#امام_حسن #حضرت_زینب
مادرم رفت،پدررفت،حسن جان هم رفت
بعداز این قول بده تا تو کنارم باشی
#سیدحسین_میرعمادی
شهادت امام حسن مجتبی(ع)تسلیت باد
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
باید امشب بلند گریه کنیم
مثلِ زینب بلند گریه کنیم
که مرتب بلند گریه کنیم
سوخت از تب... بلند گریه کنیم
گریه کن گریه گرچه تسکین است
غمِ غربت عجیب سنگین است
بر غریبی کریم ، گریه کنید
پایِ دردی عظیم گریه کنید
یادِ حالی وخیم گریه کنید
بشنوید از قدیم گریه کنید
چشمها را پُر آبتر بکنید
حالِ ما را خرابتر بکنید
زهر نوشید فاطمه نالید
سبز پوشید فاطمه نالید
هرچه کوشید فاطمه نالید
خون که جوشید فاطمه نالید
روی دامان مادرش اُفتاد
روی دست برادرش اُفتاد
بی وفایی نوایِ او را بُرد
چنگی آمد عبایِ او را بُرد
نیزهای رانِ پای او را بُرد
هق هقِ بی صدایِ او را بُرد
دست بر قلبِ مضطرش نزنید
پیشِ ما حرف همسرش نزنید
ظرف یکسو آب هم یکسو
طشت و قلبی کباب هم یکسو
زینب و اضطراب هم یکسو
جعده یکسو رباب هم یکسو
پیشِ قاسم مقابل پسرش
میچکد از محاسنش جگرش
بعد مادر مغیره را میدید
هِی مُکرر مغیره را میدید
رویِ منبر مغیره را میدید
پیش آن در مغیره را میدید
او که این روزها کنارش بود
زدنِ خانم افتخارش بود
* * *
یادش اُفتاد رویِ پا برخواست
از دهانش که ناسزا برخواست
دستِ نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست
روضهام گیرِ سنگِ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است
پسر ارشدش زمین اُفتاد
با تمامِ قَدَش زمین اُفتاد
بعدِ ضربِ بدش زمین اُفتاد
چقدر بد زدش زمین اُفتاد
خواست تا پا شود دوباره ، نشد
بعد از آن حرف گوشواره نشد
تاب دیگر قلم ندارد حیف
وای آقا حرم ندارد حیف
نه حرم سنگ هم ندارد حیف
خادمی محترم ندارد حریف
همگی زیرِ دِینِ آقاییم
روضه خوانِ حسین آقاییم
از خودش کاست از حسینش گفت
او خودش خواست از حسینش گفت
تا که برخواست از حسینش گفت
یاد لبهاست از حسین گفت
گفت رویِ لبت ترک بخورد
بعد تو خواهرم کتک بخورد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________
#رسول_اکرم #امام_حسن #امام_رضا
در سوگ نبی جهان سیه می پوشد
در سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
وقتی که قال در حرمت حال می شود
دست دعا به شانه ی من بال می شود
در این همه مریض یکی را شفا مده
تقصیر توست این همه جنجال می شود
بر راه زائران تو کردیم گریه ها
این آبروی ماست که پامال می شود
از توبه در حریم تو ما هم ملک شدیم
آدم در این محیط سبک بال می شود
این نامه نیست بر پر و بال کبوتران
خون دل است سوی تو ارسال می شود
آباد شد کسی که ز گریه خراب شد
خوشحال آنکه پیش تو بد حال می شود
هر کس نمی رسد به در آفتاب او
معنی اگر چه نیز بود کال می شود
🔸شاعر:
#محمد_سهرابی (معنی)
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
آقایمان آمد عبا روی سرش بود
رنگ کبودی بر تمام پیکرش بود
در کوچه یاد ماجرای کوچه افتاد
یافاطمه یافاطمه ذکر لبش بود
دستی به پهلو دست دیگر روی دیوار
پهلو گرفتن یادگار مادرش بود
او در میان حجرهای دربسته اما
صدها فرشته در کنار بسترش بود
او دست و پا میزد ولی با کام عطشان
گویا که دیگر لحظههای آخرش بود
اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود
یاد غریبیهای جد بی سرش بود
مردم گریز کربلایم اینچنین است
آمد جواد و لحظۀ آخر برش بود
اما به دشت کربلا جور دگر شد
اربابمان بالای نعش اکبرش بود
باید جوانان بنی هاشم بیایند
تا این بدن را بر در خیمه رسانند
🔸شاعر:
#حبیب_باقرزاده
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست
پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست
پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد
از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست
در کوچه بود یاد حسن بود و مادرش
یک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست
بالا سرش دو مادرِ گیسو سپید بود
یعنی کنارِ فاطمهام البنین نشست
یک دست روی پهلو و یک دست بر جگر
در حُجره یادِ جَدِّ غریبش زمین نشست
چسباند تا که سینهی خود را به خاک ، دید :
گودال رویِ سینه اش آن لاله چین نشست
از تَل کنارِ عمهی خود داد زد ولی
ضربِ هزار و نهصد و پنجاهمین نشست
یابن الشبیب اَبروی او را سنان شکست
"والشِمر جالِسُ" به روی سینه این نشست
با عمه رفت کوفه و با عمه شام رفت
در کوچه دید دخترکی دل غمین نشست
با آستین پاره سرش را گرفت حیف
از بام آتشی به همین آستین نشست
سنگی که خورد بر سرِ بابا کمنانه کرد
بر گونههای کوچکِ آن نازنین نشست...
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
ساکت و بی صدا زمین خوردن
زپر پا یک عبا، زمین خوردن
بی تعادل شدن شکسته شدن
وسط کوچه ها زمین خوردن
ارثی از مادر است که حالا
می رسد به شما زمین خوردن
ناله های تو را در آوردند
آتش زهر با زمین خوردن
صورتت را چقدر خاکی کرد
یا اما رضا زمین خوردن
سوزش زهر سینه کافی بود
حال دیگر چرا زمین خوردن؟
پشت درهای حجره می گفتی
ای جوادم بیا زمین خوردن.....
....بال من را شکست و زخمی کرد
خسته کرده مرا زمین خوردن
آخرین لحظه بود در نظرت
داغ کرب و بلا زمین خوردن
یا امام رضا چه می بینی
سر بردن و یا زمین خوردن؟
دست بسته به افتادن
یا که از نیزه ها زمین خوردن
روی پیراهنی نشانده ببین
چقدر در پا زمین خوردن
🔸شاعر:
#مسعود_اصلانی
_________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مناجات_امام_رضا
مظهر رحمـت خداونـدی
آرزوی هـر آرزومنــدی
دشمنت هـم اگر ز در آید
به خدا در براو نمیبندی
همه را زائرت خطاب کنی
کی گنـهکار را جواب کنی؟!
عرش یک قبضه خاک از کویت
خضر رویـیـده از لب جــویت
دل مـوسی مقیـم طــور شما
چشم یوسف به چشم و ابرویت
آفرینش غباری از قدمت
کعبـۀ روح انبیـا حـرمت
تـو قیـام منی امـام رضا
تـو سلام منی امام رضا
بـه تمام پیمبران سوگند
تـو امــام منی امـام رضا
عطر ایمان غبار تربت توست
دل مؤمن دیـار غربت توست
مهر تو همچو جان به پیکر ماست
سایهات تا بهشت بر سر ماست
قـدم تـوست روی چشـم همـه
حــرم تـــو پنـاه کشــور ماست
اگر ایـران تـو را نداشت چه داشت؟
گر خراسان رضا نداشت چه داشت؟
ای تمــام بهشـت مـرقد تــو
همه دلها مقیم مشهد تو
روشنیبخش دیدۀ خورشید
نــور گلدستــهها و گنبـد تو
روی هر خشت یک ملک پیداست
نقـش بــال و پـرش امام رضاست
ای ولایـت کمـال ایمـانم!
کل توحید و کل قرآنم!
«اکرموا الضیف» را شما گفتید
در به رویم نبند، مهمانم
تـو رئـوف همـه رئوفـانی
هیچکس را ز در نمیرانی
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
__________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم
چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم
از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است
کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم
حسرت بوسه بابا به دلت می ماند
تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم
مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم
جگر سوخته را نیست دوایی پسرم
بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام
نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم
هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه
دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم
مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی
مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم
مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی
من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم
سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین
برده ام ارث غریب الغربایی پسرم
آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد
شده این حجره عجب کرببلایی پسرم
جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد
کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم
دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر
زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم
گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر
چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
__________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
وای مادر مددی کن جگرم میسوزد
که نه تنها جگرم پا به سرم میسوزد
زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات
جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد
کسی آید ز وفا چشم جوادم گیرد
پیکرم پیش نگاه پسرم میسوزد
همره هر نفسم خون ز لبم میپاشد
تار میبینم و چشمان ترم میسوزد
چون مقطع شده حرفم ، پی اخبار ولا
دود میگویم و بر لب جگرم میسوزد
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
چون مرغ پرشکسته که زخمیست بال او
آشفته بود از اثرِ زهر حال او
آمد برون ز مجلس مأمون عبا به سر
گویی دگر رسیده زمان وصال او
بر خاکِ حُجره ذکر لبانش حسین بود
یادی ز دشت کربُبَلا در خیال او
ابن الرضا رسید و سرش را به برگرفت
آمد جواد.. دلبر نیکو خصال او
وای از حسین که ته گودال قتلگاه
یک لشگر است در پی جنگ و قتال او
کس را نبود زَهْره،که گیرد سر از تنش
از بس که بود هیبتِ حقّ در جلال او
آمد ز ره جوان نصارا به قتل و دید
دل می بَرَد ز خلق جهانی جمال او
با رأفت او نظر به سوی قاتلش نمود
خاموش کی شود نظرِ بی زوال او
با یک نگاه شامل لطف اله شد
نام شهید هم روی او شد کمال او
🔸شاعر:
#وحيد_دكامين
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
💚گفتگوی کبوتربقیع باکبوترامام رضا💚
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
هر کجا پر میزنی تو حرم امام رضا
من کبوتر بقیعم با تو خیلی فرق دارم
جای گنبد سرم به روی خاکا میزارم
اونجا هر کی میپره طائر افلاکی میشه
اینجا هر کی میپره بال و پرش خاکی میشه
اونجا خادما با زائرا مهربونن
اینجا زائرا رو از کنار قبرا میرونن
تو که هر شب میسوزه صدتا چراغ دور و برت
به امام رضا بگو تویی غریب یا مادرت؟؟؟؟؟؟
🖤 شهادت امام رضا«ع» بر شما تسلیت عرض باد🖤
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است
◾️دیدم شروع محشر کبرای دیگر است
◾️گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه
◾️تاریک تر ز عرصة تاریک محشر است
◾️گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین
◾️اشک عزا به دیدة زهرای اطهر است
◾️گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر
◾️دیدم که روز، روز عزای پیمبر است
◾️پایان عمر سید و مولای کائنات
◾️آغاز دور غربت زهرا و حیدر است
◾️قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر
◾️اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است
◾️روی حسین مانده به دیوار بی کسی
◾️چشم حسن به اشک دو چشم برادر است
◾️ای دل بیا و گریة زینب نظاره کن
◾️مانند پیروهن جگر خویش پاره کن
🌹شاعر استاد سازگار🌹
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
تا زنده تر باشی شکستی قُفلِ جانَت را
شُکرِ خدا آسوده خوردی شوکَرانت را
ای جان فدای آبِ سقاخانه ات ، صدشُکر
که تشنگی برآن نشد گیرَد توانت را
شکرِخدا نه خیزران بوسیده رویت را
نه نَعلِ اسبی خُرد کرده استخوانت را
وقتی که جان دادی جوادَت نیز پیشت بود
هرگز ندیدی ارباً اربایِ جوانت را
آقای خوبم خواهَرَت در شهرِ قُم دیده ست
مهمان نوازی های گرمِ میزبانت را
از بام ها گل بر سر معصومه(س) می بارید
این ماجرا بیچاره کرده روضه خوانت را
نه مَعجری غارت شده نه صورتی نیلی
نه طعنه ای آزرده کرده کودکانت را
خورشیدِ هشتُم رفتی اما شکرِ این باقیست
غرقِ شفق هرگز ندیدم آسمانت را
مَن کربلا بودم همین ده روزِ پیش آقا
از بس که می خواهم تمامِ خاندانت را
ای کاش می شد تا که جارو می کشیدم من
با مُژه ام از کربلا تا آستانت را
در آخرِ ماهِ صَفر شورِ سفر داریم
برما بیفکن آن نگاهِ مهربانت را
ای عشق! مشهد لازمیم و باز لطفی کن
مهمان خود کن بارِ دیگر دوستانت را...
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
___________________
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی
این رواق تو و صحن و حرمت همچو بهشت است
روضه ات جنت فردوس مسما به رضایی
آه از آن دم که ز سوز جگر و حال پریشان
ناله ات گشت بلند آه تقی جان به کجایی
ای شه یثرب و بطحا تو غریبی به خراسان
سرور جمله غریبان و معین الضعفایی
اغنیاء مکه روند و فقرا سوی تو آیند
جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
🔸شاعر: ؟؟؟؟
___________________
#مرثیه_امام_رضا
امان نداد مرا این غم و به جان افتاد
میان سینهام این درد بی امان افتاد
چنان به سینۀ خود چنگ می زنم از آه
که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد
#حسن_لطفی
▪️شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد▪️
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#وداع_محرم_و_صفر
ممنون که دو ماه اجازه دادی ارباب
پای علمت به سینه و سر بزنیم
یکسال دوباره چشم در راه هستیم
تا ماه محرم تو پرپر بزنیم
#حمید_رحیمی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#وداع_محرم_و_صفر
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر درد هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم ؟
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن گریه هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز مُحرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر سلام و عرض حاجت
رنگ حسینی می گرفت حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکیم را
گفتم دگر وقف شهید نینوایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم ؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
هرساله مُزد نوکریم را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حقّ مادر پهلو شکسته
امضا نما امشب برات کربلایم
🔸شاعر :
#محمد_فردوسی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#وداع_محرم_و_صفر #مناجات_امام_زمان
ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم
بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم
آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را
با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم
هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم
شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم
مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم
خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم
ما خسته نيستم كه رخت سياه را
با خستگي از اين تن وامانده در كنيم
امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه
گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم
برخيز تا مسافر صحن رضا شويم
ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم
🔸شاعر:
#محمد_بیابانی
______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
#وداع_محرم_و_صفر
ممنون که دو ماه اجازه دادی ارباب
پای علمت به سینه و سر بزنیم
یکسال دوباره چشم در راه هستیم
تا ماه محرم تو پرپر بزنیم
#حمید_رحیمی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود
چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمی رفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار
گر می گرفت آتش کینه به خانه و
می رفت سمت پهلوی گل دست های خار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
🔸شاعر:
#محمدعلی_بيابانی
_______________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_محسن_بن_علی
گرچه به ظاهر از امامت یک پسر کشتند
یک سوم سادات را در پشت در کشتند
هم که پدر را پیش چشمان پسر بردند
هم که پسر را پیش چشمان پدر کشتند
هم عاطفی هم منطقی باکشتن یک طفل
کشتند اگر که شیعه را ازهر نظر کشتند
گفتند آخر پایشان وا شد به بیت وحی
عمری فحول شیعه را با این خبر کشتند
بی فهم ها، بی رحم ها درخانه محسن را...
یعنی که در گلدان گلی را با تَبَر کشتند
یعنی سرِ شب که نه شمعی بود و نه گل...نه؛
نامردها پروانه را وقت سحر کشتند
در پشت در امروز اگر، یعنی علی را هم
از روبرو...نه، عاقبت از پشت سر کشتند
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
___________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_محسن_بن_علی
من محسنم کوچکترین فرزند زهرا
چشمان من هرگز ندیده اهل دنیا
در عالم خود بوده ام مانوس مادر
او قصه ها میگفت از بابایم حیدر
میگفت بابای تو بر عالم نگین است
ای جان ما در او امیر المومنین است
تا انکه روزی ناگهان بی تاب گشتم
از شدت گرما تو گویی آ ب گشتم
ناگه فشار در مرا پیچید در هم
از شدت ضربه شکستم آ ه کم کم
من میشنیدم نعره های دومی را
بهتر ندیدم اشکهای چشم بابا
من میشنیدم گریه های خواهرم را
میگفت بابا کشت دشمن مادرم را
🔸شاعر:
#سیدرضا_صالحی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#حضرت_محسن_بن_علی
قرار بود که مثل حسن پسر باشی
عصای دست من و پیری پدر باشی
ببخش مادر خود را که با خود آوردت
بنا نبود که آن روز پشت در باشی
قرار بود بمانی شتاب جایز نیست
بنا نبود مسافر که رهگذر باشی
تمام هستی من می رود اگر بروی
ولی اگر تو بمانی ولی اگر باشی
و یا تمامی اینها فقط مقدّمه ای است
که اتفاق خبرهای شعله ور باشی
و اولین بشوی قبل از آنکه عاشورا
شهید کوچک و شش ماهه ی پدر باشی
نخورده شیر مرا ! مادرت به قربانت
که میخ حادثه را خواستی سپر باشی
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️