🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#زمینه_شب_دوم_محرم_الحرام
#سبک_امیرم_ببین_که_سفیرت
#حسینم_داره_دلهره
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
حسینم داره دلهره می زنه موج تو صحرا
حسینم می دونم می زاری من و اینجا تنها
حسینم اسارت می شه سهم زینب از اینجا
حسینم
🔘
حسینم دلم ریخت تا باد موت و وقتی تکون داد
حسینم گلوی تورو دست های شمر نشون داد
حسینم نگاه پلیدش داداش بوی خون داد
حسینم
🔘
حسینم
دلم می زنه شور واسه حنجرتو
میترسم بِبُرن جلوی چش خواهرتو
حسینم باخنجر یه روز ی برادرسرتو
🔘
ببین خواهرت رو تو در شور و شین
بمیرم برای غمهات ای حسین (ع)
🔘➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
حسینم میترسم که اینجابشم بی برادر
برادر بیا تا ازینجا بریم جونِ خواهر
میترسم ازین دشت و از خیل لشکر
حسینم
🔘
حسینم اینا از بابامون علی عقده دارن
میدونی می دونم که داغت رو آخر رو قلبم میزارن
الهی بمیرم برا کشتن اکبرت بیقرارن
🔘
برادر ازین جا فقط غربت وغم میباره
حسینم ببین خواهرت چه دلش بیقراره
داداشی ببین روزام اینجا مثه شام تاره
🔘
ببین خواهرت رو پر از خواهشه
غم تو نگاهت منو می کشه
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
حسینم
می دونم که اینجا ته این مسیر ه
می دونم
که اینجا تورو از من اخر می گیره
دعا کن
که قبل از تو زینب تو این راه بمیره
حسینم
🔘
چقد اینجا هست نیزه و تیغ و شمشیر
می دونم
که می شه تن اکبرت اینجا تکثیر
می دونم
جدا می شه اصغر سرش اینجا با تیر
🔘
حسینم *الهی بمیرم برای دله مضطر تو
الهی *الهی بمیره برای غمات خواهرتو
الهی*سرمن هزاربار عزیزم فدای سرتو
😭
میگفتی که اینجا تورو میکشن
میگفتی گلات اینجاپرپر میشن
💠💠7⃣8⃣2⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_ازشعرای_اهل_بیت_ع
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
4_6003376364315479974.mp3
4.76M
#لطمه_زنی
#شور_روضه_ای
شعررضا نصابی. حسین ریاحی
به نفس کربلایی مهدی گلپور
بند اول
السلام علیک
ایهاالعریان
ایهاالعطشان
ای حسین جان
السلام علیک
ناطق قران
سوره ی رحمان
ای حسین جان
هم پیرهن تو هم جوشن تو کل تن تو
رفته به غارت
هم به سره تو به خواهره تو. به پیکره تو
گشته جسارت
از خونت تنت تر گشته ثارالله وبن ثاره
اسبت بی صاحب بر گشته ثارالله وبن ثاره
" بی کفن اباعبدالله "
پاره تن اباعبدالله
بند دوم
روی خاک بیابان
با لبه عطشان
با تنه عریان
افتادی تو
پیشه چشمای زهرا
روخاک صحرا
زدی دست و پا
جون دادی تو
در بینه گودال رفتی. تو از حال. ای وای لگد مال
شد پیکره تو
لحظه ی اخر. شمر ستمگر می زد با خنجر
رو حنجره تو
روی پیکرت با نیزه دیدم که سنان افتاده
به روی نگینت چشم پسته ساربان افتاده
" بی کفن اباعبدالله "
پاره تن اباعبدالله
بند سوم
افتادی رو زمین و
به روی پیکر
نداری تو سر
ای برادر
بعد تو چی میادش
به روزه خواهر
بین این لشگر
ای برادر
میرم با ازار در کوچه بازار. در بین انظار
بی تو برادر
بزم حرامی بی احترامی. خنده ی شامی
می بینه خواهر
روی پیکرت با نیزه دیدم که سنان افتاده
به روی نگینت چشم پسته ساربان افتاده
" بی کفن اباعبدالله "
پاره تن اباعبدالله
به قلم:
رضا نصابی
حسین ریاحی.
4_6005628164129164567.mp3
6.58M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور یا زمینه یا زمزمه مقتل
از اقا امام زمان عج معذرت می خوام
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس برادر عزیزم. کربلایی مهدی گلپور
دیگه توونی نداری
به تنت جوونی نداری
خواهر تو از غم تو دل خون شده
می بینم پر پر زدنت
نیزه ای رو تو دهنت
قاری قران دهنت پر خون شده
شرر تو به جانش نزن
چکمه به دندانش نزن
بس کن دیگه شمر انقدر زجرش نده
سر به سر سرش نزار
خنجر رو حنجرش نزار
ببین که زهرا مادر من اومده
لا اقل تیزش کن
خنجر کند که سرو نمی بره
لا اقل تیزش کن
بزار راحت این گلو رو ببره
پا تو بر دار نامرد
بو سیده اون سینه رو که مصطفی
پاتو بر دار نامرد
بزار راحت بزنه که دست و پا
وااا. حسین. حسین. حسین
از من نکرد حیا نشست
روی سینت با پا نشست
به پهلوت نیزه می کنه فرو حسین
سر تو از تن می بره
از پشت گردن می بره
چی کار کنه خواهر تو بگو حسین
چقد گیسوت ریخته به هم
وضع گلوت ریخته به هم
سر تو رو نیزه زدن مقابلم
بگو باید چی کار کنم
بمونم یا فرار کنم
حالا که تنها میونه اراذلم
دلم و بد جوری
غم و غصه ی تو سوزونده حسین
ته گودال تنها
پیکر عریانه تو مونده حسین
بعد تو من باید
تو کوچه بازارا دربه در بشم
بعد تو من باید
با شمر و حرمله همسفر بشم
رضا نصابی
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
امشب نشست آتش هجران به سینه ام
آئينه ریخت شعله ی سوزان به سینه ام
افتاده است جوشش دریا به دیده ام
آمد ز داغ هجمه ی توفان به سینه ام
اَمَن یُجیب نقش لبانم برای وصل
یعنی که هست آیه ی قرآن به سینه ام
تا که خموش آتش هجران کنم به دل
افتاده اشک بی سر و سامان به سینه ام
در وصل یار از شب هجران گذر کنم
دارم ز شوق صبح درخشان به سینه ام
می سوزم از فراق در این دشت بی کسی
زیرا که هست آه پریشان به سینه ام
دستم گرفت تا به وصالش رسد دلم
دارد حبیب دیده ی احسان به سینه ام
من قلب خویش جانب کرب و بلا برم
زیرا که هست آتش پنهان به سینه ام
مهر حسین بر دل زارم نشسته است
یعنی که هست محنت مهمان به سینه ام
امشب حسین غرق مناجات با خداست
اکنون ازوست جلوه ی تابان به سینه ام
فردا به خاک چهره گذارد امام عشق
گرید ز داغ دیده ی گریان به سینه ام
از خیمه گاه ناله ی ماتم نمی رسد
فعلا" که نیست آتش بحران به سینه ام
فردا ولیک شعله شود داغ کربلا
افتد ز آه آتش طغیان به سینه ام
وقتی که کفر هجمه به ایمان بیاورد
باید نوشت غربت ایمان به سینه ام
«یاسر» کشید عکس پریشان عشق را
ناگه نشست چهره ی جانان به سینه ام
🔸شاعر:
#محمود_تاری
__
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
دلم برای داغِ تو مذاب شد حسین جان
که خانهی دو چشم من خراب شد حسین جان
به گریههای خواهرت به صبح گو طلوع مکن
که قلب زینب از غمِ تو آب شد حسین جان
صدای پای پاسبان خیمهها هنوز هست
هزار شکر کودک تو خواب شد حسینجان
کنار اصغرت ببین سکینه زار میزند
که روضهخوانِ خیمهاش رباب شد حسینجان
خدا کند نماند و نگویدت میانِ شام
لبت ز خیزران چرا کباب شد حسینجان
کنارِ رأس تو چرا قمار میکنند وای
نصیب طشت تو چرا شراب شد حسینجان
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
__
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فردا
تمام دشت را زینب به خون آغشته میبیند
مگر باران خون میبارد از عرش خدا فردا
برادر، دل گواهی میدهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآنها چرا فردا...
همه در جامۀ احرام دست از خویشتن شستند
شگفتا عید قربان است گویا در منا فردا
ببین ششماههات بیتاب در گهواره میگرید
علی از تشنگی جان میدهد امروز یا فردا
ببوسم کاش دست و پای اکبر را و قاسم را
همانانی که میافتند زیر دست و پا فردا
برادر! وقت جان افشانی عباس نزدیک است
قیامت میشود وقتی بگوید یا اخا فردا
برادر! خوب میخواهم ببینم روی ماهت را
هراسانم که نشناسم تو را بر نیزهها فردا
به مادر گفته بودم تا قیامت با تو میمانم
تمام هستی من، میروی بی من کجا فردا؟
🔸شاعر:
#میلاد_عرفان_پور
__
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
پاسخدهنده اوّل آنان «زُهیر» بود
كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
كای زادهٔ رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ»
مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد
دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش
ما عزممان همین و نه جز این قیام شد
وآنگه «بُریر» دادِ سخن داد آنچنان
ظاهر، خلوصِ نیّت او از كلام شد
منّت به ما نهاده خدا با وجود تو
ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد
فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو
طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد!
پس بهر دلنوازیِ فرزند فاطمه
گاهِ سخن ز «نافع» شیرینكلام شد
گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما
با رهبریت، محنت ما بیدوام شد
ما دوستیم با تو و با دوستان تو
دشمن به آنكه دشمنیات را مرام شد
ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب
حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد...
🔸شاعر:
#مهدی_خطاط
__
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
"گفت: ای گروه! هرکه ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
تا دست و رو نشُست به خون، مینیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوهگه روبه و گراز
شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما
همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوتسرای قدس
آراستهست بزم ضیافت برای ما..."
🔸شاعر:
#نیر_تبریزی
__
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
ما و این کشتی طوفانزده در موج بلا
ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم
سایهبانِ گل زهراست اگر بگذارند
آب بر آتش لبهای عطشناک زدن
آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند
دوش در گلشن ما بلبل شیدا میگفت:
باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند
هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد
وقت دلجویی گلهاست اگر بگذارند
طفل ششماهۀ من زینت آغوشم شد
جای این غنچه همینجاست اگر بگذارند
این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است
تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند
چهرهاش آینۀ حُسن رسولالله است
آری این آینه زیباست اگر بگذارند
این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت
آبروی چمن ماست اگر بگذارند
در عقیق لب من موج زند دریایی
که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند
یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن
جامۀ روز مباداست اگر بگذارند...
🔸شاعر:
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده
__
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
ما و این کشتی طوفانزده در موج بلا
ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم
سایهبانِ گل زهراست اگر بگذارند
آب بر آتش لبهای عطشناک زدن
آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند
دوش در گلشن ما بلبل شیدا میگفت:
باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند
هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد
وقت دلجویی گلهاست اگر بگذارند
طفل ششماهۀ من زینت آغوشم شد
جای این غنچه همینجاست اگر بگذارند
این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است
تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند
چهرهاش آینۀ حُسن رسولالله است
آری این آینه زیباست اگر بگذارند
این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت
آبروی چمن ماست اگر بگذارند
در عقیق لب من موج زند دریایی
که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند
یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن
جامۀ روز مباداست اگر بگذارند...
🔸شاعر:
#استاد_محمد_جواد_غفورزاده
__
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#شور_قتلگاهی
🎼#سبک_ریان
#لال_بشه_زبونم
😭😭😭😭
☑️بنداول
لال بشه زبونم
رد شم یا بخونم
الله الله
با روضه خودم رو
گودال می کشونم
یاثارالله
روخاکا افتاد
تنه ارباب (3)
باتن صدچاک
زیرافتاب(3)
☑️بنددوم
افتاد از صدر زین
روی خاک زمین
بین اعدا
مابین یه گودال
بین جارو جنجال
تو دست و پا
یکی با نیزه
یکی با تیر(۳)
یکی عصا و
یکی شمشیر(۳)
☑️بندسوم
قربتاالی الله
میونه قتگاه
کشتن تورو
بانذر و با حاجت
با وضو و نیت
کشتن تورو
ذبیح العطشان
لب تشنه (۳)
قتیل العریان
زیر دشنه (۳)
☑️بند چهارم
دیدم از روی تل
افتادی تو مقتل
از رو مرکب
دیدم شمروسنان
کردن جسم تو رو
نا مرتب
دیدم که شمشیر
میرفت بالا(۳)
میزد بی انصاف
روی رگها(۳)
☑️بند پنجم
پا رو سینت گذاشت
خنجر رو که برداشت
میکرد فرو
موهاتو که کشید
باتیزی پاره شد
زیر گلو
فتنه به پا کرد
جلو چشمام (3)
سرو جداکرد
جلو چشمام(3)
💠💠💠9⃣5⃣9⃣💠💠💠
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدیه به قلب حضرت زینب صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
روضه رسیده به گودیه قتگاه
می خونه خواهری با سوز و اشک اه
دیدم با نیزه اش بر سینه ات نشست
انقدر تکیه داد تا نیزه اش شکست
ای حسینم. ای حسینم. ای ضیا هر دو عینم
هر کس یه قطعه ای از این تنت رو برد
گرگی رسید حسین پیروهنت رو برد
دیدم مقابلم بر سینه ات نشست
موی تورا گرفت ای وای میون دست
ای. حسینم. ای حسینم. ای ضیا هر دوعینم
دستامو بستنش بعد از تو با طناب
بردن من و حسین در مجلس شراب
دور و برم حسین یک مشت حرامی بود
کی جای خواهرت بازار شامی بود
رضا نصابی
هدیه به قلب حضرت زینب صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
روضه رسیده به گودیه قتگاه
می خونه خواهری با سوز و اشک اه
دیدم با نیزه اش بر سینه ات نشست
انقدر تکیه داد تا نیزه اش شکست
ای حسینم. ای حسینم. ای ضیا هر دو عینم
هر کس یه قطعه ای از این تنت رو برد
گرگی رسید حسین پیروهنت رو برد
دیدم مقابلم بر سینه ات نشست
موی تورا گرفت ای وای میون دست
ای. حسینم. ای حسینم. ای ضیا هر دوعینم
دستامو بستنش بعد از تو با طناب
بردن من و حسین در مجلس شراب
دور و برم حسین یک مشت حرامی بود
کی جای خواهرت بازار شامی بود
رضا نصابی
4_6005628164129164567.mp3
6.58M
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور یا زمینه یا زمزمه مقتل
از اقا امام زمان عج معذرت می خوام
شعر و سبک رضا نصابی
به نفس برادر عزیزم. کربلایی مهدی گلپور
دیگه توونی نداری
به تنت جوونی نداری
خواهر تو از غم تو دل خون شده
می بینم پر پر زدنت
نیزه ای رو تو دهنت
قاری قران دهنت پر خون شده
شرر تو به جانش نزن
چکمه به دندانش نزن
بس کن دیگه شمر انقدر زجرش نده
سر به سر سرش نزار
خنجر رو حنجرش نزار
ببین که زهرا مادر من اومده
لا اقل تیزش کن
خنجر کند که سرو نمی بره
لا اقل تیزش کن
بزار راحت این گلو رو ببره
پا تو بر دار نامرد
بو سیده اون سینه رو که مصطفی
پاتو بر دار نامرد
بزار راحت بزنه که دست و پا
وااا. حسین. حسین. حسین
از من نکرد حیا نشست
روی سینت با پا نشست
به پهلوت نیزه می کنه فرو حسین
سر تو از تن می بره
از پشت گردن می بره
چی کار کنه خواهر تو بگو حسین
چقد گیسوت ریخته به هم
وضع گلوت ریخته به هم
سر تو رو نیزه زدن مقابلم
بگو باید چی کار کنم
بمونم یا فرار کنم
حالا که تنها میونه اراذلم
دلم و بد جوری
غم و غصه ی تو سوزونده حسین
ته گودال تنها
پیکر عریانه تو مونده حسین
بعد تو من باید
تو کوچه بازارا دربه در بشم
بعد تو من باید
با شمر و حرمله همسفر بشم
رضا نصابی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
4_5992499192134633034.mp3
6.61M
هدیه به حضرت زینب صلوات
زمزمه مقتل عاشورا
شعررضا نصابی
به نفس حاج مهدی کمانی
ظهره دهم رسید شد غرقه خون حسین
از پشت مرکبش شد سرنگون حسین
ظهره دهم رسید زینب نگاه می کرد
از روی تل نگاه به قتلگاه می کرد
ظهره دهم رسید شد محشری به پا
ریختن سره حسین گرگای بی حیا
ظهره دهم رسید از سینه اه کشید
وقتی که فاطمه در قتلگاه رسید
ظهر دهم رسید سه ساعته تمام
در زیره تیغ و تیر زجرکش شده امام
ظهر دهم رسید با دشنه می زدن
بر پیکره حسین بی وقفه می زدن
ظهر دهم رسید نیزه فرو می کرد
نیزه اش رو داشت سنان توی گلو می کرد
ظهر دهم رسید داشت دست و پا می زد
زهرا و نیمه جان ارباب صدا می زد
ظهر دهم رسید شمر پلیدو پست
روسینه ی حسین با چکمه می نشست
ظهر دهم رسید پنجه به مو کشید
زینب نگاه می کرد رگ هارو می برید
ظهر دهم رسید پا بر دهن می زد
گرگی رسید و چنگ بر پیروهن می زد
رضا نصابی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
4_5902013869114525503.mp3
9.42M
اتچ بات:
هدیه به ارباب صلوات
شور تلفیقی روضه ای زیبا
#شعر رضا نصابی
#به نفس استاد کربلایی مجتبی رمضانی
مسیر روضه باز به سمت گودال رفت
حسین کنار اب تشنه لب از حال رفت
به سرزنان زینب کنار مقتل گفت
از سر من دیگر سایه ی اقبال رفت
(خستگی از بدنت می ریزه
داره نیزه ز تنت می ریزه
مگه چی گفتی عدو سنگت زد
داره خون از دهنت می ریزه )
سید المظلوم سید العطشان
سید الغریب غریب غریب
در ان کشا کش ها پیرو هن خونی
عبا و عمامه میانه جنجال رفت
در ان شلوغی ها برای انگشتر
سار بان انگشت و بریدو خوشحال رفت
(گرد و خاک از سپرت می ریزه
العطش از جگرت می ریزه
مگه گودال چقد جا داره
یه سپاه داره سرت می ریزه )
سید المظلوم سید العطشان
سید الغریب غریب غریب
میونه اتیش ها خیمه ها می سوختن
شعله ی اتش تا دامن اطفال رفت
دست ابا الفضل تا به روی خاک افتاد
دست حرومی ها به سمت خلخال رفت
(باشه من میرم دلت می گیره
داره کار قاتلت می گیره
این همونیه که گفتی خواهر.
جونم و مقابلت می گیره )
رضا نصابی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
4_5776343005774481069.mp3
9.5M
هدیه به ارباب صلوات
شور مقتل امام حسین
شعر رضا نصابی
به نفس حاج مهدی کمانی
راس الحسین یعنی سنگ بر جبین زدن
از پشت مرکبش شاه و زمین زدن
راس الحسین یعنی بی یارو بی پناه
افتادی غرق خون در بین قتگاه
راس الحسین یعنی گودال و ازدحام
با چکمه می شینه رو سینه ی امام
راس الحسین یعنی پنجه به مو کشید
با کهنه خنجری رگ هاتو می برید
راس الحسین یعنی افتادی زیر پا
رو خاکا می کشید فاتل تن تورا
راس الحسین یعنی اومد سنان پست
پلک تر تورا با نوک نیزه بست
راس الحسین یعنی زهرا صدا می زد
به صورت حسین قاتل با پا می زد
راس الحسین یعنی شاه بی کفن شده
زیر هجوم تیغ مثله بدن شده
راس الحسین یعنی خیلی دقیق می زد
تیغ و به پهلوی تو داشت عمیق می زد
راس الحسین یعنی قلبه حرم می زد
رو پیکر حسین قاتل قدم می زد
راس الحسین یعنی که پیروهن نداشت
عریان تنی رو خاک حتی کفن نداشت
راس الحسین یعنی می بینه خواهری
در زیر سم اسب افتاده پیکری
راس الحسین یعنی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#سبک شور - زمینه
#شهادت حضرت رقیه(س)
-------------------------
بابایی
از نبودت سوء استفاده کردن
بزار بگم اینا چقدر نامردن
از توگوشم گوشوارهامو کندن
لکنت گرفته زبونم ( بابا بابا )۳
درد میکنه استخونم ( بابا بابا )۳
شبا از ترس بابا خوابم نمیبره
توی خوابم همش میترسم یکسره
(بابا بابا حسین)۴
-------------------
بابایی
زَجرِ پلید تا که به من رسیدش
التماس و اشک من و ندیدش
از پشت سر موی من و کشیدش
زیره لگد پرم شکست ( بابا بابا )۳
مثل سرت سرم شکست ( بابا بابا )۳
دیدم عمو مو که از روی نیزه دید
وقتی دستی رسید روسری مو کشید
( بابا بابا حسین )۴
----------------------------
بابایی
دندون شیریمو زدن شکستن
باضرب ِ تازیانه رامو بستن
بزم شراب روبرومون نشستن
میبینی صورتم بابا ( شده کبود )۳
میشه بگی که جُرم من ( مگه چی بود)۳
کتکم می زدن منو با هر نگاه
اگه عمه نبود میمردم بین راه
( بابا بابا حسین )۴
--------------------------
#شعر آیینی
#کربلایی رضا نصابی
#حسین جبرئیل نژاد - دلجو
هدیه به امام سجاد صلوات
واحد شلاقی امام سجاد
تا صبح بیدارم
از غم می بارم
هنوز عزادار لب عطشان هستم
طاقت ندارم
غمگین و زارم
هنوز عزادار تن عریان هستم
واویلا چهل ساله عذاب کشیدم
واویلا از زندگی دل بریدم
وا ویلا من شام بلا رو دیدم
بند دوم
یادم نمی ره
با دسته بسته
بردن مارو به مجلس بزم شراب
با چوب می زد
بر لبهای بابام
جلوی چشم زینب و رباب
وا ویلا دنیا به سرم خراب شد
وا ویلا هر لحظه برام عذاب شد
وا ویلا خواهرم کنیز خطاب شد
بند سوم
چهل ساله هر شب
روضه می خونم
روضه برای پیکری پاره پاره
چهل ساله هرروز
روضه می خونم
روضه برای کودکی بی گهواره
وا ویلا دنیا رو سرم شد اوار
وا ویلا دادن مارو خیلی ازار
وا ویلا دیدم پای خواهرم خار
یادم نمی ره
بر حنجر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
یادم نمی ره
بر پیکر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
واویلا عریان بدنت رو دیدم
واویلا خونین دهنت رو دیدم
واویلا رو خاکاتنت رو دیدم
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
زمینه روضه ای ایام اسارت
تو رفتی و موندم بادرد و.
با غم
تو رفتی و موندم با چشمای.
نم
تو رفتی و موندم با اهله.
حرم
شدم بعد تو با سنان هم.
قدم
تو رفتی و موندم با درد و.
با غم
تو رفتی و بی حرمتی.
باب شده
رقیه برای تو بی.
تاب شده
رباب از غم اصغرش
اب شد
چقد سنگ به سوی تو.
پرتاب شده
لب و دندون تو چه ریخته به هم
تو رفتی و موندم با درد و. باغم.
حسین. عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
شدم بعد تو دیگه من
بی امیر
شدم بعد تو بین این قوم.
اسیر
شدم بعد تو با سرت
هم مسیر
شدم بعد تو از غم تو
چه پیر
تو رفتی و موندم با این. قدخم
تو رفتی و موندم بادرد و. با غم
حسین عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
بخون از روی نیزه قران.
برام
ببین زینب و بین این
ازدحام
می گردوننم توی بازار.
شام
نداره دیگه خواهرت.
احترام
می رقصن کنیزا به ودور و. برم
تو رفتی و موندم با درد و. با غم
حسین عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور و زمینه ایام اسارت سبک مسیر روضه
از طعنه و ازار از مردم بی عار
از مجلس اغیار به هم می ریزم من
از دمه دروازه از نگاه مردم
از کوچه و بازار به هم می ریزم من
من به جای سر تو سنگ خردم
لابه لای سر تو سنگ خردم
دنبالت کوچه به کوچه داداش
پا به پای سر تو سنگ خردم
وای من وای من ای حسین
وقتی می بینم که رقیه رو داره
می دوه روی خار به هم می ریزم من
وقتی که جمع می شن دور و بر زینب
اراذل و اشرار به هم می ریزم من
شده از غصه ی تو زینب پیر
شده بسته دست من با زنجیر
می دیدم از روی تل که داداش
شده با حنجرت خنجر در گیر
وای من وای من ای حسین
وقتی می ریزه سنگ به سر ما داداش
از درو از دیوار به هم می ریزم من
به خاطر تفریح می زنه نیزه دار
نیزه به تو هر بار به هم می ریزم من
خنده های شمر نمی ره یادم
ماجرای شمر نمی ره یادم
قربونه صورته خاکیه تو
جای پای شمر نمی ره یادم
وای من وای من ای حسین
رضا نصابی
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده
یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش
یک دم نشسته منتظر کودکان شده
یک جا ز پیر کوفه شنیدهست ناسزا
یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده
هم شاهد غروب گل ارغوان به خون
هم راوی حدیث لب خیزران شده
با پای خسته راهبر خلق آمده
با دست بسته کارگشای جهان شده
ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر
آه ای بهار تا گل آخر خزان شده
بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو
تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده
از بس گریستهست چنان شمع در سجود
از خلق، آفتاب مزارش نهان شده
🔸شاعر:
#محمد_سعید_میرزایی
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————