی دوا زینب است
ای نفس حضرت ختمی مآب
دختر آسمانی بوتراب
در صدف بحر وفا درّ ناب
روی تو حسرت دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتی به خواب
مصحف مستور خدا زینب است
شب که به امید سحر آرمید
صدای تکبیر فلک را شنید
شب زدگان نسیم رحمت وزید
دوباره شمس روی حیدر دمید
آینه ای به دست زهرا رسید
فاطمه ی علی نما زینب است
دانه تسبیح تو شمس ضحی
چادر تو، پرچم حجب و حیا
به زیر سایه تو عرش خدا
نه فلک از خاک رهت شد بنا
خانه تو مطاف ارض و سما
کعبه سیار خدا زینب است
بیا و جلوه ی پیمبر ببین
شیرزنی چون یل خیبر ببین
ادامه سوره کوثر ببین
حسن حسن نیز مکرر ببین
دوباره یک حسین دیگر ببین
پنج تن زیر کسا زینب است
آمدی ای جان جهان حسین
آمدی ای روح و روان حسین
آمدی ای دل نگران حسین
جان حسین جان تو جان حسین
آمدی و زد ضربان حسین
حسین مروه و صفا زینب است
شمس چراغ در این خانه ات
ماه غبار در کاشانه ات
ارض و سما گر شده پروانه ات
یافته این گونه شفاخانه ات
تهمت عقل است به دیوانه ات
دوای ما نعره ی یا زینب است
هیبت روی تو سر ا پا علی
فاطمه ای به شکل مولا علی
نیست کسی مثل تو الّا علی
میوزد از نطق تو هرجا علی
لعن علی عدوک یا علی
کوری چشم خصم با زینب است
کرببلا دیده که پیغمبری
فاطمه ای و یک تنه لشگری
فاتح هر رزم چنان حیدری
نیست اگر چه مثل تو خواهری
حسین را برادر دیگری
حسن به دشت کربلا زینب است
پلک بزن شام و سحر خلق کن
چشم بچرخان و قمر خلق کن
حماسه ای بار دگر خلق کن
به بانگ اسکوتو جگر خلق کن
خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن
آیینه دار مرتضی زینب است
گرمی عشق و هرم این تب یکی است
تا به سحر مسیر هر شب یکی است
هر چه نوشتیم مرکب یکی است
چنان که نام خالق و رب یکیس
نام حسین و نام زینب یکیست
جان میان هر دوتا زینب است
روز قیامت که جهان مضطر است
بی سر و سامان صف محشراست
عرصه حشر از نم گریه تر است
هر که خودش مانده و بی یاور است
غم نخورد آن که تورا نوکر است
سایه روی سر ما زینب است
در کف تو چرخ چو دستاس بود
با نفست دهر پر از یاس بود
خاک رهت گوهر و الماس بود
بس که به اکرام تو حساس بود
پله منبر تو عباس بود
ستون خیمه سما زینب است
سیل کرم لحظه باریدنت
گل بکشد منت گل چیدنت
یاس در آرزوی بوییدنت
هیچ گلی ندیده خندیدنت
مگر به لحظه حسین دیدنت
حسین را چهره گشا زینب است
از نگهت نور خدا منجلی
هرچه خدا خواست تو گفتی بلی
هیبت تو قصه هر محفلی
خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بود در بر دخت علی
حیدر صحرای بلا زینب است
آمده بر جنگ تو غم از الست
کرببلا غم به بلا داد دست
جنگ تورا حق به تماشا نشست
قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را تنوان دست بست
فصل خطاب خطبه ها زینب است
🔸شاعر:
#موسی_علیمرادی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
شب تولد زینب بلند شو مادر
بیا بخاطرم امشب بلند شو مادر
شب تولد زینب دعای مرگ نکن
بیا و خانه مهیا برای مرگ نکن
شب تولد زینب پس از دو ماه بخند
ببین که خانه مان نیست روبراه بخند
شب تولدِ من را بهانه کن مادر
بیا و موی مرا باز شانه کن مادر
شب تولد زینب به من کفن دادی
به جای هدیه به من کهنه پیرهن دادی
🔸شاعر:
#محسن_عرب_خالقی
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
عصمت الله المعظم زینب است
بر سما نور مسلم زینب است
بر حسن عشق مجسم زینب است
الگوی حوا و مریم زینب است
نبض آدم روح خاتم زینب است
«بانی ماه محرم زینب است»
کیست زینب برترین یار حسین(ع)
برترین یار و هوادار حسین (ع)
از ازل بوده گرفتار حسین (ع)
بعد عباسش علمدار حسین(ع)
واله و شیدا و بیمار حسین(ع)
«برحسینش یار و مَحرم زینب است»
کیست زینب اسوه ی صبر و حجاب
حیدرِ کوفه ولی زیرِ نقاب
خطبه هایش ماورای انقلاب
بوتراب دیگری در احتجاب
شام را با خطبه ای کرده خراب
«نهضت و خط مقدم زینب است»
کیست زینب بانوی ام الوقار
زن ولی مرد آفرین روزگار
صوت قرّاحش مثال ذوالفقار
یک نشان از قوت پروردگار
اسوه ی صبر و حجاب و اقتدار
قهرمان نینوا هم زینب است
🔸شاعر:
#مجید_مرادزاده
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
نفس نفس ترانهی حجاب میدمد
ز لالههای کربلا گلاب میدمد
قصیدهی بلند آفتاب میدمد
چه مصرعی ز بیت بوتراب میدمد
ترانهی نجیبهی حجاب زینب است
حسین میشود گل و گلاب زینب است
به نام آنکه ماه در دل شب آفرید
خطاب کرد آدم و مخاطب آفرید
برای خود ملائک مقرب آفرید
برای یاری حسین زینب آفرید
و گفت آدم از ملک سر است اینچنین
که خواهر عاشق برادر است اینچنین
قدیسه ای که صبح میدمید از او صبوح
خودش که هیچ چادر حیای او شکوه
شبیه کوه و دور او هزار رشته کوه
میآید از خطابه اش یزید بر ستوه
خطابه ای که آیه آیه آیه محکمه است
خطابه ای که جلوه جلوه جلوه فاطمه است
زنی شبیه هیچ کس شبیه مادرش
گرفته مریم قدیسه درس محضرش
زنی به وسعت سفینهی برادرش
که کربلا کتاب بود و او پیمبرش
ز خاندان عصمت این خصال دور نیست
هزار مرد قدر این زن غیور نیست
عفاف آیه ای که زینب است قاریاش
حیاست چشمهای که او نموده جاریاش
حلیمه است و حلم مفتخر به یاری اش
که هست صبر آن مدال افتخاری اش
عقیلةٌ عالمةٌ غیر معلمه
شریفه است و صابره چنان که فاطمه
به نام حس سرخ کربلا به نام صبر
که سنگ میشود عقیق در مقام صبر
خدا قیام میکند به احترام صبر
که زینب است صابره ترین امام صبر
که با سپاه صبر انقلاب میکند
و خانهی یزید را خراب میکند
برادری نگاه میکند به خواهری
چه عاشقانه ای چه خواهر و برادری
وصال را ببین عجب وصال محشری
جدا شوند از هم این دو با چه خنجری
فقط حسین بود وقت تب علاج او
فقط حسین بود شرط ازدواج او
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
خورشید حِلم،شمع شبستان زینب است
دریای صبر،بنده ی طوفان زینب است
اسلام؛زیر سایهی ایمان زینب است
با این حساب،شیعه مسلمان زینب است
او رتبهدار مبحث علم از قدیم شد
مابینِ طورِ اهل تفکر کلیم شد
در درس دادنِ به ملائک سهیم شد
جبریل نیز طفلِ دبستان زینب است
بی ذکر او به وادی عترت نمی رسیم
بی اذن او به گریه ی هیئت نمی رسیم
بی حُبِّ او به سردرِ جنّت نمی رسیم
دَخل بهشت در پیِ دُکّان زینب است
در کوچه ی کرامت او کاسه ها پُر است
از طبخ روزمَرّه ی او ظرف ما پُر است
این سفره ای که دور و بر آن گدا پُر است
تولیَّتَش به دست حسنجانِ زینب است
این شور در محیط دلم انقلاب کرد
زهرا گرفت دست گدا را..،ثواب کرد
ما را برای نوکریاش انتخاب کرد
این شیعهخانه؛کشورِ ایرانِ زینب است
با بالِ اشک هیچ نمانده است تا دمشق
آنقَدر اهل گریه کشانده است تا دمشق!
ما را خودِ سهساله رسانده است تا دمشق
یعنی رقیّه تعزیهگردان زینب است
ای زائر حسین!به او احترام کن
پای برهنه حجِّ خودت را تمام کن
بین نجف به سیّده زینب سلام کن
ایوانطلا نمایش ایوان زینب است
در وقت رزم..،واژه ی او مثل خنجر است
از هرچه تیر و نیزه و شمشیر بهتر است
زِیْنِ اَبی که زینبِ کرارِ حیدر است!
نام علی مدال محبان زینب است
هنگام خطبه خوانی او،آفتاب شد
دنیا به ترککردن ظلمت مُجاب شد
کاخ یزید روی سر او خراب شد
شام سیاه،عرصهی جولان زینب است
در کوچههای کوفه دل مضطرش شکست
در زیر دست و پای اراذل پرش شکست
نزدیک خانه ی پدر او ،سرش شکست
تا روز حشر،شیعه پریشان زینب است
بزم شراب بود و دل قرص ماه ریخت
خاکستری که روی سری بیگناه ریخت
با چوب خیزران زد و دندان شاه ریخت
این چوبخورده..،قاری قرآن زینب است
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
نبود و نیست و دیگر هم از مادر نمی آید
یقین دارم که دختر مثل این دختر نمی آید
زنی مانند زینب زاده ی حیدر نمی آید
عقیله یک نفر بوده است پس دیگر نمی آید
علی خورشید و زهرا ماه و کوکب میشود زینب
به منهای الوهییت بگو رب میشود زینب
نبوت در امامت به توان عصمت این گردد
حسن در توامانی با حسینی اینچنین گردد
اگر خمسه رکاب دهر باشد او نگین گردد
زنی آمد که تالی تلو رب العالمین گردد
زنی را همچنان معصوم میبینم که زن باشد
زنی را قبله میخوانم که کل پنج تن باشد
نمیفهمیم شأنش را و میگوییم فضلش را
نمیدانیم جاهش را و میخوانیم وصلش را
ندارد درک ما در خلقت عالم محلش را
عقیله یک نفر بود و ندارد عقلی عقلش را
همه فرعیم در عالم اگر این شخصیت اصلست
اگر مسندنشین ، زینب ؛ حمایتگر ابالفضل ست
زبان الکن ما را کسی اینجا نمیفهمد
زبان عشق سنگین است پس اصلاٰ نمیفهمد
بجز تو حال من را هیچ کس حالا نمیفهمد
ببین که دوستت دارم ، ولی دنیا نمیفهمد
من از مردم بریدم وصل میخواهم کنار تو
قرارم با تو این بوده که باشم بی قرار تو
ببین کمبود دارم من ببین کمبود دارم من
ببین افتاده از پایم ببین تحت فشارم من
ندارم من ندارم من ندارم من ندارم من
ولیکن صورتم را زیر پایت میگذارم من
شلوغی های دنیا را برایم خوب خلوت کن
گدایی آمدم امروز پس قدری محبت کن
بلندا ! بی کرانا ! درد داریم و دوا داری
زمانه زخمی ام کرده ولی قطعا شفا داری
ببین دنیا گرفته سخت بر ما …. راه ها داری
به گریه آمدم پیشت برایم کربلا داری ؟
پشیمانم اگر رفتم مسیر اشتباهی را
پناهم باش وقتی که چشیدی بی پناهی را
بمیرم بی حمایت عصر عاشورای خواهر را
بمیرم تکه تکه های عریان برادر را
نمیفهمیم و میخوانیم روضهْ روضهْ معجر را
به روی ناقه میبردند اولاد پیمبر را
سنان میبرد تا خورجین اسبش هست زینب را
طناب شمر میبندد غروبی دست زینب را
جدال کل حق و کل باطل بوده انگاری
سپاه ظلمت و یک زن که مانده بی کس و یاری
صدای دختر زهرا و گوش ابن سعد ؟ آری
ندیده چشم او در طول عمرش کوچه بازاری
ز داغ اوست که این روضه ها مکشوفه میگردد
زنی بر چارپا دارد درون کوفه میگردد
زنی با این جلالت چشم ها از این و آن خورده
زنی با این شکوه از دست خولی تازیان خورده
زنی با این سخاوت چوب دستی از سنان خورده
زنی با این مقاماتش بگویم خیزران خورده ؟
نباید حالت زینب چنان آواره ها باشد
چرا ذریه بین مجلس میخواره ها باشد ؟
🔸شاعر:
#علیرضا_وفایی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
خورشید حِلم،شمع شبستان زینب است
دریای صبر،بنده ی طوفان زینب است
اسلام؛زیر سایهی ایمان زینب است
با این حساب،شیعه مسلمان زینب است
او رتبهدار مبحث علم از قدیم شد
مابینِ طورِ اهل تفکر کلیم شد
در درس دادنِ به ملائک سهیم شد
جبریل نیز طفلِ دبستان زینب است
بی ذکر او به وادی عترت نمی رسیم
بی اذن او به گریه ی هیئت نمی رسیم
بی حُبِّ او به سردرِ جنّت نمی رسیم
دَخل بهشت در پیِ دُکّان زینب است
در کوچه ی کرامت او کاسه ها پُر است
از طبخ روزمَرّه ی او ظرف ما پُر است
این سفره ای که دور و بر آن گدا پُر است
تولیَّتَش به دست حسنجانِ زینب است
این شور در محیط دلم انقلاب کرد
زهرا گرفت دست گدا را..،ثواب کرد
ما را برای نوکریاش انتخاب کرد
این شیعهخانه؛کشورِ ایرانِ زینب است
با بالِ اشک هیچ نمانده است تا دمشق
آنقَدر اهل گریه کشانده است تا دمشق!
ما را خودِ سهساله رسانده است تا دمشق
یعنی رقیّه تعزیهگردان زینب است
ای زائر حسین!به او احترام کن
پای برهنه حجِّ خودت را تمام کن
بین نجف به سیّده زینب سلام کن
ایوانطلا نمایش ایوان زینب است
در وقت رزم..،واژه ی او مثل خنجر است
از هرچه تیر و نیزه و شمشیر بهتر است
زِیْنِ اَبی که زینبِ کرارِ حیدر است!
نام علی مدال محبان زینب است
هنگام خطبه خوانی او،آفتاب شد
دنیا به ترککردن ظلمت مُجاب شد
کاخ یزید روی سر او خراب شد
شام سیاه،عرصهی جولان زینب است
در کوچههای کوفه دل مضطرش شکست
در زیر دست و پای اراذل پرش شکست
نزدیک خانه ی پدر او ،سرش شکست
تا روز حشر،شیعه پریشان زینب است
بزم شراب بود و دل قرص ماه ریخت
خاکستری که روی سری بیگناه ریخت
با چوب خیزران زد و دندان شاه ریخت
این چوبخورده..،قاری قرآن زینب است
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
🌹
🔹روز پنجشنبه روز امام حسن عسکری علیه السلام است.
🔸امام حسن عسکری (ع)می فرمایند:
📜مرگ ناگهان فرا مى رسد، هر كه نيكى بكارد خوشى درو مى كند وهر كس زشتى بكارد، پشيمانى درو مى كند، هر كسى آنچه را كشت كند درو خواهد كرد.
#پنجشنبه
#حدیث۲۳۶
#ایام_هفته
💬تحف العقول: 489
شادی روح همه اسیران خاک پدر من حقیر
حاج خسرو نصابی
صلوات.
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل لولیک فرج
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5866318387327547836.mp3
4.49M
هدیه. به حضرت ام البنین صلوات.
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل لولیک فرج
زمینه واحد. شور. حضرت. عباس.
پهلوونم
بلند شو. تمومه لشگرم. ابالفضل
پهلوونم
بلند شو امید خواهرم. ابالفضل
پاشو. از جا
پاشو ای همه سپاهه من ابالفضل
بی پناهم.
پاشو ای همه پناهه من ابالفضل
یه طرف. مشک.
یه طرف. افتاده. عباس. علمه تو
از رو خاکا
بر می دارم. دو تا دسته قلمه تو
پیچیده تو
تمامه صحرا بوی عطر گل یاس
چجوری من
تن تو از رو زمین. جمع کنم عباس
ابو فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل
توی خیمه
سکینه چشم براته تا که بیایی.
داره میگه
رقیه با گریه که عمو کجایی.
به شماره
نفست افتاده دیگه اخراشه
ای ماهه من
چقدر تنت پر از زخم. و خراشه
تو نباشی
به زینب خیلی میشه جسارت عباس
تو نباشی
می برن زینب و به اسارت عباس
سره تو تا
بینه ابروهای تو. وا شده. عباس
تیرو نیره
چقدر تو تنه تو جا شده عباس.
ابو فاضل. ابو. فاضل. ابو فاضل. ابو فاضل
می بوسم من
با گریه دو چشم از خون تره تو من
روی زانوم
می زارم. لحظه ی آخر سره تو من
غرق خونی
غرق خونی غرق خونی. ای علمدار
می خوای از جا
پاشی. اما نمی تونی ای علمدار
ابو فاضل. ابو فاضل. ابو. فاضل. ابو. فاضل
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
سبک. جدید حضرت عباس
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_6019438189087820878.mp3
12.63M
هدیه به حضرت عباس. و حضرت ام البنین حضرت آمنه حضرت عبدالله صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شعررضا نصابی
به نفس. کمیل مظفر پور
فدای سرت اگه نمیاد
اگر نمی باره بارون
فدای سرت اگه اب ریخت
اگه مشکت شده گریون
پناه حرم پاشو داداش
نزاری من و تنها تو
علمدارم
سپهدارم
دلم شده از داغت خون
یل ام البنین
نکش پارو زمین
تموم لشگرم ابوالفضل
پرت خونی شده
سرت خونی شده
امید خواهرم ابوالفضل
بند دوم
زدن به چشم تو.با تیر
زدن با نیزه به پهلوت
زدن با گرز و افتاده
شکافی بین دو ابروت
می بینم هر جارو هستش
نشونی از تنت عباس
فتاده یک
طرف مشکو
فتاده یک طرف بازوت
دیدی که این لشگر
غمت رو برادر
روی دلم میزارن عباس
دورت کردن داداش
تو رو زدن داداش
رحمی اینا ندارن عباس
واکن چشمای خونت رو
ببین کی اومده. اینجا
به جای مادرت اومد
کنارت مادرم زهرا
از اربا اربا هم دیگه
گذشته این تنه پرخون
چقدر تیرو و چقدر نیزه
شده توی تن تو جا
ای ماه من عباس
پناه من عباس
چی اومده داداش سره تو
شبیه اکبرم
شدی برادرم
چی کار کنم با پیکره تو
رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5940631148433509302.mp3
5.64M
شورلطمه زنی
لطفا باحال مناسب گوش کنین
کربلایی حسین ایزد خواه از تهران
کربلایی علیرضا رضایی ازساری
یابن. الشبیب. گریه کن از غم و غربت حسین
شعررضا نصابی
زینبیون_خرم_آباد
محفل_زینبیون_خرم آباد
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5938359939662611250.mp3
4.17M
🍃🌷﷽🌷🍃 ❣غــُلــامــِ قــَنــبــَرَمــ❣:
کربلایےمجیدمرادزاده(غلامِ قنبر):
#زمینه_شورفاطمیه
#سبک_دوماه_گفتیم
#خداحافظ_پرستوی_علی
🍁🍁327🍁🍁
خداحافظ پرستوی علی زهرا (س)
خداحافظ سپیدموی علی زهرا (س)
🍁
خدا حافظ چراغ خونه ی حیدر
خدا حافظ شمع کاشونه ی حیدر
🍁
خداحافظ تو ای بود ونبود من
خداحافظ تو ای یاس کبود من
🍁
خداحافظ چراغ خونه ی حیدر
خداحافظ شمع کاشونه ی حیدر
🍁
خدا حافظ عزیز مهربونه من
خدا حافظ جوونه قد کمونه من
🍁
خدا حافظ ای همراز. علی زهرا (س)
خدا حافظ ای اعجاز علی زهرا (س)
خداحافظ خدا حافظ خداحافظ
➖➖➖➖➖➖➖➖
حلالم کن تمام هستیه حیدر
حلالم کن به پای من شدی پرپر
🍁
حلالم کن که رخسارت شده نیلی
حلالم کن که خوردی ضربه ی سیلی
🍁
حلالم کن گل نیلوفریه من
حلالم کن مریضه بستریه من
🍁
حلالم کن که سوختن برگ و ریشه ت رو
حلالم کن شکستن بار شیشه ت رو
🍁
حلالم کن زمین خوردی پیش چشمام
حلالم کن حلالم کن توای زهرام
حلالم کن حلالم کن حلالم کن حلالم کن
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
قرار ما. میون دشت کربلا
قرارما باشه تو ظهر عاشورا
قرارما کنار زینب و اون تل
قرار ما میون گودی مقتل
قرار ما کنار جسم سرجدا
قرار. ما باشه بالای نیزه ها
حسین جانم حسین جان
#کاری_مشترک_ازشعرای_اهل_بیت_ع
#کربلایی_رضانصابی
ڪربلایی_مجیدمرادزاده
به نفس. استاد نریمان پناهی.
سبک زمینه یا واحد ایام فاطمیه
#سبک_ایران_سالار_عقیلی
#علی_تقی_پور
#زهرا_ضرب_غلاف_شکسته_بازوتو
بند✅
ای وای
ضرب غلاف شکست بازو تو
آتیش در سوزونده موتو
صورت تو بسکه کبوده
زهرا می گیری از من روتو
ای وای
چرا شدی یهو زمین گیر
با سن کم خانم شدی پیر
ازبس که درد داری عزیزم
تو خونتم شدی گوشه گیر
(یا فاطمه یا فاطمه جان)۳
بند✅✅
ای وای
حسن تو خواب کاووس می بینه
پا میشه گوشه ای می شینه
به زیر لب هی میگه ای وای
هیشکی مثل من داغ نبینه
ای وای
تو کوچه ها حسن چی دیده
دیگه دل از دنیا بریده
میگه با اشک و حسرت وآه
جونم خدا به لب رسیده
(یا فاطمه یا فاطمه جان)۳
بند✅✅✅
ای وای
رفتی دلم با غم اجینه
هردم ببین به شور و شینه
یه گوشه از ذهنم همیشه
به فکر غمهای حسینه
ای وای
رفتی رفیق نیمه راهَم
با رفتنت خونه خرابَم
همدم من میشه دل چاه
بعد تو ای سنگ صبورَم
(یا فاطمه یا فاطمه جان)۳
1403/08/21
2:30"
@akarbalaei
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
ابلیس حِقد و کینه را بیکار نگذاشت
بیت خدا را نیز بی آزار نگذاشت
گفتند زهرا پشت این در ایستاده
گفتند او را راحتش بگذار، نگذاشت*
«در» شعلهور شد! غنچهاش را در خطر دید
میخواست برگردد ولی دیوار نگذاشت
سعی فراوان کرد حتی بین آتش-
«در» را نگه دارد ولی مسمار نگذاشت
دیگر نشد پای علی برخیزد از جا
میخواست برخیزد، تنِ تبدار نگذاشت
شاید از آن پس مرتضی هر خانهای ساخت
دیگر به روی درب آن مسمار نگذاشت
🔸شاعر:
#علی_ذوالقدر
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
سرنوشت آن گل پرپر نمیدانم چه شد
شرح این خونگریه را آخر نمیدانم چه شد
احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود
آن سفارشهای پیغمبر نمیدانم چه شد
روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت
آشیانش سوخت، بال و پر نمیدانم چه شد
چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد
«در» که کلاً سوخت، میخ در نمیدانم چه شد
بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید
حالت گلبرگ نیلوفر نمیدانم چه شد
شد فدک سیراب از سرچشمهی پهلوی او
لالههای رسته بر بستر نمیدانم چه شد
دستهای شوهرش زخمی شد از ردّ طناب
ریسمان بر گردن حیدر نمیدانم چه شد
هیچ کس قبر شریفش را نمیداند کجاست
آخرِ این قصه را دیگر نمیدانم چه شد
🔸شاعر:
#عباس_احمدی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
آن شب نمیشد آتشِ غم شعلهور، اگر
یا که نبود مادرمان پشتِ «در» اگر
یا اینکه بازوان نحیفش در آن میان
در پیش تازیانه نمیشد سپر اگر
یا دستِکم به پیش نگاهِ ابوتراب
دستی نمیگذاشت به رویش اثر اگر
صیّاد اگر به لالهی زخمیِ مرتضی
هم بیهوا نمیزد و هم بیخبر اگر
قصه نمیکشید به تنهاییِ حسین...
در کوچه یار داشت علی، ده نفر اگر...
🔸شاعر:
#رضا_یزدانی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
تا قنوتَت رو بهسوی یار بالا میرود
بر دو دستت آسمان انگار بالا میرود
پرچمت را از زمانی که درِ خانه زدم
برکت و نور از درودیوار بالا میرود
اوج، معنایش به دستوپای تو افتادن است
نوکرت از این جهت بسیار بالا میرود
بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست
ذیل ذکر اسم تو، اذکار بالا میرود
تربت تو در حقیقت آبِ روی آتش است
هر زمانی که تب بیمار بالا میرود
حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست
دستهای سینهزن هربار بالا میرود
::
کشتهی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد
نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد
خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد
مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم،
هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد
دستِ مادر آخرش واشد، نمیگویم چطور
اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد
"من" فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد
"من" فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد
حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود
هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد
هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود
هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد...
آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی
آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد...
چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین
ناله هم، سهم یتیمان تو از دنیا نشد
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
آشوبِ فتنه در مدینه قائله انداخت
دیوارِ بیت وحی را از شاکله انداخت
آتش زبانه میکشید از خانهی مولا
این شعلهها در آسمانها ولوله انداخت
دنیا به عاشقها همیشه سخت میگیرد
مابین زهرا و علی هم فاصله انداخت
جای غلافِ تیغ بر بازوی مادر ماند
یک دست او را از قنوت نافله انداخت
آن دست که با ریسمان، دستِ علی را بست
در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت
ثانیِ ملعون در مدینه ظلم کرد اما
در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
🔸شاعر:
#محمد_حسین_مهدی_پناه
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
انگار باید غصه تا آخر بماند
چشمان زینب تا همیشه تر بماند
یادت میآید که به من گفتی: عزیزم
اصلاً نباید خانه بی مادر بماند؟
میمیرم از این غُصه بابایم چگونه
تنها بدون تو در این سنگر بماند
بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی
دیگر غلاف و دود و میخِ دَر بماند
وقتی نمیمانی! مگیر از ما رُخت را
تا صورتت در خاطرم بهتر بماند
تو میروی و بغض سنگینی که باید
یک عمر در این خانه با دختر بماند
* *
میترسم از ظهری که میگویی قرار است
جسم حسینت بین خون بی سر بماند
دلواپسم، آه از غروبی که ببینم
برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند
این شعر دیگر طاقت غم را ندارد
اندوهِ دستِ آتش و معجر بماند
🔸شاعر:
#عاطفه_سادات_موسوی
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
همدست شد مسمار با دیوار، با در
در بین دود و شعله گیر افتاد، مادر
حال و هوای خانه یکباره عوض شد
افتاد روی مادر ما بیهوا در
باید بسوزد در هوای شمع اما...
این بار سوزانده پَرِ پروانه را در
در پیشِ رو زهرا نبود؟ ای بی حیا میخ
در پشتِ سر زهرا نبود؟ ای بی حیا در
از آن زمان که مادر ما را زمین زد
ما بچههای فاطمه قهریم با در
از پا درآوردند آخر مرتضی را
دیوار، آتش، کوچه و همسایهها، در
مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه
در کربلا باقی چوبش شد عصا، در
در کربلا زینب گلی گم کرده بود و
میگشت در گودال دنبال برادر
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
پشتِ در خانه ی علی بلوا شد
با فاطمه بر سر علی دعوا شد
یک ضربه و یک بازو و یک آه بلند
شال از کمر امیر مردان وا شد
دربی که تمام قد در آتش میسوخت
آوار به روی صورت زهرا شد
در حال نفس نفس زدن بود هنوز
یک میخ گداخته سرش پیدا شد
سربسته بگویم سخن از ناموس است
سربسته بگویم که چه در آنجا شد
با طفل زمین خورد در آنجا مادر
بی طفل ولی بود که از جا پا شد
شرحِ غم زهرای جوان را باید
از رنگِ محاسن علی جویا شد
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5886317644843328802.mp3
3.1M
هدیه. به امیر المومنین. صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شور امیر المومنین
شیرین ترین حرف لبم هستی
تو ذکر هر روز و شبم هستی
تو علت تاب و تبم هستی
نیومده رو دست تو اقا
به عالمی هستی فقط مولا
سرتری از تموم سردارها
علی. علی. مولا
ذکر گره گشا تو یی حیدر
ایه های خدا تو یی حیدر
رازق ما سوا تو یی حیدر
تاب و توونه من تو یی حیدر
وصله ی جونه من تویی حیدر
ذکر زیوونه من تویی. حیدر
علی. علی مولا
اسم تورو می برم من هر شب
تا نجف تو می پرم هر شب
میام زیارتت حرم هر شب.
همیشه و هر جا میگم حیدر
با این دل آگا می گم حیدر
کوریه هر بد خا می گم حیدر
می گم علی فقط امیر هستش
کسی نیومده روی دستش
کسی نیومده رو دستش
علی علی جان.
رضا نصابی