#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#زبان_حال_امام_حسن
شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمیاُفتد
تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد
غرورم را شکسته خندهی نامحرمی یارَب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمیاُفتد
جماعت داشت میآمد دلم لرزید میگفتم
که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمیاُفتد
کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم
که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه میاُفتد
نشد حائِل کند دستش گرفته بود چادر را
که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمیاُفتد
به رویِ شانهام دستی و دستی داشت بر دیوار
به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمیاُفتد
سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم
وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمیاُفتد
میانِ خاک میگردیم و میگویم چه ضربی داشت
خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمیاُفتد
دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم
تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمیاُفتد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
جوهر شده دریا و زمین دفتر تحریر،
از ساق درختان، قلم آورد خداوند
میخواست که مدحت بنویسد، و همین شد
که نام تو ( اُمُّ الکَرَم ) آورد خداوند
بگذاشت ز جان و دل خود مایه ی بسیار
تا هاله ی حُسنِ تو ، هَم آورد خداوند
چون خواست که بی نوکر و بی عبد نباشی
یک قوم به نام " عَجَم " آورد خداوند
دانی که چرا سوره ی کوثر کم و کوتاست؟
چون واژه به وصف تو کم آورد خداوند
🔸شاعر:
#محمد_کابلی
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
حق ملاك عشق را با عشق تو سنجيده است
شاهكار دست خود در خلقت تو ديده است
ذكر « لا احصي ثنائُك » گوشه اي از وصف تو
پايِ مدحت دست هر صاحب قلم لرزيده است
با نفَسهاي تو اي آرامش جان علي
بويِ سيب از عرش تا فرشِ خدا پيچيده است
مانده روي صورت تو جاي لبهاي نبي
بسكه اي حوريه با گريه تو را بوسيده است
محور آل كسا و علت خلقت تويي
دست بر سينه علي هم دورِ تو گريده است
هاتفي از خلقت جنات پرسيد و شنيد
فاطمه يك گوشه لب وا كرده و خنديده است
خم به ابرويت نياور چون قيامت مي كند
حق اگر آگاه گردد فاطمه رنجيده است
شانه بردار و به داد ناز دخترها برس
چند وقتي گيسوي زينب به هم تابيده است
از شكاف پهلويت پيداست بد خوردي زمين
در به سوي پهلوي تو بي هوا چرخيده است
خوب شد فضه رسيد و پيكرت را جمع كرد
بر در و ديوار خونِ سينه ات پاشيده است
پيش زينب بي حياها دستِ جمعي مي زدند
دخترت حق دارد اي بي بي اگر ترسيده است
هر كجايي با علي تا شد مغيره رو به رو
بر غلاف خود كشيده دستي و خنديده است
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#امام_حسن #مناجات_امام_حسن
باید که غزل هم ثمری داشته باشد
بر حال خرابم اثری داشته باشد
با شعر فقط عرض ادب می کند این دل
بد نیست گدا هم هنری داشته باشد
ای کاش که آقای کریمان دو عالم
بر نوکر خود هم نظری داشته باشد
هرآنکه مشرف به بقیعش شود امشب
از غربت او چشم تری داشته باشد
حتی نگذارند که بر قبر غریبش
صحن و حرم مختصری داشته باشد!!
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#دهه_فجر #انقلاب_و_دفاع_مقدس
نهضت ما شعر عشق و شور بود
داستان راهیان طور بود
رویداد بهمن پنجاه و هفت
معجزی همچون نشور و شور بود
آفتاب عشق تابید از افق
چشم خفاش از تماشا کور بود
آمد آن یاری که با سوز جگر
چارده سال از دیارش دور بود
پرچمی افراشت اندر ملک عشق
آنکه بر احقاق حق مامور بود
جلوه کرد از پشت ابر تیرگی
کوکبی که طلعتش مستور بود
آمد و اصنام باطل را شکست
کاو به نام بتشکن مشهور بود
شد ذلیل آن حاکمی که در جهان
منطقش ظلم و مرامش زور بود
یاد آن ایّام پیروزی به خیر
کامّت مغموم ما مسرور بود
انقلاب ما به تعبیر امام
ای «کلامی» انفجار نور بود
🔸شاعر :
#استاد_ولی_الله_کلامی_زنجانی
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#انقلاب_و_دفاع_مقدس #دهه_فجر
این انقلاب از برکت پیر خمین است
در امتداد نهضت پاک حسین است
شرط حیات طیبه حب ولی است
مولای ما خورشیدی از نسل علی است
روشن شده چشمان ما از نور ایمان
با لطف حق با جانفشانی شهیدان
بال عروج ماست اخلاص و بصیرت
در امتداد لحظه سرخ شهادت
شور شهادت تا همیشه در سر ماست
این جان ناقابل فدای رهبر ماست
اینجا دیار شیر مردانی غیور است
در سرزمین ما دو چشم فتنه کور است
این روزها حال و هوایش جمکرانی است
دلهای عاشورائیان صاحبزمانی است
ما وارثان نهضت کرب و بلائیم
چشمانتظار رجعت خون خدائیم
میآید از سمت سپیده آفتابی
با ذوالفقار حیدریاش بوترابی
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
________________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#دهه_فجر #انقلاب_و_دفاع_مقدس
عید بهار سرخ فجر انقلاب است
گلهای پرپر گشته را فصل گلاب است
خورشید پیغام آورد با خندهی نور
چشم همه روشن که عید آفتاب است
عید رهایی عید عزت عید ایمان
عید حیا عید شرف عید حجاب است
عید همه مستضعفان عید تو و من
عید امام و عید امت عید بهمن
بهمن که در سردی بسی گرمی به ما داد
بهمن که چون نور روز گیتی را صفا داد
بهمن که داغ سینهسوز باغبان را
با عطر انفاس مسیحایی شفا داد
بهمن که با بگسستن بند اسارت
سر خط آزادی به دست ما خدا داد
بهمن بهار لالهگون خنده و اشگ
بهمن که فروردین به دامانش برد رشک
دست خدا با خون به خاک ما نوشته
بگریخت دیو، اینک بهشت، اینک فرشته
اهریمن طاغوت با ضعف و زبونی
چون عنکبوت افتاده در تاری که رشته
از کربلای کشور ایران بچیند
محصول بذری را که ثارالله کشته
اینک خدا امام را به عالم برتری داد
بر کودک ما هم مقام رهبری داد
دیگر از آن شبهای ظلمانی خبر نیست
دیگر بجز خورشید اینجا جلوهگر نیست
هان ای شهیدان به خونآغشته خیزید
که امروز در ما از شما کس زندهتر نیست
در باغ سر سبزی که از خون آب دادید
نخلی به غیر از نخل قرآن بارور نیست
چون لاله بر هر دل هزاران داغ دیدیم
تا میوهی آزادی از این باغ چیدیم
اینک شده بهمن بهاران در بهاران
گردیده دامان زمستان لالهباران
در پرتو خورشید قرآن گشت روشن
فکر جوانان چون دل پیر جماران
با اشگ شادی از سر مژگان فرو ریخت
آن خارهای سالها در چشم یاران
در هر قدم چندین چراغ راه داریم
قرآن و ثارالله و روح الله داریم
دشمن به نابودی ما بگرفت تصمیم
با حربههای کهنه تهدید و تحریم
آن حربهها افتاد از کار و نیفتاد
یک لحظه پای عزم مادر دام تسلیم
سر دادن بر حکم ظالم تن ندادن
ما را محمّد (ص) داده از آغاز تعلیم
لا گفته و بر هر بلا گردن نهادیم
در شعب بوطالب مقاوم ایستادیم
باید شمردن عید بهمن را گرامی
باید گرفتن جشن آن با شادکامی
باید به موسای زمان تبریک گفتن
کاری وادی ایمن تهی شد از حرامی
باید بر این ارض مقدس سجده بردن
هرگز مباد این خاک را بی احترامی
زین سرزمین بر چشم عالم نور دادیم
شور آفرینان جهان را شور دادیم
نتوان گرفتن ره صدور نور ما را
خواندند مظلومان همه منشور ما را
آن روزگار تلخ تر از زهر بگذشت
شیرین گرفته ملک عالم شور ما را
زندانی گور سیاه خویش گردید
خصمی که کند از روز اول گو رما را
در لاله زار خون یاران تا قیامت
ماییم سرو جاودانه راست قامت
ما از می قالو بلا مستیم مستیم
عهدی کز اول با خدا بستیم بستیم
در خط جندالله تا بودیم بودیم
سرباز روح الله تا بودیم هستیم
الله را الله را خواندیم خواندیم
ابلیس را ابلیس را راندیم راندیم
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#انقلاب_و_دفاع_مقدس #دهه_فجر
خدا می خواست از سر رد کند این قوم طوفان را
به دستِ مرد دریایِ حوادث داد سکان را
نجات کشتی از گردابها، زحمت فراوان داشت
خدا خیرش دهد آن مرد را، پیر جماران را
نگاهش فجر صادق بود، فجرِ انقلاب نور
به پایان بُرد بعد سالها شام غریبان را
به امر او فرشته دیو را از شهر بیرون کرد
گواهی می دهد تاریخ رسوایی شیطان را
ازاین اعجاز بالاتر !؟ بهار آورد در بهمن
گرفت از چشمِ گندم زارها خوابِ زمستان را
صدایِ انفجار نور او لرزاند یکباره
قَطیف و قدس را، حتی بلندی های جولان را
هزاران شاه دید این مُلک، اما سیزده قرن ست
به رویِ چشم خود بگذاشته شاه خراسان را
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را
پامال لگدهای مکرر شدنت را
بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند
زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را
با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند
از چهره ی تو لذت مادر شدنت را
یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم
تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را
یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟
آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را
زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من
با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟
یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم
چون آینه ای تار و مکدر شدنت را
دستار به سر بسته ای و بین نمازت
زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را
من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی!
وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را
ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش
تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را
🔸شاعر:
#احمد_ایرانی_نسب
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
نشود جام شرابت به دهان آلوده
نکنم عشق تورا محض دکان آلوده
گرد و خاکم ، که به دامان تو چسبید ولی
نشود دامن عصمت به " تکان " آلوده
عقل گفت او که خدا نیست یقیناً! عجبا!
به گمانم که یقین شد به " گمان " آلوده
جای انگشت به آیینه کدر میکندش
آه! آیینه ی ما شد به همان آلوده!
ماه بانو ، دل شیعه شده چون مضجع تو
نیست هستی تو با ظرف مکان آلوده
چارقت دوزم و با عشق کنم شانه سرت
عذر تقصیر از این لحن شبان آلوده
🔸شاعر:
#امین_نعیم
_______________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸